محمد جواد روح / دبیر گروه راهبرد
اولین همایش بزرگ اصلاحطلبان امروز از سوی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برگزار میشود؛ همایشی که در نوع خود بیسابقه است. اصلاحطلبان البته پس از دوم خرداد و با تغییر فضای سیاسی و نظاممند شدن فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی، کنگرهها و همایشهای مختلفی را برگزار کردهاند؛ کنگرهها و همایشهایی که ماهیت و هویت فعالیت سیاسی را از نیمه دهه 70 تا اواخر دهه 80 متمایز از سالهای قبل و بعد از آن ساخته است.
1- در میان احزاب اصلاحطلب، جبهه مشارکت ایران اسلامی از دیگران در برگزاری منظم کنگرههای تشکیلاتی پیشگامتر و فعالتر بود. این حزب سیاسی گسترده جبهه اصلاحات که مولود تشکیلاتی دوم خرداد محسوب میشد و توسط اعضای ستادهای انتخاباتی سیدمحمد خاتمی در هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری (دوم خرداد 1376) پایه گذاشته شد، طی مدت 10 سال فعالیت رسمی خود (1377 – 1388) یازده کنگره سالانه برگزار کرد. کنگرههایی که در سالهای نخست میزبان چهرههای طیف چپ بود؛ اما به تدریج و با نزدیکشدن اصلاحطلبان درون و بیرون حاکمیت، میهمانان و مدعوین زیادی از جریانهای اپوزیسیون قانونی و روشنفکران دینی هم به آن راه یافتند.
2- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که قدیمیترین تشکیلات سیاسی جریان چپ مذهبی محسوب میشود و تأسیس آن به سال 1358 بازمیگردد، دیگر تشکیلات اصلاحطلبی بود که پس از دوم خرداد به برگزاری کنگره اقدام کرد. مجاهدین انقلاب البته همواره از بعد تشکیلات و سازمان سیاسی به «نیمه مخفی» و «محدود» بودن متهم بودهاند و گاه به کنایه تشکیلاتی معرفی میشدند که کل آن در یک فولکس جا میگیرد!
اما پس از دوم خرداد و با تجربهآموزی مجاهدین انقلاب از مدل سیاستورزی و سازماندهی مشارکت، برادر بزرگتر هم به تدریج درهای تشکیلات خود را گشود و ضمن معرفی مسئولان شاخهها و مناطق خود، نسبت به برگزاری کنگره نیز اقدام کرد. در کنگره مجاهدین انقلاب البته هنوز مرزهای خودی، غیرخودی و بقایای اختلافهای تاریخی چپگرایان و لیبرالهای دهه 60 پررنگ بود؛ اما نفس برگزاری کنگره، مجاهدین انقلاب را گامی اساسی از شکل سازمانی به سازوکار حزبی نزدیک کرد.
3- اعتماد ملی سومین حزب مهم اصلاحطلب بود که نسبت به برپایی کنگره اقدام کرد. دوران فعالیت و عمر سیاسی اعتماد ملی نسبت به دیگر احزاب اصلاحطلب کوتاه بود. این حزب پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 و شکست توأم با اعتراض مهدی کروبی، از سوی او تشکیل شد. برخی اعضای ستادهای انتخاباتی و نیز همفکرانش در مجمع روحانیون مبارز (همچون رسول منتجبنیا و باقر ذاکری) به این حزب پیوستند. اعتماد ملی در دوران کوتاه فعالیت خود اقدامات مختلفی از تلاش برای تأسیس شبکه ماهوارهای تا انتشار روزنامه و سایت و فعال کردن دفاتر استانی و نیز برگزاری کنگره را صورت داد.
کنگرههای حزب اعتماد ملی دایرهای محدودتر از نیروهای حاضر در کنگرههای مشارکت و مجاهدین انقلاب را در برمیگرفت و به دلیل پارهای اختلافات میان دو طرف، عملا بخشی از طیف چپ سنتی را نمایندگی میکرد. هرچند برخی روزنامهنگاران و فعالان سیاسی که به نوعی منتقد عملکرد جبهه مشارکت بودند؛ به تدریج به آن نزدیک شدند و در نهایت به کمپین انتخاباتی کروبی در سال 1388 پیوستند.
اعتماد ملی اما حزبی متأثر از دبیرکل بود و در مدت فعالیت چهارساله خود نتوانست از حالت قائم به شخص درآید و به همین جهت با حوادث 88 و حصر کروبی، فعالیتهای آن عملا متوقف شد. پاییز امسال اما بهاری برای اعتماد ملی بود و این حزب با برگزاری همایشی تحت عنوان «امتداد اعتماد» انگیزه خود برای از سرگیری فعالیتهایشان را نشان داد؛ همایشی که استقبال اصلاحطلبان و واکنش تند راست رادیکال را در پی داشت.
4- برخی اعضای دیگر اصلاحطلب همچون حزب اسلامی کار، مردمسالاری و اراده ملت نیز در سالهای گذشته نسبت به برگزاری کنگره اقدام کردهاند. این کنگرهها به ویژه پس از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و در غیاب سه حزب متوقف شده اصلاحات، زمینه جدیتری برای برپایی و برگزاری یافتهاند. حزب اسلامی کار از دل خانه کارگر درآمد و پس از دوم خرداد اعلام موجودیت کرد. ابوالقاسم سرحدیزاده، مبارز با سابقه سیاسی، اولین دبیرکل حزب بود. پشتوانه کارگری حزب اسلامی کار و استمرار حزب مردمسالاری به تدریج جایگاه آنها را درون مجموعه گروههای اصلاحطلب تقویت کرده است.
سهم بالای حزب اسلامی کار در لیست تهران اصلاحطلبان برای انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران (1392) و کنار گذاشتن چهرههایی چون ابراهیم اصغرزاده و میدان دادن به اعضای حزب کار (همچون الهه راستگو) نشانهای از تقویت موقعیت این حزب در مناسبات درونی اصلاحطلبان است. حزب کار تاکنون شش گروه برگزار کرده که آخرین دوره آن در پاییز امسال بود. حزب مردمسالاری نیز با در اختیار داشتن روزنامه ارگان، دفاتر استانی، حضور دبیرکل آن در مجلس هشتم و مناظرهها و میزگردهای تلویزیونی و نیز ارائه طرحها و برنامههای ائتلافی پس از سال 88 موقعیت جدیتری در جبهه اصلاحات به دست آورده است.
حزب اراده ملت (به دبیرکلی احمد حکیمیپور، رئیس کنونی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات) نیز در سالهای اخیر روندی رو به رشد داشته است. حزب اراده ملت تاکنون شش کنگره برگزار کرده است که در این میان، کنگره پنجم در سال 1391 با حضور و سخنرانی حسن روحانی و اعلام کاندیداتوری او برای ریاست جمهوری اهمیتی ویژه پیدا کرد.
5- مجمع روحانیون مبارز گرچه یک حزب سیاسی به معنای کلاسیک آن محسوب نمیشود؛ اما از جایگاه و موقعیتی کاریزماتیک در میان اصلاحطلبان برخوردار است. این تشکل سیاسی ـ روحانی چه در دوران طلایی و توفانی خود در سالهای 67 و 68 که تأسیس خود را موید به موضع امام خمینی میدید؛ چه در افول و انزوای چپ اسلامی در ابتدای دهه 70؛ چه در مقطع دوم خرداد 76 و عصر اصلاحات و چه در سالهای بحرانی 88 تا 92 این موقعیت را داشته است.
دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز را تا سال 84 مهدی کروبی برعهده داشت. کروبی که پس از اختلاف با جبهه مشارکت در انتخابات مجلس هفتم رویکرد حزبی قویتری پیدا کرده بود، در سال 1382 تنها کنگره مجمع روحانیون مبارز را برگزار کرد. اما پس از جدایی کروبی، خاتمی به عنوان رئیس شورای مرکزی و موسوی خوئینیها به عنوان دبیرکل این تشکل رهبری آن را برعهده گرفتند و مجمع بیش از پیش به احزاب مؤثر جبهه اصلاحات نزدیک شد.
تجربه انتخابات 92 و نقشآفرینی مؤثر سیدمحمد خاتمی در ائتلاف اصلاحطلبان در کنار ایجاد شورای مشورتی اصلاحات از سوی خاتمی، جایگاه مجمع روحانیون را در دو سال گذشته بیش از پیش تقویت کرده است؛ با این حال، محدودیتها و فشارهای سیاسی که به ویژه متوجه خاتمی است، زمینه فعالیت گسترده سیاسی و حضور در اجتماعات را از سران مجمع روحانیون گرفته است. چنانکه حضور خاتمی در همایش امروز اصلاحطلبان نیز هنوز قطعی نیست.
6- یکی از احزاب مؤثر و قدرتمند اصلاحطلبان حزب کارگزاران سازندگی است. حزبی که در سه پیروزی مهم اصلاحطلبان از نیمه دهه 70 تاکنون (مجلس پنجم در 1374، ریاست جمهوری هفتم در 1376 و ریاست جمهوری یازدهم در 1392) در ائتلاف با چپ اسلامی نقشی مؤثر و کلیدی را ایفا کرده است. با این حال، کارگزاران به نوعی مشابه سازمان مجاهدین انقلاب عمل کردهاند و از فعالیت گسترده سیاسی (به ویژه برگزاری کنگره) برکنار ماندهاند. فضای پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و تجربههای سیاسی جدید اعضای کارگزاران به ویژه پس از سال 88 و تحت فشار قرار گرفتن میانهروها و اصلاحطلبان، به نوعی نگاه سران این حزب به فعالیت سیاسی را متفاوت کرد.
کارگزاران که پیش از این، حزبی تکنوکرات و نخبهگرا تلقی میشد؛ در سال 93 هویت و ماهیتی متفاوت را از خود نشان داده و در کنار مسایل اقتصادی و سیاسی معمول، برای تولید اندیشه سیاسی، گسترش تشکیلاتی و فعالیتهای رسانهای گامهایی را برداشته است. اعلام گرایش «لیبرال دموکرات» از سوی کارگزاران اتفاق مهم دیگری بود که نگاهها به این حزب را متفاوتتر از قبل ساخته است. در عین حال، حضور چندین تن از اعضای شورای مرکزی کارگزاران در مناصب مهم دولتی و اجرایی تا حدی جایگاه و وزن درون حاکمیتی این حزب را به دوران طلایی دهه 70 (کابینه هاشمی و دولت اول خاتمی) نزدیک کرده است. شاید تنها حلقه مغفول کارگزاران برای نمایش خود به عنوان حزبی تمامعیار برگزاری یک کنگره گسترده و با حضور مهمانانی از طیفهای متفاوت اصلاحات باشد.
7- مجمع نیروهای خط امام به دبیرکلی سیدهادی خامنهای دیگر تشکیلات با سابقه اصلاحطلبان است که در سابقه آن برگزاری کنگره دیده نمیشود. مجمع نیروهای خط امام که اعضای آن را عموما نیروهای قدیمی جریان چپ در کنار طیفی از فعالان دفتر تحکیم وحدت در دهه 70 تشکیل میدهند؛ بیشتر رویکردی فرهنگی ـ اعتقادی به فعالیت سیاسی را از خود بروز داده و کمتر ماهیت حزبی دارد. تشکیلات مجمع نیروهای خط امام مشابه تشکیلات دانشجویان خط امام در ابتدای انقلاب است. آنجا که دانشجویان ذیل رهبری یک روحانی نواندیش و چپگرا به نام موسوی خوئینیها قرار داشتند.
در اینجا نیز، مجمع نیروهای خط امام عملا یک سازمان فرهنگی ـ دانشجویی است که ذیل رهبری یک روحانی نواندیش و چپگرای دیگر به نام سیدهادی خامنهای فعالیت میکنند. هادی خامنهای در عین حال در میان دیگر احزاب و جریانهای اصلاحطلب نیز دارای نفوذ و احترام ویژه است. پس از حوادث سال 88 یکی از پیگیرترین گروهها برای طرح مواضع و مسائل نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم، مجمع نیروهای خط امام و شخص سیدهادی خامنهای بوده است که دیدارها و جلسات مختلفی را با مراجع تقلید، علما و دانشجویان در این زمینه صورت داد. هادی خامنهای در عین حال از مدافعان جدی فعالیت اصلاحطلبان ذیل ساز و کار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات (به جای شورای مشاوران خاتمی) است.
وی آذرماه امسال در گفتوگویی با خبرگزاری ایلنا تأکید کرد: «در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، کمیته انتخابات تشکیل شده و هر تصمیمی که آنجا گرفته شود همه احزاب اصلاحطلب موظف به پیروی و حمایت از آن هستند». بدین ترتیب، گرچه مجمع نیروهای خط امام تاکنون کنگرهای تشکیل نداده؛ اما برگزاری همایش امروز از سوی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را شاید بتوان کنگرهای ایدهال و مطلوب سیدهادی خامنهای دانست.
به رغم این تجربههای متفاوت سیاسی و برگزاری کنگرهها و همایشهای مختلف حزبی توسط اصلاحطلبان، تاکنون این جریان سیاسی به عنوان یک جبهه نسبت به برگزاری کنگره یا همایش سراسری اقدام نکرده بود. از این رو، برنامهریزی برگزاری این همایش از سوی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات فیالنفسه یک اتفاق و رویداد مهم سیاسی تلقی میشود. رخدادی که میتواند نقطه آغازی برای همگرایی بیشتر اصلاحطلبان و تعمیم همگرایی فکری ـ سیاسی آنها به نوعی همگرایی سازمانی ـ تشکیلاتی باشد. در این میان، گرچه وجود دو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و مشورتی اصلاحات (خاتمی) نگرانیهایی را درباره دودستگی اصلاحطلبان بروز میدهد؛ اما به نظر میرسد تفاوت این دو شورا، نه تفاوتی استراتژیک یا مبنایی، بلکه ناشی از تمایزی تاکتیکی است.
در شورای مشورتی، به نوعی نخبگان و چهرههای شاخص سیاسی اصلاحطلب حضور دارند (که این امر به ویژه با توجه به توقف فعالیت مشارکت، مجاهدین انقلاب و اعتماد ملی و محدودیت سران مجمع روحانیون مبارز تا حد زیادی ناشی از اجبار است). در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اما احزاب و گروههای سیاسی حضور دارند و هر یک از احزاب (فارغ از سابقه و وزن سیاسی) دارای یک رأی هستند؛ و البته احزابی هم که فعالیت آنها متوقف شده، امکان حضور ندارند. در این شرایط، به نوعی میتوان گفت هیچ یک از دو سازوکار موجود به طور کامل پاسخگوی فعالیت تشکیلاتی اصلاحطلبان نیست. از این رو، همایش امروز میتواند نقطه آغازی باشد برای بحث و یافتن راهکار و راهبرد مشخص برای حرکت به سمت جبهه واحد اصلاحات و در مرحله بعد، حزب فراگیر و واحد اصلاحطلبان.