تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۳  ، 
کد خبر : ۲۶۵۷۸۰
نگاهی به سریال های نوروزی تلویزیون

قهرمانی «پایتخت» با آدمهای معمولی!

در سریال «پایتخت 3» باوجودی که همه آدمها معمولی هستند (مثل نام خانوادگی‌شان) اما کارهای بزرگی انجام می‌دهند.

سایت بصیرت، گروه فرهنگی/ برنامه‌های سیما در نوروز سال 93 بر مدار شیوه‌ها و سبکهای تکراری و امتحان پس داده ساخته و به نمایش درآمدند. تقریبا همه ویژه‌برنامه‌های تلویزیون در تعطیلات عید سال جدید، مشابه برنامه‌ها و قالبهایی بود که سالهای قبل هم به نمایش درآمده بودند. با این حال برخی از تکرارها، نتیجه خیلی خوبی داشتند.

شاید بهترین مصداق برای یک تکرار موفق، «پایتخت» باشد؛ سریال مناسبتی شبکه یک به کارگردانی سیروس مقدم. معمولا فیلمها و سریالهایی که ادامه‌دار می‌شوند و به اصطلاح، به ورطه سری‌سازی می‌افتند، افت می‌کنند و سری‌های بعدی نسبت به سری اول، ضعیف‌تر از آب در می‌آیند. اما این قاعده درباره «پایتخت» معکوس است. یعنی به همان نسبت که سری دوم از مجموعه اول قوی‌تر بود، سری سوم این برنامه نیز نسبت به دو قسمت قبلی بهتر شده است. اما چرا این گونه است؟ چرا در طول ایام نوروز، همه، حتی آنها که به دلائل مختلفی اهل تماشای تلویزیون و دنبال کردن سریالها نیستند، شوق تماشای این سریال را داشتند. به طوری که اگر «کلاه قرمزی» برنامه بی‌رقیب تلویزیون در سالهای گذشته بود، حالا «پایتخت» را باید محبوبترین برنامه تلویزیون، نه فقط در نوروز، بلکه در کل سال دانست. اما دلائل این موفقیت چیست؟

دلیلش این است که داستان سریال «پایتخت» شباهت بسیاری به زندگی همه ما دارد. حوادث و ماجراها و شخصیتهای این سریال برای همه مردم قابل باور است. نقی، بابا پنجعلی، ارسطو، بهبود و حتی سارا و نیکا برای همه ما آشنا و صمیمی هستند. انگار که همه آنها را مدتهاست که می‌شناسیم. همه این آدمها یکدیگر را دوست دارند و به هم احترام می‌گذارند. نقی همیشه برای همسرش و بچه‌هایش ارزش قائل است. همه آدمها در این سریال به بزرگ خانواده یعنی باباپنجعلی احترام می‌گذارند. هیچ کدام از آنها مغرور نیستند. به همین دلیل هم ما از این شخصیتها خوشمان می‌آید و دوست داریم تا سرنوشت آنها را دنبال کنیم.

در سریال «پایتخت 3» باوجودی که همه آدمها معمولی هستند (مثل نام خانوادگی‌شان) اما کارهای بزرگی انجام می‌دهند. مثلا بهبود با اینکه یک محیط‌بان ساده است اما به خاطر شجاعت و از خودگذشتگی که برای حمایت از محیط زیست از خود نشان می‌دهد، آدم مهمی می‌شود و حتی به مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی فوتبال دعوت می‌شود و هنرمندان و فوتبالیستهای مطرح تشویقش می‎کنند. نقی هم با اینکه یک کارگر ساده است و حتی پول کافی برای تعمیر خانه‌اش را ندارد اما به خاطر تلاش و همت زیادی که از خودش نشان می‌دهد، قهرمان کشتی پیشکسوتهای جهان می‌شود. سریال «پایتخت 3» نشان می‌دهد که قهرمانها و پهلوانهای بزرگ فقط در داستانها و افسانه‌ها نیستند، بلکه همه مردم، همه ما می‌توانیم در زندگی عادی خودمان تبدیل به یک انسان بزرگ و قهرمان بشویم. همچنان که در دوران دفاع مقدس، با دم مسیحایی امام خمینی(ره) بسیاری از مردم با حضور در جبهه و شکوفایی استعدادهای انسانی و الهی خود، به ابرمردها و اسطوره‌های بی‌بدیلی در تاریخ ایران تبدیل شدند.

شبکه دو سیما هم امسال سریال «خوب، بد، زشت» را نمایش داد. این سریال به کارگردانی منوچهر هادی، رویکرد مثبتی نسبت به تکریم نهاد خانواده داشت. به ویژه، توجه انتقادی به یکی از مشکلات فرهنگی این روزهای خانواده‌های طبقه متوسط شهری یعنی غرق شدن در شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای در این سریال تحسین‌آمیز است. همچنین موهبتی به نام ازدواج که البته برای برخی از مردم تبدیل به یک معضل شده است. این موضوعها، سوژه‌های خوبی برای کار طنز و نمایش هستند. با این حال، سریال «خوب، بد، زشت» با وجود تمرکز خوب روی این مضامین و همچنین کارگردانی نسبتا استاندارد، آنچنان که باید و شاید، فضای دراماتیک و طنزآمیزی را برای طرح محتوای خود فراهم نکرد که این مشکل بیشتر به فیلمنامه این اثر بر می‌گردد. در نتیجه، محتوای سریال بیش از آنکه با زبان تصویر و نمایش ارائه شود، در قالب دیالوگ و پند و اندرز کاراکترهای سریال به خورد مخاطب داده شد. به همین دلیل هم این سریال با وجود موضوع خوب و بازیگران توانمند، با استقبال زیادی مواجه نشد.

سریال شبکه سه یعنی «روزهای بد به در» به کارگردانی سعید آقاخانی هم با وجود برخی نقاط ضعف اما جزو برنامه‌ها نسبتا موفق تلویزیون در نوروز امسال محسوب می‌شود. این سریال با اینکه موضوع تازه‌ای نداشت اما به خاطر نزدیک شدن به حال و هوای مردم عادی و طرح صادقانه و به دو از اغراق و سیاه‌نمایی مشکلات روزمره مردم طبقات محروم، سریال قابل قبولی از آب درآمد. این سریال، داستان خانواده‌ای است که پسر بزرگ آنها در آستانه برگزاری مراسم ازدواج قرار دارد. پدر خانواده که سرایدار مدرسه است و در آنجا زندگی می‌کند، در این وانفسا مجبور به ترک محل زندگی خود می‌کند. اما گرانی مسکن و درآمد پایین این خانواده آنها را دچار بحران می‌کند. با این حال، همه این دشواری‌ها موجب پا پس کشیدن آنها نمی‌شود. درواقع آنچه موجب تمایز این سریال با آثار به ظاهر اجتماعی سیاه‌نما و نق نقو شده، اولا توجه به امید است و دوم، اتحاد و استحکام نهاد خانواده به عنوان مهمترین راه عبور از بحران‌های زندگی معرفی می‌شود. البته باقی ماندن سریال در برخی کلیشه‌ها و بازی تکراری بازیگران، از نقاط ضعف این سریال است.

اما ضعیف‌ترین سریال مناسبتی تلویزیون در نوروز امسال، «ما فرشته نیستیم» بود. سریال شبکه تهران به کارگردانی فلورا سام و با حضور بازیگران مطرح و همچنین برخورداری از خط داستانی و محتوایی خوب اما نتوانست جایی در میان مخاطبها پیدا کند. این سریال در پی نمایشی کردن یک مضمون خوب و متعالی بود. این که آدمها با وجود همه خطاها و اشتباهات خود اما می‌توانند دوباره راه درست را پیدا کرده و به زندگی خوب خود باز گردند. اما ضعف در پردازش روایت و همچنین ناتوانی در ارائه کمدی متناسب و مناسب باعث شد تا «ما فرشته نیستیم» به توفیقی دست نیابد. نه داستان پرجاذبه و روانی در آن دیده شد و نه شوخی‌ها و موقعیتهای طنزآمیز قابل توجهی داشت.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات