به خاطر تعطیلات طولانی مدت و اوقات فراغت بیشتر مردم، مراجعه آنان به تلویزیون در این ایام افزایش پیدا می کند. هر چند که بخش زیادی از مردم کشورمان درگیر برنامههایی چون مسافرت و جشن و رفت و آمدهای خانوادگی می شوند، اما کسی نمی تواند انکار کند که بینندگان تلویزیون در تعطیلات، بیش از زمان های دیگر است. این موضوع، یک فرصت خیلی مناسب برای صدا و سیماست تا تأثیرگذاری و جریان سازی فرهنگی و اجتماعی خود را افزایش دهد.
عید نوروز، یکی از مناسبت های مهم برای صداوسیماست. به خاطر تعطیلات طولانی مدت و اوقات فراغت بیشتر مردم، مراجعه آنان به تلویزیون در این ایام افزایش پیدا می کند. هر چند که بخش زیادی از مردم کشورمان درگیر برنامههایی چون مسافرت و جشن و رفت و آمدهای خانوادگی می شوند، اما کسی نمی تواند انکار کند که بینندگان تلویزیون در تعطیلات، بیش از زمان های دیگر است. این موضوع، یک فرصت خیلی مناسب برای صدا و سیماست تا تأثیرگذاری و جریان سازی فرهنگی و اجتماعی خود را افزایش دهد.
همچنین این مناسبت، حکم شروع دوباره برای رسانه ملی است و شبکه ها و گروه های مختلف صدا و سیما می توانند با استفاده از این فرصت، توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند. برخی برنامه های محبوب تلویزیون، اولین بار در نوروز خود را نشان دادند و به برندهای اصلی سیما تبدیل شدند. مثل سریال «پایتخت» و مجموعه «کلاه قرمزی».
به طور معمول، در برنامه های نوروزی سال های گذشته، برنامه های نمایشی و به ویژه سریال ها، بیشترین بیننده را داشتند که در این گزارش به بررسی سه سریال جدید و درحال پخش سیما پرداخته ایم.
- پایتخت بدلی
در غیاب سری جدید «کلاه قرمزی»، سریال «علی البدل» امید اول رسانه ملی در نوروز 96 است. زوج مقدم – تنابنده که با «پایتخت» به پدیده سال های اخیر سریال سازی در ایران تبدیل شده اند، این بار نیز آمدند تا گوی سبقت را از رقیبان داخلی و ماهواره ای بربایند. داستان این سریال اما این بار در یک روستای خیالی و شگفت انگیز می گذرد. روستایی با نام چشمه قل قل که یکی از قطب های گردشگری کشور است و شهرتش باعث می شود تا پای شخصیت های مهم به آن باز شود. شخصیت هایی چون بان کی مون و رئیس جمهور. «علی البدل» از ابتدا بنا را بر توجه به ظرفیت های بومی در ایجاد اشتغال و اقتصاد درون زا بنا کرد. اینکه هر قطعه و هر سنگ فرش یک روستا طلاست، فقط کافی است تا آن ها را کشف کرد. ضمن اینکه طعنه های سیاسی و اجتماعی نیز چاشنی این روایت شده اند. فضا و اتفاقات این سریال هم با فضای نوروز همخوان است، هم با شعار سال جدید هم جهت است و هم با مسئله مهم پیش رو یعنی انتخابات مناسبت دارد. به طور کلی، «علی البدل» ضمن پاسخگویی به نیاز سرگرمی مخاطب و برخورداری از بار کمدی، پر از ایده و حرف قابل تأمل است. اما این سریال در کارنامه سیروس مقدم یک پیشرفت حساب نمی شود. به طوری که می توان این اثر را منشوری از کارهای قبلی وی و آثار دیگر دانست. رد پای «پایتخت» در «علی البدل» آشکار است. احمد مهران فر در نقش علی البدل با ارسطوی پایتخت تفاوت چندانی نمی کند. همچنان که حال و هوای روستا و مناسبات و به خصوص گریم و طراحی لباس در این سریال به «شب های برره» شباهت دارد. درگیری میان خان ها، ورود بحث های سیاسی و درگیری های انتخاباتی در این سریال همچنین یادآور طرح همین موضوعات در فیلم «ایران برگر» است.
- مرز ملودرام و کمدی کجاست؟
مجموعه نوروزی شبکه دو سیما «مرز خوشبختی» یک سریال جوانانه با لحنی عامه پسند و البته با پس زمینه مضمون جدی و مهم اقتصاد مقاومتی است! کارگردان این سریال، حسین سهیلی زاده نیز همچون سیروس مقدم جزو سریال سازهای پرکار و با تجربه سیماست، و ذائقه و سلیقه مخاطب عام را به خوبی می شناسد. سابقه این کارگردان نشان می دهد که در ساخت سریال های ملودرام تبحر بیشتری دارد. «مرز خوشبختی» هم یک ملودرام است که سعی دارد متناسب با حال و هوای نوروز، به مرز کمدی هم نزدیک شود، اما دقیقا همان لحظاتی که فضای سریال جنبه فانتزی و کمدی پیدا می کند، ضعیف ترین بخش های قصه است. چون نه مخاطب را به خنده وا می دارد و نه موجب شگفت زدگی می شود.
مردم ما و مخاطب های تلویزیون در این سال ها بیشتر به کمدی کلامی خو گرفته اند. اما «مرز خوشبختی» متکی به کمدی موقعیت است. یعنی تلاش دارد تا با خلق صحنه هایی مثل افتادن در جوی آب یا برخورد با قفسه در سوپرمارکت و اتفاقاتی از این دست، کمدی ایجاد کند، اما این تمهیدات، مصنوعی و باسمه ای از آب درآمده اند و جلب توجه نمی کنند. همچنین تم غالب بر این سریال، کلیشه ای است و هیچ ابداع و نوآوری در آن دیده نمی شود. سفر اودیسه وار اما نواخواسته قهرمان سریال و جابجایی او با شخصیتی که با خودِ واقعی اش متفاوت است، ایده فیلم «لیلی با من است» را یادآوری می کند. همچنین در «مرز خوشبختی» هم مثل فیلم «مارمولک» یک مجرم برای پنهان کاری و رسیدن به مقصودش، خود را یک روحانی معمم جا می زند و در این موقعیت، نوعی سیر و سلوک اخلاقی را تجربه می کند و به درک و دریافتی متفاوت از زندگی می رسد.
توجه و بازتاب بخشی از مشکلات جوانان در زمینه هایی مثل اشتغال و ازدواج و همچنین اشاره های داستان به تولید و اقتصاد مقاومتی در قالب یک روحانی جوان که کشاورزی هم می کند، در این سریال ارزشمند است. مضمونی که با عناوین سال های اخیر و به ویژه امسال، همراه و هماهنگ است. توجه دادن نسل جوان به اینکه راه خوشبختی فقط از وسط شهر و کار در کارخانه ها و ادارات نمی گذرد و می توان با خلاقیت و توجه به امکانات بالقوه در روستاها و شهرستان ها هم به مرز خوشبختی رسید، هم راه حلی است که در این سریال مطرح می شود. هر چند که اگر جذابیت زندگی، کار و محیط زیست در این نوع مناطق بیشتر در این سریال به نمایش در می آمد، محتوای سریال هم عمیق تر می شد. آشنازدایی از چهره بازیگرانی چون امیرحسین آرمان و مهدی سلوکی هم تمهید موفق و جالبی در این سریال است. آرمان معمولا در نقش افراد افسرده و جدی بازی می کند، اما این بار بیشتر حالت کمدین یافته و سلوکی هم در نقش یک روحانی حضور یافته است.
مشکل اساسی «مرز خوشبختی» اما فقدان منطق و باورپذیری داستان و ماجراهای این سریال است. به طور مثال، جوان نخبه و تحصیل کرده، به سادگی فریب برادر نامزد خود را می خورد و در سرقت از طلافروشی همکاری می کند. اما بدتر از همه اینکه در یکی از قسمت های سریال، در شرایطی که راننده اتوبوس و کمک او از رفتار نامتعادل این نخبه سارق مشکوک می شوند اما رئیس یک کلانتری، صرفا به خاطر قرار داشتن ابا و عمامه در ساک همراه وی، باور می کند که او یک روحانی است! درحالی که هیچ نشانه ای دال بر چنین کسوتی در این جوان نیست.
- دور همی چهره های ناهمگون
سریال «دیوار به دیورا» که ابتدا «خانه ما» نام داشت به کارگردانی سامان مقدم نیز سریال نوروزی شبکه سوم سیماست. سریالی که به مسئله زندگی مسالمت آمیز گروهی از آدم های متفاوت و با اشاراتی به مفاسد اقتصادی می پردازد. البته آنچه در این سریال مطرح می شود، حرف یا نکته تازه ای ندارد.
«دیوار به دیوار» از آن دست سریال هایی است که معلوم نیست برای چه ساخته می شوند! نه داستان مشخصی دارد، نه محتوای قابل تأملی و نه حتی نکته ای که بتوان با آن مخالفت کرد! سریالی بیشتر شبیه دورهمی چهره های ناهمگون عرصه بازیگری است. از بازیگران شاخص و پرسابقه ای مثل رویا تیموریان و فرهاد آئیش گرفته تا نابازیگرانی چون پژمان جمشیدی و مهدی ژوله در این سریال و زیر یک سقف گرد هم آمده اند. «دیوار به دیوار» همچنین قرار بود کمدی باشد؛ اما حال و هوای کمدی در آن چندان نگرفته است. البته این سریال تنها به تعطیلات نوروز محدود نیست و قسمت های متعددی دارد که بعد از عید ادامه خواهد یافت. الف/گ