تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۲:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۶۶۲۶۵

سال سخت «آیت‌الله»

حامد طبیبی ـ اشاره: تخریب چهره «پیر سیاست» این روزها هیچ حد یقفی ندارد. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سال 90 هم آماج حملات محافل افراطی و عقبه رسانه‌ای آنها بود اما «مرد عبور از بحران»، همچنان به شیوه‌ای که منحصر به خود وی است در برابر آنها ایستاده است؛ ایستادگی که شاید کمتر کسی انتظار آن را داشت. علمای سیاست بر این باورند که امکانات «بازیگری» یک سیاستمدار کارکشته، در ذیل دو مولفه طبقه‌بندی می‌شوند؛ «ابزارها» که به مقبولیت اجتماعی، سیاسی و علمی و قدرت مانور بر اساس میزان پذیرش در حاکمیت و اثرگذاری بر ارکان آن بازمی‌گردد و «نبوغ» و «تدبیر» که سرمایه‌ای تمام نشدنی به شمار رفته و مهارت «بازی‌خوانی» را در اختیار فرد قرار می‌دهد تا به واسطه آن در امر سیاست‌ورزی، «آگاهانه» عمل کرده و هیچ‌ گاه در وضعیت «آچمز» گرفتار نشود. شرایط آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در چند سال اخیر گویای این واقعیت است که اگرچه این چهره استخوان خرد کرده دنیای سیاست، با شیوه جدیدی مواجه شده اما به باور تحلیلگران، در اکثر «میدان‌ها» ـ با در نظر گرفتن ظرفیت فعلی وی ـ ورق را برگردانده و در بدترین حالت، کار را به تساوی کشانده است تا «حریف»، زمین بازی را با حداقل امتیاز ترک کند. در بیانی جزیی‌تر، وزن بالای سیاسی و اجتماعی و نفوذ یکی از «استوانه‌های نظام» در میان اقشار مختلف از اهالی حوزه گرفته تا ساکنان دانشگاه و بخش‌های مختلف جامعه سبب شده تا او نه تنها در مولفه «ابزارها» دست خالی نباشد بلکه با تلفیق آن با «تدبیر» و به مدد تجربه نیم قرن مبارزه و «کار سیاسی»، همچنان به شیوه خود در برابر روش‌هایی که به زیان ملک و مملکت می‌داند ایستادگی می‌کند؛ شیوه‌ای که تقریبا در میان اهالی سیاست و رسانه اتفاق نظر وجود دارد که تنها منحصر به هاشمی است. پرداختن به اتفاقات سال 90 که مستقیم یا غیرمستقیم با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پیوند دارد، نیازمند نقبی گذرا به وقایع گذشته است.

سناریوی دست نامریی

نگاهی هرچند گذرا به ادوار عمر سیاسی رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام به ویژه در سال‌های پس از انقلاب، این نکته محوری را به اثبات می‌رساند که فضاسازی‌هایی که در خصوص وی، خانواده و فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی «هاشمی‌ها» صورت گرفته نتوانسته مانع نقش‌آفرینی او در تحولات گوناگون شود؛ فضاسازی‌هایی که بخش کمتر آن به گردن خود او ارزیابی می‌شود. رئیس‌جمهور دوران سازندگی به اندازه‌ای با جناح راست که خود عضو شورای مرکزی آن یعنی جامعه روحانیت مبارز بود، همراه شد که در تشکیل کابینه دوم خود و در راستای هماهنگی با مجلس «یکدست» چهارم، وزرای کلیدی منسوب به جناح چپ در کابینه مانند مصطفی معین و عبدالله نوری را کنار گذاشت. این باور در میان بسیاری از نیروهای سیاسی وجود دارد که اساسا هاشمی نمی‌تواند با روش خودکامگان در میدان سیاست، با مسائل مواجه شود چه اینکه بالذات، فردی با سعه صدر بالا و اهل تعامل و مداراست و همین شاخصه‌های وی باعث شد، نمایندگان راست‌گرای مجلس چهارم که با شعار «حمایت از هاشمی حمایت از رهبری است» به ساختمان مجلس قدیم گام نهاده بودند به تدریج به منتقدان وی تبدیل شده و بر سر اجرای برنامه‌های او برای سازندگی پس از جنگ، به بیان ایراداتی بپردازند. به هر تقدیر رفتارهای رئیس دولت سازندگی، سبب بروز سوءتفاهم‌هایی میان او و منتقدان شد؛ منتقدانی که در دوم خرداد 76 با محوریت سیدمحمد خاتمی و حمایت مردم، به کرسی‌های ریاست جمهوری، شوراها و مجلس دست یافتند و مدتی میان آنها و هاشمی، اختلافاتی بروز کرد اما به سبب همان روحیه تعامل‌گرایانه و مداراجویانه‌ این چهره با تجربه عالم سیاست، این شکاف بسیار سریع‌تر از آنچه تصور می‌شد ترمیم شد و در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84، همسویی حداقلی بین او و اصلاح‌طلبان شکل گرفت که البته به سبب ناکامل بودن، نتوانست چند کاندیدای در اردوگاه منتقدان را به کاندیدای واحد که احتمالا هاشمی بود بدل سازد. به هر حال آنچه «رای منفی» هاشمی عنوان می‌شد، ورود دوباره او به مجموعه پاستور را با مشکلاتی مواجه ساخت. این اتفاق نظر در میان تحلیلگران مستقل وجود دارد که دلیل وجود نگاه تردید‌آمیز در بخش‌هایی از جامعه نسبت به هاشمی در مقطع سال 84 و پیش از آن، به سناریویی قدیمی بازمی‌گردد؛ سناریویی که توسط محافلی اجرا شد که حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را به سبب آگاهی از فراز و فرودهای انقلاب و چهره‌های اصلی آن، به صلاح خود نمی‌دانستند. اینکه وی با همان ابزار «درایت» به انضمام، «قدرت بازی‌خوانی» به خوبی «انحراف» را تشخیص می‌دهد. تصویری از «هاشمی‌ها» در جامعه در طول سال‌های بعد از درگذشت رهبر فقید انقلاب ترسیم شد تا تئوری خیالی «همیشه پای هاشمی در میان است» را به ویژه در میان اقشار فرودست جامعه، واقعی جلوه دهند و البته به دلیل صرف‌نظر کردن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در معرفی خود و خنثی‌سازی این «سمپاشی‌ها»ی سیاسی، تا حدودی نیز در نظر جامعه موثر افتاد.

آقای مهدوی کاندیدای من است

تغییر رئیس در آخرین اجلاسیه مجلس خبرگان در سال 89، اتفاقی بود که بازتاب آن در سال 90 دیده شد و با توجه به اینکه «سالنامه‌ها»ی نشریات همگی تا آن مقطع منتشر شده یا زیر چاپ بودند، امکان پرداخته شدن نیافت تا در صفحات امسال آنها، به آن پرداخته شود. این دوره از مجلس خبرگان ـ دوره چهارم ـ اکنون سومین رئیس را بر کرسی ریاست می‌بیند. دوره‌ای که انتخابات آن همزمان با انتخابات شوراهای سوم در آذرماه سال 85 برگزار شد. اهمیت آن انتخابات در این بود که پس از تغییر در هرم سیاسی کشور که خروجی انتخابات ریاست جمهوری نهم بود، به تدریج زمزمه انتقادات از برخی ناکارآمدی‌های جریان حاکم بالا گرفت. تهرانی‌ها به عنوان سیاسی‌ترین شهر برگزارکننده انتخابات، بار دیگر نام آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در رده دوم فهرستی انتخاباتی می‌دیدند؛ فهرست جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که مرحوم آیت‌الله مشکینی، سرلیست آن بود و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نفر دوم آن. نکته مهم آن انتخابات این بود که مردم تهران، 500 هزار رای بیش از نفر دوم رای آورده در تهران، به حساب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ریختند. این اتفاق در میان برخی ناظران به عنوان جبران شیوه عمل جامعه در انتخابات سال 84 تعبیر شد. پس از درگذشت آیت‌الله علی مشکینی، اعضای خبرگان با اجماع، هاشمی را به ریاست این مجلس برگزیدند، آن هم در شرایطی که زنجیره سایت‌های افراطی از ماه‌ها قبل بار دیگر پروژه تخریب هاشمی را کلید زده بودند. وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم اما، فضا را بار دیگر دگرگون ساخت چه اینکه برای برخی محافل، پسوند «رئیس توامان مجمع تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری» قابل تحمل نبود. آنطور که محمد هاشمی برادر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌گوید «از ماه‌ها قبل از اسفند 89، برخی افراد تحرکاتی را آغاز کردند تا ایشان دیگر رئیس مجلس خبرگان نباشد و در رسانه‌های خود، این بازی را تشدید کردند. با این حال بسیاری از اعضای خبرگان که اکثریت نیز بودند، به آقای هاشمی پیغام دادند که از فشارها تاثیر نمی‌پذیرند و رای آنها، تداوم ریاست آقای هاشمی است اما ایشان به دلیل اینکه سال‌ها در کنار آیت‌الله مهدوی‌کنی در جامعه روحانیت حاضر بودند، شکست آقای مهدوی را شکست خود می‌دانستند. از سوی دیگر آقای مهدوی هم علاقه‌مند نبود تا کاندیدای طیف افراطی باشد و از این مساله اکراه داشت. آقای هاشمی به ایشان گفت که من شما را کاندیدا می‌کنم و بدین سان، توطئه محافل شناخته شده افراطی را ناکام گذاشت. آقای هاشمی هر کجا که بین منافع خود و نظام و مردم قرار گیرد، از خودشان صرف‌نظر می‌کنند چرا که نیازی به اینگونه سمت‌ها ندارند و وقتی تکلیفی به گردن نداشته باشند، داوطلب هیچ سمتی نمی‌شوند». بدین‌ سان در روزهای پایانی اسفند 89، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ریاست خبرگان را واگذار کرد و در اجلاسیه شهریورماه به عنوان یک عضو عادی، حاضر شد.

اساسنامه‌ای که عوض شد

با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در سال 84، وی تو��ه ویژه خود را نهادی علمی معطوف کرد که آن را وابسته به رقیب خود یعنی آیت‌الله هاشمی می‌دید. ابتدا مساله، شهریه دانشگاه آزاد بود و جمله معروف خود را در یکی از سفرهای استانی بیان کرد که «اگر آقای جاسبی شهریه‌ها را پایین نیاورد، تصمیم انقلابی خواهم گرفت». با این حال استارت تغییر رئیس دانشگاه آزاد به عنوان بزرگترین دانشگاه غیرمتمرکز جهان از همان جا زده شد. کش و قوس‌های دانشگاه آزاد با تشکیل جلسه موسوم به «جماران» توسط هیات موسس که در آن چهره‌هایی چون سیدحسن خمینی، آیت‌الله موسوی‌اردبیلی و... حضور داشتند، به پایان رسید و منتقدان ناچار به عقب‌نشینی شدند. با این حال انتخابات ریاست جمهوری دهم، موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد مصوبه مجلس هشتم در این زمینه و سپس ابطال آن و همچنین سپردن آن به هیات فقهی به ریاست رئیس قوه قضاییه، وقف را از دستور کار خارج کرد و اصلاح اساسنامه در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت. بر این اساس بود که در ترکیب هیات امنا تغییراتی حاصل شد بی‌آنکه هیات موسس مانند هر شرکت یا موسسه انتفاعی و غیرانتفاعی، اکثریت را داشته باشد. تنها سه عضو از ده عضو هیات امنای جدید این دانشگاه، از میان اعضای موسس برگزیده شدند و این ترکیب پیشاپیش، تکلیف رئیس جدید و گرایش آن را روشن می‌کرد هرچند وزن غیرقابل انکار موسس اصلی دانشگاه آزاد، خروجی نخستین جلسه هیات امنای جدید را، حکم ریاست هاشمی رفسنجانی بر هیات امنا قرار داد. با این حال آیت‌الله هاشمی با خوشبینی تاکید می‌کرد: «تحرکات سال‌های اخیر علیه دانشگاه آزاد، در برابر سختی‌های 29 سال عمر این دانشگاه، هیچ است». به رغم این اظهارات، پایان ریاست جاسبی بر این دانشگاه عظیم سرانجام در دی‌ماه رخ داد و در حالی که نظر هیات موسس، ریاست دکتر حمید میرزاده بود، در جلسه هیات امنا رای‌گیری شد و فرهاد دانشجو رئیس دانشگاه تربیت مدرس در دولت نهم و برادر وزیر علوم به عنوان رئیس انتخاب شد. استدلال هیات موسس و در رأس آنها، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی این بود که با توجه به پیچیدگی‌های اداره دانشگاه آزاد، گزینه‌ای از میان مدیران فعلی دانشگاه انتخاب شود اما مرغ برخی اعضای هیات امنا یک پا داشت و در شبی که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اعتقاد داشت همه گزینه‌های ریاست باید به جلسه بیایند و برنامه‌های خود را ارائه کنند، 6 عضو منصوب شورای انقلاب فرهنگی به ریاست دانشجو رای دادند. طرفه اینکه خود دانشجو نیز عضو هیات امنا بوده و به ریاست خودش رای داده بود. در این میان و تا لحظه تنظیم این گزارش، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از امضای حکم ریاست وی امتناع ورزیده و رایزنی‌ها در این خصوص نیز بی‌نتیجه مانده است.

از فیلترینگ سایت تا دادگاه فائزه هاشمی

شرایط سیاسی نیز مانند سال‌های 88 و 89، با تداوم انتقادات علیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در حال پیش رفتن است. اگر روزگاری بیان برخی «نکات» در نماز جمعه تاریخی پس از انتخابات توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، سبب جدایی او از سمت امامت جمعه تهران شد، دی‌ماه 90، قرار دادن فرازهای این خطبه‌ها و برخی دیگر از اظهار نظرهای تاریخی وی روی پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سبب شد این پایگاه فیلتر شده و از دسترس کاربران خارج شود. دادستان کل کشور دلیل این اقدام را، ذکر عناوین مجرمانه روی سایت عنوان کرد. همزمان، دادگاه فائزه هاشمی که به دلیل حوادث پس از انتخابات، متهم بود برگزار و دارنده رای نخستن تهران در انتخابات مجلس پنجم به 6 ماه حبس تعزیری محکوم شد. به همه اینها باید سپری شدن ماه‌های پایانی دور پنجم نهاد مصلحت‌سنج نظام را هم اضافه کرد. دوره‌ای که پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم آغاز شد. در آن مقطع، تغییراتی در صحنه سیاسی کشور رخ داد که تا حدودی، خارج از گمانه‌زنی‌ها و المان‌های آشکار این عرصه بود و هم از این رو بود که مجمع، اعضای آن و در راس آنها آیت‌الله هاشمی رفسنجانی روزهایی را تجربه کردند که از زمان تاسیس مجمع در سال 66 تا امروز، برای آن قرینه‌ای نیافته‌اند. اگرچه این روند در کل فضای سیاسی کشور قابل رصد کردن است اما نزدیکان رئیس مجمع تاکید می‌کنند که تخریب وی اتفاقی تازه نیست و از سال 1354 تاکنون رواج داشته اگرچه افراد، ظاهر و سمت آنها و البته رسانه‌ و تاکتیک‌های به کار گرفته شده، ویژگی «به روز شدن» را داشته است. طرفه اینکه این بار جریان منتقد و بخش‌هایی از جامعه که در سال‌های اخیر به جمع هواداران هاشمی پیوسته‌اند معتقدند که مجمع بیشتر تحت تاثیر هاشمی است تا رئیس آن، تحت تاثیر این جایگاه. آتش‌سوزی در یکی از اتاق‌های مجمع در سال جاری نیز یکی از اتفاقات پرحاشیه دیگر بود که با اظهارات وزیر اطلاعات، وارد فاز متفاوتی شد. اما اینکه چرا بار دیگر، روند تخریب رئیس مجمع، فزونی گرفته را برخی بی‌ارتباط با مواضع او در خصوص انتخابات مجلس نهم نمی‌دانند، انتخاباتی که اولین مورد پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم بود و با در نظر داشتن این گزاره، مصادف شدن فیلترینگ سایت، دادگاه فائزه، تلاش ارگان دولت برای پیش کشیدن دوباره نام هاشمی، تلاش برای تغییر در ریاست دانشگاه آزاد، بهتر قابل تحلیل است. انتخابات مجلس نهم و عدم حضور گسترده چهره‌های نزدیک به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به عنوان کاندیدا، یکی دیگر از دلایل حملات به وی عنوان می‌شود چه اینکه او بارها از الزامات انتخابات در سال جاری سخن گفته و در مواجهه با شایعه‌سازی‌ها تاکید کرده است، له یه علیه هیچ کاندیدایی اظهار نظر نخواهد کرد. «آیت‌الله» اما متفاوت از گذشته عمل می‌کند. او با تخریب‌ها بیگانه نیست و همواره با افراطیون، مواجه بوده است. این دیدگاه در میان سیاسیون اصلاح‌طلب، میانه‌رو و نیروهای منتقد وجود دارد که او در 2 سال گذشته، پایگاه اجتماعی خود را بازسازی جدی کرده است. «سیاست‌دان» در سال آغازین دهه 90 نیز بر همین مدرا حرکت کرده است و کلیدواژه «مردم» را در هر سخنرانی یا موضع‌گیری، از گفتار خود خارج نساخته است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات