صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۹:۳۸  ، 
کد خبر : ۱۳۸۱۵۲
هجمه سینمایی غرب به انقلاب اسلامی

دشمنی‌هایی که پایان‌یافتنی نیست


م .حق‌گو
اگر سینما در اروپا و آمریکا در ابتدای حیاتش تنها یک هنر اجتماعی محسوب می شد که سازندگان آن تلاش می کردند تا به وسیله آن توده مردم را هر چه بیشتر به سوی خود جلب کنند، تأثیرات شگرفی که این پرده نقره ای بر ذهن و روح مخاطبان خود می گذاشت، متفکران و اندیشمندان را خیلی زود به این یقین رساند که سینما ابزار استراتژیک مهمی است که از طریق آن می توان به انتشار و القای باورها و اندیشه ها پرداخت.
با نگاهی به فهرست تولیدات سینمای اروپا و آمریکا در یک قرن گذشته این واقعیت نمایان می شود که سینمای غرب در مقاطع مختلف زمانی، جهت همراه سازی افکار عمومی مردم دنیا و جامعه جهانی با سیاست های کلان سردمداران، پا به میدان گذاشته و وارد صحنه شده است. در طول تمامی سال های جنگ سرد، بخش عمده ای از تولیدات هالیوود، صرف به تصویر درآوردن چهره ای سرد، بی رحم، خشن و جنگ طلب از روس هایی بود که با تکیه بر تجهیزات پیشرفته نظامی خود به اصطلاح در اندیشه تسلط بر کره زمین به رقابت سرسختانه با آمریکا می پرداختند. سیاستمداران آمریکا به خوبی به این امر واقف بودند که با استفاده از سینمای افسونگر خود می توانند تنفر مردم دنیا را نسبت به رقیب خطرناک خود برانگیخته و موجبات پیروزی خود در این رقابت را فراهم آورند. تفکری که گذشت ایام آن را به اثبات رساند.
با تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و حذف رقیب قدرتمند و قدیمی آمریکا از صحنه، کانون توجه هالیوود هم راستا با سیاست های کلان کاخ سفید این بار به سوی چشم بادامی های قدرتمندی جلب شد که با تکیه بر جمعیت خود، نه تنها به آرامی بازارهای اقتصادی جهان را به تسخیر خود در می آورند بلکه به سلاح های پیشرفته ای که توان رقابت با تجهیزات آمریکا را برایشان ایجاد می کرد، نیز دست پیدا کرده بودند. تولید بیش از صدها فیلم با محوریت تخریب چینی ها که در معادلات جدید سیاسی و نظامی جهان بزرگترین رقیب غرب محسوب می شدند، در دستور کار سینمای هالیوود قرار گرفت.
غرب اگرچه اسلام و مسلمین را همواره به عنوان خطری بالقوه در برابر زیاده خواهی های خود در نظر داشت اما موج جدید و فراگیری که در میان مسلمانان آزادی خواه سراسر جهان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بوجود آمد، باعث شد تا آمریکا مسلمانان را نیز در فهرست دشمنان درجه یک و خطرناک خود قرار دهد که می تواند منافعش را در دنیا با تهدیدات جدی روبه رو سازد.
تصویر چهره ای بدوی از مردم مسلمان و کشورهای اسلامی که با اتکا به اعمال تروریستی جان مردم دنیا و اتباع آمریکایی در سراسر دنیا را به خطر می اندازند، نخستین اقدامات جدی سینمای هالیوود در تخریب چهره مسلمانان محسوب می شود. البته در این میان نباید فراموش کرد که سینمای غرب به منظور تحقیر مسلمانان و نمایش برتری خود و آئین مسیحیت همواره مسلمانان را در قالب انسان های بی تمدنی که در اندیشه سحر و جادو و رفتارهای بدوی به زندگی مشغول بودند، به نمایش در می آورد. فیلم «جن گیر» نمونه بارز این قبیل باورها در سینمای هالیوود بود. افزایش روزافزون توان اقتصادی و نظامی مسلمانان در گوشه و کنار جهان به خصوص ایران اسلامی، کانون توجه سیاستمداران آمریکایی را به سوی خود جلب کرد. ساخت فیلم هایی چون «سیصد»، «آرماگدون»، «چهارپر» و «محاصره» بخش کوچکی از اقدامات سینمای افسون گر هالیوود در راستای تحقق بخشیدن به سیاست های کاخ سفید است.
آنچه قابل تأمل است آنکه سینمای هالیوود و اروپا جهت رسیدن به اهداف مورد نظر خود کشور هدف را از جهات و زوایای مختلفی چون باورها، تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ و شریعتش مورد تخریب قرار می دهند. در این میان مروری بر فیلم ضد اسلامی «تسلیم» ساخته تئو ونگوگ خالی از لطف نیست. وی که به هیچ وجه به نظارت اخلاقی، سیاسی یا مذهبی معتقد نبود همواره ادعا داشت که آزادی بیان در هلند از سوی بنیادگرایان مذهبی تهدید می شود. ونگوگ افکار شدیداً ضد مذهبی داشت و همواره نوک تیز حملات خود را متوجه روحانیان مسلمان هلندی می کرد. وی در کتابی تحت عنوان «الله بهتر می داند» که بعد از حادثه یازده سپتامبر نوشته شد، نظامی گری اسلامی را مورد حمله قرار داده و مجدداً امام جماعت های هلند را به داشتن نفرت از زنان متهم کرد. در فیلم 20 دقیقه ای «تسلیم» که در تلویزیون سراسری هلند به نمایش درآمد، ونگوگ بدن نیم پوشیده زنانی را نشان می داد که بر تن آنها آیاتی از قرآن کریم نوشته شده بود. در حقیقت ونگوگ تلاش داشت تا به وسیله این فیلم به افزایش مجادلات در مورد زنان مسلمان دامن زند. فیلم علیرغم اینکه علیه یک ایدئولوژی به زعم سازندگان آن زن ستیز ساخته شده است، اما در عین حال دارای یک تمایل ایدئولوژیک آشکار است؛ اسلام ستیزی. داستان فیلم در فضایی تاریک و سیاه، زنی را به تصویر درآورده است که با لهجه ای عربی، در حال خواندن نماز است. راوی فیلم همان زن جوان است که از چهره او تنها چشمانش پیداست اما بدنش در حالیکه آیاتی از قرآن مجید بر روی آن نوشته شده است، کاملاً عریان است. زن چهار قصه اروتیک را روایت می کند و در پایان مناجاتی را با خداوند آغاز می کند که به هیچ وجه ریشه در فرهنگ اسلامی نداشته و شباهت زیادی به عبادات یهودیان دارد. کارگردان از صحنه های بسیار زننده و قبیحی استفاده کرده که حریم عفاف و حرمت باورهای دینی را مورد تجاوز قرار داده است از زاویه اعتقاد به هر دین و مذهبی که به این تصاویر نگاه کنیم؛ یک نتیجه بیشتر عایدمان نمی شود، اینکه هدف کارگردان توهین مستقیم به باورهای مذهبی بوده است.
«سیصد» عنوان فیلمی سینمایی محصول آمریکاست که در سال 2007 به روی پرده رفت. داستان این فیلم به کارگردانی زاک اسنایدر اقتباسی است از نبرد ترموپیل که در سال 480 پیش از میلاد بین سپاه ایران در زمان خشایارشاه با سپاه یونان در زمان لئونیداس اتفاق افتاده است. در این داستان، 300 نفر از رزم آوران اسپارت در برابر سپاه یک میلیونی خشایارشاه مقاومت می کنند. این نبرد در تنگه «ترموپیل» در نزدیکی آتن رخ می دهد و حدود سه روز به طول می انجامد. ارتش امپراتوری هخامنشی در برابر 300 رزم آور اسپارتی در تنگه «ترموپیل» متوقف می شود و تنها زمانی موفق می شود آنها را شکست بدهد که در اثر خیانت یک یونانی، راه دیگری برای دور زدن آنها و محاصره اسپارتی ها پیدا می شود. اولین انتقاد از فیلم سیصد نشان دادن چهره زشتی از ایرانیان از لحاظ ظاهری و باطنی است. در این فیلم ایرانیان مردمی وحشی و خونخوار هستند که برای دستیابی به خواسته های شان از هیچ جنایتی فروگذار نمی کنند.
اما هالیوود در تازه ترین اقدام ضد ایرانی خود فیلمی را تولید کرده است که به موضوع سنگسار در ایران اشاره می کند، فیلم «سنگسار ثریا» به کارگردانی سیروس نورسته و به زبان فارسی ساخته شده است. کارگردان و نویسنده و حامیان این فیلم اصرار عجیبی دارند که بگویند داستان این فیلم واقعی است. داستان فیلم درباره سفر یک روزنامه نگار فرانسوی به دهکده دورافتاده ای در جنوب غربی ایران است. وی در آنجا با زنی به نام زهرا آشنا می شود که خواهرزاده اش را روز قبل به جرم زنا سنگسار کرده اند. وقتی این روزنامه نگار ضبط صوتش را روشن می کند، فیلم به فلاش بک می رود و از زبان زهرا ماجرای سنگسار ثریا روایت می شود. قربانعلی شوهر ثریا قصد دارد که با دختری 14 ساله ازدواج کند اما وضع مالی او چندان رضایت بخش نیست که خرج دو خانواده را متحمل شود، به خاطر همین تصمیم می گیرد که ثریا را طلاق دهد! در مقابل، ثریا هم که با داشتن 4 فرزند نگران مخارج زندگی اش است با قربانعلی مخالفت می کند. قربانعلی برای رها شدن از این مشکل بزرگ چاره ای می اندیشد: پناه بردن به روحانی روستا و کمک خواستن از او برای تهمت زدن به ثریا و در نهایت محکوم کردن او به سنگسار! تنها به خاطر اینکه از شر همسر اولش راحت شود و اینکه بخواهد آزادانه با دختری دیگر ازدواج کند! فیلم بر اساس کتابی به همین نام، نوشته فریدون صاحب جمع ساخته شده که در سال 1994 منتشر شده و ماجرای آن در سال 1986 اتفاق می افتد. تهیه کننده اصلی این فیلم، کمپانی «ام پاور پیکچرز» است و فیلمنامه آن را سیروس نورسته به همراه همسر خود بتسی گیفن نورسته نوشته است.
همانگونه که اشاره شد کارگردان در این فیلم تلاش می کند تا ضمن ایجاد حس ترحم و همدردی با ثریا به غیر انسانی بودن بحث سنگسار اشاره کند. سینمای هالیوود با این کار نه تنها به مخالفت با یکی از قوانین دین پرداخته بلکه کشور ایران را نیز در معرض انتقاد قرار داده است و در حقیقت تلاش کرده تا چهره ای خشن از ایران و اسلام به تصویر کشد. آنچه در پایان باید به آن اشاره کرد آنکه سینمای غرب تلاش خود جهت مقابله با موج اسلام خواهی و تخریب ایران را در رأس سیاست های فرهنگی خود قرار داده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات