در حالی که دسترسی به اینترنت برای بسیاری از کاربران ایرانی همچنان محدود و فیلتر شده است، خبر رفع فیلتر یوتیوب برای برخی دانشگاهها و مراکز علمی باعث ایجاد نوعی «اینترنت طبقاتی» شده است. دانشجویان دانشگاههای منتخب میتوانند از منابع آموزشی و پژوهشی جهانی بهره ببرند، در حالی که بخش عمده مردم، دانشجویان و پژوهشگران دیگر همچنان با محدودیتهای شدید مواجهاند. این شکاف دسترسی، فراتر از یک مسئله تکنیکی، به موضوع عدالت آموزشی و فرصت برابر در عرصه علم و پژوهش مربوط میشود.
این محدودیت طبقاتی باعث ایجاد سؤالاتی جدی درباره سیاستگذاری دیجیتال و شفافیت میشود. وقتی ابزارهای جهانی آموزشی تنها برای گروه خاصی در دسترس هستند، فرصت برای رشد و توسعه علمی همگانی کاهش مییابد و فاصله میان دانشگاهها و جامعه علمی گستردهتر میشود. دانشجویان دانشگاههایی که به یوتیوب دسترسی دارند، میتوانند از ویدئوهای آموزشی، سخنرانیهای اساتید جهانی و دورههای آنلاین بهرهمند شوند، در حالی که دیگر دانشجویان مجبورند با منابع محدود داخلی یا فیلترشکن کار کنند. این وضعیت باعث میشود تجربه علمی و پژوهشی دو گروه کاملاً متفاوت شود.
از طرف دیگر، رفع فیلتر محدود برای برخی مراکز، میتواند موجب نابرابری اجتماعی و فرهنگی شود. وقتی نسل جوان تنها در دانشگاههای خاص با دانش جهانی آشنا میشود و دیگران از آن محروماند، این اختلاف میتواند به شکل مستقیم بر کیفیت پژوهش، خلاقیت و توانایی رقابت علمی کشور تأثیر بگذارد. همچنین پیامدهای بلندمدتی دارد، نسلی که به منابع جهانی دسترسی ندارد، فرصتهای شغلی و تحصیلی بینالمللی کمتری خواهد داشت.
نقد این تصمیم نه به معنای مخالفت با بهبود دسترسی است، بلکه هشدار به مسئولان و سیاستگذاران است که اینترنت باید ابزاری فراگیر و مساوی برای همه شهروندان باشد، نه امتیازی محدود به عدهای خاص. در عصر جهانیشدن و آموزش دیجیتال، محدود کردن دسترسی به منابع مهم آموزشی میتواند رشد علمی کشور را با چالش مواجه کند و فرصتهای برابر برای نسل جوان را کاهش دهد.
تجربه جهانی نشان میدهد کشورهایی که دسترسی آزاد به منابع آموزشی آنلاین را فراهم کردهاند، موفقتر عمل کردهاند. از سوی دیگر، محدودیتها نه تنها باعث کاهش بهرهوری علمی میشود، بلکه خلاقیت و نوآوری را نیز محدود میکند. در هفته گذشته رفع فیلتر محدود یوتیوب برای دانشگاههای منتخب، نمونهای بارز از این محدودیت طبقاتی است که باید با راهکارهای سیاستگذاری عادلانهتر جایگزین شود. در نهایت، دسترسی برابر به اینترنت و منابع دیجیتال، نه تنها یک مسئله تکنیکی، بلکه یک ضرورت عدالت آموزشی و توسعه علمی کشور است. اگر این فاصله طبقاتی ادامه یابد، شکاف دانش، فرصت و تجربه میان نسلها عمیقتر خواهد شد و رشد علمی کشور با محدودیت مواجه میشود.
در این بین نیز هیچ یک از نهادهای حاکمیتی از جمله وزارت ارتباطات، مرکز ملی فضای مجازی و... که متولی رفع فیلترهستند پاسخگوی این ابهامات و رفع فیلتر سلیقهای نیستند و ظاهرا این روند رفع فیلترطبقات به همین شکل ادامه خواهد داشت!