صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۸۶ - ۰۹:۴۶  ، 
کد خبر : ۲۰۲۲۰

نظام سیاسی تروریستی(1) / نویسنده : عبدالناصر حریز


مقاله نوشته عبدالناصر حریز است وی در این تحقیق عالمانه سعی دارد ضمن نشان دادن انواع تروریسم عملکرد اسراییل طی سا لهای گذشته را مورد بررسی قرار دهد.

نظام سیاسی تروریستی در تحلیل سیاست تروریستی دولت اسرائیل

مقدمه

(( پیش دستی یا سبقت گرفتن ، معقولترین راه برای هر کس برای گریز ازحالت ترس متقابل و تامین امنیت است . یعنی هرکس باید از طریق زور یا تزویر بر همه آدمیان تا آنجا که می تواند سلطه و سروری بیابد ،‌ تا حدی که دیگر هیچ قدرتی به اندازه کافی نیرومند نباشد که وی را در خطر بیفکند ... [در مجموع] در نهاد آدمی ، سه علت کشمکش و منازعه وجود دارد . نخست ،‌ رقابت ؛ دوم ترس ؛ سوم ؛ طلب عزت و افتخار.))

تصریح ساده و روشن (( هابز )) در (( لویاتان )) مبنی بر اینکه رفتار آدمیان برپایه((ترس)) ، (( رقابت )) و ((عزت )) قرار دارد ، متعاقبا در بحث (( تئوریهای امنیت )) مورد توجه قرار گرفته و مشاهده می شود که دومین رکن ،‌ به مثابه بنیاد نگرش واقع گرایی ، بر گرفته شده و (( سیاست قدرت )) از درون آن سر بر می آورد . ازاین منظر ، ((بیشینه کردن )) قدرت به عنوان  راه حلی مطمئن برای افزایش ضریب امنیت ملی به شمار می آید که تجلی آن را می توان  در توسعه سلاحهای نظامی ، سیاست بازدارندگی ، تلاش برای دستیابی به سلاحهای مخرب و ... مشاهده نمود. ((تروریسم ))از جمله محصولات نامیمون این رویکرد تحلیلی است که در سطوح مختلف (( فردی )) ، (( گروهی )) ،‌ (( ملی )) و حتی (( بین المللی )) و (( جهانی )) به کار گرفته می شود تا از طریق ایجاد (( ترس )) و (( وحشت )) اهداف عاملان آن را محقق سازد . اگر چه از حیث تاریخی ، شاهد گرایش افراد و گروه های خرد و کلان متفاومت – و با طیف متنوعی از انگیزه های سیاسی ،‌ فرهنگی ، اقتصادی – به این سیاست هستیم ، اما آنچه در قرن اخیر جلب توجه می نماید ، اقبال دولتهای ملی به این سیاست برای تامین امنیت در دوعرصه داخل و خارج است . نتیجه چنین عملکردی ، پیدایش گونه خاصی از نظامهای سیاسی است که به (( نظامهای سیاسی تروریستی )) ( Terrorist Political Systems ) شهرت دارند. با عنایت به دواعی ،‌ اصول و ویژگی های خاص این گونه از نظامها مشاهده می شود ، دولتمردان مختلفی در گوشه و کنار جهان – آگاهانه یا ناآگاهانه – به سوی آن گرایش یافته ، در عمل ، (( مشی تروریستی)) را پیشه خود می سازند . (( عبدالناصرحریز )) با توجه به این واقعیت نسبت به ماهیت و عملکرد (( رژیم صهیونیستی )) در مقام تدبیر مسایل داخلی و بین المللی اش ،‌حساس شده، مدعی است که این رژیم در دسته بندی موجود از نظامهای سیاسی ،‌ در زمره(( نظامهای سیاسی تروریستی )) جای می گیرد . تحلیل (( حریز )) از آنجا که مبتنی بر بحث نظری دقیق و ارایه  آمار وشواهد مصداقی کافی و قابل توجه قرار دارد ، درخور تامل و بررسی می نماید . وی از جمله محققان (( تروریسم شناسی )) است که پیش ازاین با انتشار کتاب (( تروریسم سیاسی )) (مکتبة مدبولی ،1996) توان وایده های تحلیلی خود را به نمایش گذارده است . نوشتار حاضر در واقع مکمل آن اثر به شمار آمده و از اتفاق نظری خوبی برای تحلیل داده های تاریخی درباره تروریسم ، برخوردار است.

الف. چارچوب نظری

1. تعریف

اگر چه تعاریف مختلفی از واژه (( ترور )) ( الارهاب ) ارایه شده ، اما بنیاد لغوی تمامی آنها یکسان و مبتنی برایجاد (( ترس )) و (( وحشت )) است . بر این اساس ، می توان (( تروریسم )) چنین تعریف کرد:

استفاده – یا تهدید به استفاده – از زور و روشهای غیر قانونی برای ایجاد فضای مبتنی برترس و وحشت تا از این طریق ،‌عاملان آن بتوانند مخاطب خود را وادار سازند که به خواسته های ایشان گردن نهند.))

این تعریف ،‌ تروریسم را از واژگان هم خانواده اش چون (( اجبار سیاسی )) ،‌(( جرایم سیاسی ))‌ و (( جرایم دستگاه رسمی )) که در هدف و یا روش ،‌مشابه ترور هستند ،‌متمایز ساخته ،‌امکان آن را  برای ما فراهم می آورد به طور مستقل از ارتباط (( نظام سیاسی )) با (( تروریسم )) سخن بگوییم.

به طور مستقل از ارتباط (( نظام سیاسی )) با (( تروریسم )) سخن بگوییم.

2. گونه شناسی

معیار گونه شناسی تروریسم ،‌ متعدد و متنوع است. در یک تقسیم بندی کلان می توان ،‌ چهار معیار (( تاریخی )) ، (( عامل اجرایی )) ، (( قلمرو عملیاتی )) و ((ماهوی)) را از یکدیگر تفکیک کرد. جدول شماره 1، گونه شناسی تروریسم بر اساس معیارهای چهارگانه فوق الذکر را به شکل مختصری می نمایاند.

3. نظام سیاسی تروریست

اطلاق وصف (( تروریست )) بر یک نظام سیاسی ،‌مبتنی بر وجود چند ویژگی اساسی در آن است که عبارتنداز:

3.1 . وجود نظم سیاسی مبتنی بر (( وحشت))

تجلی چنین نظمی را که در عصر حاضر (( نژادپرستی )) در معنای عام آن شکل می دهد. بدین معنا که نوعی نگرش خاص نزد دولتمردان وجود دارد که بنا به علتی – اعم از قومیتی ،‌ عقیدتی ، نژادی و ...- ایشان را بر غیر ایشان ،‌برتری می بخشد . استفاده خشونت بار  از (( قدرت )) بر ضد ((دیگران )) از همین ((احساس))‌ و ((باور)) تغذیه کرده و توجیه می گردد.

3.2. ((‌ دشمن انگاری))

چنین نظامهایی نسبت به طرف مقابل خود ،‌ احساسی مبتنی بر (( دشمنی )) دارند و انگیزه و رفتارهای او را درقالب این الگو ارزیابی می نماید . چنین احساسی معمولا از مویدات تاریخی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی برخوردار است ؛‌ بنابراین ،‌مشاهده می شودکه به شکل دامنه داری در درون نظام ریشه داونده ،‌به بخشی غیر قابل انفکاک از آن تبدیل می شود . خلاصه کلام آنکه  ،‌نظام سیاسی تروریست ،‌((من )) خود را در تضاد با (( من )) طرف مقابل خود که آن را (( دشمن )) می پندارد ،‌تعریف کرده و می شناساند.

3.3. تمسک به نظامیگری

در نتیجه دو اصل پیشین ، نظام سیاسی تروریست (( تقویت )) توان نظامی را به مشابه حیاتی ترین اصل اجرایی در سیاست امنیتی خود ، تعقیب می نماید . به عبارت دیگر ، گذشته از دعاوی صلح طلبانه این گونه از نظامهای سیاسی ، آنچه در عمل به اجرا در می آید ((‌کاربرد زور)) برای حل مشکل است . در چنین جوامعی ،‌ اقتصاد به میزان زیادی با (( نظامی گری )) پیوند خورده آن را به یک (( صنعت )) سود آور تبدیل می سازد. افزون بر آن ((امنیت )) دغدغه تمامی اقشار تلقی شده و به نوعی ایده (( ملت مسلح )) دنبال می شود ؛ به همین دلیل ،‌ نظامیان از جایگاه درخوری در نظام سیاسی برخوردار هستند و ((توان نظامی )) در حد بالایی از توسعه و پیشرفت قرار دارد .

3.4. تبلیغات مبتنی بر وحشت

هر گونه برنامه و سیاستی که با کاربرد کلمات ،‌تصاویر و... به دنبال ترویج ایده و نگرشی خاص باشد ،‌از آن به تبلیغات یاد می شود . نظامهای سیاسی تروریست ،‌ غالبا از این روش در حیطه داخلی و خارجی جهت توجیه سیاستهای خود و پوشاندن اهداف واقعی شان بهره می جویند . بر این اساس ،‌ حجم بالایی با استفاده از ابزارهای  سمعی ، بصری و ارتباطی ،‌صرف تهییج روحیه نظامی گری ، انحراف و اقناع افکار عمومی و هجمه به ((‌ دشمن )) درسطح منطقه ای و بین المللی می شود.

جدول شماره 1 :

گونه شناسی تروریسم

معیار

انواع

توضیح

 

 

تاریخی

 

 

تروریسم قدیمی

اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 شیوع داشته و به طور مشخص از اثار شیسم تغذیه می کرده است که با کاربرد زور جریان و کشتار بسیار همراه بود در همین رابطه می توان به شاخصه های انشعابی از آن چون نهیلیسم اشاره کرد که اثراتی مشابه – به ویژه در روسیه – به جای می گذارد.

 

تروریسم جدید

گونه ای از تروریسم است که در نیمه دوم و سالهای پایانی قرن 20 و اوایل قرن 21 ( دوران حاضر ) وجود دارد . اگر چه این گونه از تروریسم سابقه تاریخی ای حدود 30 سال دارد اما به علت ویژگی بارز آن که از شکل فردی خارج شده و ماهیتی جمعی یافته آن را از گونه های پیشین متمایز و در خور تامل ساخته است.

 

 

کارگزار

 

تروریسم فردی

چنانکه  از عنوان  بر می آید در این گونه از تروریسم فرد خاصی به صورت مستقل و یا وابسته به حزب و گروهی بر ضد دولت اقدام به این کار می کند از این تروریسم به (( ترور از پایین ))‌و یا (( ترور سفید )) نیز یاد شده است.

 

ترور دولتی

چنانچه دولتها برای نیل به اهداف خود ایجاد وحشت در داخل یا در خارج بهره ببرند این گونه از تروریسم پدید می آید . (( تروریسم از بالا )) ویا (( ترور سرخ )) عناوین دیگری هستند که به این گونه اطلاق می گردند.

 

 

قلمرو

 

تروریسم محلی

این گونه از ترور در قلمرو داخلی یک دولت و توسط نیروهای عامل داخلی و انگیزه های محدود و مشخصی صورت می پذیرد . ویژگی بارز این گونه از تروریسم عدم مداخله نیروهای خارجی در آن است.

تروریسم بین الملل

 

این گونه از ترور در روابط بین الملل و با اثار فراملی در سطح منطقه ای و جهانی رخ می نماید . ویژگی بارز آن درگیر بودن دولتهای خارجی در این حوادث به صورت مستقیم و غیر مستقیم است.

 

 

ماهوی

تروریسم انقلابی

 

ویژگی بارز این گونه دست یافتن به تغییرات بنیادین و اساسی از محل ارتکاب این گونه از فعالیت ها می باشد . نظامهای مارکسیستی به این گونه اقبال زیادی داشته اند . اندیشه برخورد خونین با امپریالیسم و سرکوب آن بارزترین مصداق این گونه است.

 

تروریسم واپسگرا

تلاش برای صیانت از وضع موجود ( مبتنی بر عملکرد نژاد پرستانه یا اندیشه های سیاسی متروک و مورد نقد واقع شده ) و استمرار بخشیدن به نظامهای سیاسی ورشکسته شاخصه بارز این گونه از تروریسم را شکل می دهد.

تروریسم قومی- جدایی طلبانه

تلاش برای سیادت بخشیدن به گروه قومی خاصی در درون یک واحد سیاسی ملی و یا استفاده از ترور برای تحت فشار قرار دادن دولت مرکزی و تجزیه طلبی قومی خاص تا بتواند یک واحد سیاسی ملی مستقل را تشکیل دهد از مصادیق بارز این گونه از تروریسم است این گونه از تروریسم در جهان معاصر شیوع زیادی دارد.

 

نظام سیاسی تروریستی(2)

ب. عملکرد تروریستی رژیم رژیم صهیونیستی

حال با توجه به شاخصهایی که گفته شد ،‌می توان به بررسی وضعیت رژیم صهیونیستی وارزیابی آن از حیث میزان التزام آن به اصول و مبادی تروریستی اقدام نمود.

1. نژاد پرستی

کمتر نظامی را در جهان معاصر می توان سراغ گرفت که به اندازه رژیم صهیونیستی بر آموزه های نژاد پرستانه – که بنیاد (( وحشت گرایی )) را شکل می دهد – متکی باشد . این گرایش در سطوح و ابعاد مختلف جامعه و حکومت اسراییل به وضوح قابل رویت است که بارزترین آن ،‌(( سطح فردی )) و اعتقاد برتری امت یهود بر سایر امتها است . این ایده در حوزه اجتماع و سیاست ، تجلی یافته و مقوله (( شهروندی )) را متاثر ساخته که نتیجه آن ،‌ خارج ساختن طیف وسیعی از فلسطینی ها ،‌اعراب و حتی یهودیان از دایره تنگ (( شهروندی )) است . با توجه به برنامه های تبلیغاتی رژیم ،‌چنین استنتاج می توان کرد که بسط ارزشهای فرهنگی مبتنی بر ((برتری یهودیان )) – به ویژه در خلال برنامه های آموزشی در دوره تحصیل – سومین ضلع (( وحشت گرایی مبتنی بر نژاد پرستی )) را در اسراییل شکل می دهد . مظاهر این اصل در جامعه اسراییل بسیارند که از آن جمله می توان به نمودهای سیاسی ( ازقبل محروم کردن بسیاری از ساکنان جامعه از جمیع حقوق سیاسی – اجتماعی شان ،‌ایجاد اکثریت مصنوعی و تحت شعاع قرار دادن جمعیت عرب و مسلمان ، تبعیض در پرداخت مالی ،‌ حقوق کاری متفاوت ، جدول مالیاتی غیر یکسان برای شهروندان ) و نمودهای اجتماعی ( همانند ممنوعیت ازدواج یهود یا غیر آن ، تعیین اماکن مشخص برای اسکان اعراب و غیر یهودیان ، تبعیض در ارایه خدمات شهری به ویژه در حوزه بهداشت و تعلیم و تربیت ) اشاره کرد . گفتنی است که تبعیض ، چنان در درون این نظام سیاسی ریشه دوانده که نمی توان آن را تنها به رابطه بین یهودیان با غیر ایشان منحصر نمود . به عنوان مثال ،‌ می توان به تبعیض بین سه دسته از شهروندان ( یهودیان غربی ، یهودیان شرقی اعراب ) اشاره کرد که شهروندان درجه اول ، دوم و سوم این جامعه را تشکیل می دهند. چنانکه مشاهده می شود ،‌تبعیض در میان جامعه یهودی نیز نمود دارد و به شکل برتری دادن (( اشکنازی ها )) بر(( سفاردی ها )) ( غربیها بر شرقیها ) تجلی می یابد . خلاصه کلام آنکه ، نظام سیاسی حاکم بر اسراییل به معنای کامل کلمه ، نظامی نژاد پرست ارزیابی می گردد که این ویژگی در تمامی سیاستهای سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی اش نمود تام دارد . علت اینکه نژادگرایی به عنوان یک اصل اولیه در این نظام پذیرفته شده است ، به تایید آن از سوی منابع مختلف دینی ، فکری ، تاریخی و سیاسی – به صورت توامان – برمی گردد . بدین صورت که :

یک . مطایق آموزه های دینی ، صهیونیست ها بر این باورند که (( یهودیان )) امت برگزیده خداوند جهت سیادت بر سایر امتها هستند . مفسران دینی یهود در این امر تا به آنجا  پیش رفته اند که از آیات الهی ، شواهدی را ذکر می کنند مبنی بر اینکه خداوند نیز خود را یهودی خوانده است . بر این اساس ، (( روح الهی )) در امت یهودی به صورت ویژه ای حلول کرده و همین امر ایشان را از دیگران متمایز می سازد . از میان باورهای دینی ایشان می توان به موارد زیر اشاره کرد :

· خداوند غیر یهودیان را به شکل انسان آفریده تا صرفا به کار خدمتگزاری یهودیان – که همه چیز برای ایشان خلق گردیده – باشند؛

· بهشت ، جایگاه ارواح یهودی است ، بنابراین ، آنجا محل اسکان کسی نیست ، مگر آنکه یهودی باشند؛

· تفاوت انسان با حیوان ، همانند تفاوت یهودی با دیگر گروه هاست ؛

· یهودیان شایسته است که با مسیحیان ، چونان حیوانات بدون عقل برخورد نمایند؛

· هر آن کس که به دین یهود نباشد ، همچون حیواناتی نجس است ؛

· اسراییلی ها نزد خداوند از فرشتگان معتبرترند ، بنابراین ، هر آن کس که به اسراییلی ای ضربه و لطمه ای وارد آورد چنان است که گویی عزت الهی را به چالش فراخوانده و مستحق مرگ است ؛

· زندگی غیر یهودیان در کف یهودیان است ، چه رسد به اموال ایشان

دو . بنیاد تاریخی و میراث بر جای مانده از گذر تاریخ – به زعم اندیشه گران صهیونیست – دلالت بر آن دارد که یهود از دیگران متمایز بوده است . در این ارتباط ، ایشان انبوهی از اسناد و مدارک تاریخی مربوط به جوامع مختلف را گردآوری و ارایه نموده اند که تماما دلالت بر عدم اختلاط یهودیان در این کشورها و پرهیز انها از استحاله شان در درون اکثریت دارد . بر این اساس ، برتری یهود ، مانع از این استحاله شده است.

سه . از حیث سیاسی ، آمیزه ای از اهداف استعماری ، قومیت گرا و حتی شخصی ، موثر بوده است تا با ترویج این برتری و دامن زدن به آن ، زمینه مناسب برای سرکوب فلسطینی ها و اخراج آنها از سرزمینشان و در نهایت ، توجیه سیاست اشغالگرانه صهیونیست ها ، فراهم آید . براین اساس  ، سیاست مبتنی بر زور این رژیم ، بسان اقدامی علمی برای تحقیق اراده الهی تلقی شده و سعی می شود از این طریق ، اغراض فاسد صهیونیست ها محقق گردد . با توجه به توضیح بالا مشخص می شود که رژیم صهیونیستی در بنیاد (( نژاد پرست )) بوده و این نژاد پرستی به وضوح – حتی در عصر حاضر که ظاهرا در تقابل جدی با سیاستهای نژاد پرستانه قرار دارد – در ابعاد مختلف زندگی شهروندانش نمود دارد . افزون بر اینها ، چنین به نظر می رسد که نژاد پرستی ، عامل مقوم این نظام سیاسی به شمار می آید ، بنابراین ، نه تنها امیدی به تضعیف یا زوال آن نیست ، بلکه در سالهای آتی باید منتظر تقویت و گسترش این سیاست هم بود.

2. دشمن انگاری

چنان که بیان شد دومین شاخصه اصلی نظامهای سیاسی تروریست ، اتکای آنها بر اصل (( دشمن انگاری )) است که در نظام سیاسی صهیونیستی به شکل آشکاری نمود دارد . اگر چه بحث و شواهد مربوطه در این قسمت بسیار  زیاد و طولانی است ، اما به اجمال می توان گفت که نگرش دشمن پنداری در سطوح مختلف جامعه اسراییلی ریشه دوانده است . به عنوان مثال در سطح فردی با این اعتقاد صهیونیست ها مواجه هستیم که ایشان (( غیر یهودیان )) را – به طور عام و اعراب را به طور خاص دشمن خود می دانند که باید روزی بر آنها غلبه کنند . از نظر سازمان سیاسی – اجتماعی نیز، ساخت رژیم صهیونیستی و برنامه اش برا ی اداره  جامعه به گونه ای است که در نهایت به(( سرکوب))  و ((نابودی )) بخشی از شهروندان این جامعه منتهی می شود اتخاذ چنین سیاستی ، حکایت از آن دارد که دولت ، غیر یهودیان – به ویژه اعراب – را نه (( شهروند )) ، بلکه (( دشمن )) تلقی می نماید که در صورت امکان باید از شر ایشان خلاص شد . گذشته از تاسیس سازمانهای ویژه برای کنترل غیر یهودیان ،‌می توان به نحوه برخورد دولت اسراییل با نهادها و سازمانهای ویژه برای کنترل غیر یهودی – اعم از سازمانهای سیاسی ماننداحزاب و یا نهادهای فرهنگی خیریه و آموزشی - اشاره کرد که در مجموع ، (( تضعیف )) و (( نابودی )) آنها را به دنبال دارد . کاربرد آشکار زور در این گونه موارد حکایت از آن می کند که دولت اقلیتهای موجود را (( خودی )) نمی پندارد . این نگرش در سطح فرهنگی نیز دیده می شود . به همین دلیل رابطه بین این دو گروه – به زعم صهیونیست ها – فقط با (( سلاح )) مشخص می شود و دولت خود را موظف می داند که تمام توان مادی و معنوی اش را برای مقابله با ارزشها ، مبادی و اصول فرهنگی غیر یهودی به کار گیر د . از این منظر  می توان فهرست بلندی  از عملیات سازمان یافته بر ضد غیر یهودیان تهیه نمود که طی آن شمار زیادی از غیر نظامیان که بی دفاع بوده اند ، با بی رحمی تمام توسط نیروی نظامی کاملا مسلح ، دستگیر و کشته شده اند . کشتار های دسته جمعی صهیونیست ها ،‌از قبیل واقعه دیریاسین ، کفر قاسم ،‌صبرا و شتیلا ،‌ فاجعه مسجد الاقصی جمعه خونین 25 نوامبر 1994 و پانزده رمضان 1414 ، از جمله مصادیقی هستند که این مدعا را اثبات می نماید . نکته قابل توجه ، تمسک رژیم صهیونیستی به ((اصل امنیت ملی)) برای ارتکاب این جنایتها است که دلالت می کند که اعراب برای صهیونیستها در نهایت یک تهدید امنیتی بیش نیستند . به همین دلیل این رژیم برای رسیدن به آرمان سیاسی اش ( یعنی تشکیل اسراییل بزرگ ) اهداف اقتصادی ( داشتن اقتصاد برتر در منطقه ) و تحقق آموزه های نژاد پرستانه اش  ( که پیش از این گفته شد ) راه دیگری جز ((جنگ )) با ساکنان اصلی این این سرزمین ندارد تا بدین ترتیب عقاید خود را – به کمک شمشیر – حاکم سازد . بر این اساس می توان ادعا کرد که دومین شاخصه – یعنی دشمن انگاری – به معنا کامل آن نزد رژیم صهیونیستی وجود دارد .

3. نظامی گری

آنچه در نگاه نخست از جامعه اسراییل به ذهن بیننده بر جای می ماند ، ظاهر نظامی آن است که در تمام سطوح فردی ، سازمانی و رسمی تجلی یافته و از این ملت ، ملتی کاملا مسلح ساخته است . بر این اساس تمامی افراد به نوعی در ارتباط با ارتش و مسایل امنیتی هستند و از کودکی با اسلحه و جنگ آشنا می شوند . این موضوع در ادارات و موسسات رسمی نیز دنبال می شود به گونه ای که نوعی ارتباط رسمی بین مراکز نظامی با سایر ادارات تعریف شده  است . به عنوان مثال ، در دانشگاه العربیه مشاهده می شود که : اولا بسیاری از نظامیان به صور ت بورسیه در آنجا مشغول تحصیل هستند ثانیا بسیاری از فعالیتهای علمی با اهداف تقویت بنیه نظامی – به ویژه در آزمایشگاه های فیزیک و شیمی – انجام می پذیرند ؛ ثالثا دانشکده فن آوری آن به طور مشخص در ارتباط با فن آوری هسته ای فعالیت می کند و سرویس دهی علمی ارتش را به عهده دارد . این مهم در سایر بخشها نیز به نوعی انجام می پذیرد و بدین ترتیب ، ساخت سیاسی- اجتماعی را در ارتباط مستقیم با (( نظامی گری )) قرار می دهد . با نگاه به فرهنگ عامه و خواص ، مشاهده می شود که مسئله بالا از حیث فرهنگی نیز به صورت یک هنجار در آمده است و اندیشه گران صهیونیستی با ارایه نظریه های مختلف ، جهت استحکام نظری سیاست نظامی دولت ، کوشش می کنند که از سوی عموم نیز مورد پذیرش واقع شده است . وجود چنین نگرشی ، جامعه اسراییل را به یک (( جامعه ویژه )) بدل ساخته است که در آن (( اقتصاد مبتنی بر جنگ ))‌ ، (( ملت مسلح )) و(( نظام سیاسی جنگ اندیشان  )) در راس امور قرار دارد به منظور تبیین این موضوع ، ضروری است که نگاهی به وضعیت نیروی نظامی اسراییل بیندازیم که به عنوان (( نیروی محوری )) در اداره امور جامعه اسراییل شناخته می شود . نکات قابل توجه در این باره عبارت است از :

یک . تاسیس یک نیروی نظامی کار آمد و قوی از نخستین خواسته های گروه های صهیونیستی است که به رغم تطور بسیار زیاد آن از ابتدا تا به امروز ، پیوسته مد نظر دولتمردان اسراییلی و در ارتباط نزدیک با نظام سیاسی بوده است . به یک معنا می توان ادعا کرد که بزرگان سیاسی رژیم صهیونیستی از درون جامعه نظامی برخاسته اند.

دو. ارتش اسراییل ، برنامه نظام وظیفه اجباری را برای تمام مردان  و زنان این جامعه در نظر گرفته است که طی آن افزون بر آموزشهای نظامی ، عقاید نژاد پرستانه  و آموزه های استعماری و جنگ طلبانه نیز تعلیم داده می شود.

سه. ارتش اسراییل از مجهزترین ارتشهای منطقه به شمار می آید که از پشتوانه علمی – صنعتی خوبی برخوردار است . به عبارت دیگر ، حفظ اصل (( برتری نظامی )) پیوسته در دستور کار این دولت قرار داشته است . در این ارتباط می توان به تعداد قابل توجهی از مراکز پژوهشی – صنعتی اشاره کرد که با صرف هزینه های هنگفت در زمینه سلاحهای پیشرفته نظامی فعالیت می نمایند.

خلاصه کلام آنکه ، آرمانهای سیاسی رژیم صهیونیستی موجب شده که این رژیم نسبت به تقویت نظامی حداکثر اهتمام را ورزیده و ضمن استفاده از فن آوریهای پیشرفته در این زمینه ، نیروی انسانی متخصص قابل توجهی را پرورش دهد . ارتش قوی و مجهز ، شهروندانی آگاه به امور نظامی ، مسلح کردن ملت برای مواقع ضروری ، سرمایه گذاری کلان در حوزه ( نظامی گری ) و تبدیل آن به یک صنعت سود آور ، تماما حکایت از ان می کند که رژیم صهیونیستی کاملا یک رژیم نظامی گرا است .

4. تبلیغات ایدئولوژیک

بیان این ادعا که نظام سیاسی حاکم بر اسراییل  ، دارای یک رسالت کلان دینی – سیاسی است که می طلبد همگان از آن آگاه شده ، نسبت به تحقق آن همت گمارند ؛ از جمله تجلیات نگرش (( ایدئولوژیک )) رژیم صهیونیستی به شمار می آید که به طور طبیعی (( اقدامات تبلیغاتی )) را در اولویت سیاستهای دولتمردان صهیونیستی قرار می دهد . این نظم در بعد داخلی درپی توجیه و ارشاد شهروندان خود برای پذیرش (( برتری یهودیان)) و (( رسالت عالی ایشان )) بوده و بدین ترتیب (( هدایت افکار عمومی )) را به ویژه به هنگام رخدادهایی چون دیریاسین و کشتارهای جمعی ،‌ وظیفه خود می داند . در بعد  خارجی ارایه  یک تصویر  (( عالی )) از((ملت اسراییل )) به مثابه (( ملتی نمادین )) که می تواند الگوی سایرین قرار گیرد ، دنبال می شود . افزون بر آن مظلوم نمایی و بیان اینکه ملت اسراییل پیوسته در خطر است و بنابراین نیازمند (( امنیت سازی )) از طریق (( اعمال فشار )) در عین (( صلح طلبی )) است ، دومین محور اصلی تبلیغات خارجی این رژیم را شکل می دهد . در مجموع می توان اهداف زیر را برای سیاست تبلیغاتی رژیم صهیونیستی برشمرد:

یک . از بین بردن دشمنان و همراه ساختن افکار عمومی با این رژیم ،

دو . فایق آمدن بر مخالفین داخلی و تثبیت حکومت

سه . وارونه نشان دادن حقایق و هدایت افکار عمومی در داخل و خارج

چهار. سرپوش گذاشتن بر روی فعالیتهای نظامی رژیم و دشمن ستیزیهای آن

پنج. خود نمایی ( مظلوم نمایی و کسب کمکهای خارجی )

بدین ترتیب مشخص می شود که سومین ویژگی نظامهای سیاسی تروریست در نظام سیاسی اسراییل نیز به صورت قطعی وجود دارد.

ج. شواهد (1992 – 1951 )

با عنایت به مطالب بیان شده در دو قسمت پیشین ، چنین بر می آید که نظام سیاسی حاکم بر اسراییل یک نظام سیاسی تروریستی به حساب می آید . دراین قسمت شواهدی که این مدعا را در عرصه عمل تایید می کند مرور خواهیم کرد . برای این منظور دوره زمانی 1951 تا 1992 را برگزیده ایم که به علت فراگیر بودن آن نسبت به عمده تحولات اصلی رژیم صهیونیستی ( از شکل گیری تا استحکام و توسعه آن ) اهمیت ویژه ای دارد و برای بحث حاضر مناسب است . ضمنا از حیث گونه شناسی تروریسم دوران کاملی به شمار آمده نشان می دهد که رژیم صهیونیستی در این دوران از تمامی روشهای تروریستی ممکن برای نیل به اهدافش بهره جسته است .

1. هواپیما ربایی

کارنامه رژیم صهیونیستی در زمینه از بین بردن هواپیماهای مسافربری ( برروی زمین و یا هوا ) و یا تغییر مسیر آنها و ایجاد رعب و وحشت دراین دوره چشمگیر می نماید به گونه ای که می توان این دولت را از جمله دولتهای فعال در حوزه ((هواپیما ربایی )) به شمار آورد . جدول شماره 2 اطلاعات اولیه در این باره را به نمایش گذاشته است .

2. گروگان گیری و آدم ربایی

(( ایخمان )) ،(( لودفنگ زیند )) ، (( هرتزکرویگ )) و (( فرزندان بول گیرکی )) از جمله کسانی هستند که توسط کماندوهای اسراییل در چند عملیات گروگان گیری به سالهای 1960 تا 1967 ربوده شده به فلسطین اشغالی منتقل شدند . افزون بر این ارتش اسراییل برای مقابله با معارضین فلسطینی ، گروه های ویژه ای را ایجاد کرده است که رسالت آنها ربودن و اعدام فعالان سیاسی است . در همین ارتباط می توان به ((‌آدم ربایی )) های مکرر این رژیم برای استفاده از آنها در جریان (( مبادله )) اسرای یهودی اشاره کرد . به عنوان مثال ارتش اسراییل تعداد بسیاری از کودکان اردنی را دستگیر کرده ، سپس برای تبادل با اسرای یهودی مورد استفاده قرار داده است .

3. تخریب روستاها و منازل

در ذیل این سیاست رژیم صهیونیستی ویران سازی روستاها ، تخریب منازل و از بین بردن امکانات اولیه زندگی را برای کوچاندن اعراب پیشه خود ساخته که زیانهای سنگین را برای مسلمانان به بار آورده است . موارد زیر در این ارتباط ، شایان توجه بوده و تروریسم دولتی اسراییل را تایید می کند:

·   در تاریخ 17/11/1951  ، دو روستای (( قبیه )) و (( کفر برعم )) به صورت کامل ویران شد. افزون بر آن حداقل 41 خانه و ده مسجد و کلیسا در روستای مجاور آسیب دید.

·   در تاریخ 13/11/1966 ، روستای ((السموع )) همراه با 125 خانه در روستاهای مجاورش ، تخریب گردید.

·   در سال 1967 ، سه روستای اردنی ( واقع در مرز ) به طور کامل ویران شد. (( الزیتیه)) و (( بیت نوب)) و (( باللا )) طی عملیات تروریستی خونباری توسط مواد منفجره مورد هجوم قرار گرفتند . در این عملیات ، اماکن دینی و مذهبی ومیراث تاریخی موجود نیز در امان نماندند. طبق آمار موجود بیش از 24 اثر تاریخی ارزشمند ،در این عملیات از بین رفته اند . در همین سال شهر (( قلقیلیه )) نیز مورد حملات تروریستی قرار گرفت و 850 منزل تخریب شد.

·   در عملیات سال 1967 بسیاری از ساکنین و منازل مربوط به اعراب در اسماعیلیه و پورسعید مورد هجوم قرار گرفتند . در سال 1971، دویست خانه مربوط به کشاورزان در روستاهای جنوب لبنان مورد حمله قرار گرفت که آغاز دوره تازه ای از حملات تروریستی نظام مند به شمار می آمد.

4. از بین بردن امکانات شهری

* در تاریخ 14/8/1954 ، رژیم صهیونیستی در یک اقدام تروریستی بی سابقه با حمله به جایگاه آب غزه ، ضمن کشتار کارکنان آن نسبت به تخریب تاسیسات به صورت کامل اقدام نمود . این واقعه تروریستی ضمن داشتن تلفات انسانی ، آسیب های جبران ناپذیری در زمینه خدمات شهری نیز به دنبال داشت.

* در سال 1954 م رژیم صهیونیستی در راستای توسعه ارضی عملیات تروریستی خود اقدام به تخریب و فعالیت در کشورهای دیگر کرد که نمود بارز آن ،هدف قرار دادن برخی از مراکز در قاهره است . در این سال ، تعدادی از کماندوها و جاسوسان اسراییلی به مصر اعزام شدند و ضمن شناسایی مراکزی خاص ، نقشه حمله به آنجا را تهیه نمودند . این واقعه که به (( لافون گیت )) معروف است ، از نقش لافون ،‌وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در فعالیت های تروریستی پرده برداشت . اگر چه این اقدام تروریستی توسط مقامات امنیتی مصر کشف و خنثی شد اما نشان داد که اسراییل در این زمینه هیچ گونه محدودیتی را برای خود قابل نیست .

* عملیات تروریستی صهیونیست ها در مراکز معاملات نفت سوئیس به سال 1967 از جمله عملیات مهم برون  مرزی این رژیم است که حکایت از مشی تروریستی آن می کند.(نگاه کنید به جدول شماره 5)

5.بمباران هوایی

این عملیات از اقبال بیشتری نزد دولت اسراییل برخوردار بوده به مثابه یک روش تروریستی کارآمد معمولا مورد بهره برداری قرار می گیرد . در این گونه عملیات ، مدارس ، شهرها ، مراکز نگهداری کودکان ،‌ موسسات اداری و شهری به صورت یکسان مورد حمله قرار گرفته و در واقع ،‌لطمات جبران ناپذیری را به افراد بی دفاع وارد می سازد.(نگاه کنید به جدول شماره 6)

6. ترور شخصیتها و رهبران فلسطینی

این گمان که نهضت مقاومت فلسطین مبتنی بر وجود فعالیت چند رهبر فعال در این زمینه است ،‌دولتمردان اسراییلی را واداشته که نسبت به دستگیری این افراد و سرکوب انها اقدام نمایند برای این منظور گروه های کماندویی ویژه ای را تعلیم داده اند که به طور مشخص انجام این ترورها را بر عهده می گیرند . این روند که از سال 1956 آغاز شده تا امروز ادامه دارد و هر روز بر شدت آن افزوده می شود.(نگاه کنید به جداول 7و8 )

نتیجه گیری

با توجه به ویژگی های سه گانه نظام سیاسی حاکم در فلسطین اشغالی ( یعنی نژاد گرایی ، دشمن انگاری و نظامی گری ) مشخص می شود که رژیم صهیونیستی به معنای دقیق کلمه یک نظام سیاسی تروریستی به شمار می آید که جهت تحصیل خواسته هایش و ایجاد فضای امن مورد نظرش ، از روشهای مختلف و از آن جمله (( تروریسم )) بهره می برد . افزون بر تحلیل علمی ارایه شده با مراجعه به عملکرد نظام سیاسی – از زمان تاسیس تا به امروز – مشخص می شود که این سیاست در عمل نیز مورد توجه دولتمردان اسراییلی بوده است . بدین ترتیب که تروریسم در دو بعد داخلی و خارجی ،‌پیوسته مد نظر ایشان بوده و مشاهده می شود که از آن ، نخست جهت سرکوب فلسطینی ها و نابودی سازمان آزادیبخش و سپس جهت فایق آمدن بر مخالفان داخلی و استحکام سیطره دولت صهیونیستی حداکثر استفاده را برده اند . به عبارت دیگر ، سیاست ترور ، عنصری مهم در تئوری امنیت ملی و سیاست ایجاد ثبات در داخل اسراییل به شمار می آید.

جدول شماره1: گونه شناسی تروریسم

معیار

انواع

توضیح

 

 

تاریخی

 

 

تروریسم قدیمی

اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 شیوع داشته و به طور مشخص از اثار شیسم تغذیه می کرده است که با کاربرد زور جریان و کشتار بسیار همراه بود در همین رابطه می توان به شاخصه های انشعابی از آن چون نهیلیسم اشاره کرد که اثراتی مشابه – به ویژه در روسیه – به جای می گذارد.

 

تروریسم جدید

گونه ای از تروریسم است که در نیمه دوم و سالهای پایانی قرن 20 و اوایل قرن 21 ( دوران حاضر ) وجود دارد . اگر چه این گونه از تروریسم سابقه تاریخی ای حدود 30 سال دارد اما به علت ویژگی بارز آن که از شکل فردی خارج شده و ماهیتی جمعی یافته آن را از گونه های پیشین متمایز و در خور تامل ساخته است.

 

 

کارگزار

 

تروریسم فردی

چنانکه  از عنوان  بر می آید در این گونه از تروریسم فرد خاصی به صورت مستقل و یا وابسته به حزب و گروهی بر ضد دولت اقدام به این کار می کند از این تروریسم به (( ترور از پایین ))‌و یا (( ترور سفید )) نیز یاد شده است.

 

ترور دولتی

چنانچه دولتها برای نیل به اهداف خود ایجاد وحشت در داخل یا در خارج بهره ببرند این گونه از تروریسم پدید می آید . (( تروریسم از بالا )) ویا (( ترور سرخ )) عناوین دیگری هستند که به این گونه اطلاق می گردند.

 

 

قلمرو

 

تروریسم محلی

این گونه از ترور در قلمرو داخلی یک دولت و توسط نیروهای عامل داخلی و انگیزه های محدود و مشخصی صورت می پذیرد . ویژگی بارز این گونه از تروریسم عدم مداخله نیروهای خارجی در آن است.

تروریسم بین الملل

 

این گونه از ترور در روابط بین الملل و با اثار فراملی در سطح منطقه ای و جهانی رخ می نماید . ویژگی بارز آن درگیر بودن دولتهای خارجی در این حوادث به صورت مستقیم و غیر مستقیم است.

 

 

ماهوی

تروریسم انقلابی

 

ویژگی بارز این گونه دست یافتن به تغییرات بنیادین و اساسی از محل ارتکاب این گونه از فعالیت ها می باشد . نظامهای مارکسیستی به این گونه اقبال زیادی داشته اند . اندیشه برخورد خونین با امپریالیسم و سرکوب آن بارزترین مصداق این گونه است.

 

تروریسم واپسگرا

تلاش برای صیانت از وضع موجود ( مبتنی بر عملکرد نژاد پرستانه یا اندیشه های سیاسی متروک و مورد نقد واقع شده ) و استمرار بخشیدن به نظامهای سیاسی ورشکسته شاخصه بارز این گونه از تروریسم را شکل می دهد.

تروریسم قومی- جدایی طلبانه

تلاش برای سیادت بخشیدن به گروه قومی خاصی در درون یک واحد سیاسی ملی و یا استفاده از ترور برای تحت فشار قرار دادن دولت مرکزی و تجزیه طلبی قومی خاص تا بتواند یک واحد سیاسی ملی مستقل را تشکیل دهد از مصادیق بارز این گونه از تروریسم است این گونه از تروریسم در جهان معاصر شیوع زیادی دارد.

 

 

 

 

جدول شماره 2: آمار هواپیما ربایی

 

وقایع مربوط به هواپیماهای

مسافربری

سال

 

انفجار هواپیما بر روی زمین

انفجار هواپیما در آسمان

تغییر مسیر هواپیما با کاربرد زور

جمع

تعداد

کشته

مجروح

زیان مالی (هواپیما)

تعداد

کشته

مجروح

زیان مالی

تعداد

کشته

مجروح

زیان مالی

تعداد

کشته

مجروح

زیان مالی

1968

1

50

1

1

-

-

-

-

-

-

-

-

1

50

75

1

1972

-

-

-

-

1

109

4

1

2

-

-

-

3

109

4

1

1986

-

-

-

-

-

-

-

-

1

-

-

-

1

-

-

-

جمع

1

50

75

1

1

109

4

1

3

-

-

-

5

159

 

 

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات