تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۵۰۶۵۴

نسرین نصرت*

رابطه اوکراین و ناتو پس از سال 1997

امضای Founding Act در سال 1997 بین ناتو و روسیه موجبات نگرانی اوکراین را فراهم ساخت به همین دلیل ناتو برای نشان دادن حسن‌ نیت خود به اوکراین در همان سال منشوری را با این کشور امضا کرد که اهمیت ویژه آن شناخت اوکراین به عنوان یک کشور اروپای شرقی و مرکزی بود. دیگر اینکه ناتو درهای خود را به روی اوکراین باز اعلام کرده و از استقلال و حاکمیت اوکراین حمایت کرده است. به این ترتیب برای اوکراین که همیشه به فکر چتر حمایتی بوده، آرامشی فراهم آورده است. این منشور از سوی دبیر کل وقت ناتو خاویر سولانا، شروع اروپای نو نامیده شد. با این وجود حمله ناتو در سال 1999 به یوگسلاوی، یک کشور مستقل و صاحب حاکمیت، از نظر اوکراین دور نماند و این کشور در، هم نظری با روسیه آن را غیر قابل قبول خواند.

سفر بیل‌ کلینتون رئیس‌جمهور وقت آمریکا در سال 2000 به اوکراین و اظهارات وی در این مورد که از قبول مرزهای غربی اوکراین به عنوان مرزهای شرقی اروپا خودداری کرد بارقه امید دیگری در سیاست غرب نسبت به اوکراین بود.

هیچ معلوم نیست که اوکراین چه موقع به ناتو می‌پیوندد. این کشور علاقه دارد که ابتدا وارد اتحادیه اروپا شود ولی اروپا به ویژه به لحاظ مسأله انرژی و عدم تمایل به تحریک روسیه، دراین مورد به کندی عمل می‌کند، این امر موجب شده تا اوکراین در درجه اول تلاش خود را معطوف ناتو نماید. تا سپس از آن طریق زودتر به اتحادیه اروپا وارد شود. بعضی از اقدامات و گفته‌ها نشان از اهمیت ویژه اوکراین برای ناتو دارد.

سخنگوی ناتو در آوریل 2006 اظهار داشت که همه اعضای ناتو چه از لحاظ سیاسی و چه عملی از اوکراین حمایت می‌کنند و مسأله پایگاه سواستوپول یعنی حضور یک کشور غیر عضو (روسیه) این خواست را متوقف نمی‌کند. این اظهارات با توجه به این اصل اساسی که کشورها برای ورود به ناتو باید اختلافات سرزمینی خود را با کشورهای ثالث حل کرده باشند از اهمیت خاصی برخوردار است، یعنی در حالی که گرجستان به دلیل موضوع اوستیا و آبخازیا مشمول عضویت نمی‌شود این سد از جلوی اوکراین برداشته شده است. گفته‌های خانم رایس وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه روسیه باید تشخیص بدهد که آمریکا با کشورهای همسایه این کشور منافع منطقی دارد، اگر چه که این کشورها زمانی جزو شوروی سابق بوده‌اند حاکی از عزم آمریکا به توسعه ناتو تا اوکراین است. ظاهراً حکومت جرج بوش حاضر است در مورد ورود اوکراین به ناتو ریسک بکند زیرا از نفوذ روسیه در اروپا می‌ترسد. گاز پروم که تا حد زیادی به دولت تعلق دارد به عنوان یک غول انرژی، تسویه قرض‌های خارجی توسط روسیه و رشد طلا و ذخایر بین‌المللی این کشور، دلیل این ترس است و اوکراین کلید حل این معضل می‌باشد. ظاهراً قرار است اوکراین تا سال 2008 به ناتو بپیوندد، اما یکی از مشکلاتی که وجود دارد مخالفت مردم اوکراین با ورود این کشور به ناتو است.

یوشچنکو رئس‌جمهور طرفدار غرب اوکراین دلیل این مخالفت را القائات شوروی سابق و روسیه فعلی می‌داند و معتقد است که مردم باید با آموزش و آشنایی با فلسفه ناتو از اینگونه تأثیرات آزاد شوند و آن وقت موقع مراجعه به آرای آنها برای عضویت در ناتو خواهد بود. اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین مشکل اوکراین مسأله تأمین گاز این کشور از روسیه است این نیاز چه از لحاظ صنایع اوکراین و چه تحمل سرمای این کشور، برای اوکراین اهمیت راهبردی دارد. روسیه خواهد توانست گاز خود را از نقاط دیگری غیر از اوکراین به اروپا برساند ولی اوکراین بدون گاز روسیه قادر نخواهد بود به حیات خود ادامه دهد.

این موضوعی است که رئیس‌جمهور روسیه نیز به آن اشاره کرده است. رئیس‌جمهور اوکراین با آگاهی از این وابستگی اظهار می‌دارد عضویت در ناتو مغایر با روابط اقتصادی با روسیه نیست. به عبارت دیگر او سعی دارد تا با کاهش واهمه روسیه در مورد تهدید منافع اقتصادی در اوکراین از نگرانی آن کشور کاسته و زمینه عضویت اوکراین در ناتو را هموارتر کند.

نتیجه

روسیه با سیاستی که در دو ساله اخیر سرعت گرفته است یعنی با گران کردن قیمت گاز خود و تهدید به قطع آن در صورت عدم توافق با کشور مورد نظر در مورد قیمت، به عبارت دیگر با استفاده سیاسی از این وسیله که اول بار در زمستان 2006 در مورد اوکراین به کار گرفته شد و در زمستان 2007 بلاروس را در برابر آن قرار داد و در نتیجه جریان گاز به اروپا دچار افول شد، سعی دارد تا اولاً کشورهای نیازمند آن را متوجه مشی سیاسی که در خلاف جهت منافع روسیه پیش می‌گیرد بنماید و ثانیاً با گران کردن آن، قدرت اقتصادی خود را در معاملات سیاسی بالا ببرد. در این میان نقش شرکت گاز روسیه، گاز پروم که تا حدود زیادی دولتی است بسیار تعیین‌کننده است این شرکت گازی با خرید گاز کشورهای دارنده و فروش آن، به عنوان واسطه به کشورهای دیگر، در بسیاری موارد نبض این ماده حیاتی را دست گرفته است. بی‌سبب نیست که در اجلاس ناتو در ریگا مسأله انرژی بعنوان یک موضوع بسیار استراتژیک در اهداف این سازمان، مورد توجه خاص واقع شد قبل از اجلاس ریگا فرمانده نیروی دریایی ناتو اظهار نظر کرده بود که نیروی دریایی ناتو آمادگی دارد تا بر امنیت حمل انرژی نظارت داشته باشد. با این رویدادها باید منتظر بود که اولاً ورود ناتو به مسایل مربوط به امنیت انرژی ابعاد وسیع‌تر و متفاوت‌تری پیدا کند و ثانیاً با افزایش قدرت اقتصادی روسیه که به تقویت بنیه نظامی آن منجر می‌گردد، در آینده شاهد واکنش‌های دیگری غیر از آنچه تاکنون و به ویژه در سال 1999 و حمله به یوگسلاوی نشان داده شد، باشیم. روسیه با استفاده از اهرم‌های متفاوتی مانند قطع گاز، افزایش قیمت آن، توجه به روس‌های شرق اوکراین و روس‌های کریمه و مهم‌تر از همه تلاش برای روی کار آوردن حکومت‌های روس‌گرا در این کشور سعی می‌کند تا از لغزش کامل اوکراین به دامن ناتو ممانعت کند. وقایعی مانند انقلاب نارنجی در اوکراین که با صرف مبالغ هنگفتی از سوی غرب (65 میلیون دلار) به بازنشست طبعاً کار روسیه را بسیار مشکل می‌کند، لیکن از آنجا که اولاً طرفداران روسیه در اوکراین نیز از وزن قابل توجهی برخوردارند، ثانیاً کشورهای اروپایی با گسترش زیاد ناتو موافق نبوده و عقیده دارند که این سازمان تا زمان حاضر بیش از حد وسعت یافته است و ثالثاً روابط روسیه با اروپا برای کشورهای این قاره از اهمیت برخوردار است، این کشور می‌تواند با اتکا به این سه عامل در صحنه سیاسی اوکراین همچنان فعال باشد. روسیه معتقد است که اوکراین با پیوستن به ناتو وضعیت داخلی خود را بی‌اثبات می‌کند. به علاوه مکانیسم‌های دیگری برای همکاری با ناتو وجود دارد که نیازی به الحاق رسمی به آن نیست، با این اظهارنظرها این کشور حساسیت خود را نسبت به عضویت اوکراین آشکارتر می‌سازد، ضمن آنکه به نظر روسیه این امر ممکن است حتی بر توافق‌های ککنترل تسلیحات نیز اثر بگذارد. یکی از تحلیل‌گران کرملین برای بیان اهمیت موضوع از دیدگاه روسیه، می‌گوید که شرایط روسیه در صورت عضویت اوکراین و گرجستان در ناتو، شبیه وضعیت آمریکا در صورت پیوستن کانادا و مکزیک به یک سازمان نظامی به رهبری روسیه می‌باشد. ظاهراً اوکراین باید در سال 2008 به ناتو بپیوندد لیکن سرعت پویایی معادلات بین‌المللی پیش‌بینی قطعی در این زمینه را مشکل می‌سازد. مسیر برخورد روسیه با تحولات ناتو نشان از عقب‌نشینی‌های این کشور در موارد مختلف دارد، اما معلوم نیست این وضع تا کی ادامه پیدا کند. احتمال ورود ناتو به گرجستان و اوکراین زنگ خطری برای ادامه این گسترش حتی در خود روسیه است. عکس‌العمل قاطع روسیه مستلزم آن است که این کشور نیز از لحاظ اقتصادی روی پای خود بایستد. در صورت تبدیل شدن روسیه به یک قدرت اقتصادی و جمع شدن با قدرت اتمی آن طبعاً باید منتظر عکس‌العمل‌های متفاوتی از سوی این کشور بود، اما ظاهراً هنوز با تحقیق این پیش‌بینی فاصله زیادی وجود دارد. در بیستم ژانویه 2007 آمریکا اعلام کرد که برای استقرار یک سیستم دفاعی موشکی در خاک لهستان و چک علیه ایران و کره شمالی با این دو کشور وارد مذاکره خواهد شد، این موضوع برای چندمین بار از زمان فروپاشی شوروی موجبات اعلام نگرانی از سوی روسیه را نسبت به پیشروی‌های ناتو در مرزهای آن پدید آورده است ولی ظاهراً ناتو قبل از آنکه روسیه قادر شود بر تحولات آن تأثیر بگذارد، تکلیف بسیاری از برنامه‌های خود را روشن خواهد ساخت، شاید عضویت اوکراین در ناتو نیز یکی از همین موارد باشد.