صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۸۹ - ۱۱:۲۹  ، 
کد خبر : ۱۹۹۰۲۲
بررسی نقش مستشرقین در تاریخ معاصرایران

بازشناسی آثار ادوارد براون


بصیرت: در مورد نقش مستشرقین و جایگاه آنان در تاریخ معاصر ایران تا حال بحث های متفاوت و بعضا متعارضی مطرح شده است تا جایی که فلسفه وجودی مستشرقین به گونه های مختلف تفسیر و تأویل شده و هر یک از تاریخ پژوهان به زعم خود با مسئله شرق شناسی غربیان مواجه شده اند، لکن نکته ای که برخی از مورخین صراحتا و تلویحا در آثار خود به آن اشاره داشته اند سخنی است قابل تأمل در مورد جریان شرق شناسی و کار ویژه آن در جایگاه فرهنگی استعمار نوین، که اگرچه در گوشه و کنار آثار آنها نمایان است، اما به آن به صورت یک جریان توجه کمتری شده، تا جایی که در حال حاضر جریان شرق شناسی در تاریخ نگاری ما با نوعی تمجید و تکریم مواجه است، آن هم از جهت خدمات مستشرقین به ایران و حتی اسلام.
یکی از شرق شناسان بنام، که شاید هر فرد اهل مطالعه تاریخ و فرهنگ بانام و آثار او آشنا باشد «ادوارد براون» انگلیسی است، که به جهت تسلط بر فرهنگ و زبان ایرانیان در کشورمان به نوعی مطرح تر از دیگر شرق شناسان است، چه آن که نام او به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی برای یکی از خیابان های پایتخت نیز انتخاب شده است! اما خارج از مباحثی که مخالفین و موافقین افرادی مانند براون مطرح می سازند، شاید ضروری باشد که کارنامه افرادی چون او بار دیگر- فارغ از تعصبات- بازخوانی شود، تا جهت گیری کلی آن و برآیند فعالیت مستشرقانی چون او در حوزه فرهنگ اسلام و ایران مشخص شود.
در مورد براون و تحلیل هایی که در تاریخ معاصر از او به عمل آمده، در حوزه های مختلف، می توان به بحث های متفاوتی اشاره کرد، لکن از باب اختصار و نمونه، چند مورد از شاخص های تفکر و نظرات ادوارد براون در جهت روشن شدن مطلب خالی از فایده نیست.
ادوارد براون
در حوزه تاریخ نگاری
یکی از مسائلی که شهرت براون را در حوزه فرهنگ در پی داشته است تاریخ نگاری او به خصوص در حیطه تاریخ نگاری مشروطه است. «انقلاب مشروطیت ایران» که به قلم او نگاشته شده در حال حاضر به دلیل قرابت عصر نویسنده با عصر واقعه از جمله آثار مرجع و دست اول تاریخ نگاری مشروطه به حساب می آید. در کتاب مذکور، براون در بسیاری موارد جهت گیری های خاص خود را به نمایش می گذارد و به نوعی از تاریخ نگاری روی می آورد که در تاریخ معاصر، توسط برخی جریان های روشنفکر و چپ قبلا استفاده شده است. در این نگرش در بسیاری موارد نگاه خاص نویسنده بر اصل واقعه چیره شده، و تا جایی پیش می رود که نظر شخصی نویسنده، «تاریخ» تلقی می گردد. به عنوان مثال براون در مورد نقش روحانیت در جنبش عدالتخانه و پس از آن، نهضت مشروطه، به نوعی کمرنگ انگاری نقش محوری روحانیون می پردازد، که حتی در تاریخ نگاری دیگر مخالفین روحانیت، این نظر به این غلظت مطرح نیست. (از آن جمله اند، ملک زاده- ناظم الاسلام کرمانی- سیداحمد کسروی). مثلا در مورد شیخ فضل الله و تحصن در حضرت عبدالعظیم می نویسد «]شیخ[ یک سری تبلیغات ارتجاعی را آغازید، و رهبران مردم را به مثابه ملحد، بابی و امثالهم تکفیر کرد...»1 همچنین در ادامه، شیخ فضل الله را عامل دسیسه و تخریب مشروطه می داند که به شاه وابسته بود. به همین ترتیب، در بحث رهبری مشروطه سعی می کند نقش شیخ فضل الله را در رهبری به نوعی کمرنگ جلوه دهد، تا مخالفت ثانوی شیخ با مشروطه را به زعم خود توجیه کند.
براون در بخش دیگری از کتاب خود، در مورد محاکمه و اعدام شیخ فضل الله، اینگونه می نویسد: «محاکمه و اعدام مرتجع برجسته مجتهد شیخ فضل الله مردی صاحب دانش و توانای عظیم که خواه به دلیل اعتقاد ناب یا به دلیل حسادت به سیدمحمد و سیدعبدالله از جان و دل مرتجع شده بود هیجان عظیم تری را برانگیخت.»2
این تحلیل ادوارد براون از شیخ فضل الله نوری حاکی از نوعی غرض ورزی او نسبت به شیخ در نگاه تاریخی است، چرا که مقام شیخ و حضرات بهبهانی و طباطبائی از لحاظ جایگاه علمی با هم قابل مقایسه نبوده است. و این همان موضوعی است که حتی ناظم الاسلام کرمانی در «تاریخ بیداری ایرانیان» به آن اشاره می کند و از شیخ فضل الله به عنوان «مجتهد طراز اول» تهران یاد می نماید و این موضوع، بحث رقابت شیخ با سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی را منتفی می سازد. لکن براون سعی دارد نقش بهبهانی و طباطبایی را در جایگاه رهبری جنبش، اصیل و متقن نشان دهد، اما در مورد شیخ می گوید: «برخی مردم شخصی به نام حاجی شیخ فضل الله نوری را به عنوان رهبر و از بنیانگذاران مشروطه می دانند...» این مستشرق انگلیسی در مورد سیدحسن تقی زاده که در میان مشروطه خواهان مخالف با شرع و روحانیت مشهور گردیده است نظرات قابل تأملی را عرضه می دارد. براون در فصل یازدهم کتاب «انقلاب مشروطیت ایران» از تقی زاده با عنوان «نماینده شجاع و درستکار» نام می برد و در تجلیل از این عناصر که بسیاری معتقد به وابستگی او به جریان های ماسون هستند مبالغه بسیار می نماید.
رابطه براون و تقی زاده از جایی شروع می شود که تقی زاده پس از حضور در پاریس، به دعوت ادوارد براون به انگلستان سفر می کند. در شرح این سفر و علاقه دوجانبه براون و تقی زاده در لابلای صفحات تاریخ نکات جالبی به چشم می خورد، به عنوان مثال براون در دعوت نامه ای که برای تقی زاده می نویسد او را «سردسته مجاهدان وطن پرست» می خواند و برای خود عنوان «مخلص» را در برابر تقی زاده برمی گزیند و این رابطه را تا جایی محکم می کند که برای او می نویسد: «شنیدم صفات تو عاشق شدم/ به دیده ندیده رخ فرخت- به یاد تو برخاست صبر از دلم/ چه ها خیزد آیا چو بینم رخت؟...»
تقی زاده پس از یک سال و اندی حضور در انگلستان باز هم به خواسته براون به ایران باز می گردد و به تبریز سفر می کند. وقوع این جریان باعث شد تا تقی زاده مجذوب براون و او نیز موید اعمال و افکار سیدحسن تقی زاده در کتاب هایش باشد.
ادوارد براون در مورد نقش انگلیس و روسیه در شرایط و اوضاع سیاسی اجتماعی ایران نظرات قابل تأملی را بیان می دارد. او اگرچه خود را دوستدار فرهنگ ایرانی می داند، لکن حمایت بی شائبه از انگلستان و سیاست های آن در کتابش بسیار به چشم می خورد، حمایتی که با تحقیر و تضعیف روسیه رقیب دیرینه انگلستان همراه است و این نشانگر آن است که براون در چه زمینه ای در حال ایفای نقش است. او در فصل یازده کتاب خود ضمن تجلیل از مقام دولت انگلیس به عنوان حامی استقلال و آزادی ایران، سربازان و مقامات روسی در ایران را با عنوان «متکبر» و «عامل نارضایتی» مردم معرفی می کند. براون در بخش دیگری از کتاب خود در مورد جابجایی قدرت در بین روسیه و انگلیس در ایران می نویسد: «نزول نفوذ انگلستان و صعود مصائب و بی نظمی های ایران آغاز گردید»3
این جمله او نشان از این باور اوست که نفوذ انگلستان همواره باعث نظم و استقلال و... در کشورهای دیگر است که کذب این مدعا برای کسانی که مقداری با تاریخ معاصر کشورهای اسلامی آشنایی دارند کاملا روشن است.
ادوارد براون هم چنین با دفاع از تحصن مشروطه خواهان در سفارت انگلیس موافقت کامل دارد و این مهمان نوازی سفارت بریتانیا را می ستاید در حالیکه بسیاری از مورخین حمایت سفارت انگلیس از مشروطه خواهان را در جهت خواست دولت انگلستان و انحراف جریان عدالتخواهی به مشروطه غربی تحلیل می کنند4.
در مجموع تحلیل های براون در باب مشروطه، نشان از همان روح تاریخ نگاری مغرضانه ای دارد که بسیاری از مورخین معاصر به آن دچار بوده اند، لکن تحلیل در این مورد مجال موسعی می طلبد که از باب اشاره چند نمونه از آن بیان شد5.
براون و جریان های فکری
فارغ از مسائلی که در حوزه تاریخ و جریانات سیاسی از منظر این مستشرق انگلیسی مطرح شد مسئله دیگری نیز در نگاه و آثار او به چشم می خورد، و آن مسئله جریانات فکری و نوع پرداختن به آنها از منظر براون است.
براون همواره مدعی آن است که فارغ از تعصبات مذهبی و عقیدتی به توصیف و شرح در مورد این جریانات می پردازد، لکن این ادعای او در بسیاری موارد به صورت واضح نقض می شود. به عنوان مثال، در توصیف و تحلیل جریان بابیت، براون به صورت جانبدارانه وارد شرح موضوع شده و به طور کامل از میرزایحیی صبح ازل جانبداری می کند. او پس از مطالعه کتاب «مذاهب و فلسفه در خاورمیانه» نوشته کنت دوگوبینو که یک فصل آن در تاریخ و عقاید بابیه است، به این فرقه اظهار علاقه می کند و هنگام اقامت در ایران به عکا و قبرس نیز مسافرت کرده و با میرزا یحیی صبح ازل و میرزا حسینعلی بهاءالله ملاقات می کند6.
براون بدون توجه به واکنش های تند مردم ایران نسبت به بابیه، از مظلومیت این جریان سخن می راند و روحانیت را نیز در جریان قتل ناصرالدین شاه در مقابل بابیان متهم می کند، و درصدد حمایت آشکارا از بابیان برمی آید. حمایت براون از فرقه انحرافی بابیه در آثار او متجلی است، به طوری که کتاب ها و رسائل قابل توجهی را از جریان بابیه ترجمه و تصحیح نموده است. از جمله کتب و رسائلی که او در مورد بابیت ترجمه، تصحیح و چاپ نموده، ترجمه به انگلیسی کتاب تاریخ جدید میرزاحسین همدانی است- که در شرح احوال سیدعلی محمدباب است- ترجمه رساله مجمل از میرزا یحیی نوری (صبح ازل)، و از همه مهم تر چاپ و تصحیح «نقطه الکاف» میرزا جانی کاشانی است که در عقاید بابیه نگاشته شده است و... این حجم کار و تمرکز براون بر روی بابیت و پررنگ کردن این جریان، به طوری واضح است که نمی توان ادعای بی طرفی او را پذیرفت و باید به نوعی هدفداری و غرض ورزی او در مسئله برجسته کردن فرقه بابیه اعتراف کرد، چه آنکه شاید او را بتوان خادم ترین فرد به فرقه بابیه دانست که علی الظاهر در خارج از فرقه فعالیت می کرده است.
در نهایت می توان گفت ادوارد براون مستشرق انگلیسی که در میان بسیاری از اهل فرهنگ در جایگاه علاقمند به فرهنگ ایران معرفی می شود، فردی است که مختصات زندگی اش قابل تأمل و بازخوانی جدی است، یعنی نکته ای که در مورد کل جریان شرق شناسی به نوعی قابل صدق است؛ جریانی که برآیند کلی آن در جهت اهداف خاص استعماری قرار گرفته است، که دقت نظر بیشتر محققین و مورخین را طلب می کند.
در پایان و به عنوان حسن ختام اشاره ای به نظر یکی از مورخین در مورد شخصیت براون خالی از لطف نیست. محمود افشاریزدی، در کتاب «سیاست اروپا در ایران» ص 24 درباره او می نویسد:
«براون و برخی انگلیسیان دیگر، مصالح واقعی انگلستان را دیگرگونه می دانستند؛ پس مستشرق نامی در مخالفت با سیاست دولت خود، تنها مدافعه از حقوق سیاسی ما نمی کرده؛ بلکه چون مصلحت انگلیس را نیز در نگاه داری ایران دانسته بود، به گفته معروف «به یک تیر دو نشان می زد»، هم حقوق حقه ما را دفاع می کرد، هم مصالح واقعی مملکت خویش را... رویه دوستانه ای را که نسبت به ایران، او و همفکران وی در انگلستان تبلیغ و ترویج می کردند، بالطبع سیاست نامساعدی را که پاره اوقات، حکومت لندن نسبت به ایران به کار می برد، تلافی کرده و خشمی را که ناگزیر در میان ایرانیان تولید می کرده، از شدت می انداخت و شک نیست که حکومت انگلستان استفاده خود را می نموده. مقصود آن که براون پیش و بیش از ایران دوستی، قطعا وطن دوستی داشته » این نظر را می توان نکته ای دانست که بسیاری از مورخین به صورت ضمنی و تلویحی به آن اشاره داشته اند، که شاخص اصلی در جهت گیری های بسیاری از مستشرقین- از جمله براون- منافع کشورهای متبوع خود بوده است، که گاه با منافع کشور و ملت مقصد همخوانی پیدا می کرده، لکن این منفعت برای کشور مقصد تبعی و غیراصیل محسوب گردیده و شاخص اصلی از قبل مشخص و ثابت است.
مجموعه نکات کوتاهی که بیان شد، می تواند بخشی از نگاه دوباره به شخصیت و آثار ادوارد براون محسوب گردد، چه آنکه این نکات طبعا بدان معنی نیست که آثار او و دیگر مستشرقان کاملا و به طور مطلق قابل نفی می باشد، لکن باید دید که هدف آنان از این کارها و کوششها چه بوده، و باید توجه داشت که با نظر به کارنامه جریان شرق شناسی در چند سده اخیر جای نقد و جرح تعدیل در آثار و آراء این افراد همواره باید باقی باشد و با احتیاط علمی با آن برخورد شود.
ـــــــــــــــــــــــــــ
1- «تاریخ مشروطیت ایران»، ادوارد براون، صفحه 151
2- همان صفحه 312
3- همان صفحه 105
4- ر.ک- رسول جعفریان. بررسی و تحقیق در جنبش مشروطیت ایران
5- برای اطلاع بیشتر ر.ک مقاله «گزارش و ارزیابی کتاب «انقلاب مشروطیت ایران» اثر ادوارد براون» محمدعلی اخلاقی- فصلنامه آموزه شماره 4
6- ر.ک ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، از فردوسی تا سعدی-مقدمه کتاب
ـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ
محمدامیر خوش صحبتان
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات