صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۴۷۹۲۶

گزیده سرمقالات برخی روزنامه­های 3 مهر 1391


کیهان:شهیدانه زیستن

«شهیدانه زیستن»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می‌خوانید؛آیا جنگ می شود؟ آیا باید جنگ بشود؟ این پدیده، انتخاب است یا ضرورت؟ ستودنی است یا ناخوشایند؟ ما به استقبال جنگ می رویم یا باید از آن بگریزیم؟ نگاه ما به این مقوله چیست و جنگ را چگونه محاسبه می کنیم؟ نسبت ما با این پدیده کدام است؟ آیا جنگ دارای قاعده و قانون و فلسفه است، به این معنا که بودن یا نبودن آن اقتضائات و الزاماتی را با خود می آورد؟ عنوان «جنگ» با همه اهمیت و ابهت می تواند بحث را به ابتذال بکشاند اگر که با تراز «جهاد» سنجیده نشود. در واقع صرف جنگ تداعی اکراه و کراهت و اضطرار می کند حال آن که مسئولیت جهاد، ملازم استقبال و پیشدستی است. البته نه هر جنگی، جهاد محسوب می شود و نه جهاد منحصر در جنگ است، هرچند که جنگ و دفاع منطبق بر ارزش ها و فضیلت ها، قله جهاد و مجاهدت است. آنجا جولانگاه شخصیت ها و جان های صاحب شرافت است تا پر بگشایند و اوج گیرند.

موضوع این نوشته، تهدیدهای نظامی خبیث ترین دشمنان ملت ایران نیست. محاسبات و معادلات و احتمالات جنگ در کنار مقوله به هم ریختن به نفع جبهه خودی و تضعیف جبهه متخاصم، موضوع مهمی است که به تناوب از سوی کارشناسان مورد بحث قرار می گیرد. بی تردید هرگز نباید از آمادگی دفاع و حمله غافل شد و لحظه ای را بدون رصد دشمن سپری کرد. این هم واقعیتی است که خط قرمز جمهوری اسلامی، عزت و اقتدار و پیشرفت اوست و نه امکان وقوع جنگ. یعنی این گونه نیست که مقاومت و ایستادگی ما مشروط به فقدان یا قلّت احتمال جنگ باشد و هرگاه این احتمال فزونی گرفت یا قطعیت یافت، پای از عزت و استقلال و منافع و مصالح خود عقب بکشیم.

حقیقت انکارناپذیر این است که اگر دشمنان روزی بخواهند پا از مرز بلوف جلوتر بگذارند -که به دلایل گوناگون قادر به آن نیستند - و تهدید خود را عملی کنند، ما در دفاع از خود به هر روش و در هر نقطه و به هر اندازه که لازم باشد، کم نمی گذاریم و در این میان یکی مثل رژیم صهیونیستی را صرفا سگ زنجیری آمریکا می دانیم و طبعا آنجا که پای تلافی به میان آید، صاحب سگ از عقوبت معاف نخواهد ماند. در واقع در جهان امروز و برخلاف 30 سال پیش، درگیری نظامی با ایران یک دومینوی متوالی و به مثابه ماشه خودکاری است که چکاندن آن، یک تله انفجاری بزرگ و رشته وار را فعال خواهد کرد. در چنان روزی بازار نفت همان قدر دچار تنگی نفس می شود که ساکنان صهیونیست تل آویو و حیفا مرگ را به چشم مشاهده می کنند. آن روز جنگ صرفا در مرز و خاک ما جاری نمی شود.

 شنیدند و تصدیق کردند صهیونیست ها که مثلا حزب الله، قرار نیست بی تفاوت باشد یا در مرز متوقف بماند بلکه این بار ارتش مصمم و مشتاق حزب الله، مرزهای جعلی رژیم صهیونیستی را زیر پا می گذارد. با این وجود چندان که گفته آمد موضوع نوشتار حاضر بررسی احتمالات جنگ و زمان و زمین آن نیست. هر چه ما قدرتمندتر می شویم و دشمن به ضعف و اضطراب بیشتر می گراید، این احتمالات هم به نوسان درمی آید. دغدغه یادداشت حاضر، استقبال از مقوله جهاد به عنوان پایه و مایه و جوهره زیست پیروزمند است.

ما برای خوب زیستن، محتاج جهادیم همچنان ماهی به آب و آدمی به اکسیژن. پرسش مهم این است که آیا اصلا می شود بدون جهاد، با عزت و آبرو و تشخص و کرامت زیست؟ و آیا بدون این ضرورت می توان بن بست ها را گشود و راه به سوی پیشرفت و امنیت و صلاح و سداد جست؟ از این منظر می توان به قاعده و قانون و فلسفه جهاد آن گونه که سزاوار است پرداخت. در واقع جهاد و جنگ مبتنی بر آن، دارای یک کار ویژه، خاصیت و منطق درونی است؛ همان طور که سقوط شی در متن قانون جاذبه زمین، حرارت و روشنایی و سوزانندگی در جوهره آتش، و رفع تشنگی در ذات آب تعبیه - نوشته و واجب- شده است.

این منطق، منطق الهی است که منحصرا مجاهدان می توانند راه بجویند و به جانب مقاصد الهی راه بسپارند. «الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». تردید و تخلفی در میان نیست.همانا آنها که در راه خدا جهاد کنند و فقط آنان، راه پیش رفتن و رسیدن را می یابند و مورد دستگیری واقع می شوند. امیر مؤمنان علی علیه السلام از یک سو در خطبه 27 نهج البلاغه، جهاد را دروازه بهشت توصیف کرد و فرمود «همانا جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای برگزیده خویش می گشاید و آن جامه پرهیزگاری و جوشن محکم خدایی و سپر استوار اوست» و از طرف دیگر بلافاصله، چشم انداز نقطه مقابل جهاد- روگردانی از مجاهدت- را ترسیم کرد.

فرمایش حضرت در واقع بیان قاعده و قانون جاری در جوهره رویکرد گریز از جهاد است. «فمن ترک رغبه عنه البسه الله ثوب الذّلّ و شمله البلاء... پس هرکس از سر روگردانی جهاد را واگذارد، خداوند لباس ذلت بر تن او بپوشاند و محنت و بلا او را دربر گیرد و با حقارت در خواری غوطه ور شود و پرده های بی خردی بر قلب وی زده شود و حق از او به خاطر ضایع کردن جهاد بازستانده شود و محکوم به ذلت گردد و از انصاف محروم ماند.»

به اعتبار همین قاعده و قانون بود که بنی اسرائیل از آقایی و پادشاهی جهان به حضیض ذلت افتادند. روایت الهی از ماجرای این سقوط و سرانجام آن عبرت آموز است. «و آن هنگام که موسی به قوم خود[پس از نجات از دست فرعون] گفت ای قوم! نعمت های الهی را نسبت به خویش یاد کنید زمانی که در میان شما پیامبرانی قرار داد و شما را به حاکمیت و مالکیت رساند و آنچه را که به هیچ کس از جهانیان نداده بود، به شما عطا کرد. ای قوم! به زمین مقدسی که خداوند بر شما واجب کرده وارد شوید و به عقب برنگردید که زیانکار می شوید. گفتند ای موسی همانا در آن سرزمین قومی ستمگر[عمالقه] هستند و ما هرگز وارد نمی شویم تا اینکه آنها خارج شوند، پس اگر بیرون شدند ما داخل می شویم.

دو مرد از میان کسانی که اهل خشیت بودند و خداوند به آنان نعمت داده بود، گفتند از دروازه بر دشمن وارد شوید که اگر چنین کردید همانا شما چیره خواهید شد و باید که بر خداوند توکل کنید اگر مؤمن هستید. گفتند ای موسی ما هرگز وارد آن سرزمین نمی شویم مادام که آنها هستند پس برو تو و خدایت با آنان بجنگید، ما همین جا می نشینیم! (موسی) گفت پروردگارا همانا من جز اختیار خود و برادرم را ندارم، پس میان ما و قوم فاسق جدایی بینداز.

(خداوند) فرمود پس همانا سرزمین مقدس 04 سال برای آنها حرام است، روی زمین سرگردان خواهند بود. بنابراین برای این جماعت فاسق متاسف و محزون مباش» (آیات 02 تا 62 سوره بقره). فرجام شانه خالی کردن از مسئولیت مجاهدت و خطرپذیری، محرومیت و سرگردانی و گسیختن رشته نعمت هاست یا به تعبیری خطرپذیری معطوف به مجاهدت، علت محدثه و مبقیه نعمت ایمان و امنیت و عزت است. در واقع میان «عزت و امنیت» و «مجاهدت»، سببیت و رابطه علّی و معلولی قرار دارد همان گونه که با گریز از جهاد، شرایط «کافی» برای سلب آن نعمت مهیا می گردد. کدام ملت را می توان سراغ گرفت که به آداب این ضرورت پایبند نبوده باشد و عزیز مانده باشد؟

اینها قاعده و فرمول جاری در حیات بشری است، بپسندیم یا ناخوش داریم. این تقدیر مختار و اختیار ناگزیر آدمی است. آدمی می تواند تن به جهاد و مجاهدت ندهد اما در آن صورت نمی تواند از عواقب خردکننده آن بگریزد. مقدّر است که انسان فقط با جهاد بتواند به قله های شرافت و کرامت و فضیلت برسد. اختیار جهاد برای انسان مؤمن، فضیلت مقدر و واجب است. «کتب علیکم القتال و هوکره لکم و عسی آن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی آن تحبوا شیئا و هو شر لکم والله یعلم و انتم لاتعلمون. جنگ بر شما مقدر شد حال آن که برای شما ناخوشایند است. و بسا چیزی که ناخوش دارید حال آن که خیر شماست. و بسا که چیزی را دوست می دارید و شرّ شما در آن است.و خداوند می داند و شما نمی دانید» (آیه 621 سوره بقره). پایمردی و مداومت و احساس حضور همیشگی در چنین جهادی است که شرط لازم برای کفایت عزت و پیروزی است.

به تعبیر مولای متقیان «... فلما رای الله صدقنا انزل بعدوّنا الکبت و انزل علینا النصر حتی استقرّ الاسلام ملقیا جرانه. پس هنگامی که خداوند جدیت ما را در جهاد با دشمن و صداقت ما در این راه را دید خواری و نکبت را برای دشمن ما فرو فرستاد و پیروزی را بر ما نازل کرد تا اسلام مستقر شد» (خطبه 55 نهج البلاغه). رفیقان نیمه راه، جان پهلوان خندق و خیبر را به هنگام زعامت آن حضرت گداختند آنجا که به جای استقبال از جهاد گفتند «یا علی اگر شما راه بیفتید ما هم حرکت می کنیم»! امام در خطبه811درباره همین جماعت زبان باز و حیله گر فرمود «انه لا غناء فی کثره عددکم مع قله اجتماع قلوبکم. هیچ توان و سودی در کثرت عدد شما در حالی که ملازم نقصان وحدت همدلی هستید، وجود ندارد».

سزاوار علی علیه السلام نبود اما حضرت حق داشت به عنوان مقتدایی که حق جهاد را می شناخت، بارها و بارها از برادران پیش تاخته و پاکباخته یاد کند و در فراق و فقدان آنان سیر بگرید. «ثم ضرب بیده علی لحیته الشریفه الکریمه فأطال البکاء». حق داشت با حسرت، آدرس آنان را در گذشته نه چندان دور بجوید و بگوید «این القوم الذین... هیجوا الی الجهاد فولهوا وله اللقاح الی اولادها و سلبوا السّیوف اعمادها... کجایند مردمانی که به جهاد تشویق شدند پس مانند اشتیاق ماده شتر به فرزندان خود مشتاق جهاد شدند و شمشیرها از نیام کشیدند» (خطبه 121نهج البلاغه). و کدام دریای غم در وسعت دل امام به تلاطم درآمد که فرمود «این اخوانی الذین رکبوا الطریق و مضوا علی الحق. أین عمّار و این ابن التّیهان و این ذوالشّهادتین و این نظرائهم من اخوانهم الذین تعاقدوا علی المنّیه و ابر د برئوسهم الی الفجره» (خطبه 181 نهج البلاغه) ...41 قرن بعد، مردمانی را که مولا بشارتشان را داده و انتظارشان را می کشید پا به عرصه نهادند؛ 003 هزار شهید شاهد! «و با ما در این جنگ (جمل) بودند مردمانی که در صلب پدران و رحم مادران قرار دارند، روزگار آنها را به عرصه می آورد و ایمان به واسطه آنان استوار می شود» (خطبه 21نهج البلاغه)

دفاع مقدس تمام نشده است. جنگ و جهاد 8 ساله برای ما خاطره و نوستالژی نیست؛ اتمسفری انباشته از هوای پاک نفس کشیدن و نو به نو زنده شدن است که در آن زیست می کنیم. تقدیر ما شهیدانه زیستن است. حکایت ما و جنگ و دفاع مقدس، حکایت ماهی با آب، با دریاست. جهاد، اصل ما و اصالت ماست.

راه بر ما پدیدار شد آن هنگام که جرعه کلام حضرت روح الله(ره) در جان ما ریخت. «ما می گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.» جهاد جوهره جوشان انقلاب ماست، آن گونه که امام خامنه ای- ایده الله تعالی 91تیرماه 8613فرمود «تا مادامی که نظام جمهوری اسلامی با انقلاب همراه است، نباید لحظه ای تصور شود که تهدیدی متوجه او نیست... خدا نکند که جمهوری اسلامی از انقلاب جدا شود و با او نباشد.

اگر فرض ما این است که جمهوری اسلامی را توأم و آمیخته با انقلاب اسلامی فهمیدیم و قبول کردیم، پس بایستی فرض ما بر این باشد که دشمنی و تهدید برای انقلاب - که مثل روحی در کالبد این جمهوری وجود خواهد داشت- همواره متصور خواهد بود و نیرویی که از انقلاب باید دفاع کند، همیشه لازم است. البته آن نیرو همه ملتند اما همه ملت که مسلح نیستند...بنابراین باید با چنین تصور و احساس لزوم حضور و دفاع دایمی و احساس همیشگی در سنگر بودن، مسائل نیروهای مسلح و سپاه و کشور را مورد بررسی قرار دهیم.هر پایه دیگری برای تحلیل، غلط و غیرواقع بینانه است. ما باید فرض کنیم که همواره دشمن داریم و انقلاب تهدید می شود.

نمی خواهم بگویم حتما جنگی علیه ما به راه خواهد افتاد؛ شکل خاصی از تهدید مد نظرم نیست اما آنچه می توانم در قلبم به آن معتقد باشم این است که تهدید علیه نظام جمهوری اسلامی که انقلاب را با خود دارد و از او جدا نشده، همیشگی است. فقط یک شق دیگر وجود دارد که ما آن شقه را رد کردیم و آن، این است که جمهوری اسلامی برقرار باشد اما دیگر انقلاب نباشد. در آن صورت فرض می شود که ما دشمنی هم نداشته باشیم.»

خراسان:این سناریو خطرناک است

این سناریو خطرناک است»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن‌زاده است که در آن می‌خوانید؛جز این چیز دیگری نمی توان گفت که لطفاً فکرش را هم نکنید. بهره گیری از مابه التفاوت نرخ ارز برای افزایش یارانه، ایده ای است که روی کاغذ هم خطرناک است چه برسد به این که اجرایی هم شود.

روز شنبه خبری از سوی خبرگزاری مهر منتشر و با اظهارات توکلی نیز همراه شد که محتوای خبر این بود: ایده ای در دولت مطرح است که بر اساس آن قرار است ماهانه به هر ایرانی ۹۰هزار تومان از محل مابه التفاوت نرخ ارز دولتی و آزاد اختصاص یابد.

روز گذشته نیز وزیر صنعت، معدن و تجارت در جمع خبرنگاران با تاکید بر این که چنین موضوعی قطعی نشده است، این ایده را یکی از سناریوهای مطرح در دولت دانست. اما به دلایل متعددی که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد این طرح، ایده و یا سناریو آن قدر خطرناک است که نباید حتی در حد یک طرح یا ایده نیز مطرح شود.

۱-نخستین پیامد این اقدام برای بازار آشفته حال حاضر ارز این است که دولت انگیزه مالی مستقیمی برای بالا بودن یا حتی افزایش نرخ ارز دارد. اگر هم تاکنون برخی شائبه ها و شایعه ها حاکی از تعمد دولت در افزایش نرخ ارز برای جبران کسری بودجه بود، طرح این ایده و خدای ناکرده اجرایی شدن آن شائبه ها و شایعه ها قطعیت می یابد. به همین سبب بازاری که در برابر وعده ها و تهدیدهای مسئولان دولتی برای کاهش نرخ آزاد ارز مقاومت می کرد؛ این چراغ سبز دولت پذیرای قیمت های نجومی نرخ ارز می شود قیمت هایی نجومی که آتش تورم را از آن چه که هست شعله ورتر خواهد کرد.

۲-دومین پیامد این طرح تزریق مسکن کشنده ای به نام «نقدینگی» به پیکره اقتصاد متورم کشور است. اولویت قطعی اقتصاد ایران در شرایط کنونی و با توجه به نرخ رشد نقدینگی ۲۷درصدی و نرخ تورمی نزدیک به همین رقم، کاهش نرخ های رشد نقدینگی و تورم است.

ممکن است بخشی از مردم در واکنش به افزایش قابل توجه قیمت ها، خواستار افزایش یارانه نقدی به تناسب این افزایش قیمت ها باشند. به طور قطع بخش عمده مردم حتی بخش قابل توجهی از عموم مردم که آشنایی علمی با اقتصاد ندارند، آگاهند که تزریق بی رویه نقدینگی به بدنه اقتصاد، به مثابه نفت ریختن بر آتش تورم کنونی خواهد بود. دیری نخواهد پایید که بیشتر از آن چه با افزایش یارانه روانه جیب آن ها شده است با تورم حاصل شده از افزایش یارانه از جیب آن ها خارج خواهد شد. لذا در چنین شرایطی و با توجه به نظر صریح رهبر معظم انقلاب که در دیدار هیئت دولت با اشاره به دیدگاه صاحبنظران در خارج و داخل دولت افزایش نقدینگی را مهمترین عامل تورم دانسته اند، معلوم نیست چرا وزیر صنعت از سناریوی تشدیدکننده نقدینگی و تورم زای یارانه ارزی خبر می دهد.

۳-ممکن است این سوال مطرح باشد که با تبدیل دلار ۲۵۰۰تومانی به ریال، درآمد ریالی دولت از محل فروش ارز در داخل افزایش می یابد. هرچند باید توجه داشت بخشی از این افزایش برای پوشش کاهش صادرات نفت پس از تحریم ها و بخشی دیگر نیز به عنوان مازاد درآمد نفت روانه صندوق توسعه ملی خواهد شد. اما ممکن است این پرسش مطرح شود که با بقیه مازاد درآمد ارزی چه باید کرد؟

با نگاهی به شرایط دشوار واحدهای تولیدی و نیاز شدید این واحدها به سرمایه در گردش، پاسخ به این پرسش مشخص خواهد شد.واقعیت این است که بخش تولیدی کشور به دلیل افزایش هزینه ها که بر اساس گزارش رسمی بانک مرکزی در فروردین امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ۳۴درصد بوده است، با شرایط دشواری رو به روست.

افزایش نرخ ارز، افزایش هزینه های انرژی پس از هدفمندی و رکود در نظام بانکی کشور، تامین مالی بخش تولید را با محدودیت مواجه کرده است.

در چنین شرایطی هیچ بخشی از اقتصاد به اندازه بخش تولید، سزاوار بهره مندی از مابه التفاوت نرخ ارز دولتی و آزاد نیست.اختصاص این مبالغ به بخش تولید می تواند با فاصله ای نه چندان زیاد، آثار ضدتورمی خود را نشان دهد. زیرا کاهش فعالیت بخش های صنعتی کشور باعث افزایش سرانه هزینه ثابت محصولات شده است. با فعال شدن ظرفیت های بلااستفاده تولید نیز هزینه ثابت سرانه کاهش و نرخ تمام شده محصولات تعدیل می شود.

۴-اما یکی از منفی ترین آثار طرح فعلاً روی کاغذ پرداخت یارانه ارزی، پیامدهای سیاسی این اقدام، در فاصله زمانی کمتر از ۹ماه تا انتخابات ریاست جمهوری دهم است.

نگاهی به وقایع پس از انتخابات دور نهم ریاست جمهوری در سال ۸۸ نشان می دهد که دشمن در آستانه انتخابات از هرگونه اقدام نابخردانه  نظیر توزیع پول تحت هر عنوان (چه مشروع و چه نامشروع) بهره برداری سیاسی می کند.

به احتمال زیاد جریان های سیاسی متمایل به دولت(تحت هر عنوان) یک پای انتخابات خواهند بود و فضای انتخاباتی که شاهد اقداماتی چون توزیع گسترده پول تحت عنوان یارانه ارزی می شود، ایجاد ابهام های جدی می کند به گونه ای که نتوان افکار عمومی را قانع کرد.

پس بار دیگر تاکید می کنیم این طرح، سناریو یا ایده را اجرا نکنید و حتی فکر اجرای آن را هم به ذهن خود راه ندهید و اقتصاد را دستخوش توفان های جدید نقدینگی و تورمی نکنید!

جمهوری اسلامی:اکنون نوبت دولت‌هاست

«اکنون نوبت دولت‌هاست»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در ان می‌خوانید؛ابراز خشم و نفرت مسلمانان علیه دسیسه جدید جبهه ضد اسلام که در قالب ساخت فیلمی موهن از شخصیت والای پیامبر اسلام(ص) بروز کرد، با گذشت دو هفته، در سرتاسر کشورهای اسلامی با قوت و شدت ادامه دارد. دامنه این اعتراضات اکنون اروپا را فرا گرفته است به گونه‌ای که حتی اقشار مختلف مردم اروپا در همراهی با مسلمانان، از این اقدام شنیع و ضد بشری و عوامل ایجاد آن، ابراز انزجار و نفرت می‌کنند.

ملت‌های مسلمان در طول دو هفته گذشته طوفا��ی از خشم علیه این جسارت نابخشودنی بپا کردند تا به توهین کنندگان علیه ساحت مقدس رسول گرامی اسلام(ص) و حامیان آنها این پیام را برسانند که در دفاع از مرزهای عقیدتی و مقدسات خود کاملاً مصمم هستند. کشته شدن شماری از تظاهر کنندگان در چند کشور اسلامی موید این نکته است که ملت‌های به خشم آمده در دفاع از باورهای خود حاضر به پرداخت هر هزینه‌ای هستند و حادثه قتل سفیر آمریکا در لیبی نیز پیامی بود به جبهه ضداسلام تا دریابد مسلمانان در دفاع از دین خود بسیار جدی هستند.

برگزاری تظاهرات بی‌وقفه در کشورهای اسلامی و غیراسلامی طی دو هفته گذشته تاییدی است براین مطلب که ملت‌های مسلمان هر جا که احساس خطر کرده‌اند با سرعت و توان وارد شده و تلاش کرده‌اند به رسالت و وظیفه خود عمل نمایند. متأسفانه درگذشته، این موج اعتراض‌ها آنگونه که لازم بوده مدیریت نشده و در مورد اخیر نیز این نقیصه مشهود است. اکنون بیم آن می‌رود که اعتراض‌های مردمی اخیر که آشکارا موجب ایجاد هراس در اردوگاه ضداسلام شده و عقب نشینی‌های سردمداران این جبهه را باعث گردیده است به دلیل عدم مدیریت، نتیجه لازم را ندهد. این نکته‌ای است که عوامل هتاک و آمران آن‌ها در صحنه بین المللی، به آن دل بسته‌اند یعنی منتظرند تا این توفان فرو بنشیند و آنها به توطئه‌های خود ادامه دهند.

اگر در موارد سابق، سیل خشم و اعتراض مسلمانان به مجرایی درست هدایت می‌شد قطعاً جهان اسلام شاهد جسارت‌ها و اسائه ادب‌های اخیر نبود و اگر در مورد اخیر نیز تدبیر لازم به کار گرفته نشود زمینه برای ادامه هتاکی‌ها در آینده باقی خواهد ماند.

همانگونه که اشاره شد، ملت‌های مسلمان به وظیفه خود عمل کرده و می‌کنند و اکنون نوبت دولتهای مسلمان است که این حرکت ملتها را تکمیل کرده و آن را به نتیجه برسانند.

متأسفانه در گذشته اکثر دولتهای اسلامی به دلیل وابسته بودن به قدرت‌های جهانی عرضه و توان این کار را نداشته‌اند. وقوع بیداری اسلامی و قیام‌های مردمی، امیدواری‌های جدیدی را ایجاد کرده و اکنون شرایط برای سامان یافتن اوضاع در جهان اسلام بیش از پیش فراهم شده است.

در چنین شرایطی، اگر دولت‌های اسلامی مسامحه کرده و از حقوق ملت‌های خود در صیانت از باورها و مقدساتشان کوتاهی کنند خیانتی بزرگ مرتکب شده‌اند.

جهان اسلام می‌تواند در برابر تجاوزات جبهه ضد اسلام که مرکز فرماندهی آن در غرب است ایستادگی کرده و این جبهه را به احترام به مقدسات اسلامی و رعایت حقوق مسلمانان وادار سازد. آنچه مسلم است این است که غرب به شدت از ناحیه اقتصاد ضربه پذیر است و تحولات سال‌های اخیر نیز این نقطه ضعف را به روشنی آشکار ساخته است. اکنون محرز شده است، که محافلی در غرب درصدد فتنه افکنی علیه جهان اسلام هستند و قصد دارند به زعم خود، به اسلام ضربه بزنند. این محافل و دولت‌های متبوع آنها، آزادی بیان را توجیهی برای اقدام سخیف خود قرار داده‌اند درحالی که این ادعا کاملاً بی‌پایه و دروغ است.

آزادی بیان که توهین و جسارت به باورهای یک و نیم میلیارد جمعیت بشری را جایز بداند حتی با معیار غربی‌ها، آزادی نیست و عین هرج و مرج و دیکتاتوری است. کاملاً مشخص است که غرب درصدد توطئه و غرض ورزی است. در چنین وضعیتی، دولت‌های اسلامی به نمایندگی از ملت‌های مسلمان به خشم آمده، در وهله اول و برای تحت فشار قرار دادن حامیان اهانت کنندگان باید مراکز اقتصادی آنها را نشانه بروند. تحریم کالاهای کشورهایی که در ماجرای اخیر نقش اصلی را دارند باید اولین گام باشد.

دولت‌های کشورهای اسلامی باید ورود کالاهای آمریکایی و فرانسوی را که متهم ردیف اول در اهانت اخیر محسوب می‌شوند به کشورهای اسلامی ممنوع سازند. این حربه به دلیل اینکه غرب در شرایط مالی دشواری به سر می‌برد و عمده بازار مصرف آنها را کشورهای منطقه تشکیل می‌دهند می‌تواند بسیار مؤثر باشد. تجربه‌های تاریخی نشان داده است غربی‌ها و دولتهای استعمارگر تنها زمانی به رعایت حقوق مسلمانان تن داده‌اند که تحت فشار باشند.

اخراج سفیران آمریکا از کشورهای اسلامی، دیگر اقدام تأثیرگذار است. در دراز مدت، تشکیل سازمانی قدرتمند که بتواند اقداماتی مؤثر در دفاع از منافع جهان اسلام انجام دهد، باید هدف بعدی باشد. متأسفانه سازمان‌ها و مجامع فعلی، از جمله، سازمان همکاری اسلامی بنابه دلایل بسیاری اقتدار لازم را ندارند ولی تا ایجاد یک مرجع اسلامی بین‌المللی قدرتمند، رسالت دفاع از حریم اقتصادی و منافع ملتهای مسلمان بر دوش دولتهای کشورهای اسلامی قرار دارد.

رسالت:ماهیت متفاوت جنگ آینده

«ماهیت متفاوت جنگ آینده»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛"ما باید برای جنگی آماده شویم که ماهیت آن با ماهیت جنگ هشت ساله کاملا متفاوت است و هنر در این است که ما بتوانیم متناسب با جنگ آینده‌ای که در پیش داریم خود را تطبیق دهیم. ما باید با پایه و اساس قرار دادن تجربیات دفاع مقدس برای جنگ آینده آماده شویم، چراکه ماهیت آن بسیار متفاوت با جنگ گذشته خواهد بود." آنچه خواندید فرازی از سخنان اخیر فرمانده سپاه پاسداران سردار عزیز جعفری است که در حاشیه افتتاح دومین نمایشگاه تخصصی توانمندی‌های بهداری در رزم نیروهای مسلح بیان شد.
این گزاره به لحاظ فرایند "تلقین و تداعی معانی" در ذهن مخاطبین از منظر تحلیل گفتمان حاوی پیام های زیر است:

1- جنگ جدیدی در پیش است.
2- ماهیت این جنگ با هشت سال دفاع مقدس متفاوت است.
3- باید خود را متناسب با شرایط جنگ جدید تطبیق دهیم.
4-تجربیات دفاع مقدس پایه و اساس جنگ آینده است.

متخصصان علوم جنگ می گویند منجنیق ها زمانی پر می شوند که یک گلادیاتور حوصله تماشاچی ها را به سر می برد و  یارای زمین زدن دیگری نیست اما هنوز دهانش پر است از بلوف های توخالی. جنگ روانی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی که از چند ماه پیش بر علیه جمهوری اسلامی ایران شدت گرفته حوصله هر ناظر بی طرفی را به سرمی برد. آنها اگر یارای به زانو درآوردن ایران از طریق تحریم های اقتصادی و تهدیدهای سیاسی بودند تا کنون این اتفاق رخ داده بود اما نه تنها این اقدام را صورت نمی دهند بلکه هر روز یک پا عقب تر می کشند. سنای آمریکا اخیرا در مصوبهای بر ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای تاکید کرد و در عین حال دولت این کشور را از اقدام نظامی علیه ایران باز داشت. معاون پیشین بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل می‌گوید حمله نظامی به ایران بر سر برنامه انرژی اتمی این کشور، تل آویو را به گرداب جنگی فاجعه بار می‌کشاند. «اندیشکده استراتفور»در مقاله‌ای به نوشته «جورج فرایدمن» آورده است: جنگ‌طلبی اسرائیل به معنی قریب‌الوقوع بودن یک حمله نیست، بلکه به معنی حمایت از دستورکار آمریکا برای منزوی کردن و حفظ فشار روی ایران است. «فارن پالیسی» نیز در گزارشی به نوشته «یوهان گالتونگ» نوشت:اسرائیل با حمله به ایران بیش از پیش منزوی خواهد شد و زخم جدی خواهد خورد.

آنها به زعم خود در حال پا پس کشیدن هستند اما نمی دانند که ناقوس جنگ در منطقه را به صدا در آورده اند و در حال تدارک یک جنگ بزرگ در خاورمیانه هستند که اول دامن خود آنها را خواهد گرفت. جنگی که ماهیت آن به مراتب با سایر جنگ های خاورمیانه و به خصوص جنگ ایران و عراق متفاوت است. برخی از این تفاوت ها از این قرار است:
1-در این جنگ طرف مقابل یک کشور مسلمان نیست بلکه رژیمی سرطانی است که امنیت را از منطقه خاورمیانه سلب کرده است و افکار عمومی در منطقه به صورت یک جا بر علیه این رژیم است. اگر در جنگ ایران و عراق احتیاط هایی به خاطر ملت مسلمان و شیعه عراق صورت می گرفت مسلما این احتیاط ها در خصوص غاصبان سرزمینی که به زور اموال و نوامیس مسلمین را مورد تعرض قرار داده اند لحاظ نخواهد شد.

2- به تعبیر رهبر معظم انقلاب “دوران بزن در رو”(31/6/86) گذشته است و دشمن باید بداند در صورت کوچکترین تعدی به خاک جمهوری اسلامی پاسخ سخت ودردناکی از سربازان ایرانی خواهد شنید که تا مدت‌ها پژواک آن در گوش‌های جهانیان صدا کند.
3-تمام واقعیات و تحلیل ها حکایت از آن دارد که در 33 سال گذشته موضع جمهوری اسلامی هم در داخل و هم در خارج تقویت شده و در مقابل جایگاه و نقش منطقه ای و فرا منطقه ای دشمنان ایران تضعیف شده است. این موضوع نیاز به یک وزن کشی و بالانس جدید قدرت دارد که ماهیت جنگ آینده را متفاوت می کند.

4-با توجه به پیشرفت فناوری های نظامی به خصوص در عرصه های موشکی و الکترونیکی و با توجه به موضع تدافعی جمهوری اسلامی گرایش به خلاقیت در بین نیروهای مسلح را بیش از سایر بخش‌ها تشجیع نموده و کشور امروز شاهد موفقیت‌های سربازان انقلاب‌اسلامی در فناوری‌های نوین نظامی است. این مسیر لزوما جای پای دنیای غرب نیست بلکه می‌توان از راه‌های میانبر و بومی برای نیل به این پیشرفت علمی بهره برد که به خودی خود موجد فرصت های جدیدی در نبرد نظامی خواهد بود. دستاوردهای نیروهای مسلح تائیدی بر این ادعاست که می‌توان به ظرفیت‌های بومی کشور اعتماد کرد.

5-احساس امنیت و آ‌سودگی خاطر زمینه ساز پیشرفت مادی ومعنوی هر ملتی است وامروز ملت ایران به واسطه نیروهای مسلح قدرتمند وهوشیار خود از چنین احساس شکوهمند ملی برخوردار است. چنین احساسی در هیچ یک از دوره‌های تاریخی وجود نداشته است.  حتی در اوج تمدن ایرانی اسلامی در دوره صفوی ضعف تکنولوژیک در عرصه نظامی و نگاه به بیگانگان برای به دست آوردن چند قبضه توپ عزت ایرانی‌ها را لکه‌دار می‌کرد.

همین موضوع ماهت جنگ آینده را متفاوت از 8سال دفاع مقدس می کند. در آن دوران احساس ناامنی بخصوص ناشی از حوادث سالهای ابتدای انقلاب هنوز وجود داشت اما امروز جمهوری اسلامی در اوج ثبات و اقتدار قرار دارد.

6-نسلهای سوم و چهارم انقلاب که از شور و شعور انقلابی بیشتری نسبت به اسلاف و پدران خویش برخوردارند و به تعبیر مقام معظم رهبری اگر از آنها جلوتر نباشند عقب تر نیستند یکی دیگر از سرمایه های عظیمی است که مایه اقتدار ایران شده است. سردرگمی دشمنان نظام اسلامی درنحوه مقابله با مواضع ‌جدی ایران درمسائل مختلف از جمله پرونده هسته‌ای ناشی از اعتماد به نفس وخلاقیت جوانان این زاد بوم است. امروز بالغ بر 80 درصد دانشمندان هسته ای کشور متولدین سالهای پس از انقلاب اسلامی هستند.انقلابی که نسل سوم آن به آرمانها و شعارهای انقلابیون سلف وفادارمانده اند و حتی از آنها نیز جلو زده اند جنگ متفاوتی را در مصاف با دشمنان صهیونیستی خواهد آفرید. انقلابی که نسل سوم آن برای ماندنش شهید داده اند.احمدی روشن ها، رضایی نژاد ها و ... شهدای نسل سوم انقلاب هستند.

 شهید مهندس احمدی روشن متولد 17 شهریور 1358 و فارغ‌التحصیل 1381 رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف و معاون بازرگانی سایت نطنز بود و یا شهید دکتر داریوش رضایی نژاد که در 29 بهمن سال1356 در شهرستان آبدانان از شهرستانهای استان ایلام به دنیا آمد و در نهایت مظلومیت مرداد ماه امسال (1390) در یک اقدام مذبوحانه تروریستی توسط سرویس های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی به همراه خانواده اش مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید.

7-اوباما و میت رامنی رقیب جمهوریخواهش در حالی در ساز جنگ می دمند که امریکایی‌ها هنوز بوش را برای کشته‌هایشان در عراق نبخشیده‌اند.

 بوش از نظر شهروندان آمریکایی یک دروغگو است . تا کنون هیچ مدرکی مبنی بر وجود سلاحهای کشتارجمعی هسته ای در عراق یافت نشده و تمام حدس وگمانهای نومحافظه کاران غلط از کار در آمده است . هزینه دو جنگ سنگین عراق وافغانستان مالیات دهندگان آمریکایی را خشمگین کرده وبر رونق کمپانی ها‌ی اسلحه سازی افزوده است.

8- هرگونه حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران بدون چراغ سبز آمریکا غیر محتمل است. منافع حیاتی آمریکا در تیررس موشکهای میانبرد ودوربرد ایران قرار دارد . در صورت کوچکترین تعرض به خاک ایران آمریکا ضربات وحشتناکی را دریافت خواهد کرد.
 آمریکاییها در صورت چنین حماقتی نفت 100 دلاری اوپک را در آستانه سرمای زمستان تا 500 دلار در بازارهای نیویورک معامله خواهند کرد.

9-جمهوری اسلامی ایران از بدو انقلاب اسلامی طرفدار رویکردهای انسانی در فرایندهای قدرت سازی بوده و در سه‌دهه گذشته نشان داده است که هیچ وقت تهدیدی برای منطقه و جهان نبوده است. امروز بسیاری از تحلیلگران از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک "ابرقدرت منطقه ای" یاد می کنند که توانسته بدون توسل به قوای سخت، دشمن اصلی خود یعنی آمریکا را پای میز مذاکره -بخوانید محاکمه- بکشاند و حوزه نفوذ خود را از دروازه های چین تا سواحل مدیترانه بگستراند.

10- یکی دیگر از مواردی که ماهیت جنگ آینده را متفاوت می کند محاسبات غلط دشمن است.
 آمریکا و رژیم صهیونیستی مثل سال های آغاز دفاع مقدس دچار توهم و خود بزرگ پنداری شده اند و  همین خطا در تحلیل باعث شکست سخت دشمن و پیشروی های جبهه انقلاب اسلامی خواهد شد.32سال پیش دشمن تصور می کرد با حمله به ایران و فتح خرمشهر توسط صدام بد عاقبت،انقلاب اسلامی از پای در می آید و نظام اسلامی متزلزل می شود.غافل از اینکه بازپسگیری این شهر فتح الفتوح و مقدمه پیروزی های بعدی ایران بود.تاجایی که صدام و دولت های پشتیبان وی مثل آمریکا،انگلیس،رژیم  صهیونیستی،آلمان،فرانسه و ... بیم آن داشتند که با کشیده شدن جنگ به خاک عراق معادلات منطقه ای دستخوش تحولات جدی قرار گیرد.مثلا یکی از محاسبات غلط دشمنان انقلاب اسلامی بخصوص آمریکا تصویر موهومی است که آنها از معارضین نظام در داخل و خارج از کشور دارند.

 جریان معارض در ایران نه تنها در متن تحولات سیاسی نیست بلکه حتی قرار دادن آن در حاشیه نیز نوعی مبالغه است. حاصل جمع معارضین انقلاب اعم از سلطنت طلبان، منافقین، بهائی ها، سکولارها، تجزیه طلبان و... در این کشور رای شان از آرای باطله نیز کمتر است. اما در پایان این نوشتار ذکر یکی از جملات معروفی که از شهید حسن باقری از طراحان و مبتکران عملیات بیت المقدس (در این عملیات طی23  روز نبرد، خرمشهر از عراق بازپس گرفته شد،16000  نفراز نیروهای دشمن به هلاکت رسیدند و19000  نفر اسیر شدند)  به یادگار مانده خالی از لطف و برکت نیست:

”‌باید به خود جرات داد،ما می توانیم.”
امروز هیچ قدرتی در دنیا قادر نیست با یک مجموعه انسانی هوشمند که ایمان،عزم،همت و فداکاری را شاخص و معیار کار خود قرار داده مقابله کند.

تهران امروز:مصری جدید در راهی جدید

«مصری جدید در راهی جدید»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حسن هانی‌زاده است که در آن می‌خوانید؛اظهارات محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر و اظهار تمایل وی برای گسترش رابطه با جمهوری اسلامی ایران نشانه رویکرد جدید مصر در سیاست خارجی این کشور با توجه به گذشت سه دهه از چالش سیاسی با جمهوری اسلامی ایران در دوران حسنی مبارک است. پیروزی اخوان‌المسلمین و همچنین پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاست‌جمهوری مصر فصل جدیدی در مسئله میان ایران و قاهره خواهد گشود، به‌همین دلیل مرسی در اظهارات اخیر خود جمهوری اسلامی ایران را یک کشور تاثیرگذار در منطقه تلقی کرد.

این امر از سیاست مرسی و کابینه وی سرچمشه می‌گیرد چرا که می‌دانند بدون ایران مشکلات جهان اسلام حل نخواهد شد. در مورد سوریه نیز به همین گونه است؛ مرسی در این‌باره پیشنهاد تشکیل کمیته چهار جانبه در حل بحران سوریه که نخستین نشست آن نیز در قاهره بود را داد.

با تمام این تفاسیر برآیند رخدادهای مصر نشان می‌دهد که مصر تمایل شدیدی برای بهبود روابط خود با جمهوری اسلامی ایران دارد و همسویی و همگرایی مصر به عنوان یک کشور عربی و اسلامی با جمعیت 80 میلیونی و ایران به عنوان کشوری توانا و قدرتمند، می‌تواند در حل بحران‌های منطقه کمک کنند. تاکید محمد مرسی بر نقش موثر ایران در حل بحران سوریه نشان از رویکرد جدید مصر درمورد جمهوری اسلامی ایران است.

از سوی دیگر اساسا سیاست خارجی مصر محکوم به مسائل خارجی و داخلی است؛ از بعد خارجی می‌توان به موضوع وابستگی مالی این کشور به آمریکا اشاره کرد. آمریکا سالانه چهار میلیارد دلار کمک مالی و اقتصادی در اختیار مصر قرار می‌دهد و مصر نیز به همین دلیل چسبندگی سیاسی با آمریکا دارد و تا زمانی که مصر به خودکفایی مالی نرسد آمریکایی‌ها سعی می‌کنند در تمامی مسائل مصر و بخصوص مسائل خارجی این کشور دخالت کنند.

اما در بعد منطقه‌ای کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان تاثیر زیادی بر مسائل مصر دارند به این دلیل که عربستان و قطر نیز جزو کشورهای عرب منطقه‌ای هستند که کمک مالی و اقتصادی به مصر می‌کنند از همین روی عربستان تلاش می‌کند تا از بهبود روابط تهران و قاهره جلوگیری کند، بنابراین وجود این موانع باعث کند شدن روابط مصر و ایران شده است.

اما نگاه مرسی به ایران و اخوان‌المسلمین به عنوان یک مجموعه مبارز موجب می‌شود که در این مسیر روابط تهران و قاهره به حالت عادی بازگردد. احیای روابط سیاسی بین ایران و مصر به توسعه مناسبات اقتصادی دو کشور نیز به‌طور قطع تحرک خواهد بخشید و از سوی دیگر توسعه روابط میان تهران و قاهره به عنوان دو کشور بزرگ اسلامی موجب بهبود وضعیت منطقه خواهد شد.

حمایت:اصلی‌ترین پرونده

«اصلی‌ترین پرونده»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛سازمان ملل متحد به عنوان اصلی‌ترین نهاد بین‌المللی در سال 1945 به نام برقراری صلح و امنیت بین‌المللی تاسیس گردید. هرچند که این نهاد بین المللی وعده‌های بسیاری در این حوزه داشت اما روند تحولات نشانگر ناتوانی این نهاد بین‌المللی در تحقق وعده‌هایش می‌باشد که نتیجه آن را در ناآرامی‌های جهان می‌توان مشاهده کرد.

اکنون شصت و هفتمین نشست سالگرد تاسیس این نهاد بین‌المللی در حالی برگزار می‌شود که همچنان مسائل مهم و لاینحل جهان پیش روی این نهاد قرار دارد. از اصلی‌ترین مسائل مطرح در سازمان ملل که آزمونی بزرگ برای آن می‌باشد مساله فلسطین است. فلسطینی که هر ساله از محورهای نشست سازمان ملل بوده اما اقدام عملی برای احقاق حقوق ملت فلسطین و مقابله با اشغالگری و جنایات صهیونیسم صورت نگرفته است.

نشست سازمان ملل در حالی برگزار می‌شود که پرداختن واقعی به مساله فلسطین از چند جهت دارای اهمیت است.نخست آنکه سازمان ملل در سال 1948 تحت فشار قدرتها با نادیده گرفتن حقوق فلسطینی‌ها سرزمین آنها را به صهیونیسم واگذار کرد. لکه ننگی تاکنون بر پیشانی این سازمان مدعی حمایت از حقوق ملتها باقی مانده است.

اقدام در جهت احقاق حقوق فلسطینی‌ها می‌تواند تا حدودی جبران کننده اشتباهات گذشته سازمان ملل و گام برداشتن در جهت اجرای تعهدات و وظایف این نهاد بین‌المللی باشد.دوم آنکه وابستگی سازمان ملل به غرب موجب شده تا نگرش عدم استقلال سازمان ملل جهان را فرا گیرد. سازمان ملل برای آنکه بتواند استقلال خود را باز یافته و به ترمیم چهره خود بپردازد باید در سیاستهای خود دگرگونی‌های اساسی ایجاد کند که احقاق حقوق ملت فلسطین بخش مهمی از آن است. پایان دادن به جنایات صهیونیستها و کمک به فلسطینی‌ها از مطالبات مردم جهان است که موجب شده تا حرکت در مسیر آن را به وظایف سازمان ملل مبدل سازد. ملتها تاکید دارند که سازمان ملل موجب نابودی فلسطین گردیده و باید برای جبران این امر گام بردارد.

 سوم آنکه حل مساله فلسطین به منزله برقراری صلح و امنیت در خاورمیانه و عرصه جهانی می‌باشد. اگر سازمان ملل واقعا به دنبال صلح جهانی است باید در جهت حل مساله فلسطین گام بردارد. اگر سازمان ملل بتواند به مقابله با اشغالگری صهیونیستها بپردازد و به درد و رنج ملت فلسطین پایان دهد مسلما گامی مهم در برقراری صلح و ثبات در خاورمیانه برخواهد داشت که نتیجه آن بر کل عرصه بین‌الملل گسترش می‌یابد.

براساس آنچه ذکر شد می‌توان گفت که مساله فلسطین از اصلی‌ترین مباحث در نشست سازمان ملل است که به دلیل سیاسی کاری‌های سازمان ملل و اعمال سلطه غرب تاکنون اجرایی نشده است. امری که امروز به آزمونی بزرگ برای شصت و هفتمین نشست سازمان ملل مبدل گردیده است که می‌تواند بیانگر میزان کارآمدی سازمان ملل و یا استمرار روند رو به افول این نهاد بین‌المللی باشد.

فرهیختگان:صدقه واشنگتن به منافقین!  

«صدقه واشنگتن به منافقین!»عنوان یاغدداشت روز روزنامه فرهیختگان به قلم فرهاد فتحی است که در آن می‌خوانید؛ واشنگتن با اعلام خبر خروج گروهک منافقین (مجاهدین خلق) از فهرست گروه‌های تروریستی این کشور صدقه‌ای سیاسی به فریب‌خوردگان فرقه رجوی داد.

 با باج‌خواهی سیاسی منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و دست رد امام خمینی(ره) بر سینه این کوردلان، این گروهک برای انتقام‌گیری دست به ترور و کشتار بی‌رحمانه مردم و مسوولان بی‌گناه در داخل ایران زد. آنها در جنگ هشت ساله آلت ‌دست صد‌ام‌حسین شدند. بگذریم که طی حضور حدود یک ربع قرن این گروهک در بغداد، در نسل‌کشی کردها و ترکمن‌های عراق همدست صدام حسین بوده است.

با حمله نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۳ و سقوط صدام حسین و روی کار آمدن دولتی شیعی، منافقین بزرگ‌ترین حامی خود را از دست دادند.مسعود رجوی رهبر این فرقه بنا بر اخباری که از این گروهک درز کرده به یکی از کشورهای اروپایی گریخت و پنهان شد. البته شایعاتی مبنی‌بر به هلاکت رسیدن یا تسویه‌شدنش در درون سازمان هم منتشر شد. به هر حال چندسالی است که مریم رجوی رهبری این گروهک به انتهای خط رسیده را برعهده‌ دارد. بعد از سقوط صدام با هوچی‌گری سران این گروه و متهم کردن نوری‌المالکی به همراهی با خواسته‌های ایران، محافظت از این اردوگاه (اشرف) و ساکنانش به آمریکایی‌ها واگذار و روند خلع سلاح این گروه به دست آمریکایی‌ها انجام شد.البته این گروهک برای اینکه این شکست را برای افراد سازمان خود توجیه کند خلع سلاح را نشانه حسن‌نیت خود برای خارج شدن از فهرست تروریستی آمریکا دانست.

اردوگاه اشرف، تنها تکه‌ای خاک در کشور بیگانه نبود، بلکه یکی دیگر از پایه‌های نگهدارنده مجاهدین خلق بود که پس از مخفی شدن رهبرآنها و خلع‌سلاح، سومین عامل حفظ و بقای آنان شمرده می‌شد. بعد از به وجود آمدن ثبات در دولت عراق این کشور تصمیم به اخراج این گروهک تروریستی و محاکمه ۱۲۰ نفر از عاملان قتل‌عام شیعیان این کشور گرفت. حملات سیاسی و رسانه‌ای این گروه همراه لابی با رسانه‌های صهیونیستی و آمریکایی شروع شد. حامیان غربی درصدد چاره‌ای برای نجات این گروهک مرده بودند. آنها طرح انتقال این فرقه از اردوگاه اشرف به کمپی به نام لیبرتی را مطرح کردند تا شاید از فشارهای مردم و دولت عراق بکاهند.

البته این انتقال خود به معنی شکستی دیگر برای رهبری خودشیفته و متوهم این گروهک و جبهه صهیونیستی غربی حامی این فرقه بود. البته این سازمان با کشته‌سازی و درگیری با نظامیان عراقی بر سر راه انتقال به اردوگاه لیبرتی سعی کرد این گروهک را مظلوم و دولت عراق را سرکوبگر نشان دهد. مهم‌ترین هدف اما خرید زمان برای یافتن کشوری ثالث بود تا باقی مانده این گروهک بتواند به آنجا نقل مکان کند. در هر حال باز موفقیتی در این راه برای آنها حاصل نشد و به اردوگاه سابق نظامیان آمریکایی (لیبرتی) منتقل شدند؛ اردوگاهی که در دست نیروهای عراقی است و تمامی رفت و آمدهای آن با دستور نیروهای نظامی عراق انجام می‌شود. مریم رجوی به خواست دولت و مردم عراق که دقیقا از روی ترس بود، در پایان زمان‌بندی و اولتیماتوم اعلام شده به لیبرتی نقل مکان کرد، چراکه فرصت‌طلبی و گردنکشی رجوی در عراق خریداری نداشت. البته رجوی فهمید با سیاه‌نمایی و
غلط‌کردم‌گویی و فرافکنی و عجز و ناله شاید بتواند از لیست سیاه آمریکا خارج شود و به این شکل از بحران و درگیری مستقیم با دولت عراق و سازمان ملل رهای�� پیدا کند، از این‌رو مقصد نهایی را در وزارت امور خارجه آمریکا جست‌وجو کرد. این فرقه برای رسیدن به این هدف با گداپروری در کشورهای اروپایی و آمریکایی و جمع‌کردن اعانه توسط آنها و آموزش دیدن در صحرای نوادای آمریکا و کمک به رژیم صهیونیستی در اجرای عملیات‌های تروریستی برون‌مرزی‌اش، پول‌های کلانی را به دست آورد که همه را خرج لابی‌گری برای خروج از لیست تروریستی در آمریکا کرده است. به طور مثال با دادن اطلاعات درباره‌ پیشرفت‌های هسته‌ای ایران به خوش خدمتی پرداخته است.

 خروج از لیست تروریستی آمریکا تنها راه پیدا کردن کشوری برای پناهنده‌شدن آنها بود و البته دستمایه‌ای برای سران این سازمان که با یدک کشیدن آن در اطلاعیه‌ها و سخنرانی‌ها، از آن به‌عنوان یک پیروزی بزرگ برای فریب‌خوردگان این فرقه یاد کنند! اما باید به این نکته حائز اهمیت اشاره کرد که آمریکا اهرم فشار خود را به سران این گروهک با خارج شدن این سازمان از فهرست سازمان‌های تروریستی خود از دست می‌دهد. نوری‌المالکی نخست‌وزیر عراق با فشار بان کی‌مون دبیرکل سازمان ملل حضور منافقین را برای شش ماه دیگر تمدید کرده ولی آن را آخرین فرصت برای خروج آنها خوانده است.

البته جابه‌جایی منافقین به کمپی دیگر که در نزدیکی پایتخت این کشور است و اصرار به خروج آنها به هر طریق بدون محاکمه سران این فرقه خود جای بحث دارد. حال با فروپاشی و انحلال اتوماتیک سازمان تنها راه آنها به قولی خارج شدن از لیست تروریستی به هر طریقی است تا بتوانند با پایبندی اجباری به قوانین بین‌المللی برای اعضای خود پناهندگی بگیرند اما رفع این مشکل جلوی اضمحلال و فروپاشی این فرقه و فریب‌خوردگانش را نمی‌گیرد. 
آفرینش:دیپلماسی عمومی ایران برای کاهش تنشها با کشورهای منطقه

«دیپلماسی عمومی ایران برای کاهش تنشها با کشورهای منطقه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛باتوجه به فرسایشی شدن وضعیت درگیری ها در سوریه، نقش کشورهای صاحب نفوذ در جهت گیری و آرامش بین حکومت و معترضان سوری بسیار با اهمیت و تاثیر گذار خواهد. باید به بررسی بازی و نحوه حرکت کشورهایی همچون ، مصر، عربستان، ترکیه و حتی قطر در سیرتحولات سوریه توجه داشت.

درهمین زمینه حضورایران در نشست قاهره به گونه ای بودکه به زعم بسیاری به عنوان نماینده سوریه شناخته می شد، همچنین دیدار مقامات ایرانی و مصری به طور جداگانه و سفر مستقیم صالحی از قاهره به دمشق حاوی این پیام بود که ایران درحال رایزنی های دیپلماتیک برای سوریه بوده و به دنبال یافتن راه حلی برای برون رفت دولت سوریه از این تنگنا می باشد.

مصرمخالف سرسخت حکومت فعلی دمشق می باشد لذا گفتگوهای صالحی با مرسی حاوی فرکانس هایی بوده است که می تواند در تحولات سوریه تاثیر گذار باشد.

"روزنامه لبنانی دیلی استار هم در باره این دیدار به نقل از یاسر علی سخنگوی محمد مرسی نوشت: مرسی در دیدار با صالحی به وزیر خارجه ایران اعلام کرده است که ادامه حمایت های ایران از حکومت بشار اسد در سوریه به آینده روابط دو کشور ایران و مصر صدمه خواهد زد. سخنگوی رییس جمهوری مصر افزود ؛ مرسی به صالحی گفت که مردم مصر به شدت مخالف حکومت سوریه هستند که مخالفان خود را سرکوب می کند." باید درنظر گرفت که کشورهای قدرتمند منطقه همچون مصر، عربستان، ترکیه و همچنین کشورهای غربی متفق القول نظر واحدی درمورد سوریه دارند، لذا ضروریست تا با تعدیل مواضع دولت دمشق از حجم فشارها کاست. باتوجه به فرسایشی شدن درگیری ها و فشارکشورهای غربی برای دخالت در سوریه، ایران مصمم است تا برون رفتی از این بحران ایجاد کند.سفرصالحی به دمشق می تواند حامی این پیام باشد که هرچه سریعتر نقشه راه ایران برای سوریه محقق گردد. نقشه راهی که درآن دست کشیدن از درگیری ها از سوی طرفین و مذاکره با مخالفان محور اصلی طرح قرار دارد.

آنچه مسلم است در وضعیت فعلی که سوریه از سوی بسیاری از کشورها منزوی شده است، ایران به عنوان تنها حامی آن در پی رایزنی های دیپلماتیک می باشد تا بتواند با کمترین چالش سوریه را از بحران خارج کند.

باید توجه داشت که رایزنی با حامیان مخالفان سوری به مراتب از درگیری های مستقیم با آنها تاثیر گذار تر است. قطعاً پیگیری دیپلماسی عمومی ایران با کشورهای با نفوذ منطقه همچون مصر، ترکیه، عربستان و قطر می توان زمینه موافقت های بیشتری را برای حل بحران سوریه به همراه داشته باشد.

قطعاً این امکان وجود دارد تا ایران با نفوذی که در حکومت دمشق دارد زمینه اصلاحات سیاسی را در نظام این کشورفراهم سازد و با توافقاتی که با حامیان مخالفان به دست می آورد از سطح درگیری ها بکاهد و آرامش را به سوریه و منطقه بازگرداند. این مهم محقق نمی شود مگر اینکه دستگاه دیپلماسی کشورمان به روندی که درپیش گرفته ادامه دهد و ضمن تاکید بر اهداف استراتژیک خود زمینه همراهی دیگر کشورهای منطقه را فراهم نماید.دراین صورت ایران به عنوان یک وزنه منطقه ای نقشی دوچندان برای خود ایجاد خواهد کرد و از حجم تنش های به وجود آمده در روابطش با دیگر کشورهای تاثیرگذار منطقه برسر مسئله سوریه خواهد کاست و از سوی دیگر اجازه نخواهد داد اهداف و سیاست های استراتژیکش در سوریه بیش از این مورد تهدید قرار بگیرد.

ابتکار: چه چیزهایی اشکال شرعی دارند؟

«چه چیزهایی اشکال شرعی دارند؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم غلامرضا کمالی پناه است که در آن می‌خوانید؛نظام حاکم بر کشورها اسلامی است.یعنی این که احکام ودستورات شرع مقدس باید در روح سیستم جریانِ زنده و روشنی داشته باشد. یعنی اقتصاد باید اسلامی باشد؛امر به معروف و نهی از منکر،به معنای واقعی رایج باشد؛عزل ونصب هابر پایه ی عدالت و شایستگی‌ها و به منظور سامان بخشیدن به امور مردم باشد؛تعلیم وتربیت مبتنی برآموزه‌های دینی باشد وخلاصه همه چیز”اسلامی”باشد.

بی گمان نقش دین در زندگی مردم پررنگ تر شده است؛امّا چرا بایددر یک نظام اسلامی روند امور به سمتی باشد که منادیان ومتولیان امور مذهبی به اشکالات شرعی تذکر بدهند؟
1-بانکداری اسلامی گفتیم؛امّابهره ی وام‌ها را گاه تا 30درصد بالا بردیم ونام عملیات بانکداری بدون ربا!روی آن گذاشتیم این در حالی است که در بلاد کفر گاهی بهره ای برای وام‌ها نمی‌گیرند و بعضاً 3تا5 درصد سود بانکی دریافت می‌کنند و هیچ اسمی هم بر آن نمی‌گذارند. در حالی که آیه ی صریح قرآن بر حرام بودن”ربا”تاکید دارد.سال‌ها پیش آیت الله مصباح یزدی نظام بانکی ما را”ربا خوارترین”بانک‌های دنیا به شمار آوردند. چندی پیش رئیس جمهور سخنی به همین مضمون داشتند.

بسیاری از مراجع اخذ جریمه دیر کرد وام‌ها رادارای اشکال شرعی دانستند. امّا بانک‌ها گوششان به این حرفها بدهکار نیست که نیست. با این که دولت احمدی نژاد،به صورت دستوری،بهره ی بانکی را پایین آورد و درست هم بود امّا به دلیل تورم و لنگ بودن اقتصاد و بحرانی شدن اوضاع،اکثر مردم آسیب پذیر و تولیدی‌ها اقساط تسهیلات دریافتی شان به تاخیر‌های طولانی افتاد.

به گفته پدرم نمی‌توا ن از کف دست موی بیرون آورد.مردم به زور شکم خویش واهل و عیال را سیر می‌کنند.قالی و اسباب منزلشان را می‌فروشند تا بتوانند هزینه‌های گزاف درمان و اجاره خانه خویش را که ماهها به تعویق افتاده بپردازند. قبض‌های آب وبرق و گاز و تلفن را کم کم نمی‌پردازند تا هر باری یکی از اینها از زندگی شان حذف شود. آن وقت چگونه انتظار داریم که بتوانند وام‌های معوق خویش را به موقع بپردازند؟ بانک‌ها در این میان زیان نمی‌کنند. یکبار تسهیلات خود را با بهره وکارمزد محاسبه کرده اند وتقسیط نموده اند.

دوباره سود دیگری را به علاوه جریمه تاخیر به اقساط معوق می‌افزایند و این روند افزایش سود سودِ سود و جریمهِ جریمه و....ادامه پیدا می‌کند تا بدهکاران و ضامنین را به روز سیاه بنشانند.این جاست که مراجع محترم به صرافت افتاده اند که این روند عملیاتی بانکی دارای اشکال شرعی است.امّا نمی‌دانیم چه حکایتی است که عده ای زیر کسار نشسته اند و برای آن که منافع آنان تامین شود،دائماً کلاه شرعی می‌تراشند و سر همگان را شیره می‌مالند و با اعتماد به نفس این نوع عملیات بانکی را اسلامی می‌دانند. اسلام و ربا؟!.آدم یاد آن یارویی می‌افتد که کچل بود ولی اسم خودش را زلفعلی گذاشته بود.

2-یکی از مراجع جریمه بر جریمه رانندگی را دچار»اشکال شرعی”دانستند. اگر شما در حین رانندگی دچار تخلف شوید و جریمه گردید و به هر دلیلی نتوانید ظرف یک ماه جریمه خود را پرداخت کنیدجریمه شما دو برابر می‌شود.در اینکه قانون باید رعایت شود شکی نیست. اتفاقاً همین”جریمه»‌های سنگین باعث می‌شود تا اندازه زیادی جلوی رانند گان متخلف گرفته شود. بدبختانه بسیاری از این جریمه‌ها گریبان رانندگانی را می‌گیرد که از طبقات آسیب پذیر ترند. تا بیایند و با قوانین جدید آشنا شوند،هزینه‌های زیادی را باید پرداخت کنند. انعطافی در این زمینه هم وجود ندارد.مأموران محدوم راهنمایی هم مأمورند و معذور. بنابراین دو برابر شدن جریمه‌ها پس از یک ماه تاخیر هیچ توجیه شرعی و عقلانی ندارد و باعث دلخوری مردم از نظام و قوانین می‌شود و باید مجلس برای این موضوع فکری کند.

3-سوء مدیریت‌ها نیز»اشکال شرعی”دارد. امام علی(ع)در نامه خویش به مالک اشتر می‌فرماید،»هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد،شهرها و مردم را هلاک کرده است”.کسانی که منصبی را به ناحق و از راه زدو بندهای سیاسی و روابط دوستانه خویشاوندی اشغال می‌کنند، در حقیقت دارند از جیب مردم پول‌های کلان می‌گیرند و ضمن این حقوق‌های نجومی، درآمدهای جنبنی از راهای رشوه، اختلاس و....دارند که هر روز می‌بینیم و می‌شنویم.حضور چنین افرادی در مناصب گوناگون ستم و پریشانی است.لذا سپردن کارهای بزرگ به افراد کوچک و دادن کارهای کوچک به افراد بزرگ عقلاًو شرعاًاشکال دارد.

4-خلاصه خیلی چیز‌ها اشکال شرعی دارند.گرانی مرغ،رها کردن اسب چموش ارز در برهوت اقتصادی کشور،وقت کشی منافع طلبی و....همه اشکال شرعی دارند.زیرا ماحصل همه اینها فقر و بیکاری است و کادالفقران یکون کفراً. 
ملت ما:رزمایش موشکی خنثی‌کننده تهدیدات

«رزمایش موشکی خنثی‌کننده تهدیدات»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم سیدحسین نقوی‌حسینی است که در آن می‌خوانید؛با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس و همچنین گرامیداشت هفته دفاع مقدس برای تمام آزادگان و رزمندگان، جادارد به اتفاق مهمی که در آغازین روز گرامیداشت هفته دفاع مقدس رخ داد، اشاره شود.این اتفاق برگزاری مانور نیروهای مسلح بود که توان رزمی و امکانات و سلاح‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران را به رخ جهانیان کشید. از طرفی شکوه چنین مراسمی می‌تواند به موضوع وحدت و یکپارچگی بین مسئولان، مدیران ارشد نظام و تمام سران درجه یک جمهوری اسلامی ایران به شمار رود.

همان‌گونه که جهانیان شاهد بوده‌اند، تمام نیروهای مسلح و ارتشی و سپاهی و کادر علمی کشور در کنار هم و با هم در مانور قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران شاهد این اتفاق بودند و براین اساس و با تکیه بر آن می‌توانند به تهدیداتی که علیه نظام ایران می‌شود، پاسخی قاطعانه و شکننده دهند. برگزاری این مانور و رزمایش‌ها نشان می‌دهد که ایران می‌تواند در برابر تمام حملات هوایی و موشکی مقاومت کرده و به پیروزی برسد.

همچنین رزمایش موشکی هوایی ایران در سالروز دفاع مقدس، دربردارنده پیامی مهم است. در این پیام به تمام دشمنان ایران از جمله امریکا و رژیم صهیونیستی ابلاغ می‌شود که ایران توان مقابله با هرگونه تهدید و تحریمی را دارد و می‌تواند آنها را در نقطه‌ای مشخص و متوقف کند.این رزمایش‌ها برای حوزه دیپلماسی ایران هم می‌تواند اثرات قابل توجهی داشته باشد و به لحاظ رسانه‌ای، جهانیان متوجه توان موشکی ایران خواهند شد.

با انعکاس خبری این رژه، رژیم صهیونیستی از اعمال تجاوز علیه کشورمان مایوس می‌شود و به همین خاطر به راهکارهای دیگری مانند توهین و تهدید روی می‌آورد. رزمایش دفاع مقدس به سران رژیم صهیونیستی اخطار می‌دهد که بر سر جای خود بنشینند چرا که اگر بخواهند تهدیدات خود را عملی کنند، این تهدیدات تنها به نابودی زودتر آنها ختم خواهد شد.

دنیای اقتصاد:چرا طرفدار افزایش نرخ ارز بودیم؟

«چرا طرفدار افزایش نرخ ارز بودیم؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می خوانید؛بی‌گمان اینکه بیان شود بانک مرکزی ایران در شرایط عادی می‌تواند نرخ ارز را تعیین کند، گزاره اشتباهی نیست.

بانک مرکزی با داشتن ارز حاصل از فروش نفت و حق انحصاری در خلق ریال، هم بزرگ‌ترین انحصارگر فروش و هم بزرگ‌ترین انحصارگر خرید ارز در بازار داخلی است. چنین قدرتی به وی این اجازه را می‌دهد که نرخ ارز را در سطحی که فکر می‌کند بهینه است قرار دهد. از این منظر می‌توان گفت نه تنها ما در اقتصاد ایران «نرخ واقعی» نداریم بلکه سیاست‌گذار پولی می‌تواند در شرایط عادی نرخ بهینه خود را با توجه به شرایط اقتصاد و ذخایر فعلی و آتی خود پیدا کند.

تمام بحث مخالفان نرخ‌های پایین گذشته، پیش از شوک‌های دوسال اخیر، آن بود که این نرخ‌ها بهینه نیست و اصولا وجود این شوک‌ها نشان از صحیح بودن نظر این کارشناسان دارد. چرا؟ نرخی بهینه است که با توجه به انتظاراتی که از ذخایر آتی وجود دارد، تعیین شود، اما سیاست‌گذار پولی پیش از دوره شوک، اصولا به دنبال تعیین این نرخ نبود، بلکه تنها نرخ اسمی ارز را ثابت نگه می‌داشت. اصولا هیچ مدل پویایی وجود نداشت که طی آن نرخ ارز تعیین شود. پیش از دوره شوک، در همین ستون بارها عنوان می‌شد که اگر مشکلی در درآمدهای ارزی رخ دهد، مثلا بهای نفت کاهش یابد، آن گاه بازار ارز شوک‌های چشمگیری را به خود خواهد دید. مساله آن بود که نرخ‌های پیش از شوک، آن چنان پایین بود که مشخص بود با ایجاد مشکلی در درآمدهای ارزی، بانک مرکزی قدرت خود را در تعیین و تثبیت نرخ ارز از دست می‌دهد و این دقیقا اتفاقی بود که افتاد.

نگارنده به هیچ عنوان نمی‌خواهد بگوید که اگر در شرایط فعلی فشارها اتفاق نمی‌افتاد درست در همین زمان، شوک ارزی رخ می‌داد، اما بحث این است که حتی اگر این شرایط رخ نمی‌داد و سیاست گذار پولی همچنان نرخ اسمی ارز را ثابت نگه می‌داشت، به خاطر این سیاست، به ازای هر روز، قدرت وی برای کنترل بازار در آینده تحلیل می‌رفت. از همین رو است که بسیاری از اقتصاددانان در دوره پیش از شوک عنوان می‌کردند که بانک مرکزی با تعدیل نرخ‌های تورم داخلی و خارجی بر نرخ ارز، حداقل قدرت خود را در تعیین نرخ ارز کاهش ندهد.

از این منظر دیگر مطرح نیست که ایران یک کشور نفتی است یا غیر نفتی، بانک مرکزی تعدیل را برای حفظ قدرت خود برای آینده‌ای حفظ می‌کرد که ممکن بود درآمدهای ارزی به این شکل نباشد و حتی نیم دهه پیش از این شوک‌ها، کاملا مشخص بود که این اتفاق بالاخره روی می‌دهد؛ اما سیاست‌گذار به‌رغم توصیه کارشناسان، حاضر به تعدیل نرخ ارز نشد.

در این تحلیل، دیگر به سراغ مضار نرخ‌های پایین ارز که باعث شده بود تولید داخل بی‌معنا شود، نمی‌رویم. شاه‌بیت کلام آن است که پیش از شوک‌ها، کارشناسان از افزایش بهای بازار ارز استقبال می‌کردند، زیرا می‌دانستند که تداوم آن وضعیت با کاهش قدرت بانک مرکزی، این نهاد را در برابر وضعیت‌های استثنایی چون امروز آسیب‌پذیر می‌کند. اگر تعدیل رخ داده بود، شوک‌های امروز به مراتب کمتر بود و قدرت بانک مرکزی بیشتر. باور نگارنده این است که اگر وضعیت استثنایی کنونی به انتها برسد و شوک‌ها از نفس بیفتد، اتفاقا نرخ‌های کنونی برای رشد اقتصادی بسیار مطلوب است و بسیاری از کالاها برای تولید داخلی، توجیه اقتصادی یافته‌اند، اما مساله این است که نااطمینانی بر سر این بازار و اقتصاد ایران سنگینی می‌کند.

آرمان:اصلاح قانون انتخابات و مساله استعفا

«اصلاح قانون انتخابات و مساله استعفا»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم محمد صالح نیکبخت است که در آن می‌خوانید؛روز گذشته حدود 40نفر از نمایندگان مجلس با امضای طرح دوفوریتی پیشنهاد کردند تا کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری هم مثل کاندیداهای انتخابات مجلس 6ماه قبل از انتخابات از سمت‌های خود استعفا دهند. این طرح، طرحی جدا از اصلاح قانون انتخابات است و در قالب دو فوریت تقدیم هیات رئیسه مجلس شده است.

سوال این است که استنباط طراحان این پیشنهاد چه بوده و احیانا با چه انگیزه‌ای نمایندگان این طرح را تقدیم هیات رئیسه مجلس کرده‌اند؟ آیا بین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، تفاوتی وجود دارد که قانون کاندیداهای مجلس را ملزم به استعفای از سمت‌های خود کرده‌ است یا اینکه نقصی در این زمینه متوجه قانون ما بوده که با این طرح برطرف خواهد شد؟ در پاسخ به این سوال باید اشاره‌ای مقدماتی به تفاوت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی داشته باشم.

برای مثال وضعیتی که طی 33سال گذشته در مورد وصف وزن دهنده این مقام در قانون توصیف شده، ایجاب می‌کند داوطلب از رجال باشد.هر چند در مورد وصف رجال بین سیاستمداران مناقشه است و همیشه شورای نگهبان که مرجع تفسیر است آن را به «مردان» برگردانده‌ است؛ معهذا در بسیاری از موارد، کلمه رجال و رجل سیاسی در معنای مجازی آن -به معنای اشخاص توانمند-به کار گرفته ‌شده است.

با این حال فارغ از این مناقشه به شرحی که گفته شد، ما می‌بینیم وصف کاندیداهای ریاست‌جمهوری و شرایطی که باید داشته باشند، بسیار متفاوت از نمایندگان مجلس است. زیرا هرچند که نمایندگان مجلس و کل مجلس نیز در برابر همه مردم ایران مسئولند، ولی ریاست‌جمهور منتخب ملت به تمامی معناست. نماینده مجلس فقط نماینده یک حوزه است، ولی رئیس‌جمهور نماینده همه مردم است.

چون در انتخابات ریاست‌جمهوری طبق یک سنت قدیمی، این دایره افراد محدودی را دربرمی‌گرفت و این افراد محدود هم ممکن است در مقام‌های دولتی مهم باشند، قانونگذار در قانون انتخابات ریاست جمهوری شرط استعفا در هنگام داوطلب شدن را نیاورده بود. به عنوان مثال اگر کاندیدای ریاست‌جمهوری، رئیس مجلس، رئیس‌قوه قضائیه یا یک وزیر باشد (که در این زمینه نیز منعی وجود ندارد) در حقیقت باید آن مقام 6ماه قبل از آن از تصدی مقام خود کناره‌گیری کند.

این امر غیر از خساراتی که از لحاظ اداری و مدیریتی وارد می‌آورد، امری ثقیل است و به همین جهت فارغ از اینکه نمایندگان پیشنهاد دهنده طرح با چه انگیزه‌ای چنین طرحی را امضا و تحویل داده‌اند، به نظر می‌رسد این موضوع تفسیر سیاسی غلیظی پیدا کند که به صلاح نیست. زیرا با الزام فردی که کاندیدا است، عملا راه بر افرادی که در حال حاضر تصدی مقامات اجرایی یا مقننه و یا نهادهای عمومی مانند شهرداری را دارند، با مشکل مواجه می‌شود و کارهای شروع شده آنان ��ا نیز ناتمام می‌گذارد.

موضوع دیگری که گفته شده در افق دید مطرح کنندگان این طرح بوده این است که قانونگذار در زمان تدوین قانون انتخابات شرایطی را در نظر گرفته تا کاندیداها وضعیتشان یکسان باشد. علی القاعده کسی که صرفا رجل سیاسی است، امکاناتی را که شخصی که وزیر است ندارد.

از این نظر این طرح را ملازم عدالت سیاسی تلقی می‌کنند. به نظرم این مشکل نیز زمانی در جامعه ما حل خواهد شد که ما اصل پایبندی همه به قانون از جمله مقامات و افتخار به این موضوع را نهادینه کنیم. اینکه نقض قانون توسط هر کس مجازات معنوی مناسبی به همراه داشته باشد.

گسترش صنعت:فرش ایران کارت ویزیت ملت

«فرش ایران کارت ویزیت ملت»عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم رحیم صفوی است که در آن می‌خوانید؛در سال حمایت از تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی نخستین گام موثر، هدف‌گذاری بر فرش دستباف ایرانی به‌عنوان اساسی‌ترین و نخستین کالای غیرنفتی کشور با ارزش افزوده ۸۰ درصدی است که نگاه ویژه مسوولان را در این بخش می‌طلبد.

با توجه به شرایط کنونی در بازارهای جهانی و وجود رقبا، فرش دستباف ایران که شاخص‌ترین کالای صادراتی غیرنفتی محسوب می‌شود، برای یافتن جایگاه اصلی خود نیازمند نگاه جامع و هوشمندانه به مسائل دنیای تولید و تجارت و فعالیت دیگر کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده فرش دستباف است.

هنر- صنعت فرش دستباف ایران این روزها با کاستی‌ها و دشواری‌های متعددی دست و پنجه نرم می‌کند که بخشی از این مشکلات به درد مشترک کشورهای تولیدکننده این محصول تبدیل شده است.

به‌طور قطع در حال حاضر لزوم استاندارد کردن مواد اولیه و تجدیدنظر در استانداردهای گذشته، موضوع استحصال صحیح پشم و زمینه‌سازی برای خارج شدن پشم‌های دباغی از چرخه مصرف فرش دستباف، از دغدغه‌های بزرگ دست‌اندرکاران فرش دستباف است.
برای تولید فرش‌های مرغوب و متناسب با بازارهای جهان باید مواد اولیه قالیبافی را در ایران استاندارد کرد و طرح‌ها و نقشه‌های اصیل قالی ایران را به دست آورد و آنها را زنده کرد.

در همین راستا حمایت همه‌جانبه دولت از بافندگان فرش نیز ضروری است تا بتوانند فرش‌هایی با کیفیت مناسب برای صادرات تولید کنند. فرش‌های صادراتی هم باید گروه‌بندی شده و برای آنها شناسنامه و ضمانتنامه به‌وجود آورد.

کشورما از صادرات فرش به دنیا ارزآوری بسیاری ایجاد می‌کند. در واقع فرش ایران کارت ویزیت ملت ماست و تنها فرآورده‌ای است که کاملا ایرانی محسوب می‌شود. ایران باید فرش خود را با به کار بستن تمام راهکارها و تبلیغات به جهانیان بشناساند. ضمن این‌که بافندگان نیز با مطالعه و شناخت سلیقه دنیا، گام‌های محکم‌تری در بازارهای جهانی بردارند.

شرکت سهامی فرش ایران با این‌که بزرگ‌ترین تولید‌کننده فرش دستباف ایرانی است، نباید به‌عنوان یک رقیب برای تولیدکنندگان فرش به حساب آید، چراکه حجم تولید فرش شرکت نسبت به مجموع تولید فرش کشور بسیار ناچیز است. این در حالی است که شرکت می‌تواند از جنبه‌های مختلف کمک‌رسان به بخش خصوصی باشد.

با توجه به این‌که تولید خامه یا نخ پشمی به مقداری که پاسخگوی نیاز‌های فرشبافان باشد، در کارخانه‌های شرکت میسر است، این امر می‌تواند کمک بسیاری به تولید‌کنندگان فرش کند. برای این‌که تولیدکنندگان به ارزان‌ترین، مرغوب‌ترین و مطمئن‌ترین نوع خامه دسترسی پیدا کنند می‌توان نسبت به توسعه کارخانه‌های تهیه و تامین مواد اولیه شرکت اقدام کرد تا از این طریق نسبت به استاندارد کردن خامه‌های مصرفی کشور نیز اقدام شود.

مردم ایران هنر قالیبافی خود را که از نیاکان خود به یادگار گرفته‌اند، به آسانی آن را رها نخواهند کرد. به همین دلیل باید آن را بهتر از آنچه که به ما رسیده به بازماندگان خود تحویل دهیم. همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند: باید بتوانیم از کار کارگر ایرانی و سرمایه سرمایه‌دار ایرانی حمایت کنیم و این فقط با تقویت تولید ملی امکانپذیر است.

هرچند حمایت‌های دولت در سال‌های گذشته باعث ارتقای مقام و ارزش هنری فرش ایران شده، به‌طوری‌که امروزه فرش‌های  پرارزش ایران زینت‌بخش موزه‌های جهان است، اما شرایط سخت کنونی این حمایت‌ها را چندین برابر گذشته می‌طلبد و با در نظر گرفتن تلاش رقبا باید هم راستا با کاروان تجارت جهانی گام برداشت و با بسنده کردن به شعارهایی مبنی بر این‌که فرش ایرانی بی‌رقیب است، تار و پود فرش ایرانی را با تاریکی گره نزنیم.

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات