صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۹:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۵۳۷۵۱
بازسازی سازمان منافقین در زندان

احزاب سیاسى ایران (صد و هشتاد و پنجم)


تألیف و تنظیم: حسین مهدوىفر
همان طور که در شماره های گذشته گفته شد، انتشار بیانیه «اعلام مواضع ایدئولوژیک» از سوی مرکزیت سازمان منافقین، عکس العمل های شدید و متفاوتی در محافل اجتماعی و مبارزاتی ایران داشت؛ به ویژه در میان مسلمانان اصیل که با حسن ظن و خوش بینی از این سازمان حمایت کرده بودند، موجی از بدبینی و سرخوردگی از مبارزات مسلحانه را پدید آورد و البته در عوض موجب نزدیک تر شدن جوانان و دانشجویان به منابع اصیل اسلامی و تعالیم و تألیفات اسلام شناسانی چون استاد شهید مطهری شد.
محافل مبارزاتی مسلمان، پس از آنکه آگاه شدند، اعضا و مرکزیت سازمان مدت های مدید بی اعتقادی خود به اسلام و مارکسیست شدن شان را مخفی نگه داشته اند و از احساسات پاک اسلامی آنان سوءاستفاده کرده اند، این جریان را ناشی از «نفاق» اعضای سازمان دانستند و آنان را «منافق» نامیدند و از همین رو، از آن پس، از سازمان مجاهدین خلق به «منافقین» تعبیر می شود.
پس از تسلط کامل تقی شهرام بر سازمان، وی ضوابط پیچیده ای برای محافظت از خودش برقرار کرد. در تمام شبانه روز همیشه دو زن در کنار وی به عنوان محافظ انجام وظیفه می کردند. سیمین تاج حریری، لیلا زمردیان، فاطمه میرزاجعفر علاف و محبوبه متحدین از جمله زنانی بودند که یا به شکل مرموزی به چنگ ساواک افتادند یا دچار افسردگی شدید و احساس ندامت برای از دست دادن همه چیز خود در راه امیال و هوس های این مرد عجیب شدند و کارشان به خودکشی یا تسویه سازمانی کشید.
این ماجراها و نیز انتقاد بعضی از اعضای مرکزیت سازمان که از تهور شهرام در صدور فرمان قتل مخالفان خود در درون سازمان بیمناک و در عین حال هوشیار شده بودند، موجب تضعیف رهبری شهرام شد. وی سرانجام از مرکزیت کناره گرفت و به خارج از کشور رفت. شهرام از شهریور ماه سال 1356 در انگستان به سر می برد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به وسیله مبارزان مسلمان شناسایی، دستگیر و در دادگاه انقلاب محاکمه و سرانجام اعدام شد. از اواخر سال 1355، دیگر عملاً از سازمان جز چند تن نیروی پراکنده و دچار تشتت و اختلاف شده و گریخته به خارج یا منفعل در داخل چیزی باقی نمانده بود.(1)
بازسازی سازمان در زندان و طرح رجوی
پس از اعلام تغییر ایدئولوژی، عده ای از اعضای باقی مانده در زندان شروع به بازسازی سازمان با همان ساخت فکری التقاطی کردند. بیشتر این عده به دور شخصی به نام «مسعود رجوی» گرد آمدند. او تنها عضو باقی مانده از مرکزیت اولیه سازمان بود و در موج های اولیه دستگیری اعضای سازمان در سال 1350 بازداشت شده بود و در زمان دستگیری، جوان ترین عضو مرکزیت گروه بود. حنیف نژاد در آخرین لحظات پس از ضربه شهریور50، او را وارد مرکزیت کرده بود. به گفته مسعود حقگو عضو قدیمی سازمان، «حنیف نژاد و دیگر سران سازمان اسیر نوع حرف زدن و روشنفکرنمایی مسعود رجوی شدند؛ حراف و جذاب بود.»(2)
رجوی در اردوگاه های الفتح در اردن آموزش نظامی دیده بود. از همان ابتدای امر برای بعضی از افراد سازمان روحیه و نوع نگاه او به دین مشخص شده بود. دکتر کریم رستگار، عضو قدیمی سازمان نقل می کند که یکی از اعضای الفتح از رجوی سوال کرده بود که اگر میان «مبارزه» و «دین» شما تضادی پیش آید، شما کدام را ارجح می دانید؟ و رجوی جواب داده بود: «در هر حال به مبارزه ادامه می دهیم.» برخی از زندانیان آن زمان معتقدند که رجوی در زندان تغییر ایدئولوژی داده و مارکسیست شده بود ولی برای حفظ موقعیت خود آن را پنهان ساخته بود. رجوی تنها عضو مرکزیت بود که از اعدام جان به در برد. چون این نکته در همان زمان نیز بسیار جلب توجه کرد، رجوی و هوادارانش شایع کردند که کاظم رجوی برادر وی که در سوئیس به سر می برد و با محافل حقوق بشری رابطه داشت، توانسته است برای وی از این طریق کاری صورت دهد، اما بر طبق اسناد و مدارک متقن بر جای مانده از ساواک، حقیقت چیز دیگری بود.
همکاری با ساواک عامل نجات رجوی از اعدام
واقعیت آن بود که رجوی در همان آغاز دستگیری با ساواک همکاری کرده و تمام اطلاعات خود را در اختیار آنها گذاشته بود. بر طبق اسناد ساواک، ارتشبد نعمت الله نصیری، رئیس وقت ساواک، در نامه ای خطاب به دادرسی ارتش، مسعود رجوی را از «همکاران» ساواک معرفی کرده که «در جریان تحقیقات، کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور موثر و مفید بوده است.»
نصیری در ادامه همین نامه تأکید می کند که مسعود رجوی «پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه ها همکاری های صمیمانه ای با مأموران به عمل آورده، لذا به نظر این سازمان (ساواک) استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد.» روزنامه کیهان نیز در خبر اعدام چهار تن از اعضای سازمان، درباره مسعود رجوی اطلاع می دهد که «چون در جریان تعقیب کمال همکاری را به عمل آورده و در زندان نیز با مأموران همکاری کرده، به فرمان مطاع مبارک شاهانه کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان تبدیل شده است.» (3)
چنین فردی با آن خصلت های اپورتونیستی که تنها به مصادیق اندکی از آنها اشاره شد، توانست رهبری جمع زندانیان سازمان مجاهدین خلق را برعهده بگیرد. او با روش منافقانه خود با مارکسیست ها، مارکسیست بود و با مسلمانان، مسلمان. او به اعضای مارکسیست سازمان سفارش می کرد که مارکسیست بودن خود را اعلام نکنند و نماز بخوانند و حتی آنان را پیش نماز می کرد. رویکرد فکری و به تبع آن عملکرد سیاسی و اجتماعی رجوی نشان می دهد که این فرد از حیث روان شناسی سیاسی و اجتماعی مصداق بارز ویژگی هایی است که در ادبیات دینی و قرآنی از آن به دورویی و نفاق یاد می شود.
سازماندهی مجدد سازمان نفاق
نام سازمان مجاهدین خلق، پس از متلاشی شدن سازمان، اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره مطرح شد. رجوی و همفکرانش با زرنگی نفرات آزاد شده و اعضای پراکنده گروه را به سرعت جمع وجور کردند و در حقیقت «سازمان مجاهدین خلق ایران» را بار دیگر پایه گذاری کردند.
اولین اقدام سازمان، در اوضاع پرتلاطم روزهای اولیه پیروزی، اشغال محل «بنیاد پهلوی» واقع در خیابان ولی عصر(عج) (ساختمان وزارت بازرگانی فعلی)، ایجاد خانه های تیمی نیمه مخفی و مخفی در سراسر کشور و جمع آوری اسلحه و مهمات و اختفای آنها بود. همچنین در سطح وسیعی به جذب نیرو و عضوگیری به ویژه از بین نوجوانان و جوانان پرداختند. این نکته را نیز باید یادآور شد که بسیاری از مردم در آن زمان در جریان ایدئولوژی منافقانه و التقاطی سازمان نبودند و آنان را جمعی پاک و مسلمان و قربانی توطئه کمونیست ها می پنداشتند.
سازمان با تبلیغات وسیع بر چهره هایی چون شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و مرتضی لبافی نژاد به مظلوم نمایی و جلب ترحم و حمایت اقشار مسلمان و مخالف مارکسیسم می پرداخت و در همان حال نیز از محکوم کردن مارکسیست ها به دلیل جنایات شان در حق این افراد خودداری می کرد. سازمان جدید مجاهدین خلق تقی شهرام، بهرام آرام، وحید افراخته و امثال آنان را مارکسیست نمی شناخت، بلکه به آنها لقب «اپورتونیست های چپ نما» داده بود و از این طریق نزد سایر گروه ها و افراد مارکسیست آبروداری می کرد و در عین حال مارکسیسم و مارکسیست ها را از دست داشتن در این توطئه، تطهیر و تبرئه می کرد.(4)
پی‌نوشت‌ها در دفتر نشریه موجود است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات