پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ اگر تاريخ، قوانين اساسي و سخنراني هاي رهبران کشورها مورد مطالعه قرار گيرد مواردي به عنوان اهداف نهايي حکومت ها تبيين مي شود به نام آرمان هاي غايي که سعي حکومت ها اجرايي شدن آن هاست.جمهوري اسلامي ايران هم از اين قاعده مستثنا نيست.حتي از قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آرمان هاي انقلاب در شعارهاي مردم و سخنراني هاي امام خميني(ره)و بزرگان نظام بيان شده است.در طول رهبري امام و بعد از امام و حتي تا زمان حال گاها برخي افراد و محافل خواسته و ناخواسته در خارج و داخل کشور سعي کردنند در آرمانهاي ملت و انقلاب تشکيک کنند. بنابراين ضروريست به بررسي مفهوم آرمان خواهي از منظر امام خامنه اي بپردازيم.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: "امروز آرمانها و آرزوهاي امام، از هر چيز ديگر زندهتر است؛ دنيا هم از آنها ميترسد. خبرگزاريهاي جهان و محافل تحليلگر سياسي، ايران را زير ذرهبين گذاشتهاند و لحظهبهلحظه تحليلي را منتشر ميکنند. آنها بدروغ ميگويند رهبر جديد چنين و چنان خواهد کرد؛ بعد که ديدند آنگونه نشد و راه و هدف ما، راه و هدف امام است و توصيههاي او را به کار ميبنديم و همواره او را معلم خود ميدانيم، لحن گفتارشان عوض شد! آنها از شخص امام، به خاطر آن آرمانها ميترسند. ما همان راهي را که آن بزرگوار رفت، ادامه خواهيم داد؛ زيرا برتر و والاتر و شيرينتر و مقدستر و شايستهتر از آرمانهاي او سراغ نداريم"(.۱۳۶۸/۰۳/۱۸بيانات در مراسم بيعت جمعي از نيروهاي نظامي)اين گفتار به طرز شگفت آوري تا الان هم صدق ميکند.
چرا آرمان خواهي ضرورت دارد؟
يکي از عناصر ضروري در ساخت هويت يک ملت بحث ذخيره معنويت در وجود آحاد يک است . در همين راستا مقام معظم رهبري از آرمانخواهي به عنوان مقدمه معنويت افزايي و بالتبع آن ساخت هويت ملت ياد مي کنند: "اگر ذخيرهي معنوي در وجود انسان از حد لازم پايينتر رود، انسان دچار لغزشها و گمراهيهاي بزرگي خواهد شد. معنويت در وجود يک انسان، براي او مايهي هدفدار شدن است؛ زندگي او را معنا ميکند و به آن جهت ميدهد. همچنان که آرمانهاي معنوي و اخلاقي، زندگي يک جامعه و يک کشور و يک ملت را جهتدار ميکند؛ به تلاش و مبارزهي آنها معنا ميدهد و براي انسان هويت ميسازد. وقتي يک ملت و يک کشور از آرمانهاي اخلاقي و معنوي تهي شد، هويت حقيقي خود را از دست ميدهد و مثل پر کاهي ميشود؛ گاهي به اين طرف، گاهي به آن طرف ميرود، گاهي دست اين، گاهي هم دست آن ميافتد."( ۱۳۸۱/۰۷/۱۷ -بيانات در ديدار جمعي از پاسداران)
آرمان کلان جمهوري اسلامي ايران؛ ايجاد تمدن اسلامي
رهبر معظم انقلاب آرمانها را به دو دسته آرمان درجه يک و آرمانهاي خرد تقسيم بندي مي کنند و اين مجموعه از آرمانها را در يک منظومه و سلسله مراتب ترسيم مي کنند . همچنين ايشان در سخنانشان آرمان کلان جمهوري اسلامي ايران را ايجاد تمدن اسلامي مي دانند که براي تحقق آن نياز به تحقق يکسري آرمانهاي درجه يک احساس مي شود.
ايشان در اين زمينه مي فرمايند: "آرمانهاي نظام اسلامي - كه در حقيقت آرمانهاي اسلامي است - يك منظومهاي است، يك مجموعهاي است، مراتب مختلفي هم دارد؛ بعضي از اينها اهداف غائيتر و نهائيترند، بعضيها اهداف كوتاهمدتند( آرمان خرد)، اما جزو آرمانهايندهمهي اينها را بايد دنبال كرد.
مؤلّفهي اوّل عبارت است از آرمانها و اهداف نظام جمهوري اسلامي؛ كه اين اهداف و آرمانها مطلقاً نبايستي از نظر دور بشود؛ كه آرمان نظام جمهوري اسلامي را ميشود در جملهي كوتاهِ "ايجاد تمدّن اسلامي" خلاصه كرد. تمدّن اسلامي يعني آن فضايي كه انسان در آن فضا از لحاظ معنوي و از لحاظ مادّي ميتواند رشد كند و به غايات مطلوبي كه خداي متعال او را براي آن غايات خلق كرده است برسد؛ زندگي خوبي داشته باشد، زندگي عزّتمندي داشته باشد، انسان عزيز، انسان داراي قدرت، داراي اراده، داراي ابتكار، داراي سازندگي جهان طبيعت؛ تمدّن اسلامي يعني اين؛ هدف نظام جمهوري اسلامي و آرمان نظام جمهوري اسلامي اين است. " (۱۳۹۲/۰۶/۱۴ بيانات در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري)
آرمانهاي درجه يک جمهوري اسلامي ايران
"آرمانهاي نظام اسلامي - كه در حقيقت آرمانهاي اسلامي است - يك منظومهاي است، يك مجموعهاي است، مراتب مختلفي هم دارد؛ بعضي از اينها اهداف غائيتر و نهائيترند، بعضيها اهداف كوتاهمدتند، اما جزو آرمانهايند؛ همهي اينها را بايد دنبال كرد. مثلاً فرض بفرمائيد جامعهي عادلانه و عادل و پيشرفته و معنوي - با اين خصوصيات - خب، يك آرمان است؛ جزو آرمانهاي درجهي يك و جزو برترين آرمانها است. (۱۳۹۲/۰۵/۰۶بيانات در ديدار دانشجويان)
1- ايجاد جامعه اي عادل
"اسلام در پي آن است كه اولاً يك جامعهاي ايجاد كند كه عادلانه اداره شود؛ يعني مسئولان و مديران جامعه به عدالت رفتار كنند؛ ثانياً خود جامعه، جامعهي عادلي باشد - عدالت مخصوص مديران نيست؛ آحاد مردم هم بايد نسبت به يكديگر عدالت داشته باشند"(۱۳۹۲/۰۵/۰۶بيانات در ديدار دانشجويان)
2- احياء جامعه اي معنوي
"اسلام همچنين در پي ايجاد جامعهي معنوي است. در نظام اسلامي، جامعه، هم عادلانه اداره ميشود، هم در درون خود جامعهي عادلي است، هم جامعهي پيشرفته است، هم جامعهي معنوي است؛ يعني از معنويت سيراب است، برخوردار است؛ معنويتي كه موجب ميشود انسان اهداف حقير مادي و شهوات روزمرهي زندگي را اهداف بلند خود نشمارد؛ هدفهاي والاتري، هدفهاي بالاتري براي او مطرح باشد؛ ارتباط آحاد انسان، ارتباط دلها با خدا، محفوظ باشد؛ اين جامعهي مورد نظر اسلام است. خب، اين شد يك آرمان. البته يك چنين جامعهاي آنوقت الگو هم خواهد شد. اگر ما بتوانيم با كوشش جمعي، يك چنين جامعهاي را بهوجود بياوريم - كه البته به نظر من كاملاً ممكن و كاملاً قابل تحقق و عملي است و بخش زيادي هم ما در اين زمينه پيش رفتيم - اين جامعه الگو خواهد شد؛ نه فقط براي جوامع مسلمان و كشورهاي مسلمان، بلكه حتّي براي كشورهاي غير مسلمان. خب، ايجاد يك جامعهاي با اين خصوصيات، يكي از آرمانهاست"(. ۱۳۹۲/۰۵/۰۶بيانات در ديدار دانشجويان)
3- ايجاد جامعه اي پيشرفته
" آنگاه جامعه، جامعهي پيشرفتهاي باشد. اسلام بههيچوجه برنميتابد جامعهي عقبافتادهي در مسائل علمي، در مسائل سياسي، در مسائل تمدني و در هر عرصهي ديگري را؛ اسلام دنبال ايجاد يك جامعهي پيشرفته است؛ بخش مهمي از احكام اسلام اين را فرياد ميزند. بنابراين، اين جزو آن مجموعهي كلان جامعهي اسلامي است." (۱۳۹۲/۰۵/۰۶بيانات در ديدار دانشجويان)
4- استقلال همه جانبه
"يکي ديگر از آن آرمانها، استقلال همه جانبه است. ما بايد به ملتها نشان بدهيم و بگوييم که ميتوانيم در راه استقلال حرکت کنيم و استقلال همه جانبه داشته باشيم. اين، يکي از کارهاي واجب و لازم است"(.۱۳۶۸/۱۱/۰۹بيانات در ديدار مسئولان و کارگزاران نظام)
آرمانهاي خرد جهموري اسلامي ايران
مقام معظم رهبري در سلسله مراتب آرمانهاي جمهوري اسلامي ايران بعد از ترسيم آرمانهاي درجه يک به بيان آرمانهاي خرد ج.ا.ايران مي پردازند که عبارتند از: "اقتصاد مقاومتي است، يك آرمان خُرد است. با اينكه خود اقتصاد مقاومتي چيز مهمي است، اما در واقع در ذيل آن آرمان قبلي تعريف ميشود. سلامت در جامعه، صنعت برتر، كشاورزي برتر، تجارت پر رونق، علم پيشرو، اينها همهاش جزو آرمانها است. نفوذ فرهنگي در جهان، نفوذ سياسي در جهان و در منظومهي سياسي سلطه در عالم، اينها همهاش جزو آرمانها است."( ۱۳۹۲/۰۵/۰۶بيانات در ديدار دانشجويان)
"وقتي ميگوئيم آرمان، ذهن ما به يك امر غير قابل تعريفِ دور از دسترسي نرود؛ آرمان يعني اينها، اينها همه آرمانهايند؛ البته در درجات مختلف.مجموعهي اين خواستهها و هدفها، منظومهي آرماني اسلام را تشكيل ميدهد. شما براي هر كدام از اينها كه تلاش كنيد، تلاش براي آرمانها كردهايد. آن مجموعهاي كه فرض كنيم در راه اقتصاد مقاومتي كار ميكند، يا آن مجموعهاي كه در زمينهي گسترش فرهنگ انقلابي و اسلامي در دنياي اسلام تلاش ميكند، اينها همه دارند كار آرماني ميكنند. آن كسي كه همين تلاش را در زمينهي سياسي و ديپلماسي دارد انجام ميدهد، كارش آرماني است. آن كسي كه فرضاً در زمينهي سلامت تلاش ميكند، دارد كاري براي آرمانها انجام ميدهد. آرمانها اينهايند؛ مجموعهي رتبههاي مختلف براي آرمانها، و همه لازم"(۱۳۹۲/۰۵/۰۶بيانات در ديدار دانشجويان)
آرمانگرايي واقع نگر
جمع كردن ارزش ها و واقعيت ها يكي از مباحث بسيار مهمي بوده كه از اوايل انقلاب ذهن بسياري از نخبگان را به خود متوجه كرده است. ارزش ها (به عنوان آرمان ها) و واقعيت ها دو بال پرواز از منافع ملي در گستره سياسي هر كشور بوده است. راهبرد مقاومت فعال را ميتوان راهبردي برآمده از آرمانگرايي واقعنگر در سياست خارجي دانست. جلوه آرمانگرايي در اين راهبرد در غالب پايبندي به اصول و ارزشهاي کلان سياست خارجي کشور و پرهيز از تن دادن به تلاشهاي ادغامگرايانه در نظام جهاني ظاهر ميشود و بعد واقعبينانه آن در قالب اتخاذ مجموعهاي از تاکتيکهاي هوشمندانه و توجه به زيرساختها و بسترهاي داخلي مقاومت. با مروري بر گفتمان مقام معظم رهبري در سالهاي رهبري ايشان، بهراحتي ميتوان شاهد تبيين ابعاد راهبرد مقاومت فعال بهعنوان راهبرد يک سياست خارجي آرمانگرا و در عين حال واقعنگر بود. ايشان بارها در عين تاکيد بر ضرورت حفظ و پايبندي به اصول و پايبندي و پرهيز از تجديدنظرطلبي در اصول به نام واقعگرايي، همواره بر پيگيري مقاومت و اهداف ذيل آن در فضايي واقعنگر، عقلاني، با درک تمام جوانب تاکيد داشتهاند.
رهبر انقلاب بر ضرورت توجه مسئولان به راهبرد چيزي که در اين حرکتِ سيوسه ساله انسان مشاهده ميکند، درسي که انقلاب داد و امام بزرگوار باقي گذاشت، اين است که در اين حرکت سي و سه ساله، آرمانها و آرزوهاي عظيمي که اسلام آنها را به ما القاء ميکند و تعليم ميدهد، از نظر دور نماند؛ در عين حال واقعيتهاي موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت؛ اين کمک کرد به اين که اين حرکت بتواند ادامه پيدا کند؛ يعني ترکيب آرمانخواهي و آرمانگرائي با واقعبيني. يک حرفي را سر زبانها انداختند، دربارهاش نوشتند و گفتند؛ الان هم انسان در گوشه و کنار ميشنود که ملاحظهي واقعيتهاي جامعه و جهان، با آرمانگرائي نميسازد. آرمانگرائي را اشتباه کردند با رؤياگرائي. آنچه که ما ميخواهيم دنبال کنيم و اصرار بر آن داريم، اين است که واقعبيني، مشاهدهي واقعيات جامعه و جهان، با آرمانگرائي و تعقيب آرمانها و آرزوهاي بزرگ ملت ايران هيچگونه تنافي و تعارضي ندارد. اگر ما توانستيم آرمانگرائي را با واقعبيني و واقعگرائي همراه کنيم، ترجمهي عملياتياش ميشود اينکه ما تدبير را با مجاهدت ترکيب کنيم؛ هم مجاهدت کنيم و مجاهدانه حرکت کنيم، هم اين حرکت مجاهدانه در يک چهارچوب تدبيرشدهاي قرار بگيرد؛ که اين، آگاهي عمومي، آگاهي دستاندرکاران، همراهي دلها و زبانها در همهي عرصهها را مي طلبد(. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳ بيانات در ديدار کارگزاران نظام)
آرمانخواهي؛ فلسفه وجودي حکومت در اسلام
" قدم بعدي تشکيل حکومت است؛ اما تشکيل حکومت، هدف نيست نکتهي اساسي اين جاست تشکيل حکومت براي تحقق آرمانهاست. اگر حکومت تشکيل شد، ولي در جهت تحقق آرمانها پيش نرفت، حکومت منحرف است. اين يک قاعدهي کلي است؛ اين معيار است. ممکن است تحقق آرمانها سالهايي طول بکشد؛ موانع و مشکلاتي بر سر راه وجود داشته باشد؛ اما جهت حکومت - جهت و سمتگيري اين قدرتي که تشکيل شده است - حتما بايد به سمت آن هدفها و آرمانها و آرزوهايي باشد که شعار آن داده شده است و داده ميشود و در متن قرآن و احکام اسلامي وجود دارد. اگر در آن جهت نبود، بلاشک حکومت منحرف است. معيار، اين است که عدالت اجتماعي و نظم متکي بر قانون به وجود آيد و مقررات الهي همه جا مستقر شود"(.۱۳۷۵/۰۹/۱۹بيانات در ديدار کارگزاران نظام)
"همچنين بيان داشتند: " حکومت اسلامي، حکومت قرآن و حکومت فقه و فقيه و حکومت علم و عدل است.حکومت براي گسترش آرمانهاي اسلامي است .تشکيل حکومت اسلامي، آرزوي همهي اولياءالله در طول تاريخ بوده است" (.۱۳۷۴/۰۹/۱۶بيانات در ديدار جمعي از روحانيون)
آرمانگرايي مولفه کليدي در تصميم گيري مسئولان کشور
مقام معظم رهبري به عنوان تعيين کننده راهبردها و سياست هاي کلان نظام جمهوري اسلامي مولفه هايي را براي تصميم گيري و اجراي همه مسئولان در نظر گرفتند ايشان با اشاره به سه مولفه کلان «آرمانها و اهداف نظام جمهوري اسلامي»، «راهبردهاي عمومي و کلي» و « واقعيات» وظيفه همه مسئولين و دولت جمهوري اسلامي ايران را در نظر گرفتن آنها در نظام تصميم گيري و اجرا مي دانند.
امام خامنه اي در اين زمينه مي فرمايند: «آنچه ما تصوّر ميكنيم كه وظيفهي ما است، وظيفهي مجموعهي مسئولان كشور است، وظيفهي دولت جمهوري اسلامي است، اين است كه اين سه مؤلّفهي بزرگ را براي همهي تصميمگيريها و همهي اقدامها در نظر داشته باشد: مؤلّفهي اوّل عبارت است از آرمانها و اهداف نظام جمهوري اسلامي...مؤلّفهي دوّم عبارت است از راههايي كه ما را به اين اهداف ميرساند؛ راهبردهاي عمومي و كلّي.... [و سوّم] واقعيات، واقعيات را هم بايد ديد.» (بيانات معظم له در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري ۱۳۹۲/۰۶/۱۴)
انحراف از ارزش " آرمانخواهي "
در مباحث فرهنگي همواره مطرح مي شود که با دو گونه تغيير ارزشي روبروايم که يکي از آنها «انحراف از ارزشها» است که تغييرات منفي و مشکلاتي است که در مظاهر فرهنگي رخ ميدهد، مثلا حجاب ارزش شناخته شده و برتر و اجتماعي است و اگر چند نفر بيحجاب هم وجود دارند بايد بگوييم انحراف از ارزش رخ داده است و به اين معناست که رفتارهايي بر خلاف ارزشهاي جامعه انجام شده است.
در جائي ديگر موضوع شديدتر ميشود و آن «انحراف در ارزشهاست» که ديگر خود ارزش، ارزش محسوب نميشود و انحراف بنيادي است مثلا حجاب ديگر در جامعه ارزش اجتماعي نباشدکه در اينجا مسئله بنياديتر است و انحراف در ارزش ايجاد شده است و نياز به بازسازي خود ارزش است.
در همين راستا هم مقام معظم رهبري در مورد انحراف در ارزش آرمانخواهي بيان مي فرمايند: " اگر آرمانگرايي، به بيزاري از آرمانها تبديل شود، ديگر آن نخواهد بود؛ يک چيز ديگر خواهد شد؛ حالا اگر شکلش هم نو باشد، باطنش ارتجاع و کهنگي و پوسيدگي و کهنهپرستي است. اين جنبش بايد دنبال آرمانها باشد؛ يعني دنبال عدالت، دنبال مساوات، دنبال آزادي معنوي، دنبال آزادي اجتماعي، دنبال عزت اجتماعي، دنبال سرآمد شدن ملي در جهان. اگر آن حالت صفا و خلوص، به حالت معاملهگري و به بازيهاي متداول سياسي تبديل شد - که آدمهايي که سني از آنها گذشته، اين بازيها را ميشناسند؛ اما آن جواني که تازه وارد ميدان ميشود، خيال ميکند که اينها کارهاي جديدي است و کسي هم نميفهمد؛ نه، کارهاي دستماليشدهي کهنه است؛ کارهاي احزاب قدرتطلب پوسيدهي اينطوري است - ديگر آن نخواهد بود" (.۱۳۷۸/۰۹/۰۱بيانات در ديدار دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف)
ماموران تاثير گذار
يکي از مفاهيم وابسته به حوزه فعاليتهاي پنهان و اطلاعاتي بحث ماموران تاثير گذار است . در واقع مامور تاثير گذار منبع جذب شده توسط سرويس اطلاعاتي حريف محسوب مي شود که به کمک کشور حريف بعد از ورود به سيستم سياسي يا اطلاعاتي کشور هدف, مراتب پيشرفت و ترقي شغلي را طي مي کند و به درجات بالاي مديريتي براي تاثير گذاري در تصميم گيري ها و انحراف ايجاد کردن در سيستم سياسي يا اطلاعاتي نائل مي شود و پيامدهاي منفي زيانباري را براي کشور هدف ايجاد مي کند. با بهره گيري از اين مفهوم استيجاري از حوزه مطالعاتي امنيت ملي مي توان به بخشي از سخنان رهبري نگاهي دقيق تر افکند.
ايشان در اين باره مي فرمايند: " يکي از توطئههاي دشمن در چند سال اخير اين بوده است که بتواند آدم هاي نامعتقد به آرمان اسلامي را در صفوف مسؤولان بالاي کشور نفوذ دهد؛ براي اينکه انسجام مديران ارشد کشور به هم بخورد. اين خطر بزرگي است. البته مديران کشور هم مثل بقيهي مردم در هر مسألهاي آراء و عقايدي دارند و عقايد آنها براي خودشان محترم است؛ ولي دو نکته وجود دارد: يکي اينکه اگر کسي در نظام جمهوري اسلامي در مسؤوليتي مشغول کار است، ولي آرمانهاي نظام جمهوري اسلامي را آنگونه که امام بزرگوار ترسيم کرده است و در قانون اساسي تجسم پيدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست براي او حرام شرعي است. آنجايي که صحبت از مسائل اساسي نظام اسلامي است، آنجايي که وحدت دين و سياست مطرح است، آنجايي که اصول قانون اساسي مورد نظر است، آنجايي که الزام به تبعيت از دين و شريعت مطرح است، اگر يک مسؤول عقيدهاي غير از اين دارد، ميتواند شهروند جمهوري اسلامي باشد - مانعي ندارد - اما نميتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤوليتهاي بالا. مديران ارشد، نمايندگان مجلس و مسؤولان عاليمقام قوهي قضايي، درعينحال که مسؤوليت مهمي در نظام جمهوري اسلامي دارند، نميتوانند به آرمانهاي نظام جمهوري اسلامي و اصول قانون اساسي اعتقادي نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر ميگذارد".(۱۳۸۰/۰۸/۰۸ بيانات در ديدار مردم اصفهان)
تمايز آرمانخواهي با پرخاشگري
" آرمانگرائي را با پرخاشگري اشتباه نکنيم؛ تصور نکنيم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکنتر است؛ نه. ميتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعينحال پرخاشگر هم نبود. در آيهي شريفه ميفرمايد: «اشدّاء علي الکفّار». «اشداء» جمع «شديد» است. شديد يعني سخت، سخت يعني نفوذناپذير. هر جسمي که سختتر باشد، وقتي با جسم ديگري اصطکاک پيدا کرد، در آن جسم ديگر اثر ميگذارد، اما از آن جسم اثر نميپذيرد. همهمان اينجوري باشيم؛ اشداء باشيم. اما شديد بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معناي دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نيست".( ۱۳۹۱/۰۵/۱۶ بيانات در ديدار دانشجويان)