بصیرت:هنوز نوح زنده بود که پسر نوح با بدان بنشست. هنوز روح خدا زنده بود که نوهاش حسین اخراج شد از کشتی انقلاب. هنوز میلیونها سال از آفرینش نگذشته بود که ابلیس خدا را دیکتاتور خواند. هنوز امام زنده بود که به او جامزهر دادند. هنوز آدم زنده بود که قابیل سر هابیل را برید. هنوز علی زنده بود که بر صورت زهرا سیلی زدند. هنوز حسن زنده بود که در خانهاش جگر سبطنبی را آتش زدند. هنوز حسین زنده بود که مدعیان خط پیامبر حکم به ارتدادش دادند. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که فتنه کردند علیه خلف صالحش. نه، از ارتحال امام 20 سال نگذشته، 21 سال گذشته. ظاهرا به شما زیادی خوش گذشته. شما در محاسبه سالهای بعد از رحلت امام، سال هزار و سیصد و هشتاد و اشک را چرا حساب نکردید؟ مگر چند روز از شهادت شهید حسین غلامکبیری گذشته که شما از این یک سال صرفنظر کردهاید؟ البته حق دارید؛ کارنامهتان در این سال، سیاه است. هنوز 28 سال از شهادت بابا اکبر نگذشته که شما لشکر کشیدید علیه انقلابی که محصول خون 300 هزار شهید است. هنوز هزار و چهارصد و اندی سال از کربلای 61 نگذشته که موسوی مردان خداجو خواند آتشزنندگان خیمه عباس را. هنوز محمد زنده بود که دچار شعب ابوطالب شد. هنوز از ظهور اسلام مگر چند سال گذشته که عدهای نوشتند آزادی یعنی راهپیمایی علیه خدا. هنوز از غیبت مهدی مگر چند سال گذشته که منکر شدند امام زمان را همانهایی که با سران فتنه نرد عشق میبازند. هنوز از حادثه تلخ کوچه بنی هاشم مگر چند سال گذشته که دعوت کردند از منافقین برای آشوب در خیابان انقلاب. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که سیدحسن فقط برای ما نصرالله است. ما سیدحسن دیگری به جا نمیآوریم. ما سیدحسنی که هم پیاله اوباش سیاسی و اراذل فرهنگی است به جا نمیآوریم. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که سیدحسن دیگر بوی خمینی نمیدهد، بوی سران فتنه میدهد. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند و موسسه تنظیم خواب بود. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که عکس امام را پاره کردند و سیدحسن خواب بود. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته است که آنهایی که با امام عکس داشتند، بر عکس امام قدم گذاشتند. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که میزان از نظر عدهای شد رای مرفهین بیدرد. هنوز مگر چند سال از وصیت حاج احمد به سیدحسن مبنی بر پیروی از ولایت گذشته است؟ پیروی از ولایت معنایش پشتسر آقا نماز خواندن و فردایش با سران فتنه هم آواز شدن نیست. این پیروی از ولایت نیست. یکی به نعل و یکی به میخ زدن است. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که اشتباه گرفتهاید اداره مملکت را با بچهبازی. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که حلقومتان را به جای صدای امام فروختید به صدای آمریکا. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که آمریکا و اسرائیل دارند از شما تعریف میکنند. هنوز 21 سال از رحلت امام نگذشته که شما دستخط امام را به دستورات جینشارپ فروختید. هنوز از شهادت بسیجیان کربلای 5 مگر چند سال گذشته که علیه بسیج شعار توپ و تانک سر دادید؟ آری، اگر قرار بر «هنوز» است باید بگویم؛ هنوز از خلقت آدم هزاران سال بیشتر نگذشته بود که عدهای گفتند؛ خدا همین «لات» است. «عزا» را بپرست. محمد شاعر بود. علی نماز نمیخواند. فاطمه زیاد گریه میکرد. حسین خارجی بود. عباس میخواست امان نامه را پاره نکند. علی اکبر چرا اسمش «علی» بود؟ لیلا جرمش این بود که ایرانی بود. حکومت ماه، دیکتاتوری نور است. ندا را جمهوری اسلامی کشت. مروه شروینی تقصیر خودش بود. مریم نصرانی پاکدامن نبود. عیسی پسر خدا بود. مسیح، بشارت به محمد(ص) نداد. موسی با خدا سخن نمیگفت. ابراهیم از تبر بت ساخته بود. نوح در بیابان، بیخود کشتی میساخت. یونس در شکم ماهی داشت قزلآلا میخورد. قصه زلیخا تقصیر خال لب بود. حق با کاهنان معبد بود. یعقوب کور بود. پیراهن یوسف وصلهناجور بود. یحیی از ادب به دور بود. سجده ملائکه به انسان حرف زور بود. حوا مانتویی بود. آدم لباسشخصی بود. هبوط از بهشت به خاطر حرفهای دکتر در مناظره بود. گندم و سیب حرف دهان مردم بود. به شهادت رسیدن حسین در کربلا مقصرش کشتار علی بود در خیبر و بدر. شهادت خشونتطلبی است. زیارت عاشورا جعلی است.انتقام بیخردی است. انتظار درست نیست. خورشید طلوع نمیکند. نور خرافات است. مهدی کجا میخواهد بیاید. حسین نباید حج را نیمهتمام رها میکرد... آری، اگر اینگونه است؛ باکی نیست به ما هم ناسزا بگویید. به ما هم بگویید لشکر عمرسعد. اما نه، اینگونه نیست. این حرفها همهاش لاطائلات است. خدا لات نیست. لات، آقازاده فراری است که البته پیش ما شکلات است. بسیجی گندهلاتتر از این حرفهاست که در لشکر عمرسعد باشد. دشمن بسیجی، آمریکا و اسرائیل است نه بچههای گروهبان قندلی. بسیجی شیربچه حیدر کرار است. کسی که آشوبگران عاشورا را مردان خداجو نامید در لشکر عمرسعد است. شیخ را اما در لشکر عمرسعد هم راه نمیدهند. دم به ساعت میخواهد بیاید روی مخ عمر سعد و بگوید؛ به شما که عرض میکنم من برای حمایت از آشوبگران روز عاشورا کلا چقدر وقت دارم؟ عمر سعد البته خودش مرده است ولی لشکرش همچنان عضو علیالبدل، عنصر منافق میپذیرد. کسانی که ندای آقای ما حسین را به ندای آقا سلطان فروختند و خیمه عباس را آتش زدند در لشکر عمرسعدند. ما سپاهیان ماه هستیم، سران فتنه عضو لشکر عمرسعدند. لعنت خدا بر لشکریان عمرسعد. لعن علی عدوک یا علی، کروبی و موسوی و خاتمی. مرگ بر ضدولایت فقیه. درود بر بسیج. درود بر ما که عضو فعال بسیج هستیم و در روز عاشورا با افتخار کوباندیم بر فرق لشکریان سوسول عمر سعد. بدبخت عمرسعد با این لشکریانش. 2500 ماهواره جاسوسی دارند اما حریف این ماهپاره علویتبار ما، این میثم تمار، این یاسر عمار، این عباس نگهدار، این دلبر و دلدار، این سید و سالار نمیشوند. کسی ادعا نمیکند خامنهای علی است اما افتخار علی در این زمانه خامنهای است. فرزند زهرا خامنهای است. فاطمه فرزند ویلانشین ندارد. حسین فرزند زهرا بود که تن رها کرد تا محتاج پیراهن نباشد. بچه پرورشگاه BBC که عبایش شکلاتی است، فرزند زهرا نیست. سیدی که به اسم مصر سر از آمریکا و انگلیس درآورد و خانه زهرا را به ویلای جورج سوروس فروخت، پسر نوح است نه فرزند زهرا. میری که اسرائیل را به وجد آورد، نوکر امیر لشکر عمرسعد است نه فرزند زهرا. شیخ به شما که عرض میکنم؛ فرزند ننه جون است. علی مطهری هنوز خیلی مانده تا بزرگ شود و فرزند شهید مطهری شود. خاتمی هم اسم پدرش روحالله بود؛ با بدان بنشینی خاندان نبوتت گم میشود؛ خواه پسر نوح باشی، خواه پسر روح، با سیدعلی نباشی، خواه شیخ باشی خواه سید، خواه کت و شلوار به تنت باشد خواه لخت باشی، مردم در روز 9 دی رسوایت میکنند و تاجر ورشکسته خطابت میکنند. ما خامنهای را علی نمیدانیم اما در طلحه و زبیر بودن سران فتنه شک نداریم. شیخ مصداق کامل ابوموسی اشعری در زمانه ما است. اگر اینگونه نیست، پس چرا وقتی مولای ما این ماهپاره ما از طلحه و زبیر، از مردودین تاریخ سخن میگوید، به همه شما برمیخورد؟ لابد ریگی از همان جنس ریغوهای کوفه در کفش شماست. امیرالمومنین فقط علی بود. خامنهای خودش را غلام قنبر علی میداند اما اتفاقا این یزید بود که ادعا داشت امیرالمومنین است. یزید آقازاده بوزینهباز معاویه بود. آقازادههای تاریخ کلا به بوزینه علاقه زیادی دارند. BBC بوزینه است. VOA بوزینه است. معاریو که در همین فتنه اخیر از شما دفاع کرد ارگان بوزینههاست. یزید خودش هم بوزینه بود. عمر سعد هم بوزینه بود. لشکریان عمر سعد هم بوزینه بودند. لشکریان عمر سعد همه بوزینهاند. من از همه بوزینهها معذرت میخواهم. عدهای از دانشمندان معتقدند گونهای نادر از بوزینهها روزگاری آدم بودند اما ملاک حال فعلی آدمهایی است که دیگر آدم نیستند و بوزینه شدهاند. مخملباف و اکبر گاف بوزینههایی هستند که دارند شکلک درمیآورند برای کاخ سفید. بانوی سرب بوزینهای است که دارد شیرینکاری میکند برای اسرائیل. سگ اصحاب کهف آدم شد،حتی پینوکیو هم آدم شد اما صهیونیستها دارند مثل سگ دروغ میگویند و پارس میکنند علیه کشتی آزادی. بانوی سرب همان گلولهای است که کشت کودک ترک را در ساحل آزادگی. اسرائیل دارد لگد به بخت خود میزند نه به کشتی آزادی. نتانیاهو دارد خودش را هو میکند. تازه دنیا فهمیده که امام چه میگفت. تازه دنیا فهمیده «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود» یعنی چه. تازه دنیا فهمیده «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» یعنی چه. 8 ماه جنگ نرم، آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند. ما تازه داریم میفهمیم که خمینی چرا گفت «خامنهای لیاقت رهبری دارد». نمایندگان ما ملت در خبرگان، منت خامنهای را کشیدند تا رهبری را قبول کند. رهبر ما مثل بعضیها نبود که هر روز خواب ببیند برای رهبری. پنبه را از گوش خود بیرون کنید. عبای رهبری را خمینی دوخت برای خامنهای. شما شغل دیگری برای خود انتخاب کنید. کسانی که 21 سال است از ساختن یک حرم برای امام عاجزند، لیاقت رهبری ندارند. شما عرضه اداره حرم امام را ندارید. همین؛ به موسسه تنظیم و نشر آثار زهرا اشراقی برسید. 21 سال از رحلت امام گذشته هنوز تکلیف رنگ گنبد امام مشخص نیست. امام ظرف 10 سال رهبری، بنیان نظام ولایت فقیه را به خوبی ترسیم کرد، شما 21 سال است نتوانستهاید یک حرم برایش درست کنید. حرمت حرم امام با بیعرضگی شماست که دارد از بین میرود. شما نه دلتان برای حرم امام سوخته نه برای حریم امام. شما اگر برایتان حریم امام مهم بود میزدید بر دهان آن یاوهسرایی که گفت؛ اندیشههای امام باید به موزه منتقل شود. خامنهای اما مثل نیای بزرگوارش علی، ارزش حکومت را حتی از کفش کهنه کمتر میداند. علی به اصرار مردم حکومت را پذیرفت و سیدعلی هم به اصرار منتخبان مردم. الگوی رهبری سیدعلی، علی است. معلم سیدعلی در چگونه رهبری کردن علی است. دوره سیدعلی مثل دوره علی است اما اینجا کوفه نیست، صدای علی را از درون چاه نمیشنوید. علی تنها نیست. ما اهل کوفه نیستیم. اهل مدینه هستیم؛ کوچه بنیهاشم. مقر ما روی دوش عباس است. ما یک لشکر هستیم حائل میان در و دیوار تا اگر کسی دوباره خواست سیلی بزند با علم عباس محکم بکوبانیم بر فرق سرش. ما فرزندان اسدالله غالبیم. علی به سابقه طلحه و زبیر کاری نداشت. ملاک را حال فعلی افراد میدانست. همان علی که حکومت را از آب بینی بز بیارزشتر میدانست برای حفظ حکومتش با ناکثین جنگید. خامنهای معلمش علی است. به اصرار خبرگان، رهبری را پذیرفت اما برای حفظ حکومت که به فرموده امام «اوجب واجبات است» مثل مرد ایستاده است. پای آرای پابرهنگان ایستاده است. میزان رای شمیران نیست. ملاک ملک و املاک سران فتنه نیست. میزان فریاد ملت است که در حرم همه شنیدید آن را. ملاک حال فعلی حنجره هاست. حنجره ما پنجرهای است رو به سوی نور ماه و از سران فتنه بیزار است. خامنهای خودش میگوید غلام قنبر علی است اما کیست که نداند این از کرامت نور است و ماه نایب بر حق خورشید است؟ مولای ما دو کلام درباره ناکثین حرف میزند، به سران فتنه برمیخورد! ببخشید؛ مولای ما فکر نمیکرد شتر جنگ جمل در خانه سران فتنه هم خوابیده است! طلحه که شاخ نداشت. زبیر که دم نداشت. شما اگر طلحه و زبیر نیستید پس از چه برآشفتهاید؟ چرا خوابتان پریده؟ چرا از تاریخ میترسید؟ شما اگر مثل ناکثین نیستید و از اغیار نیستید چرا از ذوالفقار میترسید؟ چرا وقتی ما میگوییم «مرگ بر منافق» به شما بر میخورد؟ شما مگر منافق هستید؟ چرا وقتی ما شعار میدهیم «مرگ بر ضدولایت فقیه»، شما به خود میگیرید؟ مگر شما ضدولایت فقیه هستید؟ ما که اصراری نداریم اما شما اگر دوست دارید ضدولایت فقیه باشید پس مرگ بر شما. لطفا نگران حریم حرم نباشید. ما همه این شعارها را در حسینیه جماران و در حضور خود امام هم سر میدادیم. منتها ما وقتی پیش امام میگفتیم «مرگ بر ضدولایت فقیه» به آمریکا و اسرائیل بر میخورد. ما وقتی میگفتیم «روح منی خمینی، بت شکنی خمینی» منظورمان موسسه تنظیم نبود. ما عاشق حاج احمد بودیم چون عاشق امام بود. ما عاشق نواده روحالله سیدحسن نصرالله هستیم چون عاشق خامنهای است. محبوبترین فرد جهان عرب دستبوس ولیامر مسلمین جهان است. عشق که زوری نمیشود. تعارف که نداریم؛ نه شما ما را دوست دارید و نه صد البته، ما شما را. شما با سران فتنه صفا میکنید ما با نایب بر حق خورشید. شما به قول قزوه میر بیبی سی را دوست دارید، ما امیر غافله عشق را. شما شیخ بیسواد را دوست دارید، ما سیدحسن نصرالله را. شما 21 سال است دارید برای امام، حرم میسازید، ما به فکر ساختن دنیایی با مدل تفکر امام هستیم. شما هنوز حرم را نساختهاید اما ما شعار «مرگ بر اسرائیل» را جهانی کردهایم. شما بعد از 21 سال هنوز به فکر داربست حرم امام هستید ما به فکر بسط اندیشه امام هستیم. شما را به صورت دربست با بنز ضدگلوله به حرم امام میآورند، ما پول نداریم، با اتوبوس میآییم. به شما کوکاکولا میدهند، به ما ساندیس. شما از کروبی پذیرایی میکنید، ما از پابرهنگان. شما به شکار در مراتع و جنگلها علاقه دارید، ما به آشکار کردن تفکرات امام در آفاق و انفس. متاسفانه یا خوشبختانه کلاس ما به همدیگر نمیخورد. البته قبلا میخورد. ما قبلا وقتی شما را میدیدیم شعار میدادیم «صل علی محمد، بوی خمینی آمد». چطور آن موقع، عدهای اندک نبودیم، حالا که از شعارهایمان خوشتان نیامد، شدیم عدهای اندک؟ نه، ما اندک نیستیم. ما بیشماریم. شما غلط کردید بیشمارید. اندک اندک جمع مستان میرسد. همیشه که قرار نیست جمع شما جمع باشد. اینجا اگر حرم امام است همان بهتر جمع پروانهها با شمع جمع باشد. جمع ستارهها با ماه در یک جمعه باشکوه. در تاریخیترین نماز جمعه اسلام. ما وقتی میگوییم اهل کوفه نیستیم نشانههایش یکی همین
نماز جمعه هفته پیش بود. تقصیر ما نیست؛ ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم. این کار عشق است. ما خامنهای را زیاد دوست داریم. بیت او یعنی بیت رهبری غزلی زیباست که مصرع قبلیاش حسینیه جماران است. خامنهای شمعی است که تا ما پروانهها را دارد غم ندارد. ما هم تا مولای خراسانیمان را داریم غم نداریم. این عشق دوطرفه هم حکومتی است. قلب ما حکومتی است و به عشق جمهوری اسلامی میتپد. چشم ما حکومتی است و به عشق انقلاب اسلامی میبیند. حنجره ما حکومتی است و به عشق سیدعلی فریاد بر میآورد. ما مستاجر نیستیم، خانهمان بیت رهبری است. بیترهبری فقط خانه سیدعلی نیست. ناشیانه حرف نزنید. اینجا آشیانه ما است. خامنهای 4 پسر ندارد. یک لشکر سرباز دارد. میلیونها میلیون فدایی دارد. تا ما را دارد غم ندارد. بابا اکبر چقدر خمینی را دوست داشت؟ ما از او بیشتر خامنهای را دوست داریم. ما چه کار کنیم؛ خامنهای دل ما را برده است. خامنهای نبود میکشت ما را دلتنگی غروب آدینه. خامنهای بوی خورشید میدهد. این روزها نگاه به چهره نورانی خامنهای خبر از نزدیکی ظهور میدهد. مخالف ماه دشمن خورشید است. اگر ذوالفقار جنگ با ناکثین آخرالزمان دست خامنهای است، شک نکنید؛ دشمن سیدعلی، عدوی علی است. لعن علی عدوک یا علی، کروبی و موسوی و خاتمی.
خامنهای وقتی سخن میگوید ما بیاختیار اشک میریزیم. چه کسی در نماز آدینه به زیبایی مولای ما سوره جمعه میخواند؟ چه کسی جز او میتوانست فتنه را بخواباند؟ چه حکمتی بود که وصیتنامه امام را خامنهای خواند. چه رازی است در حروف. خدا دارد با همین حروف با ما حرف میزند. «خ» و «م» و «ی» و «ن» و «ی» در خمینی و خامنهای مشترک است. ما وقتی میگوییم خامنهای در دل خود خمینی هم دارد. خامنهای اما یک «الف» و یک «ه» از خمینی بیشتر دارد که روی هم میشود «آه». آه امتداد ماه است. ولایت ماه، خمینی گفت امتداد ولایت رسول الله است. آه ماه را الله، بقیه الله، ثارالله، ولی الله، رسول الله، روحالله، اولیاءالله، همه خوبان دارند. خامنهای را همه خوبان دوست دارند. والله مادر شهیدی خواب دیده بود که هیچ کس به اندازه عباس، خامنهای را دوست ندارد. این مستجابترین دعای ماست: «اباالفضل علمدار، خامنهای نگهدار». من همینجا وسط این متن میخواهم خواهشی کنم از مولای خوبیها، از امام مهربانیها. میدانم سرتان شلوغ است که شما فقط رهبر ما نیستید ولی امر مسلمین جهانید. شما فقط رهبر مساحت ایران نیستید، امام جغرافیای جهان اسلامید. اما پنجشنبه هفتهای که گذشت مادر شهید علیرضا شهبازی را در بهشت زهرا دیدم. پیرزنی است. شیر زنی است. به من میگفت: چیزی از عمرم باقی نمانده، فقط یک آرزو دارم و آن اینکه یک بار خامنهای را از نزدیک ببینم و بعد بمیرم. چه اشکی میریخت این مادر شهید. این زن رشید. میگفت: در قنوت نمازم دعا میکنم همیشه سایه خامنهای بالای سر این ملت باشد. دعای مادر شهید شیرودی در قنوت نماز شبش یادتان هست؛ «اللهم الحفظ قاعدنا سیدعلی خامنهای بالقرآن». اثبات ولایت خامنهای در قطرات اشک قنوت نماز شب مادر شهید شیرودی است. اسم شب نماز شب ما است خامنهای. ذکر هر شب ما است خامنهای. سیدو سالار است خامنهای. از نظر ما خامنهای، خمینی دیگر است، با این تفاوت که اگر باز عدهای بخواهند به این امام هم جام زهر بدهند ما کامشان را هر که میخواهند باشند، بیتوجه به نام خانوادگی شناسنامهشان تلخ میکنیم. ما امام را بینهایت دوست داشتیم؛ خامنهای را کمی بیشتر. چون رسالت خمینی هم روی دوش خامنهای است. در اثبات رهبری علیگونه مولای ما همین بس که همان ناسزاهایی را که نثار علی میکردند، دقیقا همان اتهامات را به حضرت ماه میبندند. چرا میزان را رای طلحه نمیداند. چرا ملاک را ملک و املاک زبیر نمیداند. ما پیامبر را قبول داریم، علی را نه. ما خمینی را قبول داریم خامنهای را نه. شما غلط کردید خمینی را قبول داشته باشید. خمینی وقتی پای اصل ولایت فقیه در میان بود حتی به نوه خودش هم رحم نکرد. شما به عشق خمینی نرفتید شمال شهر، عاشق دنیای طلحه و زبیر بودید. دفاع مولای ما از اصل ولایت فقیه دقیقا مثل دفاع امام از این اصل مترقی است. اول مدافع ولایت فقیه، شخص ولی فقیه است. مولای ما به این کار ندارد که شما دفاعش از ولایت فقیه را در بیانیه خود چگونه تفسیر میکنید. مولای ما به تکلیف خود عمل میکند؛ مثل خمینی، مثل علی، مثل محمد. سران فتنه آلزایمر گرفتهاند و یادشان رفته دفاع خمینی را از ولایت فقیه که میگفت: «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است». «ولایت فقیه امتداد حرکت انبیاست». «ولایت فقیه نیز یعنی ولایت رسول الله ولایت امیرالمومنین و ولایت ائمه معصوم که در اصل ولایتالله است». من در 8 سال دفاع مقدس فهمیدم دشمن خمینی کافر است و در 8 ماه دفاع مقدس فهمیدم دشمن خامنهای منافق است. دشمن خامنهای یک روز میگوید «نه غزه نه لبنان»، دگر روز ارواح عمه اوباما محکوم میکند حمله اسرائیل به کشتی آزادی را. یک روز میگوید «توپ، تانک، بسیجی، دیگر اثر ندارد» و دگر روز شعار میدهد «بسیجی واقعی، همت بود و باکری». یک روز میگوید من در خط امام هستم و روز دیگر موجبات حمایت هیلاری کلینتون از خودش را فراهم میکند. یک روز میگوید جامعه مدنی ریشه در مدینهًْالنبی دارد و دگر روز سر از ویلای جورج سوروس در میآورد. یک روز نامه مینویسد، روز دیگر تکذیب میکند. یک روز «الله اکبر» میگوید و دگر روز آمریکا را بزرگتر از آن میداند که وصف کند. یک روز میگوید من عاشق خامنهای هستم و روز دیگر نامه سرگشاده مینویسد. یک روز میگوید تقصیر حرفهای احمدی نژاد در مناظره بود، دگر روز همان ملتی را که خمینی بهتر از مردم زمان پیامبر و علی میخواندشان، لشکر عمر سعد میخواند. یک روز از ولایت دفاع میکند، روز دیگر پرسه در مه میزند. یک روز ادعا میکند ناطق است و مالک اشتر علی است، روز دیگر در لاک سکوت
فرو میرود. یک روز تونل توحید را افتتاح میکند، روز دیگر تنگه احد را رها میکند. یک روز ادعا میکند نماینده امام بوده و روز دیگر بهاییها از او حمایت میکنند. یک روز میگوید به شما که عرض کنم من کلا چقدر وقت دارم؟ روز دیگر در کمتر از چند دقیقه ادعای تعرض میکند. حساب شیخ از دیگر سران فتنه جداست. شیخ تپلترین اپوزیسیونی است که یک نظام میتواند داشته باشد. شیخ نه طلحه است نه زبیر، باحالتر از این حرف هاست. دیگر سران فتنه بازهم سر شیخ کلاه گذاشتند و شیخ را در حرم امام قال گذاشتند. نالوطیها تلفنی به او میگویند؛ تو برو، ما هم میآییم. ساده گیرآوردهاند شیخ را. من نمیخواهم از صراط حق خارج شوم، تقصیر خود شیخ است. با دردکشان هر که درافتاد، ورافتاد. نه، ما این بار منتظر نمیمانیم تا محرم.
لشکر عمرسعد بخواهد غلط زیادی کند ما عاشورا را جلو میاندازیم. 14 خرداد 1389 همان 9 دی سال هشتاد و اشک بود. ما موتور هوندای قراضه بابا اکبر را روشن کردهایم. شما با 2500 ماهواره جاسوسی، با 200 کلاهک اتمی اسرائیل، با مالیات مردم آمریکا، با رسانههای مجازی، با تهمت، با دروغ، با شایعه، ما با همین نی ساندیس، بجنگ تا بجنگیم. آمریکا! تو با سلاح تزویر، ما با سلاح ایمان بجنگ تا بجنگیم. تو با سلاح اتمی، ما با علم عباس بجنگ تا بجنگیم. ما دلمان تنگ شده برای جنگ. ما ترمز بریدهایم. ما دانیالهای میدان شوشیم، بچههای پایگاه بسیج. ما نیروی انتظامی نیستیم. نظامیتر از این حرفها هستیم. ما برادران کوچک حاج احمد متوسلیان هستیم. ما بچههای شری هستیم. ما آرام نداریم. موجیم که آسودگی ما عدم ماست. سران فتنه زنده بودن خود را مدیون خامنهای هستند که هنوز به ما چیزی امر نکرده. لبتر کند ما با علم عباس میآییم. این بار محکمتر میآییم. ما هنوز انتقام خون شهید حسین غلامکبیری و امیر ذوالعلی را از شما نگرفتهایم. ما مثل سربازان علی در جنگ بدریم. از تهمت خشونتطلبی نمیترسیم. اصلا حرفهای شما برای ما مهم نیست. مهم شمشیر ما است که از هر دو طرف میبرد. شما حلقوم بچههای ما را بریدید ما اما عربده شما را نشانه گرفتهایم. لشکر عمرسعد گلوی حسین را برید اما حسین عربده یزید را برید. لشکر عمرسعد چشم عباس را هدف گرفت اما علمدار زیرکی کرد و نگاه حرامیان را نشانه گرفت. این روزها هیچ احمقی متوسل به عمرسعد نمیشود. ما هیاتی که متوسل به حرمله باشد نداریم. ما بچههیاتی هستیم، متوسل به امالبنین. تیغ ما آماده است. ما تیغمان را حرام هر کسی نمیکنیم. هدف گلوله ما آمریکا و اسرائیل است. لطفا کنار بروید تا به شما نخورد. ما تذکر خودمان را دادیم. اگر خورد حقتان است. پس فردا نگویید نگفتید. ما گفتیم. ما بارها گفتهایم. بازهم میگوییم: غلط کردید بیشمارید.