صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۵  ، 
کد خبر : ۲۰۸۶۱۴

دست های پنهان، توهین آشکار


بصیرت: در نیمه اول بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر، حواشی بر متن غلبه پیدا کرد. از یک طرف، فیلم هایی که می توان به آنها امید داشت، هنوز درحال گذراندن مراحل فنی خود هستند و نمایش شان به واپسین روزهای جشنواره موکول شده است و از طرف دیگر، به روی پرده آمدن چند فیلم بحث برانگیز، جنجالی- اما به شدت ضعیف- حاشیه جشنواره را پررنگ تر کرده است.
پس از تحمل جدیدترین فیلم خانم نیکی کریمی که با انتقاد همه نگاه ها و سلیقه ها مواجه شد، «فرزند صبح» بهروز افخمی نیز مسئله ساز شد. با گذشت چند روز از نمایش این فیلم در مرکز جشنواره، هنوز هم یکی از موضوعات مهم خبرگزاری ها، سایت ها و روزنامه هاست.
اما آنچه درمیان این هیاهوها و جنجال ها مغفول ماند، علت ها، عوامل ورود این فیلم به جشنواره، آن هم در بخش مسابقه بود. مهدی مسعودشاهی، مدیرمحترم، دلسوز و زحمتکش جشنواره فجر در واکنش به این اتفاق جواب جالبی داده است. (آقای مسعود شاهی به ارائه پاسخ های جالب مشهور است). او به خبرگزاری ایسنا گفته که به احترام امام(ره) و سرمایه گذار این فیلم -که یک نهاد مدعی حفظ آثار امام است- ما این فیلم را به نمایش گذاشتیم تا خود مردم و مخاطبان به قضاوت درباره این فیلم بپردازند... اما مسئله این است که اصلا ورود یک فیلم به جشنواره...، به خصوص در بخش مسابقه، به قضاوت مردم ربطی ندارد بلکه این قضاوت و رأی هیئت انتخاب است که تکلیف ورود یا عدم ورود و راه یابی آثار به بخش های گوناگون را مشخص می کند. عمق فاجعه همین جاست که چرا هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر امسال که بخش اعظم آن را مسئولان محترم معاونت سینمایی تشکیل داده اند، به ورود این اثر مبتدیانه و سطح پایین به بخش مسابقه تن دادند؟ هر بیننده عامی هم با تماشای سکانس های اولیه «فرزند صبح» به ضعف و کیفیت هنری و محتوایی این فیلم پی خواهدبرد (به همین دلیل نیز در همان دقایق نخستین نمایش فیلم، بخشی از تماشاگران محل نمایش فیلم را ترک کردند). بله می توانیم بگوییم در اکران عمومی، مردم قضاوت خواهندکرد و مثلا از تماشای آن خودداری خواهندکرد، اما راه دادن یک فیلم به بخش مسابقه جشنواره فجر که در اصل مهمترین محل تجلی قابلیت ها و توانایی های سینمای ایران است، یعنی اعتباربخشیدن به آن. اما اعتباربخشی به یک فیلم، درمقابل ضربه زدن به احترام یک جشنواره، آن هم جشنواره ای که یک همایش ملی محسوب می شود و مناسبتش پاسداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است. هدف از پرداختن به مسئله عجیب «فرزند صبح» در بیست و نهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر نباید فقط به خود این فیلم محدود شود، بلکه نحوه ورود آن به اصلی ترین میدان این جشنواره نیز می تواند به آسیب شناسی بخشی از جشنواره فیلم فجر منجر شود.
متاسفانه وجود برخی نقاط ضعف مثل حوادثی چون نمایش «فرزند صبح» به جشنواره ضربه می زند. از کنار این گونه رخدادها نمی توان به سادگی گذشت. هرنگاه دلسوز و آرمانگرایی، در کنار ذکر نقاط قوت و قدرت جشنواره فجر، مجبور است که به این گونه کاستی ها هم اشاره کند. وگرنه هرسال شاهد تکرار این گونه مسائل دراین جشنواره مهم و بزرگ خواهیم بود.
دوهفته پیش در یادداشتی درهمین صفحه نوشتم که حضور مدیران دولتی در هیئت انتخاب جشنواره ها آسیب زا است، نه به این دلیل که این افراد دولتی هستند، بلکه به این سبب که آنها ملاحظه پذیر و محافظه کار عمل می کنند. حالا می توانیم «فرزند صبح» را به عنوان یکی از نتایج این مسئله ببینیم.
همان طور که گفتم یک فرد عادی که آشنایی چندانی با سینما هم ندارد، در همان دقایق اولیه متوجه می شود که «فرزند صبح» چه قدر کار ضعیفی است. با این وصف، غیرمنطقی است که بگوییم، اعضای هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر نتوانسته اند ضعف و پیش پا افتادگی این فیلم را تشخیص دهند. بنابراین هیچ نتیجه ای جز این نمی توانیم بگیریم که دست ها و ملاحظاتی پنهان باعث شده اند که این اثر سطح پایین به سطح بالاترین میدان مسابقه سینمایی کشورمان راه یابد. کافی است به برخی اتفاقات توجه کنیم. مثل این اتفاق که زمان نمایش این فیلم از ساعات میانی روز به شب و مابین دو فیلم پربیننده منتقل شد. یعنی به وضوح آشکار است که خواسته اند فیلم، تماشاگر بیشتری داشته باشد. همچنین در بولتن روزانه جشنواره- که هر سال کیفیت و قوت آن نزول پیدا می کند- برای آن تبلیغ شد و گزارش ویژه ای را منتشر کردند.
این گونه اتفاقات البته منشأ و زمینه دیگری دارد و آن عدم تبیین و تعریف یک استراتژی و چارچوب هویتمند و انقلابی برای این جشنواره است. وگرنه، هیچ گاه فیلم هایی چون «فرزند صبح»، «سوت پایان»، «صد سال به این سال ها»، «آتشکار» و... که توهین به مخاطب و فرهنگ ایرانی هستند، در این جشنواره جولان خودنمایی نمی یافتند. این اتفاقات نشانه سرگردانی است. درست مثل نامه یکی از فیلم سازان که برای ورود فیلمش به جشنواره فجر، شرط و شروط تعیین کرده بود!این درحالی است که معمولا این جشنواره ها هستند که باید براساس ملاک های هدف خود برای حضور فیلم ها شرط و شروط بگذارند.
بخشی از این مشکلات به این دلیل است که جشنواره فیلم فجر «هویت» متعین و تعریف شده ای ندارد. به عبارت بهتر هنوز هم چرایی آن معلوم نشده و به همین دلیل چگونگی برگزاری آن دچار سرگردانی است. جشنواره فیلم فجر به جای تعریف، همواره تعارف داشته است! در نتیجه این که تا برای چرایی برگزاری جشنواره فیلم فجر پاسخ روشن و چشم انداز راهنمایی نیابیم، در چگونگی برگزاری آن با چالش و فراز و نشیب مواجه خواهیم بود. اگر در پی آن هستیم که طرحی نو در سینمای ایران دراندازیم- که حتما هستیم- باید تعارف ها را کنار بگذاریم؛ محافظه کاری و انفعال، عامل رکود و مرداب شدن فرهنگ است. با تعریفی تازه و خلاف عادت مرسوم از جشنواره فیلم فجر می توانیم سینمایی دیگر را خلق کنیم.
بعد از تحریر:
بهروز افخمی در نامه ها و مصاحبه هایش به طور دائم تأکید می کند که کارگردان فیلم «فرزند صبح» نیست و نسخه نهایی فیلم بدون رضایت او به جشنواره آمده و... آنچه افخمی به آن اعتراض دارد و کار خودش نمی داند، به تدوین، میکس و دوبله اثر محدود می شود. اما فیلمنامه اثر، پلان هایی که تصویربرداری شده اند و نحوه نقش آفرینی بازیگران با کارگردانی افخمی شکل گرفته اند. فیلمی که با نام «فرزند صبح» دیدیم، حتی با تدوین و صداگذاری مجدد نیز در شأن امام خمینی(ره) نخواهد بود. اشکال از جای دیگری است... بماند!
آرش فهیم
 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات