تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۸۸ - ۰۷:۲۴  ، 
کد خبر : ۱۰۲۱۷۷

سینمای دینی، ممکن یا غیرممکن؟ (بخش دوم)


دکتر محمدمهدی بهداروند
مراد از سینمای دینی
آیا سینمای دینی اختصاص به یک دین یا مکتب خاص دارد یا عبارت از یک تجربه ارتباط درست با خداوند است؟ این سؤال هنوز جواب داده نشده و این که اگر ما برسون یا درایر را مطرح می کنیم، نه به این دلیل است که موضوعاتی که آنها مطرح می کنند می تواند برای ما موضوعات نهایی باشد، بلکه آنها تجربیاتی کرده اند و ما این تجربیات را باید ببینیم و باید بدانیم که آیا می توانیم از سکوی این تجربیات پرش کنیم یا این سکو، سکوی پرش ما نیست. هیچ دگمی وجود ندارد که ما وقتی کارهای آنها را مطرح می کنیم حتما بپذیریم یا حتما رد کنیم، بلکه دانستن و آگاهی از این تجربیات به ما کمک می کند که ما فعلیت وجود خودمان را دریابیم و بدانیم که ما در چه پایگاهی هستیم و چگونه باید عمل کنیم و این که ما چشم خودمان را بر این کارها ببندیم کاریست خطرناک و کاریست که ما را از فرهنگ جهانی عقب می اندازد.
ضرورت پرداختن به سینمای دینی
سینمای دینی چه وجوهی دارد و ارتباط با سینما چه وجوهی؟ آیا سینما، در موضوعات و با انتخاب موضوعات و داستان های دینی، می تواند دینی باشد، یا می تواند و باید در ساختار خود دینی باشد، و هر موضوعی را دینی کند؟ آیا سبکی و شیوه ای در سینما می تواند دینی باشد و سبک و شیوه ای غیردینی، همچنان که نوع سینمای پلیسی است و نوع سینمای وسترن و نوع سینمای سیاه و... نوع سینمای دینی می توان داشت؟ آیا یک فیلم اخلاقی، به مرز دین و دین باوری و ایمان می رسد؟ مرز بین اخلاق شخصی و اخلاقیات، اخلاق اجتماعی و عرف و اخلاق دینی، کجاست؟ و هرکدام از این مقولات در سینما چه ساخت و زبانی می طلبد؟ آیا اصولا می توان درباب سینمای دینی سخن گفت؟ یا تنها می توان ارتباط دین و سینما را مشخص کرد؟ آیا اصلا سخن گفتن در سینمای دینی در اینجا، به مثابه تایید سینمای غیردینی است؟ یا می باید گفت همه مقولات یک جامعه دینی، دینی است و لاجرم، سینمای او نیز به خودی خود، دینی است.
رویکرد به تعیین مشخصه های سینمای دینی، با تعریف آن معضلات، اعتراف به غیردینی نوعی کوچک و مهجور از سینما قلمداد می کند و نیز این که هنگامی از دین سخن می رود، مشخصا کدام دین؟ آیا ایمان به خداوند و من اسلم وجه الله، و رسیدن به این مقام مورد نظر است؟ آیا آیین یک دین و مذهب مشخص نشان دهنده ایمان دینی و مشخصه رستگاری است؟ آیا یک فیلم دینی، مبلغ دین مشخص است؟ یا اصلا سینمای دینی، سینمای تبلیغی است؛ همچون بسیاری از فیلم های به ظاهر دینی ساخته ماشین صنعتی هالیوود یا سینمای دینی اعتراف درون است و یک راز و نیاز نامحدود؟
آیا فیلم هایی چون ده فرمان، محمد رسول الله، ترز، سن فرانسیس داسیز، اردت، همه در زمره سینمای دینی اند؟ یا لازم است بر برخی از آنها قلم کشید و حتی بر برخی استغفار کرد؟ و چه بسیار پرسش های دیگر...
محورهای مورد بحث
1. باید تعریفی از دین به دست آید، وسیع تر از این که تنها آیین و مناسک و وظایف انسان است نسبت به خداوند و در قبال آن، نسبت به جهان و اسلام دینی است جامع که وحی در آن نه امر تاریخی، که ازلی و ابدی است. از این رو همواره دینی است تازه که بر همه نیازهای فطری بشری پاسخ می دهد. هم از این رو، شامل کلیه وجوه زندگی بشری می شود که این وجوه با توجه به حضور خداوند، قدسی و اخلاقی می شود با این دید، در جهان هیچ امری غیرقدسی نیست. بلکه جهان که خلقت خداوند است، همه قدسی است. انسان در چنین فضایی، لاجرم می باید نسبت به خداوند متعهد باشد اما تا تعبد از سر اخلاص نباشد، این تعهد، متحقق نخواهدشد و به دلیل تعبد است که دین آزادکننده است، نه محصورکننده. وقتی تو تنها ایاک نعبد باشی، دیگر بنده و مرید هیچ کس و هیچ چیز نخواهی بود و آزادی به مفهوم اصیل آن، متحقق می شود.
2. سینمای مرتبط به دین و سینمای دینی، تنها می تواند توسط سینماگری پدید آید که خود مرد دین باشد. متدین بودن در اجرای آیین های دینی، خلاصه نمی شود، که نتیجه اجرای این آیین ها، انضباط دینی است که همان بودن در فضای دینی است. و این فضا که در واقع فضای حضور خداوند است، اجازه نمی دهد که هیچ گونه منکری صورت گیرد. مرد دینی دراین فضای حضور خداوند است که رفتاری اصولی می بیند و این رفتار در او فطری است. از این رو به خودی خود در اوست و سویی به عمل منکر نیست. این چنین فردی، اگر فیلمی بسازد، از هر موضوعی، فیلم او دینی است؛ خواه فیلم در باب قصه های دینی باشد، خواه قصه او در باب امور روزمره مردمی.
3. مفاهیم دینی از امور فطری بشری است و به قولی، خود ناخودآگاه قومی محسوب می شود و عناصر مذهبی، صورت نوعیه ازلی است. از این رو سینمایی که مربوط به امور دینی و اخلاقیات مرتبط با دین باشد، به خودی خود از برای مردم جاذب خواهدبود می توان گفت، عام ترین بینندگان، مخاطبان سینمای دینی اند. چرا که سینمای دینی، مستقیما با صورت ازلی ذهنی مردم همه جانبه ارتباط می یابد و این صور را باززایی و بیدار می کند. اگر سینمایی به صورت فطری و طبیعی با مفاهیم دینی مواجه شود و دور از تبلیغ مستقیم با مقاصد سیاسی و تحریفات رایج در فیلم های تجاری به ظاهر دینی باشد، با گسترده ترین قشرهای جوامع بشری، می تواند ارتباط برقرار کند.
4. سینمای دینی، تنها به قصه های دینی از انبیاء و اولیا یا نشان دادن مناسک دینی، مشروط نمی شود که دین، جامع امور بشری است و این جهان و آن جهان را شامل می شود. بنابراین، سینمای دینی نیز همه امور انسان از واقعیات زندگی و جامعه را شامل شده، در پرتو آن تعالی همه امور و موجودات طرح می شود.
5. سینمای قبل از انقلاب ما، وجه دینی نبوده است. اکنون نیز، هنوز به سینمای دینی نرسیده ایم و حتی درجهان نیز هنوز سینمای دینی به وجود نیامده است. اما گفته اند که خداوند محیط بر همه چیز است و دین محیط بر کلیه امور بشری است. پس نمی توان انتظار داشت که یک فیلم، کلیه وجوه دینی را شامل شود. بل، هر فیلم می تواند وجهی از دین و رفتار و زندگی فطری انسان را نشان دهد. اگر فیلمی با پرداخت به مناسک عظیم دینی، به امر دین می پردازد، فیلم دیگری با پرداختن به وجوهی از اخلاق فطری بشری، در واقع، دین فطری را مطرح می کند. و مجموعه این فیلم هاست که فضای دینی و سینمای دینی را به وجود می آورد.
6. سلیقه ها و تعبیرات مشخص در ممیزی سینمای ایران، یکی از موانع اساسی در تحقق سینمای دینی است و باعث تزلزل اعتماد به نفس سینماگران متدین از برای رجوع به مباحث دینی می شود. چه آنان نمی دانند آیا می توانند احساس و خلاقیت خود را در امور دینی بیان کنند، یا می باید تابع دستورات و باید، نبایدهای دایم متغیر ممیزی و نظرات دوره ای سیاست گذاران سینما باشند. از این رو، نزدیک شدن به حیطه سینمای دینی را امری خطیر و دست و پاگیر می یابند. بسیاری از فیلم سازان دیندار و صاحب قریحه، ترجیح می دهند تا در حیطه های دیگر، خلاقیت خود را بیازمایند و نیز لازم است، امکانات تکنیک در سینمای ما گسترش یابد، تا تخیل درسینمای دینی، بتواند حقیقت دین را عینیت دهد، و سینمای دینی قادر شود که موضوعات خاصه دینی را بپردازد و نشان دهد، آن چنان که از برای مخاطبان امروزه جهان صنعتی، باورپذیر و موثر باشد.
7. باید با تمدید و تجدید هم اندیشی هایی، اشکالات و موازین سینمای دینی از نظر فقه اسلامی مشخص شود و روابط جاریه زندگی و اجتماعی براساس آن به نحوی باشد که بتوان در امور خانواده و زندگی روزمره، نمود و نمایشی باورپذیر و صادق و نیز مبتنی بر اخلاق اسلامی داشت.
8. هنوز بسیاری از مسائل در تحقق سینمای دینی، ناگفته مانده است؛ از جمله محدوده های دخالت دولت و اقتصاد دولتی در عرصه سینما و تعریف جامع و مانع از جایگاه بخش خصوصی دراین حیطه.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات