تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۸  ، 
کد خبر : ۱۰۵۲۳۰

انقلاب اسلامی و کارآمدی سیاست نه شرقی و نه غربی


محمدرحیم عیوضی
تحول همه جانبه ای که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در دنیا به وجود آورد، این باور را در اذهان جهانیان ایجاد کرد که اسلام به عنوان یک مکتب آسمانی می تواند مهم ترین تحولات جهانی را رقم زده و برای پرسش های عصر جدید و مدیریت جوامع، نسخه های شفابخشی را ارائه نماید که نتیجه تأثیر افکار جاودانه اندیشه های سیاسی و دینی و نیز عملکرد این تأثیرات در دوران کوتاه عمر مبارکشان در بعد از انقلاب، به صورت عملی بسیار کوتاه، اما درخشان و با ارزش بود.
اثرات عمیق اندیشه های امام تنها در بعد نظری و فکری، مهمور نگردیده بلکه؛ در بعد عملی حتی مؤثرتر هم بوده است و توانسته معادلات موجود در نظام بین الملل را دگرگون ساخته و اعمال و رفتار و روابط موجود این سیستم های بین المللی و مقتضیات حاکم بر نظام بین الملل را به چالش بکشاند.
امام(ره) توانسته جسارت و شهامت انتقاد کردن در برابر قدرت ها را به دیگر رهبران جهان و دیگر کشورها انتقال دهد و عملکرد نظام بین المللی را زیر سؤال برند. سیاست نه شرقی و نه غربی یکی از اصولی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر آن تأکید دارد. در این مقام سعی خواهد شد در تبیین علی شعار نه شرقی نه غربی، به مثابه اصل اساسی حیات انقلاب اسلامی، مطالعاتی انجام پذیرد و حاصل آن در قالب فرضیه شعار نه شرقی و نه غربی، استراتژی کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که موانع و مشکلات و فرصت های عدیده ای را در پیشگاه ملت مسلمان ایران قرار داده است، مورد بازخوانی قرار بگیرد.
سیاست خارجی از دیدگاه اسلام و اصول و مبانی آن از منظر قرآن در اسلام؛ نوعی از سیاست که در چارچوب یک سیاست جهانی مبتنی بر رسالت جهانی است، تبیین می گردد. اسلام معتقد است باید یک حکومت واحد جهانی تحت بیرق اسلام به وجود آید. باید توجه داشت که این اسلام در جزیرة العرب بر پیامبر عرضه شد و برای معرفی آن به سایر بلاد، نیاز به زمان و روش های مختلف معرفی بود. امروزه نیز اسلام جهانی نشده است لذا کشورهای اسلامی باید برای اداره کشورشان و اشاعه اسلام از شیوه و سیاست هایی استفاده کنند که از آن به سیاست خارجی اسلامی تعبیر می شود.
سیاست خارجی اسلامی عبارت است از مجموعه خط مشی ها، تدابیر، روش ها و انتخاب مواضعی که دولت اسلامی در برخورد با سایر کشورهای جهانی در چارچوب اهداف کلی اسلام و احکام اسلامی در جهت اشاعه فرهنگ و قانون غنی اسلامی و رسیدگی به امور مسلمین اعمال می گردد.
در این رابطه در سوره اعراف آیه 158 خطاب به پیامبر قرآن می فرماید:
قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا.
یعنی بگو ای مردم، من پیام آور و فرستاده خدا به سوی همه شما هستم.
در واقع من قانونی آوردم که تعلق به همه مردم دارد، نه فقط به مسلمان ها و مردم جزیرة العرب، قانونی که حقوق همه ملت ها، رنگ ها، نژادها و قوم ها را یکسان رعایت می کنند و تنها ملاک برتری ملت ها و افراد بر یکدیگر تقوای الهی است. اصول و مبانی چنین سیاست خارجی بر پایه آیات و احکام قرآنی بر چند محور کلی قابل تقسیم است:
۱ ـ روابط با اهل کتاب
۲ ـ روابط با غیر اهل کتاب
۳ ـ شورای کلی، پیرامون روابط خارجی
۴ ـ جنگ و صلح در اسلام
در زمینه روابط مؤمنان با اهل کتاب، می توان موارد زیر را از مضامین آیات الهی استخراج کرد:
۱ ـ اهل کتاب نیز مانند خود مؤمنان از دو گروه مؤمن و فاسق تشکیل شده اند. (سوره آل عمران ـ آیه 11)
۲ ـ تجویز ایجاد رابطه صحیح و منطقی با اهل کتاب مؤمن و صالح (سوره آل عمران ـ آیه 113 و 114)
در بخش دیگر قرآن در برقراری ارتباط با دیگر کشورها و در احتراز از این که در دوستی با بیگانگان غیرمسلمان افراط کنیم؛ توصیه می کند که نباید در ابراز عواطف و دوستی و ارتباط با بیگانگان چنان افراط کنند که حتی حاضر شوند آنان را سرپرست امور خود قرار داده و کارهای خود را به دست آنان بسپارند.
۳ ـ توصیه برخورد ملایم با عموم اهل کتاب مؤمن و صالح (سوره آل عمران ـ آیه 114 و 113)
۴ ـ توجه به این که اهل کتاب هرگز از تلاش در راه قبولاندن آرای خود به مسلمانان دست بردار نیستند. (سوره بقره ـ آیه 12)
نتیجه این که هرگونه استراتژی سیاست خارجی انقلاب اسلامی در قالب نظام جمهوری اسلامی، باید در چارچوب این اصول تنظیم و هدایت شود. سیاست نه شرقی نه غربی، صدور انقلاب اسلامی فقط مصالح دینی و منافع ملی و ... در جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اصولی است مانند:
۱ ـ شناسایی اعتباری سرزمین جغرافیایی و دولت ها تا رسیدن به تشکیل حکومت واحد جهانی
۲ ـ اصل دعوت
۳ ـ اصل حفظ دارالاسلام (ام القری)
۴ ـ اصل نهی از ولایت کفار (نفی سبیل)
۵ ـ اصل جهاد
انقلاب اسلامی و ناملایمات بین‌المللی
انقلاب اسلامی ایران پیش از پیروزی و پس از پیروزی، درگیرودار سلسله ای از مشکلات و موانع اساسی قرار داشته که ریشه اصلی آن سلطه و نفوذ بیگانگان بر پیکره ساخت قدرت سیاسی و تقویت استبداد داخلی بود. یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی، طرح شعارهایی بود که به نفی سلطه بیگانگان منجر می شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انزواگرایی جای خود را به انزواستیزی داد و بر سیاست نه شرقی و نه غربی تأکید شد. البته برداشت نادرستی که برخی از این اصل دارند این است که، با توجه به این که بر نظام بین الملل کفر حاکم است و بسیاری از کشورها، به خصوص کشورهای پیشرفته صنعتی که میانه خوبی با دین ندارند، بهتر است هیچ گونه رابطه ای با آنها نداشته باشیم و مرزهایمان را بر تمام جنبه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنان ببندیم؛ در حالی که حضرت امام با استفاده از اصل دعوت که به عنوان اولین اصل در سیاست خارجی اسلام، مطرح کرده است که با حضوری بسیار فعال و گسترده در تمام زمینه ها، با تمامی کشورها، رابطه مسالمت آمیز (نه گرگ و میش) برقرار کنیم (به جز رژیم صهیونیستی و کشورهایی که مفهوم رابطه متقابل عادلانه را درک نمی کنند) و با تقویت جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی، با استفاده از مبانی اسلامی بتوانیم جامعیت و برتر بودن دین اسلام و قوانین سعادت آفرین آن را به جهانیان بشناسانیم.
چگونه انقلاب اسلامی می توانست هم شعار صدور انقلاب را دنبال کند و هم قطع رابطه با جهان داشته باشد. اسلام با چه وسیله ای می توانست انقلاب را صادر نماید یا این که چگونه می توان با برقراری رابطه حتی با کشورهای غیرمسلمان و لائیک، به تدریج در میدان عمل، مصلحت اسلام را که جهانی شدن آن است مورد توجه قرار داد تا منافع ملی کشورمان به عنوان ام القری تأمین شود.
انقلاب اسلامی، با طرح مجدد قرآن و سنت منادی وحدت اسلامی برای ساختن زندگی بشر در جهان اسلام است. بنا بر گفته امام راحل جمهوری اسلامی ایران مایل است بر اساس حفظ وحدت و حمایت از منافع کشورها و ملت های اسلامی آنان را در مشکلات یاری نماید و در بروز حوادث تحمیلی، سیاسی، نظامی از ناحیه استکبار جهانی، با قدرت و نفوذ خود، آنها را رفع نموده و در جهت کنترل و نفس سلطه سیاسی شرق و غرب برنامه های دقیق و قوی ارائه دهد.
حال چگونه این پیام به گوش مسلمانان و جهانیان می رسید؟ و چه تدبیری لازم بود اندیشیده شود؟
پاسخ عبارت است از صدور انقلاب، زیرا؛ انقلابی که برپایه مایه های فکری ـ فرهنگی نضج گرفته و رشد یافته، به جهت احساس رسالت انقلابی و وظیفه شرعی و انسانی که برای خود می بیند برای نشر و ترویج اندیشه های خود اقدام خواهد نمود و این مفهوم، یعنی؛ صدور انقلاب، صدور افکار و اندیشه هایی که انقلاب اسلامی بر اساس آنها و برای آنها صورت گرفته است، کسب استقلال و آزادی با تکیه بر اسلام می باشد بنابراین معاندان، صدور انقلاب را به معنای فتح سرزمینی معرفی کردند و هدف از آن را ـ که دعوت به اسلام بود ـ به صورت وارونه جلوه دادند. از گفته های امام خمینی(ره) در این مورد است که ما یک ملتی بودیم که تحت فشار ابرقدرت ها قرار داشتیم و الآن از تحت فشار آنها بیرون آمدیم و داریم به پیش می رویم و این اعتلای ملت است. اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد، اعتلا به این است که ما مسلمان را و مکتبمان را به پیش ببریم.
مطالعه دقیق اصول مرتبط با سیاست خارجی، ما را به این مطلب رهنمود می کند که جهت گیری قانون اساسی، به سوی برقراری توسعه و تحکیم روابط با بازیگران بین الملل و به خصوص با کشورهای اسلامی و جهان سوم است و هرگز در این سند صحبتی از قطع یا تقلیل ارتباط به جز مواردی که با اصول دینی تعارض دارد، به میان نیامده است و در اصل یک صد و سی و دوم قانون اساسی تصریح گردیده است روابط صلح آمیز با دولت های غیرمحارب؛ نه فقط کشورهای مسلمان یا همسایه.
طرح شعار نه شرقی نه غربی بابت حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور در برابر اقدامات سلطه گرانه شرق و غرب در مصالح ملی ایران شد.نتیجه چنین اقدامات سلطه گرانه شرق و غرب در مصالح ملی ایران، باعث حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور با طرح شعار نه شرقی، نه غربی در انقلاب اسلامی می شد. نتیجه چنین رویکردی در عمل، مواردی از این قبیل بوده است:
قطع رابطه با آمریکا، کمک به جنبش های رهایی بخش، ارتباط جدی تر و نزدیک تر با جهان اسلام، عدم وابستگی مطلق به هیچ یک از قدرت های بزرگ، ضدیت با صهیونیسم بین الملل، همدردی و حمایت از مردم فلسطین و ... .
مصلحت در سیاست نه شرقی و نه غربی
جمهوری اسلامی ایران، ثمره انقلاب اسلامی ملت ایران بر پایه تأمین منافع ملی و عزت و سربلندی ایران و مصالح اسلام قرار دارد. امام خمینی(ره) نیز بر اصولی تأکید داشتند که در درازمدت منافع ملی و مصالح اسلام هر دو را تأمین می کرد مثلاً خوداتکایی در تمام زمینه ها، عدم وابستگی به شرق و غرب، نفی سلطه پذیری و سلطه گری، هم زیستی مسالمت آمیز و روابط توأم با احترام متقابل، یکی از بزرگترین آموزه های امام خمینی(ره) به ملت ایران و مسلمانان جهان، درس عزت طلبی است و در نظر داشتن عزت در سیاست خارجی به این معناست که در تصمیم گیری های بین المللی به گونه ای مصلحت سنجی شود که عزت کشور و اسلام خدشه دار نشده و آن تصمیم منتهی به ذلت مسلمین نگردد.
لذا در نظر داشتن عزت کشور و مسلمانان و رعایت اصل نه شرقی و نه غربی و حفظ استقلال کشور، هیچ کدام نباید مجوزی برای غافل شدن از منافع کشور باشد و باید ظرافت های خاصی را به کار برد و برنامه ریزی استراتژیک انجام داد و با در نظر گرفتن مصالح اهم و مهم، همه اهداف را تأمین کرد.
مصالح کشور که حفظ و تداوم انقلاب اسلامی را در عرصه جهانی تأمین می نماید، جز در سایه مصلحت اهم که حفظ شعار نه شرقی، نه غربی و صدور انقلاب می باشد، میسر نخواهد بود. در راستای تقویت هرچه بیشتر رابطه تعاملی بین مصالح نظام و حفظ شعار اساسی نفی سلطه هدایت سیاست خارجی جمهوری اسلامی به سوی تقویت اقدامات ذیل پیشنهاد می گردد:
وحدت مستضعفان جهان بر پایه ائتلاف و اتحاد ملت های اسلامی
اگر وحدت کلمه اسلامی بود و اگر دولت ها و ملت های اسلام به هم پیوسته بودند معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین، زیردست قدرت ها باشند. اگر این قدرت به قدرت بزرگ الهی منظم شود هیچ قدرتی بر آنها غلبه نخواهد کرد .
امام سلطه بیگانگان را نتیجه تفرقه و جدایی بین مسلمانان و سران کشورهای اسلامی می داند.
خنثی کردن توطئه دشمنان
مصلحت جمهوری اسلامی در راستای تقویت روابط با دیگر کشورها، به مثابه اهداف و اصول آرمانی انقلاب و اسلام است. امام(ره) می فرماید:
ابرقدرت ها و آمریکا خیال می کردند که ایران به واسطه انقلابی که کرده است و می خواهد استقلال و آزادی را که یک مسأله تازه و برخلاف رویه همه حکومت هاست به دست بیاورد، به ناچار منزوی خواهد شد. وقتی که منزوی شد، زندگی نمی تواند بکند دیدید که نشد و ایران روابطش با خارجی ها زیادتر گردید، حالا به این مطلب افتادند که ما چه کار داریم به دولتها اینها همه ظالم هستند و کذا و ما باید با ملت ها روابط داشته باشیم که این هم نقشه تازه و مسأله بسیار خطرناک و شیطنت دقیقی است. ما باید همان گونه که در زمان صدر اسلام پیامبر، سفیر به اطراف می فرستاد که روابط درست کند، عمل کنیم و نمی توانیم بنشینیم و بگوییم که با دولت ها چه کاری داریم این بر خلاف عقل و شرع است و ما باید با همه روابط داشته باشیم، منتها چند استثنا دارد که الآن هم با آنها رابطه نداریم.
تأکید بر مصلحت اهم در سیاست خارجی
چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است و امام نیز با قاطعیت تمام حفظ مصالح ـ منافع مردم را از وظایف غیرقابل انکار خویش تلقی نمود.
امام(ره) در پاسخ به سؤالی هدف از حکومت را این گونه تشریح می نماید: حکومت آینده هیچ تعهدی جز در برابر ملت و حفظ منافع و مصالح آنها ندارد.
بنابراین اهم مصلحت در انقلاب اسلامی اولاً: مصلحت اسلام است، بعد مصلحت مردم یا منافع ملی؛ البته باید اذعان داشت که مصلحت اسلامی در واقع مصلحت مردم است چرا که؛ برای سعادت و کامیابی مردم برنامه دارد، صلاح اسلام مصالح و منافع برای سعادت بشر است.
نتیجه‌گیری
مسئله صدور انقلاب اسلامی، پس از شعار نه شرقی و نه غربی، پایه اصلی سیاست خارجی حکومت اسلامی ایران به شمار می آید که توسط امام(ره) ترسیم شده است، این شعار، چنان نفوذی بر کل نظام جمهوری اسلامی دارد که اگر آن از سیستم حکومتی حذف شود، ماهیت انقلاب اسلامی مسیر دیگری غیر از استراتژی ایدئولوژیک خط امام(ره) می باشد. واقعیت این است که شعار نه شرقی و نه غربی بر سیاست خارجی قدرتهای بزرگی چون آمریکا و شوروی تأثیر گذاشت. مقصود از ایدئولوژی نه شرقی و نه غربی عدم پذیرش سلطه دیگران می باشد که به منزله شعار اساسی در ایدئولوژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران درآمد. ملت اسلامی ایران در عمل نیز تأیید کرد که سلطه بیگانه را نمی پذیرد و از استقلال خویش سر باز نخواهد زد. باید توجه داشت حفظ استقلال ملی و دینی که اساس برنامه های سیاست خارجی ایران می باشد جز در سایه شعار نه شرقی، نه غربی که جنبه سلبی دارد و شعار صدور انقلاب که جنبه ایجابی دارد میسر نخواهد بود. بر این اساس امام می فرماید:
من اکنون به ملت های شریف و ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر وابسته است، بلکه بصیرتی است که خداوند بر آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدار و پاینده باشند.
انقلاب اسلامی ایران برای دوام و بقای خود باید از شعار نه شرقی و نه غربی تأثیر پذیرد تا موضوعیت خویش را حفظ نماید. باید با تأسی به آن ریشه اعتقادی اصیل اسلامی و مبانی فکری، نظامی و سیاست اسلامی خود را حفظ کند، چرا که حفظ استقلال ملی و منافع ارضی کشور از هرگونه دخالت بیگانه، خدمت به ایران اسلامی، مستقل در عرصه داخلی و خارجی، نپذیرفتن سلطه بیگانه، استحکام روابط جمهوری اسلامی با دولت هایی که قصد دخالت در امور داخلی ایران را ندارند، استقرار وحدت اسلامی بین کشورهای اسلامی و گسترش روابط با کشورهای همسایه اسلامی و دفاع از حقوق مسلمانان جز در سایه این شعار استراتژیک میسر نخواهد بود.
از سویی تقویت عملی و کاربردی شعار صدور انقلاب که بر پایه اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورهاست بر تقویت شعار نه شرقی و نه غربی کمک خواهد نمود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات