۱ـ شکلگیری اخوانالمسلمین
مؤسس اخوان المسلمین، حسن البنا در حدود سال ۱۹۰۰ در شمال غربی قاهره متولد شد، بعد از ورود به دبیرستان به عضویت یکی از انجمنهای اسلامی درآمد و در این ارتباط سازمان جدیدی به نام انجمن امداد حصافیهٔ را پایه گذاری نمود که دارای دو هدف اصلی «نگهداری و گسترش ارزشهای اسلامی»، «دفاع در برابر هجوم مسیونرهای غربی» بود. این سازمان الگویی بود که مطابق آن بعدها اخوان المسلمین طرح ریزی گردید. وی در مورد گسست نسل جوان و دانشجویان از فرهنگ خویش و حقایق اسلام بسیار نگران بود و اعتقاد داشت آینده هر ملت در دست نسل جوان، طلبه، دانشجویان و روشنفکران قرار دارد.
سازمان اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ میلادی با رهبری حسن البنا و شش نفر از همفکرانشان تشکیل گردید. در ابتدا فعالیتهای آنان جنبه نیمه مخفی داشت و برای گسترش جنبش از جزوه، نامه، سخنرانی، و ملاقاتهای شخصی استفاده میکرد. حسن البنا به اندیشه اصلاح طلبان پیرو رشید رضا که خواستار بازگشت به عقاید و اعمال اولین نسل از احکام اسلامی بودند، تمایل داشت. ایشان منابع اسلامی تعالیم اسلامی را قرآن و سیره رسول اکرم (ص) میدانست و سه هدف را در ابتدا اعلام مینمود.
الف) آزادی مصر در تمامی زمینهها
ب) آزادی همه سرزمینهای عربی
ج) تلاش در راه وحدت جهان اسلام
مهمترین مسأله در مورد اخوان المسلمین در عرصه داخلی را میتوان تأکید بر رویکرد انحصار طلبی دانست که آن را از رویکردهای تکثرگرای مورد نیاز در جوامع متکثر و چند حزبی متمایز میساخت. جماعت اخوان المسلمین از دیرباز به مخالفت با مفهوم چند حزبی در فعالیت سیاسی مشهور بوده و همواره خود را جماعتی سیاسی معرفی کرده که بالاتر و برتر از حزب است؛ حال آنکه ساختار هرمی و هستهای آن حزبی صرف بوده است. جماعت اخوان المسلمین از نظر خط مشی، نمونه کاملی از حزب انحصار طلب بوده است که برای لغو احزاب و انحلال آنها و یکپارچه کردنشان در حزبی واحد تلاش میکرد.
گر چه جماعت در زمان حسن البنا با شرکت در انتخابات پارلمانی ۱۹۴۲ و ۱۹۴۵، نظام پارلمانی را برای تعدیل و اصلاح قانون اساسی برگزید، اما البنا کوچکترین تردیدی باقی نگذاشت که جماعت درصدد براندازی رویکرد چند حزبی رقابتی نظام پارلمانی و بازسازی این نظام بر اساس سیطره حزب انحصارطلب یا همان جماعت است؛ زیرا جماعت خود را یک حزب انحصار طلب میدانست.
در مجموع میتوان گفت، تفکرات و رویکردهای سیاسی اولیه اخوان المسلمین با تأکید بر خلافت اسلامی و تقابل با ملی گرایی، رویکردهای سکولار، تکثر گرایی حزبی و مبتنی بودن بر اصول و اندیشههای اسلامی، با ایده دولت مدرن دموکراتیک در تعارض قرار داشت. به بیانی روشنتر شکل گیری، رشد و توسعه اخوان المسلمین به کشورهای مختلف اسلامی یکی از اهداف مهم خود را مقابله با ملیگرایی سکولار میدانست که بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی در جهان عرب در حال توسعه بود. با این حال این تفکرات و دیدگاههای اولیه به تدریج دچار تحول شد و تکثر، تنوع و تحول در اندیشهها و رویکرد سیاسی قوت گرفت.
۲ـ تحول و تکثر در تفکر و رویدادهای سیاسی اخوان المسلمین
اخوان المسلمین بعد از دوره اولیه خود که تحت تسلط افکار و مدیریت حسن البنا بود، به تدریج به سمت تکثر و تحول در افکار و رویکردهای سیاسی حرکت کرد. تحول و تکثر و رویکردهای سیاسی اولیه اخوان المسلمین نتیجه مؤلفههای مختلفی بود که سه مؤلفه اصلی آن عبارت بودند از: «ظهور شخصیتهای فکری و رهبران سیاسی متعدد بعد از حسن البنا با ایدهها و رویکردهای متنوع»، «تحول در شرایط سیاسی و اجتماعی مصر و رویارویی اخوان المسلمین با فرصتها و تهدیدهای جدید» که مستلزم طرح ایدهها و ارائه رویکردهای نوین منطبق با شرایط جدید بود و «گسترش اخوان المسلمین به سایر کشورهای عربی و تأثیر گذاری شرایط سیاسی اجتماعی و تفکرات رهبران آن در سایر کشورها بر رویکردها و جهت گیریهای این جماعت».
از مهمترین تحولات درباره اخوان المسلمین، تضعیف تدریجی ایده خلافت اسلامی به سود نظریه حکومت اسلامی در چارچوبهای ملی و سپس حکومت دموکراتیک و متکثر بود. درباره اصول و محورهای سیاسی اجتماعی مهم دیگر میتوان به تغییر، تحول و تکثر در دیدگاه اخوان المسلمین نسبت به سیستم چند حزبی، شیوههای پارلمانتارسیتی، شیوههای عمل، مسائل سیاست خارجی و منطقهایی حقوق و آزادیهای مختلف اشاره کرد.
اخوان المسلمین به تدریج از ایده خلافت اسلامی به سوی ایده حکومت اسلامی حرکت میکند و در این چارچوب با صرف نظر کردن از شرایط مجری و حاکم، اجرای شریعت اسلامی را مهم تلقی میکند. بر این اساس فضای سیاسی خاص و انحصارگرای اخوان المسلمین به تدریج خود را به فضای متکثر و تحزب گرا نزدیک میکند. اخوان که ابتدا رویکرد انحصار طلبی حزبی را مدنظر داشت، سعی کرد در مفهوم انحصار طلب خود تجدید نظر کند و به رویکرد حزب تکثر گرا نزدیک شود. در این راستا در مارس ۱۹۹۴ دو یادداشت رسمی مهم درباره زنان مسلمان در جامعه اسلامی، شورا و نظام چند حزبی منتشر کرد.
یادداشت دوم که به شورا و نظام چند حزبی مربوط بود، با مسائل و دموکراسی جدید تطابق داشت و خاطر نشان میکرد که ملت منبع قدرت است و آن را به شخص مورد اعتماد خود واگذار میکند. با این حال، تأکید داشت، این قانون باید از اصل شریعت و اهداف و مقاصد و اصول کلی آن گرفته شده باشد. این یادداشت شعار سنتی اخوان یعنی «قرآن، قانون اساسی ماست» را به این مضمون تفسیر و توجیه میکند و بر حفظ آزادیهای عمومی و خصوصی و تعیین مسئولیت رهبران و چگونگی رسیدگی به اعمال آنها در مقابل پارلمان، آن هم به صورت آزاد تأکید میکند. این در حالی است که اصل شورا به عنوان یکی از اصول اولیه اسلامی مورد تأکید اخوان المسلمین با نظام چند حزبی و پارلمانی در تفاوت ماهوی دارد.
اخوان المسلمین ابتدا با شیوههای پارلمانتاریستی و لیبرالیستی مخالف بود و آنها را رد میکرد؛ به گونهای که طبق اساسنامه و خط مشی خود اعلام کرد، اعتقادی به رسیدن به قدرت از طریق انتخابات ندارد و به تعبیر دقیقتر از شیوههای لیبرالیستی برای رسیدن به قدرت استفاده نخواهد کرد. اما به تدریج نسبت به این شیوه تغییر موضع داد و تنها راه رسیدن به اهداف خود را شیوه پارلمانتاریستی و راه یافتن به پارلمان معرفی کرد. ائتلاف اخوان با احزاب ضد مذهبی و لائیک در مصر و طی این راه در اردن و الجزایر از این نمونه است.
اخوان المسلمین ابتدا حزب گرایی را قاطعانه رد میکرد و از نظر حسن البنا این مسأله قابل بحث نبود، زیرا تحزب سرچشمه شرارتها و مفاسد سیاسی و اجتماعی است و با اصول مسلم اسلامی سازگاری ندارد. اسلام، پیروانش را امت واحده میداند و وحدت اسلامی اصلی تفکیک ناپذیر و اساسی در حیات جامعه اسلامی است و هیچ مسامحهای در آن وجود ندارد. با این حال، اخوان المسلمین در کشورهای مختلف سعی کرد تا با کسب مجوزهای حزبی در قالب پارلمانتاریستی نقش آفرینی کند و به نظر میرسد هدف از تأسیس حزب ورود به پارلمان و تلاش برای تطبیق شریعت از طریق انتخابات و پارلمان بوده است. بر این اساس، اخوان المسلمین در مواجهه با شرایط سیاسی و اجتماعی بسته در کشورهای عربی، ترجیج داد با روی آوردن به حزب گرایی و فعالیت در قالب پارلمان به تأثیرگذاری و نقش آفرینی گستردهتری در عرصه سیاسی دست یابد.
رویکرد سیاسی اخوان المسلمین و نوع مواجهه آن با نظامهای سیاسی به رغم برخی تشابهات و اشتراکات اولیه، صورت متکثری به خود گرفت. به باور هادی خسروشاهی، فعالیتهای اخوان المسلمین از آغاز بر مدار و محور رادیکالیسم و انقلابی گری نبود و تنها در جنگ با اشغالگران صهیونیست در سال ۱۹۴۸ بود که هزاران میلیشیای مسلح اخوان مصر، سوریه و اردن راهی جبهههای نبرد شدند. بدین ترتیب، اخوان هیچ گاه در عملیات مسلحانه در داخل کشورهای خود شرکت نکردهاند. البته سازمان نظامی اخوان (النظام الخاص) در خلع شاه فاروق از سلطنت و موفقیت کودتای افسران آزاد نقشی مؤثر داشت، ولی در موارد دیگر وارد فاز نظامی در داخل سرزمین خود نشدهاند. با این حال، نمیتوان الگو و برداشتی واحد را درباره فعالیتهای اخوان المسلمین در کشورهای مختلف ارائه داد.
اخوان المسلمین در مصر سعی کرد تا بقاء خود را حفظ کند و حتی در برخی مقاطع در فعالیتهای پارلمانی نیز مشارکت کرد. در اردن نیز تا حد زیادی چارچوب سیاسی نظام پادشاهی را پذیرفت و سعی کرد در قدرت شرکت کند. اما در سوریه رویکردی تقابلی با دولت داشته و با رویکرد انقلابی و تهاجمی و حتی درگیری نظامی با دولت، برای ایجاد حکومت اسلامی تلاش کرده است.
۳ـ تفکر و رویکردهای سیاسی جدید اخوانالمسلمین
خیزشهای مردمی و بیداری ملتهای مسلمان در خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۱ فضای سیاسی و اجتماعی نوینی را برای نقشآفرینی گروهها و جریانهای سیاسی مختلف منطقه در عرصه سیاسی فراهم کرده است. اخوان المسلمین به عنوان جنبشی که در کشورهای مختلف جهان عرب از نهادها، رهبران و هواداران مناسب برخوردار و تجربهای چندین دههای را اندوخته است، میتواند به عنوان جریانی مهم از تأثیرگذاری بالا در معادلات سیاسی و اجتماعی جدید جهان عرب برخوردار باشد.
اخوان المسلمین در کشورهای عربی با توجه به تحولات در تفکر و رویکردهای سیاسی آن به جنبشی متکثر با تفکرات متکثر و حتی دارای ابعاد متناقض و غیرشفاف تبدیل شده است که میتوان در آن طیفهای مختلفی را شاهد بود. به عنوان نمونه به باور برخیها، درباره اخوان المسلمین مصر در شرایط جاری میتوان سه دیدگاه مختلف را در موضوع سیاست و حکومت از همدیگر متمایز ساخت که در طول تأسیس این جنبش و دهههای گذشته ایجاد شده است. اولین دیدگاه، همان دیدگاه اولیه اخوان المسلمین است که به لزوم حاکمیت حکومت خلیفهای یا خلافت اسلامی مانند صدر اسلام برای پیادهسازی دستورات شریعت اعتقاد دارد. در حال حاضر، این دیدگاه طرفداران کمتری دارد. دیدگاه دوم به لزوم تشکیل حکومت اسلامی در مصر باور دارد و از طرفداران قابل توجهی برخوردار است.
دیدگاه یا طیف سوم که در سالهای اخیر به وجود آمده است به آزادیهای مدنی و الگوهای غربی در مشارکت سیاسی و آزادیهای اجتماعی معتقدند. این طیف فعالیت زنان، آزادی احزاب سیاسی و حکومتی لیبرالیاند. در حالی که اخوان المسلمین سعی در حفظ انسجام داخلی و ارائه رویکرد و مواضع سیاسی واحدی است. این تکثر به تناقضات جدی منجر شده است.
اخوان المسلمین در پرتو تحولات جدید در جهان عرب سعی دارد بیشترین استفاده را از فرصتهای سیاسی کنونی ببرد و نوع عملکرد آن نیز به گونهای است که موانع و چالشهای پیش روی این جنبش را کاهش دهد. با توجه به ویژگیهای مردمی تحولات جاری عربی و گرایشهای ضد استبدادی آن، اخوان المسلمین سعی کرده است تفکر و رویکرد سیاسی خود را با روندهای دموکراتیک منطبق کند.
با این حال این مسأله به مفهوم دور شدن از اصول و مفاهیم اسلامی و ویژگی اسلامگرایی خود نیست، بلکه تلاش میکند تا دموکراسی و اسلامگرایی را به نوعی تلفیق کند. در حالی که اصول و مبانی فکری و معرفت شناختی اسلامگرایی با جوامع سکولار با هم در یک راستا قرار نمیگیرند. این رویکرد اخوان المسلمین از یک سو بهرهبرداری اخوانیها از پتانسیلهای مردمی درونی برای دستیابی به بخشی از قدرت سیاسی و از سوی دیگر افزایش مشروعیت و اعتبار داخلی و بینالمللی آن را مد نظر قرار داده است. مسألهای که هدف آن دشوار کردن هرگونه چالشسازی و مانعتراشی رقیب و مخالف در قبال این هدف جنبش است.
در اینجا تفکر و رویکردهای سیاسی اخوان المسلمین سوریه در بیانیه منتشر شده آن تأکید میشود. در این راستا میتوان به محورهای زیر به عنوان تفکر و رویکردهای سیاسی جدید اخوان المسلمین اشاره کرد:
پذیرش چارچوب نهادی حکومت دموکراتیک
تأکید بر اصول، الگوها و محتوای اسلامی
تفکیک و استقلال قوا
پارلمانتاریسم، تخریب و تکثر گرایی
آزادی و حقوق سیاسی اجتماعی شهروندان
سخن پایانی
اخوان المسلمین به عنوان مهمترین جنبش اسلام گرای معاصر در جهان عرب در وهله نخست در مصر در مقابل امواج ملی گرایی و سکولاریسم و در جهت ایجاد جریان معتدل اسلام گرا شکل گرفت. این جنبش درصدد احیای خلافت اسلامی بود و به همین علت در کشورهای مختلف عربی گسترش یافت.
اما به تدریج از نظر تفکر و رویکردهای سیاسی دچار تحول و تکثر شد و به خصوص از ایده حکومت اسلامی سوق پیدا کرد. هم چنین از مخالفت با تحزب به عنوان عامل اختلاف و شکاف به سوی حزب گرایی و استفاده از قالبهای حزبی برای مشارکت در عرصه قدرت و هم چنین انعطافپذیری و اصلاح پذیری عمیق در رویکردهای سیاسی حرکت کرد.
در حالی که اخوان المسلمین در چند دهه اخیر با پذیرش نظام پارلمانی سعی کرد در قالب احزاب سیاسی در قدرت سیاسی مشارکت کند، محدودیتها و سیاستهای رژیمهای اقتدار گرای عرب فرصت و مجال مناسبی برای نقش آفرینی اخوانی ایجاد نکرد. اما تحولات جهان عرب و تغییر رهبران و رژیمهای سیاسی با ایجاد اصلاحات جدی در نظامهای سیاسی عربی با جهت گیریهای دموکراتیک، در حال ایجاد فرصتها و فضایی مناسب برای نقش آفرینی اخوان المسلمین است. بر این اساس، اخوانیها در انطباق دموکراتیک در جهان عرب و با در پیش گرفتن رویهای عمل گرایانه سعی در هماهنگی تفکر و رویکردهای سیاسی خود با تحولات و شرایط سیاسی اجتماعی جدید دارند.
با این حال، اخوانیها تأکید دارند که این تحول و هماهنگ سازی به مفهوم جدا شدن اخوان المسلمین از مبانی و اصول فکری اسلامی و بومی منطقهای نیست و اخوانیها خواستار ایجاد سازگاری بین اصول و ارزشهای اسلامی و بومی در چارچوبهای دموکراتیکاند.
اما واقعیت آن است تمرکز اخوان المسلمین بر رویکردها و مفاهیم مدرن و دموکراتیک که در چارچوبهای سیاسی و اجتماعی لیبرال دموکراتیک غربی معنادار میشود، با وجوه مهمی از تفکر و رویکرد سیاسی بومی و اسلامگرایانه اولیه آن در تناقض قرار میگیرد. از جمله مهمترین این تناقضها عبارتاند از: تناقض حکومت عرفی و دموکراتیک با حکومت اسلامی مورد نظر اخوان المسلمین؛ تناقض اصول و الگوهای اسلامی با مسائل و سیاستهای عرفی و سکولاریستی؛ محدود شدن اسلامی بودن قوای سهگانه به قوه قضائیه؛ تناقض پارلمانتاریسم و تکثرگرایی حزبی با اصل شورا و انحصار طلبی حزبی اولیه؛ ناهمخوانی برخی آزادی و حقوق سیاسیی اجتماعی لیبرال دموکراتیک مورد تأکید اخوانیها با مبانی تفکر اسلامی این گروه و عدم ارائه راهکارهای عملیاتی مشخص در حوزه سیاست خارجی روابط بینالملل با توجه به تناقضات برخی از ایدههای مطرح شده.
هر چند که اخوان المسلمین در شرایط جدید منطقهای سعی میکند الگویی نوین و متفاوت از کشورداری را برای چالشها و بحرانهای ناشی از ناکارآمدی نظام سیاسی موجود ارائه دهد، اما الگوها و ایدههای سیاسی و اجتماعی مطرح شده از سوی این گروه در عرصه عمل نمیتواند چندان کارآمد محسوب شود؛ زیرا در اغلب عرصهها و محورهای مورد اشاره اخوانیها، ایدهها عمدتاً در سطوح نظری و کلی باقی مانده و به راهکارهای عملیاتی پرداخته نشده است. مصالح مهم دیگر این که تلاش اخوان المسلمین برای شامل شدن طیف وسیعی از دیدگاهها، باعث عدم انسجام فکری و نظری شده است؛ و این امر ارائه الگویی عملی و اقدامات هماهنگ و کارآمد در عرصه عمل را دشوار خواهد کرد.
مشکل مهم دیگر به تفکر و رویکردهای سیاسی جدید اخوان المسلمین مربوط است که محورها و اجزای مهم دیدگاههای اخیر آن با اصول و مبانی تفکر اسلامی این جریان در تناقض قرار میگیرد؛ و تداوم تلقی اخوان المسلمین به عنوان جریانی اسلام گرا را با چالش همراه میکند. هر چند اخوانیها در تلاشاند تا پای بندی و وفاداری خود و اصول و احکام اسلامی در عرصههای سیاسی و اجتماعی را همانند گذشته مورد تأکید قرار دهند، اما بررسی دقیق رویکردهای جدید آنها نشان میدهد که اسلام گرایی اخوان المسلمین عمدتاً به حفظ برخی مظاهر و احکام اسلامی محدود مانده است، در حالی که اصول و مبانی فکری و اسلامی تحتالشعاع پذیرش مبانی و فرضیههای اولیه لیبرال دموکراسی غربی قرار گرفته و به چالش کشیده شده است.
تناقضات اساسی نظریه چالش مهم دیگر ایدهها و الگوهای مطرح شده اخوان المسلمین است که از تلاش این گروه برای متقاعد کردن طیف وسیعی از بازیگران و گروهها با گنجاندن اصول آنها در این الگو ناشی میشود. اخوان المسلمین از یک سو به طیفهای فکری متکثری تبدیل شده است که از خلافت اسلامی اولیه تا حکومتی کاملاً عرفی و دموکراتیک را شامل میشود و از سوی دیگر سعی دارد الگوها و ایدههای سیاسی اجتماعی خود را به گونهای مطرح کند. تا بازیگران مختلفی از جمله اسلامگرایان تا لیبرال سکولارها و حتی قدرتهای غربی را راضی نگه دارد. در آینده این موضوع میتواند به ایجاد تناقضهای جدید در تفکر و رویکردهای سیاسی الخوانیها منجر شود و در زمینههای انشعابها و اختلافهای درونی جدی را برای گروه فراهم سازد.