صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۲  ، 
کد خبر : ۲۵۱۳۳۳
سایت وزارت اطلاعات در گزارشی عنوان کرد

آموزش منافقین در «نوادا» زیر دست تفنگداران امریکایی

سایت وزارت اطلاعات در گزارشی به بررسی تعاملات امریکا با گروهک‌های تروریستی در صحرای «نوادا» پرداخته است.

تروریسم در سطح بین‏الملل واژه آشنایی است و تعریف مشخص آن خیلی زود ذهن را به سمت و سوی گروهک‏ها و جریانات مسلحی می‏برد که با اهداف و خواسته‌هایی غیر‌قانونی، علیه دولت‌ها و ملت‏ها جنایت می‏کنند، اما باید توجه داشت که این پدیده اساساً ریشه در سیاست‏های کلان برخی دولت‌ها دارد که منافع خود را در استعمار و سلطه بر دیگر کشورها تعریف کرده‏اند. اگر از منظر پشتوانه و منشأ گروه‌های تروریستی و منابع حمایتی به مطالعه پدیده تروریسم بپردازیم، درمی‌یابیم که گروهک‏های جنایتکاری که علیه ملت‏ها اسلحه می‏کشند، نه تنها از پایگاه اجتماعی و حمایت‏های مردمی برخوردار نیستند بلکه هیچ‌گونه منابع درآمد روشنی در اختیار ندارند، پس این سؤال مطرح می‏شود که منشأ تأمین مالی و تسلیحاتی آنها کجاست؟ که سبب می‏شود این گونه سازمان‏ها در مدتی طولانی به حیات خود ادامه دهند! و هر روز نیز به گستره فعالیت‌های خود بیفزایند. این موضوع که اساس شروع فعالیت گروهک‏های تروریستی را تشکیل می‏دهد، فقط یکی از دلایلی است که رد‌پای کشورهای صاحب قدرت و سرمایه یا همان پدیده «تروریسم دولتی» را اثبات می‏کند.
در تعریف، هر گونه عمل حکومت‏ها ‏و دولت‌های ‏گوناگون که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم منجر به حمایت و سازماندهی اقدامات و فعالیت‌های ‏جنایتکارانه، خشونت‌بار و تروریستی در کشورهای دیگر گردد را تروریسم دولتی می‏نامند. مطابق با این تعریف برخی از کشورهای غربی و در رأس همه آنها ایالات متحده امریکا که اتفاقاً داعیه مبارزه با تروریسم را دارند، مصداق تروریسم دولتی قرار می‏گیرند و باید گفت که همسویی اعجاب‌انگیز اهداف بسیاری از گروه‌های ‏تروریستی با سیاست‏های ‏کلان ایالات متحده اتفاقی نبوده است و این واقعیت علاوه بر صدها دلیل روشن دیگر از نشانه‌های ‏نقش پررنگ امریکا در تولید و پرورش تروریسم در جهت پیگیری سیاست‏های ‏دولتی‏اش می‏باشد. همان‏طور که اشاره شد یکی از دلایل روشن نقش دولت امریکا در برخی اقدامات تروریستی، جهت‏گیری گروه‌های ‏تروریستی در مسیر سیاست‏های ‏این کشور است، به عبارت دقیق‏تر بسیاری از گروه‌های ‏فعال تروریستی، مشغول جنایت و خراب‏کاری علیه کشورهایی هستند که در مناقشات سیاسی و بین‏المللی ‏مقابل سیاست‏های ‏دولت امریکا قرار گرفته‏اند. رسانه‌های ‏وابسته به این گروهک‏ها ‏نیز پیوسته در حال انتشار انعکاسی واضح از خواسته‌های ‏دولت امریکا در قبال کشورهای هدف هستند و بالاخره مشاهده می‏شود که سازمان‏های ‏تروریستی در همین راستا با شخصیت‌های ‏سیاسی و چهره‌های ‏برجسته امریکایی به صورت با واسطه یا بی‌واسطه ارتباط‏های ‏تنگاتنگی دارند، به عنوان نمونه می‏توان به اعتراف‏های ‏عبدالمالک ریگی سرکرده معدوم گروهک تروریستی جندالشیطان (جندالله) که پس از دستگیری با ارائه اسنادی معتبر از دیدار با مقامات بلند‌پایه امریکایی، دریافت پول و اسلحه و ارتباطات تنگاتنگ با آنها پرده برداشت، اشاره کرد. عثمان اوجالان(برادر عبدالله اوجالان) که در زمان تشکیل پژاک مسئولیت پ. ک. ک را بر عهده داشت، نمونه دیگری است که در مصاحبه‌ای تلویزیونی صراحتاً تمایل امریکایی‌ها و نقش آنها در تشکیل پژاک را بیان می‌کند. عثمان جعفری از جدا‌شدگان پژاک که در بدو تأسیس، مسئولیت روابط خارجی پژاک را بر عهده داشت نیز در مصاحبه‌ای از دیدارهای متعدد خود با نمایندگان دولت امریکا و مذاکرات بین دو طرف سخن می‏گوید.
امریکا و تأمین امنیت تروریست‌ها
در حالی که در قوانین بین‏المللی ‏ذکر شده است گروه‌های تروریستی نباید در هیچ کجای دنیا مکان امن برای فعالیت داشته باشند، دولت امریکا با برداشت‏های ‏مبتنی بر منافع خود از قواعد و حقوق بین‌المللی زمینه را برای رفت و آمدهای آزاد تروریست‏ها ‏در کشورش و فعالیت گسترده در کشورهای تحت کنترل نظامی یا سرسپرده خود فراهم می‏کند، در حالی که این گروهک‏های ‏تروریستی در فهرست سازمان‏های ‏تروریستی وزارت امور خارجه دولت امریکا قرار دارند و این یعنی خود دولت امریکا به تروریست بودن این گروه‌ها ‏معترف است، به همین دلیل است که دولت امریکا هیچ‌گاه تعریفی مشخص از تروریسم ارائه نداده است زیرا در این صورت بسیاری از اقدامات این کشور زیر سؤال می‏رود.
اعضای گروهک تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) دقیقاً زمانی که در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت امور خارجه امریکا قرار داشتند به راحتی با برخی سیاستمداران امریکایی در ارتباط بوده و از حمایت‏های ‏علنی این افراد بهره می‏برند که نمونه دیگری بر این ادعاست. در خصوص کشورهای تحت سلطه نظامی امریکا مانند عراق و افغانستان نیز به خوبی مشاهده می‏شود که همزمان با حضور نظامی امریکایی‏ها ، تروریست‏ها نیز حضور گسترده پیدا می‏کنند و در واقع حضور نظامی امریکا، امنیت فعالیت‌های ‏گروه‌های ‏تروریستی را تأمین می‏کند. کشورهای عربی منطقه خاورمیانه که عموماً سرسپرده سیاست‏ها ‏و اهداف امریکایی هستند نیز به مثابه منابع مالی عمل می‏کنند که وظیفه تأمین گروه‌های ‏تروریستی را بر گردن دارند! و حتی در بسیاری مواقع از نشان دادن ردپای خود در این تجارت جنایتکارانه ابایی ندارند. روشن است که فلسفه این نوع ارتباطات و حمایت‏های ‏مادی و معنوی امریکا از گروهک‏های ‏تروریستی، این است که دولت امریکا از تروریست‏ها در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده ابزاری می‏کند، اما دو نکته مهم در این روش وجود دارد، نخست اینکه این سیاست تنها مختص کشور امریکا نیست و بسیاری از قدرت‏های ‏غربی و از جمله رژیم غاصب صهیونیستی به این روش متوسل می‏شوند و دیگر اینکه کشورهای غربی زمانی به این روش دست می‏زنند که در روش‏های ‏قانونی، رایزنی‏های ‏سیاسی و حتی اِعمال فشارهای بین‏المللی ‏به بن‌بست رسیده باشند که این روش نشانه ضعف و استیصال آنهاست.
تاریخ شروع این قبیل اقدامات، به پس از جنگ جهانی دوم باز می‏گردد. از این زمان به بعد، دولت‌های ‏غربی و به خصوص امریکا با سرمایه‌گذاری بر گروه‌ها ‏و جریاناتی که به هر دلیل با برخی کشورها زاویه اعتقادی، سیاسی یا فکری پیدا کرده بودند، سازمان‏های ‏تروریستی مجهزی بنیان نهادند که مانند یک ارتش خصوصی و مزدور در خدمت سیاست‏های ‏سلطه‌جویانه آنها قرار گرفت. این ابزار جدید برای اِعمال فشار به دولت‌ها ‏و ملت‏هایی به کار گرفته می‏شوند که در برابر خواسته‌های ‏ابرقدرت‏ها ‏مقاومت می‏کنند و البته موازی با این اِعمال فشارها تبلیغات رسانه‌های ‏قدرتمند بین‏المللی ‏که خود ساخته دست «تروریسم دولتی» هستند قرار دارند تا قوانین بین‏المللی ‏و تجاوزات تروریستی را به گونه‏ای وارونه نشان داده و نظر افکار عمومی را تا حد امکان، هم‌جهت با اهداف تروریستی قرار دهند و از این طریق از بروز فشارهای حقوقی و بین‏المللی ‏علیه خود جلوگیری کنند، هر چند بارها دیده شده ناکامی در دستیابی امریکا و هم‏پیمانان غربی‏اش سبب می‏شود تا ملاحظات خود در راستای حفظ وجهه بین‏المللی ‏را کمتر مد‌نظر قرار دهند.
این پروسه ابعاد گسترده دیگری را نیز در بر می‏گیرد، غیر از پدید‌آوری گروه‌های ‏معارض و تجهیز مالی و تسلیحاتی، بارها دولت امریکا به گونه‏ای کاملاً بی‌پروا اقدام به ارائه آموزش‌های ‏نظامی به اعضای سازمان‏های ‏تروریستی می‏کند. یکی از نمونه‌هایی که تابه حال فاش شده، آموزش تفنگداران دریایی ایالات متحده به اعضای گروهک تروریستی منافقین در صحرای نوادا و پس از آن در تگزاس است تا اعضای این گروهک برای اقدامات تروریستی احتمالی علیه برنامه هسته‏ای جمهوری اسلامی و اهداف امریکا در عراق آماده شوند. آموزش به نیروهای گروهک پژاک که وظیفه ناامن‌سازی مرزهای شرقی ایران از طریق راه‌اندازی غائله‌های ‏قومی و اقدامات مسلحانه را برعهده دارند نیز از نمونه‌های ‏دیگر حمایت امریکا از گروه‌های ‏تروریستی از طریق ارائه آموزش‌های ‏نظامی است. علاوه بر این، مدارس آموزش نظامی نیز از سال‏ها پیش در ایالات متحده وجود دارد و به‏صورت رسمی به پرورش تروریسم کمک می‏کند که یکی از این مراکز به واسطه آمار بالای جرائم ضدانسانی دانش‌آموختگانش در میان خود رسانه‌های ‏امریکایی که خواهان تعطیلی این گونه مراکز هستند، به نام‏هایی همچون «مرکز آموزش و ترویج تروریسم امریکا»، «اردوگاه ترورآموزی» و «حیاط خلوت تروریسم امریکا» معروف شده است!
تاکنون بدنام‌ترین شکنجه‌گران، قتل عام‌کنندگان، دیکتاتورها و تروریست‌های دولتی در این مدرسه آموزش دیده‏اند، به عنوان مثال در سال ۱۹۹۳، کمیسیون حقیقت‌یاب سازمان ملل متحد در پرونده کشور «السالوادور» اسامی آن دسته از افسران ارتش که مرتکب بیشترین جنایت‌های جنگی در جنگ‌های داخلی شده بودند را منتشر کرد که مطابق آن معلوم شد دو‌سوم این افسران، فارغ‌التحصیلان این مرکز آموزشی هستند!
در سال ۱۹۹۶ دولت امریکا تحت فشار قرار گرفت و مجبور شد هفت جزوه آموزشی این مرکز را منتشر کند. به استناد مقاله‌ای که در روزنامه نیویورک تایمز مورخ ششم اکتبر ۱۹۹۶ انتشار یافت، در این جزوه‌های آموزشی علاوه بر ارائه انواع آموزش‌ها و راهنمایی‌ها در خصوص انجام اقدامات تروریستی، باج‌گیری، شکنجه، اعدام و قتل عام آموزش داده شده بود. در حالی که دولت امریکا قصد داشت به افکار عمومی این‏طور القا کند که وجود چنین مراکزی در کشوری که در حال مبارزه گسترده با تروریسم است لازم و ضروری است (اعتراف ایالات متحده به این واقعیت که با ترور به جنگ تروریسم رفته است!)، منتقدان این مدرسه با ارائه آماری دقیق اثبات کردند، تعداد قربانیانی که این مدرسه در طول ۶۵ سال فعالیتش ایجاد کرده است، چندین برابر تعداد کل قربانیان حملات تروریستی انجام شده علیه امریکا و بمبگذاری‌های انجام شده در سفارتخانه‌های این کشور و همین‏طور واقعه ۱۱ سپتامبر بوده است. جالب آنجاست که این آمار فقط به فارغ‌التحصیلان این مدرسه محدود می‏شود، در حالی که حمایت امریکا از پدیده تروریسم ابعادی بسیار گسترده‌تر دارد.
دلایلی که بررسی شد نشان می‏دهد سیستم حاکم بر ایالات متحده امریکا به گونه‏ای شکل گرفته و اهدافی را تعریف می‏کند که منافع این کشور را در حمایت از تروریسم قرار داده است و از آنجا که این موضوع در زمره سیاست‏های ‏کلان و خط مشی کلی نظام حاکم بر امریکاست، تغییر دولت و کابینه در این کشور تأثیری بر روند اشتباه آن ندارد، البته خود این موضع به تنهایی مقوله‌ای گسترده است که مطالعه آن پای جریانات صهیونیستی را نیز به میان می‏کشد. به هر حال نه تنها در وجود تروریسم دولتی امریکا هیچ شکی وجود ندارد، بلکه اگر در مقابل سیاست‏های ‏جنایتکارانه دولت امریکا به عنوان بزرگ‏ترین حامی تروریسم ایستادگی شود، به نوعی منبع درآمد و دلایل وجود بسیاری از گروه‌ها ‏و سازمان‏های ‏تروریستی به خودی خود از بین خواهد رفت و به فروپاشی این جریانات و تضعیف اقدامات تروریستی در دنیا منجر می‏شود.
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات