صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۵۳۴۳۸

ترکیـه از عثمـانی‌گری تـا تکرار غـرب گرایی


 پایگاه بصیرت:ترکیه یکی از کشورهای مسلمان منطقه همواره تلاش زیادی را به کار گرفته تا بتواند در عرصه‌های مختلف داخلی و خارجی جایگاه خود را ارتقا ببخشد. دولتمردان این کشور با تأکید بر این نکته که سیاست خارجی ترکیه در ادامه سیاست داخلی است، راه‌های گوناگون را آزموده‌اند تا بتوانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی ترکیه را افزایش دهند که انصافاً چند دهه گذشته بتدریج به این اهداف خود دست یافته‌اند و شرایط اقتصادی و سرمایه‌گذاری خوبی را نسبت به ترکیه دهه هفتاد به خود گرفته است.
 سید سعید میر حسینی ،موسی محمدی/
ترکیه یکی از کشورهای مسلمان منطقه همواره تلاش زیادی را به کار گرفته تا بتواند در عرصه‌های مختلف داخلی و خارجی جایگاه خود را ارتقا ببخشد. دولتمردان این کشور با تأکید بر این نکته که سیاست خارجی ترکیه در ادامه سیاست داخلی است، راه‌های گوناگون را آزموده‌اند تا بتوانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی ترکیه را افزایش دهند که انصافاً چند دهه گذشته بتدریج به این اهداف خود دست یافته‌اند و شرایط اقتصادی و سرمایه‌گذاری خوبی را نسبت به ترکیه دهه هفتاد به خود گرفته است. اما هر چند دولتمردان ترکیه در سال‌های پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه با پیشه کردن نظریه عمق استراتژیک احمد داوود اوغلو معمار ترکیه نوین تئوری راهبرد استراتژیک سیاست خارجی این کشور را تبیین می‌کند ولی افق و دورنمای آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. آنکارا هر چند در عرصه داخلی طی این سالها تا حدودی موفق عمل کرد که البته در برخی زمینه‌ها از جمله سیاست گشایش کردی و مسئله حقوق بشر ناکارآمد بوده ولی در عرصه سیاست خارجی بسیار ضربه پذیر شد و در این زمینه شکست‌های زیادی را بر خود تحمیل کرده است که از جمله می‌توان به مشکلاتی که با تمامی همسایگان خود از جمله عراق،سوریه، ارمنستان، یونان و قبرس دارد، اشاره کرد. درقرن 21 ترکیه درحالی خود را مدلی برای منطقه معرفی می‌کند که با مشکلات داخلی و خارجی متعدد رو به روست. برای آشنایی بیشتر مخاطبان روزنامه با شرایط سیاست‌های داخلی وخارجی ترکیه میزگردی با حضور آقایان دکتر اسدالله‌ اطهری، دکتر رضا دهقانی و دکتر رحمت حاجی مینه برگزار شد که مشروح مسائل مطرح شده در این میزگرد را در زیر می‌خوانیم:
آقای دکتر اطهری کارشناسان معتقدند از نگاه جامعه‌شناسی سیاسی شکاف‌های متعددی در جامعه ترکیه وجود دارد. نظر شما در این زمینه چیست؟
دکتر اطهری : بله همین طور است، این شکاف وجود دارد. شکاف مذهبی میان علوی‌ها و سنی‌ها، شکاف قومی میان ترک‌ها و کردها، شکاف میان سکولارها و اسلامگراها و در نهایت شکاف میان دو قرائت متعارض از اسلام از جمله شکاف‌های جامعه سیاسی ترکیه است که هر یک پیامدهای سیاسی و امنیتی خاص خود را چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی برای این کشور و حاکمان آن به دنبال دارند.
اسلامگرایی که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان مطرح می‌کند با اسلامگرایی حزب سعادت به رهبری مصطفی کامالاک که وارث سیاسی نجم‌الدین اربکان است تفاوت اساسی دارد و در ابعاد متعددی با همدیگر دچار شکاف و اختلاف بارزی هستند. حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان شدیداً تلاش می‌کند تا به‌ اتحادیه اروپا ورود پیدا کند در حالی که حزب سعادت اتحادیه اروپا را یک نهاد امپریالیستی قلمداد می‌کند و خواهان اتحاد کشورهای اسلامی است. از بعد توسعه اقتصادی نیز در داخل ترکیه شکاف بارزی میان مناطق مختلف شهری مشهود است. به عنوان مثال میزان توسعه شهری در استانبول با ازمیر قابل مقایسه نیست و اصولاً مناطق جنوب شرق ترکیه توسعه نیافته تلقی می‌شوند و به هیچ وجه نمی‌توان آنکارا و استانبول را با منطقه‌ای در جنوب شرق ترکیه و یا با مناطق مرزی یکسان در نظر گرفت. همه این شکاف‌ها به نوبه خود برای ترکیه چالش‌آفرین هستند و پیامدهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و در نهایت نظامی – امنیتی به دنبال دارند.
آیا ارتباطی میان شکاف مذهبی در ترکیه و بحران سوریه وجود دارد؟
دکتر اطهری : حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان و سنی‌ مذهب‌ها از سرنگونی رژیم بشار اسد حمایت می‌کنند و ترکیه از آغاز بحران سوریه در خط مقدم حمایت از مخالفان دولت سوریه قرار گرفته است و در حال حاضر از جهت نظامی – امنیتی این کشور محل ورود نیروهای مخالف رژیم سوریه از 30 کشور جهان همانند چچن، سین کیانگ، قطر، افغانستان، عربستان، تونس، لیبی و سایر کشورها به داخل سوریه است.
این در حالی است که علوی‌های ترکیه، عکس بشار اسد را همانند یک قهرمان در اسکندرون نصب می‌کنند و به این شکل گرایش و علاقه خود را به رهبر سوریه نشان می‌دهند. سخنان تحریک‌آمیزی که اردوغان درباره علویان زد و آنها را نیروهای شیطانی نامید و آشکارا به آنها اهانت کرد بشدت علویان را علیه سیاست‌های ترکیه نگران کرد و باعث موضعگیری علویان علیه سیاست ترکیه در برابر بحران سوریه شد.
شما به عنوان کارشناسی که اوضاع ترکیه را به طور کامل تحت بررسی و مطالعه قرارداد، شکاف قومی در ترکیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
کردها همواره یکی از چالش‌های ترکیه بوده است و دولت ترکیه علی‌رغم تلاش‌هایی که در راستای کاهش تنش با کردها داشته و گشایش نسبی که به این قوم و مسائل و مطالبات آنان از حاکمیت ترک‌ها فراهم کرده است درگیری‌های شدیدی با پ. ک. ک و اکراه ملی‌گرای افراطی دارد. کردها بخش قابل توجهی از جمعیت ترکیه را تشکیل می‌دهند و بعد از ترک‌ها بزرگترین قومیت جامعه ترکیه هستند و معتقدند دولت ترکیه حقوق ملی و زبانی کردها را نقض می‌کند.
اخیراً یکی از کارشناسان مسائل بین‌الملل ترکیه علیه ایران مطلبی را نوشته بود در این باره توضیح می‌دهید؟
دکتر اطهری : آیدین از کارشناسان بین‌الملل ترکیه اخیراً مقاله بسیار تندی را علیه ایران نوشت که البته سفارت جمهوری اسلامی ایران در ترکیه به آن پاسخ داد و با این حال من هم به عنوان یک کارشناس ایرانی می‌خواهم به آن پاسخ دهم. تردیدی وجود ندارد که ترکیه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه پیشرفت‌های خوبی کرده و توانسته است از لحاظ رشد اقتصادی و توسعه از یک سو و سازش میان اسلام و مدرنیته و یا اسلام و دموکراسی از سوی دیگر به پیشرفت قابل توجهی برسد اما این تنها یک روی واقعیت است و روی دیگر واقعیت این است که هنوز در این کشور حقوق بشر به شکل فاحشی نقض می‌شود. چنانکه روزنامه‌نگاران، آکادمیسین‌ها، نمایندگان و سیاستمداران منتخب و دانشجویان به خاطر تفکرات خود بازداشت می‌شوند. یک سوم افراد بازداشتی هنوز محاکمه نشده‌اند. بین سال‌های 2002 تا 2009 جنایت و قتل زنان افزایش قابل توجهی داشته است. زنان کرد به دلایل قومی و‌نژادی دچار مشکلات زیادی هستند. ترکیه زندان روزنامه‌نگاران است. چندین هزار نفر از کودکان کردستان عراق که کمتر از 10 سال سن دارند بازداشت شده و هنوز آزاد نشده‌اند. کوچ‌های اجباری در درون ترکیه در میان مناطق کردنشین و اطراف استانبول، ازمیر و برخی از شهرهای بزرگ صورت گرفته و یکی از مواردی است که باعث شده ترکیه نتواند وارد اتحادیه اروپا شود. ایران و ترکیه همسایه دائمی هستند. بایستی توجه داشت که کشورها دوستان و دشمنان دائمی ندارند بلکه منافع ملی دائمی دارند. هر دو کشور به خاطر همسایگی منافع ملی اجتناب‌ناپذیری دارند. با وجود دیدگاه‌های متفاوت و اختلاف نظرهای دو کشور نسبت به مسئله سوریه، بحرین و تحولات خاورمیانه، همکاری جدی در زمینه‌های سیاسی، اقتصاد و انرژی دارند. دیدارهای متعدد رهبران دو کشور در 8 سال اخیر نشانگر اهمیت روابط دو کشور برای هر دو طرف است. ایران و ترکیه قراردادهای متعدد اقتصادی و امنیتی دارند و قراردادهای مهمی همچون ساخت شهرک صنعتی در نقطه صفر مرزی دارند. بنابراین نباید در بررسی سیاست‌های دولت ترکیه راه افراطی را پیمود. متأسفانه برخی فکر می‌کنند دولتمردان ترکیه نگاه فرقه‌گرایانه به منطقه دارند. ترکیه حتی در مواجهه با مسائل عراق بیشتر با خود نوری المالکی مشکل دارد و با شیعیان عراق و ساختار سیاسی این کشور مشکل ندارد. از این جهت باید دقت کرد که طرز تلقی‌های اشتباه می‌تواند در آینده در روابط ما با ترکیه مشکل‌ساز شود.
ابعاد و رویکردهای سیاست خارجی ترکیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دکتر اطهری : در بحث سیاست خارجی ترکیه به نظر می‌رسد با دو اندیشه و رویکرد در این کشور مواجه هستیم. یک رویکرد و اندیشه همان استراتژی تنش صفر با همسایگان و امحای همه مشکلات این کشور با همسایگان بود که بسیار خوب شروع شد ولی بد تمام شد که از جمله به عدم امضای پروتکل زوریخ با ارمنستان و ایجاد مشکلاتی در این راستا، تنش با عراق که بایستی تنش در روابط ترکیه با عراق در حوزه روابط شخصی و مشکل با نوری مالکی تفسیر گردد، به روابط گسترده با کردستان عراق و مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان می‌توان اشاره کرد و همچنین نزدیکی به غرب و استقرار موشک‌های پاتریوت در مرزها که باعث ایجاد مشکلاتی در روابط با جمهوری اسلامی ایران شده است. تنش قبرس که بویژه در حوزه انرژی درگیری‌های شدیدی با قبرس و اسرائیل در زمینه استخراج گاز و انرژی دارند و در نهایت مشکلات جدی در رابطه با سوریه، سیاست خارجی مبتنی بر استراتژی تنش صفر با همسایگان را عقیم گذاشت. اندیشه و رویکرد دوم که بر سیاست خارجی ترکیه حاکم شده است، ایجاد عمق استراتژیک برای این کشور است. در این رویکرد، ترکیه بشدت فعالیت‌های بخش خصوصی خود را در خاورمیانه و آفریقا گسترش داده است. ترکیه که هیچ گاه در مسائل آفریقا دخالت نمی‌کرد، با نگاه و ملاحظات انساندوستانه نفوذ اقتصادی خود را در آفریقا گسترش داده است.
بنابر این می‌توان گفت که ترکیه در حوزه‌هایی که ایران در آنها ورود کرده بود، از ما می‌گیرد و در واقع ایران را از لحاظ ژئوپلیتیک خلع ید می‌کند. کاهش 20 درصدی خرید انرژی از ایران تحت فشار امریکا و حضور در پروژه انتقال گاز خزر تحت عنوان پروژه نوباکو، پروژه باکو- جیحان- تفلیس و عدم دعوت از ایران برای حضور در این پروژه‌ها نشان‌دهنده همین موضوع است. از سوی دیگر، ترکیه در قالب نیروهای ناتو به افغانستان و لبنان که حوزه‌های ایران تلقی می‌شوند، سرباز فرستاد و نیز در شمال عراق که حیاط خلوت ما محسوب می‌شود، حالا ترکیه با نفوذ و ورود به همان منطقه، عملاً در راستای خلاف منافع ایران کار می‌کند. در آذربایجان هم ترکیه به نوعی باعث واگرایی میان آذربایجان و ایران شده است. در حقیقت ترکیه در حال بازیگری به عنوان یک قدرت هژمون در منطقه است و نتیجه اینکه ترکیه امروز، ترکیه دیروز نیست. باید به این نکته توجه داشت که به گفته یکی از تحلیلگران ترک، ایران و ترکیه با یکدیگر رقبای طبیعی و دوستان ضروری هستند زیرا همسایه همیشگی هم هستند و این رقبای طبیعی بنا بر ضرورت دوستی همیشگی بایستی بازی سیاست خارجی‌شان مبتنی بر بازی با حاصل جمع صفر نباشد و به عبارت دیگر، مبین بر بازی برد- برد و با نگاه حفظ منافع دو طرف باشد. ارتش ترکیه نسبت به کردها سرکوبگر بوده‌ و جنایت‌هایی را نسبت به این قوم داشتند و بسیاری از آنها را مجبور به کوچ کردند. با این حال ارتش ترکیه نسبت به غرب تفکر خاصی دارد. به نظر من تحلیلگرانی که عدم همکاری ترکیه در حمله 2003 امریکا به عراق را به پای حزب عدالت و توسعه می‌نویسند، اشتباه می‌کنند. مخالفت و عدم همکاری ترکیه در کمک به امریکا جهت حمله به عراق به خاطر مخالفت ارتش این کشور بود و نه اردوغان. دقیقاً به همین دلیل هم است که حزب جمهوریخواه خلق، حزب توسعه و عدالت و رهبران آن را به نفاق و ریاکاری سیاسی متهم می‌کند و بر این باور است که علیرغم مخالفت ظاهری اردوغان با رژیم صهیونیستی در عمل در پشت پرده با اسرائیل رابطه دارد. حزب عدالت و توسعه در دوران حاکمیت خویش تلاش کرده است مدل موفقی را ارائه دهد که براساس آن بتواند با دادن یکسری آزادی‌های اساسی بر چالش‌ها و شکاف‌ها‌ی متعدد جامعه این کشور غلبه کند. مهمترین برنامه این حزب نوعی گشایش درامور کردها و دادن یکسری آزادی‌های فرهنگی و حقوقی به آنها بود. سعی کرد زبان کردی و هویت کردی را به رسمیت بشناسد.
با این حال باز هم با آنها بد برخورد کرد و در انتخابات نامزدهای کرد را رد صلاحیت کرد و از مشارکت آنها در فرایند سیاسی این کشور ممانعت کرد و اجازه ورود به مجلس را به آنها نداد. این برخورد حزب توسعه و عدالت به هیچ وجه قابل قبول نیست. مگر می‌شود حدود 20میلیون انسان را بی‌هویت قلمداد کرد. براساس تئوری یکسان‌سازی و یا همسان‌سازی در علوم سیاسی، ترکیه نیز همانند دوران رضا شاه در ایران تلاش کرد در دوره تکوین دولت - ملت، جامعه ترکیه را براساس یک قومیت ساختار‌سازی کند. در این دوران شیخ سعید و بسیاری از کرد‌ها کشته شدند ومیلیون‌ها کرد بوی‍ژه در استانبول و ازمیر آواره شدند. به همین دلیل درحال حاضر می‌بینیم که کردهایی که از سوریه و ترکیه در مدت 50-60سال اخیر وارد شمال عراق شدند و حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک را تشکیل دادند و الان در اتحاد میهنی سوریه اختیارات را به دست گرفته‌اند از تصور اینکه زمانی اخوان‌المسلمین در سوریه برسر کار بیایند وحشت دارند. با توجه به این موارد ادعای رهبران حزب عدالت و توسعه مبنی بر اینکه این حزب و نوع حکومت آن در ترکیه یک الگو و مدل موفق برای اداره جوامع در منطقه خاورمیانه است، خنده‌دار می‌باشد. به طور کلی درباره سیاست خارجی ترکیه بر این باورم که ترک‌ها در سیاست خارجی به دنبال ایجاد نوعی توازن میان شرق و غرب هستند و در آسیای مرکزی و قفقاز با چینی‌ها همکاری می‌کنند.
در سال 86 طی مصاحبه‌ای گفته بودید حزب عدالت و توسعه در مقایسه با احزاب دیگر (ملی‌گراها یا جمهوریخواهان) از جهت اندیشه و جذب افکار عمومی فراگیرتر است و بخش بیشتر جامعه این کشور را فرا می‌گیرد. آیا همچنان براین نظر هستید؟
دکتر اطهری : من هنوز هم بر این باورم. از سال 86 تا 91 حزب عدالت و توسعه در 2 انتخابات پیروز شده است. ولی در حال حاضر نگرانی از توتالیتاریسم این حزب وجود دارد. یکی از راهکارهای این حزب برای کسب قدرت این است که شخصیت‌های محبوب جامعه را پیدا کرده و از حزب خود نامزد می‌کند. حال این شخصیت‌ها چه سکولار باشند و چه از حزب جمهوریخواه خلق، جالب اینجاست عبدالله گل بر گردن یک کرد به نام یاشار کمال گل می‌اندازد و به وی جایگاه ویژه‌ای می‌دهد! واقعیت این است که مسئولان حزب عدالت و توسعه به سوی توتالیتاریسم و نوعی دیکتاتورمآبی سوق پیدا می‌کند. در سیاست داخلی و خارجی آنچه که ما امروز شاهد آن هستیم متفاوت از آن چیزی است که عدالت و توسعه به مردم گفته است. آنها می‌گویند مسلمانان محافظه‌کار هستیم و اسلام برنامه‌هایش در زندگی شخصی هست و حوزه دین و دولت جدا از هم هستند. این حزب با علویان، کردها و ارمنی‌ها برخوردهای غلطی دارد. هدلی آدا مدرسه ارمنی‌ها را در استانبول باز می‌کند و از طرف دیگر به مکانی برای ضربه زدن به ارمنی‌ها تبدیل می‌شود.
کمی هم درخصوص روابط ترکیه و روسیه توضیح دهید.
دکتر اطهری : در مورد ترکیه و روسیه باید گفت که ویزای روسیه و ترکیه لغو شده است. این دو کشور قرارداد انرژی با هم دارند و قرارداد هسته‌ای با هم امضا کردند. روابط دیپلماتیک با یکدیگر دارند. البته هنوز اختلاف جدی درباره تحولات سوریه و منطقه دارند. ترکیه هم متوجه شده که در آسیای مرکزی و قفقاز نمی‌تواند پیشروی کند و از سوی دیگر احساس کرده که جمهوری آذربایجان با ترکیه بازی خوبی کرده است و با دور زدن ترک‌ها قراردادهای چند میلیارد دلاری با رژیم صهیونیستی بسته است. به نظر من ترکیه و روسیه سعی می‌کنند به راهبرد مشترک دست پیدا کنند.
شما به عنوان کارشناس مسائل ترکیه نظرتان درخصوص شرایط سیاسی ترکیه چیست؟
دکتر دهقانی: برخی از تحلیلگران بر این باورند آن چیزی که ظرف یک دهه اخیر حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان تحت عنوان اصلاحات و یا قرائت دیگری از جمهوری ترکیه مطرح کرده است در واقع میان پرده‌ای از یک نمایش غیرواقعی بیش نیست. برای شناخت واقعیت مسائل ترکیه مطالعه میدانی و شناخت دیدگاه‌های مردم این کشور بیشتر مفید خواهد بود. تصوری که مردم ترکیه از حاکمان و سیاست‌هایشان قبل از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه داشتند این بود که حاکمان ترکیه در بعد سیاست خارجی وابستگی شدیدی به غرب دارند. این موضوعی بود که مردم ترکیه را آزار می‌داد. شاید ما براساس یک تصور ساده‌انگارانه فکر کنیم کمالیست‌ها و نظامی‌های ترکیه غربگرا هستند اما واقعیت این است که مردم ترکیه و حتی کمالیست‌ها و ژنرال‌هایش، ناسیونالیست و شدیداً ملی‌گرا هستند و از وابستگی ترکیه به غرب بشدت ناراضی هستند. ترک‌ها در سال 1952 به عضویت ناتو درآمدند زمانی که در سه سالی بیشتر از تأسیس این سازمان نظامی نمی‌گذشت و هنوز کشورهایی مانند آلمان و اسپانیا عضو ناتو نشده بودند و از سوی دیگر تقریباً به مدت 10 الی 15 سال بر درهای اتحادیه اروپا کوبیدند تا شاید به رویشان باز شود و ترکیه به عضویت این اتحادیه دربیاید اما چنین چیزی ممکن نشد. این موضوع باعث زیر سؤال رفتن اعتبار ترکیه و بویژه تحقیر نظامیان این کشور شد.
بنابراین امیدوار بودند که با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه بتوانند حیثیت خدشه‌دار شده‌شان را اعاده کنند. اما آنچه در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان رخ داد تکرار همان وابستگی به غرب حتی به شکل شدیدتر است. نصب موشک‌های پاتریوت در خاک ترکیه نمود بارزی از غرب‌گرایی رهبران ترکیه است. با وجود نصب این سامانه موشکی کنترل آنها در دست نظامیان ترکیه نیست بلکه در دست هلندی‌ها است. بنابراین جامعه ترکیه علاوه بر شکاف‌های عمیق و متوالی که دارد در سطح بنیانگذاران میلیتاریست ترکیه نیز شاهد شکاف و تداوم آن هستیم. این زیرسیستم‌های شکاف که در نقاط مختلف ترکیه به صورت‌های مختلف جغرافیایی، سرزمینی، قومی، ‌نژادی و مذهبی جریان دارد مشکل‌ساز می‌باشند.
آیا این تحلیل برخی کارشناسان که ایران وترکیه را رقیب یکدیگر معرفی می‌کنند، توصیف صحیحی است؟
دکتر دهقانی: معمولاً تحلیلگران روابط خارجی از ایران و ترکیه به عنوان دو رقیب یاد می‌کنند. این تحلیل از یک جهت درست است. رقیب آن است که مقصد مشترکی داشته باشد. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا جمهوری اسلامی ایران با ترکیه مقصد مشترکی در حوزه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل دارند؟ ترکیه خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا است و می‌خواهد جزو 10 قدرت برتر اقتصادی دنیا باشد و پروسه زمانی تحقق این هدف را سال 2023 میلادی اعلام کرده است. در حالی که ایران در سند چشم‌انداز ملی اهداف دیگری را ترسیم کرده است. از این جهت به نظر اینجانب ایران و ترکیه رقیب محسوب نمی‌شوند هر چند در حوزه‌هایی همانند توریسم، اقتصاد و برخی از موارد دیگر می‌توانند با همدیگر رقابت کنند ولی در حوزه سیاستگذاری‌های جهانی و کلان رقیب نیستند و راهشان از همدیگر جدا می‌شود. ایران و ترکیه در حوزه‌های ژئوپلیتیک و امنیت نیز منافع مشترکی دارند و هر حکومتی در ترکیه بر سر کار بیاید ناچار از لحاظ کردن این موارد در سیاست خارجی کشور می‌باشد. ایران و ترکیه در زمان کمالیست‌ها دولت‌های قبل از حاکمیت اسلامگراها و دوره تانسو چیلر با همدیگر همکاری داشتند با این حال در دوره اسلامگراها همکاری دو کشور از گسترش و تعمیق بیشتری برخوردار شد. علی‌رغم تبلیغات وسیعی که در حوزه رسانه‌ها و خبرگزاری‌های بین‌المللی علیه ایران می‌شود و از ایران تحت عنوان یک کشور پیش‌بینی‌ناپذیر یاد می‌شود واقعیت این است که این دیدگاه با واقعیت همخوانی ندارد و دیدگاه غلطی است. ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا به حال در همه سیاستگذاری‌های کلان و راهبردهای سیاست خارجی خود به دنبال همکاری و روابط مسالمت‌آمیز با همسایگان خود بوده است. به عنوان مثال ایران پس از فروپاشی شوروی سابق، بزرگترین میانجی در قفقاز ظاهر شد زیرا هدفش امنیت و صلح در منطقه قفقاز بوده است.
نوع همکاری و روابط ایران با افغانستان، عراق و ترکیه هم مبتنی بر رویکرد مسالمت‌آمیز و همکاری جهت استقرار صلح و ثبات منطقه‌ای بوده است. با این حال سیاستی که دولت اردوغان در ابتدا تحت عنوان استراتژی به صفر رساندن مشکلات با همسایگان مطرح کرد با گذر زمان و بویژه پس از آغاز تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا که ما از آن به بیداری اسلامی یاد می‌کنیم عقیم ماند. اساساً این مرحله را می‌توان در روند تحولات حوزه سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه تمیز داد. مرحله اول، مرحله همکاری گسترده با همسایگان و رویکرد نگاه به شرق در سیاست خارجی ترکیه در دوران اردوغان می‌باشد. البته در این مرحله نگاه تازه‌ای شکل نگرفت بلکه همان نگاه به شرق که قبلاً توسط نجم‌الدین اربکان عملیاتی شده بود، در دوره اول سیاست خارجی دولت اردوغان به شکل گسترده‌تر و عمیق‌تر این رویکرد اجرایی شد. مرحله دوم، مرحله‌ای بود که دولت اردوغان بویژه با توجه به پیشرفت اقتصادی و نفوذ منطقه‌ای و روابط با غرب، به این نتیجه رسید که می‌تواند تجدیدنظرطلبی کند. به همین دلیل در این مرحله شاهد بودیم که دولتمردان ترکیه علی‌رغم اینکه قانون اساسی این کشور، ترکیه را کشوری توسعه‌طلب و زیاده‌خواه نمی‌داند و تنها خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا و قرار گرفتن در میان کشورهای قدرتمند است و به هیچ وجه بحث توسعه‌طلبی جایگاهی در سیاست خارجی این کشور نداشته است، قلمرو منافع خود را بسیار گسترش دادند و به شکل طبیعی با سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان، دچار تناقض شدند. این تناقض عملاً بسیاری از قراردادها و پیمان‌های خارجی این دولت با همسایگان را ناقص و بی‌نتیجه گذاشت. در این مرحله ترکیه در روابط با دولت سوریه با وجود اینکه روابط خانوادگی داشتند و قراردادهای استراتژیک با یکدیگر بسته بودند، دچار مشکلات جدی شد و از سوی دیگر با دولت مالکی عراق هم دچار چالش‌های جدی شد. تحلیلگران سیاست خارجی و روابط بین‌الملل از تغییرات اساسی در سیاست خارجی ترکیه در دوره دوم با عنوان عثمانی‌گری یاد می‌کنند. هر چند به نظر من چیزی فراتر از عثمانی‌گری است. ترکیه در این مرحله هم به لحاظ اقتصادی پیشرفت قابل توجهی کرده و هم می‌خواهد در میان کشورهای منطقه قلمرو منافع خود را در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی گسترش دهد. این توسعه‌طلبی جدید در سیاست خارجی دولت اردوغان که داوود اوغلو از آن به عنوان رهبری و مدیریت خاورمیانه یاد می‌کند، در آینده بویژه در رابطه با همسایگان ترکیه چالش‌برانگیز خواهد بود.
می‌توانیم ارزیابی شما را درخصوص بحث قومیت‌ها در ترکیه بدانیم؟
دکتر دهقانی: مسئله مهم ترکیه بحث قومیت‌ها است. این کشور 20 میلیون کرد دارد که بیشتر آنها در شرق و جنوب شرق ترکیه هستند. در افکار عمومی ترکیه همواره توهم توطئه کردی وجود دارد سالیان متمادی بویژه از سال 2008 تا 2010 کتاب‌های زیادی منتشر شده است همانند طوفان فلز و سایر موارد که در آنها کردها به عنوان یک تهدید جدی و زیرپوستی برای ترکیه معرفی می‌شوند و این تفکر علیرغم طرح گشایش کردها در حال گسترش بوده است. اساساً وقتی جمهوری ترکیه شکل می‌گیرد با انگاره دولت- ملت‌سازی آن هم مبتنی بر الگوی امپریال شکل می‌گیرد. در الگوی امپریال یک قومی بر دیگر قوم‌ها غلبه پیدا کرده و هویت و ماهیت آنها را نفی می‌کند. به همین دلیل از ترکیه تحت عنوان یک دولت- ملت ترک یاد می‌شود یعنی هیچ‌انگاری اقوام دیگر در حالی که در این کشور نزدیک به 7 قومیت مهم وجود دارد. در بند 2 قانون اساسی ترکیه، این کشور یک ملت ترک تلقی می‌شود. بنابراین اگر قرار باشد تحولی اساسی در حوزه سیاست خارجی ترکیه اتفاق بیفتد، بایستی ابتدا در داخل جامعه این کشور نگرش آنها نسبت به مسائل همچون اقوام دیگر تغییر کند تا در ادامه آن در حوزه سیاست خارجی هم تحولی اساسی رخ دهد. بویژه بایستی در قانون اساسی 1982 تغییرات و اصلاحاتی انجام شود دولت اردوغان کارهایی را شروع کرده ولی باز هم روح حاکم بر این تغییرات و قوانین جدید روح ناسیونالیسم صرف ترکی است و در واقع از اصول کمالیسم خیلی فاصله نگرفته است. از دولت اردوغان تحت عنوان یک دولت اسلامگرا یاد می‌شود. به نظر من این یک نوع ساده‌انگاری است به عنوان مثال حزب عدالت و توسعه از دوران روی کار آمدنش طی 10 سال 6 نشست مربوط به دولت‌های ترک زبان برگزار کرده است که آخرین آن در آنتالیا بود.
شما به عنوان کارشناس مسائل خاورمیانه نقش کردها را در سیاست‌های داخلی وخارجی ترکیه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دکتر حاجی مینه: کردها یکی از فاکتورهای اصلی و تأثیرگذار بر سیاست‌های داخلی و خارجی ترکیه هستند. در تحلیل سیاست‌های ترکیه نسبت به کردها باید به روند شکل‌گیری جمهوری ترکیه نگاه کنیم. جمهوری ترکیه از دل امپراتوری عثمانی به دنیا آمده است که در آن ترک‌ها، کردها و قومیت‌های دیگر در کنار یکدیگر همزیستی مسالمت‌آمیزی داشتند، اما در سال 1923 با شکل‌گیری جمهوری ترکیه، تنها یکی از این قوم‌ها یعنی ترک‌ها هسته اصلی و مرکزی این کشور را تشکیل داد و دیگر قومیت‌ها از جمله کردها نادیده گرفته شدند. پس مشکل اصلی ترکیه درباره کردها بر‌اساس نفی هویت کردی شکل گرفته است. با یک نگاه تاریخی متوجه می‌شویم که ترکیه در این مدت سیاست‌های اشتباهی را در این‌باره اتخاذ کرده است. آنها از یک طرف کردها را در سراسر ترکیه متفرق می‌کردند تا بتوانند بر آنها بهتر اعمال سیاست کنند از طرف دیگر از سیاست همسان‌سازی هم استفاده کردند. پیدایش مبارزات مسلحانه پ.‌ک.‌ک در دهه 80 را می‌توان تا حدودی به خاطر این سیاست‌های غلط ترک‌ها ارزیابی کرد. با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه سیاست گشایش کردی آغاز شد. در این چارچوب این حزب امتیازات فرهنگی و اقتصادی به کردها داد ولی همچنان مشکل کردها در سیاست داخلی ترکیه باقی مانده است. یکی از ریشه‌های اصلی آن به قانون اساسی این کشور باز می‌گردد، زیرا تنها براساس یک قومیت بوده و دیگر قومیت‌ها نادیده گرفته شده‌اند.
در این راستا، ترکیه برای حل مسئله کردهای خود خصوصاً پ.ک.ک به جای بهره‌گیری از نظریات سنتی و تئوری‌های امنیتی حاکم بر نظام سیاسی مبنی بر ریشه‌ کن کردن این مشکل، باید به ریشه‌های تاریخی و هویتی آن توجه بیشتری کند و ریشه‌های بحران را که بر آمده از محرومیت نسبی و تبعیض سیاسی هستند، برطرف کند. در حوزه سیاست خارجی، جنگ اول خلیج فارس و شکل‌گیری منطقه امن در شمال عراق در دهه 1990 و امکان شکل‌گیری یک دولت کردی در آن منطقه باعث شد سیاست ترکیه نسبت به کردهای منطقه در جهت جلوگیری از ظهور بازیگر مستقل کرد در نزدیکی مرزهای خود فعال شود. سیاستی که در دهه 2000 خود را در سیاست عدم شناسایی KRG (شاخه سیاسی پ.ک.ک درترکیه) نشان داد. اما با خروج امریکایی‌ها از عراق در پایان سال 2011 ترکیه روابط خود را با مقامات کرد عراقی که از سال 2008 برقرار شده بود در جهت حفظ موازنه قدرت در داخل عراق و نهایتاً در منطقه خاورمیانه تقویت کرد. از طرف دیگر با آغاز بحران و ناآرامی‌های سوریه مقامات حزب عدالت و توسعه که فکر نمی‌کردند حکومت سوریه در 19 جولای به کردها آزادی عمل و نوعی خودمختاری بدهد دوباره با تهدید امکان شکل‌گیری یک بازیگر کرد دیگر در مرزهای جنوب خود روبه‌رو شده‌اند.
نقش ارتش در مسئله کردهاچیست؟
دکتر حاجی مینه: ارتش ترکیه در سال‌های پیشین از ابتدای جمهوری ترکیه تا سال 2002 بازیگر اصلی در مورد مسئله کردها بود. آنها همواره سعی دارند کردها را به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی قلمداد کنند تا با بازتولید کردن این تئوری توطئه از افکار عمومی تغذیه کنند و سیاست‌های خاص خود را جلو ببرند. در این راستا باید گفت ارتش این سیاست‌های امنیتی و میلیتاریستی علیه کردها را به تنهایی اجرا نمی‌کرد بلکه مجموعه‌ای از سیستم بوروکراسی و نظام قضایی که هنوز هم در حکومت ترکیه نفوذ و قدرت دارند، نظامیان را در این راستا حمایت می‌کردند. تفکری که در چارچوب نئوکمالیسم ارزیابی می‌شود. نگاه امنیتی به مسئله کردها عنصر مرکزی و اصلی نئوکمالیسم‌ها در سیاست داخلی و خارجی است. در مقابل نئوکمالیسم‌ها، حزب عدالت و توسعه قرار دارد که می‌توانیم سیاست‌های آنها در حوزه خارجی را نئوعثمانیسم بخوانیم. آنها درباره قومیت‌ها و بخصوص کردها در حوزه داخلی موضوع چندفرهنگی را دنبال کردند و در مباحث سیاست خارجی از فاکتور اقتصاد بهره زیادی می‌برند. آنها سعی دارند تا در خارج از کشور از شرکت‌های اقتصادی به عنوان پیش‌برنده سیاست‌های ترکیه استفاده کنند، البته غیر از سیاست‌های نئوکمالیسم و نئوعثمانی‌گری، سیاست گلیسم را هم که ترکیبی از دو سیاست قبلی است، در جامعه سیاسی ترکیه می‌بینیم.
با این وجود اگرچه حزب عدالت و توسعه (تفکر نئوعثمانی‌گری) به دنبال سیاست چندفرهنگی بوده است، اما توفیق چندانی نداشته و همچنان بر فرهنگ ترک تأکید کرده است. با مقامات حزب عدالت و توسعه هنگام انتخابات درباره طرح گشایش کردی و توسعه سیاسی، اقتصادی مناطق کردنشین صحبت به میان آورده‌اند و پس از انجام انتخابات علی رغم پیشرفت‌ها در این زمینه، موفقیت‌آمیز عمل نکرده‌اند. جمعیت کردها در ترکیه 20 میلیون است و حداقل به جهت تعداد در بحث انتخابات ترکیه تأثیرگذاری زیادی دارند.
آیا ترکیه می‌تواند خود را به عنوان یک الگو برای کشورهای انقلابی منطقه معرفی کند؟
دکتر حاجی مینه: ترکیه تا زمانی که شکاف قومیت‌ بین ترک و کرد را حل نکند، نمی‌تواند خود را به عنوان یک الگو به کشورهای انقلابی منطقه ارائه کند. یک کشور زمانی می‌تواند به عنوان یک الگو مطرح شود که در سیاست داخلی‌اش موفق عمل کند. این مسئله از ابتدای شکل‌گیری جمهوری ترکیه تاکنون بزرگترین چالش این کشور بوده است.
نظر شما درخصوص ترکیه و بحران سیاسی سوریه چیست؟
دکتر حاجی مینه: بر‌اساس محاسباتی که ترکیه از تحولات خاورمیانه داشت و بویژه بر‌اساس تجربه لیبی سعی کرد تا تعلل نکند و از همان ابتدا در راستای تغییر حکومت سوریه حرکت کرد. این حرکت در تضاد کامل با روابط بسیار دوستانه‌ای بود که میان سوریه و ترکیه در چارچوب راهبرد به صفر رساندن مشکلات با همسایگان شکل گرفته بود. آنچه که در حال حاضر مطرح است، این است که ترکیه در میان کشورهای منطقه، از وضعیت موجود در ارتباط با سوریه بسیار متضرراست. کشوری که بیشترین روابط اقتصادی را با سوریه داشت و مرزهایش با سوریه به مرزهای اقتصادی تبدیل شده بود، امروز شاهد تبدیل مرزهای اقتصادی به مرزهای نظامی هستیم و هر اندازه بحران سوریه طولانی‌تر بشود، میزان ضرر ترکیه هم افزونتر خواهد بود. حزب عدالت و توسعه از میان طبقه تجار و حلقه‌های اقتصادی بر سر کار آمد و این در حالی است که بیشترین طبقه‌ای که از ادامه بحران سوریه ضرر می‌بیند، طبقه تجار و شرکت‌های اقتصادی هستند که با سوریه روابط اقتصادی داشتند. هرچند ترکیه فکر نمی‌کرد که بحران سوریه تا این حد طول بکشد. از طرف دیگر مسئله آینده کردها در سوریه به دغدغه اصلی حزب عدالت و توسعه ترکیه تبدیل شده است.همشهری

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات