اکنون و پس از گذشت شش ماه از فیلترینگ رسمی نرمافزار تلگرام شاید زمان مناسبی برای ارزیابی نتیجه این اقدام باشد؛ امروز وقت آن رسیده است که به پشت سر خود نگاهی بیندازیم و درباره میزان موفقیت این اقدام قضاوت کنیم[...]
یادداشت: اکنون
و پس از گذشت شش ماه از فیلترینگ رسمی نرمافزار تلگرام شاید زمان مناسبی
برای ارزیابی نتیجه این اقدام باشد؛ امروز وقت آن رسیده است که به پشت سر
خود نگاهی بیندازیم و درباره میزان موفقیت این اقدام قضاوت کنیم! آمار و
اطلاعات آیا نشانی از کاهش حضور مردم در این پیامرسان دارد؟ آیا
پیامرسانهای داخلی توانستند جایگزین مناسبی برای تلگرام باشند و فراگیر
شدند؟ پاسخ این پرسشها کاملاً روشن است و هر شهروندی در ایران اکنون
میداند که طرح فیلتر تلگرام با وجود آنکه همچنان پابرجاست، اما عملاً
تأثیری بر استفاده کردن یا نکردن از این نرمافزار ندارد! اینکه متأسفانه
برخی از صاحبمنصبان با ایجاد مسیرهایی عملاً فیلترینگ را دور زدند، اینکه
چرا برخلاف آنچه قول داده شد، فیلترشکنها همچنان فعال هستند و...،
موضوعاتی است که جای بحث بسیار دارد؛ اما سؤال اینجاست که چرا وقتی از
اعتبار نظام، از اعتبار قوه قضائیه و از اعتبار شخصیتهای انقلاب برای
طرحی، مانند فیلترینگ تلگرام هزینه شد، نتوانستیم آن را به طور کامل اجرا
کنیم؟! طرحی که تنها نتیجهاش، رها شدن بیش از پیش فضای مجازی از دست
نیروهای انقلابی شد و تنها این کانالها و چهرههای حامی گفتمان انقلاب
بودند که با خروج از این پیامرسان بخش قابل توجهی از راه ارتباطی خود با
بدنه جامعه را از دست دادند و فرصت برای جولان فیکنیوزها و کانالهای ضد
انقلاب و... فراهم شد! امروز باید به این پرسش پاسخ دهیم که فیلتر تلگرام
جز آنکه به جامعه القا کند بدون هزینه میتوان قانون را دور زد و احکام
قضایی را نادیده گرفت، چه نتیجهای داشت؟ مخلص کلام این است که فیلتر
تلگرام نشان داد تصمیمگیریهای کلان، بدون وحدت، بدون وجود ضمانت اجرایی و
ترسیم مسیر اجرایی راه به جایی نخواهد برد.