صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۵۲۳۴۹
نگاهی به فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به کارگردانی روح الله حجازی

عبور از سنت به جاهلیت مدرن! / آرش فهیم

فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»روایتگر مسئله عبور از سنت به مدرنیته، با تمرکز بر نهاد خانواده است. شخصیت محوری فیلم از یک طرف سعی دارد تا با خودآرایی و توسل به ظاهرسازی آنچنانی خود و همسرش از قافله عقب نماند و از طرف دیگر به دلیل تعلقات سنتی و برخورداری از غیرت و تعصب مردانه، از وضعیتی که در آن گرفتار شده، کلافه می شودو....

اختصاصی بصیرت: «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» دومین فیلم روح الله حجازی پس از «در میان ابرها» است. این فیلم هم موضوعی شبیه به فیلم های موج غالب در سینمای امروز ایران دارد؛ تردید و خیانت! اما دیدگاه و مضمون فیلم کاملاً با آنچه در فیلم های راوی خیانت می گذرد متفاوت است. این بار، هیچ رد و اثری از ابتذال آشکار و پنهانی که در این گونه آثار بیداد می کند نیست؛ هرچند در راه تخاصم و تقابل با مناسبات ناسالم اجتماعی با لکنت زبان همراه است و تکان و تلنگر لازم را درباره این دغدغه به مخاطب وارد نمی کند.

فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» روایتگر زندگی زن و شوهری جوان به همراه فرزند خردسال شان است که برای عقد یک قرارداد کاری از شهرستان به تهران می آیند، رخدادی که منجر به ارتقای شغلی مرد می شود؛ اما این ترفیع و ورود این خانواده به یک زندگی به ظاهر متجددانه، زندگی آنها را دچار اختلال می کند. در اثر تردید و هراس از درغلتیدن در روابط غلط، گرما و روشنایی این جمع به سردی و تیرگی می گراید.

«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» از ویژگی هایی برخوردار است که آن را در سینمای امروز ایران واجد اهمیت و توجه کرده است. در فرم، شاهد یک فیلم جمع و جور و به دور از پیچیده گویی ها و ادا و اطوارهای شبه روشنفکرانه و مبتذل هستیم؛ هرچند، فیلم در زمینه داستان پردازی تاحدودی کم می آورد و گویی یک فیلم کوتاه است که با اضافاتی به یک فیلم بلند تبدیل شده است. جا داشت که بر داستان های فرعی و ماجراهای آن و همچنین شخصیت پردازی کار افزوده می شد تا توان روایی فیلم بالا برود. همچنین بازی بازیگران چندان قابل توجه نیست. از قابلیت های بازیگری حمید فرخ نژاد و مهتاب کرامتی به اندازه کافی استفاده نشده است. از ابراهیم حاتمی کیا هم چون حرفه اصلی اش بازیگری نیست، نمی توان توقع چندانی داشت.

اما آنچه «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» را در میان آثاری که موضوع مشابهی دارند متفاوت جلوه می دهد، نقد تجددزدگی و مدرن گرایی سطحی است. محور اصلی فیلم، جماعت به اصطلاح تازه به دوران رسیده است که با رسیدن به کوچک ترین جایگاه و یا ثروتی، خود را می بازند و سعی می کنند تا به اصطلاح همرنگ جماعت شوند. به بیانی دیگر، فیلم روایتگر مسئله عبور از سنت به مدرنیته، با تمرکز بر نهاد خانواده است. در فیلم، می بینیم که شخصیت محوری فیلم از یک طرف سعی دارد تا با خودآرایی و توسل به ظاهرسازی آنچنانی خود و همسرش از قافله عقب نماند و از طرف دیگر به دلیل تعلقات سنتی و برخورداری از غیرت و تعصب مردانه، از وضعیتی که در آن گرفتار شده، کلافه می شود.

می توان «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» را با فیلم «من مادر هستم» که همزمان با هم اکران شده اند مقایسه کرد. مخاطب هر دو، طبقه متوسط شهرنشین است و در هرکدام نیز آلودگی هایی که گرد این طبقه را گرفته اند بازنمایی می شود. اما در فیلم روح الله حجازی برخلاف فیلم فریدون جیرانی، خانواده و روابط زوجین، تقدیس و تشویق می شود. این درحالی است که در «من مادر هستم» چیزی به نام خانواده وجود ندارد و مخاطب از خانواده دل زده و هراسان می شود. در همین جا باید این نکته را هم یادآور شد که بدون شک، یکی از عوامل بالا رفتن سن ازدواج و کاهش تمایل به تأهل در این زمانه، تأثیر محصولات فرهنگی و رسانه ای است. در اغلب فیلم های سینمایی، رمان ها، تئاترها و برخی از سریال های تلویزیونی، تصویری ترسناک و نفرت انگیز از زندگی زناشویی نمایش داده می شود. باتوجه به اثرگذاری فوری و قوی این گونه آثار بر ذهن کودکان و نوجوانان، طبیعی است که بخشی از جامعه جوان، پنداری منفی درباره امر مقدس ازدواج و تشکیل خانواده پیدا کنند. در برابر طیف غالب آثار سینمایی، معدود فیلم هایی نظیر «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» در پی ترمیم تصویر و تصور پیرامون خانواده هستند.

با این حال، «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» از چند حلقه مفقوده محتوایی نیز رنج می برد که مانع پخته و بلیغ شدن این فیلم شده است. فیلم در نمایش خطرات سبک زندگی شبه مدرن و غرب زده به التهاب نمی رسد؛ یعنی جای یک تعلیق و موقعیت تکان دهنده که همچون آب سردی بر تفکر مخاطب تجددطلب ریخته شود و از خواب غفلت بیدارش کند، خالی است. ترسیم زشتی ها و پلشتی های پدیده تازه به دوران رسیدگی فرهنگی در فیلم، به بلوغ نرسیده و در نتیجه فیلم را به قطعیت نمی رساند؛ به این معنی که برخی از مخاطب های فیلم به این نتیجه می رسند که اصلاً این سبک زندگی مشکلی ندارد و عامل اصلی پدید آمدن این اشکالات، ذهنیت سنت گرای شخصیت هاست، نه زندگی جدید آنها. بنابراین، جا داشت که با گنجانده شدن یک قصه فرعی، موضع فیلم در این زمینه قطعی تر و شفاف تر می شد. مثلاً قرار دادن چند فلاش بک که گویای زندگی شیرین و آرام این خانواده در گذشته ای نه چندان دور بود.

این فیلم نیز مانند بسیاری از فیلم های اجتماعی سینمای ما، غرق در رویکرد سلبی است و نگاه ایجابی در آن بسیار کمرنگ است. فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» در این مورد هم می توانست در قالب داستانی فرعی یا حداقل افزودن نشانه و اشاره ای، روزنه امید و راه برون رفتی برای شخصیت های به بن بست رسیده خود نشان دهد. این کار موجب می شد که فیلم هم از یکنواختی روایی فاصله بگیرد، هم هویت فرهنگی شاخص تر و منسجم تری می یافت و هم کاربردی تر می شد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات