بصیرت: رئیسجمهور عازم نیویورک شد تا نظم گفتمانی حاکم بر روابط بینالملل را صیقلی دیگر دهد. مهم این نیست که چه کسی به نیویورک سفر میکند، مهم آن است که در آنجا نماینده دو اندیشه، چارچوب گفتمانی خویش را برای زیست بشر عرضه میدارند.
پشتوانه قدرتزای دو تفکر موجود کاملاً متفاوت است، بدین معنی که یک طرف ماجرا یک ابرقدرت است که از ساز و برگ نظامی تا ثروت و قدرت و دیپلماسی برخوردار و بر قدرت سخت سوار است. طرف دیگر ماجرا نماینده نماینده ملل مستضعف و ستمدیده و غارت شده و عقبمانده جهان است که بر قدرت نرم سوار است و بر روح و دل ملتها و فطرت انسانی حکم میراند. یک طرف ماجرا غول رسانهای غرب قرار گرفته است که به جنایت، پوستین دموکراسی میپوشاند و یک طرف ماجرا صاحب مردم سالاری جدیدی است که امید به حیات مستقل را در دل ملتها زنده کرده است. این تقابل در نیویورک چگونه تحلیل میشود؟
نظام جمهوری اسلامی راهبرد خود را از پاسخگویی در هیبت یک متهم سرکش به پاسخخواهی از کسانی قرار داده است که جرم مشهود آنان برای هیچ کس قابل اغماض نیست. جمهوری اسلامی ایران با برگزاری کنفرانس خلع سلاح در تهران و حضور مستمر در مجامع بینالمللی این رسوایی آمریکا را بالای نیزه برده است که «رطب خورده کی تواند منع رطب کند» و این پیام منطق بیداری عمومی را در جهان به سمتی میکشاند که این سؤال طرح میشود که: چگونه استفاده کنندگان از بمب اتم و حمایتکنندگان از سازندگان آن (رژیم صهیونیستی) داعیهدار مبارزه با سلاح اتمی شدهاند؟ چگونه دزد به دنبال دزدگیری است؟ و این چنین منطق متناقض دنیای غرب به چالش کشیده میشود. مقام معظم رهبری در اول مهرماه 1366 در مجمع عمومی بیش از بیست بار از واژه «نظام سلطه» سخن گفتند و هیمنه پوشالی غرب را در عرصه اندیشه و نگرش و رفتار به چالش طلبیدند. امید است این عدالتخواهی که متکی بر قدرت نرم حکومت و دل ملتهاست، همچنان گفتمان مسلط و مستمر جمهوری اسلامی ایران، به نمایندگی از سوی ملتهای ستمدیده باقی بماند. پیشنهادات راهگشا و منطقی جمهوری اسلامی میتواند به گفتمان بینالمللی تبدیل شود و باید جای مدعی و متهم که به ناحق و به وسیله ابزارهای نظام سلطه (نهادهای بینالمللی) تئوریزه میشود، عوض شود.
امروز جمهوری اسلامی ایران واجد صلاحیت برای این مبارزه است، زیرا هیچ موقع از آن استفاده نکرده است و استفاده آن در آینده را نیز حرام میداند. این در حالی است که آمریکا در سال 1945 از این سلاح مرگبار استفاده کرده است و اکنون نیز به تهدید استفاده از آن ادامه میدهد و در عین حال خود را واجد صلاحیت برای مبارزه هم میداند.
اگر جمهوری اسلامی ایران در نیویورک و مجامع بینالمللی فقط یک نکته را ثابت کند که آمریکا فاقد صلاحیت برای مبارزه با سلاح هستهای است و در دیپلماسی عمومی و رسانهای خود بر آن اصرار ورزد، توانسته است با قدرت نرم خود، قدرت سخت آمریکا را زمینگیر کند. کمااینکه تاکنون زمینگیر کرده است و امروز کلید رهایی آمریکا از منجلاب خاورمیانه در دست نظام جمهوری اسلامی و ملتهای آزاده منطقه است.
احمدینژاد در نیویورک، نماینده مردم هیروشیما و ناکازاکی است. نماینده مردم فلسطین و لبنان است که سایه بمبهای اتمی صهیونیستها بر سر آنها سنگینی میکند و نماینده مردم آمریکاست که دارایی و مالیات آنها صرف کشتار مردم جهان و ساختن بمب اتم میشود. جدال صلاحیتها در این مبارزه جدی است. این صلاحیت مبتنی بر پیشینیه نظامی و سیاسی و عملکرد و رفتار گذشته دو دولت قابل قضاوت و بازیابی است که یکی بر زور و تزویر و ثروت سوار است و دیگری بر قدرت نرم ملی و بینالمللی.
عبدالله گنجی