تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۷۴۰۶۹

نشانه‌های زوال در منطقه یورو


فخرالدین اسدی

گروه دیدگاه: اروپا همچنان درگیر با بحران اقتصادی است و در هفته های قبل پیروزی حزب سیریزا در انتخابات سراسری یونان، روند فروپاشی منطقه یورو و ایجاد گسست در این حوزه اقتصادی را تسریع کرده است. این در حالیست که نشانه های فروپاشی یورو قبل از پیروزی سیریزا در یونان نیز به صورت پراکنده قابل مشاهده بود. وقوع اعتراضات گسترده ای که در کشورهای یونان، اسپانیا، قبرس، ایرلند و پرتغال و طی سالهای 2010 تا 2015 میلادی شکل گرفته بود، جملگی نشان دهنده وقوع طوفانی شدید در این منطقه بود. با این حال آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان و دیگر سران اروپای واحد نسبت به محکم بودن ساختارها و بنیان های اقتصادی و سیاسی منطقه یورو حساب ویژه ای باز کرده بودند! این نگاه ایده آلیستی مقامات اروپایی سبب شد تا آنها در عرصه واقع گرایی نتوانند اقدامی در راستای جلوگیری از بحران های مزمن سیاسی و اقتصادی در اروپای واحد ( و به صورت خاص در منطقه یورو ) انجام دهند. در سال 2014 میلادی و با برگزاری انتخابات پارلمانی اروپا، احزاب راست گرای افراطی توانستند با راهیابی گسترده به پارلمان اروپا نخستین شوک ممکن را بر پیکره سران یورو وارد سازند.

نقطه آشکارساز بحران واقعی در منطقه یورو

اگر چه سران منطقه یورو در جریان برگزاری انتخابات پارلمانی اروپا به شهروندان کشورهای مختلف عضو و غیر عضو در منطقه یورو نسبت به عواقب و تبعات عدم حضور در انتخابات هشدار داده بودند، اما در نهایت حدود 60 درصد ( اکثریت شهروندان اروپایی) ترجیح دادند با صندوق های انتخابات قهر کنند و به این وسیله نارضایتی خود را از سیاست های اقتصادی سران یورو اعلام کنند. بخشی از شرکت کنندگان نیز ترجیح دادند آرای خود را به سود احزاب افراطی و ضد یورو به گردش در آورند تا به این وسیله گروههای ضد یورو که هیچ گاه تصور حضور در پارلمان اروپا را نمی کردند یکی پس از دیگری وارد بروکسل ( مقر پارلمان اروپا ) شوند!  تنها 25 کرسی پارلمان اروپا در اختیار جریان راست افراطی فرانسه است. ژان مارین لوپن، رهبر این جریان بارها از اتحادیه اروپا به عنوان یک زندان بزرگ یاد کرده و خواستار احیای ناسیونالیسم در کشورش شده است!

لوپن نه تنها سیاست های ریاضتی را بر نمی تابد، بلکه پایبندی اروپاییان به پول واحد اروپایی را نیز غیر موجه می داند! دیگر احزاب راست افراطی و چپ افراطی در اروپا نیز دقیقا چنین رویکردی دارند. مشارکت اندک  شهروندان اروپایی در انتخابات پارلمانی اروپا  و راهیابی احزاب ضد یورو به این مجموعه در سال 2014 میلادی، یک پیام اصلی و روشن داشت: اینکه میان مردم و سران کشورهای اروپایی فاصله زیادی وجود دارد و پرکردن این فاصله نیز وقت و انرژی زیادی می طلبد. از سوی دیگر، این مشارکت پایین نشان داد که غرب در اقناع شهروندان اروپایی نسبت به مفهوم اروپای واحد ناکام مانده است. برگزاری انتخابات پارلمانی اروپا بهترین فرصت ممکن جهت سنجش نسبت شهروندان اروپایی با سه مولفه «ناسیونالیسم اروپایی»، «دموکراسی پارلمانی» و «اروپای واحد» بود. هر سه این مولفه ها در جریان انتخابات پارلمانی اخیر اروپا با چالش مواجه گردیدند. هم اکنون " ناسیونالیسم ملی" در بسیاری از کشورهای اروپایی جایگزین " ناسیونالیسم اروپایی" شده است. این خود  اصلی ترین پیش شرط فروپاشی منطقه یورو محسوب می شود .

پیروزی سیریزا سخت‌ترین شوک بر پیکره یورو

پیروزی حزب سیریزا در انتخابات یونان، سخت ترین شوک ممکن را بر منطقه یورو وارد ساخته است. در آستانه برگزاری انتخابات سراسری یونان، سران منطقه یورو نسبت به پیروزی حزب سیریزا در انتخابات به شهروندان یونانی هشدار دادند. این فرمول رفتاری، یک بار در سال 2012 میلادی به سود اهداف اروپای واحد تمام شده بود! در سال 2012 میلادی همه شرایط و تک تک اجزای صحنه داخلی انتخابات یونان به سود حزب ضد ریاضتی سیریزا بود. با این حال آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان و دیگر سران اروپایی، شهروندان یونانی را نسبت به پیروزی حزب سیریزا تهدید کردند. تهدید شهروندان یونانی تا آنجا جدیت یافت که مقامات اروپایی "عدم اقبال یونانی ها نسبت به طرح های ریاضتی" را مترادف با " خروج همزمان از منطقه یورو و اتحادیه اروپا" قلمداد کردند. در نتیجه این تهدیدات، شهروندان یونانی در انتخابات سال 2012 آرای خود را به سود آنتونیوس ساماراس، نخست وزیر راستگرای میانه یونان به گردش در آوردند. به عبارت بهتر، یونانی ها در سال 2012 میلادی قدرت مقاومت در برابر فشارها و تهدیدات سران یورو را از دست دادند. اما این بار( انتخابات سراسری سال 2014) میلادی، سران منطقه یورو و اروپای واحد قدرت حداقلی کنترل افکار عمومی یونان را ندارند.

پیروزی حزب سیریزا، سخت ترین انتقام شهروندان یونانی از سران منطقه یورو بود. شوک ناشی از پیروزی سیریزا، همچنان در منطقه یورو به قدرت خود باقی مانده است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که پیروزی " سیریزا"، نخستین نماد و نشانه  استیصال اروپای واحد در مقابل شهروندان اروپایی است برخی دیگر از تحلیل گران نیز از پیروزی سیرزا به عنوان نقطه آغاز فروپاشی منطقه یورو یاد کرده اند؛ تحلیلی که با توجه به واقعیات جاری در اروپا به هیچ عنوان دور از ذهن به نظر نمی رسد!

هم اکنون الکسیس تسپیراس، نخست وزیر جدید یونان در صدد یارگیری از دیگر گروه های ضد یورو در سرتاسر اروپاست. او در این خصوص با گزینه های متعددی روبه روست. هم اکنون گروه های چپ افراطی در ایرلند و اسپانیا در وضعیت مناسبی قرار داشته و احتمال پیروزی آنها در رقابت های انتخابات سراسری بسیار بالاست. از سوی دیگر، تسپیراس این استعداد را دارد که با گروه های راست افراطی اروپا که مخالف سیاست های ریاضتی و حتی واحد پول یورو هستند ائتلاف کند. در چنین شرایطی اروپای واحد در آینده ای نزدیک با چندین دولت ضد یورو مواجه خواهد بود که هر یک به تنهایی قدرت نابود کردن منطقه یورو را خواهند داشت.

سیریزا از خطوط قرمز خود نمی‌گذرد

در حال حاضر مذاکرات سران اروپای واحد و حزب سیریزا وارد مرحله تازه ای شده است. سران منطقه یورو همچنان سعی دارند با زبان زور و تهدید با الکسیس تسپیراس سخن گفته و از وی بخواهند تا علیه سیاست های ریاضتی در آتن اقدامی صورت ندهد! این در حالیست که " گذار از سیاست های ریاضتی" اصلی ترین شعار انتخابات حزب سیریزا را تشکیل می دهد و گذار از آن امکان پذیر نیست.

الکسیس تسپیراس بارها مخالفت خود را با اجرای سیاست های ریاضتی تحمیل شده از سوی وام دهندگان بین المللی اعلام کرده و این مساله آتن را در آستانه خروج از منطقه یورو قرار داده است. یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی یونان اخیرا تاکید کرده است که اگر یونان مجبور به ترک منطقه یورو شود، سایر کشورها نیز در نهایت از این اقدام تبعیت خواهند کرد و اتحادیه پولی مشترک اروپا، با فروپاشی روبرو خواهد شد. دولت چپگرای یونان در تلاش است تا مذاکرات مجددی را با وام دهندگان بین المللی انجام دهد.       

هشدار علنی مقامات یونانی به اعضای منطقه یورو در خصوص عدم توافق در خصوص بدهی های یونان، ترس و وحشت سران اروپایی را نسبت به سیریزا دوچندان ساخته است. این هشدار نشان می دهد که حزب حاکم در آتن قصد ندارد به سیاست های مالی و اقتصادی اروپای واحد تن دهد.

در این برهه زمانی میان احزاب راست و چپ میانه در اروپا بر سر مهار تسپیراس و حزب سیریزا نوعی تقسیم کار  نانوشته صورت گرفته است. احزاب راست گرا مانند دموکرات مسیحی های آلمان در صددند کمتر به این معادله ورود پیدا کنند، زیرا نسبت به نفرت شهروندان یونانی و احتمال اقدام واکنشی و سخت آنها در خصوص هشدارهای خود آگاهند. از سوی دیگر، احزاب سوسیالیست و سوسیال دموکراسی که طرفدار حفظ شاکله منطقه یورو هستند، سعی دارند با لحنی نرم تر از الکسیس تسپیراس بخواهند تا خود و حزب سیریزا را در مقابل سیاست های ریاضتی تعیین شده از سوی اروپای واحد قرار ندهد. با این حال سیریزا نشان داده است که در خصوص رویکرد اقتصادی خود، تابع کشورهای اروپایی و سران یورو نیست! اگر این تابعیت وجود داشت، شهروندان یونانی ترجیح می دادند بار دیگر جریان راست میانه ( جریان متعهد به اصلاحات ریاضتی) را در راس قدرت بنشانند!

جدال‌های بی‌پایان در اروپای واحد

پیروزی حزب سیریزا ، درست در زمانی صورت گرفته است که اروپای واحد با جدال هایی بی پایان و عمیق دست و پنجه نرم می کند. یکی از این مسائل، خروج احتمالی انگلیس از اروپای واحد است. بر این اساس  اگر حزب محافظه کار انگلیس در سال 2015 میلادی بتواند بار دیگر در انتخابات سراسری پیروز شود، در سال 2017 میلادی شاهد برگزاری همه پرسی خروج یا ماندن انگلیس در اروپای واحد خواهیم بود. همه نظرسنجی های صورت گرفته نشان می دهد که در این صورت احتمال خروج انگلیس از اروپای واحد به مراتب نسبت به ماندن آن در این مجموعه بیشتر است.

بی دلیل نیست که روز به روز بر دامنه تقابل دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس  و دیگر مقامات اروپایی افزوده می شود. درگیر شدن اروپای واحد در بحران اوکراین و تبعات اقتصادی ناشی از مواجهه اروپا و مسکو موضوع دیگری است که نمی توان آن را نادیده انگاشت. این تقابل درست در نقطه اوج بحران اقتصادی اروپا و منطقه یورو صورت گرفته است. 21 عضو اروپای واحد در ناتو نیر عضویت دارند. همین مسئله منجر به گره خوردن بحران های اقتصادی و امنیتی منطقه یورو و اتحادیه اروپا با یکدیگر خواهد شد. نکته مهم تر اینکه هنوز سران اروپای واحد بر سر نحوه ادامه سیاست های ریاضتی به نقطه مشترکی نرسیده اند. اگر چه سیاست های ریاضتی فعلا ادامه دارد، اما بسیاری از سران یورو نسبت به ادامه آن هشدار داده اند. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان همچنان بر روی استمرار طرح های ریاضتی اصرار می ورزد، اما شهروندان اروپایی توان ادامه این سیاست های بازدارنده اقتصادی را ندارند از همین رو مرکل را در مقام هیتلر نشان می دهند و کاریکاتورهای اقتدارگرای مرکل با سبیل هیتلر در نشریات اروپایی فراوان است.

شهروندان کشورهای عضو منطقه یورو در این خصوص از ضریب آسیب پذیری بیشتری برخوردارند. اعضای منطقه یورو، همچنان حسرت کشورهایی را می خورند که در عین پیوستن به اتحادیه اروپا، هنوز به منطقه یورو نپیوسته اند و البته حاضر به پیوستن به یورو نیز در آینده نیستند! بحرانی که دامنه آن در منطقه یورو روز به روز وسیع تر می شود در وهله اول بر روی زندگی شهروندان اروپایی تاثیرگذار است. در این میان کشورهایی که از منطقه یورو دور مانده اند از وضعیت اقتصادی بهتری نسبت به اعضای یورو برخوردار هستند.

پیروزی حزب سیریزا در این برهه زمانی مهم نشان می دهد که تقابل شهروندان و سران اروپای واحد وارد فاز تازه ای شده است. دیگر شهروندان اروپایی حاضر نیستند بیش از این به سران یورو بابت استمرار طرح های ریاضتی فرصت دهند! آغاز فعالیت سیریزا مترادف با پایان یافتن تاریخ مصرف سیاست های ریاضتی در اروپای واحد می باشد. جدال سران اروپای واحد بر سر " ریاضت اقتصادی" و " رشد اقتصادی" به نقطه اوج خود رسیده است. اگر چه بسیاری از سران اروپای واحد نسبت به شکست سیاست های ریاضتی اذعان دارند، اما جایگزینی در مقابل آن ندارند. در این میان، طرح " رشد اقتصادی اروپا" که از سوی اولاند مطرح می شود نیز نمی تواند راهگشای اروپای واحد در مقابل بحران های موجود باشد.

 اجرای طرح رشد اقتصادی مستلزم چینش پیش شرط هایی از جمله عدم وجود بدهی خارجی، تمایل کشورهای بیرونی برای سرمایه گذاری در منطقه یورو، ایجاد ثبات اقتصادی حداقلی و .... در منطقه یورو می باشد که هیچ یک محقق نیست! در چنین شرایطی اروپای واحد با سرعت بیشتری رو به سقوط و زوال گام بر می دارد.

نتیجه‌گیری

اتحادیه اروپا و منطقه یورو در وضعیتی دشوار به سر می برند. در صورتی که منطقه یورو ( با 18 عضو فعلی) از هم فرو بپاشد، فروپاشی اروپای واحد نیز دور از تصور نخواهد بود. پیروزی حزب سیریزا در انتخابات یونان نقطه آشکارساز تقابل تمام عیار میان شهروندان اروپایی و سران اروپای واحد محسوب می شود. این تقابل صرفا در یونان و محدوده جغرافیایی این کشور محدود نخواهد ماند و به کشورهایی دیگر مانند اسپانیا، ایتالیا، ایرلند، قبرس، پرتغال و ...نیز کشیده خواهد شد. حتی به نظر می رسد دو کشور آلمان و فرانسه نیز از زیان تقابل مصون نمانند. رشد شاخصه های فقر و بیکاری در آلمان و فرانسه، نارضایتی عمومی در این کشورها را تشدید کرده است. اقبال شهروندان فرانسوی به جریان راست افراطی به رهبری مارین لوپن تحت تاثیر همین مسئله صورت گرفته است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات