تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۴  ، 
کد خبر : ۲۱۱۹۳۸

مشکلات و آینده روابط ایران و مصر

ترجمه: ل. عابدینی اشاره: روابط ایران و مصر، از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، بدلیل قرارداد ننگین کمپ دیوید، قطع گردید و تا زمان حیات حضرت امام(ره) خط‌مشی قطع روابط برقرار بود. از سال 68 به بعد، بدلیل تحولات داخلی، و خصوصا تحولات جهانی که از سال 70 به بعد به وقوع پیوست، خط‌مشی برقراری روابط با مصر در دستور کار سیاست خارجی کشورمان قرار گرفت، در این سالها، با توجه به شرایط و مقتضیات، هر دو کشور بگونه‌ای با این سیاست برخورد کرده‌اند، و اگرچه هر دو کشور روابط در حد «دفتر حفاظت منافع» و «سفرهای سیاسی» را پذیرفته‌اند، اما ظاهرا تا برقراری روابط سیاسی عادی راه درازی در پیش است. بدون آنکه بخواهیم به نقد و بررسی راه طی شده بپردازیم و دیدگاه خود را در زمینه مناسبات دو کشور بیان داریم، مناسب دیدیم ترجمه تحلیلی را که مرکز مطالعات استراتژیک الازهر در این زمینه تهیه کرده است، تقدیم خوانندگان کنیم تا معلوم گردد که مصریان چه تحلیلی در برخورد با خط‌مشی ایران در سالهای اخیر داشته‌اند، به امید آنکه مورد استفاده و توجه علاقه‌مندان به مباحث سیاسی، خصوصا دست‌اندرکاران سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد.

روابط سیاسی ایران و مصر در آوریل 1979 (فروردین 1358) درست زمانی که چند هفته از پیروزی انقلاب ایران توسط نیروهای اسلامی و راستگرایان می‌گذشت به طور یکجانبه قطع شد.
قطع روابط یکجانبه تهران - قاهره در حالی به وقوع پیوست که نخست‌وزیر وقت مصر پیام تبریکی خطاب به مهندس «مهدی بازرگان» رئیس دولت موقت ایران پس از اعلام جمهوری اسلامی ارسال داشته بود.
از نظر ایران عوامل متعددی باعث شد تا تیرگی مناسبات تهران - قاهره تداوم یابد، به گونه‌ای که عوامل مذکور را در نیمه دوم دهه هشتاد به صورت زیر می‌توان خلاصه کرد.
الف- روابط مصر و ایران ابتدا از اقدام قاهره برای استقبال از شاه در زمان ریاست جمهوری انورسادات و نیز برگزاری تشریفات نظامی برای تشییع جنازه وی، متاثر شد. اما باید یادآوری کنیم که رئیس‌جمهور انورسادات پس از مرگ شاه به مشروعیت انقلاب اسلامی ایران اعتراف کرده، جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت.
به همین ترتیب مصر در سال 1980 به رسمیت شناختن جانشینی ولیعهد، پسر شاه را به عنوان شاه جدید ایران را تکذیب کرد. از سوی دیگر، در سالهای اول پیروزی انقلاب ایران، تمجید و تقدیر از رهبری جمال عبدالناصر در مصر و منطقه در دهه 70 از سوی ایران مشاهده می‌شد.
در همین حال انتقادهایی نیز از اقدام جمال عبدالناصر به خاطر بنیانگذاری پان عربیسم و پذیرش ماموریت فرستاده آمریکایی روجرز برای مذاکرات صلح در سال 1970 وارد شد.
ب- بین دو کشور در مورد دیدگاه اسلام و نقش آن در جامعه و سیاست تعارض و تضاد وجود داشت. رهبران ایران، رهبران مصر را متهم می‌کردند به اینکه آنها در انتساب واقعی شیعه به اسلام شک و تردید می‌کنند.
در همین حال روزنامه‌های ایرانی به ویژه روزنامه جناحهای رادیکال (تندرو) جریانات و حرکتهای اسلامی در مصر را فرزند خلف انقلاب اسلامی ایران می‌دانستند. ایران اسمهای «خالد اسلامبولی»، «شیخ کوشک» و «سلیمان خاطر» را روی خیابانهای تهران گذاشت. و حتی آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور، هنگامی که در سال 1364 (1985) رئیس مجلس بود، حرکتهای گروههای اسلامی در مصر را مشابه حرکتهای انقلاب اسلامی در آغاز انقلاب دانست.
برخی روزنامه‌های ایران در بعضی مناسبات خواستار آغاز حرکتهای مسلحانه از سوی گروههای داخل مصر علیه حکومت شدند. در همین حال بعضی رسانه‌های ایران به این بهانه که گروه اخوان‌المسلمین در مصر از عربستان سعودی پیروی می‌کند به آن حمله کردند. از سوی دیگر حکومت ایران کتابهای حسن‌البناء و سیدقطب را که سالها قبل فوت کرده‌اند ترجمه و در بین ایرانیها توزیع می‌کرد.
بدون تردید انقلاب ایران تاثیر بسزایی در فکر و تاکتیک تعدادی از حرکتها و جنبشهای منفی در مصر ایجاد کرد و مبارزه خشونت‌آمیز را برای آنها بنیان گذاشت. برخی شواهد حکایت از ارتباط بین گروههای جهادی در مصر با ایران دارد که از طرف عواملی در فلسطین و سرزمینهای غزه صورت می‌گرفت.
در اوت (1983) 1362 مقامات امنیت مصر از کشف دسیسه‌ها و توطئه‌های حزب آزادیبخش اسلامی خبر دادند که با ایران در ارتباط بود. از اوت 1985 شواهد موجود گویای بازداشت گروههای شیعی و نیز ممانعت از برنامه‌های آنها توسط دولت مصر به بهانه خدمت آنها به منافع دولت ایران است.
اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، قاهره همواره ایران را متهم به ارتکاب اعمال خرابکارانه توسط گروههای تروریستی در داخل مصر می‌کرد.
ج- ایران از روابط مصر و آمریکا به ویژه برگزاری مانورهای مشترک نظامی اظهار نگرانی کرده و آنرا بر ضد خود تلقی می‌نمود. خصوصاً به دنبال اعلام آمادگی مصر برای عملیات آزادسازی گروگانهای آمریکایی در تهران در نوامبر 1979 (دی 1358). شواهد موجود حکایت از همکاری مصر و ایجاد تسهیلاتی برای عملیات نظامی آمریکا برای نجات گروگانها دارد.
د- موضعگیری مصر در جنگ ایران و عراق. در تایید و حمایت از عراق بود و ایران را دشمن خود قرار داد. مصر تجهیزات جنگی در اختیار عراق قرار داد. گذشته از این، اسناد و مدارک تایید شده حکایت از وجود سربازان و کارشناسان نظامی مصر در میان ارتش عراق در طول جنگ دارد.
از سوی دیگر بیانیه شورای همکاری عربی بین مصر، عراق، اردن و یمن، حساسیت ایران را نسبت به مصر افزود همچنین از زمانیکه مصر روابط خود را با جامعه کشورهای عربی خلیج‌فارس بهبود بخشید. موضعگیریهای تندی علیه ایران در پیش گرفت.
در همین زمان مصر، ایران را متهم به ایجاد ناآرامی در دریای سرخ نمود. این در حالیست که ایران 73 درصد از واردات و 76 درصد از صادراتش از کانال سوئز در این دریا صورت می‌گرفت. به همین خاطر نخست‌وزیر وقت آقای «میرحسین موسوی» شدیداً این اتهام مصر را رد کرد.
تهران از آزادسازی مصریهایی که در بازداشت ایران بودند (چه اسرای مصری در جنگ ایران و عراق و چه ماهیگیران مصری) خودداری کرد و فقط با وساطت کسانی که ایران از آنها به عنوان رهبران مسلمان مردم مصر یاد کرد، اسرا را آزاد کرد.
تهران با آزادسازی این اسرا خواستار گفتگو با قاهره برای حل عملی مشکل در مناسبات دو کشور شد.
در همین رابطه باید به موضع ایران در مورد نقش مصر در بیانیه دمشق اشاره کرد. آنچه اشاره به آن ضروریست این است که محافل سیاسی و دولتمردان ایران نمی‌خواهند نقش مهم مصر را در امنیت خلیج‌فارس بپذیرند، چرا که این کشور نقش رهبری در میان کشورهای عربی دارد.
ایران تصور می‌کرد که خاورمیانه از کشورهای استراتژیک جدا از هم تشکیل شده است و خلیج‌فارس، عربی نیست. چرا که ایران در این منطقه بیشترین مساحت ساحل و جمعیت را دارد.
ایران در مورد امر مسلم رهبری مصر بر جهان عرب که حضور نظامی مشروع و دائمی مصر در خلیج‌فارس را توجیه می‌کند، به صورت جدی تردید کرده و آنرا قبول نکرد. ایران این نقش (رهبری مصر بر جهان عرب) را فقط منحصر به رهبری انقلاب رئیس‌جمهور فقید عبدالناصر در دهه 50 و 60 می‌داند.
ایران از حضور نظامی مصر در خلیج(فارس) که از سوی کشورهای حاشیه خلیج(فارس) به ویژه از ناحیه عربستان سعودی و امارات متحده عربی پذیرفته شده بود، به عنوان مزدورانی که در خدمت منافع آمریکاست یاد کرد.
ه‍ - عامل دیگری که در وراء کاهش سطح مناسبات ایران و مصر تاثیر داشت، مخالفت تهران با سازش مصر و اسرائیل (رژیم صهیونیستی.م) و برقراری روابط قاهره با تل‌آویو بود و همچنین نقش مصر برای به رسمیت شناخته شدن موجودیت اسرائیل در جهان عرب و متقاعد کردن کشورهای عربی که به طور مستقیم با اسرائیل در تخاصم بودند به ویژه فلسطین برای پیروی از مصر در رابطه با اسرائیل (هرچند که برخی تحلیلگران در مورد تاثیر و نقش قاهره تردید دارند) شدیداً مورد انتقاد ایران قرار می‌گرفت.
هنگامی که روابط دو کشور رو به بهبود می‌گذاشت تردیدها و بی‌اعتمادیهای آشکاری در این روند وارد شد. پس از زلزله ایران در ژوئیه 1990 مصر کمکهای غذایی به ایران ارسال کرد. در نوامبر 1991 رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، سعید رجایی خراسانی حمایت خود را با از سرگیری روابط سیاسی مصر و ایران اعلام کرد. اما پس از آن زمینه از سرگیری روابط تهران - قاهره با حملات روزنامه‌های ایران که مصر را شیطان کوچک می‌خواندند، تحت‌الشعاع قرار گرفت.
در آگوست همان سال، مصر ایران را متهم به آموزش برخی عناصر گروه جهاد اسلامی در سودان کرد. همچنین مصر کمکهای ایران را به قربانیان حادثه زلزله‌ای که در 12 اکتبر 1992 در مصر رخ داد، رد کرد.
تیرگی روابط ایران و مصر به خاطر فراخواندن رئیس حافظ منافع مصر در تهران در 30 نوامبر 1992 به دنبال اتهام وزیر کشور مصر به ایران مبنی بر دست داشتن ایران در تربیت و اعزام عناصر افراط‌گرای اسلامی، افزایش یافت.
مصر از ایران خواست که در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نکند. در 18 مارس 1993 دولت مصر درباره سودانی‌هایی که اخراج کرد گفت که این افراد از طرف ایران آموزش دیده‌اند تا اعمال تروریستی در مصر انجام دهند.
از سوی دیگر رئیس‌جمهور مصر حسنی مبارک در آوریل 1993 درخصوص متهم کردن ایران به دست داشتن در اعمال خرابکاری در مصر و دخالت در امور داخلی کشورها را به رایزنی پرداخت.
فقط در خلال ماههای اخیر، برخی رفتارهای مثبت از سوی دو کشور مشاهده شده که نشاندهنده علاقه دو کشور برای برقراری مجدد مناسبات بود. پیش از آن، ناظران بر این باورند که هر حرکتی برای بهبود مناسبات، چه به خواست یکی از دو کشور یا با میانجیگری کشور دیگری صورت می‌گرفت که زمان بر آن سایه می‌انداخت و یا حداقل اینکه با برخورد سردی مواجه می‌شد.
این مشکل یا در واقع بی‌ثمر ماندن زمینه‌های مساعد بوجود آمده برای بهبود مناسبات به این خاطر و پیش می‌آمد که ایران یا به اعلامیه دمشق (2 + 6) و نقش مصر در خلیج(فارس) حمله می‌کرد، یا در مذاکرات صلح خاورمیانه (مذاکرات سازش اعراب و رژیم صهیونیستی) اخلال ایجاد می‌کرد، یا با روابط مصر با آمریکا و رژیم صهیونیستی مخالفت کرده است، و یا این مشکل بخاطر ضدیت با تهدیدات ایران علیه بعضی کشورهای خلیج(فارس) و استمرار حاکمیت ایران بر جزیره‌های سه‌گانه در خلیج‌(فارس) پیش آمده است.
از سوی دیگر ایران مدعی شد که مصر و دیگر کشورهای عربی به فکر تربیت و اجرای توطئه و دسیسه در ایران هستند. با وجود این پس از آن در ماههای اخیر حرکتهایی آغاز شد که به صورت بسیار کند و بطئی اما ملموس و قابل ملاحظه به سمت بهبود روابط دو کشور مصر و ایران حرکت می‌کرد.
در سپتامبر 1994 مصر خواستار مشارکت ایران در کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد جمعیت و رشد که در قاهره برگزار شد، گردید. با وجود این مصر قبل از تشکیل کنفرانس نگرانی عمیقی از ناحیه بعضی موضوعات دینی که در دستور کار قرار داشت از خود نشان می‌داد. چرا که ایران رهبری دینی و فکری جهان اسلام را متعلق به خود می‌دانست و در خصوص این موارد دیدگاهی متفاوت از قاهره دارد.
لیکن حضور ایران در کنفرانس باعث ایجاد تعدیل در مفاد دستور کار کنفرانس به ویژه در عمل گردید. هیات ایرانی نیز از ریاست کنفرانس (مصر) انتقاد نکرد و با قاهره برای مقابله با مشکلاتی که متوجه کنفرانس بود، همکاری کرد.
گذشته از این موضعگیری مصر و ایران با توجه به شرایط موجود درخصوص پیمان منع گسترش سلاحهای هسته‌ای به صورت واحد و مشترک بود. به ویژه اینکه هر دو کشور شدیداً مخالف زرادخانه‌های اتمی رژیم صهیونیستی بودند و خواستار ایجاد خاورمیانه‌ای (منطقه‌ای) عاری از سلاحهای هسته‌ای بودند.
مصر به طور آشکار همواره از رژیم صهیونیستی خواسته تا به پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی بپیوندد. متعاقبا ایران از این موضع مصر شدیداً حمایت کرد و از زبان مسئولین ایران یا در مطبوعات این کشور بارها این موضع مصر شنیده و نوشته شد.
مسئله امضاء توافقنامه منع گسترش سلاحهای هسته‌ای به سبب اتهامات غرب و رژیم صهیونیستی علیه ایران به طول کشید. چرا که ایران متهم می‌شد به اینکه برای بدست آوردن امکانات نظامی اتمی تلاش می‌کند. این حساسیتها از زمانی افزایش یافت که قرارداد اتمی ایران و روسیه به منظور ساخت و تجهیز نیروگاه اتمی و نیز تلاش ایران برای خرید اورانیوم غنی شده از چین آشکار شد.
تهدیدات غرب علیه ایران به خاطر نگرانی از به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی صورت می‌گرفت. اما مصر با صدور اعلامیه‌ای توان اتمی رژیم صهیونیستی را خطر جدی برای کل منطقه خواند.
همینطور مصر اعلامیه آمریکا برای تایید تلاشهای این کشور برای تحریم نفتی و اقتصادی بین‌المللی علیه ایران را نپذیرفت.
سپس موضع هند از موضع حمایتی ایران تغییر کرد، چرا که به صلاح مصر نبود که مواضعش به نفع ایران بنا به مصالح و مواضع طرف ثالث ارتباط پیدا کند.
در اثناء دوره گذشته، نشستهای مشترکی بین مقامات دو کشور ایران و مصر در سطح وزرای خارجه یا دیگر سطوح پیش آمد که مواضع مشترک و موافق ایران و مصر را در حول برخی مسایل مانند بوسنی به نمایش گذاشت. در همین حال هر دو دولت برای حفظ کانالهای ارتباطی و گشودن باب گفتگو (علی‌رغم مداومت برخی مشکلات در مناسبات دو طرف) تلاش می‌کردند.
به همین منظور هر دو دولت از کنفرانسهای بین‌المللی و نشستهای سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش عدم تعهد برای تشکیل این‌گونه گفتگوهای دوجانبه بهره گرفتند.
به دنبال سوءقصد نافرجام علیه رئیس‌جمهور حسنی مبارک در «آدیس بابا» در ژوئن 1995 نخست‌وزیر سابق اسرائیل اسحاق رابین ادعا کرد که شواهد مستدلی در اختیار دارد که حکایت از دست داشتن گروههای تروریستی حمایت شده از سوی ایران در ترور نافرجام مبارک می‌کند.
علی‌رغم حمایت محافل خبری غرب از این ادعای اسحاق رابین و انتظار محافل سیاسی غرب مبنی بر حمله سیاسی قاهره علیه تهران، قاهره هیچ اتهامی مبنی بر دست داشتن مستقیم ایران در ترور نافرجام مبارک، متوجه ایران نکرد.
بدین‌ترتیب فصل تازه‌ای در جریان بهبود ضمنی مناسبات ایران و مصر بوجود آمد که مصر اجازه نداد کشورهای ثالث روابط دوجانبه ایران و مصر را تعیین کنند.
ایران نیز انتظار داشت که مقامات مصری به سرعت ادعای نخست‌وزیر (رژیم صهیونیستی) اسرائیل و هر نوع ارتباط ایران با این اقدام تروریستی را نفی بکنند. منابع رسمی ایران نیز هیچ اشاره‌ای به منابع مورد حمایت این اقدام نکردند و اگر از جانب برخی روزنامه‌های ایران حمایتهایی از این اقدام تروریستی مشاهده می‌شد، می‌توان آنرا منشعب از رقابتهای درونی جناحهای حاکم و دیگر رقبا دانست.
جریان بهبود مناسبات قاهره - تهران در ضمن جریان کلی بهبود روابط ایران با کشورهای بزرگ دنیا که از جانب آقای هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور (علی‌رغم برخی موانع و مخالفتها) ایجاد شده بود، قرار گرفت و توجیه مناسبی یافت.
فرار داماد صدام ژنرال «حسین کامل» به اردن در اوت 1995 منجر به طرح سناریویی از جانب آمریکا و اردن در مورد آینده عراق شد که با سناریوی دیگری که خواهان حفظ وحدت عراق و مخالفت با هرگونه مداخله خارجی برای تغییر حکومت در عراق بود، مواجه شد. این سناریو از جانب مصر، سوریه و ایران حمایت می‌شد.
مشابهت مواضع ایران و مصر درخصوص عراق و مذاکره غیرمستقیم در این خصوص از کانال سوریه، فرصت مناسب تازه‌ای برای بهبود مناسبات قاهره، تهران ایجاد کرد.
در زمینه‌های اقتصادی نیز دیدار مقامات کاری و اقتصادی دو کشور دستاوردهای مفیدی داشت، به گونه‌ای که دو کشور درخصوص نشستهای آتی مسئولین دو کشور برای بحث در مورد بدهیهای مالی و اقتصادی مصر به ایران توافق کردند. همچنین دو کشور توافق کردند که شرکتها و موسساتی که قبل از سال 1979 بین دو کشور بوجود آمده بودند، فعالیتهای خود را از سر گیرند.
همچنین دو کشور برای بررسی راههای همکاری در زمینه‌های محدودی چون تولید شکر توافق کردند. در نوامبر 1994 مصر موافقت کرد که در ازای بدهی‌اش به ایران در سال 1995، ابزار و آلاتی به ایران بدهد که ارزش آن در حدود 149 میلیون دلار بود. برخی مسئولین مصر می‌گویند حل معضل بدهیهای مصر به ایران مسئله بسیار مهم و حساسی است که به بهبود مناسبات دو کشور منجر خواهد شد.
نتیجه:
همانند دیگر مناطق دنیا، همچنانکه پیشرفت در مناسبات منطقه‌ای ایران نیز نشان داد، این دولت است که موضعگیریها و سیاستهای منطقه‌ای خود را تنظیم می‌کند و این امر گاهی فراتر از ادعاها و عقاید عام دولتها است.
همچنانکه سیاستهای منطقه‌ای ایران در آسیای مرکزی و خلیج(فارس) و به تازگی در قبال مصر، ثابت کرد، اظهارات و ادعاهای سیاسی شاید تندتر از اعمال و رفتار باشد، آنگونه که حرکت اولیه سیاستهای آقای هاشمی‌رفسنجانی به این نحو بود.
ممکن است علت وجود اختلاف و شکاف بین موضع‌گیری و رفتار ایران را به خاطر وجود تناقض بین نیاز ایران به بهبود مناسبات با دولتهای همسایه و بین خواسته‌های این نظام برای تبدیل شدن به مرکز فکری، عقیدتی جهان اسلام، دانست.
در واقع نگرانی ایران از تهدیدات احتمالی از جانب کشورهای دیگر یا نیاز به ایجاد جو همزیستی مسالمت‌آمیز با کشورها، تهران را برای سیاست‌گذاری مبتنی بر دوستی و روابط مسالمت‌آمیز ترغیب کرد.
آنچه باعث می‌شود تا بخش دوم را باور کنیم، تلاش ایران برای حل مسالمت‌آمیز بحرانهای منطقه‌ای چون افغانستان، تاجیکستان، ناگورن و قره‌باغ و کشمیر است.
ناگفته نماند که هنوز سیاستهای منطقه‌ای ایران تا حدودی متاثر از برخی گرایشات و موضع‌گیریهای جناحها به ویژه جناح چپ در تهران است.
در هر حال مناسبات مصر و ایران در جهت بهره‌برداریهای دوجانبه از این مناسبات ادامه خواهد یافت و مسائلی همچون اهمیت سیاسی و استراتژیکی دو کشور مسایل بعدی هستند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات