صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۲۸۳۲۴

فرایند اشغال یک سرزمین (بخش ششم)


علی صادقی
زبان و ادب پارسی در عهد غزنویان (583- 389 هجری ق) که تر ک تبار و پارسی زبان بودند، راه کمال را پیمود و به شبه قاره هند رفت. در دوره ای که «حسنک» وزیر سلطان محمود بود همه دفاتر را به زبان پارسی برگرداندند. دربار غزنویان مرکز بزرگ زبان و ادب پارسی بود و در این دوره زبان پارسی در هند رونق بیشتری یافت و در امر همبستگی ملی و فرهنگی هند نقش با اهمیتی را بازی کرد. سپس نقش شاهان گورکانی در امر رشد زبان پارسی در هند برجسته است. عصر «بابر» دوره طلایی زبان پارسی در هند به شمار می رود. در همین دوره زبان پارسی بر اساس فرمانی (990 هجری ق) به عنوان زبان رسمی و اداری هند اعلام شد. همردیف با آن در عهد غوریان که تاجیکان بومی پارسی زبان بودند، زبان پارسی راه خود را در هند باز کرد و در کمترین وقت به قدری مورد استقبال هندیان قرار گرفت که زبان فارسی یگانه زبان تحصیل و زبان تفاهم و زبان ارتباط جمعی شد. سخنوران، شاعران و دولتمردان آثارشان را با زبان پارسی می نوشتند. ارتباط سیاسی و اداری میان لندن و دهلی و بین سه بخش اعظم شبه قاره هند، به زبان پارسی صورت می گرفت.
هنگامی که انگلیس ها در جنوب هند، کمپانی هند شرقی را اداره می کردند، دریافتند که زبان فارسی در هند ریشه عمیقی دارد و بدون فراگیری آن کاری از پیش نخواهند برد، لذا غالب مأموران دولتی اعزامی به هند موظف شدند زبان فارسی را بیاموزند. برای تسهیل در امر آموزش این زبان، کالجی به نام «فورت ولیم» در سال 1800 در کلکته تأسیس کردند و مشابه همین کالج را در مدارس نیز به وجود آوردند.
آنها انجمن های خاص مطالعاتی و پژوهشی مربوط به فرهنگ فارسی و تمدن ایرانی تأسیس کردند. طولی نکشید که ده ها انجمن، انستیتو، دائره مطالعات شرقی و مرکز مطالعات اسلامی در شهرهای مهم هند تأسیس شد، اما پس از آنکه قدرت بیشتری به دست آوردند و بر مناطق گسترده تری در هند دست یافتند با پیگیری سیاستی استعماری، موضوع جایگزینی زبان اردو به جای زبان فارسی را در جامعه مطرح کردند، آنها نهضت زبان پارسی را یک جهش خطرناک فرهنگی و سیاسی ضد منافع استعماری خود شناسایی کردند. آگاهانه در پی نابودی زبان پارسی اقدام کردند تا آنکه در سال 1838 م. «چارلز تری ویلیان» ناگهان زبان انگلیسی را زبان رسمی مستعمره خود اعلام و کاربرد زبان پارسی را منع کرد.
استعمار زبانی را که مردم هند چندین قرن (800 سال) با آن خو گرفته بودند، از صحنه خارج کرد و به جای آن زبان اردو را در دستگاه های اداری و قضایی جانشین زبان فارسی کرد...!! غافل از آنکه دولت فخیمه! به زبان اردو هم وفا نخواهد کرد و بالاخره در سال 1857 پس از انقراض گورکانیان زبان انگلیسی، زبان رسمی مردم هند شد.
نهرو در کتاب «کشف هند» می گوید: «روزی زبان فارسی، زبان رسمی و زبان طبقات تحصیل کرده در سراسر هند بود. هر شخص تحصیل کرده و با فرهنگ، می بایست یکی از دو زبان فارسی و یا سانسکریت را بداند.» ... ایرانیان باید به خود ببالند که زبان ملی و مشترک آنها روزگاری از اروپای خاوری و عثمانی تا ماورای قفقاز و از خاور دور و هند تا جنوب کرانه های خلیج فارس زبانی ادبی و رسمی و سیاسی و دیوانی بوده است... تا پیش از سده اخیر که زبان انگلیسی چنان جایگاهی را پیدا کرد، تنها زبان فارسی بود که به چنان ارجی دست یافت... زبان فارسی متعلق به هیچ قوم و قبیله و تباری نیست.
هنگامی که از علامه لاهوری چنین پرسیدند: «شما که هندی هستید (آن زمان هنوز هند و پاکستان جدا نشده بود) چرا به زبان پارسی شعر می گویید؟ در پاسخ گفت: من خود پاسخ این پرسش را نمی دانم که برای سرودن این اشعار از زبان پارسی الهام می گیرم و اصلاً روح من پارسی است...»
غالب دهلوی که به پدر شعر اردو معروف است، در یکی از اشعار خود اعتراف می کند که شعر پارسی به مراتب غنی تر از شعر اردو است و حتی جایی با افتخار می گوید:
«فارسی بین تا ببینی لاله های رنگ رنگ
بگذر از اردو که آن مجموع بی رنگ من است!»

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات