نگاه سرد تل آویو به ژنو:محمد اسکندری

مذاکرات اخیر ا یران و گروه5+1 در ژنو پیامدهای متفاوتی در عرصه بین المللی داشته و خواهد داشت.آن طور که غالب صاحب نظران عقیده دارند مذاکرات اخیر در ژنو تنها یک لرزه خفیف برای فروریختن دیوار بلند میان ایران و آمریکا بوده است . در واقع اکثر دیدگاه ها و تفاسیر موجود از مذاکرات اخیر به این نقطه ختم می گردد که آمریکا خواهان ارتباط با ایران است.
البته منشا خشت این دیوار تردید و بی اعتمادی که امروز سایه آن روابط تهران واشنگتن را تیره و تار کرده از اقدامات شنیع ایالات متحده در سه دهه اخیر سرچشمه می گیرد .انواع متعدد کودتاها و مداخلات سیاسی ، تلاش برای براندازی نظام ، حمایت از صدام در جنگ علیه ایران ، حمله موشکی به هواپیمای مسافری و ... همه از جمله جنایاتی است که موجبات تیرگی و سردی روابط میان ایران و آمریکا را پدید آورده است.
اما بی شک مهمترین مسئله ای که در این اثنا خودنمایی می کند مسئله فلسطین است.غربی ها و بخصوص روسای جمهور ایالات متحده در طول زما ن به وضوح نشان داده اند که همواره برای امنیت اسرائیل چک سفید امضا می کشند.در واقع می توان از تاریخ موجودیت شصت و چند ساله اسرائیل به این امر به خوبی پی برد که امنیت و ماهیت وجودی اسرائیل برای استکبار به عنوان خط قرمزی پررنگ محسوب می گردد و عبور از این خط تقریبا محال به نظر می آید. از سوی دیگر فلسطین در ایران به عنوان پاره تن اسلام شناخته می شود و حتی فکر اینکه تهران می خواهد فلسطین را به عنوان قربانی رابطه با آمریکا پیش کش غربی ها کند مضحک است .
با این حساب این سوال جدی مطرح
می گردد که آیا غرب می خواهد از مسئله فلسطین عبور کند؟ آیا اوباما اراده تغییر خود را در موضوع فلسطین نیز ترتیب اثر می دهد و یا اینکه راه اسلاف خویش که حمایت بی چون و چرا از امنیت تل آویو است ادامه خواهد داد؟
پیرامون این مسئله نظرات و تحلیل های متفاوتی وجود دارد.اولین موضوع که به نظر ماهم احتمال صحت بیشتری دارد موضوع تفاهم و کار بر روی “ نقاط اشتراک “ است.در واقع در صورت برقراری ار تباط احتمالی مابین تهران و واشنگتن “ نقاط افتراق “ همچنان به قوت خود باقی می مانند و شاید حتی این موضوعات بسیار عمیق تر نیز شوند .اما به هر حال “ نقاط مشترک “ یا بهتر بگوییم” منافع مشرک احتمالی “ نیز وجود دارد .مسئله تروریسم خود یک موضوع کاملا باز و آزاد است که می تواند بر روی آن کار شود . ایران بزرگترین قربانی تروریسم است.حذف طالبان در افغانستان و یا سر و سامان دادن به اوضاع امنیتی عراق ، بحران اقتصادی ، مسائل فرهنگی و... همه از جمله سر فصل های احتمالی است که قابلیت های لازم را برا ی شروع کار مشترک دارند .البته در داخل پرانتز باید گفت که امروز تعاریف میان ایران و غرب در بسیاری از موضوعات پارادوکسیکال است.اگر روزی مسئله فعالیت های مشترک همچون مذاکراتی که بین ایران و آمریکا در عراق صورت پذیرفت، پیش آید، لازم است که به عنوان پیش فرض بازنگری اساسی در مفاهیم و تعاریف مابین صورت پذیرد.
اما دیدگاه دوم که اندکی خوشبینانه به نظر می رسد همان تئوری “ تغییر “ باراک حسین اوباماست.امروز با اندکی تامل به راحتی می توان فهمید که آمریکا دیگر روی دور برد نیست.آمریکای پس از جنگ عراق و بسیار متفاوت از آمریکای11 سپتامبر است.حتی ظهور یک سیاه پوست در کرسی ریاست جمهوری نیز خود بر این مدعا دلالت دارد که “ منابع اصلی قدرت “ در آمریکا به این نتیجه رسیده اند که برای نگاه داشتن آمریکا به عنوان تک ابر قدرت قرن21 می بایست برخی تغییرات را اعمال کنند.در صورتی که این تغییرات اندکی پر دامنه تر باشد احتمال آنکه این موضوعاتی همچنان اسرائیل هم مطرح گردد وجود دارد. اخیر ا گفتمانی نیز در آمریکا پدید آمده که شاید نتایج آن به اوباما کمک کند تا بتواند با
لابی های صهیونیستی روبرو شود.
درهفته پیش تحلیلگر مشهور آمریکایی و نویسنده کتاب “دموکراسی در خطر “ با اشاره به تردیدهای جدی در دولت آمریکا برای ادامه حمایت گسترده مالی و نظامی از اسرائیل و همچنین نفرت عمومی در جهان نسبت به اقدامات این رژیم نوشت: احتمال فروپاشی اسرائیل ظرف5 سال آینده وجود دارد.جف گیتس Jeff Gates() تحلیلگر مشهور آمریکایی و نویسنده کتاب “دموکراسی در خطر “ در مقاله ای که پایگاه اینترنتی “رنس “ Rense() آن را منتشر کرده است، اظهار داشت: تحقیقات آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا نشان می دهد که نمی توان نسبت به بقای رژیم اسرائیل ظرف دو دهه آینده اطمینان داشت. وی افزود: صرف نظر از آنکه این گزارش تا چه حدی قابل اعتماد است، باید به این نکته توجه کرد که با وجود هزینه های گسترده مالی و جانی که رابطه با اسرائیل برای آمریکا در بر داشته است، احتمال سقوط رژیم اسرائیل ظرف5 سال آینده وجود دارد. این تحلیلگر غربی با اشاره به این مسئله که عادت مردم آمریکا در عدم توجه به اخبار خارجی در حال تغییر است، اظهار داشت: هر چند اندکی از مردم آمریکا به اخبار ضد و نقیض منابع صهیونیستی اکتفا می کنند، بسیاری از آنها در فاصله بین کریسمس و به روی کار آمدن اوباما، به طرز محسوسی حملات مرگبار اسرائیل به مردم فلسطین را پیگیری می کردند. در واقع این موضوعات کم کم به واقعیات جامعه آمریکا بدل خواهد شد که چرا مهد آزادی و دموکراسی غرب می بایست از یک سازمان تروریستی بسیار خطرناک و پیچیده که از سلاح های اتمی نیز برخوردار است حمایت کند؟
اما در نهایت و به عنوان نتیجه گیری باید گفت که مذاکرات ژنو بسیار برای سران صهیونیستی پر اهمیت بود. زیرا در آن از سوی غرب و در راس آن ایالات متحده سیگنال هایی به تلاویو مخابره شد که در آن ها حمایت های بی دریغ آمریکا از رژیم صهیونیستی متزلزل شده است. از سوی دیگر باید به این نکته نیز اشار ه کرد که غرب در حال به رسمیت شناختن ایران قدرتمند و یکه تاز در خاورمیانه است و این برای تلاویو که آرزوی اضمحلال حکومت ایران را دارد یک شکست بسیار بزرگ است.لذا در جمع بندی این نوشتار می توانیم بگوییم پیروزی ایران در مذاکرات ژنو یک شکست انکار ناپذیر برای تلاویو است.اسرائیلی ها که روزگاری شعار هایی همچون نیل تا فرات را سر می دادند امروز درداخل دیوار ها امنیتی خودشان زنانی گشته اند.توانایی ها بین الملل و دیپلماتیک تل اویو کاملا سوخته است . این در حالی است که ایران کاملا بر منافذ قدرت در خاورمیانه مشرف است و کم کم تلاش خود را برای گذار به یک قدرتجهانی سپری می کنند.
امروز تلاویو کاملا سردرگم است. این را از اظهارات کاملا متناقض سران این رژیم می توان تشخیص داد.امروزبیشترین توان فکری اسرائیل بر روی پاسخ به شبهات هولکاست صرف می گردد و توانایی عرض اندام این رژیم در عرصه های بین المللی گرته شده است.