تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۵:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۷۴۸۴۹

یادداشت روزنامه‌ها 10 اردیبهشت


روزنامه کیهان **

آقایان! ضیافت تمام شد! / محمد صرفی

«آقایان! پولمان تمام شد، وقت آن است که فکر کردن را آغاز کنیم.»؛ این جمله منسوب به فیزیکدان مشهور ارنست رادرفورد است. این عبارت فارغ از آن که گوینده‌اش کیست، برای حال و روز این روزهای اقتصاد ایران بی‌مناسبت نیست. اقتصادی بیمار که از دولتی و نفتی بودن رنج می‌برد و این بیماری مزمن‌تر از آن است که به دولت فعلی یا خاصی منسوب شود. دولتی فربه که جیبش از پول مفت نفت پر است، منطقاً چه انگیزه‌ای برای تحرک و تلاش دارد؟

تحریم‌های اقتصادی اگرچه عمری به اندازه عمر جمهوری اسلامی دارند اما این تحریم‌ها از چهار سال پیش با ایجاد محدودیت‌های شدید نفتی و بانکی وارد مرحله تازه‌ای شد که بنا به اعتراف مقامات غربی در طول تاریخ بی‌سابقه است. این تحریم‌ها به مرور جیب دولت را تحت فشار قرار داد و از فربگی آن کاست و مشقت‌هایی را بوجود آورد. بسیاری از کارشناسان اقتصادی -اعم از داخلی و خارجی- پیوند زدن کامل مشکلات اقتصادی ایران و تحریم‌ها را غیرواقعی می‌دانند. به اعتقاد این عده که استدلال‌های منطقی و محکمی نیز برای دیدگاه و نظر خود دارند، عواید نفتی به مثابه مسکّن بلکه مخدری قوی برای اقتصاد ایران است که درد مزمن و کشنده بیماری اصلی را کاهش داده و باعث فراموشی آن می‌شود بی‌آن که درمانی در پی داشته باشد. تحریم‌های چهار سال گذشته، عملاً راه تزریق این مسکن را دچار مشکل کرده است. البته نگاه دیگری هم وجود دارد. نگاهی که وزن اصلی را در مشکلات اقتصادی به تحریم‌ها داده و چاره کار را هم در رفع آنها می‌داند.

اما برنامه دولت برای مقابله و تغییر این وضعیت چیست؟ بگذارید کمی صریح‌تر باشیم! برنامه دولت مذاکره و مصالحه و ایجاد گشایش اقتصادی از طریق توافق با همان کسانی است که پایشان را روی لوله مسکّن نفتی گذاشته‌اند بلکه با گرفتن هزار و یک امتیاز، لطف کرده و کمی پایشان را بردارند! انتظار ایجاد رونق و رفاه اقتصادی از طریق همان کسانی که خود مسبب این وضعیت هستند، چه میزان منطقی و عملی است؟

دلایل متقن و غیرقابل انکاری وجود دارد که غربی‌ها حربه تحریم را رها نمی‌کنند. چرا که در برابر جمهوری اسلامی، جز این حربه دیگری ندارند. اما از آنجا که فرض محال، محال نیست، فرض را بر این می‌گذاریم که معجزه‌ای صورت می‌گیرد و ناگهان تمام تحریم‌ها اعم از هسته‌ای و غیرهسته‌ای ناگهان دود شده و به هوا می‌روند و بیش از 100 میلیارد دلار پول نفتی کشورمان که مسدود شده، به اقتصاد تزریق می‌شود. چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ آیا این پول اقتصاد کشور را  بازسازی کرده و ناگهان به اقتصادی پویا و شکوفا تبدیل می‌کند؟

بدون شک در کوتاه مدت رونقی ظاهری پدیدار خواهد شد. در اقتصاد ایران که دولت نقش پدر را بازی کرده و دیگران نگاه شان به دست اوست�� وقتی جیب پدر پر باشد -مخصوصاً اگر زحمت خاصی برای کسب این درآمد کشیده نشده باشد- همه به نوعی منتفع خواهند شد. مردم از دست و دل بازی دولت خوشحال می‌شوند و دولت میوه این خوشحالی را پای صندوق رای خواهد چید؛ چرخه باطل و بی‌پایان اقتصاد، سیاست و زندگی نفتی.

کشور رسماً درگیر کارزاری اقتصادی است و در میانه این کارزار نفسگیر، سیل بی‌امان واردات کالاها- چه از مبادی رسمی و چه قاچاق- ادامه دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد چیزی حدود 70 درصد از محصولات وارداتی در داخل کشور هم تولید می‌شوند. اگر در نبرد نظامی، هر موشک جان چند جوان کشور را می‌گرفت، امروز هر کانتینر واردات، چند فرصت شغلی را از جوانان کشورمان سلب می‌کند. بدون شک واردات هدفمند و با برنامه، می‌تواند عاملی مثبت در اقتصاد باشد و کسی با آن مخالفتی ندارد اما واردات انبوه و عجیب و غریب خلال دندان و بادکنک و لوازم آرایشی و... چه؟ آیا برای ما ایرانی‌ها که نسبت به مسائل ملی تعصب داشته و برای کوچک‌ترین موضوعی کمپین تشکیل داده و واکنش نشان می‌دهیم، واردات سالانه 1500 میلیارد تومان آدامس مایه تامل و سرافکندگی نیست؟!

هر کشوری به «استقلال اقتصادی» نیازمند است اما برای کشوری مانند ایران که سیاستی ایدئولوژیک داشته و حاضر به پذیرش نظم موجود بین‌الملل نیست، این استقلال اهمیتی دوچندان داشته و ضرورتی غیرقابل انکار است. می‌توان تعاریف مختلفی از استقلال اقتصادی داشت اما بدون شک مزخرف دانستن خودکفایی در تولیدات کشاورزی را - از سوی یکی از مشاورین دولت یازدهم- و یا تحقیر توان تولیدی کشور در حد آبگوشت بزباش- از سوی یکی دیگر از همین مشاوران- و... در هیچ کدام از این تعاریف نمی‌توان گنجاند. کشوری هفتاد و چند میلیونی اگر نتواند شکم خود را سیر کند، چگونه می‌تواند دم از استقلال اقتصادی بزند؟

آنچه روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از کارگران کشور فرمودند- تاکید چندباره بر لزوم توجه به تولید داخلی و اینکه کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست- ادامه نقشه راه و خطی است که ایشان به تناوب و بارها در عرصه عمومی بیان کرده و بر آن پای فشرده‌اند. ایشان در بیانات ابتدای سال جاری در حرم مطهر رضوی(ع) که معمولاً به محورهای اصلی و کلیدی سال جدید اشاره دارد، سخنان مبسوطی را در مقوله اقتصاد ایراد کردند که چکیده آن را در 4 محور ذیل می‌توان خلاصه کرد؛

1- اقتصاد امروز یک میدان کارزار است و تحریم تنها ابزار دشمن برای رسیدن به اهداف سیاسی در مقابل جمهوری اسلامی است.

2- نگاه به بیرون و تغییر سیاست خارجی با هدف شکوفایی اقتصادی، نگاهی عقیم و بی‌فایده است و در مقابل باید به ظرفیت‌های بالای درونی چشم داشت.

3- حل مشکلات اقتصادی نیازمند حرکت جهادی از سوی همه است.

4- برای حل مشکلات اقتصادی باید برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری کرد و سرمایه‌گذاری روی تولید داخلی باید در راس اهداف اقتصادی قرار گیرد.

«دولت و ملت؛ همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال 94 بستر تحقق این اهداف اقتصادی است. اگرچه به دلایل مختلف، نقش دولت در اقتصاد و حل مشکلات آن پررنگ‌تر از مردم است و ابتدا باید از خود شروع کند. دولت در سال گذشته حدود 60 هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی و 40 هزار میلیارد تومان درآمد ارزی داشته است و از این میزان 80 هزار میلیارد تومان حقوق به کارمندان خود پرداخت کرده است. کارمندانی که به استناد آمارها متوسط کار مفید آنان 45 دقیقه در روز است! این یعنی از هر 8 کارمند، 7 نفر بی‌جهت حقوق می‌گیرند و دولت سالانه 70 هزار میلیارد تومان بابت کار نکرده حقوق می‌دهد! این یک نمونه از صدها بلکه هزاران موردی است که منابع را هدر می‌دهد.

یکی از مواردی که زیاد روی آن مانور داده شده و بسیاری از کار و پروژه‌ها بابت آن متوقف شده است، ادعای نبود سرمایه است. آیا به راستی چنین است؟ در رد این ادعا کافی است به دو مورد اشاره کنیم. جامعه سرشار از نقدینگی‌های سرگردان و بی‌هدفی است که گاهی به سوی سکه و طلا، گاهی مسکن (برای خرید نه ساخت) و گاهی دلار سرازیر می‌شوند. هر سه حوزه فوق، در دسته دلالی جای می‌گیرند و هیچ کمکی به تولید و اشتغالزایی نمی‌کنند. چرا نباید برای این سرمایه کلان برنامه داشت و از آن برای شکوفایی اقتصاد استفاده کرد. البته در جامعه‌ای که بانک‌های آن به جای کمک به تولید، به بنگاه‌داری و دلالی مشغولند، نمی‌توان از مردم کوچه و بازار انتظار داشت سرمایه‌های خرد خود را صرف جریان تولید کنند. از قضا مورد دوم نیز به بانک‌ها برمی‌گردد. کمترین آمارها حکایت از معوقات 100 هزار میلیارد تومانی بانک‌ها دارند و این میزان تا دو برابر هم ذکر شده است. بدون شک این پول‌های بی‌زبان به بهانه کار اقتصادی پرداخت شده و حال نباید پرسید این مبلغ کهکشانی چند شغل ایجاد کرده و چه کمکی به تولید کشور کرده است؟

در اینکه همگان درباره مدت و حوزه مسئولیت خود باید در برابر قانون و مردم پاسخگو باشند شکی نیست، اما گفتن اینکه در گذشته 700 میلیارد تومان برای اشتغالزایی در چین هزینه شده، دردی از امروز کشور دوا نمی‌کند و با گذشت دو سال از عمر دولت یازدهم، این حرف‌ها دیگر خریداری ندارد. حتی اگر از فردا تحریم‌ها هم برداشته شود و قیمت نفت سه برابر هم شود، نتیجه‌ای جز تشدید بیماری هلندی نخواهد داشت. خداحافظی با نفت برای دولت که به طور تاریخی چرخ اقتصاد و سیاست و فرهنگ و... را با بشکه‌های نفت چرخانده کار ساده‌ای نیست اما با توجه به واقعیت‌های روشن دنیای سیاست و اقتصاد، باید گفت؛ آقایان! ضیافت نفت به پایان رسیده است. نمی‌خواهید فکر خود را به کار اندازید؟ 

 *************************************

روزنامه قدس**

 «علي‌محوري» فصل مشترک شیعه و سنی/ آیت ا... العظمی صافی گلپایگانی

يک هزار و چهار صد سال می گذرد و نوابغ عالم علم، نخبگان و فرزانگان کم نظير از مسلمان و ديگران، پيرامون شخصيت جامع الاطراف حضرت علی(ع)، ...

  سخن گفته و هزارها کتاب و رساله پيرامون ابعاد وجودی، فضايل، مناقب، مکارم اخلاق و صفات الهی آن شخص بی نظیر عالم خلقت، گفته و نوشته‌اند و هنوز هم آگاهان، خود را در اين دريای بي کرانه به ساحلی نزديک نمی‌بينند و مانند مسافرانی که در فضا در پرواز باشند هر چه پرواز مي‌کنند، پاياني براي سفر خود نمي‌يابند.

صاحبان عقول کبيره، فصحا، بلغا و بزرگان بشريت، در برابر ابعاد شخصیّتی او، سر تسليم و خضوع فرود آورده، در مدح و ستايش او بليغ‌ترين و رساترين سخنان را گفته و کتاب‌ها نوشته‎اند، و با اين همه هرگز مبالغه نيست اگر بگوييم:

اين شرح بي‌نهايت کز وصف يار گفتند

حرفي است از هزاران کاندر عبارت آمد

امّا به مناسبت میلاد مسعود آن حضرت و از باب "آب دریا را اگر نتوان کشید* هم به قدر تشنگی باید چشید"

شمّه ای اندک از سیره و سبک زندگی آن امام همام را عرض می کنیم:

در روايات داريم كه اميرالمؤمنين(ع) نشست و برخاستش با مردم، عادي بود. هرگز صفات رذيله تکبر و تحميل بر مردم در وجود آن حضرت نبود.

با وجود تمام کمالات و صفاتی که آن حضرت داشتند، اگر کسی به حضور ايشان می‌رسيد، آن بزرگوار را بسيار متواضع و فروتن مي‌يافت و معلوم نبود که ايشان فرمانرواي کشور پهناور اسلامي مي‌باشند. اگر کسي در محضر ايشان حاضر مي‌شد، هيبت اميرالمؤمنين وجودش را فرا نمي‌گرفت.

در اسلام به طبقات محروم خيلي توجه شده است. حضرت رسول اکرم(ص) فرموده‌اند که خدايا مرا مسکين زنده بدار و مسکين بميران و مرا در قيامت در صف فقرا و مساکين محشور کن.

البته مسکين و محتاج تنها به معنای اين نيست که انسان بی‌کار باشد و کاری نداشته باشد، بلکه يک معنای آن اين است که به دنبال رياست‌طلبی، دنياطلبی و جاه‌طلبی نباشد. به همين دليل حضرت از خداوند چنين خواسته‌ای داشتند تا خويش را به اين فضائل آراسته کنند.

حضرت علي(ع) يکي از فرماندهان و حاکمان کشور اسلامي خود را به واسطه شرکت در يک مهماني اشرافي و اعياني که عده‌زيادي از ثروتمندان در آن شرکت داشتند و فقرا و مستمندان از آن سفره رنگارنگ محروم بودند شديداً مورد مؤاخذه قرار داده و او را توبيخ نمودند.

امام نامه شديد اللحني به او نوشتند که با اين جملات آغاز مي‌شود: «اي پسر حنيف، به من خبر رسيده است که يکي از مردان بصره تو را به سفره‌اي دعوت کرده است و تو به آنجا شتافته‌اي. خوردني‌هاي نيکو برايت آورده‌اند و پي در پي ظرف‌هاي غذا در برابرت گذاشته‌اند. گمان نمي‌کردم مهماني مردي را بپذيري که نيازمندان را به جفا رانده باشد و تنها ثروتمندان را دعوت کرده باشد ...»( نهج البلاغة صبحی صالح، نامه 45)

آری! باید سبک و سیره زندگانی امیرالمؤمنین(ع) الگو قرار گیرد.بايد همه سعي كنيم در كار و كسب، زندگي، معاش، سياست و حكومت، صراط اميرالمؤمنين(ع) را اتخاذ كنيم و در اين صراط ثابت قدم بمانيم.

ميزان اعمال همه، آن حضرت هستند، اعمال مردم روز قيامت به وجود اميرالمؤمنين(ع) شناخته و وزن مي‎شود، در دنيا هم همين طور است، اگر مردم بخواهند وزن و ارزش اعمال خود را بدانند بايد خود را با اعمال اميرالمؤمنين(ع) بسنجند.

بايد اميرالمؤمنين(ع) را مشايعت كنيم؛ همان بزرگ‌رهبري که فضايل و مناقبش از حد احصا، خارج است، همان مرد علم و ايمان و معرفتي که علوم همه در برابر علومش چون قطره‎اي است در برابر دريا، همان‌که همه به علم او نيازمند بودند و او از همه بي نياز بود.

بزرگ‌شخصيتي که در علم، عمل، زهد، تقوا، حلم، تواضع، عبادت، ايثار، جهاد، رحم، عدل، احسان و تمام صفات فاضله بي‌نظير، ممتاز و نادر، روزگار و آيت کبراي پروردگار و مجمع صفات اضداد بود.

همه و همه باید بر محور رفتار و گفتار علی(ع)اجماع کنند که جز راه علی(ع)، صراط مستقیمی نیست، چنانچه فخر رازي مي‌گويد: «هر که علي را محور بداند راه مستقيم رفته است»( تفسير فخر رازی، جلد 1، صفحه 108)

در علوم مبدأ و معاد، تفسير قرآن، فقه و معارف وحياني همه علي‌محوري است و محور و حجت در همه علي است، در ولايت، در امامت، در ارشاد به الهيات و عبادات همه، محور علي است. در علي‌محوري و ايمان به علي‌محوري در دين و شئون ديني بين شيعه و سنی اختلافي نيست.

*********************************
روزنامه شرق ***

مردی از جنس مروت /علی‌اکبر گلقندشتی

در تاریخ زندگی بشر، رسیدن به سعادت، ازجمله مفاهیمی است که هیچ‌وقت به فراموشی سپرده نشده است. تمام انسان‌ها هدف از حیات را رسیدن به سعادت می‌دانند، هرچند در تعیین مصداق با همدیگر گفت‌وگو و تلاش می‌کنند تعریف خود را از آن واضح کنند. وقتی که دایره مصادیق سعادت گسترده‌تر می‌شود، و سخن از سعادت انسان‌ها به میان می‌آید،‌ گفت‌وگو درباره آن جذاب‌تر می‌شود و نگاه فرهیختگان را به‌سمت خود معطوف می‌کند. پیامبران نیز همواره با هدفِ رساندن انسان به سعادت توسط خداوند مبعوث شده‌اند، ولی در میان انبیا و جانشینان منصوب آنها، تعداد محدودی توانسته‌اند برای مدتی سرپرستی حکومت را برعهده داشته باشند. از پیامبران و جانشین‌های آنان، گزارش زندگی و حکومت آخرین پیامبر محمدمصطفی(ص) و امام‌علی(ع) به ما رسیده است.

 

در تاریخ زندگی بشر، رسیدن به سعادت، ازجمله مفاهیمی است که هیچ‌وقت به فراموشی سپرده نشده است. تمام انسان‌ها هدف از حیات را رسیدن به سعادت می‌دانند، هرچند در تعیین مصداق با همدیگر گفت‌وگو و تلاش می‌کنند تعریف خود را از آن واضح کنند. وقتی که دایره مصادیق سعادت گسترده‌تر می‌شود، و سخن از سعادت انسان‌ها به میان می‌آید،‌ گفت‌وگو درباره آن جذاب‌تر می‌شود و نگاه فرهیختگان را به‌سمت خود معطوف می‌کند. پیامبران نیز همواره با هدفِ رساندن انسان به سعادت توسط خداوند مبعوث شده‌اند، ولی در میان انبیا و جانشینان منصوب آنها، تعداد محدودی توانسته‌اند برای مدتی سرپرستی حکومت را برعهده داشته باشند. از پیامبران و جانشین‌های آنان، گزارش زندگی و حکومت آخرین پیامبر محمدمصطفی(ص) و امام‌علی(ع) به ما رسیده است.

 

حکومت پیامبر برای مسلمانان منشأ خیرهای زیادی بوده و هست. در این مختصر به زندگی رسول‌خاتم(ص) نمی‌پردازم، ولی در ١٤٠٠ سال پیش، مردی تنها با یک پیراهن، سوار بر استر به‌همراه غلام خود وارد شهر کوفه شد. هیچ‌کس باور نمی‌کرد این مرد می‌خواهد «آرمان‌شهر» بشری و نبوی را بر این برج و بارو بنا نهد. او می‌خواست روح دادگری را میان بزرگ‌وکوچک، سیاه‌وسفید، عرب‌وعجم، در تمام کشور‌های اسلامی، با گسترده وسیع آن، بدمد.

  او به‌راستی حکومت اخلاق‌محور، فضیلت‌گرا و انسان‌مدار را از این افق غبارگرفته به مردم نشان داد. آن روز که وارد شهر کوفه شد با مردم ناسپاس و عهدشکن، پیمان بست هنگام واگذاری حکومت، بیش از آنچه با خود آورده است، با خود نبرد. او آن‌چنان بر این پیمان استوار ماند که پس از ١٤ قرن، همه جان‌ها تشنه تحقق‌بخشیدن قطره‌ای از آن دریا هستند. همه با حکومت او دانستند سعادت انسان‌ها چگونه ممکن است. سعادت در آرمان‌شهر او، یعنی اینکه حاکمی از نبود امنیت برای یک زن غیرمسلمان در جامعه، آرزوی مرگ کند و بگوید «اگر مسلمانی به‌خاطر بیرون‌آوردن خلخال از پای زن یهود، از غصه بمیرد، چه جای ملامت». (خطبه ٢٧).

  انسانی که حاضر نیست دنیا را با کوچک‌ترین ظلم و معصیتی به‌دست بیاورد و می‌گوید: به خدا قسم اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان‌های آنهاست به من دهند تا خداوند را با ربودن پوست جویی از دهان مورچه‏ای معصیت کنم، به چنین کاری دست نمی‏زنم و بی‏شک دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است و آن را می‏جود، خوارتر است (خطبه ٢٢٤)؛ انسانی که از این فضایل به قدر تمام شخصیت‌های انسانی به تنهایی بهره دارد. به‌نظر می‌رسد هرکسی که به وادی علی‌شناسی وارد شود، به وادی حیرت و عشق وارد می‌شود. حتی خواندن زندگی امام‌علی(ع) هم خواننده را به حیرت وام‌دارد و هم مجذوب ایشان می‌کند.

  رسیدن به این دو نکته است که امام خمینی(ره) در توصیف امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید (صحیفه ج١١، ص٢١): من می‌گویم اگر چنانچه پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم غیر از این موجود تربیت نکرده بود، کافی بود برایش، اگر چنانچه پیغمبر اسلام مبعوث شده بود برای اینکه یک همچو موجودی را تحویل جامعه بدهد، این کافی بود.

************************************

روزنامه جمهوری اسلامی ****

تحلیل سیاسی هفته

بسم‌الله الرحمن الرحیم

هفته جاری در سایه سار حرمت ماه پرفضیلت رجب و موالید پربرکت آن قرار داشت و ملت ایران در این ایام، ولادت مسعود ستاره پرفروغ آسمان امامت، اسوه جود و سخاوت، حضرت امام جواد علیه السلام را گرامی داشته و قدوم پر سرور ابن الرضا(ع) را به شمس الشموس، امام مدفون در ارض طوس شادباش و تهنیت گفت.

هفته‌ای که در آستانه آن قرار داریم از این جهت که جلوه‌گاه میلاد پرعظمت شمس ولایت و کعبه هدایت، نقطه پرگار امامت، مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام می‌باشد از شکوه خاصی برخوردار است. این ایام از ماه رجب علاوه بر منزلت ذاتی خویش با نور ولایت مولی الموحدین و امیر مومنین نیز متبرک گشته و نورانیت خاصی به خود گرفته است. در واقع همانگونه که نصوص الهی، تصریحات نبوی و واقعیات محکم تاریخی گواهی می‌دهند، پس از وجود شریف پیامبر اکرم(ص)، جهان اسلام شخصیتی به کمال و جامعیت وجود پرعظمت حضرت علی بن ابیطالب(ع) به خود ندیده، آنگونه که زندگانی پرثمرش در دو قاب قوسین ولادت و شهادت در خانه خدا شکل گرفته و جوامع بشری را به ساحل رستگاری رهنمون گردیده باشد.

در این روزها رجبیون به برکت سیزدهم رجب همچنین در پای سفره ایام البیض قرار می‌گیرند تا فرصت قرب الهی، محاسبه اعمال و مهار نفس را در خلوت خویش بیابند.

در ابتدای هفته جاری سخنان رهبری پیرامون حوزه مسئولیت نیروی انتظامی و تاکید بر لزوم ایجاد امنیت در حوزه‌های مختلف، راهگشای فرماندهان و مدیران این نیرو بود. فرمانده کل قوا در دیدار شرکت کنندگان در همایش فرماندهان، مدیران و روسای عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، این نیرو را «مظهر حاکمیت و امنیت» جمهوری اسلامی ایران خوانده و تاکید کردند: ایجاد امنیت فردی، اجتماعی، اخلاقی، روحی و روانی در جامعه از مهم‌ترین مسئولیت‌های این نیرو است. ایشان در این دیدار تصریح کردند:‌ لازمه برقراری امنیت، «اقتدار پلیس» است اما این اقتدار باید همراه با عدالت، مروت و ترحم باشد.

رهبر معظم انقلاب همچنین قانونگرایی در دو بُعد مواجهه با مردم و همچنین در درون سازمان نیروی ا نتظامی را ضروری و با اهمیت برشمرده و گفتند: به دلیل سطح گستردگی ارتباط نیروی انتظامی با مردم، سلامت نیرو در این سازمان بسیار مهم است بگونه‌ای که یک نیروی درست کار و قاطع می‌تواند مایه آبروی نظام جمهوری اسلامی در مقابل دیدگان مردم شود.

در روزهای پایانی هفته، به مناسبت روز جهانی کارگر جمعی از کارگران کشور نیز با رهبری دیدار کردند. در این دیدار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تجلیل از استحکام، هوشیاری و نجابت جامعه کارگری در مقابل تحریکات مستمر داخل و خارج کشور در سه دهه اخیر، خاطرنشان کردند: مجموعه کارگری با تحمل همه سختی‌ها و مشکلات و تلاش بی‌وقفه در راه پیشرفت کشور، حقاً و انصافاً امتحان خوبی داده است و مسئولان باید این فداکاری و نجابت را با تلاش بیشتر برای حل مسائل کارگران، قدرشناسی کنند.

ایشان با اشاره به مشکلات موجود در حوزه‌های کارگری، نظیر اخراج کارگران، بیکاری، تعویق‌ها و مشکلات معیشتی تاکید کردند: این مشکلات با حرف حل نمی‌شود بلکه اقدام و ابتکار می‌طلبد.

رهبری، تقویت تولید داخلی را ستون فقرات «حل مشکلات کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی» برشمردند و افزودند: برخی می‌گویند در شرایط تحریم و فشار، رونق تولید داخلی امکان پذیر نیست، بدون شک تحریم‌های ظالمانه در بروز مشکلات تاثیر داشته است اما تحریم و فشار، بدون تردید نمی‌تواند جلوی تلاش عمومی، سازمان یافته و برنامه‌ریزی شده را برای رونق تولید داخلی بگیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای اثبات ناتوانی تحریم‌ها در سد کردن تلاش‌های داخلی، به پیشرفت‌های شگرف ایران در زمینه صنایع نظامی، زیست فناوری، سدسازی، نانو، صنایع دانش بنیان، هسته‌ای و دیگر زمینه‌ها اشاره کردند و افزودند: در برخی از این عرصه‌ها، فشارهای تحریمی بسیار بیشتر بوده است اما نتوانسته در مسیر تلاش و پیشرفت نیروهای داخلی مانعی ایجاد کند.

ایشان توجه و تمرکز بر تولید را علاوه بر حل مشکلات اقتصادی، موجب احساس عزت و استغنای ملی برشمرده و افزودند: استحکام ساختار داخلی قدرت از جمله در زمینه اقتصادی، موجب تقویت مذاکره کنندگان پشت میز مذاکره‌ای می‌شود والا طرف مقابل مدام شرط و شروط می‌گذارد و حرف‌های مفت و بی‌ربط می‌زند.

رهبر معظم انقلاب فرمودند: بنده انکار نمی‌کنم که تحریم‌های ظالمانه‌ای که دشمنان بر ملت تحمیل کرده‌اند، تاثیر دارد و بی‌تاثیر نیست اما قبول نداریم که این تحریم‌ها بتواند جلوی تلاش عمومی سازمان یافته برنامه‌ریزی شده برای رونق تولید را بگیرد. نباید گفته شود تولید در شرایط تحریم سخت ممکن نیست؛ نه ممکن است، هر کاری که تصمیم بگیرید انجام دهید، همت کنید نیروهایتان را به صحنه بیاورید و از خدای متعال کمک بخواهید، شدنی است.

در این هفته سفر دکتر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به نیویورک برای شرکت در کنفرانس سالانه بازنگری معاهده «ان. پی. تی» و در عین حال دیدارهای متعدد رئیس دستگاه دیپلماسی ایران با مقامات کشورهای مختلف، برگی دیگر از دیپلماسی فعال دولت تدبیر و امید را رقم زد. در مدت اقامت هیات ایرانی در نیویورک جان کری وزیر خارجه آمریکا به همراه تیم مذاکره کننده آمریکایی عصر دوشنبه به محل اقامت آقای ظریف آمد و به مدت 100 دقیقه با وی گفتگو کرد. وزیر خارجه کشورمان پس از این دیدار در مورد محتوای این ملاقات گفت: در این جلسه ما در مورد نحوه ادامه کار صحبت‌هایی داشتیم و نگرانی خود را نسبت به بحث‌های مطرح در داخل آمریکا به آنها منتقل کردیم که وزیر خارجه آمریکا بار دیگر تاکید کرد آمریکا بر تعهدات بین‌المللی خود فارغ از مشکلات داخلی‌اش پایبند خواهد بود. از این رو توافق شد از همین هفته با جدیت ایران و 1+5 نگارش توافق نامه نهایی را آغاز کنند و توافق گردید هر قدر زمان لازم است برای نگارش توافق نهایی اختصاص یابد.

در این هفته استان فارس، مهد فرهنگ و علم و ادب ایران، میزبان دولت تدبیر و امید بود. آقای روحانی در دهمین سفر استانی دولت یازدهم دیروز وارد شهر شیراز به عنوان سومین حرم اهل بیت(ع) و مرکزیت فرهنگ و ادب کشور شد تا از نزدیک ضمن دیدار با مردم خونگرم این خطه و بازدید از برخی پروژه‌های اقتصادی با نظرات و مطالبات مردم آشنا شود.

در صحنه بین‌المللی، مهره‌چینی جدید در هیات حاکمه عربستان، ادامه جنگ در یمن، تحولات سوریه و زلزله در نپال را به عنوان اهم رویدادهای هفته مورد بررسی قرار می‌دهیم.

در عربستان، این هفته، عزل و نصب‌های گسترده‌ای در رده‌های بالای حکومت صورت گرفت به گونه‌ای که رسانه‌ها از آن به عنوان «زلزله سیاسی» نامبردند. براساس حکم‌های جدید، «مقرن بن عبدالعزیز» برادر ملک سلمان، که پس از مرگ ملک عبدالله به عنوان ولیعهد برگزیده شد از این مقام برکنار و «محمد بن نایف عبدالعزیز»، برادرزاده ملک سلمان به جای وی منصوب شد. محمد بن نایف در کنار مقام ولیعهدی، پست‌های وزیر کشور، معاون نخست‌وزیر و رئیس شورای امور سیاسی و امنیتی را نیز در اختیار گرفت.

ملک سلمان در حکمی دیگر، «محمد بن سلمان» فرزند خود را که پیشتر وزیر دفاع بود به عنوان نایب ولیعهد، معاون نخست وزیر، وزیر دفاع و رئیس شورای امور اقتصادی و توسعه منصوب کرد.

و در یک جابجایی مهم دیگر، سعودالفیصل، سیاستمدار کهنه‌کار که مدت 40 سال سکان دیپلماسی خارجی ریاض را دردست داشت برکنار گردید و «عادل جبیر»، سفیر عربستان در آمریکا به جای وی منصوب شد.

مهره‌چینی جدید پادشاه عربستان چند هدف دارد که به نظر می‌رسد مهم‌ترین آن، نزدیک کردن فرزندش به کرسی پادشاهی و دور کردن مقرن بن عبدالعزیز از مرکز قدرت ‌باشد تا بدینوسیله، همچنان قدرت در انحصار خاندان «سدیری‌ها» باشد. در حکم ملک سلمان ادعا شده است که مقرن بن عبدالعزیز شخصاً خواستار کنار رفتن از منصب ولایتعهدی بوده است. نتیجه جنگ قدرت جدید عربستان، در روزهای آینده و در موضع‌گیری‌های داخلی و خارجی ریاض تا حدود زیادی منعکس خواهد شد.

این هفته، جنگ در یمن با تداوم جنایات سعودیها ادامه یافت. سعودی‌ها درحالی به ریختن خون مردم بی‌دفاع یمن ادامه دادند که از رسیدن کمک‌های انسانی به جنگ زدگان نیز جلوگیری کردند تا جنایت خود علیه ملت بی‌دفاع و محروم یمن را تکمیل کنند. با این حال این اقدامات نمی‌تواند بر شکست‌ها و ناکامی‌ها ریاض در یمن سرپوش بگذارد.

این هفته شاهزاده طلال، به ضعف‌ها و شکست‌های عربستان در یمن اعتراف کرد به گونه‌ای که وی بعداً مجبور شد بخشی از اظهاراتش را تکذیب کند. طلال با تاکید بر اینکه جنگ عربستان در یمن اشتباه بود، کشورهای متحد عربستان، از جمله آمریکا، ترکیه و پاکستان را به باد انتقاد گرفت که به عربستانی‌ها در جنگ یمن خیانت کردند و پشت آنها را خالی نمودند.

شاهزاده طلال در اظهارات خود با عصبانیت به ترکیه و پاکستان تاخت که چرا در طرح جنگی عربستان در یمن به این کشور نیرو و سلاح مورد درخواست را تحویل ندادند و با کنایه گفت که گویا برای اسلام آباد و آنکارا، ایران مهمتر از عربستان شده است. عربستان در پی شکست در یمن، مجبور شد عملیات جنگی‌اش موسوم به «توفان قاطع» را متوقف سازد ولی اعلام نمود که به حملات نظامی هر جا که لازم باشد ادامه می‌دهد. با این موضع‌گیری، در واقع ریاض تلاش کرد عقب‌نشینی خود در یمن راتاکتیکی عنوان کند.

سازمان‌های بین‌المللی، ابعاد جنایات عربستان علیه مردم یمن گسترده عنوان کرده‌اند. با اینحال تاکنون از مجامع بین‌المللی واکنشی به این جنایات مشاهده نشده است.

این هفته، سوریه نیز شاهد تحولات تازه‌ای بود و همزمان با تحرکات تروریست‌ها، با حمایت ترکیه و ارتجاع عرب، در شهرهای حلب و ادلب و جنایت افروزی آنها، رژیم صهیونیستی نیز به مناطقی در سوریه حمله کرد. این اقدامات، ماهیت جبهه مشترک رژیم‌های متخاصم سوریه، متشکل از ترکیه، ریاض، قطر، رژیم صهیونیستی و دولت‌های غربی را آشکارتر ساخت و از تشدید توطئه آنها در سوریه پرده برداشت.

این هفته، کشور نپال شاهد یک فاجعه طبیعی بود. زلزله‌ای به قدرت 9/7 ریشتر کاتماندو، مرکز حکومت این کشور را تکان داد و موجب فرو ریختن صدها ساختمان مسکونی گردید. گزارش‌ها حاکی است در این حادثه، تاکنون اجساد حدود پنج هزار نفر کشف شده است و گمان می‌رود شمار تلفات تا 10 هزار نفر افزایش یابد.

هر چند بسیاری از کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران کمک‌های انسانی و امدادی برای زلزله زدگان ارسال نموده‌اند ولی عملیات امدادرسانی به دلیل شرایط جوی و خرابی‌های گسترده به کندی پیش می‌رود.

***********************************

روزنامه خراسان*****

جانم فداي علي (ع)/کورش شجاعي

جانم فداي علي، باب مدينه علم نبي/ همان علي که جان مصطفي بود، همو که هماره مريد و جان فداي پيامبر خدا بود، علي آن سينه چاک عاشق پيامبر و سپر بلاي جان نبي، هم به گاه جنگ و هم ليلة المبيت، همان علي که جانش به جان رسول گرهي خدايي خورده بود و از کودکي در دامان نبوت و ولايت و کرامت نبوي، هم نفس پيامبر خاتم بود، همان علي که سيدالمرسلين خودش و او را پدران امت مي خواند و چه بزرگوار پدراني بودند آنان که يکي حتي در عرش و به گاه معراج از محضر حضرت رب العالمين، شفاعت امتش را خواست و هديه گرفت و آن ديگري جان خود، همه چيز خود را و حتي حسن و حسينش را فداي دين خدا و جاودانه شدن اسلام ناب محمدي کرد.

 

جانم فداي علي همان «تالي تلو» نبي و يگانه مولود حريم و خانه امن الهي، آن خانه يگانگي و وحدت و توحيد و قبله امت اسلام. علي هم جان نبي بود و هم برادر و پسر عمش و هم يگانه کفو و همتاي کوثر نبي، علي که چندان نزد خدا و پيامبرش عزيز بود که حضرت مصطفي پاره تن خود و «بضعه» بي بديل و عزيزترين و آبرومندترين بانوي هر دو عالم را فاطمه را به اذن خدا به خانه سراسر نور علي فرستاد.

 

جانم فداي علي، همان علي پيشواي پرهيزکاران و خداباوران و مولاي مومنان، همو که آن چنان از گذرگاه هاي علم اليقين، عين اليقين و حق اليقين گذشته بود و بر فراز قله هاي باور و ايمان مأوا گرفته بود که مي فرمود هر آن اگر تمامي پرده ها کنار رود ذره اي به ايمان علي اضافه نمي شود.

 

هزار بار جان ناقابلم فداي علي، آن باب علم نبوي و مظهر حکمت الهي آن و صعود کرده بر ستيغ و قله هاي علم و دانايي، آن امير بيان و بلاغت، آن امين پيامبر و کاتب وحي الهي، آن اسوه زهد و پرهيزکاري و اولين ايمان آورنده به رسالت محمدي و نخستين اقتدا کننده به نماز نبي، آن اقامه کننده نماز واقعي و حريم دار و مُدرِک و نيوشنده روح و جان نماز. جانم فداي علي آن تجسم عيني عدالت الهي در گستره زمين، همان وصي بر حق نبي که دستش را حضرت مصطفي در غدير خم به فرمان خدا بر فراز جهاز شتران بالا برد و به صراحت فرمود من کنت مولاه فهذا علي مولاه همان علي که «ولي خدا» بود و جانشين نبي، همو که زيباترين «صداي عدالت انساني» هنوز و از پس قرن ها همچنان از حلقوم و وجود پربرکت او شنيده مي شود. علي همان عدالت مدارترين و غيرتمندترين اميري که دق کردن و مردن را روا مي داند آن گاه که ظلمي بر کسي روا شود حتي اگر آن ظلم، ربودن خلخال از پاي زن يهودي در حکومت اسلامي علوي باشد. جانم فداي علي همان امير عدالت محور و تبعيض ستيزي که در حکومتش نه آقازاده ها، نه مدعيان، نه سابقون و نه حتي برادرش عقيل و دخترش کلثوم نمي توانستند ذره اي بيشتر از حقشان از بيت المال در اختيار بگيرند.

 جانم فداي علي همو که مي فرمود اگر همه عالم را به من بدهند حاضر نمي شوم حتي از کام موري دانه اي به ظلم و جور بستانم. هزاران بار بايد فداي علي شد که صادقانه بر اين باور، عامل بود که مجموعه قدرت و حاکميت در نگاه و رفتارش از « عطسه بز» کم ارزش تر بود مگر آن که بتواند به واسطه در اختيار داشتن حکومت، حق مظلومان را از ظالمان بستاند و عدالت را بگستراند.

 جان ناقابلم هزاران بار فداي علي آن بي نظيرترين اسطوره دلاوري و پهلواني که به فرموده پيامبر خدا، ضربتش در روز خندق برتر از عبادت جن و انس شمرده شد.

 همان علي که جمع اضداد بود و در اوج پهلواني همنشين بيغوله نشينان و مونس يتيمان و نان آور شبانه مسکينان بود، همان علي که خدا را نه به خاطر ترس از «جهنم» و نه به طمع «بهشت» بلکه تنها به خاطر عظمت و بزرگواري و استحقاق تام و تمام ذات يگانه حضرت حق به پرستش، عبادت مي کرد آن چنان عبادت خاضعانه، خاشعانه و غرق در معبود شده اي که تير از پايش به گاه نماز بيرون مي کشيدند و اما ناله اي از وجود مولا به گاه اقامه آن نماز راستين شنيده نمي شد.

 همان علي که به گفته نغز جناب مولانا، بنده حق بود و تيغ از پي حق مي زد و آن چنان حق مدارانه و دلاورمردانه در جنگ با دشمنان خدا با زرهي که تنها «رو» داشت و پشت نداشت حاضر مي شد که در آسمان ندا در مي پيچيد «لافتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار».

 

جانم فداي علي آن وصي بر حق نبي که همانند «مراد» و مقتدايش رسول خدا، سرچشمه جود و سخا بود و به نص قرآن کريم به هنگامه رکوع نماز، نگين انگشتري به سائل مي بخشد، آري جانم فداي علي همان علي که بعد از نبي، بي بديل بود در سخاوت و جوانمردي تا آن جا که پيراهن نو و دو درهمي را بر تن « قنبر» مي پوشاند و خود پيراهن يک درهمي به تن مي کرد.جانم هزاران هزار بار فداي امير مومنان، مولاي متقيان، علي(ع) و تمامي سجايا، کرامات و بزرگواري هايش و البته جانم فداي علي به خاطر مظلوميت ها و خون دل هايي که خورد مظلوميتي که معاويه ها و عمر و عاص ها با قرآن بر سر نيزه کردن ها، بر «قرآن ناطق» روا داشتند و خون دل هايي که مولا از منافقان و خوارج نهروان و ديگران خورد و مظلوميتي که به خاطر وحدت امت پيامبر و جاودانگي دين خدا به جان خريد و «خار» را در چشم و «استخوان» را در گلو تحمل کرد و چه مظلوميتي بالاتر از اين که بهترين بنده خدا بعد از حضرت مصطفي آن گاه که به شمشير جفا و جهالت محاسنش به خون سرش در محراب عبادت گلگون مي شود ندا مي دهد که «فزت برب الکعبه».

************************************

روزنامه ایران******

یمن؛ پاشنه آشیل ریاض / حسن هانی زاده

رخدادهای اخیر دستگاه‌حاکم عربستان سعودی و تغییرات گسترده‌ای که در پیکره رژیم آل سعود به‌وجود آمد، همگی برآیند اختلاف‌های شدید بین شاهزادگان سعودی بر سر حمله و تجاوز به یمن بود. این تجاوز‌هوایی که در نتیجه محاسبات اشتباه محمد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان و شخص ملک سلمان، پادشاه این کشور به‌وقوع پیوست نارضایتی مقرن بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان و برخی دیگر از اجزای هیأت حاکم را در پی داشت و این اختلاف‌ها تا جایی پیش رفت که منجر به برکناری شخصیت‌های

تراز اول عربستان شد. مقرن بن عبدالعزیز که از یک مادر یمنی متولد شده و گرایش‌های عاطفی ویژه‌ای به مردم یمن دارد بیش از این نتوانست نسبت به تجاوز گستاخانه عربستان به یمن سکوت کند و اعتراضات او به فضای رسانه‌ای هم کشیده شد.

علاوه بر او، حلال بن عبدالعزیز برادر پادشاه عربستان نیز در گفت‌وگو با رسانه‌های منطقه‌ای موضع‌گیری شدیدی علیه سیاست‌های ملک سلمان کرد و شکاف و اختلاف نظر بین سران سعودی به درجه‌ای از پیچیدگی رسید که ارتش عربستان که حدود دو ماه پشت مرزهای یمن در حالت آماده باش قرار داشت مجال حمله زمینی به یمن را نیافت و جرأت ورود به یک جنگ زمینی را پیدا نکرد. از سوی دیگر، شکست سیاسی عربستان برای ایجاد ائتلاف سیاسی- نظامی بین‌المللی علیه یمن موجب خشم و غضب پادشاه عربستان علیه سعود الفیصل، وزیر خارجه این کشور شد و پادشاه او را به بی‌تحرکی در شکل‌گیری این ائتلاف متهم کرد. از نظر ملک‌سلمان، فیصل نتوانسته بود از ظرفیت دستگاه دیپلماسی برای متقاعد کردن افکار عمومی جهان درباره حمله به یمن استفاده کند و به‌دلیل بی‌کفایتی در انجام وظایف خود باید برکنار می‌شد. در حالی که الجبیر سفیر سابق عربستان در امریکا که حالا وزیر خارجه و جایگزین سعود الفیصل شده است، دیدگاه‌هایی به مراتب افراطی‌تر از فیصل دارد و با اینکه برای نخستین بار دستگاه دیپلماسی عربستان به کسی خارج از خاندان آل‌سعود سپرده شده است، این تغییرات عربستان را به سوی سیاست‌های افراطی سوق می‌دهد. از مجموع تغییرات رژیم آل سعود این گونه بر می‌آید که عربستان در پی دستیابی به یک هژمونی نظامی است اما این افراط‌گرایی‌مسلماً به فروپاشی این خاندان منجر خواهد شد، زیرا اکنون افکار عمومی جهان بویژه منطقه بشدت علیه عربستان است و شکافی هم که بین شاهزادگان سعودی به‌وجود آمده و روز‌به‌روز  بیشتر می‌شود، این رژیم را در سراشیبی سقوط قرار خواهد داد.

************************************

روزنامه جام جم *******

جهان ناامن/ دکتر سیدرسول موسوی‌

هشتمین کنفرانس بازنگری پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) با حضور نمایندگان 188 کشور از روز دوشنبه در مقر سازمان ملل در نیویورک گشایش یافت و در روز اول کنفرانس وزیر خارجه کشورمان به نمایندگی از گروه کشورهای عدم تعهد دیدگاه‌های این کشورها را در موضوعات مختلف مربوط به خلع سلاح و عدم اشاعه مطرح ساخت.

 

این کنفرانس به مدت یک ماه تا بیست دوم می ادامه دارد. قرار است در این کنفرانس برخی مسائل مهم و کلیدی ازجمله مفاد پیمان ان‌.پی‌.تی، خلع سلاح هسته‌ای همراه با به‌کارگیری تدابیر ویژه عملی و منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای مورد بررسی قرار گیرد.

 

پیمان ان.‌پی‌.تی در سال 1968 با سه هدف عمده تدوین شد:

 

1 ـ جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای

 

2 ـ کمک به فرآیند خلع سلاح هسته‌ای

 

3 ـ فراهم کردن شرایط برای همه کشورها در بهره‌مندی از فناوری‌های هسته‌ای صلح‌آمیز.

 

بدون وارد شدن به تشریح اهداف سه‌گانه پیمان، یک بحث اساسی که در اجرای این پیمان وجود دارد و کسی آن را رد نمی‌کند، آن است که این پیمان در بند اول خود باقی مانده و نتوانسته در 2هدف دیگر خود کوچک‌ترین گامی بردارد و امروزه همه آن را یک پیمان عدم اشاعه می‌شناسند و به 2 هدف دیگر آن یعنی خلع سلاح و همکاری‌های صلح‌آمیز هسته‌ای توجهی نمی‌کنند.

عملکرد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌عنوان نهاد مسئول اجرای مفاد ان‌.پی‌.تی هم به دامن زدن به این فکر خلاصه شده که ان.‌پی.‌تی فقط یک پیمان عدم اشاعه بوده است. زیرا از یک سو نتوانسته از اشاعه سلاح‌های اتمی در کشورهای غیر عضو ان.‌پی.‌تی (هند، پاکستان، رژیم صهیونیستی) جلوگیری کند و از سوی دیگر هیچ گام عملی در خلع سلاح هسته‌ای بین کشورهای دارای سلاح برنداشته است.

درگیر شدن غیرعادی آژانس با موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک عضو ان.‌پی.‌تی نیز ‌وجهه عدم اشاعه آژانس و ان.‌پی.‌تی را بسیار برجسته کرده و دیگر اهداف پیمان را تحت‌الشعاع قرار داده است.

 

واقعیت آن است که دارندگان سلاح‌های هسته‌ای پس از گذشت 45 سال از اجرایی شدن پیمان ان.‌پی.‌تی نه‌تنها به تعهدات خود در این پیمان یعنی انهدام سلاح‌های هسته‌ای‌شان عمل نکرده‌اند، بلکه هر سال بودجه‌هایی برای نوسازی و به روز کردن زرادخانه‌های هسته‌ای خود اختصاص داده در عمل جهان را ناامن‌تر ساخته‌اند.

جان کری، وزیرخارجه آمریکا و ارنست مونیز، وزیر انرژی این کشور در یادداشت مشترکی که در نشریه فارین پالسی منتشر کرده‌اند با اشاره به این‌که ان.‌پی.‌تی پس از گذشت 45 سال، جهان را امن نگاه داشته از تمام کشورهای جهان درخواست کرده‌اند در این مسیر گام بردارند، ولی به این نکته نمی‌پردازند که در همین زمان که آنها درباره عدم اشاعه صحبت می‌کنند، چه گام خطرناکی در صحنه اروپا در نقض پیمان استقرار موشک‌های میانبرد (INF) بر می‌دارند و جهان را به سمت جنگ هسته‌ای بسیار خطرناکی که تمام بشریت را نشانه گرفته، پیش می‌برند.

در دوران جنگ سرد که دو ابرقدرت براساس نظریه بازدارندگی متقابل و به اصطلاح موازنه وحشت ثبات استراتژیک را در امنیت جهانی برقرار می‌کردند، آمریکا با طرح دو ایده، موازنه استراتژیک را عملا به سود خود تغییر داد و به نوعی شوروی را در جنگ سرد به شکست کشانید، این دو ایده عبارت بودند از بهره‌گیری از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی یا به عبارت دیگر موشک‌های اتمی میانبرد و کوتاه‌برد که در اروپا مستقر می‌شدند و دیگر پروژه دفاع استراتژیک یا به عبارت ساده‌تر جنگ ستار‌گان بود.

آمریکا در بحث موشک‌های کوتاه‌برد و میانبرد با شوروی موافقت‌نامه (INF) را در سال 1987 به امضا رساند و باتوجه به فروپاشی شوروی پروژه جنگ ستارگان در آمریکا پیگیری نشد. این روزها بخصوص بعد از حوادث اوکراین مسائلی درباره استقرار مضاعف موشک‌های اتمی تاکتیکی و دفاع موشکی اروپا مطرح می‌شود که از دید کارشناسان مباحثی خطرناک و تهدیدکننده امنیت جهانی محسوب می‌شود.

موشک‌های میانبرد و کوتاه‌برد بر عکس موشک‌های بالستیک راهبردی اساسا با هدف تهاجمی ساخته می‌شوند. موشک‌های استراتژیک با این هدف ساخته شده‌اند که کشورهای دارنده را قادر سازند در مقابل تهاجم موشکی دشمن، دارای ظرفیت پاسخگویی باشند و بتواند ضربه متقابل سختی را به‌طرف مقابل وارد سازد و به این طریق طرف مقابل را از دست زدن به حمله اول باز دارد، در حالی که موشک‌های میانبرد (بالستیک یا کروز) در یک فاصله زمانی 5 تا 10 دقیقه به هدف می‌رسند و عملا امکان عکس‌العمل را از طرف مقابل می‌گیرند و به اصطلاح کاربرد آن در استراتژی برنده اول (هرکس اول زد برده) است.

سال 1987 آمریکا و شوروی موافقت کردند با کاهش و مدیریت موشک‌های اتمی کوتاه برد و میانبرد خود در اروپا شرایط وقوع جنگ ناخواسته را مدیریت کنند. فروپاشی شوروی این احساس را در آمریکا به وجود آورد که برنده جنگ سرد و تنها ابرقدرت جهان است و روسیه جانشین شوروی دیگر دشمن آمریکا و غرب نیست، ولی آمریکا با دشمنان دیگری که خود آن را دولت‌های یاغی می‌خواند مواجه است؛ لذا باید برای مقابله با آنها طرح‌های دفاع موشکی را در آمریکا و اروپا پیش برد.

طرح‌های دفاع موشکی که مغایر مفاد معاهدات به امضا رسیده با شوروی بود و ثبات استراتژیک جهانی را به سود آمریکا برهم می‌زد، از سوی آمریکا دنبال شد و روسیه در سال‌های اولیه بعد از فروپاشی شوروی به جهت خوش‌باوری به غرب و ضعف نظامی و اقتصادی عکس‌العمل خاصی از خود نشان نداد، ولی با گذشت زمان و مشاهده ناتو در کنار مرزها و داخل حوزه امنیتی خود، مجبور شد دست به عمل متقابل زده و ضمن اعلام ناتو به‌عنوان دشمن در دکترین نظانی 2015 خود، موضوع ضربه اول هسته‌ای و احتمال کاربرد سلاح‌های اتمی تاکتیکی (موشک‌های میانبرد) را مطرح سازد.

نتیجه تمام مباحث آن است که با نادیده گرفته شدن موافقت‌نامه‌های استراتژیک گذشته و موافقت‌نامه‌های به امضا رسیده بین آمریکا و شوروی مانند ABM و INF و حوادث اوکراین و تحولات نظامی در حوزه کشورهای بالتیک شاهد شکل‌گیری کانون‌های خطر برای امنیت جهان هستیم که در زمان حاضر از دید خیلی‌ها پنهان است؛ زیرا که آنها را در جهان سرگرم پرونده جعلی اتمی ایران کرده‌اند.

************************************

روزنامه وطن امروز***

آغاز شمارش معکوس اضمحلال سعودی/دکتر صباح زنگنه

 تغییرات روز گذشته عربستان نشانه آغاز شمارش معکوس برای سقوط در داخل بافت حکومت آل‌سعود بود؛ بافتی که در بردارنده عوامل انحطاط و اضمحلال این خاندان است. البته برای فرار موقت از نتیجه محتوم روند اضمحلال، سعودی‌ها به سیاست‌های تاخیری نظیر راه ‌انداختن جنگ در یمن یا شیعه‌هراسی و ایران‌هراسی در سطح بین‌المللی روی آورده‌اند. بهانه‌کردن قدرت‌گیری ایران در منطقه یا آتش‌افروزی در یمن، حربه‌ای است که خاندان حاکم در عربستان، عوامل و عناصر خود را از تفرق و اختلاف بازدارند اما شاهدیم با اقدامات و تغییرات اخیر نتیجه‌ای کاملا عکس رقم می‌خورد. گویی این بافت فرسوده حکومت سلطنتی ـ خاندانی را علاجی نیست. در حال حاضر 2 نفر زمام قدرت عربستان را به طور کامل در اختیار دارند؛ یکی محمدبن‌نایف با عقلانیت بیشتر که حالا ولیعهد لقب گرفته و دیگری محمدبن‌سلمان، جوان ناپخته با قدرت‌خواهی و جاه‌طلبی فوق‌العاده که جانشین ولیعهد شده است. هر دوی آنها مورد تایید آمریکا و مورد حمایت طایفه سدیری در داخل آل‌سعود هستند. البته احتمال اینکه سرنوشت مقرن بن‌عبدالعزیز به‌عنوان ولیعهد برکنار شده برای محمد بن‌ نایف تکرار شود ضعیف است چون عمده توانایی محمد بن سلمان، پسر جاه‌طلب پادشاه در جنگ‌افروزی‌های برون‌مرزی است و قدرت چالش داخلی او در مقابل ولیعهد جدید چندان بالا نیست. بعید است محمد بن ‌سلمان مثلا شبیه صدام در عراق، یک‌شبه ره صدساله برود و محمد بن‌نایف را هم دور بزند، چون این باعث فروپاشی نظام عرفی آل‌سعود می‌شود اما او می‌تواند عربستان را به ورطه جنگ‌های نابودکننده خارجی سوق دهد، ضمن اینکه در داخل هم جنگ فرسایشی میان این دو با مابقی شاهزادگان سعودی و همین‌طور طیف جدید تحصیلکردگان خواهان دموکراسی آغاز شده است. دست ‌آخر قوت گرفتن بحث تجزیه عربستان بر اثر تغییرات اخیر را ضعیف می‌دانم، چون اگر درگیری‌های داخلی آل‌سعود از حد بگذرد، دخالت آمریکا و غرب را به‌عنوان بزرگ‌تر آنها در پی خواهد داشت.

************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات