صبح صادق >>  صفحه اول >> پرونده
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۱  ، 
شناسه خبر : ۳۸۵۸۵۳
صبح صادق چرایی پاسداشت حماسه ٩دی و عبرت‌آموزی از فتنه ۸۸ را واکاوی می‌کند
٩دی سال ١٣٨٨ به طور قطع، از یوم‌الله‌های سرنوشت‌ساز در تاریخ ملت ایران است. در این روز با دست قدرت الهی و در میدان بودن روح حسین‌بن‌علی (ع)، بزرگ‌ترین، پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین توطئه علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا آن مقطع، با حضور حماسی مردم با شکست کامل مواجه شد.
پایگاه بصیرت / دکتر یدالله جوانی

چرا باید هر سال نهم دی را به اشکال گوناگون و از جمله برپایی اجتماعات با رویکرد تبیینی و بازخوانی حوادث سال ۱۳۸۸ گرامی داشت و از آن درس‌ها و عبرت‌ها آموخت؟ 
پاسخ کوتاه این است که ٩دی سال ١٣٨٨ به طور قطع، از یوم‌الله‌های سرنوشت‌ساز در تاریخ ملت ایران است. در این روز با دست قدرت الهی و در میدان بودن روح حسین‌بن‌علی (ع)، بزرگ‌ترین، پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین توطئه علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا آن مقطع، با حضور حماسی مردم با شکست کامل مواجه شد. در سال ۱۳۸۸ دشمنان ملت ایران، با طراحی پیچیده و خطرناکی، به دنبال پایان دادن به جمهوری اسلامی، آن هم از طریق فریب مردم، به دست خود مردم بودند؛ اما مردم بصیر و فهیم ایران در ٩دی، به جهان نشان دادند اهل فریب خوردن نیستند؛ بنابراین روز نهم دی، به دلیل پدیدایی و خلق یک حماسه خودجوش ماندگار از سوی ملت ایران، یک روز معمولی و عادی نیست. این روز، روز تجلی انسجام ملی بر پایه بصیرت و تجدید میثاق ملت با ولایت است.

اما برای پاسخ اقناعی به منظور پرسش چرایی ضرورت پاسداشت ٩ دی و عبرت و درس‌آموزی از حوادث آن رویداد تاریخی، باید فتنه آمریکایی‌ـ صهیونیستی ٨٨ را از منظر چیستی، چرایی و چگونگی، واکاوی و بازخوانی کرد.
جنگ ١٢ روزه تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، و اهداف اعلامی متجاوزان از این جنگ، فهم قضایای سال ۱۳۸۸ را از نظر فتنه و توطئه بودن آنچه رخ داد و به وقوع پیوست، بسیار آسان‌تر کرد. در جنگ ١٢ روزه که با دفاع مقتدرانه ملت ایران مواجه شد، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌های برخوردار از حمایت ناتو، برخی از کشور‌های منطقه و تمامی وطن‌فروشان خارج‌نشین و دنباله‌های داخلی آنان، یک هدف نهایی داشتند و آن چیزی جز براندازی جمهوری اسلامی و به تسلیم کشاندن ایران و تکه‌تکه کردن این کشور تاریخی و ملت بزرگ آن نبود.

این هدف، هدف تمامی سیاست‌ها و راهبرد‌های ۴٧ ساله نظام استکبار جهانی با محوریت آمریکا در قبال ایران است. آری، آمریکایی‌ها ۴٧ سال است که تلاش می‌کنند به آن خواسته‌ای برسند که ترامپ متوهم از کسب یک پیروزی برق‌آسا، در روز ٢٣ خرداد سال جاری، در حالی که هنوز چند ساعتی از آغاز تهاجم نظامی به کشور عزیزمان نگذشته بود؛ با صراحت گفت: «ایران باید بدون قید و شرط تسلیم شود!»

آمریکایی‌ها از روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توطئه‌های گوناگونی را از قبیل ترور رهبران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، راه‌اندازی غائله‌های تجزیه‌طلبی در مناطق قومیتی، تحمیل جنگ هشت ساله، فشار‌های اقتصادی، جنگ‌های نیابتی با تروریسم منطقه‌ای، چون ایجاد داعش و فتنه‌آفرینی‌های داخلی طراحی کرده و به اجرا درآوردند.

شکست بسیاری از توطئه‌های آنان در قبال ملت ایران و جمهوری اسلامی، سبب شد تا آنان به این جمع‌بندی برسند که تنها راه شکست جمهوری اسلامی، جداسازی مردم از نظام و رهبری نظام، و مقابل هم قرار دادن آنان است.
بسیار روشن است که لازمه تحقق این هدف، بدبین‌سازی و بی‌اعتمادسازی مردم به نظام و ساختار‌های سیاسی و حقوقی آن است. با انتخابات سال ١٣٧۶ و شکل‌گیری جبهه دوم خرداد، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، به این جمع‌بندی رسیدند که در جریان به قدرت رسیده، افرادی حضور دارند که از انگیزه‌های لازم برای ایجاد تغییرات اساسی و بنیادی در ایران در راستای مقاصد غرب و عبور از نظام دینی برخوردارند. اجلاس برلین و رویکرد‌های مجلس ششم، این برداشت را در غربی‌ها نهادینه کرد که بخش مدیریتی و سیاسی جریان دوم خرداد، به دنبال تغییرات ساختاری در ایران و عبور از شعار‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی است. در دوره اصلاحات، جریانی که قصد عبور از نظام ولایت فقیه را با پوشش اصلاحات و توسعه سیاسی و تشکیل جامعه مدنی به سبک نظام‌های سکولار غربی داشت؛ نه تنها موفق به انجام این نوع اصلاحات آمریکایی نشد، بلکه با هوشیاری مردم از طریق انتخابات، از قدرت کنار گذاشته شد. 

خروج اصلاح‌طلبان افراطی سازمان‌یافته در حزب منحله مشارکت از قدرت، آنان را به واسطه پیوندی که با خارج پیدا کرده بودند، به این جهت سوق داد که با استفاده از هر شیوه و روشی، و از جمله با استفاده از الگوی انقلاب‌های رنگی و کودتا‌های مخملی، بار دیگر قدرت سیاسی را تصاحب کرده، تغییرات اساسی و بنیادین مورد نظر را که همسو با خواست غربی‌ها هم بود، به هر شکل ممکن در ایران انجام دهند؛ بنابراین به اختصار باید گفت، آنچه در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دهم و حوادث بعد از آن در سال ١٣٨٨ رخ داد، نه بر اساس توهم تقلب مدعیان آن از یک سو و بد عملی نظام و نهاد‌های گوناگون، از جمله صدا و سیما از دیگر سو، بلکه بر اساس یک نقشه و برنامه طراحی شده از قبل، با نقش‌آفرینی پشت صحنه آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها و با بازیگری آشکار و روی صحنه قدرت طالبان استحاله شده داخلی بود.

آری، ما در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸، با یک فتنه بزرگ داخلی و کودتای مخملی مواجه شدیم. البته سردمداران فتنه، کسانی بودند که مردم انتظار چنین رفتاری از سوی آنان را نداشتند. گفتنی است، اساساً در هر جامعه‌ای و از جمله جامعه اسلامی ما، ظرفیت فتنه‌گری را آدم‌های موجه و با سابقه به ظاهر مثبت در نگاه توده‌ها دارند. ماهیت فتنه، در هم تنیده شدن حق و باطل، غبارآلود شدن فضا و دشوار شدن تشخیص حق از باطل، درست از نادرست و راه از بی‌راهه است.
در سال ۱۳۸۸، هدف اصلی فتنه‌گران با حمایت خارجی، بازگشت قطعی به قدرت بود؛ در حالی که رأی لازم مردم را نداشتند. اینجا بود که جریان فتنه غربگرا و سکولار غیر معتقد به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، با استفاده از اصل شیطانی و غیر اخلاقی هدف وسیله را توجیه می‌کند، از مدل انقلاب رنگی برای بازگشت به قدرت استفاده کرد. بر اساس این مدل، نظام به خیانت به آرای مردم از طریق تقلب در انتخابات متهم شد و مدعیان تقلب با کشاندن هواداران سازمان یافته به کف خیابان‌ها، نه مطالبه بازشماری صندوق‌های رأی، بلکه مطالبه ابطال انتخابات را می‌کنند. وقتی نظام تحت اردوکشی خیابانی، به ابطال انتخابات تن می‌داد، در واقع تقلب در انتخابات را پذیرفته بود. این پذیرش خلاف واقع، سرآغاز تغییرات اساسی برای بسیاری از امور، به دلیل از دست رفتن صلاحیت‌های نهاد‌های حاکم پیشین و از جمله شورای نگهبان و دولت برای برگزاری انتخابات بعدی خواهد بود. حتی در این مسیر، نشانه‌هایی در دست است که سردمداران فتنه با ادعای تقلب، صلاحیت‌های رهبری و از جمله عدالت ایشان را نشانه گرفته بودند. در واقع در فتنه ۸۸، هدف اصلی قرار دادن مردم رو در روی نظام، آن هم از سوی کسانی بود که سر سفره انقلاب و جمهوری اسلامی نام و نشان پیدا کرده بودند.
در این نقشه شیطانی، فتنه‌گران روی فریب دادن زیرکانه مردم با ادعای تقلب در انتخابات، حساب ویژه‌ای باز کرده بودند.

این نقشه شیطانی را فقط کسانی متوجه می‌شدند که با دقت تحولات سیاسی و روندها، موضع‌گیری‌ها و اقدامات سیاسی برخی از کاندیداها، احزاب و گروه‌های سیاسی و همچنین رفتار رسانه‌های غربی و موضع‌گیری سران کشور‌های اروپایی و آمریکا در قبال انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را رصد می‌کردند.

کسانی که از چند ماه پیش از انتخابات، موضوعات و مسائل انتخابات را رصد می‌کردند، متوجه شده بودند که انتخابات ٢٢ خرداد ٨٨، انتخاباتی متفاوت با تمامی انتخابات پیشین خواهد بود. حتی گمانه وقوع انقلاب رنگی در بستر انتخابات ریاست‌جمهوری دهم، نشانه‌های فراوانی داشت. نگارنده این یادداشت، در هفته منتهی به انتخابات در سال ۱۳۸۸، با مشاهده میدان انتخابات و آنچه در آن می‌گذشت، به این اطمینان رسیدم که، ما به طور قطع با یک انقلاب رنگی خطرناک، آن هم با بازیگری و فتنه‌انگیزی افرادی از شخصیت‌های سیاسی با سابقه مسئولیتی بالا در نظام مواجه خواهیم شد. با همین اطمینان خاطر بود که طی مصاحبه‌ای مفصل با هفته‌نامه «صبح صادق»، پیشاپیش از وقوع این انقلاب رنگی رونمایی کردم. تیتر آن مصاحبه به نقل از اینجانب در صفحه اول این نشریه انتشار یافته در ١٨ خرداد ٨٨، یعنی چهار روز قبل از برگزاری انتخابات، این بود: «مردم ایران هر حرکتی را در راستای انقلاب رنگی در نطفه خفه خواهند کرد.»

متأسفانه پیش‌بینی درست بود و کشور درگیر یک فتنه خسارت‌بار شد؛ اما خوشبختانه بخش دیگر پیش‌بینی هم درست بود و مردم ایران فریب فتنه‌گران را نخوردند و در نهایت پس از یک دوره هشت ماهه، با خلق حماسه ماندگار ٩ دی، با ایستادن در کنار نظام و تجدید میثاق با ولایت و آرمان‌های انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (رحمه‌الله علیه)، مشت محکمی بر سینه فتنه‌گران داخلی و حامیان آمریکایی‌ـ صهیونیستی خارجی آنان زدند؛ بنابراین روز نهم دی، روز تجلی انسجام ملی بر مبنای یک بصیرت بی‌نظیر است. روز اعلام وفاداری ملت ایران به راه امام و شهیدان است. روز برائت مردم از فتنه‌گران داخلی و استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست.
بر همین اساس، باید این روز را بزرگ شمرد و پاس داشت.

اما باید بدانیم همچنان دشمنان امید دارند با فریب دادن ملت ایران از طریق سرمایه‌گذاری بیشتر در جنگ شناختی وجنگ نرم علیه جمهوری اسلامی، با کمک همین مردم، روزی سلطه مجدد خود بر ایران را باز یابند. آنان تصور می‌کردند پس از سال‌ها کار روی نسل جوان، این اتفاق در جنگ ١٢ روزه رخ خواهد داد؛ اما خوشبختانه با عنایات الهی، این بار هم ملت ایران برخلاف تصور و محاسبات دشمنان، متحد و منسجم در کنار مسئولان کشور، نیرو‌های مسلح و رهبر حکیم انقلاب اسلامی، و در نقطه مقابل دشمنان متجاوز به ایران ایستادند، و با دفاعی مقتدرانه ضربه‌های سنگین موشکی، درس تاریخی و فراموش نشدنی به آمریکا و رژیم صهیونیستی دادند.

اما با فرا تحلیل ۴٧ سال دشمنی‌های آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها، صهیونیست‌ها و جریان اپوزیسیون با جمهوری اسلامی، این نکته راهبردی و اساسی به دست می‌آید که همگی آنان، تنها وتنها راه سلطه مجدد بر ایران را، جداسازی مردم ایران از ولایت و رهبری دانسته، و در این مسیر برای رسید به مقصد خود، روزافزون سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ بنابراین باید همه ملت به صورت یکپارچه در برابر این نقشه شیطانی هوشیار باشند. در این مسیر خواص، نخبگان، احزاب و گروه‌های سیاسی وفادار به منافع ملی و خصوصاً مسئولان کشور و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی، باید به مراتب هوشیارانه‌تر عمل کنند.