صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۳:۲۹  ، 
کد خبر : ۲۶۵۱۳۴
صبح صادق بررسی می‌کند

تروریسم تکفیری هدیه وهابیت به استکبار

رضا گرمابدری ـ اشاره: یکی از نشانه‌های برجسته پویایی انقلاب اسلامی وقوع تحولات مثبت و منفی منطقه‌ای و بعضاً فرامنطقه‌ای مرتبط با آن است. دشمنان اسلام و انقلاب پیوسته از زنده، پویا و بالنده بودن انقلاب اسلامی که حامل پیام‌هایی برضد دشمنان بشریت است، احساس خطر می‌کنند. این احساس خطر از گذشته عامل اصلی توطئه‌های دنباله‌دار علیه انقلاب اسلامی بوده که همچنان ادامه دارد. با افزایش توانمندی‌های نظام اسلامی و قدرت بازیگری آن در تحولات مهم منطقه‌ای و نیز کوتاه نیامدن در برابر دشمنانش، آنها نیز با احساس تهدید و خطر بیشتر، بر روند دشمنی و توطئه‌گری خود افزوده‌اند. در حال حاضر آخرین اقدام دشمنان علیه انقلاب که بسیار خطرناک هم به نظر می‌رسد خلق و برنامه‌ریزی حول تفکر «تروریسم تکفیری» است. بر این اساس نوشتار حاضر با اشاره به «تروریسم تکفیری» به تشریح این مهم می‌پردازد که: «تروریسم تکفیری پاسخ مشترک صهیونیسم، استکبار و ارتجاع به روند شکل‌گیری وحدت اسلامی، تقویت روزافزون جبهه مقاومت، بیداری اسلامی و متزلزل شدن ارکان حکومت‌های اسلامی! مرتجع در سایه گفتمان آزادی‌بخش انقلاب اسلامی است.»

خاستگاه مفهومی بحث
تجربه‌ها محصول آزمون‌ها و خطاها هستند و پس از تثبیت و به‌کارگیری در مسائل مشابه و برهه‌های مختلف و سنجش میزان کارآمدی‌شان به همراه تغییراتی ارتقا پیدا می‌کنند و یا به اقتضای وضعیت‌های مختلف از اساس دگرگون می‌شوند و سپس با به‌کارگیری‌های دوباره تکرار می‌شوند. عوامل متعددی در ایجاد این تغییرات نقش دارد؛ اما در این میان برای تغییرات کارساز و برجسته ایده‌ها و دیدگاه‌های متقاعدکننده و متناسب با وضعیت و برخوردار از زمینه‌های گوناگون، نقش اصلی دارند. بر این اساس توطئه‌ دشمن برای راه‌اندازی جنگ داخلی در اوائل انقلاب، تجزیه کشور، حمله نظامی از خارج (تجاوز نظامی صدام)، تهاجم فرهنگی، فروپاشی از درون، شورش اجتماعی (فتنه ۸۸) و… معنا و مفهوم خاص و دقیق و دارای پشتوانه راهبردی پیدا می‌کند. بنابر آنچه گفته شد اگر چه احتمال به کارگیری روش‌های اشاره شده در آینده ضعیف است، اما قطعاً منتفی نیست و چه بسا با پدید آمدن وضعیت‌های خاص، دشمن همان روش‌ها را با اندکی تغییر تکرار کند.
اینگونه است که چرایی و چگونگی و به‌کارگیری «تروریسم تکفیری» قابل درک و فهم می‌شود. اساس این تفکر بر ترور و اختلاف استوار است و اختلاف بر ترور تقدم دارد. مقوله «اختلاف» در جغرافیای اسلام تقریباً عمری به قدمت زمان بعثت پیامبر اعظم(ص) دارد و چه بسا وجود چنین پیشینه طولانی با بهانه‌های عدیده برای «اختلاف» دشمنان اسلام را به بهره‌برداری حداکثری از این «اختلاف» سوق داده است تا آنجا که کشورهای مغرب زمین پس از درک خسارات «اختلاف» در آن دیار و کنار گذاشتن تدریجی آن به فکر استفاده از «اختلاف» در جهان اسلام افتادند و از این طریق سلطه خود را در راستای غارت و تاراج ثروت مسلمانان و جلوگیری از یکپارچگی و توانمندی آنها، تحکیم بخشیدند و با ابزار کارآمد «اختلاف» هر ندای وحدت‌بخشی که در جهان اسلام بلند شد با نوعی از اختلاف‌آفرینی خفه کردند و از بین بردند. دشمنان انقلاب اسلامی با آزمودن چندباره روش اختلاف‌آفرینی در ایران و شکست‌های پی‌درپی، آن را تا حدی مسکوت گذاشتند؛ اما با بروز برخی تحولات منطقه‌ای که برای حوزه منافع مشترک صهیونیسم، آستکبار و ارتجاع تهدید بود آن را در شکل جدید و خشن فعال کردند. این شکل جدید ترکیبی از ترور و اختلاف است که تفکر تکفیری وهابی برای به اجرا گذاشتن آن از انگیزه و سابقه لازم برخوردار است.
مثلث جنایت و وحشت
فعال شدن «تروریسم تکفیری» از عهده یک کشور به تنهایی برنمی‌آمد و برای انجام آن نیاز به شراکت مجموعه‌هایی بود که از اجرای آن نفع مشترک می‌بردند. مقابله با انقلاب اسلامی نقطه مشترک صهیونیسم، استکبار و ارتجاع بود. علت پ‍ذیرش رویکرد به «تروریسم‌ تکفیری» برای مقابله با انقلاب اسلامی سه نکته بود: ۱ـ جواب ندادن روش‌هایی که درگذشته تجربه شده بود. ۲ـ برخی تحولات مهم در منطقه . ۳ـ غلبه تفکر تضعیف انقلاب اسلامی با زدن شاخ و برگ‌های بیرونی و حرکت به سمت داخل. این عوامل، مثلث جنایت و وحشت را با حضور رژیم صهیونیستی، آمریکا و وهابیت با محوریت عربستان شکل داد. این مثلث شوم و خبیث با حمایت همه جانبه از فعالیت «تروریسم تکفیری» درصدد دادن پاسخ مقابله‌جویانه به انقلاب اسلامی در چهار محور ذیل برآمد تا از طریق آن انقلاب را با چالش جدی مواجه سازد.
الف ـ شکل‌گیری وحدت اسلامی
شاید یکی از علل اصلی استقبال مردم مسلمان از اندیشه‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی و حتی پدیداری آن با سرنگون کردن حکومت طاغوت، ادبیات وحدت‌گرایانه و به دور از هرگونه نگاه اختلافی به فرق مختلف امت اسلام بود. افزون بر پرهیز از هر حرکت اختلاف‌برانگیز، انقلاب اسلامی با داشتن داعیه شکل دادن واقعی به امت اسلامی برای مقابله با دشمنان اسلام، مدام ندای وحدت و یکپارچگی سرمی‌داد و اتحاد اسلامی را از راهبردهای اساسی‌اش اعلام می‌کرد. هر سه ضلع مثلث شیطانی مذکور از این ندا وحشت کردند. رژیم صهیونیستی متوجه شده بود در صورت تحقق چنین وحدتی هیچ امیدی برای ادامه حیات ددمنشانه‌اش وجود ندارد، آمریکا دریافته بود چنین وحدتی طومار سلطه‌ و چپاول غرب را پس از سال‌ها لوله و نابود می‌کند، کشورهای مرتجع عربی نیز یقین داشتند به پایان راه می‌رسند. 
ب ـ تقویت روزافزون جبهه مقاومت
جبهه‌گیری نظری وعملی انقلاب اسلامی علیه رژیم صهیونیستی نشان داد که این انقلاب در مقابله با این رژیم پلید بسیار جدی و مصمم است و به هیچ وجه حاضر نیست چنین رژیم جعلی، جانی و غاصب را که با فجیع‌ترین رفتار با مسلمانان، سرزمین آنها را اشغال و غصب کرده، تحمل کند. انقلاب اسلامی اندکی پس از انقلاب برای نشان دادن جدیتش در دشمنی تمام‌عیار با رژیم صهیونیستی به کمک‌های مختلف به سازمان‌های فلسطینی و تقویت روابط با کشورهایی مانند سوریه که در مقابله با صهیونیست‌ها ثابت‌قدم و استوار بودند و بعدها کمک به شکل‌گیری مقاومت لبنان با محوریت حزب‌الله و تشکیل جبهه قدرت‌مند مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی که از دستاوردهای آن بر هم زدن معادله قدرت بین رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت در جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۸ روزه بود، روی آورد. این اقدام، کیان رژیم صهیونیستی را در معرض هلاکت و نابودی قرار می‌داد و‌آمریکا را تحقیر و منفعل می‌ساخت و با بلندآوازه‌تر کردن نام جبهه مقاومت در جهان اسلام، عربستان پر مدعا را به پایین‌ترین ردیف کشورهای اسلامی مدعی مقابله و مبارزه با رژیم صهیونیستی می‌کشاند با این تفاوت که در جهان اسلام تنفر از حکومت پادشاهی عربستان افزایش می‌یافت.
ج ـ بیداری اسلامی
وقوع بیداری اسلامی در غرب آسیا و شمال آفریقا با دو دیدگاه تحلیلی همراه شد: دیدگاه سطحی که بیشتر جنبه تبلیغی داشت و تلاش می‌کرد آن را اتفاقی طبیعی و نتیجه برخی حوادث جلوه دهد و نام «بهار عربی» را بر آن گذاشت که غالب غربی‌ها و بسیاری از رسانه‌ها و مقامات و تحلیل‌گران کشورهای عربی این دیدگاه را داشتند وترویج می‌کردند و دیگری دیدگاه عمیق و واقعی بود که تلاش می‌کرد، بیداری اسلامی را براساس یکسری مبانی منطقی تحلیل و تبیین کند. این دیدگاه نام این حرکت را «بیداری اسلامی» گذاشت و آن را نتیجه تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران دانست.
افراد نادری در غرب و در کشورهای عربی و بسیاری در ایران اسلامی با اعتقاد به این دیدگاه از مروجان آن بودند. مناقشه بر سر اسم تنها نزاع بر سر الفاظ نبود، زیرا غلبه هر یک می‌توانست در تأثیرگذاری و ماندگاری آن نقش جدی داشته باشد با نام «بهار عربی» این حرکت ابتر و پایان یافته و در حد یک اتفاق سیاسی روبنایی خلاصه و تمام شده تلقی می‌شد در حالی که این حرکت با نام «بیداری اسلامی» حرکتی ریشه‌دار و ادامه‌دار باقی می‌ماند و با تأثیرگذاری بر سایر کشورهای عربی اسلامی به پیش‌ می‌رفت و تحولات عمده‌ای ایجاد می‌کرد. در هر صورت ادامه بیداری اسلامی ضربات بسیار سنگینی را بر پیکر اضلاع این مثلث وارد می‌کرد تا جایی که احتمال داشت این ضربات نابودی رژیم صهیونیستی و تحولات بنیادی در حکومت پادشاهی آل‌سعود را تسریع و دامنه نفوذ چپاولگرانه آمریکا در منطقه را تا حد زیادی جمع می‌کرد.
دـ متزلزل شدن حکومت‌های مرتجع عربی
انقلاب اسلامی از لحاظ زمانی مصادف با حکومت‌هایی در کشورهای عربی بود که حاکمان مرتجع آن خود را مسلمان و تابع احکام اسلام و دشمن رژیم صهیونیستی و حامی ملت مظلوم فلسطین معرفی می‌کردند که در بین آنها ادعای حکومت آل‌سعود بیش از دیگران بود. حاکمان این کشورها تا پیش از انقلاب اسلامی با ظاهرسازی توانسته بودند میزان وابستگی به دشمنان اسلام، مماشات با رژیم صهیونیستی، کوتاهی در دفاع از ملت فلسطین، خیانت به مردم خود و زیر پا گذاشتن آموزه‌های قدسی اسلام را پوشیده نگه‌دارند؛ اما با وقوع انقلاب اسلامی و ورود صادقانه و شجاعانه و مبتنی بر آموزه‌های دینی به حوزه‌هایی که برشمرده شد، مردم این کشورها و مردم سایر کشورهای اسلامی تا حد زیادی متوجه واقعیت‌ها و خیانت‌های این مدعیان دروغین شدند و‌آنها از این طریق احساس خطر کردند. باقی‌نماندن پیام‌ها و ادعاهای انقلاب اسلامی در حد شعار و ورود پرشور به میدان عمل، این سردمداران را که به گذرا بودن سرو صدای انقلاب اسلامی دلخوش کرده بودند، بیشتر نگران کرد ‍پس از تثبیت انقلاب و پس از اینکه آنها به تحکیم و ماندگاری انقلاب پی‌بردند، کمر به نابودی انقلاب بستند. رژیم صهیونیستی و آمریکا نیز که سرنگونی این امیران و پادشاهان را به ضرر خود می‌دیدند افزون بر انگیزه‌های خاص برای دشمنی با ایران با آنها هم داستان شدند. 
ه ـ وحدت بر مبنای توزیع کار
مثلث شیطان صهیونیسم، استکبار و ارتجاع به سبب بیداری اسلامی در منطقه در یک تقاطع تاریخی به شکل جبری برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی و شرکای پیرامونی آن بر محور «تروریسم تکفیری» به وحدت نظری و عملی رسیدند و سوریه به‌عنوان قربانی بزرگ این وحدت انتخاب شد. در توزیع کار انجام شده صهیونیست‌ها وظیفه داشتند با خویشتن‌داری و عدم مداخله نظامی جدی باعث تحریک امت اسلامی نشوند و فقط با برخی بهانه‌ها، اقتضایی عمل کنند. آمریکا وظیفه داشت تا از ابزار تهدید و نفوذ سیاسی برای زمین‌گیر کردن سوریه استفاده کند. در این میان نقش اصلی به عربستان داده شد تا با استفاده از زمینه‌های اعتقادی، اختلاف‌‌انگیزی و صرف هزینه‌ کلان، «تروریسم تکفیری» را تجهیز و تسلیح شده با پرچم به اهتزاز درآمده تکفیر مسلمانان برای جنگ‌افروزی و کشتار مسلمانان عازم سوریه کردند. به زعم آنها حذف بشار اسد منجر به حذف حزب‌الله و تسلیم گروه‌های مقاومت فلسطینی و مرعوب شدن سایر کشورهای نزدیک به ایران و در نهایت انزوا و تضعیف انقلاب اسلامی و تأمین منافع مشترک اضلاع مثلث شیطانی جنایت‌آفرین خواهد شد. 
و ـ راه‌های مقابله با مثلث جنایت‌آفرین
اگر چه مقابله با این مثلث کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسد، خاصه آنکه وهابیت بی‌خبر از اسلام و بازیچه دست اجانب با فریب افراد جاهل به کمک دلارهای نفتی و ثروت به یغما رفته مردم عربستان و استفاده از مفتی‌های سبک مغز با راه‌انداختن «تروریسم تکفیری» در بخشی از جهان اسلام عملاً جنگ مذهبی به راه انداخته و در نقطه مقابل نیز برخی مدعیان دروغین محب ولایت با استفاده از همان ادبیات اختلاف‌برانگیز این آتش را شعله‌ورتر کرده‌اند، با تدبیر و تعقل و درک صحیح وظیفه اسلامی می‌توان با این فتنه عظیم مقابله کرد. در بین راه‌های قابل استفاده دو راه اهمیت ویژه دارد:
۱ـ آگاهی‌بخشی؛ به کرات مشاهده شده رسانه‌های محدود جبهه مقاومت بارها توانسته‌اند با روشنگری و افشای ماهیت و رفتار پلید تکفیری‌ها به تنفر عمومی علیه آنها دامن بزنند تا آنجا که حتی برخی از مراکز جهانی هم در این باره مجبور به همراهی و محکوم کردن تکفیری‌ها شدند که این مسئله هر چه بیشتر و در ابعاد دیگر باید دنبال شود.
۲ـ مقابله نظامی و عملیاتی؛ آشکار شدن ماهیت و برنامه‌های احتمالی آینده تکفیری‌ها و کم‌ وبیش آشکار شدن تهدید جدی آنها در آینده برای کشورهای منطقه و جامعه جهانی در بین حامیان آنها به غیر از عربستان شک و تردیدهای جدی رخوت‌آوری ایجاد کرده که فرصت بزرگی برای زدن ضربات نظامی به آنها است. تسلط نسبی ارتش سوریه در مناطق درگیری و دست برتر آنها نشانه مثبتی برای امید به پیروزی نظامی است که باید بر دامنه آن افزود و کشورهای حامی سوریه به ویژه کشورهای مسلمانی که «تروریسم تکفیری» برای آنها خطر امروز و فردا است باید برخورد جدی‌تری با این موضوع داشته باشند و سوریه را یاری کنند.
چنانچه از راه‌های مقابله به خوبی استفاده شود و حرکت «تروریسم تکفیری» شکست بخورد، با فراهم شدن زمینه ادامه حرکت بیداری اسلامی به سوی کشورهای مرتجع، سرنگونی و یا تحولات بنیادی قدرت در برخی از آنها قطعی خواهد بود. چنین پیامد بسیار مبارکی اهمیت توجه به راهکارهای پیش‌برنده را دو چندان می‌کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات