سفر انور عشقی ژنرال بلندپایه سعودی به اسرائیل پس از شکست عربستان در سوریه، عراق، یمن و غیره همان وضعیتی را در ذهن امت عربی تداعی میکند که سفر ژنرال انور سادات رئیس جمهوری مصر به اسرائیل پس از شکست در جنگ 1973تداعی کرد.
پس از سه چهار جنگی که رژیم اسراییل علیه اعراب تدارک دید و در همه جنگها به نحوی قوای عربی را متحمل شکست کرد آرام آرام سرخوردگی ناشی از تحقیر نظامی اعراب آنها را از راهبرد «نابودی اسراییل» به «همزیستی با اسراییل» سوق داد.
میداندار این حرکت سازشکارانه انور سادات بود که در 15 اکتبر 1970(49ش) جایگزین جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر شده بود. سادات که بطور نیم بند در سال 1973(52ش) با اسراییلیها زور آزمایی کرده و نتیجهای حاصل نکرده بود برخلاف سلفش عبدالناصر راه همزیستی مسالمت آمیز بااسراییل را در پیش گرفت و در سال 1978 (57ش) یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران از بیت المقدس دیدار کرد.
این اقدام او اگرچه اسراییل را وارد دوره شناسایی در صحنه منطقهای و بینالمللی کرد و حمایتهای غربی از وی و حکومتش را به دنبال داشت لیکن نفرت از وی را در اعماق قلوب مردمش تزریق نمود. امری که سادات هرگز آن را در محاسباتش وارد نکرد تا زمانی که به دست خالد اسلامبولی افسراسلامگرای ارتش مصر ترور شد. از این زمان به بعد بود که سنجش ذائقه ملتها همواره در نظر سران دولتهای عربی در خصوص عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس مورد محاسبه قرار گرفت و به رغم امضای قرار داد سازش کمپ دیوید میان مصر و اسراییل اما هرگز این روابط از مرحله صلح سرد عبور نکرد. چرا؟ چون ملت مصر هیچ گاه این قرار داد را به رسمیت نشناخت و هنوز هم به رسمیت نمیشناسد.
تاریخ، جملات زیر را در باره انور سادات به ثبت رسانده است: "وی اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان سازش را با دولت اسرائیل امضاء نمود و این کشور را بیچون و چرا به رسمیت شناخت." وی همچنین به دلیل همین تلاش برای برقراری سازش موفق به دریافت جایزه صلح نوبل توسط بنیاد نوبل در سال 1978 (57ش)گردید. هرچند این پیمان در افکار عمومی غرب و اسراییل یک موفقیت جدی برای اسراییل محسوب میشد و انورسادات بعنوان فردی صلح طلب معرفی میشد اما افکار عمومی اعراب و مسلمانان، مخالف این قرارداد بود. در سپتامبر سال 1981(60ش)، سادات اقدام به سرکوب و دستگیری گروههای مخالف سازش در جهت آرام کردن و کنترل کامل اوضاع مصر نمود که موج دستگیریها در خارج از مصر با محکومیتهای بینالمللی مواجه شد.
در نتیجه در روز 6 اکتبر 1981 میلادی(60ش)، یعنی کمتر از یک ماه از آغاز دستگیری مخالفان(تقریبا یک سال قبل از آزاد سازی خرمشهر از دست رژیم بعث صدام و یکسال قبل از اشغال بیروت توسط اسراییل)، انور سادات مورد سوءقصد قرار گرفت. در سالروز رژه پیروزی 6 اکتبر در قاهره، انور سادات در جایگاه ویژه به دست تنی چند از سربازان ارتش مصر وابسته به گروه جهاد اسلامی مصر و مشخصا سروان خالد اسلامبولی از ناحیه سر هدف قرار گرفت و به قتل رسید. بعدها گفته شد که در آن روز مسئولان اصلی کنترل و حفاظت رئیسجمهور در مراسم حج و در عربستان بسر میبردند.
گروه جهاد اسلامی مصر مخالف سرسخت قرار داد سازش کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل و شناسایی اسرائیل توسط مصر بود. این جماعت از اینکه سادات مصر را از خط مقدم مقابله با رژیم صهیونیستی خارج کرده بود به شدت خشمگین بودند. پس از ترور انور سادات حضرت امام (ره) در پیامی که به مناسبت عید قربان صادر فرمودند در عبارات کوتاهی به ترور انور سادات هم اشاره میفرمایند: «... در این سال، این عید برای مسلمانان از آن جهت مبارکتر است که در آستانه آن فرعون مصر رهسپار کوی فرعونیان گردید..».
اهمیت فوقالعاده استراتژیک و ژئوپلتیک مصر در جهان عرب آنزمان و برتری نظامی این کشور نسبت به دیگر کشورهای عربی در میانههای قرن بیستم برکسی پوشیده نیست. بزرگی میگفت مصر حکم رهبری جهان عرب را داشت هرگاه قیام و قعود میکرد امت عربی هم به تبع مصر قیام و قعود میکرد. جنگهای دهه50 و 60 قرن بیستم علیه اسراییل به رهبری جمال عبدالناصر برای رهایی فلسطین و همدردیها و همراهی خالصانه امت عربی با او مصداقی بر دوره طلایی مصر در رهبری جهان عرب بود.
با این وجود دولت مقتدر مصر با همه جبروتش و با همه حمایتهای مالی، سیاسی و دیپلماتیک غرب از رئیسجمهور وقتش اما زمانی که از خط مطالبات ملت مسلمان این کشور خارج شد و تن به سازش داد ملت تصمیم دیگر گرفت و مهر ننگین سازش با غاصبان صهیونیستی را برپیشانی سادات داغ کرد.
این روزها شاه سلمان؛ شاه سعودی گو اینکه سودای سازش با اسراییل را دارد. دست کم از اخبار و رفت و آمدهای پرترافیک هوایی تل آویو- ریاض و بالعکس که چنین برداشت میشود. خواه این نزدیکی به قولی با هدف بدرکردن ایران از میدان رقابت منطقهای باشد خواه فرجام دادن به طرح سازش عربی- اسراییلی، هرچه باشد احتمالا عامل مردمی را وارد محاسبات راهبردیاش نکرده است. همان عاملی که انورسادات فکرش را نمیکرد و اساسا اهمیتی نداد و مستظهر به عایدات مالی غرب، آرمان فلسطین را زیرپا گرفت و شد آنچه که نباید میشد.
دولت سعودی پس از باختنِ قافیهِ رقابت منطقهای و جهانی به محور مقاومت، این روزها از ترس مرگ، به خود مرگ پناه برده است. سفر انور عشقی عالی رتبهترین مقام نظامی سعودی به تل آویو پس از شکست در سوریه، عراق، یمن، لبنان و... دقیقا همان وضعیتی را در ذهن انسان عربی تداعی میکند که سفر انور سادات رئیسجمهور مصر به بیت المقدس پس از شکست در جنگ رمضان تداعی کرد. به نظر میرسد شاه سلمان برای حفظ سلطنت خود عطای رهایی فلسطین را بر لقایش بخشیده باشد و از نابودی اسراییل به همزیستی با اسراییل رضایت داده است. اما در عصر بیداری ملتها آیا پناه بردن به اسراییل تداوم سلطنت را برای بن سعود تضمین خواهد کرد؟ آیا ملت عربستان فرصت خواهد داد که سناریوی سادات برای او و پسرش تکرار نشود؟ به واقع هیچ تضمینی وجود ندارد و اساسا به گواه تاریخ، ملتها به هیچ خاندان و سلطنت و مالک خائن به ملتی تضمین ماندن ندادهاند.
میان رهبری «قلب» ملتهای عربی توسط عبدالناصر در میانههای قرن 20 با رهبری «جیب» دولتهای عربی توسط شاه سلمان در قرن 21 تفاوت از زمین تا آسمان است. او نه میخواهد و نه توانش را دارد که بر قلب ملتهای عرب رهبری کند چه رسد به اینکه امورات آنها را به دست گیرد و هدایت نماید و ملتها هم پشت سر او حرکت کنند. شاه سعودی با تن دادن به سازش و خیانت به امت عربی و اسلامی روزهای سختی در پیش خواهد داشت چه بسا نسخه انور سادات و یا نسخه پهلوی دوم و یا بن علی در انتظارش باشد.
http://jomhourieslami.net/?newsid=100467
ش.د9501614