تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۷  ، 
کد خبر : ۲۷۵۴۹۹
گفتگوی آفتاب یزد با معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست

به دنبال ریاست جمهوری نیستم

سارا علایی / زهرا بادامچی – اشاره: او نخستین زن ایرانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ وارد هیئت دولت شد. بسیاری او را به واسطه نقشش در تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و ۸ سال ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران در دوران اصلاحات و ریاست مجدد وی بر این سازمان در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی می‌شناسند. وی همچنین به مدت حدود شش سال در شورای شهر تهران نماینده مردم بوده است. معصومه ابتکار فرزند تقی ابتکار، دومین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران پس از انقلاب اسلامی است. وی به همراه والدین خود شش سال در شهرهای فیلادلفیا و ماساچوست در آمریکا اقامت داشت. او دانش‌آموخته دانشگاه پنسیلوانیاست . او تحصیلاتش را در ایران در مدرسه بین‌المللی ایران زمین ادامه داد و در سال ۱۳۵۶ وارد دانشگاه پلی‌تکنیک در رشته مهندسی پتروشیمی شد. اما در سال ۶۰ تغییر رشته داد و لیسانس خود را از دانشگاه شهید بهشتی در تکنولوژی پزشکی، فوق‌لیسانس و دکترا را در رشته ایمنی‌شناسی (ایمونولوژی) از دانشگاه تربیت مدرس گرفت. اکنون به واسطه اقدامات مثبتی که سازمان محیط زیست با حضور وی انجام داده بر او لقب «بانوی سبز محیط زیست» نهاده‌اند. شاید بی‌انصافی باشد اگر از مشکل‌گشایی وی در رابطه با آلودگی هوا در پی تولید بنزین پتروشیمی در دولت قبل یاد نکنیم. قدر اقدام وی و سازمان متبوعش در واردات بنزین یورو4 زمانی بیشتر احساس می‌شود که از طبقه نهم ساختمان محیط زیست حتی می‌توان دورترین نقطه شهر را دید زد؛ اتفاقی که سال‌های سال حسرت آن بر دل تهرانی‌ها سنگینی می‌کرد. اما امروز می‌توان به راحتی قامت رعنای برج میلاد را بدون هیچ‌گونه غبار و دودی ورانداز کرد. هرچند گاه گداری غبارهای مزاحم که قاصد همکاری نکردن کشورهای همسایه برای مهار بیابان‌زایی هستند، شیرینی این توفیق را تلخ می‌کنند. وارد اتاق بزرگ و پر از جوایز اهدایی به روسای سازمان محیط زیست می‌شویم؛ دور تا دور اتاق را ویترین‌هایی از انواع و اقسام لوح‌ها و تقدیرنامه‌ها و سکه‌های جورواجور پر کرده است؛ هدیه وزیر بهداشت اتریش و وزیر محیط زیست پاکستان تا انواع لوح‌های سپاس و تندیس سومین جشنواره علوم و صنایع غذایی کشور که روی بیشتر آنان نام بانوی سبزپوش و سبزمسلک محیط زیست حک شده است. پس از تماشای این همه تقدیرنامه و هدیه چیزی که جلب توجه می‌کند پنجره بزرگ اتاق معصومه ابتکار است که همچون نقاشی ناتورالیسم، پارک زیبای پردیسان و کوه‌های شمال تهران را به تصویر کشیده است. خنکای نسیم یک روز بهاری آن هم با آسمانی پاک و بی غل و غش و یک منظره فوق‌العاده همراه با هم‌صحبت شدن با معصومه ابتکار و لبخند همیشگی نشسته کنج لبانش، یک مصاحبه خوب با بانوی سبزپوش محیط زیست را برایمان خاطره می‌کند.

*‌ در ابتدا یک فلش‌بک به عقب بزنیم و به ‌زمانی برگردیم که شما عضو شورای شهر بودید. در آن زمان شما به دلیل موضع‌گیری درباره مسئله پارازیت‌ها متهم به تشویش اذهان عمومی شدید، آیا همچنان اعتقاد دارید که پارازیت‌ها سرطان‌زا هستند؛ با توجه به اینکه هنوز پزشکان با قطعیت این موضوع را اثبات نکرده‌اند؟

**‌ فلش‌بک خوبی بود. پیش از پاسخ به سوال شما با توجه به اینکه در آستانه روز شوراها هم هستیم باید بگویم شورای شهر می‌تواند نقش کلیدی در توسعه پایدار و مدیریت صحیح محلی در شهرها و مناطق داشته باشد. یکی از مولفه‌های مهم در نظام مردم‌سالاری نقش شوراهاست و اینکه باید سعی کنیم اختیارات را مخصوصاً در تصدی گری‌ها به مردم و شورا واگذار کنیم و شوراها هر قدر توانمندتر شوند بهتر می‌توانند از عهده مسائل در سطح شهرها و روستاها بر آیند؛ به ویژه در معضلاتی مثل مسئله محیط زیست که اگر رویکرد شورا حل این مسائل و برنامه ریزی در این خصوص داشته باشد و ورود جدی پیدا کند یقینا می‌تواند نقش موثر و تعیین کننده ای را در نتیجه‌بخشی طرح‌های محیط‌زیستی داشته باشد. ما حتی از شورای شهر خواسته‌ایم که برنامه مدیریت محیط زیست برای شهر و روستا‌ها در موضوعاتی مانند هوا، پسماند، امواج، فضای سبز، ساماندهی صنایع، حفاظت از محیط‌های طبیعی اطراف و موضوعات مختلف و گسترده‌تری تهیه کنند و در این زمینه یاور سازمان محیط‌زیست باشند.

برگردیم به سوال شما و بحث پارازیت‌ها. موضوع امواج از جمله مسائلی بود که در شورای شهر (سال 85) به‌طور جدی آن را دنبال کردیم و مصوبه خیلی خوبی در این زمینه داشتیم که این مصوبه ساماندهی مسئله امواج را مدنظر قرار داده بود. یکی از موضوعاتی که در شورا و هم اکنون مورد دغدغه ما هم هست این است که این امواج از هر جایی و با هر هدفی که قرار است صادر شود باید تحت نظارت، ساماندهی و منطبق بر استانداردها و ضوابط باشد. نگرانی‌های ما از جایی شروع می‌شود که امواجی بدون نظارت‌های کافی، بدون رعایت استانداردها و بدون تضمین دستگاه هایی که مسئولیت امواج با آنهاست، صادر شود. نگرانی ما نیز در شورای شهر زمانی شروع شد که دستگاه هایی اعلام کردند که نظارتی بر این امواج ندارند؛ امواجی که به عنوان اختلال در ماهواره ارسال می‌شد که منظور همان پارازیت است‌. همان زمان سازمان انرژی اتمی و سازمان مقررات رادیویی وزارت مخابرات (که مسئولیت نظارت دارند) اعلام کردند که نظارتی بر این امواج ندارند و منابع تولید این امواج ، ابعاد و دستگاه‌ها را نمی‌دانند و این موضوع بسیار نگران‌کننده برای ما بود.

البته ما چندان در اینکه به طور قطع آثار این امواج از نظر بهداشتی چیست و منجر به چه نوع بیماری هایی می‌شود، ورود نکردیم. مهم این است هر دستگاهی که می‌خواهد امواجی را تولید یا هر نوع موجی را صادر کند باید تحت ضوابط و استانداردهایی باشد و وقتی که از آن ضوابط و استاندارد خارج می‌شود مسلما اثرات سوئی را دارد. همچنین گاهی دستگاه یا امواج استانداردی به کار گرفته می‌شود ولی کاربرد اصلی اش حفظ نمی‌شود در این مواقع نیز این موضوع عواقبی را به دنبال خواهد داشت زیرا در این شرایط استانداردها جواب نمی دهد یا اینکه تداخل و هم افزایی این امواج، جان انسان‌ها را به خطر می‌اندازد. برای نمونه دستگاهی امواج استانداردی را صادر می‌کند اما به جای ده جا این امواج صدجا صادر می‌شود در این مواقع تداخل و هم افزایی این امواج مشکلاتی را برای سلامتی انسان‌ها به وجود می‌آورد که اسناد داخلی و بین المللی نیز این موضوع را تصدیق کرده‌اند. دولت یازدهم و شخص وزیر ارتباطات آقای دکتر واعظی بسیار جدی به این موضوع ورود پیدا کرده‌اند و گزارش‌هایی تهیه شده و تاکنون در سطح وزرا جلساتی برگزار شده است.

همچنین در این جلسات، یک جمع‌بندی با اظهار نگرانی و اعلام مخاطرات ریسک این مسئله ارائه و از دستگاه‌ها و مراجع مسئول خواسته شده که نسبت به این موضوع پاسخگو باشند و کماکان موضع دولت این است که ما مسئله امواج و پارازیت‌ها را پر مخاطره می‌دانیم در حالی که نظارت کافی بر این مسئله وجود ندارد . نحوه عملکرد در خصوص موضوع پارازیت‌ها و امواج می‌تواند مشکلات بسیاری را برای جامعه به وجود بیاورد و دولت رسما خواستار تغییر روند کنونی در این مسئله بوده است . بنابراین ما در این دوره فکر می‌کنم گام‌های مهمی را برداشته‌ایم البته مسئله باید پیگیری شود و من هم از آقای دکتر واعظی خواستم که ایشان مسئله را پیگیری کنند . ما پیگیر مسئله در این سطح به عنوان مسئول سازمان محیط زیست هستیم همان گونه که انتظار می‌رود دستگاه‌های دیگر این موضوع را پیگیری کنند که خوشبختانه علاوه بر وزارت ارتباطات ، وزارت بهداشت هم پیگیر این موضوع است. به هر حال امیدواریم پیگیری‌ها نتیجه دهد و از اینکه رسانه‌ها تا این حد اینگونه مسائل مهم را مطالبه می‌کنند خیلی تشکر می‌کنم .

*‌ اینکه جدیدا وزارت ارتباطات اعلام کرده دکل‌های اضافی از سطح شهر جمع آوری می‌شود در نتیجه همین موضوع پارازیت‌هاست ؟

**‌ دکل‌ها هم بحث مدیریت امواج است . شورای شهر در زمان عضویت من تاکید بسیاری روی این موضوع داشت که استقرار دکل‌ها باید مجوزهای لازم را از نظر ضوابط استقرار داشته باشد. برای نمونه یکی از موارد ضوابط استقرار، ضوابط زیست محیطی است؛ به این ترتیب که دکل‌ها حتی دکل مخابراتی و موبایل باید یک فاصله مجازی را با سکونتگاه و نقاط مسکونی داشته باشند در حالی که امروز در شهر تهران به راحتی می‌توانیم ببینیم که دکل‌ها در فاصله‌های خیلی کمی از مدارس، بیمارستان‌ها و خانه‌ها قرار دارند و اشعه ناشی از این دکل‌ها 24 ساعته روی افراد اثر دارد. زمانی تابش اشعه ساعتی و دقیقه‌ای است که شاید مشکلی ایجاد نکند اما زمانی که شبانه‌روزی است حتما اثرات مخربی دارد.

*‌ اگر مایل باشید گریزی هم به مسائل زنان بزنیم. جدیدا بحث برابر جنسیتی زنان مطرح و پیشنهاد شده که در مجلس تعداد نماینده‌های زن با تعداد نماینده‌های مرد برابر باشد با توجه به اینکه در آستانه انتخابات مجلس هستیم شما در این مورد چه نظری دارید فکر می‌کنید ضرورت دارد برابری جنسیتی اتفاق بیفتد؟

**‌ رشد حضور اجتماعی بانوان در ایران بسیار خوب بوده است . رشد میزان تحصیلات خانم‌های ایرانی بسیار چشمگیر است یعنی علاقه دختران ایرانی برای درس و همچنین فراهم شدن زمینه‌های خوب طی این سال‌ها برای حضور اجتماعی و تحصیلی بانوان و در جامعه فرصت خوبی است که نباید نادیده گرفته شود و از طرف دیگر نباید همه امتیاز این موضوع را به دولت بدهیم، چراکه لازم است یک امتیازی هم به تلاش بانوان ایرانی بدهیم. امتیاز به همتی که داشتند و سختی‌ها و دشواری هایی که متحمل شدند. ولی نکته ای که خیلی مهم است بحث تعادل است و اینکه نقش زنان و مردان در جامعه باید در تعادل با یکدیگر پیش برود و هر جایی این تعادل به هم بخورد یک یا هر دو آسیب می‌بینند. این تعادل هم برمی‌گردد به ابعاد اجتماعی، ابعاد اقتصادی، مسائل حقوقی و... هنوز در مسائل حقوقی نسبت به اجرای قوانین در ارتباط با زنان و در بحث‌های فرهنگی سقف‌های شیشه ای وجود دارد . گر چه می‌توان گفت در مقایسه با گذشته وضعیت بهتر شده است.

هرچند همچنان آسیب‌ها مرتبط با خانم‌ها بیشتر است و شاید بیشتر هم شود. یک جاهایی هم نگاه‌های قومیتی و قبیله ای و متعصب هنوز برای دختران ما وجود دارد و این مسائل مشکلاتی است که زنان ما با آنها مواجه‌اند. خوشبختانه رویکرد دولت یازدهم و نگاه بلندی که آقای رئیس جمهور دارند و اینکه بارها تاکید کرده اند که ما نباید مشکلات را در یک نگاه جنسیتی ببینیم و اشارات دقیق ایشان به این که خلاصه کردن همه مشکلات در پوشش بانوان حاکی از یک نگاه راهبردی در بحث مدیریت صحیح جنسیتی جامعه نیست و وجود خانم مولاوردی که حقوقدان هم هستند به نظرم سرمایه و فرصت خوبی است برای اینکه مسائل را کارشناسی ، منطقی و واقع بینانه ببینیم و برای آن راه حل پیدا کنیم. ما در جاهایی مانند مجلس سال‌ها بحث برابری جنسیتی را داشتیم.

در دوره ای هم مخصوصا بعد از دولت هشتم جمعی از خانم‌ها پیشنهاد دادیم و یک ائتلاف اسلامی زنان شکل گرفت که ائتلافی بود بین زنان اصولگرا و اصلاح طلب که حرکت جالب بود و در واقع شکل گیری جریان اعتدال از همان موقع شکل گرفت. در آنجا هم همین بحث‌ها مطرح بود که واقعا ما چه راه هایی را در پیش بگیریم که با این فراز و نشیب‌های سیاسی و بحران‌هایی که در کشور ما وجود دارد تعادل جنسیتی بر هم نخورد و زنان فرصت حضور در عرصه‌های سیاسی را از دست ندهند چون گاهی اوقات غلبه مسائل سیاسی در کشور ما آنقدر شدید بوده که موضوع تعادل جنسیتی به حاشیه رفته است. مثلا در سال 84 برای کسی چنین بحث هایی مطرح نبود یا در سال 88 آنقدر بحران عمومی وجود داشت و شرایط سیاسی کشور آنقدر سنگین بود که این موضوعات به طور کل فراموش می‌شد یعنی به طور طبیعی خود خانم‌ها هم کنار می‌کشیدند مانند دوران جنگ . در این دوران هیچ وقت خانم‌ها مطالبه سهم خواهی نکردند و این همان طبیعت نگاه معنوی و مادرانه آنهاست زیرا یک مادر هیچ‌گاه به دنبال سهم‌خواهی نیست.

ولی این موضوع نباید باعث شود که مدیران و برنامه ریزان تعادل جنسیتی را نادیده بگیرند . در این مسائل عموم زنان (حال ممکن است تعدادی از خانم‌ها اینگونه فکر نکنند) همیشه نگاه شان فداکارانه و مادرانه بوده است. ما اکنون از شهرهای مختلف نماینده‌های خانم در مجلس داریم و این اتفاق خیلی با ارزشی است . ولی در مقایسه با آقایان خیلی کم هستند و یک دلیل اصلی اش هم غلبه بحث‌های سیاسی است و یک دلیل دیگر آن این است که خانم‌ها خیلی منافع مالی ندارند و وارد باندهای قدرت نمی‌شوند و بعضی وقت‌ها هم علاقه مند نیستند که وارد شوند. از سوی دیگر، متاسفانه اجازه داده نشده که احزاب خوب، شفاف ، قوی و رسمی در کشور ما فعالیت کنند . شاید اگر احزاب واقعی شکل بگیرند و این احزاب بتوانند بهتر حضور خانم‌ها را تضمین کنند. حضور احزاب می‌تواند خیلی از مشکلات کنونی ما را حل کند. چون اکنون ساختار پارلمانی فعلی مان بسیار مشکل دارد و مشکل اصلی آن هم فقدان پاسخگویی، فقدان جهت‌های راهبردی است.

هرچند فراکسیون‌هایی در مجلس شکل می‌گیرد ولی ما واقعا جهت گیری‌های راهبردی نداریم زیرا گروه‌های حزبی پاسخگو نداریم و متاسفانه انسجامی که باید در مجلس داشته باشد شکل نمی گیرد . نماینده‌ها بیشتر به دنبال مشکلات محلی می‌روند. به تازگی شنیده‌ام طرح انتخابات استانی در مجلس تصویب شد با وجود آنکه دولت موافق نبود. البته در دولت هم خیلی بحث بود چون دولت روی کلیات این طرح مشکل ندارد بلکه اصرار دارد جهت گیری‌های خاص باید اصلاح شود. حال امیدواریم در بحث‌هایشان اصلاحاتی را انجام دهند. این بسیار خوب است که نمایندگان بیشتر روی مسائل ملی و نگاه ملی تمرکز کنند. ما خودمان در بحث محیط زیست خیلی گرفتاری داریم زیرا فشار محلی برای کاری به ما وارد می‌شود که اصلا از نظر مالی توجیه ندارد.

ولی برای اینکه خانم‌ها حضور بیشتری پیدا کنند، حتما باید برنامه ریزی شود برای اینکه واقعا خانم‌ها بتوانند قوی تر حضور پیدا کنند، بررسی شود که چقدر حضور زنان می‌تواند موثر واقع شود؟ چقدر از این مسئله استقبال خواهد شد؟ ما اکنون خانم‌های توانمندی را در شوراها و دانشگاه‌ها داریم و حتما حضور خانم‌ها در انتخابات مجلس و زنانه‌تر‌شدن مجلس از این جهت که واقعا بتواند آن تعادل اجتماعی را منعکس کند حتما ضروری است. واقعا فکر می‌کنم که به صلاح کشور باشد که این تعادل در مجلس هم انعکاس پیدا کند ولی اینکه به چه روشی و اینکه آیا سهمیه بندی جواب می‌دهد یا نه؟و... مسائل مهمی است که باید بحث‌های مهمی روی آن انجام شود .

*‌ البته از نمایندگان خانمی که اکنون در مجلس هستند آبی گرم نمی شود.

**‌ نه متاسفانه گاهی اوقات برخی از این نمایندگان زن حتی از طرح‌های مربوط به بهبود وضعیت خانم‌ها هم حمایت نمی‌کنند.

*‌ آیا صرفا حضور خانم‌ها در مجلس مهم است؟ ما اکنون تعداد کمی نماینده خانم داریم اما از همین تعداد کم هم عملکرد خاص و قابل ملاحظه‌ای دیده نمی‌شود. حال که این تعداد انگشت شمار عملکرد قابل دفاعی ندارند، در زمانی که تعداد خانم‌ها بیش از این شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟!

**‌ اگر که احزاب قوی در کشور داشته باشید و عملکرد نمایندگان محاسبه ‌شود، با چنین مشکلی مواجه نخواهیم شد. اکنون نیز من پیشنهاد می‌کنم از عملکرد نمایندگان در خصوص بحث تعادل جنسیتی و نقش خانم‌ها ارزیابی صورت گیرد، بالاخره نمایندگان چه عملکردی داشتند؟کما اینکه پیشنهاد می‌کنم در مورد محیط زیست هم ارزیابی شود.

*‌ حال که بحث بانوان شد، آیا خانم معصومه ابتکار که اولین بانوی راه یافته به هیئت دولت در نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌رود، اولین بانوی رئیس جمهور هم خواهد بود؟

**‌ من اصلا چنین قصدی ندارم. اکنون برنامه من این است وظیفه ای که به من محول شده را در حیطه محیط زیست به خوبی انجام دهم، کار سنگینی که در این دوره برای بهبود شاخص‌های زیست‌محیطی و تغییر شرایط کشور پیش روی ماست.ولی با ظرفیت‌هایی که در زنان ایرانی وجود دارد، با پیشرفت‌ها و تحولات خوبی که در جامعه ما صورت گرفته، فضای خوبی که دولت برای این موضوع فراهم کرده، نگاه بلندی که آقای رئیس‌جمهور در ایجاد فرصت‌های جدید اجتماعی برای جوانان و پیشرفت کشور دارند، امید برای حضور در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و فضای سالم‌تر و بازتر برای طرح دیدگاه‌ها و موضوعات مختلف فراهم خواهد شد، طبعا چنین شرایطی زمینه‌ای برای بروز استعدادهای خوب جامعه ایرانی چه در خانم‌ها و چه آقایان ایجاد خواهد کرد.

انشاءالله این استعدادها، آینده روشنی را رقم خواهند زد. آینده روشنی که در آن برای خانم‌ها هیچ محدودیتی در پیشرفت و حضور در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وجود نخواهد داشت و بعید نیست در آن آینده روشن، رئیس‌جمهور خانم داشته باشیم.

*‌ در ماجرای ریزگردهای اهواز، عده‌ای معتقد بودند که شما باید خیلی زودتر به این شهر سفر می‌کردید و حتی عده‌ای از مردم این شهر از سفر دیرهنگام شما ناراحت شدند. عده‌ای هم معتقد بودند که تصمیم شما درست بود و شاید سفر زودتر شما یک حرکت پوپولیستی به نظر می‌آید، خودتان چگونه فکر می‌کنید؟ اگر باز هم به عقب برگردیم در همان زمان به اهواز می‌روید؟

**‌ در اینکه مسئولان باید به خواسته‌ها و مطالبات مردم توجه داشته باشند، شکی نیست. حضور در استان‌ها بسیار ضروری است. مسئولان باید حتما پاسخگو باشند. سفری که من با دست پر، همراه مصوبه دولت به اهواز رفتم، چهارمین سفر من به خوزستان به شمار می‌رفت.مسئولان باید با مردم همدل و همراه باشند، باید از کار شعاری و تبلیغاتی صرف، از دادن وعده‌های توخالی، از کتمان حقیقت و یا گفتن موارد نادرست و دروغ بپرهیزیم. این موارد اصول اخلاقی است که سیاستمداران باید روی آن دقیق باشند. در نظامی که ما مدعی دینداری هستیم، کار ما را بسیار سخت می‌کند.ما موازینی برای کار اجرایی و مسئولیت‌های سیاسی داریم، موازین دینی مراقبت‌های ما را شدیدتر می‌کند.در ماجرای اهواز به ما انتقاد می‌کنند که باید زودتر می‌رفتم، ممکن است این طور باشد.

اما اینکه این موضوع یک جرم به شمار می‌رود و می‌گویند در قضیه سگ کشی شیراز به این شهر سفر کردم اما در موضوع ریزگردها به اهواز نرفتم، یک دروغ و تهمت آشکار است، چرا که من به اهواز سفر کردم.متاسفانه منتقدان گاهی اوقات انصاف را رعایت نمی‌کنند و این موضوع به ضرر خودشان است، چرا که بالاخره مردم می‌فهمند. این چه قضاوتی است؟من به خوزستان سفر کردم، ما با نمایندگان مجلسی که بعدها خود به این موضوع دامن زدند و تبدیل به جریانی در رسانه‌ها شد، جلسه داشتیم، هیچ وقت نمایندگان در آن جلسه از من نخواستند که الان شما به اهواز سفر کنید، خواسته آنان از من، گرفتن بودجه، برنامه‌ریزی و برگزاری جلسات برای حل مشکل و رسیدن به سرانجامی بود.اولین گزارش گرد و غبار در جلسه هیئت دولت را بنده در همان ابتدای ماجرا ارائه کردم. جلسه هماهنگی با دستگاه‌ها، جلسه هماهنگی برای بودجه، جلسه تصویب موضوع در دولت و غیره حدود یک هفته طول کشید و ما در این یک هفته، شبانه‌روزی مشغول بررسی این موضوع و به نتیجه رسیدن آن بودیم.

البته از گذشته نیز کارهای لازم را انجام داده بودیم، در غیر این صورت یک هفته‌ای امکان‌پذیر نبود، در نهایت برنامه‌ریزی انجام شد و به خوزستان سفر کردیم. در این سفر یک تیم قوی حضور داشت، معاون وزیر کشور، دو معاون وزیر جهاد، معاون وزیر نیرو، معاون وزیر راه، رئیس سازمان هواشناسی و غیره....در هر حال در نقد، باید یک متدلوژی رعایت شود و آن انصاف است. فرقی نمی‌کند از چه گروهی هستیم، اصولگرا، پایداری، اصلاح طلب، اگر بخواهیم جامعه ای سالم داشته باشیم، باید مرز میان دروغ، تهمت، تخریب و نقد مشخص کنیم. در نقدی که اخلاق و انصاف نباشد، اصلاحی در جامعه به‌وجود نمی‌آورد، بلکه تنها فضای جامعه را آلوده می‌کند.اگر دغدغه یک نگاه ارزشی را به جامعه داریم، اگر می‌خواهیم شرایط جامعه ما اصلاح شود، جانبداری و موضع گیری فایده‌ای ندارد، باید واقع بینانه همه مسائل را بنگریم.نقد اتفاق خوبی است، هر چند متاسفانه در دوره‌ای دانشجویان به واسطه نقد و اعتراض به گرفتاری‌هایی دچار شدند و هزینه‌های سنگین متحمل شدند برخی از این گرفتاری‌ها تا همین اواخر هم ادامه داشت.

همین سازمان تنها به دلیل انتقاد با شکایت از تعداد بسیار بالایی از خبرنگاران، آنها را به دادگاه کشانده بود. ما خدا را شکر می‌کنیم که تمام این شکایت‌ها را پس گرفتیم و اکنون نیز تندترین انتقادات و بلکه تهمت‌های آشکاری را از سوی برخی رسانه‌ها متحمل می‌شویم اما تصمیم گرفتیم که شکایت نکنیم.البته به انتقادات پاسخ دادیم، در زمان‌هایی که این انتقادات، انتقادات درستی هم بوده، استفاده کردیم.اما به طور کلی مسئولان باید ضریب تحملشان را کمی بالا ببرند و زود عصبانی نشوند.

*‌ صحبت‌های شما درست که می‌فرمایید درتهران پیگیر ماجرا بودید، اما درست یا غلط مردم در این شرایط از شما انتظار همین حرکت شعاری، یعنی سفر به اهواز را داشتند، وقتی شما خلاف این جهت و خواست مردم حرکت می‌کنید، نگران کاهش محبوبیت و کاهش پایگاه اجتماعی دولت نیستید؟!

**‌ خیر. البته در پاسخ به این موضوع آقای جهانگیری جلسه‌ای برگزار کردند که در آن مقرر شد دکتر هاشمی به اهواز سفر کنند.آن دغدغه و نگرانی با حضور ایشان مرتفع شد. باید در نظر بگیریم که موضوع در وهله اول، یک مسئله بهداشتی بود و مسئله محیط زیست، مسئله بلندمدت آن به شمار می‌رفت. دستگاه مسئولی که می‌توانست در آن زمان پاسخگو باشد، بخش بهداشت بود. من در آن شرایط اگر به اهواز می‌رفتم، تنها باید در خیابان قدم می‌زدم! اما ایشان از بیمارستان‌ها و اورژانس‌ها بازدید کردند. از بیماران عیادت کردند، دستورات لازم را دادند.متاسفانه مشکلی که در سال‌های گذشته پیش آمده و یکی از روش‌های دولت قبل نیز به شمار می‌رود، همین موضوع نگاه موج سواری تبلیغاتی، نمایشی و پرداختن به مسائل روبنایی است. این موضوع تبعات سنگینی هم داشته و همان روشی است که اکنون درحال حاضر با آن یارانه پرداخت می‌شود.

این موضوع شاید در مقطع کوتاهی، حکم مُسکن داشته باشد، اما در واقع درد را عمیق‌تر می‌کند و مشکلات کشور گسترده‌تر می‌شود. همچنین انتساب این مسائل به یک سری امور با ارزش معنوی و مقدس، مشکلات بسیاری ایجاد می‌کند.من فکر می‌کنم ما در امور سیاسی با توجه به اینکه یک دولت و حکومت دینی هستیم، خیلی باید پرهیز کنیم و مراقب باشیم، اگر خدایی ناکرده بخواهیم این موارد را با هم نسبت دهیم و فکر کنیم که این موضوع مشکل ما را از نظر افکار عمومی حل کند، اشتباه کرده ایم.ما در شرایطی از مردم سالاری دینی سخن می‌گوییم که دنیا به دنبال جدایی دین از سیاست است، یقینا طرح مدنظر امام(ره) یک فرصت استثنایی را در چارچوب نظامات سیاسی دنیا به دنبال داشته اما به طبع آسیب‌هایی نیز به دنبال دارد. چرا که ما با ارزشمندترین باورهای دینی که متعلق به همه بشریت است، سروکار داریم.هم اکنون داعش با ساخت و طراحی فیلم‌های وحشت و با استفاده از دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، به صورت حرفه ای تلاش می‌کند پیام نفرت انگیزی را به نام دولت اسلامی منتشر کرده و این موضوع را در افکار‌عمومی دنیا جا بیندازند که این وحشت و نفرت با دولت اسلامی مقارن است.

در چنین شرایطی، انقلاب اسلامی با همت و خواست مردم شکل گرفته است. همه کسانی که در این عرصه به نام سیاستمدار، سیاست ورزی می‌کنند مسئولیت سنگینی برعهده دارند. خدایی ناکرده زیر پا گذاشتن موازین اصولی و اخلاقی به قیمت اینکه رقیب را به هر شکلی زمین زدن، رعایت‌نکردن حدود و اخلاق، همگی از موارد امتحانات سخت است، همه باید مقداری خویشتن‌داری و مراقبت کنند. کسانی که مسئولند بیشتر باید خویشتن‌داری و مراقبت کنند. من شخصا اعتقاد دارم، این موضوعات هزینه‌های آزادی است و ما باید برای اینکه فضای آزاد، سالم، امکان رشد و ابراز نظر، امکان طرح موجودیت فردی انسان‌ها را درعرصه سیاسی فراهم کنیم، اشکال ندارد مسئولان در هر دوره‌ای هزینه‌هایی را پرداخت کنند. مهم این است مسیری که پیش می‌رویم، مسیر درستی باشد و فضا را برای جوانان ما فراهم کند که در محیطی سالم، آزاد، بانشاط و خوب رشد کنند و به آینده امید داشته باشند. به نظرم این موضوع مهم‌ترین جهت‌گیری سیاسی ما در آینده خواهد بود.

*‌ جمعی از دانشجویان معترض به سگ کشی شیراز چندی قبل نامه ای خطاب به شما نوشتند و به وضع باغ‌وحش‌ها و حیوانات در ایران اعتراض کردند، پاسخ شما به این نامه چیست؟

**‌ مطلب اول اینکه ما اتفاقا در این دوره یک برنامه ریزی و نظارت بسیار خوبی را روی باغ وحش‌ها شروع کرده‌ایم و دستورالعمل‌های کارشناسی و علمی را سازمان در ارتباط با موضوع باغ وحش‌ها صادر کرده است. اقدام مهم دیگر ما بازرسی‌ها و نظارت‌ها در باغ وحش‌های سراسر کشور است که در بعضی از استان‌ها این نظارت‌ها سبب شده وضع باغ وحش‌ها بهتر شود و رسیدگی بهتری در آنجا صورت گیرد. مسئولیت نظارت با سازمان محیط زیست است اما مسئولیت اجتماعی بر عهده کسانی است که باغ وحش‌ها را مدیریت می‌کنند . آنها هستند که باید رسیدگی بیشتری داشته باشند و توجه و استانداردها را رعایت کنند تا حیوانات آسیب نبینند بنابراین ما تکالیف خودمان را در این زمینه انجام داده‌ایم و هر جایی هم که مشکلاتی باشد ما پیگیری‌های لازم را می‌کنیم. مسئله دیگر که بسیار اهمیت دارد این است که ما برای مسئله حیوان آزاری در ایران قوانین و مقررات کافی نداریم .

طبق بررسی هایی که انجام دادیم، نظرات بخش حقوقی سازمان و بخش تخصصی حیات وحش این است که برای حیات وحش مقررات خوبی داریم حالا ممکن است خلاء هایی در اجرا باشد ولی برای حیوانات به مفهوم حیواناتی که در شهرها سرگردانند مانند گربه و سگ یا حیواناتی که جزء حیات وحش محسوب نمی‌شوند باید مقررات بهتری تنظیم شود که این کار را هم شروع کرده‌ایم. همچنین در مورد سیرک هم ما دستاوردهای خوبی داشته‌ایم؛ سال 93 سازمان محیط زیست ورود و نظارت بسیار خوبی به سیرک‌ها پیدا کرد و حتی تذکراتی به سیرک‌ها داده شد و بعد از آن هم با فعالیت NGO‌های دوستدار حیوانات و جریان‌های اجتماعی شاهد افزایش تعداد استان‌های سیرک بدون حیوانات هستیم که بسیار خوب روی این موضوع کار کردند و جا دارد همین‌جا از آنان تشکر کنم چراکه مدیران ما در استان‌های مختلف اعلام می‌کنند که در استان ما سیرک هم اگر برگزار شود بدون حیوانات است؛ سیرک هایی که مثلا با عملیات آکروباتیک ، بند بازی و... و این بسیار جالب است که اکثر استان‌ها تقریبا سیرک‌های با حیوانات را نمی‌پذیرند. البته این کار به تدریج اتفاق می‌افتد و ما یک دفعه نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم با این وجود تلاش خود را می‌کنیم.

علاوه بر این اقدامات، کار مهمی که سال گذشته ما در زمینه حیات وحش انجام دادیم این بود که کلا شکار نداشتیم و تعجب می‌کردم از اینکه بسیاری از گروه‌های سیاسی ، روزنامه‌ها و شبکه‌های سیاسی مرتب راجع به شکار صحبت می‌کردند در حالی که در سال93 سازمان حفاظت محیط زیست با وجود فشارهای سنگین هیچ پروانه شکاری چه داخلی چه خارجی صادر نکرد و کنترل بسیار سنگینی در مناطق داشتیم. همچنین تعداد درگیری‌های محیط بانان با متخلفان، رشد قابل توجهی را از نظر نظارت سازمان نشان می‌دهد، حضور بازرسان ما در مناطق چه بازرسان ویژه و رسمی و چه بازرسان غیر رسمی، حضور تشکل‌ها، همراهی خود مردم و مشارکت جوامع محلی نشان می‌دهد شرایط نسبتا خوبی در زمینه شکار بر کشور حاکم شده هرچند نمی توانیم بگوییم تخلفی اتفاق نیفتاده چون این حرف یک ادعا بیشتر نخواهد بود ولی می‌توانیم بگوییم گام هایی را برداشتیم که آن گام‌ها موثر بوده است.

البته باید بگویم بیشتر از ما، خود مردم تلاش کردند مثلا تشکل هایی را برای مخالفت با شکار در کردستان، کرمانشاه، ایلام و لرستان شکل دادند و جریانات مردمی بسیار قوی «سلاحت را زمین بگذار» در استان‌های آذربایجان غربی و شرقی یا موضوع شکستن تفنگ توسط چند شکارچی اتفاقات خوبی را رقم زد. البته همه این اتفاقات با حمایت سازمان و دعوت ما بوده است ولی واقعیت این است که یک جریان اجتماعی زیبایی شکل گرفته که خیلی کار دارد ولی ما از این جریان به شدت حمایت می‌کنیم . بنابراین سال گذشته پروانه شکار ندادیم و شرط گذاشته‌ایم که هر گروهی یا بخش خصوصی و NGO‌ها که تمایل دارند بیایند منطقه ای را تنها برای حفاظت، کمک، جلوگیری از تخلف، بهبود شرایط زیستگاه و بهبود تنوع زیستی(حفاظت ویژه) در اختیار بگیرند و در صورتی که نظارت و بازرسان ما تایید کنند که در آن منطقه وضعیت حیات وحش بهتر شده است و به درجه ای رسیده که امکان صدور تعداد محدودی پروانه شکار دارد ما به آنها پروانه شکار خواهیم داد.

بعد از دوره حفاظتی ویژه، این محدوده قرق اختصاصی می‌شود که ما در شورای عالی محیط زیست بحث مقدماتی اش را مطرح کرده‌ایم و با دستور آقای رئیس جمهور کارهای حقوقی این موضوع در حال تکمیل شدن است. ان‌شاءالله در جلسه شورای عالی محیط زیست که به زودی برگزار می‌شود با حمایت‌های رئیس جمهور در بحث محیط زیست بحث قرق اختصاصی نهایی می‌شود که این فرصت استثنایی خواهد بود برای حضور علاقه مندان محیط زیست در طبیعت و ساماندهی بحث شکار. شکار زمانی امکان پذیر خواهد بود که طبیعت به تعادل خود رسیده باشد و فقط برای جنبه حفاظتی تعداد معدود و محدودی مجوزهای شکار را صادر می‌کنیم آن هم با همکاری جوامع محلی که این موضوع حتی می‌تواند برای جوانان و روستاها، دامداران و عشایر اشتغال ایجاد کند و از همه مهمتر اینکه افراد به جای تقابل با محیط زیست نوعی همگرایی پیدا کنند و مناطق مختلف با کمک خود مردم منطقه بهبود یابد و اگر قرار است درآمدی داشته باشد برای خود مردم آنجا باشد.

بنابراین این هم پیمانی می‌تواند مناطق حفاظت شده و طبیعت ایران را نجات دهد و این سیاستی است که ما در این زمینه داریم . مسئله دیگر اینکه در وزارت دفاع هم کار خوبی در زمینه شکار و حیات وحش صورت گرفته و در حالی که سال‌ها در این حوزه‌ها هیچ کاری انجام نشده و متاسفانه جولانگاه متخلفان شده بود. از جمله اینکه آخرین نمایشگاه محیط زیست در دولت قبل، نمایشگاه شکار و سلاح بود نه محیط زیست زیرا یک سوم نمایشگاه محیط زیست در سال 91 سالن‌های اسلحه و شکار شده بوده در حالی که در نمایشگاهی که طی این یک سال و نیم برگزار کردیم حتی یک غرفه هم برای اسلحه و شکار قرار ندادیم زیرا ما اصلا سازمان سلاح و شکار نیستیم بلکه سازمان حفاظت از محیط زیست هستیم. جالب است که آن عده‌ای که دائم بر ما خرده می‌گیرند در آن زمان نسبت به این موضوعات و واگذاری هایی که شده بود سکوت کرده بودند. این دوستان مخالف خوب است از ما انتقاد کنند و حتما از نقد آنها استفاده می‌کنیم ولی به لحاظ اخلاقی خوب است این دوستان فلش بک کنند و ببینند که وضعیت قبلا چگونه بود و ما در چه شرایطی این سازمان را تحویل گرفتیم.

*‌ سایتی در انتقاد از کاپیتالاسیون شکار نوشته بود شما در سال 82 که رئیس سازمان محیط زیست بودید آئین نامه ای را تصویب کردید که بر اساس آن شهروندان اروپایی و آمریکایی می‌توانند در مناطق حفاظت شده مراتع و کوهستان‌های ایران شکار کنند، آیا این موضوع صحت دارد؟

**‌ اولا آیین نامه شکار ویژه برای 30 سال پیش است. از سوی دیگر، سازمان محیط زیست این اختیار را دارد که براساس ضوابط تعیین شده به افراد اجازه دهد در مناطقی شکار انجام دهند. کسانی که اینگونه می‌گویند یا می‌نویسند اشتباه کرده‌اند چون اطلاعات کافی ندارند. تقاضا می‌کنم افراد وقتی اظهارنظری می‌کنند دقت کنند .باز هم تاکید می‌کنم سازمان حفاظت محیط‌زیست از حدود 30 سال پیش، در مناطق حفاظت شده آیین‌نامه شکار ویژه دارد و جایی که تشخیص می‌دهد امکان شکار هست پروانه شکار صادر می‌کند .

*‌ برای همه مردم؟

**‌ بله فرقی نمی کند هر کسی که متقاضی باشد؛ حال ممکن است قیمتی که فرد خارجی می‌دهد بیشتر باشد که البته همه این مسائل تعرفه و مصوبه دارد و درچارچوب قانون است. ما هیچ اختیاری فراتر از قانون نداریم و اینگونه نیست که خودسرانه تصمیم بگیریم به عده‌ای پروانه بدهیم یا نه. نکته دیگر اینکه برخی‌ها واقعا بی‌انصافی می‌کنند زیرا این بحث‌ها دقیقا در سالی مطرح می‌شود که سازمان هیچ پروانه شکاری صادر نکرده است. در دوره قبل هم پروانه شکار صادر شده بود اما به دلیل چند سال خشکسالی شکار را ممنوع کردیم. ما از خیلی سال قبل با پدیده ای مواجه هستیم که فکر می‌کنم منظور این دوستان بحث پروانه آیین نامه ویژه شکار، شکار شیوخ است . ما متاسفانه از سال‌های خیلی قبل (در دوره‌هایی که من مسئول نبودم) این پدیده را داشتیم که در نقاط مختلف جنوبی کشور بیشتر و در استان هایی مانند بوشهر، خوزستان ، هرمزگان ، کرمان، یزد و فارس از طرف شیوخ متمول عرب و نه اروپایی و آمریکایی درخواست انجام نوعی شکار هست که این شکار، شکار هوبره توسط پرنده شکاری است .

آنان پرندگان باز را تربیت می‌کنند -که البته بیشتر از نقاطی مانند افغانستان و پاکستان به طور غیر قانونی قاچاق می‌شوند- تا هو بره‌هایی را که به طور طبیعی یا مهاجر در ایران است، شکار کنند. متاسفانه سال‌ها پیش در این زمینه اتفاقات ناگواری رخ می‌داد و این اتفاق به شدت مذموم بود. ما در دولت هفتم و هشتم به شدت با این موضوع مقابله کردیم و موفق شدیم آن را مهار کنیم در حالی که این رسم به صورت گسترده در استان ها، بخش و نواحی مختلف کشور انجام می‌شد و در نهایت برای اینکه این مسئله ساماندهی شود آیین نامه ای را نوشتیم که این آیین نامه به ظاهر برای حل مشکلات است ولی در واقع هر کسی این آیین نامه را بخواند متوجه می‌شود که این رسم چندین و چندساله شکار هوبره توسط پرندگان باز را تعطیل کرده است چون آیین نامه می‌گوید که بر اساس سیاستی که سازمان دارد این مسئله ممنوع است مگر اینکه موارد خاصی باشد که در سطح گذرا به این جمع بندی برسند که حالا این مسئله خیلی مهم است و ضرورت دارد که این اتفاق بیفتد هرچند هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاده است .

چون متاسفانه در سطح استان‌ها و شهرستان ها، فرمانداری یا بخشداری یا یک رئیس شورا با عده‌ای از شیوخ عرب موافقت می‌کرد که این کار را انجام دهند و اینگونه آن را توجیه می‌کردند که این شیوخ می‌خواهند بیایند برای ما مدرسه ، بیمارستان و... بسازند و به شدت ما را درگیر می‌کردند.کما اینکه در سال گذشته هم درگیر شدیم و چندین نفر از متخلفان را به مراجع قضایی معرفی کردیم که عرب زبان بودند.آن آیین نامه هم مصوبه دولت بود نه شخص من یا رئیس سازمان محیط زیست و بعد از آن توقف اینگونه شکار منوط شد به تصمیمی در سطح عالی که این تصمیم هیچ وقت شکل نگرفت چون چنین اراده ای در سطح عالی نبوده است . سازمان هم مکاتبات خیلی جدی را با همه مبانی ورودی کشور صورت داد که ورود باز ممنوع است . پارسال یک محموله بزرگ هوبره و باز در سیستان و بلوچستان را گرفتیم که در طول تاریخ کم نظیر بود و این حیوانات را بر اساس قوانین و مقررات در طبیعت رها سازی کردیم. از این دست موارد سال گذشته داشتیم اما نمی دانم دوستان چرا به این موارد اشاره نمی کنند.

*‌ در مورد سگ کشی موضع سازمان محیط زیست چیست؟

**‌ ما صد در صد با هرگونه حیوان آزاری و رفتاری که شان انسانی، انسان را زیر سوال ببرد مخالف هستیم و تمام تلاش خودمان را انجام می‌دهیم که نظارت کافی صورت بگیرد. البته باید بگویم مسئولیت سگ‌های ولگرد بر عهده شهرداری هاست و بر اساس قانون سازمان حفاظت محیط زیست هیچ مسئولیت مستقیمی در این موضوع ندارد و از سوی دیگر، در بحث حیوان آزاری قانون تکلیف مشخصی برای ما مشخص نکرده است ولی طبیعتا به عنوان سازمان حفاظت از محیط زیست موضع داریم و اقداماتی می‌کنیم. در مورد سگ کشی شیراز هم مدیر ما در این استان علاوه بر اینکه تذکر شفاهی داد ، کتبا به مرجع قضایی موضوع را اعلام کرد اما عوامل هنوز ناشناخته هستند، حتی تلفن هایی هم در شبکه‌های اجتماعی رد و بدل می‌شود ولی هیچ کدام اثبات نشده و این موضوع بر عهده مرجع قضایی است . از طرف دیگر، طبق گزارش هایی که دیدم خیلی صحت و سقم مسئله و اینکه کی و کجا این اتفاق افتاده مشخص نیست و ابهام در آن وجود دارد.

در هر صورت شهرداری‌ها مکلف هستند که با رعایت یکسری ضوابط (ضوابط را مرتبا سازمان حفاظت محیط زیست اعلام می‌کند) سازماندهی موضوع حیوانات ولگرد را به عهده بگیرند. همچنین باید بگویم حضور سگ در فضای شهری اگر کنترل شده نباشد می‌تواند به انتقال بیماری‌های خطرناک به ویژه برای کودکان منتهی شود . سگ‌ها ناقل بیماری هاری و مخزن سالک هستند که برای سالک مخزن است بنابراین مسئله حضور بدون ساماندهی سگ بسیار می‌تواند در محیط‌های شهری خطرناک باشد و باید حتما ساماندهی شود . خیلی خوب است که طرفداران حقوق حیوانات اعلام کرده‌اند که آمادگی دارند مراکزی را تاسیس و به حیوانات رسیدگی کنند. اتفاق خوبی است که در هر شهری این طرفداران حقوق حیوانات به شهرداری‌ها مراجعه کنند و توصیه می‌کنیم که شهرداری‌ها هم با آنان همکاری کنند و تحت یکسری ضوابط، فضایی را در اختیار آن بگذارند تا بتوانند در این قضیه کمک کنند.

*‌ پس اینکه تعدادی از دانشجویان از شما خواسته‌اند که پرونده سگ کشی را رفع ابهام کنید به شما مربوط نمی‌شود؟

**‌ نه، رفع ابهام به عهده ما نیست. از کی تا حالا ما باید یک پرونده قضایی را رفع ابهام کنیم؟! ما در این قضیه مسئولیتی نداریم مسئولیت برعهده شهرداری‌ها و همچنین کسانی است که این خبر را منتشر کرده اند. فکر می‌کنم بالاخره وقتی خبری منتشر می‌شود مسئولیتی در قبال صحت و سقم خبر به وجود می‌آید تایید صحت و سقم این موضوعات بر عهده سازمان نیست و برعهده مرجع قضایی است و ما مسئولیت خودمان را انجام دادیم و به مراجع قضایی معرفی کردیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات