صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۵:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۲۵۳۲۱

لیبی کشوری رازآلود

لیبی رازهای ناگفته فراوانی دارد که ممکن است از این به بعد در گزارش‌ها و خبرها به آن‌ها پی ببریم. زندان‌های مخوف، شکنجه‌های قرون وسطایی، ثروت‌های پنهان شده، کاخ‌های زیرزمینی، مراودات غیرشفاف با ...

مقدمه
  سرزمینی وسیع در شمال آفریقا با قبایلی فراوان، جمعیتی کم و ثروتی زیاد؛ حکومتی مستبد، حاکمی بی‌خرد و فراری، گذرگاهی مهم برای اقتصاد جهانی؛ اما سرنوشتی نامعلوم !این‌ها همه حرف‌های لیبی نیست؛ لیبی رازهای ناگفته فراوانی دارد که ممکن است از این به بعد در گزارش‌ها و خبرها به آن‌ها پی ببریم. زندان‌های مخوف، شکنجه‌های قرون وسطایی، ثروت‌های پنهان شده، کاخ‌های زیرزمینی، مراودات غیرشفاف با شرکت‌های اروپایی و آمریکایی، حساب‌های بی‌حساب در بانک‌های غربی و هزاران رازهای ناگفته دیگر که حکایت عملکرد همه حکام مستبد و وابسته منطقه‌ای است که مردم مسلمانش به پا خاسته‌‌اند تا حقوق حقه خود را از ظالمان بستانند.
- قبایل لیبی ؛ انقلاب اخیر
نظام سیاسی لیبی درزمان قذافی براساس هم‌پیمانی‌های قبیله‌ای سیاسی بنا نهاده شده است. نظام حکومتی قذافی بر اساس ائتلاف سه قبیله بزرگ شامل «القذاذفه» که قبیله شخصی قذافی و خانواده وی است، «الورفله»، «المقارحه» بنا شده و طی همه چهاردهه گذشته، بقیه قبایل به‌نوعی دنباله‌روی این ائتلاف اصلی بوده‌اند‌. بر اساس گزارش‌ها، 64 قبیله در لیبی وجود دارد که 61 قبیله و 97 درصد جمعیت لیبی عرب و سه قبیله معادل 3 درصد موسوم به «بربر» یا غیر عرب هستند. تعداد قبایل بانفوذ و تعیین‌کننده لیبی انگشت‌شمار است که می‌توان به طور اجمالی از قبایل زیر به عنوان تعیین‌کننده‌ترین‌ها نام برد:
1- الورفله: یکی از بزرگ‌ترین قبایل لیبی از حیث تعداد و گستره تحت نفوذ جغرافیایی در لیبی به شمار می‌رود. تعداد افراد این قبیله حدود یک میلیون نفر معادل یک‌ششم جمعیت کل لیبی است. روابط محکم و اجتماعی افراد قبیله و وفاداری‌شان به یکدیگر در لیبی زبانزد است. به طور خاص در غرب و شرق لیبی ساکن هستند. یکی از مهم‌ترین مناطق تمرکز آن‌ها شهر «بنغازی» است که مرکز اساسی صادرات گاز و نفت و خواستگاه انقلاب ضدقذافی بود‌. این قبیله در انقلاب سپتامبر سال 1969 نیز با انقلابی‌ها هم‌پیمان شد و به این ترتیب، شرایط برای ورود تعداد زیادی از افراد این قبیله به مؤسسات دولتی و فرمانروایی و مناصب سیاسی و نظامی فراهم شد. پیش از این، قبیله با مساعدت برخی افسران ارتش وابسته به خود در نظام قذافی، شبه‌کودتایی را به رهبری «حسن اشکال»، یکی از بزرگ‌ترین سران قبیله، علیه قذافی به راه می‌اندازند؛ اما این اقدام شکست می‌خورد و تعدادی از افسران ارتش به جرم کودتا اعدام می‌شوند یا به زندان می‌افتند. گفته می‌شود دلیل عدم اعتماد قذافی به ارتش، همین شبه‌کودتای شکست خورده بوده است. قبیله «الورفله» بزرگ‌ترین قبیله لیبی و اولین قبیله‌ای بود که به انقلابی‌ها پیوست و در بنی‌ولید، سرت، طرابلس و بنغازی با تأیید انقلاب، ضربات سختی را بر پیکره نظام قذافی وارد کرد.
2-ترهونه: دومین قبیله بزرگ لیبی از حیث جمعیتی است که در «تاورغاء» و «طرابلس» ساکن است و رسماً اعلام کرده که به انقلابی‌ها پیوسته است‌. «ترهونه» ده‌ها قبیله فرعی را در دل خود جای داده است‌. مرکز اصلی آن، منطقه «ترهونه» در جنوب غربی طرابلس است‌. نسبت قابل‌توجهی از نیروهای مسلح لیبی به این قبیله وابسته‌اند و اعضای آن یک‌سوم ساکنان شهر طرابلس را شامل می‌شوند.
3- القذاذفه: قبیله اصلی حاکم بر کشور لیبی است و اصل و نسب «معمر قذافی» به آن باز می‌گردد‌. مرکز اصلی این قبیله منطقه «سبها» در مرکز لیبی است که تعداد ساکنان آن به 126 هزار تن می‌رسد؛ اما از لحاظ تسلیحات و امکانات، قوی‌ترین قبیله به شمار می‌رود. عدم اعتماد معمر قذافی به ارتش، باعث شد از بین قبیله خودش به نام «ملت مسلح» افرادی «شبه نظامی» را در رأس تشکیلات خنثی کننده‌ای در برابر ارتش قرار دهد. اما اختلافات شدیدی بین سران این قبیله در باره پیوستن به انقلابی‌ها وجود دارد و بسیاری از آنان به مردم ملحق شده‌اند؛ به‌ویژه در شهر «بنغازی» رسماً از قذافی اعلام برائت کرده‌اند.
4- المقارحه: یکی از مهم‌ترین قبایل لیبی که در مناطق غربی متمرکز است و رهبری آن را «عبدالسلام جلود» مرد شماره 2 نظام قذافی برعهده دارد‌. این قبیله نیز از حیث سلاح و ساز‌و‌برگ، شبیه قبیله قذافی است و با وجود اینکه گفته می‌شود اختلافاتی بر سر پیروی از قذافی دارد، تاکنون درباره پیوستن به انقلابی‌ها اعلام موضع نکرده است‌. تحلیل‌گران می‌گویند به علت تمرکز قدرت و ثروت در دست این قبیله، اگر به مردم بپیوندند، کار قذافی تمام‌شده خواهد بود.
5- زناته: از لحاظ جغرافیایی در شهر «زنتان» واقع در منطقه «الجبل الغربی» متمرکز است. در تعدادی از کشورهای مغرب عربی منتشر شده است و تنها منحصر به خاک لیبی نیست‌. این قبیله از اولین قبایل تأییدکننده انقلاب مردمی لیبی علیه قذافی بود.
6- الطوارقک: در شهرهای «غدامس»، «غات» و «جانیت» در صحرای بزرگ و همچنین تعدادی از کشورهای دیگر مغرب عربی گسترده شده‌اند‌و به انقلابی‌ها پیوسته‌اند.
7- اولادسلیمان: قبیله‌ای متشکل از تعدادی قبیله کوچک دیگر متمرکز شده در مناطق «سرت» و «فزان» است و شاخه‌هایی نیز در مصر، تونس، چاد و نیجر دارد.
8- العبیدات: در شرق لیبی و در منطقه «جل‌الاخضر» واقع است‌. وزیر کشور پیشین لیبی یعنی «عبدالفتاح یونس العبیدی» از این قبیله است که به انقلابی‌ها پیوسته است.
دیگر قبایل مهم لیبی عبارتند از: «بنی ولید» که به معترضان پیوسته و از اعضای خود در دستگاه امنیتی لیبی خواسته به انقلاب مردمی بپیوندند و قبیله «الزویه» که در جنوب‌شرق لیبی مستقر است و شیوخ آن تهدید کرده‌اند که اگر اروپا برای اسقاط قذافی اقدام نکند، چاه‌های نفت را به روی این قاره خواهند بست.
- دیکتاتور سابق لیبی که بود ؟
سرهنگ قذافی که همیشه به‌خاطر کارهای عجیبش از جمله اقامت در چادر، همراه بردن شترهایش در سفرهای خارجی، سخنرانی‌های طولانی در سازمان ملل، محافظان زن و ایده‌های عجبیش در عرصه بین‌المللی، دور زدن‌هایش در دوربرگردان‌های سیاسی، اداره کشور بدون قانون اساسی مدون و... سوژه خوبی برای خبرنگاران بود، در ساعات اولیه بامداد روز اول شهریور‌ماه سال جاری سقوط کرد.معمر قذافی در سال 1948(1307ش ) همزمان با استقلال لیبی از ایتالیا، در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات، وارد ارتش این کشور شد. قذافی در‌حالی‌که 27 سال بیشتر نداشت، با کودتا علیه شاه «ادریس» و کنار زدن دیگر رقبا به قدرت رسید. تفکرات سیاسی قذافی التقاطی از پان‌عربیسم و چپ مارکسیستی بود و بنا بر گفته خودش به‌شدت از جمال عبدالناصر تأثیر پذیرفته بود. قذافی نیز مانند دیگر دیکتاتورهای هم‌عصرش چون حسنی مبارک، صدام حسین، زین‌العابدین بن‌علی و علی عبدالله صالح از ماجرای فلسطین به‌عنوان وسیله‌ای برای افزایش محبوبیت خود استفاده می‌کرد. هرچند وی به‌شدت منتقد مبارزات گروه‌هایی چون حماس و حزب‌الله بود ولی آرزو داشت اتحاد راهبردی با مصر و سوریه برای آزادی قدس ایجاد کند.
مسیری که سرهنگ قذافی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی کشورش انتخاب کرد، در ابتدا استفاده از گروه‌‌های تروریستی در اقصی نقاط جهان بود. قذافی بدون دوراندیشی و با استفاده از دلارهای نفتی در اقصی نقاط دنیا علیه منافع غرب عملیات‌های تروریستی انجام می‌داد؛ اما این غرب بود که از این انفجارها بیشترین سود را می‌برد و به وسیله آن، مسلمانان را در جهان تروریست معرفی می‌کرد؛ اوج این عملیات‌ها بمب‌گذاری در هواپیمای انگلیسی در آسمان استرالیا موسوم به پرونده لاکربی بود. ماجرای لاکربی، غرب را به این نتیجه رساند تا فشار زیادی بر قذافی بیاورند و سرانجام، قذافی با پذیرش این عملیات، مجبور شد در زمینه پرداخت غرامت سنگین به دولت اسکاتلند و تحویل عامل این حمله به اسکاتلندیارد عقب نشینی کند.
دومین رویارویی قذافی با غرب در زمینه پرونده هسته‌ای لیبی بود؛ جایی که قذافی با کمک پاکستان و کره شمالی توانسته بود به‌حدی از توان هسته‌ای دست پیدا کند؛ اما فشار اقتصادی و حملات نظامی آمریکا طرابلس را وادار کرد تا در مقابل فشارها تسلیم شود و تمام تجهیزات هسته‌ای کشورش را سوار بر کشتی کند و به آمریکا تحویل دهد. پس از این عقب‌نشینی راهبردی؛آمریکا در عصر پس از فروپاشی شوروی به قذافی روی خوش نشان داد و به‌مرور قذافی یکی از تأمین‌کنندگان نفت غرب شناخته شد و غرب نیز به این کشور در حوزه شمال آفریقا آزادی عمل بیشتری اعطا کرد.
مهم‌ترین پرونده قذافی در طی سال‌های گذشته، سرنوشت «امام موسی صدر» است، قذافی در ماجراجویی دیگری، روحانی شیعه ایرانی و محبوب لبنانی‌ها را ربود و تمام اسناد درباره این اقدام را انکار کرد. این در حالی است که تلاش‌ ایران و جهان تشیع برای حل این بحران پیچیده با سرهنگ همچنان ادامه دارد. سرمایه‌گذاری‌های غرب در لیبی و درآمدهای نفتی این کشور منجر به توسعه پایدار در لیبی نشد و این کشور همچنان دچار وابستگی و فاصله طبقاتی و مشکلات عدیده اجتماعی هست و این درحالی بود که قذافی و فرزندانش میلیون‌ها دلار از این سرمایه را برای خوش‌گذرانی و فساد اخلاقی خود در ایتالیا و فرانسه و دیگر کشورهای غربی صرف می‌کردند. سرانجام، خودسوزی «بوعزیزی» جوان سبزی‌‌فروش تونسی، آتش به کاخ‌های کهنه‌دیکتاتورهای عرب انداخت. پس از سقوط زین‌العابدین بن‌علی، رئیس‌جمهور مخلوع تونس و حسنی مبارک، همتای مصری‌اش، جوانان لیبی با عنوان «جوانان 17 فوریه» به خروش آمدند؛ اما واکنش قذافی مانند تمام ژست‌ها و اطوارهای همیشگی، خاص بود. «آقای خاص» این‌بار جواب مردم را در خیابان با جنگنده بمب‌افکن داد و افکار عمومی جهان را با علامت سؤال بزرگی درباره سلامت روانی این دیکتاتور مواجه کرد؛ اما غرب از این فرصت به‌خوبی استفاده کرد تا مانند پرونده یوگسلاوی در میانه دهه 90وارد بازی شود و از این فرصت به سود خود استفاده کند. غرب با ارتش ناتو به بهانه کمک به انقلابی‌ها اکنون وارد لیبی شده است و قذافی هر لحظه به پایان عمرش نزدیک می‌شود و این درحالی است که ماجراجویی‌های نابخردانه سرهنگ، این‌بار نیز تنها به سود غرب بود. غربی‌ها به‌راحتی توانستند تمام زیرساخت‌های این کشور را تخریب کنند و تا ده‌ها سال از تهدیدی به نام لیبی مصون باشند و برای منابع غنی این کشور در عصر پس از قذافی دندان تیز کنند و این درحالی است که هزاران غیر نظامی بی‌گناه به دست آنان و مزدوران قذافی به کام مرگ فرستاده شده‌اند.
- رهبران انقلاب لیبی را بشناسیم
افراد زیر کسانی هستند که از این پس با سقوط دولت لیبی و رفتن سرهنگ قذافی، نام آن‌ها را بیشتر خواهیم شنید؛ کسانی که در شش ماه گذشته جنگ با قذافی را رهبری می‌کردند. جبهه مخالفان امروز قذافی، ترکیبی است از مردانی که سابقه چند دهه مخالفت با معمر قذافی را در پرونده دارند و اندکی پیش و یا پس از آغاز تحولات در لیبی، حساب خود را از سرهنگ و خانواده‌اش جدا کردند‌. شورای ملی انتقالی لیبی در فروردین‌ماه در «بنغازی» آغاز به کار کرد. مصطفی عبدالجلیل، محمود جبرئیل، دکتر علی صلابی، علی عیساوی، علی ترهونی، محمود شمام، عمرالحریری و عبدالفتاح یونس. معرفی سه چهره اصلی و فعال در شورای ملی انتقالی به همراه مسئولیت‌های آنان به شرح زیر است :
1- محمود جبرئیل: رئیس دولت انتقالی

وی بیشتر روزهای شش ماه گذشته را در خارج از مرزهای لیبی گذرانده است. رسالتش در این ماه‌ها متقاعد کردن جامعه بین‌المللی به رها کردن کامل دولت قذافی و به رسمیت شناختن مخالفان بود‌. وی پیش از آغاز ناآرامی‌ها به‌عنوان رئیس کمیته تحول اقتصاد ملی در دولت قذافی مشغول به کار بود‌. او اکنون از سوی رئیس شورای ملی انتقالی به‌عنوان رئیس دولت انتقالی منصوب شده است.
2- مصطفی عبدالجلیل: رئیس شورای ملی انتقالی

وی از پایان فروردین‌ماه که این شورا شکل گرفت، ریاست آن را بر عهده داشت‌. وی وزیر دادگستری بود که ناآرامی‌ها آغاز شد‌. او پس از استعفا راهی بنغازی شد و با انقلابی‌ها همکاری کرد.
3- عبدالحفیظ غوغا: نایب‌رئیس شورای ملی انتقالی

وی از بدو تشکیل شورای انتقالی، سخنگویی آن را برعهده داشت و سپس نایب‌رئیس آن شد. غوغا پیش از تحولات اخیر، در بنغازی وکیل بود و وکالت خانواده زندانیانی را که در سال 1996(1355ش) در طرابلس کشته شدند، بر عهده داشت. به نظر می‌رسد این سؤال اساسی را زمان پاسخ خواهد داد که توده‌های محروم لیبیایی در آینده لیبی چه نقشی خواهند داشت ؟ توده‌های مردم با تابلوی اسلامی و هدف تعریف شده - و از ابتدا به‌صراحت اعلام شده- تشکیل یک نظام حکومتی برخاسته از آموزه‌های اسلامی به صحنه آمده و پیروزی نهایی را رقم زده‌اند‌. شناسه اصلی آنان، شعارهای: «الله اکبر»، «اسلام دین من است»، «قذافی کافر است»، «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» بوده است. مردم اصرار داشتند که از مساجد آغاز کنند و در خیابان‌ها به نماز جماعت بایستند‌. گفتنی است وقتی برای تسخیر نهایی طرابلس حرکت کردند، به یکدیگر وعده می‌دادند که «نماز عید فطر را بدون حضور قذافی در طرابلس برپا می‌کنیم و به شکرانه پیروزی اسلام بر کفر، پیشانی سجده بر خاک می‌نهیم» و این اتفاق افتاد.
و به قول نیکلای سارکوزی – رئیس‌جمهور فرانسه - مادام که «پای جمهوری اسلامی ایران» به‌عنوان یک الگو در میان است، هیچ یک از ملت‌های مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا به پذیرش حاکمیتی غیراسلامی و سکولار تن نمی‌دهند. ( تهیه و تنظیم: سید رضا صدرالحسینی – 10/6/90)


 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات