صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۸۹ - ۰۷:۳۴  ، 
کد خبر : ۱۴۷۸۳۸

ریشه هراس غرب از فروپاشی اسرائیل


بصیرت: «اسرائیل بخشی اساسی از جهان غرب است؛ غربی که ریشه های آن به ریشه های مسیحی- یهودی باز می گردد و اگر عامل یهودیت از تمدن غرب حذف شود و اسرائیل از بین برود، سرنوشت غربی ها هم نابودی است. زیرا سرنوشت غربی ها با اسرائیل گره خورده و جدا نشدنی است.
این بخشی از عباراتی است که روزنامه «تایمز لندن» در سرمقاله خود به قلم «خوزه ماریا ازنار» نخست وزیر اسپانیا (در سالهای 1996 تا 2004 م) آورده است و از دو نکته اساسی خبر می دهد؛ «اسرائیل در وضعیت رو به فروپاشی قرار دارد» و «فروپاشی اسرائیل به مثابه پایان یافتن اقتدار غرب در منطقه خاورمیانه است.»
تا چندی قبل سخن گفتن از امکان فروپاشی رژیم صهیونیستی نوعی خیال پردازی و ساده انگاری تلقی می شد امروز احساس هراس تاروپود رژیم صهیونیستی و حامیان سنتی آن در غرب را در برگرفته است. همزمان با چاپ مقاله ازنار در تایمز لندن، روزنامه «یدیعوت آحارنوت» اسرائیل به نقل از «اوراهام بورگ» رئیس سابق مجلس (کنست) رژیم صهیونیستی نوشت: «اسرائیل در حال تجزیه است و به زودی شاهد صف آرایی «اشکنازی ها» -یهودیان غرب تبار- در مقابل «سفاردی ها»- یهودیان عرب یا آفریقایی تبار- خواهیم بود». در هراس از چنین شرایطی، «دادگاه عالی رژیم صهیونیستی به والدین دانش آموزان اشکنازی هشدار داد که در صورت تمکین نکردن فرزندانشان به حضور در مدارس مشترک سفاردی ها و اشکنازی ها، رژیم والدین این دانش آموزان را روانه زندان خواهد کرد.» پس از صدور این حکم یک طایفه بزرگ یهودی- هریدی ها- تظاهرات گسترده ای را علیه دادگاه عالی این رژیم برپا کردند که «اوراهام بورگ» در واکنش متقابل گفت هریدی ها عملاً از جامعه اسرائیل جدا شده اند.
واکنش فراگیر علیه اقدام رژیم صهیونیستی علیه یک کشتی کاروان آزادی به خوبی نشان داد که اسرائیل جایگاه بین المللی خود را از دست داده است. تردید و سکوت غرب در حمایت آشکار از تل آویو زنگ خطر را برای آنها به صدا درآورده است. به سخن ازنار خطاب به سران دولتهای غرب دقت کنید:
«از احساس خشم دوری کنید و با اتخاذ مواضعی عقلانی و متعادل، حقایقی را در نظر بگیرید و در موجودیت دولتی که موجودیت آن براساس قطعنامه سازمان ملل شکل گرفته، تردید نکنید» او در یک جمعبندی مأیوسانه می گوید: دولت اسرائیل پس از گذشت 60 سال از تأسیس وارد جنگ هایی می شود که مجبور است از موجودیت خود دفاع کند. حقایقی که این مقام سابق غربی به آن اشاره می کند، عبارتست از هویت بازیافته فلسطین و عزم رو به افزون همت مسلمانان برای آزادی سرزمین مقدس فلسطین. در واقع «ازنار» خود هم امیدی به بقاء اسرائیل ندارد چرا که معتقد است رژیم صهیونیستی هنوز از مرحله تلاش برای موجودیت عبور نکرده و این در حالی است که نسل اول این رژیم کاملاً از بین رفته اند و نسل دوم دهه پایانی حیات خود را سپری می کند.
از منظری راهبردی، تضعیف اسرائیل نشانه تضعیف اقتدار غرب در خاورمیانه است. حدود 5 سال پیش یک استاد برجسته دانشگاه اردن- دکتر عبدالمهدی عبداله- طی مقاله ای تحقیقی در هفته نامه «مریا» نوشت: «غرب و بویژه آمریکا، اسرائیل را ایجاد کردند و این اسرائیل هم اکنون پایگاه آنان برای کنترل منطقه است.»
در همان ماههای اولیه پس از اشغال عراق توسط آمریکا، مرکز مطالعات استراتژیک بیستا- بگین، سادات- وابسته به تل آویو در گزارش نوامبر خود با ذوق زدگی خاصی نوشت: «پس از مناقشه عراق، ما در آستانه یک توافق فرا آتلانتیک هستیم. برای اروپا و آمریکا، خاورمیانه بزرگ، قطعاً بخشی از این معادله است و اسرائیل می تواند در قالب شکل دهنده این تعادل استراتژیک ظاهر شود.» خب این تصویری است که 6 سال پیش در گزارش «besacenter» ارائه شده است این گزارش را با تصویری که طی 4 سال اخیر- بویژه پس از شکست سنگین اسرائیل در جنگ 33 روزه- در محافل سیاسی این رژیم و غرب مطرح است و یادداشت ازنار فقط یکی از این موارد است.
در یک سطح تحلیل استراتژیک باید گفت از آنجا که غرب برای اسرائیل در خاورمیانه یک موقعیت فوق استراتژیک (Super Strategic Position) قایل بود. بنابراین شکست آن نیز برای غرب یک شکست فوق استراتژیک (Super Strategic Failure) خواهد بود و دقیقاً به همین دلیل مقامات آمریکا با نگرانی زیاد مسایل مرتبط با اسرائیل و فلسطین را پیگیری می کنند. آنان دائماً به مقامات تل آویو فشار می آورند و از آنان می خواهند که دست از اقداماتی که احیاناً وضع را بدتر می کند بردارند.
یک گزارش مشترک که از سوی دو سازمان با سابقه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی- شاباک و موساد- منتشر شده بیانگر بحران فزاینده تل آویو می باشد. در یکی از بندهای این گزارش آمده است: «در حالی که صحنه داخلی اسرائیل به هیچ وجه برای وقوع یک جنگ جدید آمادگی ندارد، شاهد قدرت گرفتن روزافزون حزب الله لبنان در مرزهای شمالی، افزایش بی ثباتی کرانه باختری- مرزهای شرقی- و تحرک شدید ساکنان غزه برای شکستن محاصره هستیم». این گزارش 7 بحران فراگیر را برای سال 2010 اسرائیل به تصویر کشید و در ذیل بحران اضمحلال قدرت هم پیمانان فلسطینی اسرائیل نوشت: «راکد ماندن مذاکرات صلح با تشکیلات خودگردان فلسطین، کمتر از خطر ایران نیست» این گزارش اطلاعاتی می افزاید اگر اوضاع به همین نحو جلو برود همسایگان ما- منظور اردن و مصر- به جبهه ضد اسرائیلی منطقه می پیوندند که در این صورت همه مرزهای شمالی، جنوبی و شرقی نا امن می شوند. یک مشکل استراتژیک اسرائیل این است که وارد کردن بیش از این مقدار فشار به طرف های فلسطینی- در کرانه باختری یا نوار غزه- امکان پذیر نیست. همین مقدار هم با واکنش متوقف کننده بین المللی مواجه شده است از سوی دیگر فلسطینی ها تاکنون در برابر همه این فشارها مقاومت کرده اند. این وضعیت به اسرائیلی ها می فهماند که سیاست اعمال فشار پاسخ نمی دهد و چاره ای جز کنار گذاشتن یا بهتر بگوئیم دل نبستن به آن وجود ندارد. دقیقاً به همین دلیل رژیم تندرو اسرائیل اعلام کرد که چند گذرگاه زمینی را برای ورود مواد غذایی و دارویی باز می کند. البته این به معنای رفع محاصره غزه نیست چرا که برداشتن محاصره غزه، برداشتن محاصره دریایی است نه زمینی. غزه از نظر زمینی همواره در محاصره زمینی رژیم صهیونیستی است خواه گذرگاهها بسته و خواه باز باشند مگر اینکه اساساً رژیم صهیونیستی از بین رفته باشد.
برای درک رابطه بقاء اسرائیل با بقاء موقعیت غرب در خاورمیانه باید به نقش این رژیم در انسجام بخشی به سیاست غرب درباره خاورمیانه توجه داشت. بدون اسرائیل هر کشور غرب با تعدادی از واحدهای سیاسی- کشورهای - خاورمیانه ارتباط برقرار می کند. هر کشور اروپایی روی یک یا چند جنبه اساسی از رابطه دو جانبه تأکید خواهد کرد و این به سیاست های متناقض و توأم با اصطکاک تبدیل می شود. وقتی اسرائیل بعنوان پایگاه اصلی غرب در خاورمیانه مطرح باشد، سرزمین های اشغالی فلسطین دالان مشترک ورود غرب به خاورمیانه و نقطه هماهنگی این سیاست ها می باشد به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی «هماهنگ کننده» سیاست های غرب در خاورمیانه است. حالا تصور کنید- تصوری که به هیچ وجه خیالی و غیر واقعی نیست- که رژیم صهیونیستی فروپاشیده است، غرب مهمترین دالان ورود خود را از دست داده است در این شرایط کشورهای محوری تر خاورمیانه نظیر ایران موازنه دهنده روابط در این منطقه خواهند بود یعنی یک رژیم منطقه ای در ابعاد سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و... جایگزین یک رژیم بین المللی خواهد شد با این تفاوت که این بار این رژیم منطقه ای نه بر اجبار و قوه نظامی بلکه بر پایه «همکاری های متقابل منطقه ای» استوار خواهد بود.
سعدالله زارعی
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات