روز بیستم فروردین در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روز «فناوری هستهای» نامگذاری شده است. به طور قطع، برخوردار شدن ایران از دانش و فناوری هستهای به صورت بومی شده، از جمله دستاوردهای بسیار ارزشمند در دوران جمهوری اسلامی است.
ایران هم اکنون در زمره محدود کشورهای برخوردار از چرخه کامل سوخت هستهای به شمار میآید. برخورداری از صنعت هستهای، شرط لازم برای پیشرفت در حوزههای گوناگون علمی و صنعتی است؛ در حالی که جمهوری اسلامی از همان ابتدا اعلام داشت، صنعت هستهای ایران ماهیت غیر نظامی دارد، اما کشورهای غربی و به ویژه آمریکا، به بهانه جلوگیری از دسترسی ایران به بمب اتمی، سالیان طولانی است که ملت ایران را تحت فشار تحریمهای حداکثری ظالمانه قرار دادهاند. سؤال این است که چرا با وجود صراحت فتوای رهبر حکیم انقلاب اسلامی مبنی بر حرمت شرعی تولید، نگهداری و به کارگیری سلاح اتمی به دلیل ماهیت کشتارجمعی آن، غربیها از همان ابتدا با اصل برخورداری ایران از دانش و فناوری هستهای مخالف بودند؟
دلیل آن، نه نگرانی از دستیابی ایران به سلاح هستهای، بلکه به دلیل نقش و تأثیر این دانش و فناوری بومی شده، در شتاببخشی به حرکت علمی و پیشرفتهای ایران در دیگر حوزهها بود. در واقع مشکل اصلی غرب، پیشرفتهای یک نظام سیاسی دینی، مستقل و دارای آرمان ساخت تمدن نوین اسلامی است. بر اساس همین نگرانی، غرب بنای خود در قبال ایران را، اعمال فشار حداکثری به بهانههایی، چون تلاش ایران برای ساخت بمب اتمی، حمایت ایران از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران قرار داد. غرب با محوریت آمریکا، مصمم بود با این بهانههای واهی، جلوی پیشرفت ایران را بگیرد. دلیل هم بسیار روشن است؛ چرا که آمریکاییها، با پیشرفت ایران مخالف هستند. رفتار آمریکاییها در این موارد، مبتنی بر این نظریه آقای ترامپ است که با صراحت اعلام کرد، اگر آمریکا بخواهد قدرت برتر جهان باشد، باید دیگران را تضعیف کند! بر اساس همین منطق، وقتی فعالیتهای ایران در حوزه هستهای رسانهای شد، تلاش اولیه غرب، برچیده شدن صنعت هستهای ایران را به صورت کامل نشانه رفت.
دلیل غرب برای این رفتارش قابل فهم است و به آن هم اشاره شد، لکن عدهای از جریانهای سیاسی در داخل کشور هم، به شدت با صنعت هستهای در جمهوری اسلامی به مخالفت برخاسته، خواستار کنار گذاشتن آن شدند. دلیل آنان چه بود؟ دلیل آنان این بود که ما اولاً نمیتوانیم این دانش و فناوری آن را به دست آورده و بومیسازی کرده و به مرحله بهرهبرداری برسانیم، ثانیاً این یک حوزه ممنوعه از نظر غرب است و آنان نمیگذارند که ما به چرخه سوخت دست یابیم! کسانی که به شناخت این جریانها و آدمهای آن تمایل دارند، مواضع چهرههای برخی از اصلاحطلبان در مجلس ششم، از جمله «بهزاد نبوی» نماینده تهران و «شیرزاد» نماینده اصفهان در آن مقطع را مطالعه کنند. از سال ١٣٨٢ تا ١٣٨۴ ایران چندین دور مذاکره هستهای با اروپا انجام داد، تا به غربیها بفهماند دنبال سلاح هستهای نیست؛ اما غربیها شرط خیال راحتی از ماهیت صلحآمیز هستهای ایران را، در نداشتن این صنعت در ایران دانسته و برآن پافشاری کردند.
در چنین وضعیتی که اصلاحطلبان دولت و مجلس را در اختیار داشتند، بهناچار صنعت هستهای در کشور با پلمپ شدن کارگاههای این صنعت در اصفهان و نطنز، به صورت موقت تعطیل شد. استدلال اصلاحطلبان این بود که اگر این کار را نکنیم، پرونده ایران از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفته و با صدور قطعنامههای این شورا، مقدمات جنگ علیه ایران فراهم خواهد شد!
با جایگزینی مجلس اصولگرای هفتم به جای مجلس اصلاحات ششم، و انتخاب آقای احمدینژاد با شعارهای انقلابی در سال ١٣٨۴، شرایط برای آغاز مجدد فعالیتهای صنعت هستهای با فک پلمپها فراهم شد. در آن مقطع شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرد، اما از نتایج فعالیتهای مجدد هستهای، دسترسی ایران به چرخه سوخت و رونمایی از اولین آبشار هستهای برای غنیسازی اورانیوم در تأسیسات هستهای نطنز بود. به همین دلیل در روز بیستم فروردین سال ١٣٨۵، جشن هستهای در کشورر برگزار شد و این روز با عنوان روز «فناوری هستهای» به ثبت رسید.
از آن زمان تاکنون حدود بیست سال میگذرد و در این مدت، صنعت هستهای در ایران بسیار پیشرفت داشته و کشور و مردم در حوزههای گوناگون از دستاوردهای آن بهره بردهاند؛ بنابراین در پرتو مقاومت ملی، تدابیر رهبری و بیاعتنایی به تهدیدها و فشارهای همهجانبه غرب، ایران موفق به ورود در باشگاه هستهای جهان با اعضای بسیار محدود شد.
حال با این همه پیشرفت و دستاورد با فراز و فرودهای برجامی، دولت ترامپ به زعم خود میخواهد صنعت هستهای ایران را برچیند. راه چاره، در همان مقاومت ملی است.
اکنون نیز مانند همان سالها، از یک طرف آمریکا به فشارهای حداکثری و اقدام نظامی تهدید میکند و هم عدهای در داخل، راه چاره را در مذاکره و توافق برای جلوگیری از جنگ میدانند!
در چنین شرایطی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با شناخت دقیق دشمن و خواستههای نامشروع آن، مذاکره با این دولت قلدر و زورگو را، عاقلانه، شرافتمندانه و عزتمندانه نمیدانند. البته باب مذاکره از موضع عزت برای اثبات صلحآمیز بودن ماهیت فعالیتهای هستهای ایران همواره باز است. آنچه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی بر نمیتابد، مذاکره تحت فشار و تهدید است.