تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۱  ، 
کد خبر : ۱۶۲۶۱۱

زمینه ایجاد وحدت اسلامی از طریق گفت‌وگوی بین تمدنی

دکتر محمد منصورنژاد / عضو هیات علمی دانشگاه تهران مقدمه: هجدهمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی یکشنبه تا سه‌شنبه هفته جاری به مناسبت میلاد پربرکت حضرت رسول اکرم (ص) و هفته وحدت در تهران برگزار گردید. یکی از مقالات ارایه شده در این کنفرانس را می‌خوانید.

مقاله حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است. الف)تعاریف؛ ب) گفت‌وگو برای وحدت در حوزه‌های جغرافیایی مذهبی، زبانی و سیاسی؛ ج) نتیجه‌گیری.
الف) تعاریف:
در مدخل بحث تاملی بر بعضی مفاهیم اساسی ضروری می‌نماید.
1
) وحدت:
واژه وحدت در لغت چنانچه مرحوم «دهخدا» در «لغت‌نامه» ذیل همین واژه آورده، معنای یگانه شدن، یکتایی، یگانگی،‌ انفراد و تنهایی می‌باشد. از آنجایی که در بحث از وحدت اسلامی، چنین معنایی از وحدت، معنای ادغام مسلمان‌ها با فرق و مذاهب و زبان‌های مختلف در یکدیگر را می‌دهد، از این رو صاحبان اندیشه در این بحث توضیح می‌دهند که منظور از وحدت این است که با توجه به مشترکاتی که بین همه طوایف و فرق اسلامی وجود دارد همه مسلمانان باید در عرصه زندگی اجتماعی با توجه به مصالح کل امت اسلامی اختلاف‌زدایی نموده و در جهت ترویج اخوت اسلامی در همه سطوح بکوشند و همین تفاوت بین معنای لغوی و اصطلاحی بود که مصلحان وحدت اسلامی در سده اخیر را به دقت بیشتر کشانده و به جای وحدت اسلامی، از واژه تقریب اسلامی استفاده نمودند و دست به تاسیس «جماعه‌التقریب بین‌المذاهب‌الاسلامیه» زده و از دارالتقریب بین‌المذاهب‌الاسلامیه سخن به میان آورده‌اند که معنای قرابت، نزدیکی و همدلی را می‌دهد، نه معنای انحلال یا ادغام مذاهب و...
برخی معتقدند که میان وجود کشورهای مستقل مسلمان با تحقق وحدت مسلمین، یا خصوصا با تحقق وحدت جهان اسلامی تناقض وجود دارد، زیرا استقلال یک کشور مستلزم و متضمن مرز و حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی و تبعات آن است که علنا با همه تضمینات یک جهان اسلام متحد و یکپارچه منافات دارد.
این اشکال در صورتی وارد است که مفهوم وحدت را در معنای لغوی آن به کار بگیریم. اما اگر مقصود از وحدت تقریب مسلمانان با توضیح فوق باشد، اشکال وارد نیست و مسلمانان ضمن تعدد سرزمینی و زبانی می‌توانند با یکدیگر قرابت و همدلی داشته باشند.
2) گفت‌وگو:
واژه گفت‌وگو چنانچه «محمد معین» در «فرهنگ فارسی» ذیل این واژه آورده، به معنی مکالمه، گفت‌وشنید و مباحثه آمده است و در زبان انگلیسی واژه دیالوگ (Dialogue) به معنی همپرسه دو یا چند نفر، مبادله و مباحثه در باب اندیشه‌ها و مبادله و مباحثه برای دستیابی به تفاهم و یا شناخت متقابل آمده است. در این فرهنگ اثر و نوشته‌ای که در قالب یک همپرسه تهیه شود نیز دیالوگ نامیده می‌شود؛ در نوشتار حاضر همین معنای یاد شده از گفت‌وگو مورد عنایت می‌باشد.
3) تمدن:
تمدن را «دکتر معین» در «فرهنگ فارسی» در لغت به معنای خو گرفتن با آداب شهریاران و یا همکاری افراد جامعه در امور اجتماعی، دینی،‌ اقتصادی و... می‌داند.
اما تعریف «والرشتاین» برای این نوشتار مفیدتر است که از دو معنای متمایز تمدن سخن به میان آورده است؛ از یک سو تمدن دلالت بر فرایندها و پی‌آمدهایی دارد که انسان‌ها را متمدن‌تر می‌سازند و آنها را از خصلت‌های حیوانی و وحشیانه دور می‌دارند و از سوی دیگر، این کلمه برد جمع دارد که در آن تمدن اشاره به پیوند خاصی از جهان‌نگری، آداب و رسوم، ساختارها و فرهنگ دارد و نوعی کلیت تاریخی را شکل می‌دهد که با سایر گونه‌های این پدیده، همزیستی دارد.
معنای دوم از تمدن که حکایت از ساختاری تاریخی دارد در این مقاله مورد اهتمام است که به عقبه‌ای حدود چهارده قرن از مسلمانان با آداب و رسوم و فرهنگ قریب به هم اشاره دارد و مراد از «گفت‌وگوی بین تمدنی» نیز گفت‌وگوی مسلمانان با وجود تعدد زبان، قبایل، خاک و نژاد و حتی مذاهب گوناگون با یکدیگر می‌باشد.
اما برای مفهوم‌بندی دقیق‌تر و رعایت سطوح مختلف بحث، گفت‌وگوی بین تمدنی جهان اسلام در سه سطح زیر مورد بحث قرار می‌گیرد:
گفت‌وگو در حوزه جغرافیای مذهبی، جغرافیای زبانی و جغرافیای سیاسی.
ب) گفت‌وگو برای وحدت در حوزه‌های جغرافیایی مذهبی، زبانی و سیاسی:
تحول و توسعه برخی از مفاهیم:
در مقاله حاضر در کنار جغرافیا، مضاف‌الیه‌هایی چون سیاسی، ‌مذهبی و زبانی آمده است. در این رابطه نکات چندی قابل تذکرند:
1-1) در همه فرهنگ‌ها برخی واژه‌ها به صورت مشترک لفظی به کار می‌روند. یعنی یک لفظ دارای بار معنایی متفاوت و مصادیق کثیر و دور از هم به کار می‌روند. مثل لفظ «شیر» که برای شیر، شیر جنگل و شیر آب به کار می‌رود. به نظر می‌رسد مفاهیمی چون «مرز و وطن» نیز این قابلیت را دارند که در معانی و مصادیق گوناگون به صورت مشترک لفظی به کار برده شوند. مثلا از مرز مذهبی مشترک شیعیان در مقابل اهل سنت سخن گفت. در این صورت شیعیان ایرانی با شیعیان لبنانی،‌ مرز مذهبی مشترک دارند و حال آن که در داخل مرز مشترک جغرافیایی لبنانی‌های سنی با شیعه مرز مشترک مذهبی ندارند. و یا مرز زبانی نیز با مرز جغرافیایی و مرز مذهبی قابل تمییز است. ترک‌زبانان کشورهای مختلف در حالی که با هم مرز مشترک زبانی دارند، ممکن است مرز مشترک مذهبی و جغرافیایی نداشته باشند.
1-2) البته برخی واژه‌ها، ‌مشترک لفظی بودن آنها مشهور و مستعمل است. اما از آنجا که مفاهیم در حال تحولند و مفاهیم مختلف متاثر از عوامل گوناگون خصوصا در عصر ارتباطات، از طریق ابزارهای نوین ارتباطی قابلیت تغییر را دارند. مدعا در اینجا آن است که مفاهیم مرز و وطن نیز دچار تحول مفهومی شده و از این‌رو می‌توان از سطوح مختلف گفت‌وگو برای ایجاد وحدت در جهان اسلام سخن گفت و از جغرافیای مذهبی در کنار جغرافیای زبانی و جغرافیایی سیاسی بحث نمود، گرچه مفهوم مستعمل و مشهور «مرز و وطن» به جغرافیای سیاسی مربوط است.
1-3) گرچه در جغرافیای مذهبی، پیروان یک مذهب با هم قرابت بیشتر داشته و همچنین در جغرافیای سیاسی و جغرافیای زبانی؛ اما این تمایز بین مرزهای مذهبی و سیاسی، لزوما به معنای تعارض نیست. با همین مبناست که اشکالات امثال «حامد الگار» و دیگران که فکر می‌کردند چون سید جمال‌الدین اسدآبادی از وطن مسلمین سخن گفته و کل جهان اسلام را با حفظ استقلال ملی به وحدت دعوت می‌کرد تناقض می‌گفت وارد نیست.
2) اقسام گفت‌وگو‌های بین تمدنی:
1-2) گفت‌وگو در حوزه جغرافیای مذهبی:

شایع‌ترین گفت‌وگوی بین تمدنی در اسلام، خصوصا در سده اخیر گفتمان مذهبی و بین‌المذاهب بوده است؛ در این زمینه نمی‌توان در حد یک مقاله به همه مباحث مربوط به موضوع پرداخت، از این رو تنها به چند نکته مهم در بحث اشاره می‌گردد.
اولا) در نوشتار حاضر سخن از گفت‌وگوی بین پیروان دین و تمدن اسلامی است. گفت‌وگوی در حوزه جغرافیای مذهبی سخن از گفت‌وگوی بین پیروان و نخبگان مذاهب اسلامی است. به تعبیر «علامه طباطبایی» در کتاب «شیعه در اسلام» اگر انشعاباتی در دین پدید آید، هر شعبه را مذهبی نامند. در اسلام در یک تقسیم‌بندی کلی، مذاهب به دو دسته سنی و شیعی تقسیم می‌شوند. در مرحله بعد انشعاب در مذاهب را داریم که اختلاف اهل مذهب در چگونگی مسایل اصلی وقوع آنها با حفظ اصول مشترک، «انشعاب» نامیده می‌شود.
مذهب شیعه، شعبی چون زیدیه، اسماعیلیه، نزاریه، مستعلیه،‌ دروزیه، مقنعه و دوازده امامی را پذیرفته و در مذهب اهل سنت شعبات کلامی عمده، اشاعره و معتزله‌اند و مذاهب فقهی به مالکی، حنفی، شافعی، حنبلی و نیز شعبه اباضی تقسیم شده و نیز مذاهب صوفی مسلک سنی نیز پیروان فراوان دارند. معرفی و بیان، تاریخچه اختلافات و ارتباطات و گفت‌وگوهای این مذاهب و فلسفه وجودی آنها در این نوشتار قابل طرح و بسط نیست.
دوم: بازیگران اصلی گفت‌وگوی بین‌المذاهب، عالمان و نخبگان دینی‌اند. پیشگامان مساله تقریب مذاهب اندیشمندان بزرگی از شیعه و سنی بوده‌اند که ذکر تلاش‌های آنها یک حداقل مقاله مستقل می‌طلبد و از این جهت تنها به ذکر برخی از بزرگان شیعه و سنی بسنده می‌شود. در جهان تشیع بزرگانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی، شهید اول و شهید دوم،‌ سید جمال‌الدین اسدآبادی، سید محسن امین و سید عبدالحسین شرف‌الدین و حاج‌آقا حسین بروجردی و امام خمینی و... را باید از بزرگان تقریب نام برد. از اهل سنت علمایی چون محمد عبده و مصطفی عبدالرازق، مصطفی مراغی، محمدعلی علوبه، حاج امین حسینی، حسن‌البنا،‌ محی‌الدین قلیبی، شیخ عبدالفتاح مرغینانی، علی‌بن اسماعیل، علامه کواکبی، علامه محمد مدنی، شیخ محمدعبدالله درار و شیخ محمود شلتوت و...
در این رابطه تنها به نقل دیدگاه شیخ «محمود شلتوت» از بزرگان اهل سنت و رییس «دانشگاه الازهر» مصر که باب گفت‌وگو را با شیعیان خصوصا «آیت‌الله بروجردی» باز کرده بود اشاره می‌گردد. از ایشان پرسیده شد که آیا بعد از مذاهب اربعه اهل سنت تبعیت کرد و پیروی از شیعه اثنی‌عشری چه حکمی دارد؟ ایشان پاسخ دادند که اولا: آیین اسلام هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معین نکرده، بلکه هر مسلمانی می‌تواند از هر مکتبی که به طور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته است پیروی کند و کسی که مقلد یکی از این مکتب‌های چهارگانه باشد می‌تواند به مکتب دیگری، هر مکتبی که باشد منتقل شود.
ثانیا مکتب جعفری معروف به مذهب اثنی‌عشری مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتب‌های اهل سنت جایز می‌باشد.
سوم از آنجا که طرح حتی اجمالی بعضی مباحث مربوط به گفت‌وگوی بین‌المذاهب در حد یک مقاله کوتاه امکان ندارد، از این رو اهم مباحث در موضوع به عنوان ارکان گفت‌وگوی مذهبی را در قالب جدول زیر می‌توان به تصویر کشید:
بازیگران اصلی رهبران و نخبگان مذهبی شیعه و سنی
هدف گفت‌وگو تقریب و وحدت مذاهب: کاستن شکاف‌ها و اختلافات مذهبی، تقریب باورهای مذهبی با باورهای نخبگان سیاسی و زبانی
موضوعات گفت‌وگو تقویت منابع مشترک اعتقادی و اجتهادی مانند عقل، سنت و سیره نبوی، کتاب (قرآن) عرف، همسویی در جرح و تعدیل اسناد، همسویی در بهره‌وری از روایات فریقین؛ اهمیت و ضرورت وحدت مذاهب خصوصا در شرایط حاضر؛ تعیین وقت و ثبوت هلال شیوه‌های تدریس نطیقی،‌ فقه، کلام و اخلاق و...
مبانی گفت‌وگو کتاب و گفتار اعجاز پیامبر، اصل دعوت، اصل وحدت و اخوت و اهتمام به امور مسلمین، اصل توحید، اصل صیانت قرآن از تحریف، علم‌طلبی و عقل‌مداری در اسلام، مدارا و تحمل دیگران و...
موانع گفت‌وگو علمای متحجر و مبلغان احساسی، عدم ارتباطات نهادینه مسلمانان با هم، استعمار و تفرقه‌افکنی و تاثیر مذاهب ساختگی، دولت مردان غیرمتعهد و...
ابزارها و مجاری گفت‌وگو تاسیس نهادهایی با هدف تقریب مذاهب، تقویت و تکثیر کنفرانس‌های وحدت اسلامی، تاسیس دانشگاه مذاهب اسلامی، تاسیس کانال‌های خاص صدا و سیما بین‌المذاهب، بهره‌گیری از کعبه و مراسم حج در جهت وحدت و برگزاری کنگره‌های مذهبی (تقویت فرهنگ و مفاهیم اسلامی در میان امت اسلامی) مثلا وطن اسلامی، نام‌های اسلامی و (... تقویت مناسک مشترک شیعه و سنی) امثال نماز جمعه، جماعت، برگزاری هفته وحدت و (... تعریف سایت‌های اینترنتی جهان اسلام و) ... در رابطه با بخشی از موارد یاد شده از سوی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی (اقداماتی محدود صورت پذیرفته است).
2-2) گفت‌وگو در حوزه جغرافیای سیاسی:
برای رعایت ایجاز نکاتی که برای تحقق وحدت از طریق گفت‌وگو در حوزه جغرافیای سیاسی قابل طرحند، به صورت اشاره ذیلا می‌آیند:
اول: میدان بازی در حیطه جغرافیای سیاسی، کشورها بوده و مرزهای سیاسی مهمترین عامل تشخیص و جدایی یک واحد متشکل سیاسی از واحدهای دیگر است. در ضمن وجود همین خطوط است که وحدت سیاسی را در یک سرزمین که ممکن است فاقد هرگونه وحدت طبیعی یا انسانی باشد، ممکن می‌سازد. خطوط مرزی، خطوط اعتباری و قراردادی هستند که به منظور تحدید حدود یک واحد سیاسی بر روی زمین مشخص می‌شوند و خطوطی که سرزمین یک دولت را از دولت همسایه جدا می‌سازند، به مرزهای بین‌المللی معروفند. کشورهای اسلامی به رغم اشتراک در دین و تمدن اسلامی از طریق مرزهای سیاسی از هم متمایز و بازشناخته شده و حتی اگر در کنار هم نیز باشند همسایه یکدیگر تلقی می‌شوند. با این نگاه چون کشورهای اسلامی متعدد و کثیرند، تقریب و وحدت آنها، نیاز به برنامه و اهداف روشن و استراتژی دقیق دارد. بازیگران اصلی برای گفت‌وگو در حوزه جغرافیای سیاسی، نخبگان سیاسی و دولتمردانند.
دوم: متاسفانه در قرون اخیر دول استعماری بر تضعیف وحدت سیاسی و یا ایجاد تفرقه سیاسی در بین دولت‌های اسلامی نقش جدی بازی کرده‌اند. از نقش‌های سوزنده و مخرب آنها این بود که سبب تجزیه دولت‌ها و کشورهای اسلامی شده‌اند. برای این مدعا شواهد فراوان می‌توان ارایه کرد. بارزترین مثال قرن بیستمی آن تجزیه دولت و کشور عثمانی به وسیله دول استعمارگر خصوصا انگلستان و فرانسه پس از جنگ جهانی دوم است. دولت عثمانی که از اوایل سده چهاردهم با سرعت رو به رشد گذاشته و در قرن 17 م بخش‌هایی از اروپا را نیز به خود منضم کرده بود، از آن پس در طول قرن هجدهم و نوزدهم این امپراتوری به‌تدریج مناطق زیر نفوذ خود را از دست داد تا این که شرکت در جنگ جهانی اول در کنار متحدین بهانه لازم را برای تجزیه این امپراتوری پیش آورد و تجزیه عثمانی و نقشه سیاسی جنوب غربی آسیا که از زیر سلطه دولت عثمانی بیرون آمد، شالوده همه مسایل و کشمکش‌های سیاسی که امروز مردم این منطقه درگیر آن هستند، پی‌ریزی گردید و این تکثر مرزها و خط‌کشی‌ها بین ملت‌های اسلامی محصول تلاشی است که استعمارگران از امکانات و استعدادهای درونی بهره برده و جهان اسلام را از همدیگر دور نموده و تخم تفرقه و تشتت کاشتند.
دول استعماری در قرون اخیر از طرفی دیگر در بین کشورهای اسلامی وحدت و اتحاد نیز ایجاد کرده‌اند، ولی واضح است که چنین اتحادی در جهت منافع بیگانگان و خلاف مصالح مسلمانان و تمدن اسلامی است. از مصادیق بارز اتحاد در نیمه دوم قرن بیستم، سازمان پیمان مرکزی است که به «سنتو» شهرت داشت و یک پیمان دفاعی بود. این سازمان تا سال 1959 به «پیمان بغداد» معروف بود. از موسسین این پیمان عراق و ترکیه بودند و کشورهای آمریکا و انگلستان از آن استقبال کردند. این پیمان بر اثر تحولات بعدی از جمله انقلاب اسلامی ایران منحل شد. وزارت امور خارجه ایران در مورخه 20/12/1357 طی اعلامیه‌ای دلایل خود را برای خروج از پیمان اعلام داشت و از جمله دلایل این بود که به نظر وزارت خارجه دولت ایران نمی‌تواند متعهد مفاد قراردادی باقی بماند که منافع مردم ایران و هم‌پیمانان او را حفظ و حمایت نمی‌کند و برخلاف در جهتی قرار دارد که به زیان و ضرر مردم این منطقه است.
حداقل درسی که از این سابقه تاریخی در جهان اسلام می‌توان آموخت آن است که لزوما هر استقلال ساختگی مطلوب نیست، چنانچه هر وحدت و اتحاد استعماری جهان اسلام نیز ممدوح و قابل توصیه نیست و از همین رو بهترین راه حصول وحدت در کشورهای اسلامی، تعامل و ترابط بین تمدنی و گفت‌وگو بین‌الدول اسلامی است، تا به وحدت و همدلی که در جهت منافع اسلام و مسلمین تن در دهیم و اینجاست که مساله اساسی آن خواهد بود که با فرض وجود کشورهای متعدد اسلامی و متمایز از طریق مرزها به چه الگویی از وحدت و قرابت می‌توان رسید و با گفت‌وگو به کدام دکترین و استراتژی جهت تقارب بیشتر می‌توان دست یافت؟
ج) نتیجه‌گیری:
از مجموعه مباحث این نوشتار به اینجا می‌رسیم که:
1) اگر در گفت‌وگو (dialogue) طرفین کلام برای گفتن حق دارند، در سطح جهان اسلام نیز اولاً گفت‌وگوی بین مذهب یا بین کشورها و بین صاحبان زبان‌ها در می‌گیرد که هر کدام از طرفین باید دیگری را به رسمیت بشناسد و همانطور که می‌گوید هنر شنیدن نیز داشته باشد و در این فراز به وحدت مذاهب اسلامی در سطح جهان با وحدت کشورهای اسلامی و یا وحدت صاحبان زبان‌ها در سطح جهانی می‌رسیم، ثانیاً در سطح دیگر نخبگان مذهبی متحد و نخبگان سیاسی همگرا و نخبگان زبانی هم جهت در راستای مصالح اسلام و مسلمین با هم به گفت‌وگو و تعامل می‌پردازند. پس گفت‌وگو برای وحدت دو سطح کلی دارد؛ از یک سو گفت‌وگوی بین‌المذاهب، بین‌الدول و از سوی دیگر بین زبانی و گفت‌وگوی مذاهب با دول و نخبگان زبانی.
2) از نتایج عصر ارتباطات و تسهیل در مراوده؛ اولاً آسان شدن گفت‌وگو فراتر از مرزهای جغرافیایی است. به عبارت دیگر امروزه مرز جغرافیایی بسیار نفوذپذیرتر از سابق شده است؛ ثانیاً گرچه تسهیل در ارتباطات می‌تواند بسترساز تشتت و اختلاف باشد، اما مدیریت مسئولانه و تخصصی نخبگان مذهبی، سیاسی و زبانی جهان اسلام، از این ارتباطات آسان در جهت همدلی و وحدت می‌تواند کمال بهره را ببرد.
3) از آنجا که مراد از وحدت اسلامی تقریب و همدلی و نه ادغام همه مسلمان‌ها است، از این رو با تقویت فرهنگ اسلامی در میان کشورها، زبان‌ها و مذاهب، می‌توان قرابت و همگرایی مسلمانان را تعمیق بخشید و این هدف نیاز به برنامه‌ریزی و استراتژی و راهکارهای مناسب از سوی نخبگان را دارد.
4) از آنجا که کشورهای اسلامی عمدتاً در مناطق جغرافیایی پنج‌گانه خاورمیانه، آسیای میانه، آسیای جنوبی، آسیای جنوب‌شرقی و نیز آفریقای شمالی زندگی می‌کنند در یک نگاه واقع‌گرایانه‌تر و راهبرد معقول‌تر می‌توان گفت‌وگو برای وحدت در هر سه بعد زبانی، مذهبی و سیاسی را نیز در سطح این پنج منطقه جغرافیایی تقسیم و تعقیب نمود. ابتدا هر منطقه در سه بعد یاد شده با هم همگرا شده و نزدیک می‌شوند و سپس نخبگان مذهبی،‌ سیاسی و زبانی هر منطقه با مناطق چهارگانه دیگر در نشست‌های مشترکی برای وحدت جهان اسلام به چاره‌جویی می‌پردازند.
واضح است که یافته‌های نخبگان به مسلمانان متاثر از آنها منتقل شده و در زمینه وحدت، فرهنگ‌سازی خواهد شد. مسلمانان توجیه می‌شوند که اختلافات شرعاً غیرمجاز و عقلاً‌ نیز آسیب‌زاست و وحدت و همدلی مسلمانان شرعاً واجب و عقلاً لازم و سودمند است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات