صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۸  ، 
شناسه خبر : ۳۸۴۷۷۸
پایگاه بصیرت / مهدی امیدی

سینمای ایران که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، همواره داعیه‌دار پیامی متمایز در اتمسفر فرهنگی جهان بوده است. جشنواره فیلم فجر نیز به منزله ویترین این سینما، قرار بود پژواک صدای انقلاب در جهان باشد؛ اما تصمیم مدیریتی عجیب و بحث‌برانگیز تفکیک بخش «ملی» از «جهانی» در اواسط دهه ۹۰، نه تنها کمکی به جهانی‌شدن این سینما نکرد، بلکه عملاً جشنواره را از رمق انداخت. امروز با گذشت چندین دوره از این آزمون و خطا، می‌توان با صراحت گفت پروژه مستقل‌سازی جشنواره جهانی فیلم فجر، پروژه‌ای شکست‌خورده، فاقد استراتژی و تهی از هویت انقلابی بوده است. خطای راهبردی دوشقه‌سازی نخستین و بزرگ‌ترین ضربه به پیکره سینمای ایران، همان تصمیم به دوپاره کردن جشنواره بود. جشنواره فیلم فجر در ماهیت خود یک کل واحد بود که شور و هیجان مردمی و تولیدات داخلی، پشتوانه‌ای برای بخش بین‌الملل آن به شمار می‌آمد. با جداسازی این دو بخش، جشنواره جهانی به محفلی خنثی، کم‌رمق و بی‌سروصدا تبدیل شد که حتی بدنه اصلی سینماگران داخلی نیز رغبتی به حضور جدی در آن نداشتند. این جداسازی، هم‌افزایی لازم برای دیده‌شدن آثار خارجی در کنار آثار ایرانی را از بین برد و عملاً بخش جهانی را به یک رویداد توریستی و دورهمی محدود بدل کرد که در تقویم شلوغ فستیوال‌های دنیا گم شد. فقدان هویت و راهبرد مشخص یک جشنواره بین‌المللی برای موفقیت نیازمند «مانیفست» است. کن، برلین و ونیز هریک هویت سیاسی و هنری خاص خود را دارند؛ اما جشنواره جهانی فیلم فجر چه هویتی دارد؟ این رویداد در برگزاری مستقل، هدف‌گذاری روشن نداشته است. نه آنقدر بودجه و اعتبار داشته که با فستیوال‌های الف دنیا رقابت کند و نه آنقدر هوشمندی برایش خرج شده که بر مزیت نسبی خود تمرکز کند. تلاش مذبوحانه برای شبیه‌سازی ظاهری به جشنواره‌های غربی (از فرش قرمز تا نحوه پذیرایی)، بدون توجه به محتوای استراتژیک، این رویداد را به کاریکاتوری از فستیوال‌های غربی تبدیل کرد. وقتی جشنواره‌ای نداند قرار است صدای چه کسانی باشد، طبیعتاً در موج‌سازی ناتوان می‌ماند. ناتوانی در جذب سینمای مستقل و ضدسلطه بزرگ‌ترین نقد وارد بر بخش مستقل جهانی فجر، غفلت از رسالت اصلی انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ است. ایران،‌ام‌القرای مقاومت، بهترین پایگاه برای جذب سینماگران مستقل، ضد امپریالیستی و عدالت‌خواه جهان است؛ اما متأسفانه سیاست‌گذاران این جشنواره به جای تمرکز بر «سینمای آلترناتیو» و ایجاد قطب سینمایی در برابر هالیوود، غالباً به دنبال نمایش فیلم‌های خنثی و بعضاً تاریخ مصرف گذشته بودند تا صرفاً ویترین بین‌المللی بودن را حفظ کنند. این جشنواره می‌توانست مأمن فیلمسازانی باشد که صدای‌شان در دیکتاتوری رسانه‌ای غرب خفه شده است؛ فیلمسازانی از آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا که دغدغه‌های مشترک ضد استعماری دارند. اما در عمل، جشنواره جهانی فجر جایگاه مبهمی داشت که نه می‌توانست توجه جریان اصلی سینمای غرب را جلب کند و نه توانست شبکه‌ای از سینماگران متعهد جهانی بسازد. نتیجه‌گیری تجربه سال‌های اخیر نشان داد، استقلال بخش جهانی، تنها هزینه‌های گزافی را بر بیت‌المال تحمیل کرد و خروجی آن برای دیپلماسی فرهنگی کشور تقریباً «هیچ» بود. بازگشت و ادغام مجدد این بخش با بدنه اصلی جشنواره فجر، تنها راه نجات آن از بی‌هویتی است. جشنواره فیلم فجر باید با راهبرد «حمایت از مستضعفین و مقابله با نظام سلطه فرهنگی»، به هویت اصلی خود بازگردد تا بتواند در معادلات سینمای جهان، حرفی برای گفتن داشته باشد.