تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۶  ، 
کد خبر : ۲۳۱۲۰۱

تهاجم فرهنگی و توسعه اقتصادی


پس از روی کار آمدن دولت هاشمی در سال 68 با شعار «بازسازی و سازندگی کشور» که با همراهی و پشتیبانی کامل جناح راست انجام شد، انتظار می‌رفت که نیروهای این جناح به یاری دولت برخیزند و با تمام توان دولت هاشمی را در امر پیشبرد «توسعه اقتصادی» مددکار باشند، اما چهره‌های فعال این جناح که حذف «نیروهای چپ و خط امام» را در دستور کار قرار داده بودند از اواسط سال 69 با محور قرار دادن بحث «تهاجم فرهنگی» در سخنان و تبلیغات خود، به تدریج این موضوع را به نقطه کانونی مباحث کشور تبدیل کرده و اجرای برنامه «توسعه اقتصادی» دولت را تحت‌الشعاع این بحث قرار دادند. در آن روزها مطبوعات «جناح ارزشی و اصولگرا» به توپخانه‌ای برای شلیک تبلیغاتی علیه «تهاجم فرهنگی» دشمن ـ که در نهایت به وزات فرهنگ و ارشاد اسلامی به وزیری سیدمحمد خاتمی و سازمان صدا و سیما به مسئولیت مدیر قبلی‌اش ختم می‌شد ـ تبدیل شده بود و گویا در آن روزها مردم هیچ «دغدغه معیشت» و «مشکلات اقتصادی» نداشتند و اگر مشکل «تهاجم فرهنگی» حل می‌شد نان همه مردم در روغن بود!
بالاخره مشکل «تهاجم فرهنگی» با استعفای آقای خاتمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سوم خرداد ماه 71، اکثریت قاطع یافتن «جناح راست» در مجلس چهارم با اعمال «نظارت استصوابی» و حذف قابل توجه نامزدهای انتخاباتی «جناح چپ»، کنار گذاشتن معدود «وزرای چپ» در دولت دوم هاشمی و سرانجام برکناری محترمانه محمد هاشمی از مسئولیت صدا و سیما پس از تحقیق و تفحص مجلس چهارم حل شد و «جناح ارزشی و اصولگرا» در دولت هاشمی غلبه یافت و بخصوص سکاندار امور فرهنگی در کشور شد تا «تهاجم فرهنگی» را از ریشه برکند! هر چند بررسی عملکرد این جناح در امور فرهنگ و هنر خود بحث مفصلی را می‌طلبد و این که چگونه غلبه نگاه اینان عرصه فرهنگی را به عرصه سرهنگی تبدیل کرد و بر سر اهل قلم و هنر چه آورد و... اما جالب این که تا صبحگاه رخداد دوم خرداد 76 و روی کار آمدن دولت خاتمی بحث «تهاجم فرهنگی» محور اصلی تبلیغاتی «جناح ارزشی و اصولگرا» را تشکیل می‌داد و اهل نظر فراموش نکرده‌اند که اصلی‌ترین بحث علیه خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم، همین موضوع بود. خلاصه این که در تمام دوران دولت هاشمی که محور اصلی کارش «توسعه اقتصادی و سازندگی» بود، دغدغه اصلی «جناح راست» بر روی مسأله «تهاجم فرهنگی» متمرکز شده بود و حتی در برخی مقاطع به شدت دولت هاشمی را از ناحیه بی‌توجهی به این موضوع مورد انتقاد و تخطئه قرار می‌داد و توجه تام و تمام دولتش را به «امور اقتصادی» نکوهش می‌کرد و آن را عاملی در جهت دامن زدن به «تهاجم فرهنگی» و «مانور تجمل» ارزیابی می‌نمود!
با روی کار آمدن دولت خاتمی با شعار «توسعه سیاسی و فرهنگی» دوستان محافظه‌کار ما خط عوض کردند ـ آنهم نه به تدریج و بلکه با سرعت بسیار زیاد! ـ و اولویت «توسعه اقتصادی» بر «توسعه سیاسی و فرهنگی» در دستور کار تبلیغاتی‌شان قرار گرفت. این دوستان که گویا «حافظه تاریخی» مردم ـ و یا لااقل‌ اهل مطالعه و نظر را ـ دست‌کم گرفته بودند در هر محفل و منبر و مطبوعه‌ای بیاد «دغدغه معیشت» مردم افتادند و از این که توجه دولت خاتمی به مباحث سیاسی و فرهنگی، نان و آب مردم را به خطر انداخته است، فراوان داد سخن دادند و البته با کش دادن موضوع تا انتخابات ریاست جمهوری هشتم و فرستادن رقیبانی با همین مضمون در صدد برآمدند تا با جمع‌آوری رأی مردمی که «دغدغه معیشت» دارند از «سبد رأی خاتمی» بکاهند و از او رئیس‌جمهوری ضعیف بسازند تا تسلیم خواسته‌های آنان شود، ولی اکثریت بالای مردم در ترجیح «آزادی» و «نان»، آنی را برگزیدند که «عزت و کرامت انسانی»‌شان را برآورده می‌کند. طبعاً انتظار می‌رفت پس از این انتخابات «جناح ارزشی و اصولگرا» عبرت آموزد و به خواسته‌ها و مطالبات اصلی جامعه توجه کند و با دولت و مجلس اصلاحات در پاسخگویی به این مطالبات همراه شود و یا حداقل در کار آنان کارشکنی نکند، اما ظاهراً دوستان محافظه‌کار نه تنها از نتیجه این انتخابات عبرت نگرفتند، بلکه هنوز شش ماه از آن انتخابات نگذشته با یک هجه تبلیغاتی وسیع همچنان بر طبل «دغدغه معیشت» مردم می‌کوبند و از «بن‌بست» یا «به پایان خط رسیدن اصلاحات» خبر می‌دهند و... که البته به نظر می‌رسد این بیشتر از «بن‌بست» یا «به پایان خط رسیدن» همین دوستان خبر می‌دهد.
مردم ما و بخصوص اهل نظر و مطالعه، «حافظه تاریخی» بسیار قوی دارند و یقیناً در مقاطع حساس و تاریخی با رجوع به این حافظه به تصمیم‌گیری و انتخاب می‌پردازند. اکثریت بالای مردم ایران با رأی خود از دوم خرداد 76 به این طرف پیام داده‌اند که دغدغه‌های ساختگی یک جناح را قبول ندارند چرا که این دغدغه‌ها ریشه در نیازها و باورهای اکثریت مردم ندارد بلکه این دغدغه‌ها ریشه در قدرت‌طلبی یک جناح خاص دارد و به همین دلیل هم این جناح به راحتی از «تهاجم فرهنگی» به «توسعه اقتصادی» خط عوض می‌کند! آری، در روزگاری ابزار فشار یک جناح بر خاتمی و همفکرانش تا مرز استعفا «تهاجم فرهنگی» بود و امروز هم همان جناح می‌خواهد از ابزار «توسعه اقتصادی» برای فشار آوردن به خاتمی و اصلاح‌طلبان تا مرز استعفا استفاده کند، اما دوستان توجه ندارند که روزگار عوض شده است و این‌بار محافظه‌کاران با اکثریت مردم طرفند، اکثریتی که با «حافظه تاریخی» بسیار قوی به خوبی ارتباط بین «تهاجم فرهنگی» و «توسعه اقتصادی» مطروحه توسط اینان را می‌فهمند!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات