صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۳۴۰۰۲

گزیده سرمقاله برخی از روزنامه های22دی 1390


 

1- از مدت ها قبل از انتخابات سال 88 شواهد و قرائن غیرقابل خدشه نشان می داد دشمن پروژه القای شبهه در سلامت انتخابات را دنبال می کند و به دروغ و با لطایف الحیل قصد دارد فردای انتخابات بر شیپور تقلب برای کارشکنی ها و توطئه های بعدی بدمد.

CIAالبته این دستورالعمل ها و طراحی ها از زوایای گوناگون و بصورت چندلایه و در گستره ای وسیع دنبال می شد که کدها و نمونه های آن غیرقابل انکار است.

همچنین و باز هم به عنوان نمونه مراکز و مؤسساتی مانند صندوق اعانه ملی برای دموکراسی () و چهره های معلوم الحال همچون «کنت تیمرمن» تأمین مالی این دستورالعمل ها برای مخدوش کردن سلامت انتخابات ایران را برعهده داشتند که البته از تمامی این تحرکات و تقلاها طرفی نبستند. بنابراین طبیعی است دشمن که از او جز دشمنی انتظار نمی رود و بطور مشخص در حماسه عظیم مردمی در 9 دی 88 ضربه شست سنگین و جانانه ای را نوش جان کرده است این بار و در میدان انتخابات مجلس نهم با راهبرد و تاکتیک های جدید به صحنه بیاید اما با چه راهبردی؟ و در نهایت اینکه به هدف خود می رسد یا خیر؟

به نظر می رسد از سپتامبر گذشته به این طرف تلاش ها و تحرکات برای افزایش فشارها به ایران با هدف نشانه روی انتخابات 12 اسفند (2 مارس 2012) شروع شد و در ادامه در اکتبر و نوامبر و دسامبر و اکنون در ژانویه تداوم پیدا کرده است. طی 4 ماه گذشته در راستای به سقف رساندن فشارها علیه جمهوری اسلامی 3 قطعنامه در 3 ضلع ادعایی و واهی «هسته ای»، «تروریستی» و «حقوق بشری» برضد ایران به تصویب رساندند. علاوه بر حوزه سیاسی و دیپلماسی بارها در چند ماه اخیر تهدیدات نظامی و ادعای گزاف حمله احتمالی به ایران را نیز پیش کشیدند. جالب اینجاست باراک اوباما چندین بار این جمله را به زبان می آورد که؛ «همه گزینه ها روی میز است» و ایران را مورد خطاب قرار می دهد.

RQاز دیگر تلاش ها و طراحی هایی که دشمن در ماه های گذشته و در همین اواخر علیه ایران اسلامی به صحنه آورد و با آب و تاب فراوان به آن پرداخت که گویا آخرین تیر در کمان او به حساب می آمد موضوع تحریم نفتی ایران از یکطرف و تحریم بانک مرکزی کشورمان از طرف دیگر بود.

موضوع این یادداشت واکاوی راهبرد دشمن در انتخابات و سنجش میزان تحقق آن است و در این مقال نمی گنجد که موضوع تحریم نفتی و تحریم بانک مرکزی بحث شود ولی به طور خلاصه باید گفت؛ به پیش کشیدن تحریم ها هرچند که اوباما این ژست را بگیرد که تحریم بانک مرکزی ایران را امضا کرده است بیشتر بخاطر یک جنگ روانی و بوجود آوردن یک فضای بحرانی مصنوعی است چرا که ناظران و کارشناسان اذعان می کنند امضای تحریم بانک مرکزی ایران توسط اوباما تنها عنوان تحریم بانک مرکزی را برجسته کرده و در متن آن مصوبه و مقرره به لحاظ اعمال شروطی این تحریم بسیار کمرنگ و سست خواهد بود.

3- تحلیل و برآورد دشمن این است که مجموعه فشارهای سیاسی، دیپلماسی و اقتصادی با پیوست تهدیدات نظامی این قابلیت را داراست تا ایران را در به اصطلاح انزوای بین المللی قرار دهد طرفه آنکه مقامات رژیم صهیونیستی بخصوص نتانیاهو و ایهود باراک و شیمون پرز طی چند ماه گذشته با حالتی ذوق زده این کلیدواژه «انزوای بین المللی» را در مورد ایران به کار برده اند و این در حالی است که در پی اوج گرفتن انقلاب های ملت های منطقه در بستر بیداری اسلامی و سقوط زنجیره ای متحدین استراتژیک رژیم صهیونیستی همچون دولت حسنی مبارک و بن علی، فروپاشی و اضمحلال این رژیم جعلی شتاب گرفته و انزوای تاریخی صهیونیست ها بیش از گذشته عیان و نمایان شده است.

5- مشکل اصلی دشمن در به نتیجه نرسیدن راهبرد کاهش مشارکت مردم در انتخابات ایران بر این نکته کلیدی استوار است که از اساس صغری و کبری نتیجه مورد نظر بر پایه محاسبات غلط و توهم آمیز بنا شده است.

همچنین ادعای شرایط بحرانی اقتصادی ایران که در اثر فشارها توان مقاومت نخواهد داشت نه تنها بخاطر بوجود آوردن یک فضای مصنوعی و ساختگی است بلکه ناظر بر انحراف افکار عمومی از وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکاست که در آمریکا کسری بودجه از مرز 15هزار میلیارد دلار گذشته و در اروپا هر روز موج اعتصابات کارگری در یونان، پرتغال، ایتالیا و... شدت یافته است.

ترور روز گذشته دانشمند هسته ای کشورمان شهید مصطفی احمدی روشن از سوی دشمنان نشان دار جمهوری اسلامی خود دلیل متقنی است بر اینکه دشمن کماکان در محاسباتش دچار استیصال و سردرگمی است و این اقدامات کور و بی نتیجه در عزم و اراده پولادین ملت ایران خدشه ای وارد نمی کند چرا که حضور ملت در صحنه انتخابات را نمی شود ترور کرد.

 

از این منظر و فارغ از جنبه های ضد اخلاقی و ضد انسانی ترور معاون بازرگانی سایت نطنز، می توان برخوردهایی چنین خشونت آمیز با برنامه هسته ای ایران را حمل بر اقتدار کشور کرد؛ اقتداری که هم مانع از اتخاذ راهکارهای نظامی برای مقابله با ایران است و هم مانع از توقف برنامه هسته ای کشور در پی تشدید تحریم ها و تهدیدهاست.

۱+۵استفاده از سیاست ارعاب دانشمندان و دست اندر کاران برنامه هسته ای ایران یکی از مهم ترین این راهبردهاست که گمان می رود شدت و حدت بیشتری یابد، زیرا نه حاجتی به تبیین ساز و کارهای حقوقی (مانند قطعنامه های شورای امنیت) دارد و نه مستلزم رایزنی های گسترده برای دستیابی به اجماع نسبی است. از این رو است که به صورت خاص دستگاه ها و نهادهای امنیتی در ایران باید تدابیر تمام عیار جدی را برای جلوگیری از تکرار ترورها اتخاذ کنند.

پیشرفت مقتدرانه و افتخار آمیز برنامه های علمی کشور در عرصه های مختلف پس از ترور شهیدان والا مقام علیمحمدی و شهریاری سندی گویا بر این باور است که به فضل الهی سیاست ارعاب و ترور نیز نمی تواند در برابر عزم و اراده دانشمندان کشورمان صف آرایی کند.

 

در این هفته و در سالروز قیام مردم قم در 19 دی سال 56 که در آن رژیم طاغوت به ساحت مرجعیت توهین کرده بود، مردم شهر خون و قیام با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. در این دیدار پرشور که جمع کثیری از علما، فضلا، طلاب و قشرهای مختلف مردم قم حضور داشتند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنانی قیام 19 دی قم را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا دانستند و به تبیین دو عامل مهم ناکارآمدی توطئه‌های دشمنان و استمرار زنجیره‌های اقتدار ملت ایران یعنی ایستادگی قاطعانه نظام بر اصول و حضور هوشمندانه مردم در صحنه پرداخته و تأکید کردند: "برخلاف تصور و تحلیل‌های جبهه استکبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلکه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و به لطف و فضل الهی حضور مردم پرشور و دشمن شکن خواهد بود و همه مسئولان و نامزدها نیز وظیفه دارند که با پایبندی کامل به قانون، زمینه یک انتخابات سالم و رقابتی را بوجود آورند."

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به توسل جبهه استکبار به همه ترفندها و روشها برای ایجاد رخنه و تردید در اراده مسئولان و همچنین مأیوس کردن مردم، فرمودند: "مقامات غربی بارها تکرار کرده‌اند که هدف از تحریم‌ها و فشارها بر ضد ایران، خسته و از صحنه خارج کردن مردم و وادار کردن مسئولان به تجدیدنظر در محاسبات خود است، اما آنها اشتباه می‌‌کنند و به هدف خود نخواهند رسید."

رهبر معظم انقلاب با تأکید بر لزوم برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی خاطرنشان کردند: "رقابت غیر از خصومت و تهمت زنی متقابل است، رقابت به معنای اثبات خود با نفی دیگران نیست. رقابت، دادن وعده‌های خلاف قانون، برای جلب نظر مردم نیست." ایشان همه مجریان و مسئولان، و نامزدها را به رعایت آداب و شروط انتخابات سالم فراخوانده و افزودند: "مجریان برگزاری انتخابات اعم از دولت و وزارت کشور و همچنین شورای نگهبان باید تمام تلاش خود را برای امانت‌داری رأی مردم و برگزاری انتخاباتی سالم انجام دهند و همه بدانند هیچ چیزی بالاتر از قانون نیست."

در هفته جاری وضعیت بازار سکه و ارز همچنان پرتلاطم و در عین حال بی‌مسئولیت بود. "پرتلاطم"، از این جهت که علیرغم بخشنامه بانک مرکزی مبنی بر خرید و فروش دلار بر مبنای 1400 تومان، هیچیک از شعب رسمی فروش ارز و صرافی‌ها به آن اعتنا نکرده و دلار را تا حدود 1800 تومان فروختند که این بدان معناست که مسائل مالی و اقتصادی صرفاً با دستورالعمل قابل تحقق نیست و "بی مسئولیت" از آن رو که هیچکس و هیچ مرجعی خود را پاسخگوی وضعیت آشفته مالی نمی‌داند و نسبت به بلاتکلیفی و آشفتگی که در زمینه تولید و عرضه کالا ایجاد شده احساس مسئولیت نمی‌کند چرا که وزرای اقتصادی، صنعت و تجارت درست در زمانی که باید در جلسه مجلس و در جمع نمایندگان مردم به تشریح وضعیت موجود و بیان راههای خروج از شرایط کنونی می‌پرداختند، بار سفر را بسته و عازم آمریکای لاتین شدند و رئیس کل بانک مرکزی نیز رسماً کرکره را پائین کشیده و در هیچیک از جلسات حضور نیافت.

در عین حال شورای پول و اعتبار در جلسه سه شنبه شب خود مصوبه‌ای داشت که براساس آن تغییراتی در جهت افزایش نرخ سود سپرده‌ها و تسهیلات بانکی و شناورسازی آن صورت خواهد گرفت. البته اجرایی شدن این مصوبه مستلزم تأیید رئیس‌جمهور است و باید صبر کرد تا نظر آقای احمدی نژاد را در این باره دید. با این وجود، انتشار خبر مصوبه شورای پول و اعتبار، پیامدهایی در حوزه‌های مختلف اقتصادی داشت به عنوان نمونه قیمت سکه در معاملات کاهش یافت، نرخ ارز کمی پایین آمد و پیش‌بینی می‌شود درصورت تصویب این سیاست‌ها، شاهد جمع آوری نسبی نقدینگی از جامعه باشیم.

سفر رئیس‌جمهور به آمریکای لاتین از رویدادهای این هفته بود. چهار کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه، بولیوی و کوبا که سالها در حوزه حیاط خلوت آمریکا محسوب می‌شدند و هم اکنون بر اثر بیداری ملتها، از حوزه دکترین استعماری "مونروئه" خارج شده اند، هم اکنون میزبان هیأت ایرانی هستند و قرار است در این سفر توافقنامه‌هایی به امضا برسد.

دور جدید ناآرامی‌ها و حوادث تروریستی عراق، بلافاصله پس از اعلام عقب نشینی آمریکا از عراق آغاز شد و از این جهت، این مسئله قابل تامل است. همچنانکه خود مقامات واشنگتن نیز اذعان کرده‌اند آمریکا بدون دستیابی به اهداف مورد نظرش مجبور شده است عراق را ترک کند و از اینرو به دنبال توطئه و نقشه برای برهم زدن اوضاع عراق است تا بلکه از این طریق بتواند ادامه نفوذ خود در عراق را تضمین کند.

آمریکایی‌ها در این چارچوب در تلاش هستند با بحرانی ساختن اوضاع، دولت نوری مالکی را تحت فشار قرار داده و این دولت را برای دادن امتیازهای بیشتر به گروههای مورد اعتماد خود وادار سازند. در این میان اقدام دولت نوری مالکی و قوه قضائیه عراق در تحت تعقیب قرار دادن "طارق الهاشمی" از مسئولان حزب "العراقیه" که وابستگی به آمریکا و عربستان دارد، در واقع یک اقدام پیش دستانه بود تا مانع از پیاده شدن اهداف آمریکایی‌ها و جریان‌های مورد حمایت آنها شود. طارق الهاشمی از چند سال قبل متهم است که پشت سر حوادث تروریستی و انفجارهای این کشور قرار دارد ولی حمایت‌های آمریکا مانع از آن شده بود که وی تحت تعقیب و مجازات قرار گیرد.

در پی صدور حکم جلب "طارق الهاشمی" وی به جای معرفی خود به دستگاه قضایی، به کردستان عراق رفت و مسئولان این منطقه نیز بدون توجه به وضعیت وی، او را تحت حمایت خود قرار دادند و تا به حال نیز از تحویل وی خودداری کرده‌اند. اکنون که بخش عمده آمریکایی‌ها از عراق خارج شده‌اند فرصت مناسبی است تا حاکمیت عراق به تثبیت اوضاع و اعاده صلح و ثبات به این کشور به صورت جدی‌تر اقدام کند چرا که مسامحه کاری و مماشات با جنایتکاران، تبعات غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت و ملت عراق اهمال‌کنندگان را نخواهند بخشید.

این هفته، بشار اسد رئیس جمهوری سوریه پس از چند ماه، درباره بحران این کشور به سخنرانی پرداخت و اظهارات مهمی را مطرح ساخت. بشار اسد در این سخنان بر عزم و قصد دولت خود برای برخورد با گروههایی که آنها را تروریستهای عامل بیگانه می‌خواند تاکید کرد. بشار اسد در عین حال افزود که اصلاحات وعده داده شده خود را پیاده خواهد کرد. بشار اسد با تشریح وضعیت کشورش، غرب را به توطئه چینی علیه حکومت خود متهم کرد و اتحادیه عرب را متهم ساخت که مستقیماً در فتنه انگیزی در سوریه دست دارد. اسد افزود 60 کانال تلویزیونی علیه حکومت وی فعالیت می‌کنند.

سه شنبه این هفته، شهر "خیبر" پاکستان شاهد حادثه انفجار بمب بود که در نتیجه آن نزدیک به 35 نفر کشته و دهها نفر مجروح شدند. گفته شده است که هدف مهاجمان، نیروهای شبه نظامی وابسته به دولت بوده است و بیشتر کشته شدگان را این افراد تشکیل می‌دهند. پاکستان این روزها علاوه بر ناآرامی‌ها، گرفتار تنش‌های سیاسی داخلی و خارجی است. در داخل، برخی دولتمردان ازجمله آصف زرداری رئیس‌جمهور این کشور متهم به سوءاستفاده است و گفته می‌شود سفر چند هفته‌ای وی به امارات نیز در همین رابطه بوده است. از سوی دیگر، اختلافات میان سیاستمداران و نظامیان نیز تشدید شده است و حتی چندی پیش برخی گزارشها حاکی از آن بود که دولتیان پاکستان از وقوع کودتا ابراز نگرانی کرده‌اند. در کنار این مسائل، تنش میان پاکستان و آمریکا نیز تشدید شده است و روابط اسلام آباد - واشنگتن به پایین‌ترین سطح طی یک دهه گذشته رسیده است.

رسالت:هرمز، رزمایش امنیت‌محور ایرانی‌ها«هرمز، رزمایش امنیت‌محور ایرانی‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حشمت الله فلاحت‌پیشه است که در آن می‌خوانید؛در حالی که قدرت‌های امروز دنیا هر از گاهی مانورهای خاصی را در سطوح گسترده برگزار می‌کنند، اما هیچ رزمایشی در ده سال اخیر به اندازه رزمایش ایران در خلیج فارس بازتاب سیاسی، نظامی و اقتصادی نداشت. قابلیت‌های ایران در تنگه استراتژیک «هرمز» و طرح موضوع احتمال بسته‌شدن این تنگه در شرایط خاص، عامل اصلی این «تفاوت» بود.

تجربه نشان داده است که جمهوری‌ اسلامی ایران در پیشبرد منافع و امنیت ملی خود با کسی تعارف ندارد. 34 سال توطئه علیه انقلاب اسلامی، امکان هرگونه حسن نظر به رفتارهای قدرت‌های امروز دنیا را دشوار کرده است.

به عنوان نمونه زمانی که جمهوری اسلامی ایران احساس کرد که تردد ناوهای نظامی آمریکا بالاتر از جزایر ایرانی تنب و ابوموسی، منجر به گستاخی آنها در عدم رعایت مقتضیات «آب‌های سرزمینی» کشورمان می‌شود، مانع تداوم حرکت آنها شد و بیگانگان را مجبور کرد که از دالان پایین خلیج فارس تردد نمایند.

در شرایطی که دشمنان ایران تلاش دارند که علاوه بر تحریم‌های فعال، با تهدیدهای مختلف، فضای روانی منفی‌ای را ایجاد کنند که مشتریان نفت ایران را با تردید و دغدغه مواجه کنند، حتی یادآوری توان راهبردی ایران برای امنیت انرژی را تهدیدآمیز می‌دانند.

اگر امنیت انرژی و درآمدهای نفتی ایران به خطر افتد، مصرف‌کنندگان انرژی در دنیا و صاحبان درآمدهای نفتی در منطقه نیز دچار دغدغه خواهند شد. آنچه ایرانی‌ها را در به رخ‌کشیدن این توان راهبردی خود مصمم می‌نماید، طرح سیاست‌های «جایگزین ایران» در میان برخی کشورهای منطقه است که خلیج فارس بدون ایران قدرتمند را آرزو می‌کنند. امارات متحده عربی موضوع احداث کانال 180 کیلومتری با صرف 200 میلیارد دلار پول را مطرح کرده است که دوسر آن در داخل خاک آن کشور بوده و تنگه هرمز را در حاشیه قرار می‌دهد. و عربستان سعودی هر از گاه وعده می‌دهد که با افزایش تولید نفت خود، کسر نفت ایران در بازارهای جهانی را جبران می‌کند. این دو بازیگر منطقه‌ای حتما می‌دانند که جدای از سهم هر یک از نفت خلیج فارس، تمام فروشندگان نفت منطقه باید برای «امنیت انرژی» قیمت ثابتی را بپردازند. شاید با تحمیل نوسانی تازه به بازار انرژی بتوان بخشی از بازار نفت ایران را تسخیر کرد ولی هیچ معادله ای بدون «ایران» نمی‌تواند جایگزین معادله تأمین امنیت انرژی در دنیا شود.

زمانی که در سال 1991 میلادی و در خلال جنگ کویت، بخشی از چاهها و نفتکش‌های خلیج فارس به آتش کشیده شد، ایران بیش از هر بازیگری برای خاموش‌کردن آتش تعهد نشان داد. اکنون نیز آتشبازی خیره‌کننده ایرانی‌ها هشداری است به کسانی که می‌خواهند با جنگ مدیریت ناشده خود، بزرگترین انبار باروت دنیا را به آتش بکشند. رزمایش‌های ایران با هدف نشان دادن دغدغه کشورمان برای حفظ امنیت خلیج فارس صورت می‌گیرد در حالی که هدف سیاست‌های تبلیغاتی غرب و دوستان منطقه‌ای آن، ایجاد بحران در منطقه‌ای است که باید «امن» بماند.

 

۸۸هر روز که می‌گذرد به روز بزرگ انتخابات نزدیکتر می‌شویم، اجرای سناریوهایی از سوی دشمنان که هدف آنها تحت تاثیر قرار دادن این انتخابات است، یک به یک در حال اجرا شدن ا ست.

اکنون مشارکت گسترده مردم به یک عامل بازدارنده در مقابل سیاست‌های خصمانه آمریکا و رژیم‌ صهیونیستی تبدیل شده است.

فشارها و تحریم‌های اقتصادی وتهدیدات نظامی نیز در همین راستا اعمال می‌شود. بخشی از این فشارها به ترورهایی باز می‌گردد که مدتی است شاهد انجام این اعمال تروریستی توسط عوامل داخلی کشورهای خط مقدم دشمنی با ایران هستیم.

رهبر فرزانه انقلاب که همواره هشدارهای ایشان راهگشای مسئولین و مردم بوده است، حدودماه پیش در خطبه‌های نماز عید سعید فطر در خصوص چالش‌های انتخاباتی هشدارهای جدی را مطرح کردند که یکی از آنها این بود که فرمودند؛ «نباید اجازه داد چالش انتخاباتی به یک چالش امنیتی تبدیل شود.»

طرح رد صلاحیت‌ها و اختلافات بر سر این موضوع نیز از دیگر نکات در این فضا است.

انتخابات سالو چالش‌هایی که پیش از برگزاری و پس از برگزاری آن به وجود آمد می‌تواند راهکار مناسبی برای مقابله با تهدیدات و چالش‌هایی باشد که امکان بروز آن در انتخابات مجلس نهم می‌رود. تجربه تلخ فتنهرا باید به عنوان الگویی برای مقابله با چالش‌های انتخاباتی مجلس نهم به کار برد.

 

عراقی‌ها که تاکید دارند بدون حضور آمریکایی‌ها می‌تواند امنیت کشور را تامین نمایند، برقراری امنیت کربلا در اربعین حسین(ع) را گامی مهم برای اثبات این امر می‌دانند چنانکه از مدتها پیش 70هزار نیروی امنیتی، تامین امنیت زائران را برعهده گرفته‌اند.

آنها با انجام عملیاتهای تروریستی و به خاک و خون کشیدن زائران امام حسین(ع) برآنند تا ضمن تلخ کردن کام ملت از خروج نیروهای آمریکایی ، با ناکارآمد نشان دادن دولت، تحمیل خواسته‌های خود به ملت و دولت عراق از جمله لزوم حضور نظامیان آمریکایی را اجرایی سازند.ثالثا، نکته بسیار مهم در اربعین حسینی(ع) حضور میلیون‌ها شیفته و دلداده عراقی است که پای پیاده با تحمل سختی‌ها و حتی نادیده‌گرفتن انفجارهای تروریستی راهی کربلا شده‌اند.

حضور مردم در مراسم اربعین حسینی(ع) نشان داد که هیچ اقدامی نمی‌تواند ریشه‌های مذهبی مسلمانان از جمله در عراق را خدشه‌دار سازد و طرح‌های فرهنگی آمریکا در برابر اسلام ناب محمدی(ص) محکوم به شکست است.براین اساس می‌توان گفت که اربعین حسینی(ع) در کربلا تجلی اراده دینی و ملی مردم عراق است که دشمنان عراق با کشتارهای گسترده نیز نتوانسته‌اند این اراده را متزلزل سازند. اراده‌ای که برگرفته از آموزه‌های کربلا است که ایستادگی و پایداری در برابر ظالم در حفظ ارزشها را به جهانیان آموخته است و تا ابد نیز جاودانه خواهد ماند. 

 

 

در حال حاضر فضای اقتصادی بحرانی است و به جای تحمیل شوک جدید باید ابتدا به سمت شرایط ثبات حرکت کرد. گذر از وضع موجود هم در خوش‌بینانه‌ترین حالت حداقل یک سال به طول می‌انجامد. در این یک سال باید خود را با شرایط ارزی جدید تطبیق دهیم و فکری به حال تحریم‌های جدید بکنیم. در حالی که تحریم بانک مرکزی به تصویب رسیده و تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا هم دور از ذهن نیست نباید به اقتصاد شوک جدید وارد آورد.

آفرینش:سیل یارانه های بی هدف دراقتصاد کشور«سیل یارانه های بی هدف دراقتصاد کشور»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛اساسا درسیستم کشورهایی که درآمد آنها از راه فروش منابع طبیعی تامین می شود(رانتیر) برنامه ریزی و تخصیص هدفمند بودجه به صورت دقیق صورت نمی گیرد. چون بودجه به گونه ای بادآورده حاصل شده و هیچ تلاشی برای آن صورت نگرفته است. اگر درآمد کشورما نیز همانند کشورهای غربی برپایه مالیات قرار داشت، شاید امروز شاهد این بریز و بپاش و هدررفت منابع و انرژی در کشور نبودیم. شاهید درهیچ جای دنیا به اندازه ایران یارانه به کالاها و خدمات اختصاص نیابد. این سیستم پرداخت یارانه به کالا و خدمات شاید موجب رضایت مقطعی مردم گردد اما در بلند مدت ضربه ای جبران ناپذیر به کشور و ملت وارد می کند.

اما نکته بعدی که بسیار تلخ و آسیب رسان به اقتصاد کشوربوده است بحث بازار ارز می باشد. این آشفتگی و برهم ریختگی که مدتی است سیستم اقتصاد کشور را مختل کرده به سبب اختصاص همین یارانه های بی حساب به ارز بوده است.نگاهی کوتاه به وضعیت اقتصاد کشور در این چند وقت اخیر بیاندازیم، ببینیم این یارانه های دولتی چه دستاوردی برای ما داشته است:

- به سبب افزایش حبابی قیمت ارز و ورود دلالان به بازار تهیه ارز برای تجار و فعالین اقتصادی دشوار گردید به طوری که بسیاری از آنان دست از فعالیت کشیدند، چون امنیتی برای سرمایه هاشان متصورنبود. یک روز دلار 1800 تومان بود و فردا 1400، با کدام ثبات و امنیت اقتصادی وارد عرصه تجارت می شدند.

- اما مایه دلسوزی و تامل است که در این مدت ارزهای یارانه ای کشور درچه راه هایی صرف شده است. به عنوان مثال این ارزهای دولتی به واردات خودروهای لوکس خارجی اختصاص یافته است! در این مدت میلیاردها تومان صرف واردات ماشین هایی شده که فقط قشری خاص در جامعه توانایی خرید آنها را دارند. یا این دلارها صرف واردات کالاهای لوکس ژاپنی و کره ای شده که شاید یکی از آنها در خانه اقشار متوسط و ضعیف جامعه نباشد.

مردم سالاری:کاشکی میرزا مهدیخانی پیدا شود«کاشکی میرزا مهدیخانی پیدا شود»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم ده محمدحسین روانبخش است که در آن می‌خوانید؛«چشم زخم میرزا مهدیخانی» شاید برای نسل جدید  عبارتی گنگ  باشد ولی  نسل قدیم  ما امثله ای از این دست  را که از دل تاریخ  و ادبیات  بیرون کشیده، چنان در میان  کلا م خویش  مورد استفاده  قرار می داد  که شیرینی  و تلخی  توامانی  داشت و به ایجاز معنای گسترده ای را بیان  می کرد. داستان  چشم زخم  میرزا مهدیخانی  یادگار  دوران  نادرشاه  افشار  است. میرزا مهدیخان  استرآبادی  منشی  مخصوص  نادر بود که تاریخ آن دوران  را در کتاب «دره نادره» با نثر فنی  و عجیب  و غریب خودش نوشته است.

 

البته تقریبا  مسلم است که نباید انتظار داشت که مثلا  مدیر اجرایی کشور، به وضعیت  خودساخته اعتراف کند ودست یاری به طرف دیگران  دراز  کند که احتمالا  او و نزدیکانش معتقدند  اوضاع  و احوال  خیلی هم خوب و بر وفق  مراد است; اما در میان  دولتی ها  آیا میرزا مهدیخانی  پیدا نمی شود  که با کمی واقع بینی، بگوید  و بنویسد  که چشم زخمی  به اقتصاد ایران وارد آمده  که ظرف ده روز، ارز و طلا  و بسیاری  از کالا ها بیش از 25 درصد گران شده اند و نرخ تورم  واقعی این ماه مسلما بالا تر  از 40 درصد است؟ اگر در دوره افشاری، چنین  نوشته ای از طرف میرزا مهدیخان، طنز بود و مثل شد و در تاریخ  به عنوان  نمونه پرت بودن از داستان  باقی ماند، امروز اگر  مدیران اقتصادی دولت کاری میرزا مهدیخانی کنند، نامشان  به عنوان بزرگانی که در این  وانفسا، حداقل  از پیله خود ساخته  بعضی ها بیرون آمده و واقعیت  را می بینند و هشدار می دهند، در تاریخ ثبت  خواهد شد! شاید با هشدار  و بیدار باش آنها،  سفر به آمریکای لا تین  دیگر بر ماندن در کشور و پاسخگویی و چاره اندیشی  درباره وضعیت  بلا تکلیف اقتصادی ترجیح  داده نشود و مدیران  رده بالا ی اقتصادی یک روز در میان  غیبشان نزند  و  به چاره جویی  بنشینند.  پس کاشکی میرزا مهدیخانی پیدا شود  و به رئیس و رئیس هایش بگوید که چشم زخم مختصری به اقتصاد رسیده است!

«امیرنظام یا عزیزالسلطان»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم سعید حجاریان است که در ان می‌خوانید؛سعدی در گلستان داستانی دارد که نشان‌دهنده نوعی تحرک اجتماعی است. وی می‌گوید:«روزی افتاد فتنه‌ای در شام/ هر یک از گوشه‌ای فرا رفتند/ روستا زادگان دانشمند/ به وزیری پادشا رفتند/ پسران وزیر ناقص‌عقل به گدایی به روستا رفتند» گاهی فکر می‌کردم که از این داستان سعدی تحرک عمودی اجتماعی را می‌توان نتیجه گرفت. منظورمان از تحرک عمودی اجتماعی آن است که فرد بتواند پایگاه، شأن، طبقه یا کاست خود را از مرتبه‌ای فروتر به فراتر ارتقا داده یا برعکس بر اثر بی‌کفایتی این مراتب را از دست داده و در هرم اجتماعی سقوط کند.

در عوض آدم بی‌کفایتی مانند عزیز‌السلطان (ملیجک) به خاطر نظر‌بازی شاه لقب سرتیپی گرفته و جلیس و انیس شاه می‌شود. در واقع در جوامع ساخت‌یافته ترفیع و تنزل در هرم اجتماعی کاملا به لیاقت بستگی دارد نه به خواست این و آن و به قول امیر «عمه و خاله»، یعنی قیمت سرمایه انسانی را بازار تعیین می‌کند و کفایت‌ها و درایت‌هاست که جایگاه فرد را مشخص می‌کند نه حسب و نصب.

در واقع سعدی در مقام بیان قاعده‌ای اجتماعی نبوده بلکه توضیح شرایط استثنایی را می‌داده است. به گمانم آه مظلوم دامن سلسله قاجار را گرفت و بعد از مرگ امیر دیگر این سلسله زوال و انحطاط خود را شروع کرد و این حق ناصرالدین‌شاه بود که چون شخصیت مقتدر و توسعه‌گرایی مانند امیرکبیر را می‌کشد باید همنشین ملیجک‌ها شود.

در این میان امپراتور و نیز پیشه‌وران این را قبول کردند که نظام شایستگی را بپذیرند و من راز اصلی توفیقات اصلاحات میجی را همین امر می‌دانم و الا اینکه گفته می‌شود ژاپن حالت جزیره‌ای داشت، دور افتاده بود و بر عکس ایران در چهارراه حوادث قرار نداشت یا مثلا ادعا می‌شود ژاپنی‌ها مانع از استعمار مستقیم یا غیرمستقیم غربی‌ها شدند و اجازه ندادند که کالای غربی بازار آنجا را فتح کند و نظام خود‌اتکایی پیشه کردند و از این نوع تعابیر را من برایشان اهمیت ثانوی قایل هستم. در ایران، امیر، یاوری نداشت و خود می‌خواست یک‌تنه همه بار اصلاحات را به دوش بکشد.

تهران امروز:ترور دانشمندان ایران و سرشکستگی دشمنان«ترور دانشمندان ایران و سرشکستگی دشمنان»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسام‌الدین کاوه است که در آن می‌خوانید؛ترور شهید احمدی‌روشن دانش‌آموخته ممتاز دانشگاه و استاد همین دانشگاه درست یک روز پیش از دومین سالگرد شهید علیمحمدی یکی دیگر از دانشمندان هسته‌ای‌ ایران، نشانگر سبعیت دشمنان نظام اسلامی و واهی بودن ادعاهای آنان در ارتباط با مبارزه با تروریسم است.

 

این ترورها دانشمندان هسته‌ای و کلا دانشمندان ایرانی را که در زمینه‌های مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز کار می‌کنند یا در زمینه‌های فن‌آوری‌های حساس مشغول به تحقیق و پژوهش هستند، هدف گرفته است.گمان آمریکا و اسرائیل بر این است که با کشتار و ترور دانشمندان ایرانی راه جمهوری اسلامی ایران را برای پیشرفت در زمینه فن‌آوری‌های پیشرفته می‌بندند و یا دانشمندان ایرانی را به انفعال می‌کشانند. بی‌تردید نظام جمهوری اسلامی ایران به موقع پاسخ تنبیهی مناسب را به آمریکا و رژیم غاصب اسرائیلی و هر دولتی که در اینگونه ترورها مشارکت داشته است، خواهد داد اما این موضوع موجب نمی‌شود که از حساسیت‌های امنیتی غافل شویم و از جان دانشمندان ایرانی مراقبت نکنیم.

ترور شهید احمدی روشن نشان می‌دهد که دشمنان از شیوه مشخصی برای ترور استفاده می‌کنند و عوامل دست‌آموز آنها نیز تا زمانی که این شیوه موثر است از آن بهره‌گیری می‌کنند.

متقابلا دستگاه‌های مسئول باید هزینه این ترورها را برای آمریکا و اسرائیل و به احتمال بسیار قوی انگلیس، افزایش دهند. این روش چندان پیچیده و سخت نیست. این سه دولت شرور باید هم در محافل و مجامع جهانی رسوا شوند و هم پاسخ اعمال شرارت‌آمیز خود را ببینند.

دشمن باید بداند با هر ترور بر شمار دانشمندان و پژوهشگران ایرانی که خواستار رسیدن ایران اسلامی به قله‌های بلند پیشرفت و رشد هستند، افزوده خواهد شد. این ترورها نتیجه‌‌ای جز نشان دادن حقانیت ایران اسلامی ندارد.

 

مصرف گرایی، تجمل پرستی و ابزارگرایی جزء لاینفک زندگی مدرن گردید. به طوری که حیات شرکت ها و کارخانه های بزرگ در گروی نو آوری و مصرف بیشتر کالاهای مدرن بود. دنیای مدرن نظام احسن الهی را در راستای خودمداری دکارتی آن چنان متحول ساخت که ابزار در دنیای مدرن معنای ذاتی خویش را از دست داد و معنای دیگری یافت. در مقابل در عالم دینی اساسا ابزار اصالت نداشت. هر آن چه در عالم ماده است همه ابزاری برای رسیدن به حضرت حق است. بر این اساس انسان در این عالم مسافری است که قرار ندارد و همواره چشم به حیات ابدی خویش دوخته است لذا نظر به ابزار نداشته و فقط به اندازه ی رفع نیاز از آن بهره می‌برد.

در تقابل با ابزارگرایی دنیای مدرن روحیه ی جهادی انقلاب اسلامی ظهور کرد. در این فرهنگ، مومن روحیه جهادی دارد البته نه به ��ین معنا که از ابزارهای منسوخ استفاده کند بلکه به این معنا که دنبال نیازهای خیالی و وهمی نمی‌رود. انسان در عالم دینی می‌داند که هیچ چیز حقیقی، نمی‌تواند جدید باشد بنابراین دنبال ظواهر بی باطن نمی‌رود.

امروز هر فرد و گروه و جامعه و ملتی که گرفتار روحیه ی ابزار گرایی شود گرفتار روحیه ی شیطانی دنیای مدرن شده است و هر فرد و جماعتی که روح دنیای مدرن را انتخاب کند، همه ی دنیای مدرن را انتخاب کرده است و هر کس دنیای مدرن را انتخاب کند مقابل غدیر و انقلاب اسلامی ایستاده است و اگر در ابتدای امر این روحیه خود را نشان ندهد بالاخره باطن خویش را نمایان می‌سازد.کربلا ظهور بواطن ناپاکی است که ابتدا در قلب خویش حقیقت غدیر را- که عبور از مصلحت اندیشی ها و زندگی زمینی دور از حق بود – کتمان کردند و سپس بر امام زمان خویش شمشیر کشیدند و البته این داستان همه ی تاریخ است.

 

ابزارگرایی مسئول و غیر مسئول را فاسد می‌کند و لکن اگر مسئول تجمل گرا شد خطر آن به مراتب بیشتر است. به گونه ای که نمی‌توان ثروت انبوه جمع آوری کرد و در جبهه ی انقلاب اسلامی قرار گرفت. اگر این ثروت از مال حرام باشد که قطعا انسان راه خویش را به سوی حق بسته است و اگر از حلال باشد برای او حجاب می‌سازد و روحیه ی آزادگی را از انسان می‌گیرد. لذا مسئولانی که روح عزیز و پر نفوذ انقلاب اسلامی را می‌شناسند و برکات آن را می‌دانند به قدر ضرورت خویش از دنیا بهره می‌گیرند.

این ها یعنی جز با روحیه ی ضد استکباری که در گروی روحیه ی جهادی است نمی‌توان آرمان های انقلاب اسلامی را محقق کرد. اگر حضرت امام خمینی (ره ) روحیه جهادی نداشتند و آن همه سختی و تبعید را برنمی تافتند هیچ گاه انقلاب اسلامی محقق نمی‌شد و اگر ایشان این روحیه توحیدی بی نظیر را نداشتند باعث رشد و عظمت انقلاب نمی‌شدند. آن همه سکینه در نا آرامی های انقلاب همه نشان از گسستن ایشان از ابزار ها و پیوستن ایشان به حق بود. همین روحیه توحیدی بود که باعث شد ایشان بگویند که هیچ گاه نترسیدند. این ها همه به خاطر آن بود که ابزار برای ایشان تنها یک ابزار تحت ربوبیت حضرت حق بود و نه بیشتر.

تاریخ انقلاب اسلامی نشان می‌دهد روحیه ی جهادی غیر ممکن ها را ممکن ساخته و اتفاقا ابزارهای بی بدیل دشمنان را بی اثر نموده است و همین روحیه جهادی جمهوری اسلامی بوده است که موج بیداری اسلامی را در منطقه به راه انداخته و نفوذ انقلاب اسلامی را در عالم بی نظیر ساخته است. اهل بصیرت می‌دانند که همه ی نفوذ جمهوری اسلامی فقط در سایه ی فرهنگ ضد استکباری به وجود آمده است بنابراین بسیار مراقب آن هستند که مبادا در ابزارها متوقف شوند زیرا می‌دانند آن ها که گرفتار ابزارها گردیدند روح خویش را تقدیم شیطان کرده اند و بالاخره هلاک و بی آبرو می‌گردند.

 

اما در این خصوص نکاتی به نظر می‌رسد که در اینجا مطرح می‌کنیم. اولا منطقی شدن نرخ سود بانکی یکی از منافذ رخنه فساد به اقتصاد کشور را بست؛ زیرا از این پس موضوعی به نام رانت تسهیلات به کلی مختومه و به بایگانی فرستاده می‌شود. اگر چه طبیعی است کسانی که از این رانت‌ها بهره‌مند بوده‌اند از اقدام شورای پول و اعتبار خوشحال نباشند. نکته دوم اینکه نقدینگی موجود در بانک‌ها همچون دریایی مواج و توفانی بود که با تصمیم درست شورای پول و اعتبار این دریای متلاطم سرانجام روی آرامش را به خود خواهد دید و دیگر شاهد اثرات تخریبی امواج نقدینگی در بازارها نخواهیم بود.

نکته آخر در خصوص تعیین نرخ سود سپرده، متناسب با تورم است. بر اساس محاسبات انجام شده نرخ سود سپرده یکساله مطابق با ماده 92 قانون برنامه پنجم برای سال 1391 باید 21 درصد باشد که طی روزهای آینده به تفصیل این محاسبات را شرح خواهیم داد.

جهان صنعت:تصمیم‌هایی انفعالی تحلیل‌های رویایی«تصمیم‌هایی انفعالی تحلیل‌های رویایی»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم نادر کریمی‌جونی است که در آن می‌خوانید؛ کاملا روشن نیست که رفتار انفعالی مقامات اقتصادی ایران چه زمانی به پایان می‌رسد به همین دلیل واقعا نمی‌توان گفت، آیا می‌توان به تصمیم‌هایی که برای ساماندهی اوضاع اقتصاد کشور اتخاذ می‌شود، اطمینان کرد یا نه.

تصمیم اخیر مقامات پولی کشورمان در مورد افزایش نرخ سود بانکی بدون شک برای ساماندهی بازار پول اتخاذ شده است. این مقامات با خوشبینی فریاد می‌زنند که افزایش نرخ سود بانکی با این هدف است تا منابع مالی جامعه به سمت بانک‌ها جذب شوند و وارد بازارهای کاذب ارز، سکه و طلا نشوند. نتیجه بلافصلی که از این تحلیل خوشبینانه گرفته می‌شود آن است که با تحقق این مقدمه، سرمایه‌های جذب شده توسط بانک‌ها به سمت فعالیت‌های مولد روانه خواهد شد. جالب است که بعد از این نتیجه رویایی مقامات اقتصادی تلاش می‌کنند تا قسمتی از کیک سرمایه‌های سرگردان جذب شده را به خود اختصاص دهند و براین اساس روزهایی را تصویر می‌کنند که این سرمایه‌ها بعد از چرخش در بانک وارد بازار سهام شود و علاوه بر ساماندهی بازار پولی، منافعی را عاید بازار سرمایه و در نهایت صنعت کند.

اکنون پرسش مهم آن است که اتخاذ چنین تصمیم‌هایی آیا می‌تواند کارساز باشد و در رسیدن به هدف جمع‌آوری پول‌های سرگردان مدیران کشور را یاری دهد؟ بهتر است مدیران به این نکته توجه کنند که تحرک قیمت ارز و طلا طی سال گذشته حداقل 30 تا 37 درصد سود نصیب دارندگان کرده و حتی اگر این تفاوت قیمت، حفظ قدرت خرید پول هم نام‌گذاری شود باز هم چنین به نظر می‌آید که صاحبان سرمایه‌های سرگردان همچنان علاقه خواهند داشت که به جای سپرده‌گذاری در بانک روانه بازار شوند و کالا انبار کنند.

این تصمیم البته قیمت پول را بدون آنکه حاصلی در بر داشته باشد افزایش می‌دهد و به همین دلیل احتمالا آشفتگی بازار پول را تشدید و زیان‌هایی را متوجه صاحبان صنایع که نیاز روزمره به پول و سرمایه دارند می‌کند چراکه افزایش قیمت پول بر قیمت تمام شده کالا اثر تورمی گذاشته و رقابت را به نفع کالای وارداتی نامتعادل می‌سازد. 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات