حجتالاسلام و المسلمین سیدمهدی میرباقری
به کارگیری هوشمندی و ایجاد عقلانیت در توان، محاسبه و سنجش و به دنبال آن ایجاد یک نظام مفاهیم، راه جریان اراده انسان به سوی مقاصد خویش است. انسان در زندگی اجتماعی خویش برای حرکت به سوی آرمانهای خویش، ناچار است عقلانیت، هوشمندی اجتماعی، ظرفیت حسابگری و یک نظام مفاهیم و ادبیات ایجاد کند تا بتواند راه رسیدن به آن مقاصد را تبیین نماید.
تکامل و رشد حیات اجتماعی به نوبه خود در گرو تکامل هوشمندی، عقلانیت و ظرفیت است که یک جامعه، قادر به تولید آن است.
جامعه دارای آرمان است که آن را دنبال میکند و جهتگیری هوشمند جامعه، به سوی دستیابی به آن آرمانهاست. چنانچه آرمانهای اجتماعی وجود داشته باشد، طبعاً هوشمندی متفاوتی نیز مورد نیاز است تا بتوان تناسبات ایدهآلها را مورد محاسبه و ارزیابی قرار داد. اگر این اصل مهم (یعنی جهتداری هوشمندی، عقلانیت و علم) پذیرفته شود، ضرورت تولید علم اسلامی در مسیر دستیابی به آرمانهای اسلامی تمام میشود.
از مباحث جدی در جنبش نرمافزاری، اجماع صاحبان اندیشه دربارۀ یک سند رسمی است که ضرورتها و مسیر حرکت جنبش نرمافزاری را تبیین نماید. یکی از اصولی که در این سند، به صورت جدی باید مورد بحث قرار گیرد این است که آیا اصولاً چیزی به نام علم اسلامی وجود دارد؟ آیا تولید علم اسلامی یک ضرورت به شمار میرود؟ آیا میتوان علم را به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرد؟ یا اینکه علم، نه اسلامی است و نه ضد اسلامی، بلکه موضوعی است که از حوزه دخالت دین خارج است؟
از آنجا که ما معتقد به علم اسلامی هستیم یکی از ضرورتهای بقاء و توسعه انقلاب اسلامی را تولید نرمافزارها و علوم دینی برای اداره جامعه میدانیم. اعتقاد به اداره اسلامی جامعه با انکار علم اسلامی، سازگاری ندارد و بسیار شگفتانگیز است که عدهای به حکومت اسلامی معتقدند اما اعتقادی به علم اسلامی ندارند. برخی اساساً حکومت اسلام را در عرصه زندگی اجتماعی نمیپذیرند و معتقدند در عرصه حیات اجتماعی، عرصه دینداری، عبادت و پرستش خدا نیست.
یکی دیگر از ضرورتها، حرکت به سمت تولید علم اسلامی است، به اینکه اگر در مقیاس جهانی، آرمانهایی را پدید آوریم و به پذیرش جامعه جهانی برسانیم و هویت تمدن اسلامی را در جهان شکل دهیم، در گام بعد باید به دنبال ایجاد یک هوشمندی متناسب و پذیرش جامعه جهانی، ممکن نیست. بنابراین راهی طولانی پیش روی ماست که اینک ما در نقطه آغازین آن قرار داریم.
در حال حاضر، میان عقلانیت مذهبی جامعه و عقلانیت تجربی و نظری هماهنگی وجود ندارد و این دو دارای دو روش محاسبه متفاوت میباشند. تفاوتهای موجود در ساختار جامعه دینی، ناشی از همین تفاوت است.
اگر چنین ضرورتی پذیرفته شود پرسش این جاست که جایگاه «بسیج» در تولید علم اسلامی و تحقق حرکت عمومی به سمت تولید علم کجاست؟
باید به این نکته توجه داشت که وقوع یک انقلاب و فرهنگی که راه جریان اساسی اسلام در زندگی بشر، حداقل در دوران معاصر میباشد نیازمند تعریف یک نظام برنامهریزی و سازماندهی برنامه است. البته سازمان نیز شامل سطوح مختلفی از فعالیتهاست. به عنوان مثال، در یک درگیری نظامی، سطوح مختلفی از فعالیتها وجود دارد که هر سطح، به میزان نسبی از توان، کارآمدی و فناوری برخوردار است. در ساز و کار فرهنگی نیز وضعیت مشابهی وجود دارد.
سطوح فعالیتهای فرهنگی مورد نیاز برای ایجاد نهضت نرمافزاری متفاوتند و «بسیج»، پیکره گستردهای است که همه لایههای جامعه ما را در بر میگیرد. پس میتوان ارتباطی تنگاتنگ بین این حرکت و بسیج تعریف کرد. بسیج فرهنگی در حوزههای مختلفی چون دانشگاهها، تحت عنوان بسیج دانشجویی و اساتید و در مدارس، تحت عنوان بسیج دانشآموزی وجود دارد. حرکت بسیج باید متناسب با جایگاه خویش و نیازهای مرحلهای انقلاب اسلامی باشد.
اگر بتوان بسیج دانشجویی، اساتید و دانشآموزی را فعال کرد، فرهنگسازی و تولید علم نیز امکانپذیر خواهد شد. برای این کار، چندین تلاش باید صورت گیرد.
از جمله این اقدامات، نقد علمی ـ و نه سیاسی ـ است. تمدن غرب باید به صورت جدی مورد نقد علمی قرار گیرد و با ادبیات علمی، بحرانهای پیش روی این تمدن و عدم کارآمدی آن در حل این بحرانها به اثبات رسد.
این کار علمی دقیقاً نقطه مقابل اقداماتی است که دشمن انجام میدهد و تلاش دارد ثابت کند دین در عرصه تمدنسازی و رفع نیازهای اجتماعی، کارآمدی ندارد از این رو در برابر، باید اثبات کرد تمدن، هوشمندی و عقلانیت مادی، توان پاسخگویی به نیازهای اجتماعی بشر را ندارد و در این زمینه به توفیقی دست نخواهد یافت. این کار، نیازمند یک تلاش جدید علمی است و ادعا این است که اسلام باید در عرصه حیات اجتماعی دخالت کند. به بیان دیگر باید ثابت کرد تأمین سعادت بشر در گرو هدایت اسلامی است. اما این اقدام باید به ادبیات و شیوههای کاملاً علمی صورت گیرد. این تلاش علمی نیازمند پژوهش بسیار گستردهای در عرصههای مختلف است.
دشمن تلاش میکند نشان دهد بسیار موفق عمل کرده است و بدین ترتیب، در جبهه خویش ایجاد امیدواری و در جبهه مقابل، ایجاد فریفتگی نماید. پس باید اثبات نمود تمدنهای مادی، در حال بحران بشر موفق نیستند و بدین ترتیب دشمنان را مأیوس و بالعکس افرادی را که معتقد به زندگی در سایه دین هستند امیدوار نمود که تمدن غرب، کارآمد نیست.
با این وصف، نقد علمی غرب در ابعاد گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، امری ضروری و پیش روی ماست و به نظر میرسد بسیج دانشجویی توان انجام این مسئولیت را دارد. در حال حاضر، غرب، با شیوههای گوناگون به نقد علمی ادیان الهی، توحید، اسلام ناب و کارآمدی آن در حل نیازهای بشری، دست زده است. در دو دهه اخیر، انقلاب اسلامی ایران در دو حوزه، مورد انتقاد واقع شده است؛
حوزه نخست نقد آرمانها و ایدههای انقلاب اسلامی که گاهی به فلسفه سیاسی انقلاب تعبیر میشود و ایشان با نقد ایدئولوژی انقلاب که مباحث فراوانی پیرامون آن صورت گرفته است به طرح سئوالاتی از این قبیل میپردازند که آیا اصولاً قالبی به نام حکومت اسلامی وجود دارد؟ آیا اسلام میتواند در عرصه حکومت به توفیق دست یابد؟ و مانند آن. این نقدهای جدی با اشکال گوناگون بر ضد انقلاب اسلامی ایران، در حال انجام است.
حوزه دوم اما عرصه نقد دیگر که جدیتر است بحث از کارآمدی انقلاب اسلامی در حل مشکلات اجتماعی بشر است که با ادبیات علمی از سوی ایشان مورد نقادی قرار میگیرد. متفکران تمدن مادی در صددند از نظر علمی ثابت کنند تحقق این ایدهها ممکن نیست. آنها انقلاب اسلامی را به ذهنگرایی و ایدهپردازی متهم میسازند. این اقدام توسط غربیها انجام گرفته و در این دوره، به صورت فعالتر در جریان است. از این رو میتوان گفت چالش پیش روی ما در این مرحله، نقد علمی انقلاب اسلامی است. در این دوران، ادبیات نقد، مانند گذشته به صورت سیاسی نیست بلکه کاملاً چهره علمی به خود گرفته است. آنها بر این نکته با شیوههای علمی پا میفشرند که انقلاب اسلامی نمیتواند به سوی آرمانهای خود حرکت کند. پاسخگویی به این نقد،نیازمند هوشمندی و عقلانیت است و این امر، رسالت عالمان جامعه در دو نهاد حوزه و دانشگاه را دو چندان میسازند.
سوگمندانه تبلیغات دشمن به گونهای صورت میگیرد که مسلمانان را فریفته دستاوردهای خویش و رفته رفته آنها را به اسلام و کارآمدی آن بدبین میسازد. پس باید به صورت جدی، در جهت رویارویی با آنان و ایجاد امید در میان مسلمانان، به پژوهش علمی روی آورد. اگر بتوان این ادعا را با ادبیات علمی برای همگان ـ اعم از دوست و دشمن ـ اثبات نمود غرب در رسیدن به اهداف خویش، کامیاب نخواهد شد. این روش، موجب اختلال در حرکت دشمنان و ایجاد امید در دل طرفداران حکومت اسلامی میشود.