زهرا بادامچی
"جوسنجی!" یا "سنجیدن حساسیت مردم در موضوعی خاص "اقدام جدید اصولگرایان در چند وقت اخیر است."
روز جمعه 5 دیماه، خبری به نقل از متین نیوز روی صفحه خبرگزاریها و سایتهای مختلف خبری قرار گرفت که نشان از دیدار محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق کشورمان و تعدادی از اعضای جبهه پایداری داشت.
در وهله اول شاید نفس این دیدار چندان مهم و دور از ذهن نبود اما سخنانی که در این جلسه از سوی محمود احمدینژاد مطرح شد و بازتاب آن در سخنان اعضای جبهه پایداری، خبر این دیدار را مهم و قابل تامل کرد.
رئیسجمهور سابق در این جلسه بازگشت خود به قدرت را منوط به شدت گرفتن توطئهها دانست و اظهار داشت: "بنده دیگر برای فعالیت سیاسی انگیزه شخصی ندارم، چرا که تمام مراتب قدرت را در این کشور تجربه کردهام، اما اگر ابعاد این توطئهای که در جریان است شدت پیدا کند بر پایه شناختی که از بنده دارید عافیتطلبی نمیکنم و با تمام ظرفیتهای فردی و اجتماعی خود به صحنه میآیم."
صحبتهای احمدینژاد به همین جا ختم نشد، وی با دست گذاشتن بر حساسترین موضوع که همواره حتی از سوی هواداران خود به دلیل ده روز خانهنشینی مورد انتقاد بوده و هست، به بیان عقاید خود پیرامون ولایت فقیه پرداخت و گفت: "احمدینژاد و ضدیت با رهبری؟ احمدینژاد و ضدیت با ولایت فقیه؟ رابطه بنده با حضرت آقا زمانی شکل گرفت که نتوانستم در برابر مظلومیت ایشان در دوره ریاست جمهوریشان ساکت باشم. گر حمایتهای رهبری نبود باندهای قدرت و ثروت هیچ وقت نمیگذاشتند یک آدم مثل بنده در این کشور رئیسجمهور شود و همان سال 84 نسخه ما را میپیچیدند، بنده و همه همکارانم مدیون رهبری هستیم."
احمدینژاد همچنین در پاسخ به سوالی پیرامون جمله معروف "احمدینژاد یعنی مشایی"، آن را موضوعی فرعی دانست و اظهار داشت که امروز مشایی خود کنارهگیری کرده است. وی با اشاره به انتخابات 92 ادامه داد: "در آن زمان حضور آقای هاشمی قطعی شد و ما رأیآورتر از مهندس مشایی برای رقابت با ایشان نداشتیم بنده به گفتن این جمله از خودم هزینه کردم تا بتوانیم انقلاب را از خطر ارتجاع دور کنیم."
تکذیب و اعلام جدایی!
صحبتهای احمدینژاد به دلیل سکوت خبری که این مرد پرحاشیه در این ایام اختیار کرده، در محافل خبری سروصدای زیادی به پا کرد اما دیری نپایید که این دیدار از سوی پایگاه اطلاعرسانی رئیسجمهور سابق و اعضای جبهه پایداری تکذیب شد. در همین رابطه بیژن نوباوه اذعان داشت که جبهه پایداری هیچ دیداری با احمدینژاد نداشته است.
همچنین یک عضو جبهه پایداری نیز این خبر را دروغ خواند. مثلث آنلاین که بدون ذکر نامی او را نماینده مردم مشهد معرفی کرده، به نقل از وی مینویسد: "بنایی برای برگزاری چنین جلسهای نبود. اساسا جبهه پایداری با آقای احمدینژاد هیچ ارتباطی ندارد و قطعا این خبر مورد تکذیب جمع اعضای جبهه پایداری است."
دیگر عضو جبهه پایداری و نماینده مردم تهران در مجلس نیز در گفتگو با همین پایگاه خبری با تاکید بر اینکه اصل خبر دروغ است، میگوید: "اعضای جبهه پایداری برنامهای برای دیدار با محمود احمدینژاد ندارند."
تکذیبهایی که بوی جدا کردن جبهه پایداری از محمود احمدینژاد را میدهد. این سخنان را باید در کنار سخنان سقای بیریا، سخنگوی جبهه پایداری گذاشت. آنجا که وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر فعالیتهای انتخاباتی احمدینژاد، گفت: "ما هیچ ارتباطی با احمدینژاد و تصمیمگیریهای او نداریم و آنها خودشان باید پاسخگوی اعمالشان باشند؛ هر مسئولی در یک برههای وظیفه خود را انجام میدهد و ما باید از اشتباهات مسئولان درس بگیریم."
سقای بیریا همچنین در این نشست خبری در پاسخ به سؤال دیگری که آیا احتمال دارد در صورت فعالیت انتخاباتی احمدینژاد جبهه پایداری با وی همکاری کند، تأکید میکند: "خیر، چنین چیزی اتفاق نمیافتد."
تنها گذاشتن محمود احمدینژاد برای بازگشت به قدرت تنها از سوی جبهه پایداریها رخ نداده، بلکه مسعود زریبافان از دیگر نزدیکان احمدینژاد، بازگشت وی به قدرت را نه به صلاح او نه به صلاح نظام میداند!
او میگوید: "هر فرد یک دورهای دارد و باید سعی کند در دورهای که توفیق خدمت پیدا کرده است، خدمت خود را انجام و برود و عرصه را باز کند تا افرادی جدید با ایدههای نو بیایند در عرصه کار کنندو چرخش نخبگان صورت بگیرد، احمدینژاد دو دوره رئیسجمهور بود، هشت سال دو شیفت و سه شیفت کار کرده و به جای روزی 8 ساعت 18 ساعت کار کرده است، هر کاری هم که بلد بوده انجام داد. حالا باید اجازه بدهد افراد دیگری بیایند؛ لذا آمدن مجدد این گونه افراد، نه خوب است و نه به صلاح خود آنها و نه به صلاح کشور است."
این عضو کابینه دهم میافزاید: "مصلحت کلی ایجاب میکند که نیروهای جدید با افکار و ایدههای جدید بیایند، چرا که زمان در حال پیش رفتن است و باید تحول باشد و اگر کسی فکر کند که اول و آخر کشور خود اوست درست نیست، لذا من این کار را به صلاح نمیدانم."
احمدینژاد برای جبهه پایداری تمام نشده است
با شواهد و قرائن موجود، احمدینژاد برای بازگشت به قدرت تنهاست یا با نگاهی متفاوتتر این روزها وانمود میشود که احمدینژاد تنهاست!
فاطمه آلیا، عضو جبهه پایداری به بهانه تکذیب جلسه جبهه پایداری با محمود احمدینژاد، این خبر را مصداق خبرسازی میداند و میگوید: "به نظر میرسد عدهای میخواهند حساسیت جامعه نسبت به چنین خبرهایی را بسنجند."
آلیا به موضوعی اشاره میکند که به نظر میرسد خود اعضای جبهه پایداری خواهان آن هستند؛ سنجیدن حساسیت مردم به چنین خبرهایی!
فیاض زاهد، تحلیلگر سیاسی نیز احمدینژاد را برای جبهه پایداری تمام نشده میداند و میگوید: "سخنان نزدیکان احمدینژاد میتواند دو تعبیر داشته باشد، در خوشبینانهترین حالت، پایداریها نشانهها و پارادایمهایی را دریافت کردند که عمر سیاسی احمدینژاد را خاتمه یافته و در واقع آنها نمیخواهند بر روی مهره سوخته سرمایهگذاری کنند، اما در بدترین حالت، آنها به دنبال زدن یک پلیتیک سیاسی یا بلوف هستند. پایداریها میخواهند با سردرگم کردن مخاطب، استراتژی جدیدی را برای ورود به صحنه پیاده کنند. در واقع پایداریها به دنبال کاهش هزینههای طرح ورود احمدینژاد به صحنه سیاسی هستند و میخواهند با چراغ خاموش حرکت کنند."
این استاد دانشگاه در گفتگو با آفتاب یزد با بیان اینکه احمدینژاد را آن قدر فروتن نمیبینم که به راحتی، سیاست کشور را رها کرده و مانند مشایی به امور اخروی مشغول گردد، میگوید: "احمدینژاد جنجالیتر از آنی است که در میانسالی سیاست را رها کند."
جبهه پایداری به افکار احمدینژاد تمایل دارد
سخنان پایداریها و نزدیکان احمدینژاد در حالی است که همگان بر قرابت فکری و دیدگاهی جریان احمدینژاد و جبهه پایداری خوب آگاهند.
همچنین برگزاری همایش "وحدت اصولگرایان" در مهرماه امسال به سخنرانی آیتالله مصباح یزدی، پدر معنوی جبهه پایداری نیز در واقع همایشی برای به نمایش گذاشتن یکی شدن جریان فکری احمدینژاد و جبهه پایداری بود. همایشی که با بیرغبتی بدنه سنتی اصولگرا مواجه و با حضور یاران نزدیک احمدینژاد و اعضای جبهه پایداری پیش رفت. هر چند که این روزها اصولگرایان برای دستیابی به وحدت از کوچکترین کار، حتی از نشست و برخاست و رایزنی با جبهه پایداری کوتاهی نمیکنند اما صرف سخنران این مراسم، بار دیگر جریان احمدینژاد و جبهه پایداری را در یک سوی میدان و جریانات سنتی و میانهرو راست را سوی دیگر قرار داد. اما حال با گذشت تنها چند ماه پایداریها از جدایی خود و احمدینژاد سخن میگویند.
اما عبدالرضا داوری از نزدیکان احمدینژاد همچنان بر تمایل جبهه پایداری به رئیسجمهور سابق سخن میگوید. وی در گفتگو با آفتاب یزد، میگوید: "جبهه پایداری از سلایق و گرایشهای فکری مختلف تشکیل شده است و این جبهه تا 80 درصد به دیدگاه احمدینژاد تمایل دارند."
او به جریانی اشاره میکند که خواهان بزرگنمایی اختلافنظرات جزئی پایداریها و احمدینژاد دارد و میگوید: "سقای بیریا، سخنگوی جبهه پایداری، برآیند نظرات اعضا را مطرح نمیکند، بلکه این سخنان نظرات شخصی وی است."
مشاور وزیر کشور احمدینژاد، با بردن نامی از روحالله حسینیان، رسایی و کوچکزاده، آنان را متفاوت از سایر اعضای جبهه پایداری میداند و به گونهای که گویی این سه نفر کل جبهه را تشکیل میدهند، میگوید: "این افراد نظرات آقای بیریا را تایید نمیکنند."
به نظر او چند نفر مخالف موجود در جبهه پایداری، اقلیتی در بدنه حامیان احمدینژاد هستند که در بلندمدت خود را با سایرین تنظیم خواهند کرد!
احمدینژاد جایگاه بهتری در افکار عمومی به نسبت سایر اصولگرایان دارد
جدا از سخنان داوری که علاوه بر جبهه پایداری، قاطبه اصولگرایان را با وجود انتقادات ریز و درشتی که امروز به عملکرد دولت گذشته دارند، حامی احمدینژاد میداند، با نگاهی به گذشته به خوبی میتوان بر یکی بودن جبهه پایداری و جریان فکری احمدینژاد پی برد. فیاض زاهد، تحلیلگر سیاسی، جبهه پایداری را استوار بر محمود احمدینژاد میداند.
وی در این رابطه به آفتاب یزد میگوید: "جبهه پایداری بر 2 ستون استوار است. اولی حمایت نهادهای سنتی و روحانیت محافظهکار با محوریت آیتالله مصباح یزدی است که از قم نشات میگیرد و دیگری شخص محمود احمدینژاد."
زاهد ادامه میدهد: "با وجود اینکه جبهه پایداری از سوی نهادهای محافظهکار و سازمانهایی که در طول سالها پس از انقلاب توسط آقای مصباح و شاگردانش به وجود آمده، حمایت میشود اما یک اشکال بزرگ دارد، آقای مصباح در آخرین باری که خود را به محک افکار عمومی سپرد، با همه دوپینگها و حمایتهای پنهان و آشکار، نصف آیتالله هاشمی رای آورد. روشن است که در انتخابات گذشته خبرگان رهبری، آقای مصباح از چه پایگاهی برخوردار بود، آن زمان سکه جبهه پایداریها رونق بود. در گریزگاه و آوردگاه دومی که جبهه پایداری و رهبر معنوی خود را تست کردند، انتخابات ریاست جمهوری 92 بود. در این انتخابات جبهه پایداری ابتدا باقری لنکرانی، گزینه اصلی جبهه پایداری و با حذف وی، در راستای فشارهای وارده، سعید جلیلی کاندید نهایی معرفی شد."
این استاد دانشگاه افزود: "آقای جلیلی در خوشبینانهترین حالت واحد 4 میلیون رای بود که به طور قطع بخش اعظم این آرا، مربوط به نمایندگی وی از جبهه پایداری به محوریت آیتالله مصباح یزدی بود، با چنین شرایطی پایداریها حتی از یک وضعیت اقلیت هم کمتر هستند."
زاهد با اشاره به ستون دیگر جبهه پایداری یعنی محمود احمدینژاد میگوید: "رابطه 3 دسته نیروی اجتماعی را با محمود احمدینژاد میتوان معنا کرد، طبقه متوسط رو به بالایی که از او رویگردان است، طبقه اصولگرای محافظهکار سنتی که هیچگاه با او احساس راحتی نکرد و گروههای حاشیهنشین اجتماعی و تودههای ژلاتینی که در مناطق کمتر توسعه یافته، حاشیه شهرها، شهرستانهای کوچک و روستا جذب رفتارهای پوپولیستی شدند. به طور واقعبینانه از نظر مواجهه با افکار عمومی، احمدینژاد وضعیتی بهتر از دیگر اصولگرایان و به طور مشخص رهبران معنوی جبهه پایداری دارد." این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه اگر جبهه پایداری بخواهد وارد یک مناظره انتخاباتی شود، منطق حکم میکند که به روی قویترین ستون خود یعنی محمود احمدینژاد سرمایهگذاری کند، اظهار داشت: "در جبهه پایداری کسی یارای رقابت با احمدینژاد را ندارد، واقعیت این است که وی در بخشهایی از جامعه محبوبیت دارد. در انتخابات 92 هم تا حدی به پایداریها اثبات شد که اگر کسی قرار است از اردوگاه اصولگرایان به رقابت اصلاحطلبان و چهرههای نزدیک به آنها بپردازد، سعید جلیلی یا دیگر اعضای جبهه پایداری نخواهند بود، بلکه گزینهای مانند محمود احمدینژاد یا رحیم مشایی را میطلبد، سایر افراد در عرصه سیاسی و افکار عمومی نمیتوانند تاثیرگذار باشند و همین موضوع است که احتمال بازگشت احمدینژاد را محتمل میکند."
در واقع طبق گفتههای زاهد رمز ماندگاری احمدینژاد در جریان اصولگرا، بیرقیبی اوست اما اینکه با وجود این قحط الرجال در جریان راست چه شده است که جریان راست شمشیر را برای محمود احمدینژاد از رو بسته، سوالی است که باید منتظر ماند و شاهد عمل بعدی اصولگرایان ماند.