شاه سلطان حسین ها

بصیرت:روزنامه اعتماد ملی به دلیل وانمود کردن آزادی بیان و انعکاس چند صدایی در جامعه و. . . از افراد و نویسندگان مختلف و بعضاً مسأله دار استفاده می کرد. در این روزنامه می توان از مقالات برخی از عناصر ضدانقلاب فراری، تا اطلاعیه سوگواری برای کاریکاتوریست حامی سلمان رشدی، تا تجلیل از بازیگران و هنرپیشگان نه چندان خوش نام، تا مقالاتی در ترویج موسیقی و نوازندگی و اخباری از فرقه های منحرف و. . . پیدا کرد. همچنین اهانتها و استفاده از کلمات ناشایست علیه دولت و شخص رئیس جمهور و درج مقاله آواز دلفینها - که حتی با عذرخواهی رسمی کروبی از احمدی نژاد همراه بود - کامل شد.
خبر کاندیداتوری کروبی در این روزنامه با چاپ عکسی با دستی بر چانه و نگاهی خندان با زمینه سبز، این گونه تیتر شد: «برای تغییر می آیم. من هولوکاست را مطرح نمی کنم. مدارک را ورق پاره نمی خوانم و همه را علیه خود بسیج نمی کنم و. . . ».
کسانی که از کاندیداتوری کروبی احساس نگرانی کرده بودند، از طریق تشکیل شورای حکمیت تلاش داشتند تا کروبی را به انصراف از این قصد متقاعد سازند. اما طولانی شدن زمان اعلام نامزدی خاتمی موجب شد تا کروبی از این ساز و کار ( شورای حکمیت) که از ترکیب پیشنهادی آن نیز راضی نبود، خارج شود و نامزدی خود را اعلام کند. وی از همان ابتدا تصمیم جدّی بر ماندن گرفته بود و علی رغم برخی تلاشها برای انصراف وی از کاندیداتوری، اعلام کرد که «برای حضور در انتخابات جدّی هستم و با تصمیم به حضور آمده ام و به نفع کسی کنار نمی روم». وی که برای آمدن رایزنیهایی را با شخصیتهای بزرگ از جمله مقام معظّم رهبری انجام داد در اوّلین مصاحبه خود محمود احمدی نژاد را جدّی ترین رقیب خود قلمداد کرد.
کروبی در 15 بهمن 87 طی صدور بیانیه ای به صورت رسمی حضور خود را در انتخابات اعلام کرد و مهمترین دغدغه خود را این گونه اعلام کرد: «این جانب با توجه به وضعیت خطیر کشور و مشکلاتی که مردم به دلیل اتخاذ سیاستهای شتاب زده و غیرکارشناسانه در سالهای اخیر ]دچار[ آن شده اند، خود را موظف می دانم با حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده برای تغییر و بهبود امور گام برمی دارم و در این راه دست یکایک کسانی که دل در گرو این آب و خاک و انقلاب دارند را می فشارم. » وی در ادامه بیانیه خود، یکی از شعارهای محوری خود را احیای برنامه ریزی و احترام به خرد جمعی دانست و گفت: «اوّلین هدف من که در ذیل شعار احیای برنامه ریزی صورتبندی شده است، درصدد بازسازی تشکیلات و شوراهای برنامه ریزی در ساختار دولت و اعتبار بخشیدن به جایگاه مشاوره، کارشناسی و خرد جمعی و نیز پذیرش دانش، علم، منطق و عقلانیت مبنای این مشارکت و برنامه ریزی است. »
کروبی در نشست مطبوعاتی که با حضور غلامحسین کرباسچی (شهردار اسبق تهران) برگزار شد، در ابتدا کرباسچی را به عنوان مشاور ارشد انتخاباتی خود معرفی کرد و به پرسش خبرنگاران پاسخ گفت. وی در پاسخ به این که «مهمترین محور برنامه شما برای انتخابات آینده چیست؟» گفت: «ما جلسات متعددی داریم، در همه بخشها کار می شود، در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برنامه ریزیهایی را تدوین خواهیم کرد. »کرباسچی نیز در این نشست در خصوص این که چرا با وجود انتقاداتی که به شما صورت گرفت، ریاست ستاد کروبی را پذیرفتید؟ پاسخ داد: «از ابتدا قرارم این بود که در خدمت ایشان به عنوان مشاور باشم، اما ایشان لطف کردند این سمت را گسترده تر کردند. »
در پی اعلام کاندیداتوری کروبی دبیرکل ّ حزب اعتماد ملی علاوه بر حزب متبوعش، برخی گروهها نیز اعلام حمایت خود را از کاندیداتوری وی اعلام نمودند. ارگان گروهک فدائیان خلق طی بیانیه ای رسماً از نامزدی کروبی دفاع کرد. آنها ضمن حمله به احمدی نژاد نوشتند: «برای کسی جای تردید نباید باشد که پیروزی مجدّد احمدی نژاد یک فاجعه بزرگ ملی است و در حال حاضر کروبی است که قادر است از تحقق فاجعه جلوگیری کند» آنها همچنین از کروبی خواستند برای ایجاد جبهه قدرتمند در برابر احمدی نژاد از میان افرادی مانند خانم شیرین عبادی، عمادالدین باقی، عباس عبدی یکی را به عنوان معاون اوّلی برگزیند. »
گروهک حزب دموکرات از دیگرگروههایی بود که از کروبی حمایت کرد. آنان در بیانیه خود آوردند: «در رژیم جمهوری اسلامی امکان انتخابات آزاد وجود ندارد و آنهایی هم که به پیروزی دست می یابند، نمی توانند به برنامه های خود جامه عمل بپوشانند. . . اما اقدام آقای کروبی که برای اوّلین بار از سوی یک نامزد ریاست جمهوری در رژیم اسلامی عنوان شده، با هر منظوری که بوده باشد، امری مثبت است. »
عباس عبدی (حامی کروبی) ضمن بیان تلاشهای برخی برای تخریب کروبی بیان داشت: «عده ای از روی صداقت یا بر مبنای جنگ روانی کوشیدند که اجماع میان کروبی و خاتمی و سپس موسوی را در دستور کار قرار دهند. عده ای صادقانه فکر می کردند به نفع انتخابات است و عده ای دیگر آن را در جهت تخریب و جنگ روانی به کار می برند تا به زعم خود روحیه طرفداران و نامزد مورد نظر ( کروبی) را تضعیف کنند. در کوتاه مدت هم موفق شدند، اما مشکل جنگ روانی این است که اگر بر مبنای منطقی استوار نشود، در ادامه به ضد شورش تبدیل می شود. » رسول منتجب نیا (قائم مقام حزب اعتماد ملی) در استان فارس در دیدار با سران عشایر این استان با اشاره به برخی برخوردهای تند اصلاح طلبان با کروبی گفت: «کروبی همان فردی است که امروز از دوستان چهل ساله خود بی وفایی دیده است و از پشت به او خنجر زده اند. آنهایی که دست پرورده وی بوده اند و از مواهب او استفاده می کردند، امروز نمک نشناس شده اند. » عباس عبدی در سخنانی در خرم آباد ضمن حمایت از کروبی گفت: «اگر بتوان در مجموعه سیاستمداران ایران پنج نفر بامرام را پیدا کرد، بدون شک بالاترین آنها مهدی کروبی است. »
مسعود سلطانی فر (مسؤول اجرایی ستاد انتخابات حزب اعتماد ملی) با اشاره به سفرهای کروبی به استانهای مختلف کشور گفت: «حضور دبیرکل ّ حزب اعتماد ملی در استانهای مختلف باعث شد موقعیت وی نسبت به رقیب اصلاح طلب خود در جایگاه بهتری قرار گیرد. اما با این اوصاف معتقدم انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد و یکی از آنها کروبی است. » الیاس حضرتی (از دیگر حامیان کروبی) در گفتگو با فارس وضعیت رأی کروبی را خیلی عالی دانست و گفت: « کروبی با سرعت و قدرت به جلو می رود و اگر مشارکت عامه زیاد باشد، با احتمال 80 تا 90 درصد کروبی در مرحله اوّل رأی می آورد. »
شاه سلطان حسین!
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار با هزاران نفر از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با بیان برخی مطالب مهم هوشیاری ملّت را در جریان انتخابات ریاست جمهوری خواستار شدند. ایشان مهمترین مسؤولیت دانشجویان را به عنوان چشم بینای طبقه روشن بین و روشنفکر جامعه، مراقبت از ظاهر و باطن نظام اسلامی و جلوگیری از انحراف آن دانستند و خاطر نشان کردند:
«اگر ملّت و مسؤولان، شاخصهای اصلی هویت اسلامی نظام را حفظ کنند، هیچ دشمنی قادر به آسیب رساندن به این کشور نخواهد بود». ایشان همچنین عدالت طلبی، ساده زیستی مسؤولان، کار و تلاش مخلصانه، طلب و پویایی علمی بی وقفه، ایستادگی قاطع در مقابل طمع ورزی و سلطه بیگانگان و دفاع شجاعانه از حقوق ملی را جزء شاخصهای هویت اسلامی دانسته و افزودند:
«باید بسیار مراقب بود تا این روح و سیرت نظام اسلامی از دست نرود». ایشان در ادامه تبیین شاخصهای هویت حقیقی نظام به شجاعت اعتماد به نفس مسؤولان اشاره کردند و بیان داشتند:
«اگر روزی در میان مسؤولان کشور، بی جرأت و ضعیفی همچون شاه سلطان حسین پیدا شود، حتی اگر در میان مردم نیز شجاعت و آمادگی وجود داشته باشد، مملکت و جمهوری اسلامی تمام است؛ چرا که مسؤولان ترسو و مقهور، ملّتهای شجاع را نیز به ملّتهای ضعیف تبدیل می کنند. »
پیرامون چرایی و چیستی سخنان مقام معظّم رهبری برخوردهای متفاوتی از سوی جریانات سیاسی کشور صورت گرفت. عده ای با بهره گیری از تاکتیکها و تکنیکهای جریان سازی و جنگ روانی از انعکاس بیانات حکیمانه ایشان و توجه افکار عمومی به سخنان معظّم له، ممانعت به عمل آوردند و از روش بایکوت و عدم انعکاس و یا تخفیف بیانات استفاده کردند. اما عده ای دیگر به صورت مصداقی با سخنان مقام معظّم رهبری برخورد و سعی کردند، سخنان ایشان را منطبق با مصداق کرده و چرایی و چیستی آن را به زعم خود تبیین کنند. آنان مطالب ایشان را بیان یک رخداد عبرت آموز تاریخی و در عین حال مرتبط با مسائل سیاسی کشور دانسته و از این منظر سعی در تبیین مباحث رهبر انقلاب نمودند. سید محمد خاتمی که بیشتر نگاهها به سمت وی بود، از بیان مصداق و تشابه وی با شاه سلطان حسین دلخور شده و بیان داشت:
«رهبری اخیراً مطالبی کلّی و اساسی فرمودند، ولی متأسفانه بعد از سخنان ایشان، برخی کسانی که تکلیفشان حفاظت از رأی مردم و نظارت بر انتخابات است، آمدند و تفسیرهایی کردند که به نظر ما عجیب است و می گویند رهبری تکلیف را مشخص کردند که چه کسی انتخاب شود و چه کسی در صحنه بیاید و این طور القأ می کنند که یک جریان باید بماند و جریان دیگر باید برود. مگر رهبری خودشان نمی توانند مطالب را بگویند؟ در همه دوره ها ایشان فرموده اند که دخالتی در انتخابات نمی کنند و از هرکسی که رأی بیاورد حمایت خواهند کرد. »
اما واقعیت آن بود که بیانات مقام معظّم رهبری نه فقط شخص خاص، بلکه جریانهایی که شاه سلطان حسینی عمل می کنند را شامل می شد. این سخنان از آن جهت اهمیت بیشتری داشت که می توانست در جهت شناسایی شاه سلطان حسین ها و انتخاب آگاهانه و نه از روی انفعال را بویژه برای استقبال از مهمترین رخداد سیاسی کشور یعنی انتخابات ریاست جمهوری دهم را در بر داشته باشد. البته یکی از دلایل حمایت غرب و امریکا از جریانی خاص در طی سالهای اخیر و استقبال آنان از به قدرت رسیدن آن جریان، همین داشتن روحیه شاه سلطان حسینی آنهاست.
بوش ( رئیس جمهور وقت امریکا) در سخنرانی خود در مرکز بروکینگز اظهار داشت: «ما در منطقه امید زیادی به اصلاح طلبان و فعالان حقوق بشر داریم. ما از اصلاح طلبان و فعالان حقوق بشر و ناراضیان سیاسی در سراسر منطقه حمایت می کنیم و با آنها همراهیم. »
اصلاح طلبان با بیان این که برای امریکا اصلاح طلب و اصولگرا تفاوتی ندارند، سعی در تبرئه خود نمودند. آنان به جای اعلام تبرّی و انزجار از این حمایت آمریکا تلاش کردند، عدم تفاوت بین اصلاح طلبان و اصولگرایان را القأ نمایند. در همین رابطه رسول منتجب نیا (قائم مقام حزب اعتماد ملی) گفت: «از نظر آمریکا جبهه اصلاح طلب و اصولگرا تفاوتی ندارند. » همچنین سعید حجاریان (مشاور خاتمی) گفت: «اصلاح طلب و اصولگرا برای آمریکا سرو ته یک کرباس هستند و تفاوتی ندارند و منظور بوش اصلاح طلبان منطقه مانند ابومازن و حریری بوده و متوجه ما نمی شود»اما گری سیک (معاون سابق وزارت خارجه امریکا) در سخنانی اذعان کرد: «من در ایران روشنفکرانی را دیدم اشاره های ما را دنبال می کنند، آنها شش لولی را بالا برده اند تا هر کس و هرچه را که با ما ناسازگار است، هدف قرار دهند؛ مثلاً وقتی ولایت فقیه را که تکنولوژی برتر ما را در طبس در اراده برتر خود دفن کرد. »
مقام معظّم رهبری در 19 دی 1386 در سخنانی (یک هفته بعد از سخنان بوش) درباره ننگ بودن حمایت امریکا برای برخی از گروههای داخلی تذکر دادند و فرمودند:
«ببینید چه ویژگیهایی آن جریان خاص دارند که بوش از آنان حمایت می کند؟» و آن ویژگی چیزی نمی باشد جز روحیه شاه سلطان حسینی.
در مورد حمایت امریکا از اصلاح طلبان یک علامت سؤال بزرگ در ذهن ایجاد می شود. چرا این حمایتها از طرف امریکا صورت می گیرد؟ باید در این خصوص تأمل کرد و دید کدام نقیصه در این گروهها و اشخاص منتسب به آن وجود داشته که دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی حمایت خود را از آنان اعلام می کند؟ از این منظر بررسی رفتار و عملکرد این گروههای سیاسی نشان دهنده علت این حمایت خواهد بود. آیا عملکرد کسانی که توسعه سیاسی را منوط به تغییر قانون اساسی می دانستند و نامه نگاری هتاکانه برخی نمایندگان وابسته به آن جریان، به رهبری و پیشنهاد نوشیدن جام زهر جهت برقراری رابطه با امریکا و یا طرح حاکمیت دوگانه، رفراندوم، خروج از حاکمیت یا استعفای دسته جمعی، استعفا و تحصن در مجلس و بسیاری از عملکردها و اظهار نظرها - که مجال بیان آنها نمی باشد - دشمن را به طمع نینداخته است؟ و اگر این تعبیر مورد پسند این جریان خاص نمی باشد، چرا آنها هیچ وقت و به هیچ گونه از حمایت آشکار امریکا از این جریان، اعلام برائت نکرده و از ننگ آن خود را پاک نگردانیده اند؟! قطعاً حمایت امریکا از کسانی است که ضعف اعتقادی دارند و قدرت امریکا را قدرت بی پایان و لایزال می دانند و نه تنها در بحث هسته ای قائل به عقب نشینی بودند و هستند، بلکه از روی هراس و داشتن روحیه شاه سلطان حسینی، طرح سه فوریتی جهت اجرای پروتکل الحاقی تهیه می کردند و برخی از سران آنان این گونه در سر مقاله روزنامه های خود می نوشتند که: «حتی اگر بحث هسته ای را حل کنیم، آمریکا مشکل دیگری برایمان درست می کند؛ لذا برای زندگی در دهکده جهانی، راهی جز دیدن کدخدا نداریم. » آنها در مواضع اعتقادی نیز قائل به جدایی دین از سیاست بودند و هستند و در اظهارات علنی و آشکار خود صورتی کاملاً سکولار عرضه و به نمایش گذاشته اند، و چنین عملکردی امری بدیهی به شمار می رود و با چنین اعتقادات سستی چگونه می توانند بر مسند حکومت داری نشسته و از انقلاب اسلامی که ثمره خون هزاران شهید است، حفاظت و پاسداری کنند؟
در این جا فقط برای آشنایی شما عزیزان، گوشه هایی از آنچه در گذشته بویژه در دوران اصلاحات در اظهارنظرها و در برخی محافل و رسانه های آن جریان مطرح شد، اشاره می کنیم تا شاید پاسخی باشد بر این پرسش که چرا آمریکا از اصلاح طلبان حمایت می کند و رد سخنان کسانی باشد که اظهار می کردند اصلاح طلب و اصولگرا برای آمریکا سر و ته یک کرباسند و تفاوتی بین آنها وجود ندارد.
1- ایجاد شبهه در مورد طول عمر 950 سالأ حضرت نوح (ع) که در آیه 41 سوره عنکبوت بدان اشاره شده است.
2- تقاضای تغییر زیارت وارث به دلیل مضامین مربوط به زمان گذشته و جایگزین ساختن زیارتنامه ای با محتوای متناسب با آزادی.
3- انکار معاد و حیات اخروی.
4- جواز تغییر برخی احکام قرآن توسط مردم.
5- انکار حکم ارتداد تحت عنوان مقاله ای با نام دین، مدارا و خشونت.
6- مخالفت با آیات حجاب.
7- جدایی دین از سیاست در مقاله ای با عنوان نگاهی به پروژه رهایی جریان روشنفکری دینی.
8- هجمه به فقه و فقهای شیعه با درج مقاله ای با عنوان فقه در ترازو.
9- صدور مجوز راهپیمایی علیه خدا.
01- شبهه آفرینی پیرامون صحّت قصه حضرت یوسف (ع) در قرآن و محال دانستن آن.
11- عاشورا را نتیجه خشونت طلبی پیامبر (ص) و علت خشونتهای بعدی دانستن با عنوان مقاله خون به خون شستن محال آمد محال.
21- زنده نگهداشتن عاشورا را احیای عنصر خشونت دانستن.
31- تضعیف عزاداری شیعیان برای امام حسین(ع) و انگیزه شخصی و فرقه ای خواندن عزاداریهای محرم.
41- مقابله با روضه خوانی برای امام حسین(ع) و درخواست تعدیل منزلت اجتماعی مداحها.
51- معرفی قیام امام حسین(ع) به عنوان مانع رشد جامعه مسلمین در مقاله ای تحت عنوان امام محمّدباقر (ع) بنیانگذار اصلاحات فرهنگی در اسلام.
61- انتساب سبک عزاداری شیعیان به مسیحیان.
71- پیوند عزاداری امام حسین(ع) با سیاوش.
81- معرفی قیام عاشورا به عنوان خشونت آفرینی.
91- تعیین تاریخ مصرف برای اندیشه پیامبران.
02- ادعای بازخواست از پیامبر خدا طی مقاله ای موهن با عنوان جامعه مدنی، کسی فوق قانون نیست.
12- ادعای معصوم نبودن انبیأ و تردید در آن.
22- انکار حق ّ حاکمیت برای انبیأ.
32- نفی مشروعیت الهی زعامت نبی اکرم وائمه اطهار(ع).
42- سراب خواندن منجی انسانها.
52- انکار حرمت روابط نامشروع.
62- اشکال به قوانین اسلامی و حقارت زن دانستن اذن از شوهرش.
72- ادعای عدم کارایی احکام اسلامی.
82- انکار اصل ولایت فقیه و رد ضرورت ولایت فقیه و اهانت به آن همچنین بیان این که جامعه مدنی ولایت مطلقه را نمی خواهد. حتی ولایت را نمی خواهد. ما احتیاج به رهبر نداریم. مگر مردم یتیم اند که پدر بخواهند؟ فاشیستها دنبال پدر می گردند.
92- مغایر معرفی کردن حکومت ولایی با حکومت جمهوری و دموکراسی.
03- ناکارآمد دانستن نظام ولایت فقیه.
13- محکوم کردن اندیشه های شهید شیخ فضل الله نوری.
23- ادعای پایان دوران تفکر و اندیشه حضرت امام(ره).
33- اتهام طرفداری حضرت امام(ره) از جامعه تک صدایی و تک حزبی و اتهام خشونت گرایی به ایشان.
43- تشبیه کردن نظام به رژیم سلطنتی.
53- ادعای کورکورانه بودن رأی مردم به جمهوری اسلامی در مقاله ای تحت عنوان کفش سیندرلای خاتمی.
63- منشأ خشونت دانستن هیأتهای مذهبی.
73- عمل زشت و وحشیانه خطاب کردن آتش کشیدن پرچم آمریکا و سر دادن شعار مرگ بر آمریکا.
83- متأثردانستن انقلاب اسلامی از الگوی حکومت شوروی سابق و یکسان بودن سرانجام آن. . . .
اینها نمونه هایی از هزاران خروار است، که متأسفانه بسیاری از این عناصر بحران آفرین و شبهه افکن در انتخابات دهم ریاست جمهوری، پشت سر برخی کاندیداها صف آرایی کرده و برای بازگشت مجدّد، لحظه شماری می کردند. از این رو مقام معظّم رهبری در سخنان خود در دیدارها و محافل مختلف با روشنگری کامل، خطر بازگشت چنین افرادی را با این تفکرات، متذکر شدند.