تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۸  ، 
کد خبر : ۲۶۱۹۹۳
فراز و فرودهای جنگ در گفت‌وگو با دکتر حسین علایی؛

امام(ره) با عبور از مرز برای تداوم جنگ موافق نبود

مقدمه ـ فروزان آصف نخعی: دکتر حسین علایی از فرماندهان سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. او از موسسان نیروی دریایی سپاه در سال 1364 و نخستین فرمانده این نیرو است. پیش از تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه نیز او فرماندهی یگان‌های دریایی سپاه را بر عهده داشت. علایی سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائم‌مقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز دارد و به عنوان دانشیار عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) است. او در بخش‌های سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی دیدگاه‌های نقادانه‌ای دارد. ولی درباره دفاع مقدس، نگاهش عاشقانه است، به نحوی که زمانه جنگ را زمانه دوستی‌ها، ایثارها و فداکاری‌ها و لذت‌های خدایی می‌داند. او معتقد است برای مثبت شدن دستاوردهای جنگ، باید تلاش شود تا حتی افراد دیوانه‌ای مانند صدام حسین نتوانند تصمیم به شروع یک جنگ بگیرند. علایی در گفت‌وگو با «مغرب» حاضر از سیاست‌های نه برنده و نه بازنده‌ای که آمریکا در برابر جنگ ایران و عراق دنبال می‌کرد صحبت می‌کند و معتقد است نقش وزارت امور خارجه در ابتدای جنگ ضعیف بوده است. او با وفاداری به آرمان‌های رهبر فقید انقلاب می‌گوید که امام خمینی(ره) معتقد بودند یکی از مشکلات حکومت‌های استبدادی در ایران تعیین وکلای مجلس و مسئولان کشور با خواست دربار و یا اراده نیروهای مسلح وفادار به دربارهای شاهنشاهی بوده است.

* جنگ از لحاظ ماهیت چه پدیده‌ای است و برای مثبت شدن دستاوردهای آن چه اقداماتی ضروری است؟ مثلا در تبیین ماهیت جنگ نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید دست زدن به جنگ مستقیما از پرخاشگری انسان ناشی نمی‌شود، بلکه مهم‌ترین عامل موثر ظهور جوامع مبتنی بر دولت است. آیا تبیین و انطباق چنین نظریه‌ای درباره جامعه انقلابی در سال 57 می‌تواند توضیح درستی درباره تجاوز صدام به ایران و ایجاد جنگ باشد؟

** جنگ همزاد بشر پا به عرصه حیات گذاشته است. داستان درگیری هابیل و قابیل بیانگر اهمیت این نظریه است. اصولا دولت بعثی عراق از زمان روی کار آمدن ماهیتی جنگ‌طلب داشته است. اگر تصمیم صدام حسین در جنگ با ایران را ناشی از دگرگونی و تحول در جامعه ایران و برداشت غلط رئیس رژیم عراق از خصومت آمریکا و شوروی با ایران تلقی کنیم، تهاجم نظامی عراق به کویت که حدود دو سال پس از پایان یافتن جنگ عراق با ایران انجام شد را چگونه باید تحلیل کرد؟ طبیعتا تصمیم اشغال کشور کویت را باید ناشی از روحیه ماجراجویی صدام حسین، ماهیت دیکتاتوری حکومت عراق و خصلت درگیری‌آفرینی حزب بعث عراق با همسایگان و مخالفانش بدانیم. برای استفاده از تجربه جنگ و مثبت شدن دستاوردهای آن،‌ باید تلاش شود تا حتی افراد دیوانه‌ای مانند صدام حسین نتوانند تصمیم به شروع یک جنگ بگیرند و موجب برهم زدن امنیت یک یا چند ملیت شوند.

* اگر ایران در چارچوب دولت‌های انقلابی قرار نمی‌گرفت به هر نحو ممکن به سوی یک دفاع همه‌جانبه هشت ساله می‌رفت؟ همچنین در حوزه سیاست خارجی آیا تمام راه‌هایی که می‌توانست پایان سیاست تلقی نشود پیموده شد تا از تجاوز عراق به ایران جلوگیری شود؟

** پس از کودتای عبدالکریم قاسم و روی کار آمدن حزب بعث در عراق در سال 1347، موضوع اول امنیت ملی دولت وقت ایران، مسئله احتمال بروز جنگ با حکومت بعثی عراق بوده است. اگر به آرایش واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در این سال‌ها توجه شود،‌ مشاهده می‌شود که لشکرهای 81، 28، 64 و 92 و نیز تیپ 84 در سمت مرزهای عراق گسترش یافته بودند و بسیاری از تمرینات نظامی با فرض حمله عراق به ایران انجام می‌شد و چگونگی مقابله و دفع تهاجم ارتش عراق در رزمایش‌های ارتش در دستور کار قرار می‌گرفت. تا قبل از سال 1354 که معاهده الجزایر بین شاه و صدام حسین به امضا رسید و درگیری مرزی بین ایران و عراق اتفاق افتاد و ایران با کمک کردهای بارزانی به دنبال ساقط کردن حکومت عراق بود. در نهایت گسترش تشنج بین ایران و عراق در این سال‌ها و نیاز دو کشور موجب توافق بر سر معاهده مرزی 1975 شد. باید توجه داشت که در زمان اوج‌گیری اعتراضات مردم ایران علیه حکومت استبدادی شاه، حکومت بعثی عراق به بهانه اجرای معاهده 1975،‌ رهبر قیام مردم ایران حضرت امام خمینی(ره) را وادار به ترک خاک عراق در 13 مهر ماه سال 1357 کرد. حکومت عراق از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تجاوزات مرزی خود را شروع کرد و حزب دموکرات کردستان ایران را برای تصرف پادگان‌های نظامی در دو استان آذربایجان غربی و کردستان مورد حمایت خویش قرار داد و سعی داشت تا با ارسال سلاح برای بعضی از شیوخ در خوزستان، ناامنی در ایران را به وجود آورد و فرصت جهت آماده شدن برای جنگ را برای ارتش عراق ایجاد کند. تلاش‌های ایران برای حل این مشکلات با عراق و حتی ملاقات وزیر امور خارجه دولت موقت جمهوری اسلامی با صدام حسین در حاشیه اجلاس جنبش غیر متعهدها در شهریور 1358 در کوبا هم ثمری نداشت و نتوانست صدام را از تصمیم ویرانگر جنگ با ایران بازدارد.

* در آموزه‌های دینی جنگ یک هدف است یا یک وسیله؟ به عبارت دیگر برای اهداف سیاسی درمی‌گیرد یا جنگ برای جنگ؟ ما در دوره دفاع مقدس با کدام تعریف روبه‌رو بودیم و تفاوت آراء در این باره چه آرایشی را در نیروهای نظامی ایجاد کرده و به لحاظ عملیاتی این تعاریف متفاوت در استراتژی جنگی ایران چه تاثیراتی به جا گذاشته بود؟

** در اسلام دفاع در برابر تجاوز بر همه واجب است و بنابر فتوای علما، جنگ ابتدایی در زمان غیر معصوم جایز نیست. بنابراین جنگ دفاعی وسیله‌ای برای دفع تجاوز و حفظ جان و اموال مردم است. حتی آمادگی‌ها قبل از بروز هر جنگ که به آن توصیه شده به منظور بازداشتن دشمن از تصمیم به جنگ است. در قرآن می‌فرماید: «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون عدوالله و عدوکم.» جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس فقط به دنبال دفاع از تمامیت ارضی ایران و دفع تجاوز دشمن و بازداشتن او در حمله مجدد به ایران بود که در این راه با فداکاری‌های قوای مسلح و مردم بسیار خوش درخشید و یک وجب از خاک ایران عزیز در دست ارتش متجاوز باقی نماند. راهبرد جنگی ایران در روزهای اول جنگ جلوگیری از پیشروی قوای متجاوز و پس از متوقف کردن تهاجم دشمن به خاک ایران، راهبرد نظامی ایران بیرون راندن قوای ارتش عراق از خاک ایران بود. پس از فتح خرمشهر و در زمانی که اکثر سرزمین‌های اشغالی ایران از دست قوای متجاوز آغاز شد،‌ راهبرد ایران آزادسازی مابقی سرزمین‌های ایران و تمرکز فشار بر دشمن به منظور پذیرفتن معتبر بودن معاهده 1975 بود که خوشبختانه در نامه صدام حسین به آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ایران در سال 1369، این خواسته محقق شد. البته علاوه بر موارد فوق، راهبرد سیاسی ایران نیز اخذ خسارات جنگ از دولت عراق بود که متاسفانه تاکنون محقق نشده است که امید است در دستور کار دولت قرار گیرد.

* خط مشی اعلامی در جنگ از سوی چه رده‌ای مطرح می‌شد؟

** دیدگاه‌های فوق را امام خمینی(ره) بیان می‌کردند و رزمندگان اسلام و دولت‌های وقت به دنبال تحقق آن بودند. روزی که جنگ آغاز شد امام خمینی(ره) راهبرد جنگی ایران به این مضمون بیان کردند: «تا زمانی که یک سرباز عراقی در خاک ایران است،‌ جمهوری اسلامی آتش‌بس را نخواهد پذیرفت و ایران متکی بر ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود برای آزادسازی سرزمین‌هایش از چنگال متجاوزان اقدام خواهد کرد و دشمن متجاوز بر سر جایش خواهد نشاند.»

* دفاع مقدس به مدت هشت سال ادامه داشت، این دفاع از نظر شما دارای چه مراحلی بوده است؟ آیا می‌توانیم در یک تقسیم‌بندی بگوییم که تا قبل از فتح خرمشهر ما دارای آرایش جنگ‌های منظم و نامنظم بودیم و بعد از فتح خرمشهر وارد یک جنگ صنعتی تمام عیار و به عبارت دیگر از یک جنگ محدود وارد یک جنگ کامل شدیم؟

** آرایش جنگی ایران همیشه منظم ولی با ابتکاری فراتر از یک جنگ مرسوم و متعارف بود که شیوه‌های آن را نیروهای داوطلب پدید آوردند. از ابتدای جنگ،‌ عراق تهاجم همه‌جانبه‌ای را به ایران آغاز کرد و با تمام ظرفیت و قابلیت‌های قوای نظامی‌اش با ایران جنگید، دامنه جنگ محدود نبود. برای مثال از روز شروع جنگ، ارتش عراق به مناطق مسکونی از جمله شهرهای دزفول، آبادان، سرپل ذهاب، گیلانغرب، اسلام‌آباد، سوسنگرد، بستان، هویزه و خرمشهر حمله می‌کرد و چاه‌های نفت ایران در شمال خلیج فارس را به آتش می‌کشید و به سمت کشتی‌های در حال تردد در خور موسی موشک پرتاب می‌کرد. اما پس از فتح خرمشهر که قدرت‌های بزرگ احساس کردند عراق در این جنگ ناکام خواهد ماند به این رژیم جنگ‌افزارهای پیشرفته‌تر و سلاح‌هایی با برد بیشتر واگذار کردند و عراق را در حملات گسترده‌تر به مناطق مسکونی، زدن تأسیسات نفتی ایران به ویژه جزیره خارک و ناامن کردن خلیج فارس یاری کردند. در همین ایام کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان و کویت هم کمک‌های مالی فراوانی در اختیار صدام حسین قرار دادند. گسترده‌ترین دوران جنگ به زمانی برمی‌گردد که رزمندگان اسلام در بهمن‌ماه سال 1364 با عملیات والفجر 8 توانستند دهانه اروندرود را به تصرف درآورند و صورت مسئله جنگ را ـ که تلاش عراق برای مالکیت رودخانه اروند بود پاک کنند ـ و ارتباط عراق را با دریاهای آزاد قطع کنند.

از این هنگام حمایت‌های سیاسی، مالی و تسلیحاتی به عراق دارای حجم فراوانی شد. غربی‌ها به ویژه فرانسه یک نیروی هوایی جدید با واگذاری جنگنده‌های میراژ و موشک‌های اگزوسه و بمب‌های لیزری و موشک‌های ضد رادار برای عراق تشکیل دادند که نیروی هوایی عراق با این جنگ‌افزارها می‌توانست تا تنگه هرمز به نفتکش‌ها حمله کند. آمریکا سیاست نه برنده نه بازنده را در پیش گرفت تا عراق شکست نخورد و کشتی‌های جنگی خود را وارد خلیج فارس کرد و به سکوهای نفتی و هواپیمای مسافربری ایران جمله کرد. کشورهای اروپایی بر واگذاری حجم گازهای شیمیایی خود به عراق افزودند و جنگ شیمیایی صدام منجر به فاجعه سردشت و حلبچه شد. کشورهای عربی هم بر حجم کمک‌های مالی و تبلیغاتی خود به عراق افزودند و ده‌ها میلیارد دلار به صدام حسین کمک کردند. به این ترتیب جنگ از مرزهای دو کشور فراتر رفت و به یک جنگ نسبتا بین‌المللی محدود تغییر یافت.

* ما در کدام یک از مراحل دارای توفیقات بیشتری بودیم؟ مثلا در جنگ‌های نامنظم و محدود عواملی چون ایثار، فداکاری و شجاعت فردی وخصلت‌های از این دست بسیار تعیین‌کننده‌اند، اما در جنگ صنعتی به ویژه جنگ صنعتی کامل این عوامل در پناه برنامه‌ریزی تمام عیار با همه محاسبات ناشی از ستیزهای جمعی از موقعیت ویژه‌ای برخوردار می‌شوند، ایران در دفاع مقدس از این دو منظر دارای چه شرایطی بود؟

** ایران در همه مراحل جنگ موفقیت‌ها و دستاوردهایی داشته است که البته با هم متفاوت هستند. نقش تعیین‌کننده در دفاع ایران را فداکاری‌های رزمندگانی که به آیه «و ما بناالا احدی الحسنیین» معتقد بودند ایفا کردند. برای مثال در ماه‌های اول جنگ، رزمندگان اسلام اجازه ندادند تا ارتش عراق به تمامی اهداف خود برسد و خوزستان را به اشغال خود درآورد. آنها حتی سوسنگرد را از اشغال ارتش عراق آزاد کردند و اجازه اشغال آبادان را به ارتش متجاوز ندادند. در مرحله دوم رزمندگان سپاه و ارتش با همت داوطلبان بسیجی و جهادگران عزیز موفق شدند تا اکثر سرزمین‌های ایران را از دست قوای متجاوز آزاد و خرمشهر را فتح کنند. در مرحله سوم که تا تصرف اروندرود به طول انجامید، قوای اسلام موفق شدند تا عراق را از پیروز در جنگ مأیوس کنند و روحیه تهاجمی آن را به فرو رفتن در لاک دفاعی در جبهه‌های زمینی تبدیل کنند و قدرت مهندسی به وجود آورده و توانایی طرح‌ریزی عملیات‌های سخت و پیچیده مانند خیبر، بدر و والفجر8 را پیدا کنند و نیروهای سه‌گانه را در سپاه تشکیل دهند. تشکیل نیروی دریایی سپاه قدرت جنگ دریایی را در ایران به وجود آورد و نیروی هوایی سپاه توان درگیری با هواپیماهایی با پرواز در سقف بالا مانند میگ25 را ایجاد کرد. توان مهندسی جنگ جهاد افزایش یافت و توانست پل خیبری 13 کیلومتری بدون ستون را در هور احداث و پل لوله‌ای بعثت را در اروندرود نصب کند. ارتش هم تاکتیک به کارگیری موشک‌های «هاگ» را توسعه داد و در عملیات تصرف اروندرود حدود 40 هواپیمای ارتش عراق را سرنگون کرد. همه اینها با حضور رزمندگان مخلص فداکار انجام شد که زیر آتش شدید دشمن به دفاع از مردم ایران می‌پرداختند.

* برای پاسخی جامع‌تر فکر می‌کنم باید میزان درگیری مردم و نهادهای حکومتی را در مراحل مذکور ترسیم کنیم، به این معنی که در مرحله نخست چه نهادها و چه بخش‌هایی از مردم در جنگ حضور داشتند و یا نداشتند و در مرحله‌های بعدی این شرایط چه تغییری یافت؟

** در تمام مراحل جنگ استقامت مردم ایران و حضور نیروهای داوطلب نقش تعیین‌کننده‌ای را ایفا کرده است. از سال 1365 رسما وزارتخانه‌های مختلف به ویژه وزارتخانه‌های راه و مسکن ماموریت‌های مستقیم در جهبه پیدا کردند و کارخانه‌های وزارت صنایع سنگین هم به کار تولید پل و مهمات و سایر تجهیزات مورد نیاز جنگ مشغول شدند. البته بخش‌های مرفه جامعه کمتر جوانان خود را به جبهه فرستادند و حتی بعضی از آنها از کشور خارج شدند.

* در جنگ جهانی دوم سلاح‌های هسته‌ای، اختراح موشک‌های دارای موتور جلوبرنده، و استفاده از ردیابی رادار برای سازمان دادن استراتژی‌های حمله و دفاع شکل گرفت. همچنین علم روانشناسی برای کاهش و مقابله با آسیب‌های جنگ به طرز انفجاری شکوفا شد، در ایران در این حوزه و حوزه‌های دیگری که شما به دلیل نقش بالایی که در جنگ داشتید شاهد چه تحولاتی بوده‌اید؟

** ایجاد تیپ‌های «ش م ر» برای مقابله با اثرات به کارگیری گازهای شیمیایی عراق علیه رزمندگان اسلام جهت کاهش آسیب‌پذیری‌های جنگ بسیار موثر بود. احداث بیمارستان‌های صحرایی در نزدیکی خطوط مقدم جبهه‌ها جان بسیاری از مجروحان جنگ را نجات داد. طراحی و ساخت موشک‌های زمین به زمین در ایران از دوران جنگ شروع شد. صلواتی کار کردن، فرهنگ رایج دوران جنگ شد. کار برای خدا و دوری از قهرمان شدن از ویژگی‌های رزمندگان فداکار بود و آنها در راه انجام تکلیف الهی خود به حماسه‌آفرینی می‌پرداختند.

* آیا استراتژی و تاکتیک ایران برای ورود به یک جنگ صنعتی می‌توانست اهداف کشورمان را در ارتباط به دستیابی به حقوق خود به منظور تامین هدف تعیین متجاوز از سوی سازمان و نهادهای بین‌المللی تامین کند؟

** عبارت جنگ صنعتی، اصطلاح مناسبی برای دوره جنگ پس از فتح خرمشهر نیست. از آنجا که دیپلماسی ایران در سال‌های اولیه جنگ خیلی فعال نبوده است، دستگاه سیاست خارجی نتوانسته است شرایط ایران برای خاتمه دادن به جنگ را تبدیل به یک راهبرد موثر بکند. وزارت امور خارجه ایران می‌توانست پس از فتح خرمشهر طرح صلحی را به این شرح به شورای امنیت سازمان ملل ارائه دهد تا ابتکار عمل دیپلماسی را بر عهده گیرد: 1ـ اعلام معتبر بودن معاهده 1975 از سوی حکومت عراق 2ـ بازگشت نیروهای متجازو به مرزهای شناخته شده براساس معاهده فوق 3ـ عذرخواهی عراق از تهاجم نظامی به ایران 4ـ اعلام میزان خسارات و تلفات ایران در جنگ و تعهد عراق برای جبران آنها.

با چنین طرح صلحی راهبرد نظامی ایران می‌توانست به صورت اعلامی جهت تحقق چنین طرح صلحی باشد که طبیعتا متجاوز با اجزای آن تنبیه می‌شد. البته ایران عملا چنین راهبردی را در حوزه نظامی انتخاب کرده است، بدون این که پرچم صلح به دست بگیرد و دستگاه سیاست خارجی فعالانه در مجامع بین‌المللی به دنبال توجیه کشورهای مختلف جهان باشد و سعی کند از حامیان عراق بکاهد. باید توجه داشت که در تمام دوران جنگ اقدامات شورای امنیت سازمان ملل تا حدود زیادی به نفع عراق بوده است.

* در جنگ اهداف چندگانه‌ای مشاهده می‌شود، بحث فتح قدس شریف یکی از این موارد بود، که تعدادی نیرو به لبنان و سوریه برای تامین این هدف اعزام شدند. امام خمینی(ره) به سرعت با اصلاح حرکت اعلام کردند که راه قدس از کربلا می‌گذرد. ایشان از موضع فرماندهی کل قوا خط مشی جنگ را تعیین کردند. آیا این تصمیم تنها یک تصمیم نظامی بود که از تفرق جغرافیایی نیروهای نظامی جلوگیری می‌کرد؟

** هیچ گاه در طول جنگ و در هیچ مقطعی هدف ایران از دفاع در برابر متجاوز، فتح قدس شریف نبوده است. پس از فتح خرمشهر، ارتش اسرائیل به لبنان حمله و تا بیروت پیشروی کرد. در این ایام نظر برخی مقابله با ارتش صهیونیستی در کمک به مردم لبنان بود که امام خمینی با حضور نیروهای رزمی ایران در لبنان مخالفت کردند و اولویت ایران را دفع کامل تجاوز ارتش عراق دانستند و فرمودند: «راه قدس از کربلا می‌گذرد». امام خمینی(ره) معتقد بودند که حفظ تمامیت ارضی ایران و ناکام گذاشتن صدام در حمله به ایران مهم‌ترین اولویت دولت، ملت و قوای ایران است که نباید هیچ حادثه‌ای ذهن مسئولان و قوای مسلح را از آن غافل کند.

* اختلاف نظر میان مسئولان کشور درباره سیاست جنگ برای جنگ، که باید منتهی به تسلیم کامل صدام حسین می‌شد و انجام یک عملیات مهم برای رسیدن به صلح تا چه اندازه‌ در مرحله فتح خرمشهر جدی بود، و در مرحله بعد با فتح فاو این اختلاف نظرها به کجا منتهی شد؟

** اسناد منتشر شده از دو جلسه شورای عالی دفاع پس از فتح خرمشهر، حاکی از آن است که امام خمینی(ره) با عبور از مرز برای تداوم جنگ موافق نبوده‌اند. اما سایر اعضای شورای عالی دفاع ادامه جنگ بدون عبور از مرز را به نفع عراق ارزیابی می‌کرده‌اند و این دیدگاه موجب شد تا در نهایت امام خمینی(ره) منع عبور ار مرز را از پیش پای نیروهای مسلح بردارند و اجازه دهند همان طور که ارتش عراق در تهاجم به ایران از مرز عبور کرد، قوای ایران هم برای آزادسازی سایر سرزمین‌های اشغالی کشور و نیز وادار کردن عراق به پذیرش خواسته‌های ایران در صورت ضرورت از مرز عبور کنند، به شرط آن که مردم عراق آسیب نبینند. با ادامه جنگ مشخص شد که صدام به سادگی تسلیم شرایط ایران برای خاتمه یافتن جنگ نخواهد شد. بنابراین دو نظریه مطرح شد: یک دیدگاه این بود که باید ارتش عراق را با توسعه توان رزمی شکست داد که جنگ به پایان برسد. دیدگاه دیگر این بود که کشور توانایی اقتصادی لازم برای چنین توسعه‌ای را ندارد و باید یک عملیات سرنوشت‌ساز انجام داد تا با کمک برتری نظامی بتوان با مذاکره به نتایج دلخواه رسید و جنگ را تمام کرد. در نهایت مشخص شد که برای خاتمه دادن به جنگ باید در کنار آرمان‌ها، به واقعیات در صحنه توجه کرد و ایران با کمک قطعنامه 598 به جنگ خاتمه داد.

* از زاویه‌ دیگری مایلم بحث را ادامه بدهم. جنگ در دو حوزه نظامی و اجتماعی برای ایران چه پیامدهایی داشت؟ مثلا این طبیعی است که در حوزه اجتماعی بسیاری از نهادهایی که در زمان صلح می‌توانند نقش برجسته‌ای داشته باشند، در زمان جنگ نقششان کمرنگ می‌شود، یا مطبوعات مانند همیشه نمی‌توانند قلم‌فرسایی بکنند و خطوط قرمز ناشی از تامین امنیت ملی بیشتر می‌شود، در این باره در دو دوره مذکور شرایط از این منظر به چه نحوی بود؟

** بروز جنگ موجب می‌شود تا پیشرفت در حوزه اقتصادی و نیز حرکت به سمت توسعه ‌سیاسی از اولویت خود کنار روند و دفاع از موجودیت کشور و توجه به مسائل دفاعی اولویت پیدا کند. گرچه در دوران جنگ تمام انتخابات پیش‌بینی شده در قانون اساسی به موقع انجام شده، اما طبیعی است که مطبوعات ایران تابع سیاست رسمی کشور در مورد جنگ بوده‌اند و حتی نمایندگان مجلس هم به خود اجازه نمی‌دادند تا دیپلماسی جنگ را نقد کنند یا به بررسی راهبرد نظامی و ارزیابی عملیات‌های انجام شده بپردازند. البته کمیسیون‌ دفاع مجلس در جریان وقایع جنگ بوده، ولی نقش مهمی در تصمیم‌گیری‌های اساسی در این حوزه نداشته است.

* این رویکرد بعد از جنگ چه شرایطی پیدا کرد؟

** پس از جنگ اداره امور کشور و به ویژه فرماندهی نیروهای مسلح متمرکزتر شده است. البته در دولت‌های قبلی فضای سیاسی بازتر بود و روابط با سایر دولت‌ها نیز بهتر بود و اقتصاد کشور در مجموع اوضاع روان‌تری داشت ولی در وضع فعلی گرچه توجه به پیشرفت کشور اولویت پیدا کرده ولی تحریم‌ها فشار زیادی را بر کشور تحمیل می‌کند.

* بگذارید از زاویه جامعه‌شناسی پیامدهای جنگ را کمی شفاف‌تر مورد پرسش قرار بدهم. جنگ نسلی را درگیر خود کرد، جبر حاکم پس از خاتمه جنگ چه بود؟ مثلا آیا خشونت حاکم بر جنگ از منظر روان‌شناختی می‌توانست در ساختار اجتماعی، سیاسی و نظامی نهادینه شود؟

** در دفاع رزمندگان اسلام، خشونت حاکم نبود. فضایی از مهربانی و عطوفت در بین رزمندگان برقرار بود که حتی با اسرای دشمن نیز با ملاطفت رفتار می‌شد. کسانی که در جبهه بودند به توسعه معنویت خود توجه داشتند و حتی سهم آب خود را ابتدا بین اسیران عراقی تقدیم می‌کردند. روحیه برادری در بین داوطلبان بسیجی برقرار بود و آنها یکدیگر را برادر خطاب می‌کردند و از بودن در کنار هم لذت می‌بردند و در استقامت در برابر دشمن بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند. اگر به عکس‌های رزمندگان توجه کنید نه تنها در چهره آنها خشونت نمی‌بینید بلکه یک نوع معصومیت و شادابی را در حضورشان در جبهه مشاهده می‌کنید.

* آیا جنگ می‌توانست در خود نسلی را تربیت کند که خواهان ورود به تمام عرصه‌های حیات سیاسی کشور باشند؟ با این که رهبر فقید انقلاب با این امر مخالف بودند، ولی این خواست از کجا نشات می‌گرفت؟ آیا این امر می‌توانست ناشی از این باشد که ارتش‌های صنعتی و منظم و تمام وقت زمانی شکل گرفتند که طبقات و به ویژه طبقه متوسط نهادینه شده بودند و نیروهای نظامی قادر نبودند بر طبقات مستولی شوند زیرا خود از میان آنان سربازگیری شده بودند و به ناچار باید آنان را نمایندگی می‌کردند، ولی در کشورهای توسعه‌نیافته به دلیل عدم شکل‌گیری طبقات و ایجاد دولت فراطبقه کاملا خلاف این فرآیند شکل می‌گیرد. این وضعیت را درباره ایران شما چگونه تحلیل می‌کنید؟

** امام خمینی(ره) معتقد بودند که یکی از مشکلات حکومت‌های استبدادی در ایران تعیین وکلای مجلس و مسئولان کشور با خواست دربار و یا اراده نیروهای مسلح وفادار به دربارهای شاهنشاهی بوده که گاهی با خواسته‌های خارجی‌ها نیز در هم آمیخته است. امام خمینی(ره) می‌خواستند که واقعا مردم بتوانند از بین خودشان افرادی را که می‌پسندند برای اداره امور کشور در مجلس و دولت انتخاب کنند و بر همین اساس نیروهای مسلح را از عضویت در احزاب و مداخله در امور سیاسی منع می‌کردند. البته مفهوم این سخن نیست که اعضای نیروهای مسلح نمی‌توانند مورد انتخاب مردم قرار گیرند و یا وکیل و وزیر و سفیر شوند، بلکه به این معنی است که نیروهای مسلح باید در برابر انتخاب مردم، بی‌طرف باشند تا مفهوم واقعی جمهوری اسلامی تحقق یابد.

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات