تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۷۳۶۶۰

حمایت از جبهه تروریسم، از کنگره آمریکا تا رژیم صهیونیستی


حدود 40 ماه جنگ ضد تروریستی در کشورهای سوریه، عراق و لبنان، ماهیت بسیاری از بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی را برای جهانیان آشکار ساخته و اکنون ملت‌ها و تحلیلگران مستقل می‌دانند که آدرس‌ها و کانون‌های آتش کجا قرار دارند.

اکنون جبهه‌ها و صف بندی‌ها کاملا قابل شناسایی است و در شرایطی که جبهه تروریسم بین‌المللی در خاورمیانه با شکست‌های پیاپی «داعش» و سایر گروههای تروریستی در عراق و سوریه در آستانه فروپاشی قرار گرفته، تکاپوی بزرگ برای جلوگیری از نابودی کامل این گروهها کلید خورده است.

نیروهای منطقه‌ای و بین‌المللی که به صورت مستقیم وارد این طرح شده‌اند را می‌توان به این ترتیب دسته بندی کرد.

رژیم صهیونیستی

حمله اسراییلی‌ها به «قنیطره» و به شهادت رساندن نیروهایی که در حال زدن «تیر خلاص به پیشانی» تروریسم بودند را می‌توان تازه‌ترین تلاش در چارچوب طرح نجات تروریسم منطقه تلقی کرد. صهیونیست‌ها پیش از این در تابستان گذشته نیز در بحبوحه هجوم بزرگ داعش به عراق و درحالی که نیروهای ضد تروریستی منطقه برای مقابله با آن جریان متوجه عراق بودند، با حمله به «غزه» تلاش کردند، نیروهای مقاومت را درگیر چند جبهه در آن واحد کنند تا مجاری تنفسی داعش بسته نشود.

حالا این رژیم سعی دارد با ایجاد یک منازعه تعمدی، مسیر نبرد علیه تروریسم در منطقه را منحرف کند تا شاید بخشی از نیروهای مقاومت مجبور شوند در یک جبهه جدید درگیر شوند و در نهایت گروههای تروریستی فرصت بازسازی دوباره بیابند.

نفت

بازی با قیمت نفت از دیگر تلاش‌های منطقه‌ای – بین‌المللی است که به عقیده کارشناسان و تحلیلگران مستقل، جریانی است که با هدف نجات داعش و دیگر گروههای تروریستی منطقه شکل گرفته است.

دولت سعودی در حالی که برخی‌ها مدعی هستند خود یکی از اهداف گروههایی مانند داعش و «القاعده» در منطقه است، به بهانه‌هایی که مضحک به نظر می‌رسد، در طرح کاهش قیمت جهانی نفت در هفته‌های اخیر فعالانه مشارکت کرد تا دولت‌های اصلی محور مقاومت ضد تروریستی منطقه را درگیر بحران‌های مالی کند.

به گزارش ایرنا، برخی تحلیلگران، معتقدند که «کاهش جهانی بهای نفت» طرحی ضد ایرانی و عراقی به عنوان دو کشور اصلی محور مقاومت ضد تروریستی است که به تصور حامیان بین‌المللی و منطقه‌ای داعش، می‌تواند بر سرنوشت نبرد تاثیر بگذارد.

طرح کاهش بهای نفت در زمانی کلید زده شد که نیروهای مقاومت در عراق و سوریه به پیروزی‌های بزرگی دست یافتند و در عراق زنگ‌ها برای نبرد نهایی و عملیات آزادسازی «موصل» به صدا در آمده است.

سعودی‌ها در حالی وارد این طرح ضد مقاومت و پر سروصدا شدند که مشارکت در ائتلاف به ظاهر ضد تروریستی به رهبری آمریکا نیز نتوانست چهره به شدت آسیب دیده ریاض، به دلیل حمایت‌های مستقیم و علنی از گروههای تروریستی را ترمیم کند.

حملات تروریستی در فرانسه

فارغ از چند و چون ماجرای فرانسه و علل و ریشه‌های آن، یک عملیات حمایتی از تروریسم در منطقه تلقی می‌شود. اول اینکه برای مدتی نگاه‌ها را از سطح منطقه و کانون اصلی جنگ به اروپا برد تا جهان اندکی از عمق فاجعه در خاورمیانه غافل شود و دیگر اینکه بهانه‌هایی جدید برای مشروعیت بخشیدن به طرح «اسلام هراسی» و «مسلمان گریزی» در غرب ایجاد کرده است، بدون اینکه ریشه‌ها، عوامل و نیروهایی که در قدرت گیری گروههای تروریستی نقش داشته و دارند، به ملت‌های جهان و اروپایی معرفی شوند.

آمریکا و کنگره

شاید عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین بخش این ماجرا مربوط به نوع و روش بازی آمریکایی‌ها در تحولات خاورمیانه باشد. شعارها و بیانیه‌ها از مبدا واشنگتن و کاخ سفید، بعضا دارای رویکرد ضد تروریستی است، اما عملکردها در قبال تحولات عراق و سوریه حاوی پیام‌های دیگری برای مردم منطقه است.

اولین نکته ورود دیر هنگام و با شرط و شروط آمریکا برای مقابله با داعش در عراق در تابستان گذشته است، بطوری که بیش از یک ماه طول کشید تا مانورهای این کشور در منطقه شروع شود و آن هم پس از تهدید «اربیل» از سوی داعش بود و حتی نبردها در دروازه‌های «بغداد» نیز واشنگتن را نگران نکرد. آمریکایی‌ها زمانی که داعش به دروازه‌های بغداد نزدیک شده بود، در میان ناباوری کمک به دولت عراق را مشروط به کناره‌گیری «نوری المالکی» نخست‌وزیر وقت کردند.

نکته دوم، امتناع و امساک از تحویل تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز ارتش عراق در چارچوب قرارداد امنیتی دو کشور، در هنگامه تهدید داعش بود و در مقابل این کشور بدون موافقت دولت مرکزی عراق اقدام به ارسال سلاح و تجهیزات برای نیروهای منطقه اقلیم کردستان عراق کرد.

این رویه اکنون نیز در سیاست آمریکایی عراق جاری است بطوری که یک هیات از استان «الانبار» عراق به واشنگتن رفت که هدف از این سفر، تسلیح عشایر منطقه بود، البته بازهم خارج از نظام دولت مرکزی و موافقت بغداد.

این سیاست آمریکایی در عراق مغایر ضرورت‌هایی همچون همگرایی و وحدت و انسجام ملی در این کشور است و به علاوه دولت مرکزی را با چالش‌های بیشتری در آینده روبه رو خواهد ساخت و شاید هم «پازل‌های فروپاشی» و «تقسیم عراق» را تکمیل می‌کند.

سومین موضوعی که به ویژه در عراق بطور جدی تردید برانگیز تلقی می‌شود، بحث حضور هوایی آمریکایی‌ها در مقابله دولت عراق با تروریست‌ها است. آمریکایی‌ها با تشکیل یک ائتلاف بین‌المللی با حضور 70 کشور از جهان و منطقه سر و صدای زیادی به راه انداختند که به نظر می‌رسد هدف اصلی آن، القای قدرت تصنعی داعش و ایجاد هراس میان ملت‌های منطقه بود، چرا که وقتی 70 کشور علیه یک گروه تروریستی بسیج می‌شوند، بدون نیاز به مقدمه معنایی جز این ندارد که این گروهی قدرتمند است و بدتر از آن طولانی شدن جنگ که به این موضوع دامن می‌زند. بنابراین، واشنگتن با این اقدام خود از داعش یک قدرت مافوق بین‌المللی ساخت.

اما موضوع به همین جا ختم نشد، چرا که آنها از زمان اعلام رسمی آغاز عملیات هوایی علیه داعش، بارها مواضع نیروهای ضد داعش را در مناطق مختلف عراق بمباران کرده و همواره آن را سهوی و اشتباهی عنوان کرده‌اند.

در ادامه ماجرا بحث پرتاب محموله‌های غذایی، سلاح و تجهیزات توسط هواپیماهای آمریکایی برای داعش، به رسانه‌های عراقی کشیده شد که عراقی‌ها ابتدا سعی داشتند از کنار آن عبور کنند، اما فیلم و تصاویر متعددی از این اقدام آمریکایی‌ها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد تا دیگر قابل انکار نباشد.

ورود کنگره به ماجرا

هیاهوی جدید علیه ایران در کنگره آمریکا، اگرچه نشانگر بروز دشمنی و کینه برخی جریان‌ها و گروههای قدرت در سایه علیه ایران اسلامی است، اما سوال مهم این است که در روزهای اخیر این تحرکات با چه اهدافی کلید خورده است.

اگر چه به نظر نمی‌رسد این سروصداها و تحریم‌های جدید مورد نظر تندروها در واشنگتن این بار به سرانجامی برسد، چرا که حتی خود مقامات آمریکایی هم می‌دانند که امروز جهان زیر بار سیاست‌های یکجانبه گرایانه واشنگتن نمی‌رود و تحریم‌های جدید تنها به داخل آمریکا و به ضرر اقتصاد این کشور محدود خواهد شد، اما هدف اصلی این تحرکات چیست، به ویژه با توجه به همزمانی این تحرکات با عملیات اسراییلی‌ها در جنوب سوریه و به تشنج کشیدن مرزهای لبنان.

با این حال حرکت جدید در کنگره آمریکا را چگونه باید ارزیابی کرد، چگونه می‌توان به سئوالات در خصوص رفتارهای حاکمیتی در آمریکا پاسخ داد، آیا در صحنه تصمیم گیری آمریکا و در بافت قدرت این کشور، شکاف بزرگی ایجاد شده و جنگ قدرتی در جریان است، یا اینکه جریان‌هایی خارج از کنترل حاکمیت این کشور در صحنه‌های بین المللی، به صورت خودسرانه عمل می‌کنند.

باور اینکه سیاست حاکمیتی آمریکایی‌ها، حمایت از داعش و سایر گروههای تروریستی باشد، کمی سخت به نظر می‌رسد، به ویژه آنکه آنها بهتر از هر کس دیگری در جهان و به ویژه در غرب می‌دانند که اشاعه تروریسم در خاورمیانه، سرانجام دامن خود آنان را خواهد گرفت و آمریکایی‌ها در این خصوص بیش از آنچه گفته می‌شود، آسیب پذیر هستند و شاهد آن برج‌های دوقلو است.

شاید آمریکایی‌ها قصد داشته باشند، از مهره گروههای تروریستی برای تامین منافع خود در منطقه بهره ببرند، اما قطعا می‌دانند که این تحرکات نمی‌تواند محور مقاومت ضد تروریستی را متوقف کند و جلوی زنجیره پیروزی‌ها را بگیرد و باز قطعا می‌دانند که پژواک این سیاست‌ها و رفتارها را در خارج از منطقه خواهند دید.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات