صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۹:۳۹  ، 
کد خبر : ۱۰۳۳۰۹

عراق و الگوی مقاومت لبنان


فرزان شهیدی
سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله طی سخنان خود در هشتمین سالگرد آزادی جنوب لبنان، عراقی ها را به استفاده از الگوی مقاومت لبنان فراخواند. وی در پاسخ به این سوال که گفته می شود نسبت به مقاومت اجماع وجود ندارد، گفت: نسبت به سازش و ذلت در برابر اشغالگران هم اجماع وجود ندارد، بنابراین باید کار را از جایی شروع کرد و اگر مقاومت لبنان در اواخر دهه هفتاد میلادی علیه اشغالگران صهیونیستی شکل نمی گرفت، چه بسا اسرائیل «نکبت» جدیدی را پس از «نکبت فلسطین» در لبنان رقم می زد.
این در حالی است که به تعبیر سیدحسن نصرالله در لبنان هم نسبت به مقاومت و مبارزه مسلحانه علیه تجاوزگران اسراییلی اجماع کامل وجود نداشت و بلکه گروهی در داخل همسو با اسرائیل علیه مقاومت، موضع گیری و فعالیت می کردند. با این حال استمرار مقاومت و دستاوردهای چشمگیر آن به ویژه در سال 2000 و 2006 معادلات لبنان و بلکه عرصه منطقه ای و بین المللی را متحول ساخت و مقاومت به نمایندگی حزب الله به جایگاه مستحکمی در صحنه نظامی و امنیتی و سیاسی دست یافت که نتایج اجلاس دوحه یکی از مصادیق این موقعیت برجسته محسوب می شود.
اما در عراق وضعیت چگونه است و آیا نسخه مقاومت لبنان در این کشور قابل اجرا است؟
عراق مشابهت های زیادی با لبنان دارد از جمله آن که بافت اجتماعی آن همانند لبنان متنوع و به تعبیری دارای ساختار موزاییکی است. مشابهت دیگر آن است که این کشور به اشغال بیگانگان به رهبری آمریکا در آمده و اشغالگران درصدد تحقق اهداف و مطامع استعماری خود در سرزمین رافدین می باشند. مشابهت دیگر خیزش عمومی عراقی ها در برابر اشغالگران خصوصا در اوایل جنگ می باشد و فرهنگ عمومی مردم عراق پذیرای حضور بیگانگان نمی باشد.
با این حال شرایط عراق با لبنان تفاوت هایی دارد که برای الگوبرداری از نمونه لبنان بایستی به زوایای مختلف موضوع توجه نماید.
حقیقت این است که اشغالگران با هدف تغییر رژیم سابق و ایجاد ساختاری جدید به عراق حمله کردند و جالب آن است که این اقدام با خواست معارضین عراقی نیز منطبق بوده است.
آنچه تحت عنوان مقاومت در عراق شناخته می شود صبغه ای مردمی و گاه در برخی از موضوعات دولتی اما از آنجایی که این مقاومت با معجونی از تروریسم و شورشگری (القاعده و بعثی های سابق) در آمیخته است، مانع کامیابی مقاومت مشروع و مردمی عراقی ها شده است.
در میان جریانات سیاسی عراق، کردها اساسا به مقوله مقاومت اعتقادی ندارند و قائل به همکاری با اشغالگران هستند و بنا به شرایط خاص تاریخی و اهداف قومی، تعلق خاطر خاصی به آمریکایی ها دارند.
اهل سنت دو دسته شده اند: نیروهای تندروی سنی به مقاومت و اخراج اشغالگران فرا می خوانند و با بعثی ها و القاعده همسو هستند و البته هدف آنها بیش از هر چیز بازگرداندن معادله سابق به حاکمیت عراق است و بیش از همه مستظهر به حمایت برخی از رژیم های عربی هستند. اما سنی های میانه رو مانند «جبهه توافق» که در ساختار جدید قدرت نقش یافته اند به مماشات با اشغالگران روی آورده اند.
شیعیان نیز دو دسته اند: گروه های اصولگرا همچون جریان صدر که خط مشی مقاومت مسلحانه را برگزیده و در مقاطعی به مبارزه میدانی با اشغالگران پرداخته اند و در حال حاضر نیز با دولت عراق که گفتمان مقاومت سیاسی را برگزیده است در پاره ای از موضوعات دچار اختلافات جدی است.
اما گروه های دیگر از شیعیان همچون مجلس اعلای اسلامی عراق و حزب الدعوه خط مشی مقاومت سیاسی و مذاکره را پذیرفته اند و معتقدند باید از طریق تعامل با اشغالگران (و یا به تعبیر آنان نیروهای چند ملیتی) و ادامه روند سیاسی، بستر خروج آنها را از عراق فراهم ساخت.
در این راستا دولت عراق که ترکیب عمده آن را کردها و میانه روهای شیعه و سنی تشکیل می دهند، یک پیش نویس توافق استراتژیک با دولت آمریکا امضا کرده است که اعتراض و مخالفت بسیاری از شخصیت ها و گروه های اصولگرا اعم از شیعه و سنی را برانگیخته است.
مخالفان، این معاهده را به مثابه فروش عراق و وابستگی این کشور به ایالات متحده آمریکا می دانند، اما استدلال دولت آن است که این توافق عراق را از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج ساخته و در عین حال به حضور نیروهای چند ملیتی در عراق سامان داده و خروج نهایی آنها را زمان بندی خواهد کرد.
مخالفان می گویند این معاهده حضور دائمی اشغالگران را در عراق قانونمند نموده و استقلال عراق که سال های متمادی برای آن مبارزه شده و خون های زیادی در راه آن ریخته شده، برباد خواهد رفت. بنابراین گزینه مقاومت مسلحانه را مطرح کرده و تاکید می کنند اشغالگران جز با این منطق زور و سلاح عراق را ترک نخواهند کرد.اما پاسخ موافقان آن است که زمینه مقاومت در عراق همانند لبنان و فلسطین در شرایط فعلی مهیا نیست و حداقل اجماع عمومی روی آن وجود ندارد و آیت الله سیستانی پذیرش معاهده را به آرای عمومی و رفراندوم واگذار کرده است. دولت تاکید دارد که آغاز مقاومت مسلحانه مصادف با شورش و سوء استفاده گروه های بعثی و القاعده خواهد شد و چه بسا با توجه به نوپایی ساختار سیاسی و شکنندگی جامعه عراق، مبارزه با اشغالگران جای خود را به جنگ طائفه ای و مذهبی بدهد. نتیجه طبیعی این وضعیت آن است که کلیه دستاوردهای سیاسی عراق نوین همچون انتخابات عمومی و تشکیل پارلمان و دولت و تدوین قانون اساسی برباد خواهد رفت و کشور دچار خلأ سیاسی و بحران امنیتی بزرگی خواهد شد که مهار آن کار آسانی نخواهد بود.
البته این استدلال ها که عمدتا مبتنی بر واقع گرایی و پذیرش وضعیت موجود عراق بیان می شود، از نظر طرفداران مقاومت بوی سازش می دهد. آنها با رویکرد آرمان گرایانه تاکید دارند که مقاومت البته هزینه زیادی در برداشته و نیاز به برنامه ریزی و ساز و کار مناسب دارد، اما در نهایت ثمره شیرین پیروزی، کام ها را شیرین خواهد ساخت.
الگوبرداری از مقاومت لبنان هم در همین راستا مطرح می شود و هنگامی که سیدحسن نصرالله از پیروزی علیه اشغالگران خبر می دهد، این سخن برخاسته از تجارب بیست ساله حزب الله در مبارزات ضد صهیونیستی و دل بستن به وعده های الهی و مشاهده عینی این وعده ها است.با این وصف، نباید میانه روهای عراقی را به سازش و عدم اعتقاد به مقاومت و دوری گزیدن از ارزش هایی چون آزادی خواهی و مجاهدت متهم کرد.خصوصا آن که بسیاری از دولتمردان فعلی عراق دارای سوابق طولانی مبارزه و مقاومت هستند. اما سخن اصحاب مقاومت آن است که باید فرهنگ مقاومت را در عراق، چه در سطح حاکمیت و چه در میان مردم، نهادینه کرد و به تدریج آن را توسعه و نضج بخشید و وضعیت به گونه ای پیش نرود که پذیرش اشغالگران تحت هر عنوان و امضای معاهده با آنان، موجب سازش و ذلت و وابستگی به بیگانگان شود، خصوصا آن که اهداف سلطه جویانه و سوابق استعماری آمریکایی ها بر کسی پوشیده نیست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات