تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۷۵۳۴۹
رهبر ستیزه‌جویان «امارت اسلامی» کیست

ملا عمر به روایت طالبان

مقدمه: روز دهم ماه اکتبر سال ١٩٩٤ میلادی و در بحبوحه جنگ‌های داخلی افغانستان، گروهی با شعار جهاد با کفر و شرک در افغانستان ظهور کرد. دیری نپایید که وصف کشتارهای وحشیانه این گروه، از افغانستان فراتر رفت و طالبان با برداشت متحجرانه خود از اسلام، شهره آفاق شد. برای معدودزمانی، پای این گروه تروریستی به سپهر سیاست افغانستان نیز باز شد و کشتار و قلع‌وقمع شهروندان افغانستان با شدت و حدت بیشتری ادامه یافت. کشتار هزاران نفر از مردم هزاره، فقط بخشی از جنایت‌های طالبان است؛ جنایتی که نهادهای بین‌المللی حقوق بشری از آن به‌عنوان نسل‌کشی یاد می‌کنند. کشتار هزاره‌ها به همین‌جا ختم نشد و قتل‌عام آنها در فاصله سال‌های ١٩٩٩ تا ٢٠٠١ به حدی گسترده بود که دیده‌بان حقوق بشر با انتشار گزارشی ویژه در سال ٢٠٠١ به‌صورت مستند به آنها پرداخت. ردیف‌کردن جنایت‌های طالبان و پرداختن به یک‌به‌یک آنها، مثنوی هفتاد من می‌شود؛ اما سوال اینجاست که «ملاعمر» رهبر طالبان با چه شخصیت و روحیاتی توانسته سال‌ها رهبری چنین گروهی را برعهده داشته باشد؟ این پرسشی است که ذهن بسیاری از کارشناسان بین‌المللی را به خود مشغول کرده است. گروه تروریستی طالبان در اقدامی تعجب‌برانگیز هفته گذشته و در نوزدهمین سال رهبری ملاعمر، متنی مفصل تحت عنوان زندگی‌نامه رهبر طالبان را منتشر کرد تا تحلیلگران بتوانند از میان سطور منتشر‌شده، پاسخی برای پرسش‌های خود بیابند. اگرچه نکاتی که در اینجا آورده شده آشکارا خلاف واقع است. اما چون جز این سندی از ملاعمر وجود ندارد، شاید این متن دستمایه قابل‌توجه‌ای باشد برای خوانندگان. به همین دلیل در اینجا متن منتشر‌شده‌ای که در وب‌سایت اصلی طالبان به چند زبان منتشر شده، به‌طور کامل ترجمه و آورده شده است:

زندگی‌نامه ملامحمد عمر به قلم طالبان: الحمدلله و کفی و الصلوه والسلام علی عباده الذین اصطفی اما بعد:

شانزدهم حمل (فروردین) ۱۳۷۵هجری‌شمسی روز بسیار مهمی در تاریخ ملت مسلمان ما رقم خورد، تقریبا دو دهه پیش در چنین روزی هزار و ٥٠٠ نفر از علما، مشایخ و رهبران جهادی افغانستان «ملامحمد عمر» را به‌عنوان رهبر «امارت اسلامی» (دولت طالبان) تأیید کرده و با او به‌‌عنوان «امیر» بیعت کردند و لقب «امیرالمؤمنین» را به او تفویض کردند.

این روز که در تقویم امارت اسلامی به‌عنوان یک مناسبت تاریخی شناخته شده است، در سال‌های گذشته نیز توسط کمیسیون فرهنگی با انتشار مقالات و مضامین خاص گرامی داشته شده است. ازآنجایی‌که انتشار زندگی‌نامه رهبر امارت اسلامی، خواست و تقاضای بسیاری از تاریخ‌نویسان و محققان بود، کمیسیون فرهنگی بر آن شد تا برای یادآوری این روز تاریخی، زندگی‌نامه «امیرالمؤمنین ملا محمد عمر» را در این روز خاص منتشر کند. این زندگی‌نامه با هدف جلوگیری از تبلیغات نادرست تعدادی از نویسندگان دروغین، تاریخ‌نویسان و افراد مغرض و همچنین شفاف‌سازی بیشتر برای نویسندگان و عامه مردم به شرح ذیل تقدیم می‌شود:

تولد و دوران کودکی

ملامحمد عمر فرزند «مولوی غلام نبی»، نوه مولوی محمد رسول و نواده (نتیجه) مولوی بازمحمد، در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی مصادف با ۱۹۶۰ میلادی در یک خانواده متدین و علم‌پرور در قریه «چاهِ همت» در شهرستان خاکریز ولایت قندهار دیده به جهان گشود. مولوی غلام نبی‌صاحب، والد مرحوم ملاعمر نیز در شهرستان خاکریز به دنیا آمده بود و تحصیلات و تعلیمات دینی را در همین منطقه گذراند. او بعدها در همین منطقه به تدریس و دعوت اسلامی مشغول شد که در نتیجه تلاش و زحمت فراوان در این عرصه، در میان مردم به‌عنوان یک شخصیت علمی و اجتماعی درخشید.

دو سال پس از تولد ملاعمر، خانواده او از شهرستان خاکریز قندهار به قریه «نودی» در شهرستان «دند» این ولایت کوچ کردند. پدر او تا پایان عمر در همین منطقه به امور تعلیم و آموزش دینی مردم مشغول بود. او در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی مصادف با ۱۹۶۵ میلادی درگذشت و در آرامگاه طالبان در شهر قندهار به خاک سپرده شد.

ملاعمر در پنج‌سالگی پدر خود را از دست داد. پس از رحلت پدر خانواده بود که او به شهرستان «دهراود» در ولایت «ارزگان» رفت و در آنجا تحت سرپرستی برادرانش، مولوی محمد انور و مولوی محمد جمعه، مراحل اولیه زندگی و دوران کودکی خود را آغاز کرد.

پرورش و تعلیم ملاعمر

ملاعمر در هشت‌سالگی برای فراگیری علوم دینی به مدرسه ابتدایی شهر «کهنه» شهرستان دهراود ولایت ارزگان رفت. سرپرستی مدرسه بر‌عهده مولوی محمد جمعه، برادر ملاعمر، بود و ملاعمر نیز تعلیمات اولیه دینی را نزد او آغاز کرد. هر دو برادر ملاعمر، به‎‌ویژه مولوی محمد انور، به تربیت، پرورش و تعلیم او توجه خاصی داشتند. ملاعمر دوره ابتدایی و متوسطه تعلیمات دینی را در همین مدرسه با موفقیت به اتمام رساند و با رسیدن به ۱۸سالگی تعلیمات عالی دینی را آغاز کرد، اما مرحله تحصیل تعلیمات عالی دینی به‌دلیل شروع حاکمیت رژیم کمونیستی در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی مصادف با ۱۹۷۸میلادی نیمه‌تمام ماند.

خانواده ملاعمر

از نگاه قبیله‌ای ملاعمر از قوم «تومزی» قبیله «هوتک» است؛ هوتک یک شاخه بزرگ از قبیله پشتون است. هوتکی‌ها در تاریخ معاصر افغانستان قهرمانانی دین‌دوست، مدبر، ملی و جهادی همانند شخصیت اسلامی «حاجی میرویس‌خان هوتک١» دارند.

اعضای خانواده ملاعمر اغلب مدرس علوم دینی بودند، آنها تمام زندگی خود را در راه خدمت به دین، تدریس علوم شرعی و تربیت دینی و فکری مسلمانان صرف کردند، از این‌رو در منطقه خود مقبولیت زیادی داشته و به عنوان باوقار‌ترین و معزز‌ترین اشخاص در جامعه شناخته می‌شدند. تولد و پرورش ملاعمر در چنین خانواده‌ای و تحت سرپرستی و توجه مستقیم مربیان علمی و فکری، در رشد توانایی‌ها و صلاحیت‌های جهادی و فکری او نقشی عمده داشت.

همین مسئله باعث شد تا او در میان دیگر اعضای جامعه به‌عنوان شخصیتی مخلص، مجاهد، دلسوز و دارای احساس اسلامی‌- ملی شناخته شود؛ فردی که با تلاش‌های جهادی و اصلاحی خود توانست جامعه و کشور عزیز افغانستان را از فساد، ظلم، بی‌عدالتی و شر و فتنه تجزیه محتوم نجات دهد. خانواده و برادران ملاعمر تماما مجاهد بوده و تاکنون چهار نفر از اعضای این خانواده شهید شده‌اند. در روز نخست تجاوز آمریکا به افغانستان در تاریخ پانزدهم شهریور ١٣٧٩، ملامحمد حنفی برادر ملاعمر اولین شخصی بود که در حمله هوایی آمریکا کشته شد.

جهاد و مبارزه

ملاعمر به سومین دهه عمر خود نرسیده بود که کمونیست‌ها با انجام کودتای نظامی قدرت را در افغانستان به‌دست گرفتند. در چنین شرایطی برای ملاعمر همانند دیگر متعلمان افغان، ادامه تعلیم و فراگیری دروس دینی ناممکن شد، زیرا نخستین مقابله و دشمنی کمونیست‌های ملحد در سطح کشور با علما، طلاب و شخصیت‌های دینی بود. در نتیجه، ملاعمر نیز لازم دید تعلیمات عالی دینی خود را نیمه‌تمام گذاشته و برای انجام مسئولیت شرعی خود از مدرسه به‌ سوی جبهه‌های جهاد حرکت کند.

او مبارزات خود را از پایه‌گذاری جنبش (موسوم) به انقلاب اسلامی در شهرستان دهراود ولایت ارزگان آغاز کرد، پس از گذراندن مدت‌زمانی در این شهرستان، او به‌عنوان شخصیتی شجاع و مجاهدی باشهامت در سطح ولایت ارزگان مطرح شده و در بخش‌ها و مناطق مختلف این ولایت در عملیات‌های نظامی متعدد علیه کمونیست‌ها، نقشی فعال و تاثیرگذار ایفا کرد. در نتیجه این شهرت جهادی و نقش موفق در عملیات‌های جهادی، او در میان مجاهدان چنان مقبول شد که حتی یک‌بار زمانی که مجاهدین مناطق مختلف به شهرستان دهراود حمله کردند، ملاعمر به خواست و تقاضای تمام مجاهدین شرکت‌کننده در عملیات مذکور به‌عنوان فرمانده جبهه‌های مختلف و رهبر عملیات تعیین شد؛ عملیاتی که با موفقیت به سرانجام رسید. البته ملاعمر در این عملیات برای نخستین‌بار زخمی شد. او برای مدت بیش از سه سال همراه با مجاهدان منطقه در جنگ‌های مستقیم علیه کمونیست‌ها شرکت کرد.

هم‌سنگران ملاعمر می‌گویند او در آن زمان (شروع مبارزه) باوجود سن اندک، استعداد و توانایی انجام هر نوع مسئولیت را داشت و از لحاظ فیزیکی و جسمی نیز جوانی سالم بود. سال‌ها بعد در ۱۳۶۲هجری شمسی مصادف با ۱۹۸۳ میلادی با هم‌سنگران خود به‌دلیل انسجام بهتر فعالیت‌های جهادی، به شهرستان «میوند» ولایت قندهار رفت و آنجا به نیروهای «فیض‌الله آخندزاده» که فرمانده مشهور جهادی بود، پیوست. در نتیجه استعداد و قابلیت‌های نظامی و نقش موثر او در اجرای عملیات‌ها بود که ملاعمر موردتوجه فرماندهان نظامی افغان که علیه نیروهای شورا می‌جنگیدند، قرار گرفت. سرانجام از سوی مرحوم مولوی محمد نبی محمدی، مسئولیت مستقل یک جبهه به او سپرده شد.

در سال‌های ۱۳۶۲ (هـ ش) الی ۱۳۷۰ (مصادف با ١٩٩١ – ١٩٨٣ میلادی) ملاعمر شخصا همه‌روزه در عملیات‌ها در شهرستان‌های «میوند»، «ژری»، «پنجوایی» و قندهار شرکت داشت. همچنین در شهر «صفا» و مرکز «قلات» در ولایت «زابل» عملیات بسیار موفقی علیه کاروان‌های اشغالگران روسی در شاهراه کابل‌ــ‌قندهار صورت گرفت که ملاعمر در تمام این عملیات‌ها شخصا حضور داشت. اسلحه‌ای که بیشتر موردعلاقه ملاعمر بود، آرپی‌جی٧ (RPG-٧) بود که موثر‌ترین اسلحه ضدتانک‌های جنگی روسی بود که مجاهدین، آن را راکت می‌نامیدند.

ملاعمر در استفاده و هدف‌گیری راکت مهارتی خاص داشت. قابل یادآوری است ولایت قندهار به‌ویژه مناطق میوند، ژری و پنجوایی از جمله مناطقی بودند که نقاط محوری شکست نیروهای شوروی به شمار می‌رفتند. در این مناطق و در شاهراه قندهارـ‎ هرات تانک‌ها و دیگر تجهیزات نظامی دشمن به‎قدری تخریب شده بود که نیروهای شوروی برای حفاظت و پناه‌گرفتن در برابر خطر حملات مجاهدین، از باقی‌مانده این تانک‌ها به‌شکل سنگر استفاده می‌کردند.

ملاعمر در جریان عملیات‌های نظامی مستقیم با متجاوزان روسی، چهاربار زخمی شده و در آخرین‌بار چشم راست خود را نیز از دست داد. ملاعمردر قندهار و ولایات هم‌جوار به‌عنوان یک فرمانده نظامی برجسته و پیشرو علیه متجاوزان روس و مزدوران کمونیستی آنان، شناخته می‌شد که در بسیاری از عملیات‌های جهادی نقشی بارز داشت. در اینجا به برخی از خاطرات دوستان و هم‌سنگران او در زمان جهاد علیه روسیه اشاره می‌کنیم:

۱ – در ولایت قندهار نیروهای روسیه یک پایگاه بسیار مستحکمی با عنوان «بَدوان» داشتند. دشمن در یک نقطه حساس و حاکم بر منطقه در نزدیکی این پایگاه، تانکی را مستقر کرده بود که در نتیجه شلیک‌های آن، مجاهدین با مشکلی جدی روبه‎رو شده بودند. مجاهدین بسیاری تلاش کردند که این تانک را هدف قرار داده و از بین ببرند اما باوجود تلاش‌های مکرر، هیچ‌یک از مجاهدین موفق نشده بودند این تانک را از کار بیندازند. بالاخره مجاهدین برای کمک، ملاعمر را از سنگ حصار فراخواندند تا بلکه او بتواند تانک پایگاه بدوان را از کار بیندازد. این اتفاق افتاد و ملاعمر توسط آرپی‌جی خود تانک مذکور را هدف قرار داده و از بین برد که این یک دستاورد بسیار بزرگ برای مجاهدین در آن زمان بود.

۲ – در دوران جهاد علیه روس‌ها، در یکی از جنگ‌های رودررو در منطقه «محله‌جات» که «ملاعبیدالله آخند»، یکی دیگر از شخصیت‌های مشهور قندهار که بعدا وزیر دفاع امارت اسلامی (دولت طالبان) شد و بعد از تجاوز و اشغال آمریکا به‌عنوان نائب ملاعمر ایفای وظیفه کرد نیز با او هم‌سنگر بود. در آن جنگ به اندازه‌ای تانک‌ها و خودروهای دشمن را از بین بردند که فردای آن روز مردم با دیدن آن‌همه تانک‌، تصور می‌کردند نیروهای دشمن هنوز هم در منطقه حضور دارند، در حالی که اکثر تجهیزات نظامی دشمن منهدم شده، سوخته و باقی آنها به مراکز خود بازگشته بودند.

۳ – هنگام جهاد ضدروس‌ها، تانک‌های دشمن در شاهراه قندهار- هرات از شهرستان ژری در منطقه سنگ حصار در حال حرکت بودند که ملاعمر و ملابرادر آخند (که بعدها نائب امارت اسلامی شد) با تنها چهار راکت به آنان حمله کرده و توانستند با همین تعداد اندک تجهیزات جنگی، چهار تانک دشمن را نشانه رفته و از بین ببرند.

۴ – ملابرادرآخند که در دوران جهاد در کنار ملاعمر بوده است، می‌گوید او به اندازه‌ای تانک‌های روسی را از بین برده که هم‌سنگرانش دقیقا نمی‌دانستند چه تعداد از تانک‌های دشمن از میان رفته است.

هم‌زمان با سقوط حاکمیت کمونیستی نجیب‌الله و آغاز جنگ‌ داخلی در سال ۱۳۷۱ هجری شمسی مصادف با ۱۹۹۲ میلادی، ملاعمر مانند دیگر مجاهدین راستین، اسلحه را از شانه‌اش برداشت و در منطقه تحت کنترل خود در کنار مسجد «حاجی‌ابراهیم» در قریه «گیشانو»، سنگ حصار شهرستان میوند ولایت قندهار یک مدرسه دینی احداث کرد.

او به همراه چندین‌نفر از هم‌سنگران دوران جهاد خود در این مدرسه، بعد از ١٤سال مشکلات جهادی، تعلیمات شرعی ناتمام خود را تمام کرد و به فراگیری دروس دینی روی آورد. در این هنگام تمام کشور از جمله کابل را جنگ‌ها و درگیری‌های داخلی فراگرفته بود و فرماندهان احزاب و گروه‌های مختلف برای رسیدن به اهداف و آرزوهای شخصی با یکدیگر می‌جنگیدند. به همین دلیل آرمان‌های جهاد مقدس نیمه‌تمام مانده و امید و آرزوی یک‌ونیم‌میلیون شهدای ملت مسلمان افغان همچنان زیر پا بود.

قیام در مقابل فساد و تاسیس امارت اسلامی

پس از سقوط رژیم کمونیستی، به‌جای اینکه نظام اسلامی تاسیس شود و آرزو و آرمان سال‌های سال ملت مجاهد به ثمر نشیند، جنگ‌های داخلی آغاز شد. مجاهدین توسط یک دسیسه منظم تضعیف شده یا کاملا از صحنه بیرون رانده شدند. حتی تعدادی از مجاهدین پیشین که باید کمونیست‌ها را محاکمه کرده و به‌سزای اعمالشان می‌رساندند، دشمنان را در کنار خود نشاندند و تعدادی دیگر به‌صورت منظم غارت و چپاول وطن و بی‌عزتی و بی‌آبرویی ملت را آغاز کردند.

پس، در تمام کشور هرج‌ومرج حکم‌فرما شده و افغان‌ها دوره‌ای را تجربه کردند که شاید افغان‌های قبلی نمونه و مثالی همانند آن را ندیده باشند. 

در نتیجه فتنه، هرج‌ومرج، فساد اجتماعی، قتل و کشتار، چپاول، ظلم و وحشت، درد و رنج ملت مسلمان هرلحظه بیشتروبیشتر می‌شد. مجاهدین که برای آزادی، صلح، عزت و سربلندی ملت مومن افغان مبارزه کرده بودند با مشاهده چنین وضعیتی در رنج و عذاب بودند. ملاعمر که در این هنگام همراه با دوستان مجاهد خود در شهرستان میوند قندهار زندگی می‌کرد، همانند مجاهدین راستین دیگر با مشاهده این شرایط، بسیار رنجیده و ناراحت بود. او خود شاهد بود که در شاهراه قندهار-هرات قدم‌به‌قدم ایست‌های بازرسی و کمین ایجاد شده بود و تمام روز مسافران مظلوم، زنان و سالمندان را چپاول و زنان را بی‌عزت و بی‌آبرو کرده و حتی می‌کشتند. باید بگویم در این هنگام ایست‌های بازرسی و پاتک‌ها در قندهار به حدی زیاد بود که تجار برای انتقال اموال و مال‌التجاره خود به جای استفاده از راه‌های اصلی که اغلب در کنترل افراد مسلح چپاولگر بود، از مسیرهای غیرمعمول و بیابان با مشکلات و مشقات فراوان استفاده می‌کردند.

ملاعمر و دوستانش در مورد وضعیت داخل شهر نیز آگاهی داشتند؛ جایی‌که افراد مسلح خودسر شهر را کوچه‌به‌کوچه بین خود تقسیم کرده، اموال بیت‌المال را غصب و زمین‌های دولتی را مصادره می‌کردند.

این ناهنجاری‌های بی‌پایان، مجاهدین را مجبور کرد که برای ازبین‌بردن فساد و حفظ جان و مال مسلمانان عزم خود را جزم کرده و اراده کار را به‌دست گیرند. مجاهدین نشست‌هایی را آغاز کردند، ملاعمر و رفقایش اولین مجلس را در منطقه «زنگاوات» شهرستان «پنجوایی» با علمای مشهور و شناخته‌شده برگزار کردند. این نشست علما تحت سرپرستی مولوی سیدمحمد صاحب که در مبارزه علیه نیروهای شوروی، قاضی عمومی مجاهدین قـندهار بود، برگزار شد. در این نشست‌ها به ملاعمر گفته شد که باید علیه فساد قیام کند. تمام علما در این نشست‌ها اعلام کردند از ملاعمر حمایت خواهند کرد.

ملاعمر اساس (جنبش) تحریک اسلامی را از همین مجلس گذاشت و در ‌تاریخ ۱۵ محرم‌الحرام ۱۴۱۵ هجری قمری بنیاد مبارزه علیه فساد و هرج‌ومرج گذاشته شد.

 (جنبش) تحریک اسلامی تحت رهبری ملاعمر با هدف از بین‌بردن و مبارزه با فساد، مبارزات خود را آغاز کرد که با استقبال وسیع مواجه شد. در قدم نخست، ولایت قندهار و بعد از آن مناطق بیشتری از وجود افراد مسلح بی‌بندوبار و فاسد پاک شد. هنگامی‌که بیشتر مناطق کشور تحت تسلط طالبان درآمد، جمع زیادی از علما و شیوخ افغانستان که تعداد آنان بالغ بر هزارو٥٠٠ نفر بود، در ‌تاریخ ۱۵ ذی‌القعده ۱۴۱۶ هجری قمری در نشستی در قندهار، با تأیید امارت (دولت طالبان)، به ملاعمر لقب «امیرالمؤمنین» دادند. در ‌تاریخ ششم مهم ۱۳۷۵هجری شمسی کابل، پایتخت افغانستان، نیز تحت تسلط امارت اسلامی درآمد که متعاقب آن ازجمله تمام مناطق مرکزی و شمالی افغانستان (٩٥ درصد از کشور) به کنترل امارت اسلامی درآمد.

امارت اسلامی افغانستان، تحت رهبری ملاعمر، نظام اسلامی استوار بر اساس شریعت را در افغانستان پایه‌گذاری کرد. این نظام پس از وقفه طولانی، یک‌بار دیگر به جهانیان نمونه زنده نظام اسلامی را تقدیم کرد، کشور را از تجزیه نجات داد و از افراد خودسر و غیرمسئول، اسلحه و‌ بیت‌المال را جمع‌آوری کرد و یک امنیت و ثبات سراسری را تحکیم بخشید. این دستاورد‌ها در حالی به ثمر رسیده بود که تمام جهان از جمله سازمان‌ملل متحد در این کار ناموفق و عاجز بودند. اما مستکبران و جهان کفر تحمل این شریعت و امارت را نداشتند، از این‌رو در مقابل آن موضعی خصمانه گرفتند و بهانه‌های نادرست ‌تراشیدند تا اینکه سرانجام به‌طور مشترک و دست‌جمعی به افغانستان تجاوز کردند.

شخصیت و رهبری

ملاعمر به‌عنوان یک رهبر، دارای مزاج و سلیقه‌ای خاص است. او برخلاف دیگر مقام‌های بلندپایه جهان از خودنمایی و تظاهر نفرت دارد. جز در مواقع ضروری، تمایلی به گفت‌وگو ندارد، برای مثال در آغاز حمله آمریکا به افغانستان که رسانه‌ها و ماشین‌های تبلیغاتی غرب با هدف تضعیف روحیه مبارزان جهادی تلاش‌های گسترده‌ای را در پیش گرفته بودند و تمام رسانه‌های غربی، شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، وقت خود را به انتشار گزارش‌هایی از این‌دست می‌گذراندند.

ملاعمر در مقابل تمام تلاش‌های تبلیغاتی و شیطانی با روحیه‌ای مطمئن و اعتماد کامل در سخنان عامه فهم و سلیس به ملت خود پیامی پرمحتوا و اطمینان‌بخش داد. او گفت: «خداوند متعال بر همه‌چیز قادر و تواناست، در نزد خداوند متعال هیچ‌گونه تفاوتی بین قدرت آمریکا و توان یک مورچه نیست، آمریکا و دوستانش این سخن را با تعمق و تفکر بشنوند امارت اسلامی نظامی نیست که امیر آن همانند ظاهرشاه (پادشاه پیشین افغانستان) به رم برود و افرادش تسلیم شما شوند. بلکه اینجا جبهه‌های منظم جهاد وجود دارد.

اگر شما شهر‌ها و پایتخت را اشغال و حکومت اسلامی را سرنگون کنید، مجاهدین ما در کوه‌ها و دشت‌ها مستقر خواهند شد، آنگاه شما چه خواهید کرد؟ همانند کمونیست‌ها در هرجا کشته خواهید شد! بدانید و آگاه باشید که ایجاد هرج‌ومرج آسان است، اما برقراری مجدد نظم و از میان‌بردن بی‌نظمی و آشفتگی و ایجاد یک نظام منسجم کار بسیار سختی است. مرگ حق است و هرکس طعم آن را می‌چشد، به‌جای اینکه مرگ در حالت بی‌ایمانی و بی‌غیرتی و در دوستی با آمریکا باشد، بسیار خوب خواهد بود که به‌جایش با ایمان، با غیرت و در (راه) اسلام باشد.»

شاید در آن وقت بسیاری از سران جهان به‌درستی این سخنان و کلام ملاعمر را درک نکرده باشند، اما اکنون که تقریبا ١٤ سال تمام از شروع این معرکه و جنگ نامتقارن می‌گذرد و از جمله آمریکایی‌ها، نیروهای ناتو و تمام دوستان ائتلافی‌شان در مقابل مجاهدینِ دست خالی و معتقد ملاعمر آشکارا شکست خورده‌اند، توانسته‌اند سخنان تاریخی آن زمان ملاعمر را درک کنند.

ملاعمر همچنین در شروع تجاوز آمریکا به افغانستان، در جریان ایراد بیانیه رادیویی به ملت افغان با اشاره به تجاوزگران و مزدوران آنان گفت: «اسلحه می‌تواند مرگ به بار آورد، اما جلو رسیدن مرگ (اجل) را نمی‌تواند بگیرد.»جمله مذکور برای برخی‌ها در آن زمان بی‌مفهوم بود اما بسیاری در ١٣ سال گذشته، مصداق عینی این عبارت را با چشم خود دیده‌اند. جهانیان دیدند که چگونه نیروهای متجاوز با استفاده از زور اسلحه و تکنولوژی پیشرفته خود، تعداد زیادی را به کام مرگ کشاندند، اما نتوانستند خود را از مرگ نجات دهند و در جریان ١٣ سال گذشته توسط مجاهدین قهرمان تحت رهبری ملاعمر کشته، زخمی یا دستگیر شدند. این یک واقعیت عینی است که اکنون نیروهای مغرور و مجهز به اسلحه و تجهیزات پیشرفته آشکارا به کشته و زخمی‌شدن هزاران‌نفر از نظامیان خود در افغانستان اعتراف می‌کنند.

از نگاه ملاعمر عمل‌کردن به پرگویی ارجحیت دارد. زندگی او عاری و به‌دور از تجملات و تشریفات است. زندگی پاک و ساده و حالت بی‌تکلف، تمام زندگی او را احاطه کرده است؛ لباس و خوراک ساده، کلام سلیس و روان و رفتار متواضع از عادات فطری ملاعمر است؛ تکلف، متکلفان و وضعیت متکلفانه را دوست ندارد. او جدیت، تدبر و اخلاص را از پایه‌های پیشرفت کار‌ها می‌داند و از میان دوستان، آن شخصی را بیشتر می‌پسندد که مدبر، مخلص و جدی باشد.

ملاعمر همچنین خود را با مشکلات و ناهنجاری‌ها وفق داده است. در زمان هرگونه حادثه بزرگ و وقوع مشکل، وضعیتش کاملا عادی است، ترس و نگرانی به دلش راه نمی‌دهد، در هنگام خوشی یا مصیبت، کامیابی یا ناکامی، استوار و مطمئن بوده و بر خود کنترل دارد. نسبت به علما و بزرگان احترام خاصی دارد. فروتنی، متانت، وقار، حیا، ادب، احترام متقابل، هم‌دردی، ترحم و اخلاص از خصوصیات طبیعی اوست. عزم راسخ، توکل کامل به خدا در تمام امور و اعتقاد حقیقی به مقدرات باری‌تعالی از مشخصات بارز زندگی اوست. به خاطر همین عوامل است که ملاعمر در دل رهروان و مجاهدین خود، چنان محبوبیتی دارد؛ محبوبیتی که نه به منصب ظاهری وابسته است و نه به امکانات مادی.

اهتمام ملاعمر به امور جهان

ملاعمر به‌عنوان مؤسس (جنبش) تحریک اسلامی و رهبر مسلمانان، به قضایا و امور امت اسلامی اهتمام خاص دارد. ملامحمد عمر فردی است که دردمند درد امت اسلامی است. اخوت، هم‌دردی، ایثار و همکاری با برادران مسلمان تنها شعار ایشان نبوده، بلکه همیشه و در عمل آن را ثابت کرده است.

اعتقاد و نظام فکری

ملاعمر از لحاظ عقیده و تفکر رهرو مسلمانان اهل سنت و مقلد مذهب حنفی است. مخالف سرسخت خرافات و بدعت است و اختلافات مذهبی، فکر و تنظیمی فیمابین مسلمانان را دوست ندارد.

زندگی شخصی

ملاعمر که بیشتر عمر خود را در تعلیم و مطالعه علوم دینی، جهاد، دعوت و خدمت در راه اسلام سپری کرده است، در فهرست مقامات معاصر افغانستان شاید فقیر‌ترین رهبری باشد که شخصا از دارایی‌های بیت‌المال استفاده نکرده است، زیرا ایشان نه در زمان جهاد با نیروهای شوروی با استفاده از نفوذ جهادی خود برای سروسامان‌دادن به زندگی شخصی اقدام کرد و نه در زمان حاکمیت سراسری هفت‌ساله امارت اسلامی دست به چنین کاری زد. ملاعمر تاکنون نه خانه و ملک شخصی برای خود تهیه کرده و نه در بانک‌های کشورهای خارجی سرمایه و پول نقد دارد.  در سال ۱۳۷۸ هجری شمسی مصادف با ۱۹۹۹ میلادی که شورای‌امنیت سازمان‌ملل‌متحد تحریم‌های اقتصادی یک‌جانبه و ظالمانه‌ای را علیه افغانستان وضع و حکم مصادره حساب‌های مالی مقامات طالبان در بانک‌های خارجی را صادر کرد، ملاعمر به‌عنوان امیر امارت اسلامی افغانستان، عالی‌ترین مقام امارت بود که در بانک‌های داخل افغانستان یا خارج از کشور به‌نام شخصی یا مستعار هیچ حساب مالی‌ای نداشت.

در زمان حاکمیت امارت، هنگامی‌که محل مسکونی او توسط دشمنان هدف قرار گرفت و علاوه بر کشته‌شدن اعضای نزدیک فامیل، سبب کشته‌شدن تعداد زیاد دیگری شد، تعدادی از مقامات امارت به‌منظور حفاظت از او در شمال غرب شهر قندهار در منطقه «پایین کوتل کوه» در «باباصاحب» که در اطراف و نزدیکی آن آبادی و منطقه مسکونی نبود، برای او یک محل سکونت و دفتر مقام امارت اسلامی ایجاد کردند که آن‌هم از نگاه مالکانه جزو اموال بیت‌المال شمرده می‌شود، نه ملک شخصی او.

شخصیت و خلق‌وخو

ملاعمردر کنار خاموشی و کم‌گویی، نوعی ظرافت و مزاج نیکو دارد. او خود را بزرگ‌تر و بالاتر از دیگران نمی‌داند. با رفقا و دوستانش بسیار صمیمی، مشفق، مهربان است و احترام متقابل دارد، اگرچه در مقام، منصب و سن از آنها بالاتر باشد. ملاعمر در مجالس، بیشتر در مورد جهاد سخن می‌گوید.

مشغولیت‌های روزانه او در شرایط کنونی

شرایط امنیتی و مشکلات کنونی و تعقیب بسیار شدید دشمن تغییری در وظایف معمولی ملاعمر به‌عنوان زعیم امارت اسلامی ایجاد نکرده است و او امور مربوط به جهاد را به‌طور مرتب پیگیری می‌کند. او روزانه کار خود را با عبادت خداوند و تلاوت قرآن‌کریم آغاز و زمانی که فرصت دارد تفاسیر مختلف قرآن کریم و احادیث را مطالعه می‌کند. با پیگیری منابع و نشریات جهادی و رسانه‌های خبری جهانی، از پیشرفت‌ها و موفقیت‌های جهادی و موضوعات دیگر مطلع و از این‌طریق از حوادث و اتفاقات روزانه کشور و جهان باخبر می‌شود.

امارت اسلامی تحت رهبری

امارت اسلامی افغانستان تحت رهبری ملاعمر در تاریخ ۱۵ محرم‌الحرام سال ۱۴۱۵هجری قمری به‌عنوان یک حرکت اسلامی بنیاد نهاده شد و پس از آن، مراحل مختلف پیشرفت را طی کرد. با حمایت هزاران نفر از علما، مجاهدین و اکثریت قاطع ملت مجاهد، افتخار رهبری حاکمیت اسلامی بر ٩٥ درصد خاک کشور را به‌دست آورده است. به‌عنوان یک امارت اسلامی منزه و پاک، هنوز هم بر اکثریت مناطق کشور کنترل دارد و مشغول مبارزه مسلحانه علیه غرب و اشغالگران کافر است.

ملاعمر به‌عنوان امیر در رأس تشکیلات کنونی امارت اسلامی افغانستان قرار دارد. تحت رهبری او مقام نیابت امارت، شورای رهبری، قوه‌قضائیه، کمیسیون‌های ۹ گانه اجرائیه و ادارات دیگر فعالیت دارند که این تشکل و ساختار کنونی امارت اسلامی است. مقام نیابت امارت، علاوه بر مراقبت و نظارت تمام ادارات تحت کنترل، کار‌ها و گزارش‌های آنان را نزد ملاعمر رسانده و هدایا و اوامر رهبر امارت را به تمام ادارات ذی‌ربط می‌رساند. شورای رهبری امارت اسلامی حدود ٢٠ عضو دارد. اعضای این شورا از سوی رهبر امارت اسلامی تعیین می‌شوند و نشست‌های خود را تحت ریاست نایب امارت انجام می‌دهند. این شورا در تمام امور مهم سیاسی، نظامی، اجتماعی و دیگر مسائل مهم اعمال‌نظر کرده و رأی نهایی را صادر می‌کند.

قوه قضائیه امارت اسلامی یک تشکل مستقل و وسیع است که مشتمل بر دادگاه‌های اولیه و ریاست عالی (دیوان عالی) است و در امور مربوط به خود فعالیت می‌کند. با توجه به شرایط حاضر و تقاضای وقت در تشکل امارت اسلامی ۹ کمیسیون ایجاد شده است و با توجه به ضرورت جریان جاری جهاد، بزرگ‌ترین کمیسیون، کمیسیون نظامی است که مشتمل بر ١٠ گروه است.  کمیسیون‌های دیگر شامل موارد ذیل هستند: کمیسیون امور سیاسی، کمیسیون فرهنگی، کمیسیون اقتصادی، کمیسیون سلامت، کمیسیون تعلیم و تربیت، کمیسیون دعوت و ارشاد (جلب و جذب)، کمیسیون اسرا و کمیسیون امور موسسات. ادارات دیگر در تشکل امارت اسلامی به قرار ذیل‌اند: اداره جلوگیری از تلفات غیرنظامیان، اداره شهدا و معلولان و اداره جمع‌آوری و تنظیم عواید.

امارت اسلامی تحت رهبری ملاعمر به‌عنوان یک نظام منظم از مدت دو دهه پیش حاکمیت اکثر مناطق افغانستان را در دست دارد و در مناطق تحت تسلط خود، نظام اسلامی را به‌معنای واقعی آن حاکم کرده است. این دولت امنیت مردم را تأمین کرده و از مال، عزت و ناموس ملت مسلمان محافظت کرده است. در این مدت امارت اسلامی به‌عنوان یگانه نظام اسلامی فعلی منطقه با آزمون‌ها و مشکلات فراوانی روبه‌رو شده، اما به‌فضل و رحمت الهی تاکنون از تمام آزمون‌ها سرفراز و موفق بیرون آمده و هربار در شرایط بسیار سخت و طاقت‌فرسا، استقامت و استواری خود را تثبیت کرده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات