صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۸۳۶۰۵
ترامپ در سخنرانی اخیر خود در جمع شکست‌خوردگان جنگ ۱۲روزه در تل‌آویو ادعا کرده بود: «ما آماده‌ایم هر زمان که ایرانی‌ها آماده باشند... دست همکاری ما باز است... آنها می‌خواهند معامله کنند؛ عالی می‌شود اگر بتوانیم معامله‌ای انجام دهیم.»

جمله‌ای که چند روز بعد با پاسخ قاطع رهبر انقلاب مواجه شد: «اسم این معامله نیست. «بنشینیم صحبت کنیم و نتیجه این بشود»! این زورگویی است.»

ترامپی حرف از معامله می‌زند که کارنامه چهارسال قبلی او در کاخ سفید گواه روشنی بر غیرقابل‌اعتمادبودن آمریکاست. در آن دوره، هر توافق بین‌المللی که با منافع آنی و شخصی وی سازگار نبود، یک‌طرفه کنار گذاشته شد.

دست‌کم سیزده معاهده و توافق رسمی جهانی -از توافق‌های زیست‌محیطی و امنیتی تا معاهدات اقتصادی- لغو شدند. آنچه که «بازنگری در توافق‌های قبلی» خوانده می‌شد، در واقع نقض تعهدات و بی‌اعتنایی آشکار به اصول حقوق بین‌الملل بود؛ و البته این فهرست فقط شامل معاهدات شناخته‌شده است؛ قرارداد‌های کوچک‌تر و توافق‌های فنی بی‌سر و صدا بسیار بیشتر از اینها قربانی شدند.

اما این یک رفتارِ فردی نیست؛ این سنتی ریشه‌دار در سیاست آمریکاست. تاریخ از نخستین پیمان‌های داخلیِ دولت‌های استعماری با قبایل بومی در قرن هجدهم تا پیمان‌های قرن بیستم مانند توافق ورسای، دائم شاهد یک الگوی تکرارشونده بوده است: امضای پرسروصدا و با ژست همکاری و صلح‌جویی در آغاز، و نقض قاطعانه و یک‌طرفه در پایان. این نه یک استثنا در رفتار واشنگتن، که قاعده‌ای تاریخی در دکترین قدرت آمریکایی است.

با چنین پیشینه‌ای، سخن از «معامله با ایران» آن هم از سوی فرد بی‌اعتباری مثل ترامپ معنایی جز بازتولید همان فریب تکراری در جنگ روایت‌ها ندارد. 

آنچه امروز ترامپ «معامله» می‌نامد، در واقع تلاش برای تحمیل اهداف ناکام آمریکا در جنگی است که نتیجه‌اش شکست دو قدرت اتمی قرن ۲۱ دربرابر اتّحاد مقدّس مردم ایران بود. 

واشنگتن امروز می‌داند که با ایرانِ مستقل و یکپارچه نمی‌تواند معامله‌ای از جنس تحمیل انجام دهد. از همین‌روست که روایت را عوض می‌کند.

اگر در سال ۱۳۵۸، جنگ روایت میان «تسخیر لانه جاسوسی» و «اشغال سفارت» در جریان بود و آمریکا در فضای رسانه‌ای غرب، می‌توانست چهره خود را اندکی بزک کند، امروز دیگر از آن قدرت مطلق روایت‌سازی خبری نیست. چهار دهه گذشته و ابرقدرتِ اول جهان حالا حتی در خاک خودش نمی‌تواند ادعای دفاع از آزادی و حقوق بشر کند. از واشنگتن تا مینیاپولیس، از غزّه تا زندان گوانتانامو، تصویر آمریکا دیگر تصویرِ منجی حقوق بشر نیست؛ تصویرِ کشوری است گرفتار در دروغ‌های خودش و شریک در جنایات اسرائیل.

جهان تغییر کرده است. دیگر نمی‌شود زیرِ سایه رسانه‌های انحصاری حقیقت را پنهان کرد. همان‌گونه که در جنگ اخیر، میلیون‌ها نفر در شرق و غرب، روایت ایران از حقیقت را پذیرفتند و گفتمان مقاومت و شعار‌های ضدّآمریکایی در پایتخت‌های غربی جاری شد.

ورق برگشته است. جنگ روایت‌ها که زمانی در انحصار رسانه‌های آمریکا بود، امروز به میدان برتری ملّت ایران بدل شده است.

از ۱۳ آبان ۵۸، روزی که جوانان انقلابی لانه جاسوسی آمریکا را فتح کردند، تا جنگ ۱۲ روزه ۱۴۰۴ که نسل سوم و چهارم انقلاب پایگاه‌های آمریکا را در منطقه زیر آتش موشک‌های خود تحقیر می‌کنند، یک حقیقت روشن مانده است: پرچم ایران، در هر میدانی برافراشته‌تر از پیش در اهتزاز است.