صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۵۳۵۸۶

سرمقاله برخی از روزنامه های چهارشنبه 27 دی 1391


کیهان:بدبین هستند یا نمی خواهند ببینند!

 

 

 

 

 

البته مصری ها به دلایل مختلف در شرایطی نیستند که «حرف آخر» را بزنند کما اینکه در ایران نیز مباحث مرتبط با سیاست خارجی عمدتا به زمانی موکول گردید که انقلاب مستقر شده بود. اگر نگاهی به متن تحولات مصر بیاندازیم درمی یابیم که مردم این کشور از یک سو خود را صاحب تمدن و مدعی آن می دانند و از سوی دیگر در این که حدود 40 سال سیطره غرب حاصلی جز عقب ماندگی برای آنان نداشته، متفق القولند.مصر امروز احساس می کند حداقل 40 سال عقب مانده و عاملان آن را آمریکا و... می داند. آنان به طور طبیعی به تجربه ای با این همه خاطرات تلخ بازنمی گردند هر چند مصریان نتوانند «ته خط» را فعلا به زبان آورند. این مصر با تجربه سعودی و یا ترکیه هم نمی تواند کار کند چرا که مصر نه نفت و گاز سعودی را دارد و نه ساختار خاص اقتصادی کشوری با مختصات صنعتی -کشاورزی ترکیه را دارد، مصر مصر است و تردیدی هم نداریم که غرب به این مصر کمک نخواهد کرد چرا که اگر قرار بر کمک بود که مبارک در اولویت بود.عربستان و ترکیه هم کمک نمی کنند چرا که بخصوص عربستان امروز به دردسر قاهره تبدیل شده و بخشی از جریان فتنه انگیز علیه اخوان المسلمین به حساب می آید بنابراین در روابط خارجی مصر با انواعی از درهای بسته مواجه خواهد بود و ما می توانیم با سامان دادن به تجارت خارجی خود وارد بازار مصر شویم تا از این رهگذر هم به مصر کمک کنیم و هم بستر شکوفایی بیشتر اقتصادی خود را فراهم نماییم. اما طیف ورشکسته که حلقه انحرافی نیز بخشی از آن است و از ابتدا دنبال روابط با مبارک بود و یکی از آنان با صراحت گفته بود اگر مصر آمادگی داشته باشد همین امروز برای بازگشایی سفارت خود به قاهره می رویم، به جمله ای از این یا آن شخصیت مصری استناد کرده و وانمود می کند که اتفاقی نیفتاده است و حال آن که ام��وز وقت آن است که راه های ورود به مصر بخصوص ورود بخش خصوصی در حوزه صنعت، تجارت و کشاورزی را دنبال نمائیم.4- درباره سوریه هم ماجرا به همین منوال است. سوریه امروز اگرچه مجروح است ولی از مقاومت آن در برابر دشمن کاسته نشده است. همین هفته پیش بشار اسد در سخنرانی در دانشگاه با صراحت اعلام کرد که کماکان از مقاومت حمایت کرده و کشورش را در این جبهه تعریف می کند. حکومت سوریه علیرغم آن که دو سال است در معرض یک فتنه بزرگ و به تعبیر رئیس جمهور آن در معرض جنگی جهانی قرار دارد ولی در بخش های مختلف انسجام خود را حفظ کرده است. ارتش 300هزار نفری سوریه با حفظ یکپارچگی خود در میدان ایستاده و تلاش های شبانه روزی دشمن نتوانسته به آن آسیب جدی وارد کند.ارکان و اجزاء دولت سوریه اتحاد خود را حفظ کرده و بر وفاداری نسبت به حاکمیت ملی، سرزمینی و نظام سیاسی سوریه تاکید دارند در کنار ارتش و دولت مردم سوریه وفاداری خود را نسبت به نظام حفظ کرده اند نشانه این همبستگی دولت و مردم در سوریه این است که در طول این دو سال دولت و ارتش از سوی مردم احساس تهدید نکرده و آنان را در کنار خود دیده است. این در حالی است که از میلیون ها نفر مخالف که ساخته و پرداخته غرب و رژیم های عربستان، قطر و ترکیه است در خیابان ها هیچ خبری نیست. سوریه با یک جریان تروریستی جهانی منطقه ای و داخلی مواجه است نه با مردمی بپاخاسته که مطالبه ای مدنی دارند. خط انقلاب اسلامی در مواجهه با این فتنه کاملا معلوم بود.رهبری انقلاب و مردم از همان ابتدا متوجه شدند که توطئه ای عظیم برای شکستن کمر مقاومت از طریق حذف سوریه از محور مقاومت دنبال می شود و تکلیف خود را با آن معلوم دیدند. از این روی، ایران هیچگاه با نغمه «تغییر اسد» همراه نشد و حالا هم همراه نمی شود و از قضا امروز که تا حد زیادی غبارها فرو نشسته است همان کسانی که جوگیر شده بودند هم می گویند حکومت اسد با این برنامه ها تغییر نمی کند حالا حتی عربستان سعودی هم از رویکرد سیاسی و کنار گذاشتن رویکرد امنیتی حرف می زند و به وضوح درک کرده اند که دولت دمشق را با هیاهو و دروغ نمایی نمی توان ساقط کرد.خراسان:سوریه و تعارض معارضه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۱نوامبر 2012 در شهر دوحه قطر بنیان گذاری شد. آمریکایی ها که ظاهرا تصمیم گرفته اند در دور دوم ریاست جمهوری باراک اوباما نقش جدی تری در بحران سوریه بازی کنند، بر آنند تا با استفاده از عناصر خود در میان اپوزیسیون سوریه ائتلافی همسو با خود را ایجاد کنند.ایجاد این ائتلاف که به ائتلاف ملی سوریه نیز معروف است به معنی به حاشیه رانده شدن شورای ملی سوریه و ارتش آزاد بوده و از همین رو با مخالفت شدید اعضای شورای ملی مواجه شد. مقامات آمریکایی اعلام کرده بودند که ائتلاف مخالفان نباید تنها به شورای ملی سوریه محدود باشد، تا بتواند نقش بیشتری در داخل خاک آن کشور برعهده بگیرد. ائتلاف ملی سوریه به پیشنهاد ریاض فرید حجاب نخست وزیر اسبق و بلندپایه ترین مقامی که تاکنون به حکومت سوریه پشت کرده است و با حمایت آمریکا شکل گرفت.معاذ الخطیب، امام سابق مسجد جامع بنی امیه دمشق، به عنوان رهبر این ائتلاف و ریاض سیف از مخالفان برجسته و سوهیر الاتاسی یک سیاستمدار سکولار دو معاون این گروه خواهند بود. هرچند حدود

«حکومت بر قلب‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛نظام جمهوری اسلامی اگر به چیزی کمتر از حکومت بر قلب‌ها قانع باشد، قطعاً از نفس می‌افتد و قادر به ادامه راه نخواهد بود. علت اینست که این نظام محصول انقلابی است که بدون تکیه بر سلاح و فشار و صرفاً با پشتوانه اعتقادات دینی به پیروزی رسید و رمز بقای آن نیز فقط همین پشتوانه می‌تواند باشد. پشتوانه اعتقادی با قلب‌ها سروکار دارد و یک نظام حکومتی تا زمانی که از این پشتوانه برخوردار باشد، حکومت بر قلب هاست.شرایط پیچیده امروز منطقه و جهان اسلام را فقط درصورتی می‌توان به نفع ملت‌ها تغییر داد که در نقطه‌ای از سرزمین پهناور متعلق به امت اسلامی نمونه و الگوئی از حکومت بر قلب‌ها وجود داشته باشد، نظام حکومتی صالحی که بر احکام اسلامی و اعتقادات دینی تکیه کند و بدون وابستگی به شمشیر و سرنیزه و تهدید و فشار اهداف خود را محقق سازد. نظام جمهوری اسلامی با این هویت تأسیس شد و اگر بتواند همین هویت را حفظ کند می‌تواند همان نظام حکومتی الگو باشد.اگر معتقدیم انقلاب‌های دو سال اخیر کشورهای عربی و شمال آفریقا محصول بیداری اسلامی هستند و بیداری اسلامی نیز نشأت گرفته از انقلاب اسلامی است، باید به این نکته بسیار مهم توجه کنیم که اکنون قدرت‌های سلطه طلب به ویژه آمریکا و صهیونیسم بین الملل تلاش می‌کنند بر موجی که در اثر این انقلاب‌ها پدید آمده سوار شوند و آن را به مسیری که مطلوب آنهاست هدایت نمایند. برای آنکه این موج سواران ناکام شوند، تنها راه اینست که نظام جمهوری اسلامی، یعنی همان جریانی که اصل و ریشه این بیداری و این انقلاب‌ها و به راه اندازنده این موج هاست، جاذبه و اصالت اولیه خود را داشته باشد تا بتواند ملت‌ها را به مقاومت در برابر توطئه‌ها و توطئه گران تشویق نماید و آنها را در مسیر مبارزه علیه جهانخواران و سلطه طلبان به پیش ببرد. این واقعیت را باور کنیم که غیر از این، راه دیگری وجود ندارد.به آنچه امروز در سوریه و عراق و بحرین و یمن می‌گذرد نگاه کنید و ببینید که چگونه غرب سلطه گر، بدون نقاب به میدان آمده و مردم را به کشتن می‌دهد، شهرها را ویران می‌کند و حرث و نسل را به باد می‌دهد تا راه را برای رسیدن به اهداف شوم خود هموار نماید. در سوریه، این باند جنایت پیشه بین‌المللی به بهانه حمایت از مردم آتش‌افروزی می‌کند و به تروریست‌ها سلاح و امکانات و اطلاعات می‌دهد و از آنها پشتیبانی سیاسی و تبلیغاتی می‌کند ولی در بحرین صدای مظلومیت یک ملت که زیر چکمه خاندان آل خلیفه دست و پا می‌زنند را نمی‌شنود. غربی‌ها در عراق از بعثی‌ها که 35 سال مردم این کشور را زیر چکمه‌های خود له کردند تحت عنوان دموکراسی خواهی حمایت می‌کنند درحالی که بهتر از هر کس می‌دانند دولت کنونی عراق اولین دولتی است که در کشورهای عربی با انتخابات آزاد بر سر کار آمده و مصداق واقعی دموکراسی با تعریف غربی است. دولتمردان آمریکائی که برای ملت سوریه اشک تمساح می‌ریزند، هنوز از علی عبدالله صالح که مردم یمن او را برکنار کرده‌اند حمایت می‌کنند و با همدستی آل سعود، بر سر مردم مظلوم و بی‌پناه یمن بمب می‌ریزند.از دخالت‌های پیوسته آمریکا در امور داخلی مصر و لیبی و تونس و یمن که بگذریم، از ظلمی که دولتمردان واشنگتن به ملت‌های عربستان و قطر و ترکیه با هزینه کردن پول‌ها و امکانات این ملت‌ها برای ویران ساختن سوریه و تبدیل کردن آن کشور به سرزمین سوخته می‌کنند چگونه می‌توان گذشت؟ مردم عربستان و قطر و امارات و کویت نیز از استبداد و دیکتاتوری حاکمان خود به تنگ آمده‌اند ولی دولتمردان آمریکائی و سایر مدعیان دموکراسی و حقوق بشر در غرب نه تنها هرگز فریاد این ملت‌ها را نمی‌شنوند بلکه ثروت‌های آنها را خرج سرکوب مردم سوریه و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و ایجاد آشوب در عراق برای تبدیل ساختن آن به سوریه‌ای دیگر می‌کنند.در چنین وضعیتی، فقط چراغی که در گوشه‌ای از جهان اسلام با انرژی اعتقادات مردم و صدق و صفای حکومتگران روشن باشد و روشنائی ببخشد می‌تواند بر تاریکی‌ها غلبه کند و شرایط را تغییر دهد. نظام جمهوری اسلامی با درون مایه حکومت بر قلب‌ها، در اینجاست که به کار می‌آید.می بینید که مسئولیت‌ها برای حفظ هویت نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی بسیار سنگین است. اگر منازعات مسئولان ادامه یابد، جلوی قانون شکنی‌ها گرفته نشود، منافذ مفاسد اقتصادی همچنان باز بمانند، ماشین اقتصاد با چرخ‌های پنچر به راه خود ادامه دهد، فشارهای معیشتی حلقوم مردم را بفشرد، با میدان‌دار بودن حرمت شکنان، به اصل قرآنی "اشداء علی الکفار رحماء بینهم"بی‌اعتنائی گردد، برخلاف دستور صریح قرآن که "ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم"به تفرقه‌ها و اختلافات دامن زده شود و هر روز عده‌ای به بهانه‌ای طرد شوند، نظام جمهوری اسلامی هویت واقعی خود را از دست می‌دهد و آنچه می‌ماند حکومت بر قلب‌ها نخواهد بود. در چنان شرایطی، چنین نظامی حتی نمی‌تواند روی پای خود بایستد چه رسد به اینکه بخواهد به سایر ملت‌های مسلمان برای ماندن در مسیر مبارزه علیه جهانخواران و سلطه‌طلبان کمک کند. اینها که برشمردیم هر کدام یک زنگ خطر هستند که حکومت بر قلب‌ها را به خطر می‌اندازند. آیا گوش شنوائی هست که این زنگ‌های خطر را بشنود؟رسالت:فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها

 

 

 

 

 

 

 

 

«این یارانه نقدی، زیادی شور است!»عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن می‌خوانید؛ظاهرش آب است اما باطنش شور، این خاصیت آب دریاست. به لحاظ شکل و شمایل ظاهری هیچ فرقی با آب شیرین ندارد ولی در باطن، شوری آن به حدی است که عطش آدم تشنه را فرو نمی‌نشاند که هیچ، بلکه تشنه و تشنه تر می‌کند و اگر در نوشیدن آن افراط شود به این امید که بالاخره عطش را فروبنشاند، فرد تشنه را از پای در می‌آورد. هدفمندسازی یارانه‌ها حتما امر مفیدی است ولی پرداخت بی محابا و بی حساب و کتاب پول نقد به مردم حکایت همان تشنه و آب دریاست که این روزها عده‌ای عزم خودرا جزم کرده اند به هر شکل ممکن یا -غیر ممکن!-به مردم بخورانند. 

 

 

 

 

«ایران و مصرو فرصت ها و چالشهای نوین در روابط»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛ما و ایران یک روح در دو جسم هستیم.سخنان فوق را مرسی رئیس جمهور مصر در دیدار با وزیر خارجه ایران که به مصر سفر کرده بود ایراد کرد. در این حال اگر به سفر اخیر وزیر امور خاجه ایران به مصر و فرصتها و چالشهای نوین روابط دو کشور توجه داشته باشیم همچنان چالشها و موانع گسترده ای در راه افزایش روابط دو کشور و جود دارد . در این بین هر چند ایران و مصر می توانند مکمل یکدیگر باشند و ایران نیز اعلام کرده است آماده است تجربیات سی ساله خود را در اختیار مردم و کشور مصر قرار دهد. اما همچنان باید به آینده روابط دو کشور با متغیرهای مهمی نگاه کرد. چرا که از یک سو همچنان مخالفان مصری روابط ایران و مصر در مصر نفوذ دارند و مخالفان منطقه ای و بین المللی عادی سازی روابط تهران قاهره ابزارهای اقتصادی و سیاسی خاصی برای پیشبرد اهداف خود دارند. همچنین اختلافات بر سر سوریه و نوع نگاه اسلام سلفی و اخوانی مصر به ایران عملامانع مهمی دیگری در کاهش اختلاف ها بین ایران و مصر است . در مقابل هم دعوت مرسی از رییس جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در اجلاس سران همکاری های اسلامی در مصر، اعلام مرسی در سفر به ایران در فرصت مناسب و سخنان اخیر رهبران مصری در مورد ایران بیانگر نوعی توجه فزاینده مقامات اخوانی مصر به ایران است.اگر به نوع فرصتهای کنونی دو کشور در راه افزایش روابط توجه کنیم در واقع بنا به اعلام قاهره مصری ها هچون ایران به شدت مخالف دخالت نظامی در سوریه هستند و در قالب گروه چهار جانبه به دنبال راه حلی برای سوریه هستند. در این حال نوع فشار احزاب سیاسی گوناگون لیبرال و سکولار مصر و همچنین فشار اتحادیه اروپا و امریکا و برخی از قدرت های عربی متحد غرب بر مرسی و تیم وی عملا مرسی را در شرایطی قرار داده است تا با متوازن کردن روابط خارجی خود به نوعی نگاهی جدی تر به سمت ایران داشته باشد و به همکاریهای چند جانبه اقتصادی، سیاسی و منطقه ای بیشتر با ایران نظر داشته باشد.در این راستا همچنین تشویق سرمایه گذاری ایران در مصر و کمک ایران به اخوان در پیشبرد روند سیاسی کشور مد نظر اخوانی های مصر هم هست. اما باید توجه داشت که اخوانی ها هر چند اکنون مایل به خارج کردن روابط راکد خود با ایران هستند اما همچنان مایل نیستند که ایران در این کشور نفوذ بیشتری یابد و روابط با ایران مانع از افزایش روابط این کشور با ترکیه و کشورهای عربی و غربی گردد. چنانچه سخنان اخیر رهبران و مقامات این کشور در مورد اینکه امنیت خلیج فارس ، امنیت مصر است به نوعی حمایت از موضع کشورهای عربی خلیج فارس در مقابل ایران هم بود. آنچه مشخص است با وجود اینکه موضع مصر و ایران اختلاف نظرهایی دارند و موضع دو کشور در قبال طرفهای بحران سوریه متفاوت است اما در شرایط نوین تحولات منطقه و مصر عملا دوکشور می توانند فرصت های بیشتری در روابط داشته و به سمت عادی سازی بیشتر روابط حرکت کنند.مردم سالاری:ما اصلا در کشور مشکل دارویی نداریم!

 

 

 

 

 

«تبعات نافرمانی‌های نقدینگی»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد حسن‌نژاد است که در آن می‌خوانید؛اقتصاد ایران در حال حاضر در ردیف اقتصادهای دولتی جای می‌گیرد. اگرچه با شروع اجرای اصل 44 امید آن می‌رفت که رفته‌رفته به سمت اقتصاد مبتنی بر حضور قدرتمند بخش خصوصی پیش برویم اما متاسفانه اجرای این اصل به‌طور کامل و با موفقیت همراه نبود. در عمل هم به‌راحتی امکان اجرای اصلی با این گستره وسیع وجود ندارد. در کشور ما ابتدا خصوصی‌سازی انجام شد سپس صندوق‌ها به وجود آمدند حال آن‌که ابتدا باید صندوق‌ها میان مردم جا می‌افتادند بعد خصوصی‌سازی اجرا می‌شد. قانون باید تصویب شود تا بعد صندوق‌های دیگری نیز ایجاد شوند. پول به بازاری که هیچ‌گونه حساب و کتابی ندارد وارد نمی‌شود. قوانین محدود‌کننده نیز باید برداشته شود به این ترتیب سرمایه‌گذاری مطمئن شده و نقدینگی به سمت بازار سرمایه جذب می‌شود. متاسفانه در شرایط فعلی بانک مرکزی به عنوان متولی سیاستگذاری‌های پولی از رشد نقدینگی غافل است و نتیجه این غفلت این است که نه تنها رشد نقدینگی در کشور بالا است بلکه انحراف نقدینگی هم رو به رشد است؛ یعنی به جای این‌که ‌‌نقدینگی در کشور به‌سمت تولید و ایجاد سرمایه برود به سمت بازار دلالی حرکت می‌کند.  نتیجه رشد نقدینگی منهای رشد تولید ناخالص کشور افزایش نرخ تورم است و در این صورت هر چقدر نقدینگی در کشور افزایش یابد تورم نیز روند رو به رشد به خود می‌گیرد. اگر نقدینگی اشتباه هدایت شود آثار مخرب آن بیش‌تر خواهد شد. نقدینگی در کشور یک روز به سمت دلار می‌رود و این بازار را بر هم می‌زند، روز دیگر به سمت بازار مسکن و یک روز هم بازار سکه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. نقدینگی سرگردان در کشور و رشد بی‌منطق آن اقتصاد کشور را تهدید می‌کند.  دلیل عمده رشد نقدینگی نیز در کشور مربوط به اجرای نادرست قانون هدفمندی یارانه‌ها است و تا زمانی که ایرادات اجرایی هدفمندی یارانه‌ها برطرف نشود صحبت برای اجرای فاز دوم این طرح اشتباه است. نمی‌توان ایران را با امریکا که ۱۲۰سال است بازار سرمایه فعال است. گذشته از همه اینها در ایران فرهنگ و اقتصاد اسلامی است پس نمی‌توان همان رویه اعمال شده در بورس کشورهای خارجی را برای بازار سرمایه ایران تجویز کرد. بحث سهام عدالت با توجه به شرایط فعلی باید به سرمایه‌گذاری آزاد تبدیل و پول‌های مردم آزاد شود. از نظر من در ایران خصوصی‌سازی به صورت ظاهری انجام شده است و اگر دقیق‌تر به آن نگاه کنید می‌بینید که خصوصی نشده بلکه سهام شرکت‌ها بیش‌تر به شبه دولتی‌ها واگذار شده است. قانون:قانون اساسی و چیستی نظارت بر قوا «قانون اساسی و چیستی نظارت بر قوا»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم حسین احمدی نیاز است که در آن می‌خوانید؛قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظایف و مسئولیت‌های هر یک از قوای سه گانه را مشخص و معین کرده است. اصل ۶۲تا اصل«، قوه مجریه از اصل ۱۴۲و قوه قضاییه از اصل ۱۷۴بیان شده است از اصل تفکیک قوا یکی از اصول مترقی و جزو پایه‌های بنیادین دموکراسی در جهان به شمار می‌رود. با وجود پذیرش این اصل در قانون اساسی با مداقه در شرح وظایف هر یک از قوا ملاحظه می‌شود که هر یک از قوا با ساز و کار نظارتی بر سایر قوا را برای خود در چارچوب قانون اساسی تعریف کرده‌اند. از یک سو حسب اصل ۱۲۲و در پاسداری از قانون اساسی مسئول اجرای آن است و طبق اصل۸۶۸۷۸۸۸۹و۹۰بر قوه قضاییه نظارت داشته باشد. همچنین رئیس قوه مقننه طبق اصل۱۷۳و۱۹الی

 

«شخصیت‌های سیاسی، سرمایه‌های ملی‌اند»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم حجت‌الاسلام مسعود ادیب است که در آن می‌خوانید؛مسلما هر جامعه‌ای وقتی از بلوغ فکری و رشد برخوردار باشد از سرمایه‌های ملی خود دفاع و پاسداری می‌کند و بی‌شک شخصیت‌های بزرگ سیاسی، چه از نظر فکری با طرز تفکر ما همسو باشند و چه نباشند، اگر دارای وجهه سیاسی، ملی، معنوی و اجتماعی باشند سرمایه به حساب می‌آیند و حفظ و تکریم آن‌ها از وظایف اصلی ملت است. بی‌تردید برخورد اخلاقی، عقلانی، متین و منطقی در تمام موارد از جمله در مواجهه با این بزرگان نشان پیشرفت جامعه اجتماعی و بلوغ و فرهنگ جامعه است. ما حتی اگر مشی و طرز فکر شخصیتی را نمی‌پذیریم اقتضای اخلاقی و پیشرفت اجتماعی و متانت این است که حرمت این شخصیت را حفظ کنیم و زبان به بی‌احترامی او باز نکنیم. بی تردید هر انسانی جدای از شخصیتش دارای کرامت انسانی است و توهین به هر کس صرفا به دلیل انسان بودن او قبیح است و شکستن حرمت او ناپسند، حتی اگر آن فرد مجرم باشد. از این روی شخصیت‌های سیاسی، هم به عنوان یک انسان، دارای کرامت انسانی‌اند، هم به عنوان یک سرمایه دارای حرمتی ویژه و اخلاق و ادب حکم می‌کند تا از توهین به این افراد به جد خودداری شود. متاسفانه وقتی در جامعه‌ای هنجارشکنی شروع شود و کم‌کم به عنوان یک عرف جا بیفتد و بخصوص این ناهنجاری‌ها از طرف کسانی که صدای آن‌ها از طریق تریبون‌های عمومی به گوش همگان می‌رسد بیان شود، جامعه وارد یک سیکل معیوب شده و این سیکل معیوب باعث ایجاد فضای مسموم سیاسی و اجتماعی خواهد شد و در نهایت هنجارشکنی‌ها بیش از پیش ادامه خواهد یافت. ما به اخلاق، هنجار، متانت، تحمل و کلام فاخر نیاز داریم تا از گرفتار آمدن جامعه در این سیکل معیوب جلوگیری کنیم. بی‌شک در این امر اصحاب رسانه و اهالی مطبوعات سهم عمده دارند و آن‌ها هستند که می‌توانند اخلاق را دوباره به صدر جامعه برگردانند. مطبوعاتی‌ها باید برخوردهای ناهنجار و توهین و هجمه‌های غیرمنصفانه به بزرگان عرصه سیاسی را نه با لحنی تند بلکه منطقی و منصفانه تقبیح کرده و رفتارهای اخلاقی و درست را تشویق کنند. مسئولان کشور نیز باید دست در دست رسانه‌ها به بستن باب بی‌اخلاقی در جامعه کمک کرده و با تمام توان جلوی اظهار نظرهای حرمت‌شکنانه را بگیرند. تقابلات سیاسی و مبارزات انتخاباتی و جناح بندی‌ها و نگرش‌های مختلف در عرصه سیاسی جایگاه خاص خود را دارد ولی به هیچ وجه نباید اجازه داده شود فضا به سمتی برود که در عرصه سیاسی به شخصیت‌های برجسته سیاسی توهین شده و از تریبون‌های عمومی کشور به آن‌ها هجمه وارد شود که اگر اینگونه شود نشان دهنده بیمار بودن فضای سیاسی و اجتماعی خواهد بود. دنیای اقتصاد: پیش‌شرط‌های توفیق هدفمندی «پیش‌شرط‌های توفیق هدفمندی»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم یاسر ملایی است که در آن می‌خوانید؛چندی ا‌ست که دولت، تمایل خود را برای پیشبرد برنامه‌ هدفمندی یارانه‌ها اعلام کرده است و قانون بودجه‌ سال

 

جدای از اهداف سیاسی قابل درکی که در پس موافقت و مخالفت با این پیشنهاد، نزد طراحان و مخالفان آن قابل ردیابی‌ است، یک واقعیت غیر قابل انکار اقتصادی نیز وجود دارد که انگیزه‌ اصلی دولت برای زنده کردن این طرح در شرایط فعلی به شمار می‌رود و آن، کاهش شدید درآمدهای دولت از محل صادرات نفت و عدم توازن عمیق بین منابع و مصارف بودجه‌ عمومی ا‌ست. دولت در حالی که راه را برای کسب درآمد از محل صادرات نفت محدود می‌بیند، راه چاره را در فروش آزاد نفت و فرآورده‌های نفتی در داخل دیده است. این ایده، هویت اصلی طرحی‌است که دولت از آن به عنوان فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها یاد می‌کند. بنابراین، کسانی که مخالف اجرای این طرح هستند‌ باید به طور روشن بیان کنند که چه پیشنهادی برای جبران کسری بودجه‌ سرسام‌آوری که در انتظار بودجه‌

هرگونه طرحی برای اصلاح قیمت‌ها، باید به «آزادسازی قیمت‌ها» بینجامد. حتی اگر تصمیم بر اجرای محدود این طرح گرفته شود، انتخاب چند کالای محدود برای آزادسازی قیمت، ‌بهتر از افزایش چند درصدی و دستوری قیمت طیف وسیعی از کالاها است. از دوران نوجوانی به یاد دارم که همواره،‌ تعیین قیمت کالاهای اساسی از جمله بنزین، مهم‌ترین موضوع سیاست‌گذاری اقتصادی در ایران بوده است؛ اما آیا واقعا قیمت‌گذاری وظیفه‌ دستگاه سیاست‌گذاری کشورها است؟ چرا در حالی که در دنیا نهاد بازار با سازوکار روشن خود به سادگی قیمت کالاها را بر اساس نوسانات عرضه و تقاضا تعیین می‌کند، وقت و انرژی سیاست‌گذاران و دولتمردان ما باید ‌هرساله و به صورت فرسایشی صرف قیمت‌گذاری برخی از کالاها و خدمات شود؟ حتی اگر به صورت دستوری،‌ قیمت بنزین و گازوئیل را ده برابر کنیم،‌ باز هم چند صباحی دیگر، به دلیل ماهیت نوسانی قیمت کالاها در بازارهای جهانی، این نرخ دوباره نیاز به اصلاح پیدا می‌کند و همین سطح از فشار و تنش باید بر جامعه و دستگاه سیاست‌گذاری کشور برای تغییر دوباره‌ قیمت‌ها وارد شود. چرا مانند قاطبه‌ کشورهای دنیا، وظیفه‌ کشف قیمت به بازار واگذار نمی‌شود؟ در این صورت،‌ دیگر کسی دولت را مسوول نوسان قیمت‌ها نخواهد دانست و تغییرات متناسب یارانه‌ نقدی بر اساس تغییر جهانی قیمت‌ حامل‌های انرژی، یا نوسانات نرخ ارز،‌ برای افکار عمومی به سادگی قابل توجیه خواهد بود.۳-

تجربه‌ فاز اول هدفمندی نشان داد که برای توفیق چنین طرحی، هیچ چیز به اندازه‌ همراهی بخش‌های مختلف حاکمیت از جمله، دولت، مجلس و قوای امنیتی و انتظامی دارای اهمیت نیست. امید می‌رود که در این دوره نیز این پیش‌شرط کلیدی، محقق شود و راه برای یک اصلاح بزرگ در عرصه‌ سیاست‌گذاری اقتصادی کشور عزیزمان باز شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات