بصیرت: حضرت آیتالله خامنهای در درس امروز خود، به بیان روایتی پرداختند که در آن امام صادق(ع)، حق مؤمن بر مؤمن و اهمیت توجه بدان را مورد تأکید قرار دادهاند.شبکه ایران: رهبر معظم انقلاب مطابق برنامه همیشگیشان قبل از آغاز درس خارج به بیان حدیثی پرداختند. حدیث امروز (5 دی) از روایاتی است که ابان بن تغلب از امام صادق نقل فرموده و درباره حقوق مؤمنین بر یکدیگر است.
متن حدیث به همراه بخشی از توضیحات معظم له به شرح ذیل است:
*وعن أبان بن تغلب قال: کنت أطوف مع أبی عبد الله (علیه السلام) فعرض لی رجل من أصحابنا کان سألنی الذهاب معه فی حاجة
ابان می گوید که یکی از برادران شیعه را دیدم که از من خواسته بود تا با او برای انجام حاجتی بروم، حالا این در حال طواف است با امام است و او درخواست میکند.
*فأشار إلیّ فکرهت أن أدع أبا عبد الله (علیه السلام) و أذهب إلیه
در اثنای طواف اشاره کرد که بیا، "فکرهت" دلم نخواست که حالا حضرت را رها کنم در آن طواف، واقعاً هم چه اقبال بزرگی که با حضرت در طواف همراه شده است.
*فبینا أنا أطوف إذ أشار إلیّ أیضاً
دوباره در اثنای طواف اشاره کرد، (گویا یک دور رفته بودند و دوباره به همانجا رسیدند و آن شخص از آنجا که ایستاده بود اشاره کرد)
*فرآه أبو عبدالله (علیه السلام) فقال: «یا أبان إیاک یرید هذا»
این بار حضرت دیدند و فرمودند ای ابان آیا این شخص با تو کار دارد؟
*قلت: نعم ـ قال: هو على مثل ما أنت علیه؟
گفتم بله؛ حضرت فرمود: آیا از خود ماست؟ از برادران شیعه ماست، آیا همان عقایدی را که تو درباره امامت داری او هم بر همان عقاید است؟
*قلت: نعم! قال: فاذهب إلیه واقطع الطواف.
حضرت فرمود طواف را قطع کنم (و به سمت او بروم و حاجتش را برآورده کنم)
قلت: وإن کان طواف الفریضة قال: «نعم»
ابان فقیه است حالا میخواهد یک مسأله فقهی دستش بیاید میپرسد حتی اگر طواف فریضه و واجب بود؟
حضرت فرمود: بله حتی وسط طواف فریضه وقتی برادرت کار دارد باید بروی
قال: فذهبت معه ثم دخلت علیه بعد فقلت أخبرنی عن حق المؤمن علی المؤمن،
(ابان میگوید با آن شخص رفتم) نزد حضرت آمدم و از حق مؤمن بر مؤمن پرسیدم این چه حقی است که موجب میشود حتی طواف فریضه را هم ترک کنیم. اینجای روایت طولانی است بعد شروع کردند حضرت حقوق مؤمن را گفتند. غرض این تکه بود که توجه کنیم حقوق مؤمنین را و اهمیت آن را. البته حضرت گفتند نپرس "فقال: دعه لا ترده! فلم أزل أرد" علت هم این بود که اگر میدانست باید عمل میکرد و گیر میافتاد.
قالَ أبُوعَبْدِاللّهِ علیهالسلام : أَحْسِنْ یا إسحاقَ إلى أَوْلِیائی ما اسْتَطَعْتَ فَما أَحْسَنَ مُؤْمِنٌ إلى مُؤْمِنٍ وَلا أَعانَهُ إلاّ خَمَشَ وَجْهُ إبلیسَ وَقَرَّحَ قَلْبُهُ. (وسائل الشیعة : 16/377 ، باب 32، حدیث 21807)
امام صادق علیه السلام فرمود: «اى اسحاق! به دوستانم تا جایى که مىتوانى نیکى کن که مؤمن به مؤمن نیکى نمىکند مگر اینکه صورت ابلیس لطمه خورده و قلبش پر از هم و غم مىگردد.»
به جان دوست که گر عالم و هر آنچه در اوست دهند، من ندهم نقد دولت غم دوست
تفاوتى نکند خواه درد، خواه دوا ز دوست هرچه رسد در مذاق جان نیکوست