بصیرت: هر سال 12 تیرماه یادآور واقعهای تلخ و غمبار است؛ سالروز جنایتی ظالمانه توسط دولتمردان آمریکا. حمله موشکی ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران در آسمان آبهای خلیج فارس که موجب شهادت290 نفر از انسانهای مظلوم از جمله 66 کودک و 53 زن شد؛ حادثهای تلخ که هیچگاه پاسخ روشنی از جانب آمریکا به آن داده نشده است. این جنایت تنها یکی از هزاران جنایت دولتمردان آمریکایی در جهان بهشمار میآید؛ همان دولتمردانی که فقط طی حدود نیمقرن به اندازه کل تاریخ بشریت در جهان ظلم کردند و خون ریختند. بمبهای اتمی در هیروشیما و ناکازاکی در 1945 میلادی، جنگ بلندمدت با مردم مستضعف ویتنام در دهه 1950 و 60 ، حمله به افغانستان در سال 2001 و حمله به عراق در سال 2003 تنها قسمت کوچکی از جنایتهای آمریکاییها در نیم قرن اخیر است. این وقایع موجب شده نهتنها ایرانیان بلکه همه مردم جهان حضور ننگین جنایتکاران آمریکایی در جهان را حس کنند و از آن ناخشنود شوند.
اما در این میان آنچه بیش از پیش همه آزادیخواهان جهان را آزار میدهد سکوت جوامع بینالمللی و داعیهداران حقوق بشر و صلح و امنیت جهانی از سازمان ملل و شورای امنیت گرفته تا اتحادیه اروپا و دیگر سازمانها و نهادهای بینالمللی است؛ کسانی که فریادشان گوش فلک را کر کرده است اما در عمل تهی از هرگونه مصداقی در راه ایجاد صلح و امنیت جهانی هستند. این نوع رفتار بیش از هر چیز تداعیگر همدستی و همسفرگی جنایتکارانی چون سردمداران ایالات متحده با این سازمانها و نهادهاست، لذا این داعیهدارای در اذهان عمومی به تبلوری از بازیهای سیاسی و دروغگویی بدل شده و حتی دامنگیر مردم کشورهای غربی از جمله آمریکا نیز شده است؛ مردمی که در طول سالیان متمادی در معرض انواع و اقسام تبلیغات رسانههای صهیونیستی حاکم بر ایالات متحده قرار گرفتهاند و فضا آنقدر برایشان غبارآلود شده که دیگر توانایی تشخیص سره از ناسره را ندارند. درست به همین خاطر است که وقتی جوانان آمریکایی در خیابانهای ایالات متحده قدم میزنند و افتخار میکنند که مسؤولان کشورشان رفتهاند تا آزادی را به دیگر کشورها هدیه کنند، نمیداند که این آزادی پوششی فریبنده برای اهداف شومی چون استعمار و غارت اموال دیگر ملتهای جهان است. این سیاستمداران ایالات متحده همواره در گوش مردم کشورشان فریاد دموکراسی و آزادی سر دادهاند و آمریکا را فرشته نجات جهان معرفی کردهاند؛ آنچنانکه بوش پسر در زمان ریاستجمهوری خود در نطقی بیان داشت: «ما با استناد به شعور همگانی به این نتیجه رسیدهایم، اینک بقای آزادی در سرزمینمان به موفقیت در آزادسازی دیگر سرزمینها بستگی دارد. با تلاشهای ما آتشی در افکار مردم روشن میشود که این آتش آزادی تاریکترین نقاط جهان ما را روشن خواهد کرد». آری، بوش این حرف را زد و خیلیها هم برایش کف زدند اما مردم آمریکا نمیدانستند که منظور بوش از شعور همگانی همان لابیهای صهیونیستی درون حاکمیت ایالات متحده است و آن آتشی هم که قرار است تاریکترین نقاط جهان را روشن کند آتش خانمانسوز جنگ و غارت است و نه آزادی و دموکراسی. بدین ترتیب بود که با این سخنان در ظاهر زیبا (که نه فقط بوش بلکه از دهان همه سیاستمداران آمریکا از سالها دور قابل شنیدن است) بسیاری از مردم جهان فدای سلطهجویی و زیادهخواهی آمریکا و شریکان صهیونیسم او شدند؛ مردم هیروشیما و ناکازاکی در چند ثانیه به خاک و خون کشیده شدند، فلسطینیها، افغانیها و عراقیها آواره و درمانده شدند، بسیاری از آنها در مخوفترین زندانهای جهان حبس شدند و برای سالهای سال از چشیدن طعم خوش آزادی و آرامش محروم شدند. اما اینجاست که نباید فراموش کنیم مردم ایالات متحده نیز از جمله مظلومترین و مستضعفترین مردم جهانند چرا که آنها نخستین کسانی هستند که با شعارهای دروغین سرمداران کشورشان فریب خوردهاند. آنها که در سالهای اخیر میبینند نتایج دموکراسیخواهی و آزادیطلبی سیاستمدارانشان برابر شده با قتل و غارت دیگر کشورها، میفهمند که مدتهاست فریب خوردهاند. میفهمند که پیامد نیمقرن ماجراجویی و کشورگشایی دولتشان چیزی نبوده جز کشته شدن هموطنانشان در دیگر کشورها، چیزی نبوده جز فقر و فساد و بدهیهای کلان ایالات متحده و چیزی نبوده جز نفرت جهانیان از آمریکا و سیاستهای خصمانه آن. و حقیقتا این را میتوان دلیلی دانست برای آن لحظهای که دختر ویل راجرز، فرمانده همان ناو وینسنس که پس از جنایتش در خلیج فارس از سوی مقامات ایالات متحده نشان شجاعت گرفت، بعد از درک جزئیات جنایت انجام شده توسط پدرش دست به خودکشی زد! همینگونه است، این دختر جوان نمونهای از میلیونها شهروند آمریکایی است که سالها چشمان خود را بسته بوده و در رویای دموکراسی و حقوق بشر غوطهور بودند و حال که چشمانشان را باز کردهاند انواع جنایات را در تاریخ کشورشان ثبت شده میبینند ولی قادر به هیچ کاری نیستند، چرا که پس از این همه فریب اگر اعتراض کنند بشدت سرکوب شده و سرانجامشان همچون افغانها، عراقیها و... یا گوانتاناموست یا ابوغریب یا هزاران زندان مخوف دیگر ایالات متحده و اگر خویشتنداری کنند شاید سرنوشتی جز خودکشی یا جنون در انتظارشان نباشد. آری سالهاست که سردمداران آمریکا، دولتهای دیگر کشورها را به ترروریسمپروری متهم میکنند و آنها را در فهرست سیاه قرار میدهند، در حالی که مردم کشور خودشان در تروریسم مخفی و پنهان ساخته دولت مستبد و ظالم ایالات متحده بسر میبرند. شهروندان این کشور در تروریسم سفیدی بسر میبرند که دولتمردانشان با شعار دموکراسی و آزادی برای آنها ساختهاند. بدین ترتیب آنچه در ذهن جهانیان باقی میماند تنها تناقضات آشکار میان سیاستهای اعلام شده دولتمردان آمریکایی و اقدامات عملی آنهاست؛ دروغگوییهایی که با نام ایالات متحده عجین شده و جنایات و ظلمهایی که هر جا نام آمریکاست به چشم میخورد، لذا این رویه و اقدامات دولت آمریکا به ارمغان آورنده بحرانی بزرگ و سرعتی مضاعف در راه اضمحلال این کشور خواهد بود و بزودی باید شاهد نابودی این دولت متخاصم باشیم.
محمد شهریاری، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد