تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۷۲۵۹۱
تجدیدنظرطلبان هجمه مقدسات را همچنان دنبال می‌کنند

روزنامه‌های زنجیره‌ای می‌خواهند «شارلی»‌های داخلی باشند


نویسنده: سعید همتی

حوادث اخیر پاریس همچنان یکی از خطوط مهم خبری در سراسر دنیاست و در فضای رسانه‌ای داخل هم بازتاب فراوانی داشته و همچنان موج‌های خبری آن فضای رسانه‌ها را به خود مشغول ساخته است.

در این حادثه تروریستی که سه روز پیش واقع شده 17 نفر کشته شدند و ساعت‌ها مردم فرانسه در اضطراب این جنایت هولناک قرار داشتند. تروریست‌ها علت حمله به دفتر نشریه شارلی را انتشار مکرر کاریکاتورهای موهن از شخصیت‌های مورد احترام اسلام و به خصوص پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) عنوان کرده بودند.

اما متأسفانه روز گذشته شماره تازه نشریه فکاهی «شارلی ابدو» با کاریکاتور تازه‌ای از پیامبر گرامی اسلام(ص) در روی جلد منتشر شد و در صفحه نخست این نشریه کاریکاتوری از پیامبر(ص) طراحی شده که نوشته‌ای با عنوان «من شارلی هستم» در دست دارد. «ژرارد بیارد» سردبیر این نشریه به خبرنگاران می‌گوید: خوشحالیم که مجله درآمده و خوشحالیم که توانسته‌ایم چنین کنیم و به این هدف برسیم. سخت بود. چیدن صفحه اول مشکل بود چون باید چیز تازه‌ای را بیان می‌کرد، حوادثی را که پشت سر گذاشته‌ایم منعکس می‌کرد. اگرچه تصمیم شارلی ابدو برای انتشار کاریکاتور دیگری از پیامبر(ص) خشم مسلمانان را در پی داشته اما متأسفانه جماعتی در داخل نه تنها از اینگونه اقدامات ضد اخلاقی و انسانی اعلام تنفر نمی‌کنند بلکه در موضعی جالب تا حد امکان و به صورت غیرحساسیت‌زا از این اقدامات هم دفاع می‌کنند.

به عنوان نمونه روز سه‌شنبه روزنامه مردم امروز در اقدامی قابل‌تأمل به صورت ضمنی از اقدامات هتاک‌آمیز این رسانه فرانسوی حمایت کرد. این روزنامه تازه تأسیس در تیتری با عنوان «کلونی: من هم شارلی هستم» را به عنوان تیتر یک خود انتخاب می‌کند و به بهانه اظهارات کلونی برنده هفتادودومین دوره جوایز گلدن گلوب، به حمایت ضمنی از شارلی نشریه توهین‌کننده به پیامبر (ص) برآمده است. این اقدام که در طول سال‌های اخیر بی‌سابقه بوده ناخودآگاه فعالیت روزنامه‌های زنجیره‌ای سال‌های اصلاحات را به خاطر می‌آورد که هر از چندگاهی به مبانی اعتقادی مردم حمله کرده و فریاد آزادی بیان را سر می‌دادند. اما با بررسی رفتارهای اعتقادی و مواضع مذهبی این جماعت به موارد متعددی از توهین به مقدسات دینی و اسلامی می‌رسیم که در نوع خود جالب توجه است.

توهین فعال فتنه و حامی بهائیت به پیامبر اسلام

در یکی از اقدامات چند روز قبل از حادثه پاریس محمدنوری‌زاد فعال فتنه 88 و از حامیان بهائیت که خبر غیررسمی بهائی شدن خود وی نیز رسانه‌ای شد در فیس‌بوک خود نوشت:«اگر پیامبر همه استعدادش را در حذف برده‌داری به کار می‌گرفت و در این راه کشته می‌شد، بسیار پرفایده‌تر بود تا اینکه مردم را به نماز، روزه و... وادارد. وی در ادامه می‌نویسید: کاش از اسلام نه نماز به یادگار می‌ماند، نه روزه و نه حج. این اقدام توهین آمیز نوری‌زاد در حجم انبوهی از اخبار رسانه‌های داخلی گم شد و کمتر رسانه‌ای بود که به آن بپردازد.

توهین به عاشورا

مرداد ماه سال گذشته بود که در برنامه دیروز، امروز، فردا نجفقلی حبیبی‌ یکی دیگر از چهره‌های وابسته به جماعت تجدیدنظرطلب مطالب حیرت‌آوری را بر زبان جاری کرد. وی در این برنامه که با محوریت «بررسی ضرورت‌های فرهنگی جامعه امروز» شکل گرفته بود، بیان می‌کند: «سالانه در ایام عاشورا چه پول‌ها که در مملکت خرج می‌شود، اما بازده اینها چقدر است؟ دو نفر گریه می‌کنند و تمام می‌شود»!

هر چند که موضع حبیبی در این باره با واکنش بهنگام جامعه مواجه و وی مجبور به عقب‌نشینی از این سخنان شد اما بیان این حرف‌ها به خوبی نمایانگر نوع بینش و نگرش شخصیت‌های جریان دوم‌خرداد به مقوله دین و مذهب بود، بینشی که در ادامه به موارد دیگری هم اشاره خواهیم کرد.

گنجی و آغاجری سرآمدان توهین به اسلام

هشت سال حاکمیت اصلاحات بر قوه مجریه فرصت مناسبی بود که چهره‌ها و روزنامه‌های وابسته به صورت پیوسته علیه اعتقادات مردم به ایراد سخنرانی و چاپ مطالب فراوان بپردازند.

یکی از جنجالی‌ترین و بی‌شرمانه‌ترین اظهارات در این زمینه مقاله «خون به خون شستن محال آمد محال» اکبر گنجی در روزنامه صبح امروز بود. وی در این مقاله مصیبت‌های اهل‌بیت در روز عاشورا و فجایع آن روز را نتیجه جنگ‌های بدر و حنین می‌داند و می‌نویسد: «پیامبر در بدر و حنین و ... شمشیر زد ... اما آیا جنگ‌های جبهه حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟…خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه‌هایی جز خشونت به بار نمی‌آورد. هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل می‌داند، دست به خشونت بزند و درصدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.»

سخنرانی هاشم آغاجری فعال سیاسی اصلاح‌طلب در مجتمع فرهنگسرای کوثر در اردیبهشت ماه سال 81 نیز تکمیل‌کننده فعالیت‌های خاص روزنامه‌هایی بود که در ادامه به بخشی از آن خواهیم پرداخت. وی در قسمتی از صحبت‌های خود گفته بود: «نویسندگان (نامه به امام حسین (ع)) می‌گویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسین (ع) هم در رأس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است.» آغاجری در همین سخنرانی امام حسین (ع) را با سیاوش در تاریخ ایرانیان مقایسه می‌کند: «... سیاوش در تاریخ ملی ما ایرانیان مظهر معصومیت و پاکی است و بعد از آمدن اسلام، حسین (ع) جای سیاوش می‌نشیند و آیا ما اثری در مورد حسین (ع) مانند منظومه‌ای که فردوسی در باب سیاوش سروده است داریم؟»

یا عمادالدین باقی در اظهارنظری در مورد واقعه عاشورا بیان می‌کند: «در قرائت شیعی از اسلام، ما از گذشته دور شاهد یک برداشت انقلابی و حماسی از اسلام بودیم... اینها به تغلیظ وجه حماسی- انقلابی حرکت امام حسین می‌پرداختند؛ به گونه‌ای که مثلاً جنبه‌های دیگر واقعه عاشورا حذف و به تدریج چهره‌ای مهاجم، پرخاشگر و انقلابی از اسلام ترسیم شد.» و البته باقی توضیح می‌دهد که در رویکرد مورد نظر ایشان، «امام حسین تبدیل می‌شود به یک شخصیت کاملاً نرمال.» (مصاحبه با رادیو فردا، بهمن ماه سال 89)

عبدالکریم سروش نگاهی جهت‌دار به واقعه عاشورا را در سال 89 و طی یک سخنرانی در یکی از شهرهای امریکا اینگونه بیان می‌کند: «واقعه عاشورا بزرگ شده است چراکه شیعیان حاجت داشتند از این واقعه یک اسطوره بسازند و با پیوند زدن خود به این اسطوره هم هویت کسب نمایند، هم ابراز مظلومیت کنند و هم از مخالفان خود هویت ستانی کنند.»

زنجیره‌ای‌ها هجمه‌ها به دین را همه‌جانبه می‌کنند

تخریب فرهنگ دینی و بازی با تفکرات دینی مردم رویکردی بود که با مرور برخی از صفحات روزنامه‌های زنجیره‌ای آن روز می‌توان به خوبی خط و خطوط پررنگی از آن را مشاهده کرد که در ادامه می‌توان به چند نمونه اشاره کرد. روزنامه آفتاب یزد به قلم جواد مقامی در فروردین ماه سال 79 می‌نویسد: «سال‌های فراوان و بلکه قرن‌ها این بزرگداشت (قیام عاشورا) حاصلی جز تأثر، حزن و اشک‌آوری نداشته.»

یا روزنامه صبح امروز نیز در یادداشتی که به قلم غلامرضا سالار بهزادی در آبان ماه سال‌78 منتشر کرده است به نقد تفکر شیعه‌گری می‌پردازد: «تفکر شیعه‌گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.»

کاظم اصفهانی 24 تیر 79 هم در روزنامه ایران می‌نویسد:«به خدا هم می‌توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید.»

محسن کدیور هم در دانشگاه تهران همان سال اظهار می‌کند: «یک زمانی مردم می‌گفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است، اما امروز عیسی که سهل است، خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد، نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ‌کاره است.»

از طرف دیگر حتی قرآن نیز مورد شبهه برخی از این دگر اندیشان قرار می‌گیرد؛ حبیب‌الله پیمان در هفته‌نامه پیام هاجر در این زمینه می‌نویسد: «قرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.»

این نوع طرز تفکر شهادت‌طلبی را با خشونت‌طلبی یکی می‌انگارد و برای همین سعی می‌کند به تدریج به تصفیه این موضوع از تفکر جامعه بپردازد و آن را ساخته افرادی به غیر از علمای اسلامی معرفی کند؛ برای همین موضع‌گیری این چنینی از امثال جلایی‌پور را شاهد هستیم: «شهادت‌طلبی را مرحوم شریعتی به جامعه یاد داد و این تفکر از پای منابر شکل نگرفته است.» (کیهان، 79/۳/26)

یا برای بی‌اثر و کم اهمیت جلوه دادن عزاداری و توسل به ائمه اطهار آن را با تشویق و کف زدن مقایسه می‌کردند: «ثواب کف و سوت زدن برای تقویت یکی از نخبگان جامعه کمتر از سینه‌زنی و عزاداری برای امام حسین(ع) نیست.» (مدیر آموزش و پرورش استان مازندران، کیهان اخبار ویژه، 79/3/10)

صدها جمله دیگر هم می‌توان از وابستگان به جریان تجدیدنظر‌طلب طی سال‌‌های  اخیر جست‌وجو کرد که بخش دیگری از آن این جملات است: «بعضی از احکام در مورد مسائل اجتماعی در اسلام و قرآن وجود دارد که با گذشت زمان باید تغییر کند! حجاب زنان یکی از این مسائل است»، «احکام اجتماعی دین قابل تغییرند ولو بخشی که در خود قرآن آمده است!»، «در هیچ جای اسلام دلیلی برای وجود حجاب اسلامی دیده نمی‌شود»، «حتی ائمه در بعد ظاهری و حکومت که در واقع زعامت دنیوی است، از خطا مصون نمی‌باشد. من طرفدار جدایی دین از دولت و خواهان ریشه‌کن کردن نظام ولایت فقیه هستم»، «یکی از بزرگ‌ترین دستاورد‌های این دوره هشت ساله آن است که حکومت از جایگاه آسمانی و ملکوتی‌اش به زمین نشست»، «حتی اگر امام غائب و معصوم در رأس حکومت قرار بگیرد باید بتوان از او انتقاد کرد و از عملکردش ایراد گرفت و در ملأعام استیضاحش کرد!» و «اگر حسین هم در رأس کار باشد ولی رضایت مردم نباشد، نامشروع است»!

تاریخ توهین به مقدسات در حال تکرار شدن است

هر چند که اوج توهین و هتک حرمت به ساحت ائمه معصومین(ص) را باید عاشورای سال 88 دانست آنجایی که با فرمان پدرخوانده‌های اصلاح‌طلب جماعتی در خیابان‌های تهران هرگونه توهینی را به امام حسین (ع) روا داشتند اما فعالیت سه‌شنبه گذشته روزنامه مردم امروز یا توهین هفته گذشته محمد نوری‌زاد به پیامبر اکرم(ص) و دیگر اقدامات وابستگان این طیف جهت زدودن افکار مذهبی و اسلامی از سطح جامعه در طول یک سال و نیم اخیر نظیر سرمقاله روزنامه بهار با عنوان «امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی» گزارش توهین‌آمیز هفته نامه آسمان در زیرسؤال بردن حکم قصاص و حمله روزنامه قانون به قوانین اسلام و ادعای نگاه تبعیضی این مکتب بین مرد و زن به خوبی نمایانگر است که جریان تجدیدنظرطلب تلاش می‌کنند به مانند سال‌‌های  گذشته فضا و بستر هجمه علیه مفاهیم دینی را کلید زده و با آسانگیری برخی از نهادهای نظارتی در این حوزه برخی از اهداف خود را به خوبی به پیش ببرند. حال با شروع اینگونه فعالیت‌ها بهتر است هیئت‌های نظارتی نظیر هیئت نظارت بر مطبوعات با حساسیت و دغدغه بیشتری نسبت به عملکرد روزنامه‌های وابسته به این جریان عمل کرده و اجازه ندهند که تجربیات تلخ سال‌‌های  اصلاحات تکرار شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات